تلسکوپ فضایی جیمز وب، بلعیده شدن یک سیاره فراخورشیدی بهوسیله ستارهاش را ثبت کرد

دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی جیمز وب، لحظهای بیسابقه را ثبت کردند که طی آن یک سیاره غولپیکر گازی در مدار ستارهاش سقوط کرد و از بین رفت.

دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی جیمز وب، لحظهای بیسابقه را ثبت کردند که طی آن یک سیاره غولپیکر گازی در مدار ستارهاش سقوط کرد و از بین رفت.
ستارهشناسان برای نخستینبار پنج سال پیش موفق شدند سقوط یک سیاره به درون ستارهاش را مشاهده کنند. حالا مشاهدات جدید تلسکوپ جیمز وب نشان میدهد این مرگ به شکلی متفاوت از آنچه پیشتر تصور میشد اتفاق افتاده است.
بررسیهای تازه نشان میدهد سیارهای بزرگتر از مشتری که در رده سیارات «مشتری داغ» طبقهبندی میشود، بهتدریج مدارش را از دست داده و با سرعت زیاد به سمت ستارهاش سقوط کرده است. این ستاره در فاصله ۱۲ هزار سال نوری از زمین در صورتفلکی عقاب قرار دارد.
مشتری داغ
به گروهی از سیارات فراخورشیدی که بسیار شبیه به سیاره مشتری (گازی و غولپیکر) هستند اما برخلاف مشتری (که دور از خورشید قرار دارد) در فاصلهای بسیار نزدیک به ستاره میزبان خود میچرخند، «مشتری داغ» گفته میشود.
نزدیکی سیاره به ستاره میزبان باعث میشود دمای آنها بسیار بالا باشد، بهطوری که سطح آنها داغ و پر از گازهای سوزان است.

جمیز وب چه چیزی را ثبت کرد؟
به گفته پژوهشگران، سیاره در مسیر سقوط، وارد جو بیرونی ستاره شده و همین برخورد باعث آزاد شدن مقادیر زیادی گاز و غبار شده است. تلسکوپ جیمز وب موفق شده پس از این برخورد، حلقهای از گاز داغ و ابری از غبار سرد را اطراف این ستاره ثبت کند.
رایان لاو، اخترشناس بنیاد ملی علوم آمریکا گفت: «میدانیم که بخشی از مواد ستاره پس از سقوط سیاره به بیرون پرتاب شده و شواهد این رویداد را اکنون در قالب غبار اطراف ستاره میبینیم».
به گفته مورگان مکلئود، پژوهشگر مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونیان، این سیاره به دلیل برهمکنشهای گرانشی با ستارهاش به مرور زمان مدار خود را از دست داده و در نهایت وارد جو ستاره شده است.
مکلئود گفت: «سیاره در این مسیر، هم به داخل کشیده شد و هم لایههای گازی بیرونیاش از بین رفت. این برخورد شدید باعث آزاد شدن نور و ذراتی شد که امروز در اطراف ستاره قابل مشاهدهاند».
مکلئود افزود که نمیتوان با قطعیت گفت دقیقا چه بلایی بر سر سیاره آمده اما مدلسازیهای رایانهای به پژوهشگران در بازسازی این فرایند کمک میکنند.
آیا روزی زمین به درون خورشید سقوط میکند؟
به گفته دانشمندان، در منظومه شمسی هیچ سیارهای آنقدر به خورشید نزدیک نیست که در خطر سقوط به درون آن باشد اما انتظار میرود حدود پنج میلیارد سال دیگر، خورشید وارد مرحله غول سرخ شود و سیاراتی مثل عطارد، زهره و شاید زمین را ببلعد.
رایان لاو تاکید کرد بر اساس یافتههای علمی احتمالا سیارات بیش از آنکه در مرحله غول سرخ شدن ستاره نابود شوند، با فرو رفتن تدریجی به درون مدارهای داخلی و سقوط در ستاره، نابود میشوند.

