فارین افرز: آمریکا برای تضعیف قدرت منطقهای ایران نباید تنها به اقدام نظامی بسنده کند
نشریه فارین افرز با اشاره به آسیبپذیری کنونی جمهوری اسلامی، نوشت که آمریکا باید رهبری دوره گذار در خاورمیانه را بر عهده بگیرد، سرمایهگذاریهای بلندمدتی در امنیت منطقه انجام دهد و علاوه بر اقدام نظامی، از سایر روشهای سیاستورزی نیز برای تضعیف موقعیت منطقهای تهران غافل نشود.
محمد رشیدی، عضو هیئترییسه مجلس، گفت: «طبق آمار وزارت نفت، میزان قاچاق سوخت در کشور روزانه ۲۰ میلیون لیتر است که یکی از دلایل اصلی آن به قیمت پایین سوخت در ایران برمیگردد.»
سایت اکسیوس به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، پاسخ جمهوری اسلامی به نامه خود را دریافت کرده است.
اکسیوس چهارشنبه ۱۳ فروردین به نقل از منابع آمریکایی نوشت که کاخ سفید همزمان با تقویت چشمگیر حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، بهطور جدی در حال بررسی پیشنهاد تهران برای مذاکرات غیرمستقیم است.
این رسانه نوشت در نامه ترامپ، پیشنهاد مذاکرات مستقیم هستهای مطرح شده اما جمهوری اسلامی فقط با «مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری عمان» موافقت کرده است.
به گزارش اکسیوس، در کاخ سفید بحث داخلی شدیدی بین مقاماتی که معتقدند رسیدن به توافق با ایران هنوز ممکن است و کسانی که مذاکرات را بیفایده میدانند و از حمله به تاسیسات هستهای حمایت میکنند، در جریان است.
یک مقام آمریکایی به این سایت اعلام کرد که ترامپ، خواهان جنگ با ایران نیست اما باور دارد که باید با تقویت توان نظامی در منطقه، قدرت بازدارندگی ایجاد کند تا مذاکرات از موضع قدرت انجام شود.
پلیس راهور فراجا گزارش داد در طول ۱۸ روز طرح نوروزی در ایران ۷۴۷ نفر در تصادفهای رانندگی در جادههای کشور جان خود را از دست دادهاند و بیش از ۱۶ هزار و ۹۰۰ شهروند مصدوم شدهاند.
طرح ترافیکی پلیس راه برای سفرهای نوروزی ۱۴۰۴، از ۲۵ اسفند سال گذشته آغاز شد.
تیمور حسینی، رییس پلیس راهور فراجا، چهارشنبه ۱۳ فروردین اعلام کرد در طول ۱۸ روز طرح نوروزی در ایران، ۶۱۵ فقره تصادف فوتی در جادههای کشور به وقوع پیوست و ۷۴۷ نفر جان باختند.
حسینی از وقوع بیش از ۱۳ هزار و ۵۶۳ تصادف منجر به مجروح شدن شهروندان در این مدت خبر داد و گفت در این تصادفها بیش از ۱۶ هزار و ۹۰۵ شهروند مصدوم شدند.
او با بیان اینکه در مجموع، طی این مدت ۸۸ هزار و ۴۸۹ فقره تصادف رانندگی در کشور رخ داده است، این آمار را نشاندهنده «شدت و گستردگی» حوادث رانندگی در ایام نوروز دانست.
در نوبت قبل، طرح نوروزی پلیس ایران از ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ آغاز و در یک بازه زمانی ۱۸ روزه تا ۱۲ فروردین ۱۴۰۳، مرگ ۶۹۸ نفر بر اثر حوادث رانندگی ثبت شد.
این آمار نشان میدهد که شمار جانباختگان تصادفهای رانندگی در ۱۸ روز گذشته نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۴۹ تن بیشتر شده است.