بر اساس آمارها، مردان ۶۰ درصد بیشتر از زنان در معرض خطر مرگ زودهنگام هستند. چرا سلامت مردان در بحران است و چه اقداماتی میتواند این وضعیت را تغییر دهد؟
تحقیقات تازه حاکی از آن است که عوامل زیستی، فرهنگی و اجتماعی دست به دست هم دادهاند تا مردان چهار سال کمتر از زنان عمر کنند. از سیستم ایمنی ضعیفتر تا فرهنگ «مرد باید قوی باشد»، همه در این بحران سلامت نقش دارند.
به گزارش بیبیسی، پژوهشهای اخیر در نظام سلامت بریتانیا نشان میدهند رفتارهای پرخطر بهداشتی در میان مردان بسیار شایعتر است و آمارها از مصرف بالاتر سیگار، الکل و مواد مخدر در میان مردان حکایت دارد.
همچنین شاخصهای فیزیولوژیک نامطلوب مانند افزایش سطح کلسترول و فشار خون در آنان بیشتر مشاهده میشود. پیامد این وضعیت، کاهش چهار ساله در امید به زندگی مردان نسبت به زنان است.
یافتههای علمی نشان میدهد خطر مرگ زودرس پیش از ۷۵ سالگی در مردان، حدود ۶۰ درصد بیشتر از زنان است. بر اساس مطالعات اپیدمیولوژیک، عوامل مرگ زودهنگام در جمعیت مردان عمدتا شامل بیماریهای قلبی-عروقی، سرطان ریه، اختلالات کبدی و حوادث است.
علت این بحران در سلامت مردان پیچیدهتر از آن است که تنها به شیوه زندگی آنها مربوط باشد. طبق نتایج پژوهشهای علمی، تفاوتهای زیستی مهمی بین مردان و زنان وجود دارد. برای مثال، سیستم ایمنی مردان در مقابله با عفونتها ضعیفتر از زنان عمل میکند.
در کنار این عوامل زیستی، مسائل اجتماعی و فرهنگی مانند نگرشهای مردانه به سلامت و ساختار خدمات بهداشتی نیز نقش مهمی در تشدید این وضعیت دارند.

سواد سلامت پایینتر و چالشهای دسترسی به خدمات
آلن وایت، از بنیانگذاران انجمن سلامت مردان بریتانیا، معتقد است مردان از سواد سلامت پایینتری برخوردارند و مهارتهای لازم را برای صحبت درباره سلامت خود، تشخیص علائم بیماری و اقدام به موقع، کسب نمیکنند.
وضعیت سلامت بسیاری از مردان، از نوجوانی تا حدود ۴۰ سالگی تقریبا بدون تغییر باقی میماند و بسیاری از آنها سالها بدون مراجعه به متخصصان سلامت زندگی میکنند.
این در حالی است که زنان به دلایل مختلف مانند استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری و همچنین انجام آزمایشهای غربالگری و حاملگی، ارتباط منظمتری با نظام سلامت دارند.
این تفاوت در نحوه تعامل با خدمات بهداشتی، تاثیر قابل توجهی بر وضعیت سلامت دو جنس میگذارد.
نقش انتظارات اجتماعی
فرهنگ مردسالاری و انتظارات اجتماعی از مردان نیز عامل مهم دیگری در به وجود آمدن این بحران است.
جامعه از مردان انتظار دارد قوی و مقاوم باشند، مشکلات را تحمل کنند و با مسائل کنار بیایند. این انتظارات باعث میشود بسیاری از مردان علائم بیماری را نادیده بگیرند و برای درمان اقدام نکنند.
به گفته مارک بروکس، مشاور سیاستگذاری گروه پارلمانی فراحزبی در امور مردان و پسران، عامل اقتصادی و اجتماعی نقشی کلیدی در سلامت مردان دارد.
آمارها نشان میدهند مردم ساکن در فقیرترین مناطق بهطور میانگین ۱۰ سال کمتر از ساکنان مناطق ثروتمند عمر میکنند. این شکاف برای مردان بیشتر از زنان است. در مناطق محروم، احتمال اینکه یک مرد پیش از ۷۵ سالگی فوت کند، ۳.۵ برابر بیشتر از مناطق برخوردار است.
چالشهای ساختاری و شغلی
بر اساس این گزارش، ساختار نظام سلامت بریتانیا با نیازهای واقعی مردان همخوانی ندارد.
علیرغم ارائه چکاپهای سلامت رایگان هر پنج سال برای شهروندان ۴۰ تا ۷۴ ساله که نقش حیاتی در تشخیص زودهنگام بیماریهای مزمن دارند، آمارها نشان میدهند کمتر از ۴۰ درصد مردان از این فرصت استفاده میکنند.
وضعیت برای کارگران صنعتی و ساختمانی حتی دشوارتر است زیرا آنها با موانع جدی برای گرفتن مرخصی پزشکی مواجه هستند.
بسیاری از این مردان از ترس از دست دادن درآمد یا موقعیت شغلی، علائم هشداردهنده بیماری را نادیده میگیرند یا مشکلات سلامتی خود را پنهان میکنند.