هر سال با آغاز سفرهای نوروزی، آمار تصادفات جادهای و کشتههای ناشی از آن بهطور چشمگیری در ایران افزایش مییابد.
حسینی در بخش دیگری از صحبتهای خود گزارش داد که بیشترین آمار مرگ و میر در تصادفهای نوروزی امسال تاکنون، به ترتیب مربوط به استانهای کرمان، فارس، خراسان رضوی، خوزستان و سیستان و بلوچستان بوده است.
او همچنین «نبود توجه به جلو»،، «ناتوانی در کنترل وسیله نقلیه»، «تغییر مسیر ناگهانی» و «انحراف به چپ» را از مهمترین عوامل وقوع تصادفهای منجر به مرگ در این بازه زمانی ۱۸ روزه دانست.
در حوادث رانندگی ۱۰ ماه نخست سال ۱۴۰۳، حدود ۱۶ هزار نفر و در سوانح سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۰ هزار نفر کشته شدند.
در گوشهای از شهری شلوغ، کودکی تنها پشت پنجره نشسته که دنیا را متفاوت از دیگران تجربه میکند. اوتیسم، جهانی متفاوت و سرشار از جزییات است اما در ایران، افراد اوتیستیک به حاشیه رانده شدهاند و همچنان در جهانی ناشناخته و میان سوءتفاهمها زندگی میکنند.
باوجود افزایش آگاهی عمومی درباره اوتیسم، افراد دارای این اختلال در ایران و خانوادههایشان همچنان با چالشهای متعددی در زمینه تشخیص، درمان، تحصیل و حمایتهای دولتی مواجهاند.
برای بسیاری از خانوادههای دارای فرزندان اوتیستیک، روز جهانی اوتیسم (دوم آوریل، امسال برابر با ۱۳ فروردین) فرصتی است برای بازخوانی وضعیت و مشکلاتی که سالهاست پاسخی برای آنها نیافتهاند.
راه رفتن در تاریکی
در ایران، نه دادههای دقیق و بهروزی از تعداد افراد دارای اوتیسم وجود دارد و نه برنامهای جامع برای حمایت از آنها.
گفته میشود به ازای هر ۱۵۰ تولد در ایران، یک کودک اوتیستیک به جمعیت ایران اضافه میشود. برخی آمارهای غیر رسمی در سال ۱۴۰۲ تعداد کل مبتلایان به اوتیسم در ایران را بین ۸۰۰ هزار تا یک و نیم میلیون نفر ارزیابی کرد که حدود یکونیم درصد جمعیت کل کشور را تشکیل میدهد.
بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، در سالهای اخیر بهطور میانگین سالی حدود هفت هزار و ۴۰۰ نفر به جمعیت افراد دارای اوتیسم کشور اضافه شده است.
نبود نظام آماری دقیق درباره مبتلایان به اوتیسم، گواهی بر بیتوجهی ساختاری به این موضوع در ایران است.
در یک گزارش منتشر شده از سوی انجمنهای تخصصی مربوط به اردیبهشت ۱۴۰۱، نمونه آماری حدود پنج هزار نفری از مبتلایان به اوتیسم بررسی شد که از میان این افراد، ۴۴ درصد دارای اوتیسم شدید، ۳۰ درصد متوسط و ۲۶ درصد خفیف بودند.
از این جمعیت، ۳۲ درصدشان وابسته و ۴۹ درصد نیمه مستقل و نیازمند به کمک بودند.
اوتیسم درمان قطعی ندارد اما شناسایی زودهنگام آن باعث بهبود روند درمان و منجر به این میشود که فرد مبتلا بتواند با محیط اطرافش ارتباط بگیرد و مهارتهای اولیه را آموزش ببیند.
با این حال فقدان آمارهای دقیق و شفاف، منجر شده است که در ایران این اختلال همچنان در هالهای از ناآگاهی و سیاستگذاریهای نادرست باقی بماند؛ در حالی که بسیاری از کشورها برنامههای جامعی برای تشخیص زودهنگام، حمایت آموزشی و اشتغال افراد دارای اوتیسم دارند.
والدین افراد اوتیستیک در ایران، نه تنها از حمایتهای دولتی محروماند، بلکه برای دریافت خدمات اولیه نیز با مشکلات جدی مواجه هستند.
به گفته پدر یک کودک اوتیستیک، تنها در صورت مراجعه به بهزیستی و پیگیری، مبلغ بسیار کمی در اختیارشان قرار میگیرد اما اغلب باید هزینهها را خودشان پرداخت کنند.
این مبالغ اندک و روند اداری پیچیده برای دریافت آن در شرایطی است که بسیاری از خدمات مورد نیاز افراد دارای اوتیسم مانند کاردرمانی و گفتاردرمانی در مراکز بخش خصوصی ارائه میشوند و هزینههای بالایی دارند.
هزینههای سنگین و حمایتهای ناچیز
زندگی با اوتیسم در ایران نه تنها افراد اوتیستیک را به حاشیه جامعه میراند، بلکه از نظر اقتصادی نیز فشار عظیمی بر خانوادهها وارد میکند.
اوتیسم از جمله اختلالاتی است که نیاز به تشخیص زودهنگام و مداخلات درمانی مداوم دارد. در ایران اما بسیاری از خانوادهها ماهها در صف دریافت خدمات تشخیصی میمانند و هزینههای سنگین گفتاردرمانی، کاردرمانی و رفتاردرمانی، بخش زیادی از درآمد آنها را میبلعد.
بسیاری از این خدمات در کشورهای توسعهیافته تحت پوشش بیمه قرار دارند.
در ایران بیمههای درمانی اگرچه روی کاغذ خدماتی را برای این کودکان در نظر گرفتهاند اما در عمل بسیاری از این خدمات یا تحت پوشش قرار نمیگیرند یا شامل بروکراسیهای طاقتفرسا میشوند.
بسته خدمتی که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در ایران برای یک بیمار اوتیسم در سطح متوسط مشخص کرده، شامل بیش از ۲۵ نشست توانبخشی است. هزینه این بسته در آذر سال ۱۴۰۲ حدود هشت میلیون تومان اعلام شده بود.
بر اساس گزارش کاربران در رسانههای اجتماعی، هزینه جلسات توانبخشی، کاردرمانی، گفتاردرمانی و رفتاردرمانی افراد اوتیستیک ماهانه بین ۱۰ تا ۳۰ میلیون تومان است اما کمکهای دولتی حتی گاهی هزینه یک جلسه را هم پوشش نمیدهد.
برخی والدین میگویند مجبور شدهاند برای دریافت خدمات درمانی تخصصی، ماهها در نوبت بمانند یا حتی به استانهای دیگر سفر کنند.
نظام آموزشی ناکارآمد
برای کودکان دارای اوتیسم، آموزش نقش حیاتی دارد اما نظام آموزشی ایران نتوانسته خود را با نیازهای این گروه سازگار کند و مدارس بیش از آنکه محل رشد و پرورش باشند، به چالشهایی طاقتفرسا برای این کودکان و والدینشان تبدیل شدهاند.
بر اساس گزارش رسانههای داخلی، نخستین مدرسه دخترانه دولتی اوتیسم در ایران سال ۱۴۰۰ تاسیس شد اما این مدرسه تنها تا مقطع ابتدایی را پوشش میدهد.
در یکی از این گزارشها مربوط به سال ۱۴۰۲، به نقل از والدین کودکان اوتیستیک آمده است که مدارس غیردولتی «ماهانه بیش از ۲۰ میلیون تومان» هزینه آموزش از آنها دریافت میکردند.
در ایران آمار مشخصی درباره تعداد کودکان اوتیستیک بازمانده از تحصیل وجود ندارد اما گزارشهای غیررسمی حاکی از آن است که بخش قابل توجهی از آنها به دلیل نبود شرایط مناسب آموزشی، از ادامه تحصیل منصرف میشوند.