سلامت روان و خودکشی در مردان بریتانیایی
مشکلات مالی، استرسهای شغلی و چالشهای روابط بین فردی از دلایل اصلی آمار نگرانکننده خودکشی در میان مردان بریتانیا به شمار میرود.
آمارهای رسمی در این کشور نشان میدهد از هر چهار مورد خودکشی، سه مورد در میان مردان رخ میدهد.
با وجود این آمار، تنها یکسوم از افرادی که به خدمات درمان روانی مراجعه میکنند، مردان هستند.
این عدم توازن حاکی از آن است که ساختار خدمات سلامت روان به گونهای نیست که بتواند نیازهای خاص مردان را پوشش دهد.
تفاوتهای قومی و راهکارهای عملی
تفاوتهای قومی نیز در افزایش خطر ابتلا به بیماریها موثر هستند. مردان سیاهپوست در انگلستان دو برابر بیشتر به سرطان پروستات مبتلا میشوند و مردان هندی و بنگلادشی با خطر بالاتر ابتلا به دیابت روبهرو هستند.
پل گالداس، پژوهشگر دانشگاه یورک، معتقد است مردان به سلامت خود علاقه دارند اما برای جلب مشارکت آنها باید فعالیتهای عملی را محور قرار داد.
او با همکاری جنبش «موومبر» (کارزاری برای بهبود سلامت مردان)، برنامه شش هفتهای تناسب روانی را طراحی کرده که ابتدا برای کارکنان خدمات سلامت ملی و اکنون برای باشگاه لیدز یونایتد استفاده میشود.
تجربه بریتانیا در ارتقای سلامت مردان
در بریتانیا، طرحهای محلی متعددی برای بهبود سلامت مردان در نظر گرفته شده است. یکی از موفقترین این برنامهها، «کلبههای مردان» است که فضایی برای دورهمی ایجاد میکند تا مردان ضمن انجام فعالیتهای گروهی، یکدیگر را مورد حمایت قرار دهند.
وایت، کارشناس سلامت مردان بریتانیا، خواستار تدوین یک راهبرد ملی برای سلامت مردان است.
او یادآور شد تجربه موفق راهبرد ملی سلامت زنان در سال ۲۰۲۲ نشان داد چنین رویکردی چگونه میتواند به ایجاد مراکز تخصصی و تعیین مسئولان ویژه در دولت منجر شود.
وایت افزود راهکارهای سادهای برای بهبود وضعیت سلامت مردان وجود دارد. به گفته او، مردان باید به اندازه دور کمر خود توجه کنند و در صورت اضافه وزن، فعالیت بدنی را افزایش دهند.
او همچنین برقراری ارتباط با دیگران و استفاده از فرصتهای معاینات سلامت را ضروری دانست و توصیه کرد افراد در صورت مشاهده هرگونه تغییر در بدن یا کاهش توانایی در مدیریت مشکلات، از متخصصان کمک بگیرند.

یافتههای تحقیقات جدید نشان میدهد جنسیت بیولوژیکی مهمترین عامل در تفاوت حساسیت شنوایی افراد است.
به گزارش وبسایت نیوز مدیکال، پژوهش تازه گروهی از دانشمندان بینالمللی حاکی از آن است که جنسیت بیولوژیکی مهمترین عامل تاثیرگذار بر تفاوتهای حساسیت شنوایی به شمار میرود.
این مطالعه که نتایج آن در مجله «ساینتیفیک ریپورتز» منتشر شده، ثابت میکند زنان بهطور میانگین از شنوایی حساستری نسبت به مردان برخوردارند.
مشکلات شنوایی در سراسر جهان رو به افزایش است. اگرچه کاهش حساسیت شنوایی با افزایش سن پدیدهای شناختهشده محسوب میشود، تحقیقات اندکی درباره سایر عوامل زیستی و محیطی موثر بر آن انجام شده است.
برای پر کردن این خلاء علمی، گروهی از پژوهشگران بینالمللی به سرپرستی پاتریشیا بالارسک از مرکز تنوع زیستی و تحقیقات محیطی در تولوز فرانسه، مطالعهای گسترده را با همکاری توری کینگ از دانشگاه باث انگلستان طراحی کردند.
این پژوهش شامل آزمایشهای شنوایی بر روی ۴۵۰ فرد از ۱۳ گروه جمعیتی در کشورهای مختلف جهان از جمله اکوادور، انگلستان، گابن، آفریقای جنوبی و ازبکستان بود تا تنوع جغرافیایی و فرهنگی در نظر گرفته شود.
هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر عواملی مانند جنسیت، تفاوت عملکرد بین گوش راست و چپ، زبان، قومیت و محیط زندگی بر حساسیت شنوایی بود.
محققان در این پژوهش، به بررسی حساسیت حلزون گوش (کوکلئا) پرداختند و چگونگی انتقال سیگنالهای مغزی در پاسخ به دامنهها و فرکانسهای مختلف صدا را مورد بررسی قرار دادند.
این بررسی با اندازهگیری آنچه پژواکهای صوتی گذرای گوش (TEOAE) نامیده میشود، صورت گرفت.