بسیاری از مدارس، از پذیرش کودکان دارای اوتیسم سر باز میزنند و به این ترتیب کودک اوتیستیک به دلیل نبود فضای آموزشی مناسب از مدارس عادی طرد شده و به مراکز غیرتخصصی سپرده میشود.
خانوادهها مجبورند کودکان اوتیستیک خود را به مدارس استثنایی بسپارند؛ مدارسی که در آنها افراد دارای سندروم داون، اختلالات یادگیری و معلولیتهای جسمی همگی در یک کلاس واحد قرار میگیرند. اما نبود برنامههای آموزشی متناسب با نیازهای این کودکان در بسیاری از مدارس استثنایی، آینده تحصیلی و شغلی آنها را در هالهای از ابهام فرو برده است.
پیشتر شماری از معلمان اشاره کرده بودند که آموزش و پرورش، کتابهای درسی کودکان کمتوان ذهنی را با توجه به نیازهای همه دانشآموزان مدارس استثنایی مناسبسازی میکند اما کتب آموزشی افراد اوتیستیک بهطور مخصوص تهیه و تدوین نمیشود.
به گفته کاربران رسانههای اجتماعی، کودکانی که به دلیل شرایط ویژهشان نیاز به کلاسهای کوچک و معلمان متخصص دارند، در کلاسهای پرجمعیت و با مدرسانی آموزشندیده قرار میگیرند.
فرصتهای از دسترفته بازار کار
مشکلات افراد دارای اوتیسم تنها به دوران کودکی محدود نمیشود. برای بسیاری از نوجوانان و جوانان دارای این اختلال، ورود به بازار کار، رویایی دستنیافتنی است.
در بسیاری از کشورها، مشاغلی متناسب با تواناییهای افراد دارای اوتیسم تعریف شده و کارفرمایان برای استخدام آنها مشوقهای مالی دریافت میکنند اما در ایران چنین سیاستهایی وجود ندارد و برنامههای ویژه مهارتآموزی و اشتغال این افراد بسیار محدود است.
بسیاری از افراد دارای اوتیسم، پس از اتمام دوران تحصیل در خانه میمانند، به وابستگی کامل به خانوادههایشان محکوم و از زندگی اجتماعی محروم میشوند.
چشماندازی برای تغییر
اوتیسم در ایران بیش از اینکه یک چالش فردی باشد، بازتابی از سیاستهای شکستخورده یک حکومت است.
با وجود تمام موانع اما جامعه ایران آرامآرام در حال تغییر است. خانوادهها به شرایط خود اعتراض میکنند، رسانههای مستقل و کاربران شبکههای اجتماعی بیش از گذشته به این موضوع میپردازند و نهادهای مدنی تلاش میکنند خلاهای موجود را پر کنند.
در سالهای اخیر هشتگهایی برای دیدن افراد اوتیستیک و حمایت از آنها در شبکههای اجتماعی مانند ایکس (توییتر سابق) بارها دست به دست شدهاند.
والدینی که از هزینههای سنگین درمان و بیتوجهی نهادهای مسئول به ستوه آمدهاند، روایتهای خود را در این پلتفرمها به اشتراک میگذارند و بسیاری از آنها از بیتوجهی دولت به نیازهای آموزشی و درمانی فرزندانشان گلایه میکنند.
رسول منتجبنیا، فعال اصلاحطلب، گفت: «اگر روزی اکثریت مردم مخالف جمهوری اسلامی شوند، حکومت نمیتواند با زور و چماق آنان را ساکت کند. نباید اجازه دهیم مردم به چنین نقطهای برسند.»
فارین افرز در مقالهای تاکید کرد که جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی ضعیف قرار گرفته است چرا که هم از لحاظ داخلی آسیبپذیرتر از همیشه شده و هم در عرصه بینالمللی بیشتر از هر زمان دیگری پس از انقلاب ۵۷ در معرض فشار است.