پیش از این نیز مشخص شده بود که افراد معمولا شنوایی بهتری در گوش راست خود نسبت به گوش چپ دارند و شنوایی با افزایش سن کاهش مییابد. با این حال، یافتههای پژوهشگران درباره تاثیرات جنسیت و محیط زندگی غافلگیرکننده بود.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد دامنه شنوایی بیشتر از آنکه تحت تاثیر سن باشد، به جنسیت وابسته است؛ بهگونهای که زنان در تمام جمعیتهای مورد بررسی، بهطور میانگین دو دسیبل حساسیت شنوایی بیشتری نسبت به مردان داشتند.
دومین عامل تاثیرگذار، محیط زندگی بود که نه تنها بر پاسخ به حجم صدا، بلکه بر محدوده فرکانسهای صوتی درکشده نیز تاثیرگذار است. افراد ساکن در مناطق جنگلی بالاترین حساسیت شنوایی را داشتند، در حالی که ساکنان مناطق مرتفع از کمترین حساسیت شنوایی برخوردار بودند.
پژوهشگران دریافتند که عوامل جمعیتی، محیط زیست و زبان بهطور قابل توجهی در تنوع شنوایی میان گروههای انسانی نقش دارند.
با این حال، هنوز مشخص نیست که این تفاوتها از تاثیرات کلی محیط بر بدن انسان ناشی میشوند یا حاصل سازگاری طولانیمدت با شرایط صوتی خاص، مواجهه مداوم با صداهای مزاحم، یا تماس با آلایندههای محیطی هستند.
پژوهشگران بر این باورند که ساکنان مناطق جنگلی احتمالا بهدلیل زندگی در محیطی با تنوع صداهای غیرانسانی، حساسیت شنوایی بالاتری پیدا کردهاند. این سازگاری میتواند پاسخی طبیعی به نیاز آنها برای هوشیاری بیشتر و بقا در چنین محیطهایی باشد.
ساکنان مناطق کوهستانی و ارتفاعات بالا حساسیت شنوایی کمتری نشان میدهند. این پدیده میتواند به دلایل گوناگونی رخ دهد، از جمله تاثیر فشار کم هوا بر نتایج آزمایشها، انتشار ضعیفتر امواج صوتی در محیطهای مرتفع یا حتی سازگاری بدن با کمبود اکسیژن در این مناطق.
محققان همچنین به تفاوت مشخصی میان شهرنشینان و روستاییان پی بردند. شهرنشینان معمولا صداهای با فرکانس بالاتر را بهتر تشخیص میدهند.
به نظر میرسد این ویژگی نتیجه سازگاری طبیعی گوش آنها برای نادیده گرفتن صداهای با فرکانس پایین ناشی از ترافیک و هیاهوی شهری باشد.

توری کینگ، یکی از نویسندگان این تحقیق و مدیر مرکز تکامل میلنر در دانشکده علوم زیستی دانشگاه باث، معتقد است تفاوت دو دسیبلی در حساسیت شنوایی زنان نسبت به مردان در تمام جمعیتهای مورد مطالعه، میتواند ناشی از قرار گرفتن در معرض هورمونهای متفاوت در دوران رشد جنینی یا تفاوتهای ساختاری جزیی در آناتومی حلزون گوش مردان و زنان باشد.
علاوه بر حساسیت شنوایی بالاتر، زنان در سایر آزمونهای شنوایی و درک گفتار نیز عملکرد بهتری دارند که نشان میدهد مغز آنها در پردازش اطلاعات شنیداری نیز توانمندتر است.
با این حال، با توجه به اثرات مخرب صداهای مزاحم بر سلامت کلی مانند کیفیت خواب و افزایش بیماریهای قلبی-عروقی، داشتن شنوایی حساستر در محیطهای پر سر و صدا ممکن است همیشه یک مزیت محسوب نشود.
پاتریشیا بالارسک، مدیر این پژوهش، با اشاره به نتایج بهدست آمده گفت: «یافتههای ما دیدگاههای رایج را به چالش میکشد.»
او افزود برای درک کامل شنوایی انسان باید همزمان به عوامل زیستی و محیطی توجه کرد.
به گفته این پژوهشگر، شناخت بهتر عواملی که باعث تنوع طبیعی در قدرت شنوایی میشوند، میتواند به پیشرفت چشمگیری در فهم ما از علل کاهش شنوایی و دلیل تفاوت افراد در تحمل صداهای مزاحم بینجامد.