تضعیف موقعیت ایران در منطقه با حملات نظامی اسرائیل
این رسانه یادآوری کرد که تحلیلگران سیاستهای ایران در واشینگتن بر سر این موضوع اختلاف نظر داشتند که چه ترکیبی از ابزارها میتواند ایران را بهطور موثر بازدارد اما بهطور کلی توافق داشتند که اگر تهران تحت فشار زیادی قرار بگیرد، گزینههای تلافیجویانهای برای راه انداختن جنگی تمامعیار در اختیار دارد.
بر همین اساس، چهار رییسجمهوری اخیر آمریکا یعنی جورج بوش، باراک اوباما، دونالد ترامپ در دوره اول و جو بایدن، همگی در نهایت بر استفاده از دیپلماسی و تحریمها برای بازدارندگی تاکید داشتند و هرگز مجوز حمله نظامی به داخل خاک ایران را صادر نکردند.
فارین افرز اکنون یادآور شد که موفقیتهای عملیاتی اسرائیل این تصورات را تغییر داده و فرصتی را برای از بین بردن شبکه تهدیدات منطقهای جمهوری اسلامی و ایجاد خاورمیانهای امنتر و باثباتتر فراهم کرده است.
اکنون رهبران کلیدی در محور موسوم به «مقاومت» کشته و دهها هزار جنگجوی وابسته به جمهوری اسلامی از میدان نبرد خارج شدهاند. زرادخانههای این گروهها بهشدت آسیب دیده و اسرائیل توانسته است مجتمع نظامی-صنعتی ایران را که تامینکننده این تسلیحات بوده، تضعیف کند.
سرنگونی بشار اسد، رییس حکومت سوریه و متحد کلیدی جمهوری اسلامی نیز ضربهای سنگین به تهران بود چرا که اسد در تبدیل سوریه به یک مسیر ترانزیت برای ارسال سلاح، منابع مالی و نیرو به گروههای نیابتی جمهوری اسلامی دست و نقش داشت.
جلوگیری از بازسازی قدرت ایران نباید تنها به اسرائیل واگذار شود
فارین افرز تاکید کرد جلوگیری از بازسازی «قدرت تخریبگر ایران در خاورمیانه» نباید تنها به اسرائیل واگذار شود، چرا که این کشور از نظر منابع، ساختار و تجربه دههها پس از جنگ، برای تامین نظم جدید و صلحآمیزتر در منطقه، فاقد توانمندی بوده است.
به گفته نویسنده این مقاله، استفاده از نیروی نظامی صرف نمیتواند مانع بازگشت ایران به قدرت شود و تنها یک فرایند سیاسی است که میتواند این هدف را محقق کند و آمریکا بهترین موقعیت را برای هدایت این مسیر دارد.
این رسانه هشدار داد رویکرد ترامپ در تکیه صرف بر عملیات نظامی به عنوان ابزار سیاست خارجی علیه تهران، به آمریکا امکان بهرهداری از ایران ضعیف شده کنونی را نمیدهد. در عوض، ترامپ باید تدابیر سختگیرانه را با دیپلماسی خلاقانه ترکیب کند که فراتر از تماس با سران دولتها و تلاش برای توافقهای پر سر و صدا باشد.
با توجه به رویدادهای یک سال اخیر مانند ضربات وارد شده به حوثیها، حزبالله و حماس، این برآورد ایجاد شده که حملات متعارف جمهوری اسلامی قابل شکست است و کشورهای همسایه میتوانند ترغیب شوند تا در دفاع هماهنگشدهای علیه تهاجم ایران مشارکت کنند.
آمریکا باید رهبری اقداماتی همهجانبه علیه ایران را بر عهده بگیرد
آمریکا، اسرائیل و بسیاری از کشورهای عربی اکنون هدف مشترکی دارند: آزادی خاورمیانه از نفوذ ایران؛ که یک اجماع نادر است اما واشینگتن باید این ذینفعان را گرد هم آورد تا یک نقشه راه واقعبینانه برای حکمرانی، امنیت و بازسازی غزه تدوین کنند.
آمریکا همچنین باید بهوضوح بیان کند که چه سرمایهگذاریهای بلندمدتی در امنیت خاورمیانه انجام خواهد داد.
فارین افرز یادآور شد بدون استراتژی اینچنینی، منطقه قادر نخواهد بود دستاوردهای نظامی چشمگیر اسرائیل را در برابر ایران تثبیت کند چرا که رهبران جمهوری اسلامی با اقداماتی مانند تشدید خشونتهای فرقهای در سوریه، در تلاش برای بازپسگیری قدرت از دست رفته خود هستند.
بر اساس این تحلیل، اکنون امکانی واقعی برای هدایت خاورمیانه در مسیری متفاوت ایجاد شده اما اگر آمریکا شانس خود را برای رهبری آن هدر دهد، این فرصت ممکن است برای نسلها دیگر پیش نیاید.
به نظر میرسد استراتژی کنونی واشینگتن در قبال تهران بر اساس این باور استوار باشد که یک استراتژی فشار که تنها با اسرائیل هماهنگ شده باشد، میتواند جمهوری اسلامی را مجبور به توقف فعالیتهایی کند که این حکومت برای بقای خود ضروری میداند.
آمریکا برای هدف خود به همکاری چین، بزرگترین واردکننده نفت ایران و کشورهای خاورمیانه نیاز دارد که پایگاهها و نیروهای ایالات متحده را میزبانی میکنند. همچنین، نیازمند حمایت کشورهای اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل است.
بدون هماهنگی بینالمللی گستردهتر در یافتن موثرترین راه برای منزوی کردن جمهوری اسلامی، تهران از روابط خود با پکن و مسکو به منظور مقاومت در برابر هرگونه تلاش آمریکا در جهت بهدست آوردن امتیازهای معنادار استفاده خواهد کرد.
از سوی دیگر فارین افرز بر ضرورت حمایت آمریکا از رهبران جدید سوریه تاکید کرد و نوشت که واشینگتن در کنار آن باید به حفظ حضور نظامی خود در دوره گذار خاورمیانه و ظهور ترتیبات امنیتی جدید در منطقه اهمیت دهد.
به گفته این رسانه، آمریکا همچنین باید کمکها و حمایتهای فنی را به جوامع آسیبپذیر افزایش دهد و به گرد هم آوردن شرکای محلی و بینالمللی بپردازد تا: «یک چشمانداز ملموس و واقعبینانه برای یک نظم منطقهای بدون تسلط ایران ترسیم کند.»
تلاشهای گذشته تهران برای بیثباتسازی دولتهای منطقه، سرکوب مردم آنها، به چالش کشیدن منافع ایالات متحده و گسترش ترور در خارج از مرزهای خود، تنها به این دلیل موفقیتآمیز بوده است که دولتهای ضعیف، فاسد و تحت کنترل اندکی را هدف قرار داده.
فارین افرز نوشت هدف اصلی استراتژی تثبیت باید حمایت از ظهور دولتهای پاسخگو، شفاف و قوی باشد که انحصار استفاده از زور و ظرفیت ایجاد رفاه برای مردم خود را در اختیار داشته و آماده مقابله با نفوذ ایران باشند.
برخلاف تفکر رایج چند دهه گذشته، اکنون مشخص شده است که یک کمپین نظامی استثنایی میتواند موقعیت منطقهای ایران را به طور قابل توجهی تضعیف کند. حالا آمریکا باید نقش خود را ایفا و یک تلاش مدنی به همان اندازه استثنایی، برای دائمی ساختن این تغییر آغاز کند.