تایج یک پژوهش تازه نشان میدهد بیابان خشک و سوزان صحرای بزرگ آفریقا (صحرا)، در گذشتهای نهچندان دور، منطقهای سرسبز، پرآب و سکونتپذیر بوده و یک تبار جداافتاده و ناشناخته از انسانها در آن زندگی میکرده است.
این تحقیق که بهتازگی در مجله علمی «نیچر» منتشر شده، بر پایه تحلیل ژنتیکی دو اسکلت حدودا هفت هزار ساله در پناهگاه سنگی «تاکارکوری» در جنوب غربی لیبی صورت گرفته است.
این منطقه که زمانی پوشیده از سبزهزار و دریاچه بود، امروزه به بخشی از خشکترین بیابان جهان تبدیل شده است.
صحرای بزرگ آفریقا یکی از خشکترین و متروکترین مکانهای کره زمین است. این بیابان پهناور که در سراسر شمال آفریقا امتداد یافته، بخشهایی از ۱۱ کشور را در بر میگیرد و مساحتی همتراز با چین یا آمریکا را پوشش میدهد.
انسانهایی دور از دسترس جهان
پژوهشگران به رهبری یوهانس کراوزه از موسسه انسانشناسی تکاملی ماکس پلانک، موفق شدند دیانای دو فرد مومیاییشده در تاکارکوری را استخراج و تحلیل کنند.
این اسکلتها به زنانی تعلق دارد که در دوران نوسنگی شبانی در این منطقه زندگی میکردند.
کراوزه بر این باور است که این افراد به «یک تبار انسانی ناشناخته و کاملا جداافتاده از سایر جمعیتهای انسانی در آفریقا و اوراسیا» تعلق داشتند.

به گفته کراوزه، نکته جالب توجه این است که در مردم تاکارکوری، هیچگونه اثر ژنتیکی قابل توجهی از جمعیتهای جنوب صحرای آفریقا، خاور نزدیک یا جوامع پیشاتاریخی اروپای شمالی دیده نمیشود.
شواهد باستانشناسی حاکی از آن است که این افراد به دامداری مشغول بودند و حیوانات اهلی را نگهداری میکردند.
یافتههای بهدستآمده از این مکان شامل ابزارهایی از سنگ، چوب و استخوان حیوانات، قطعات سفالی، سبدهای بافتهشده و مجسمههای حکاکیشده است.
تاریخ گمشده شمال آفریقا
بر پایه یافتههای این پژوهش، تبار ژنتیکی این دو فرد به شاخهای بازمیگردد که حدود ۵۰ هزار سال پیش از جمعیتهای جنوب صحرای آفریقا جدا شده است؛ همزمان با دورهای که سایر انسانهای مدرن، مهاجرت از آفریقا به سوی خاورمیانه، اروپا و آسیا را آغاز کردند.
یافتهها همچنین نشان میدهند از حدود ۲۰ هزار سال پیش، گروههایی از شرق مدیترانه، ایبری و سیسیل به شمال آفریقا مهاجرت کردند.
با این حال، تبار مردم تاکارکوری به دلایلی نامشخص، تا حدود پنج هزار سال پیش در انزوا باقی ماند.
کراوزه افزود: «در آن زمان، تاکارکوری بر خلاف چشمانداز بیابانی خشک امروزی، یک دشت سرسبز با دریاچهای در کنار آن بود.»
صحرا؛ از بهشت سبز تا بیابان مرگ
صحرای آفریقا در بازه زمانی بین ۱۴ هزار و ۵۰۰ تا پنج هزار سال پیش، منطقهای سبز و زیستپذیر بود، اما با پایان یافتن دوره مرطوب آفریقایی، این ناحیه بار دیگر به بیابانی خشک و غیرقابلسکونت تبدیل شد.
با بازگشت شرایط بیابانی، جمعیت تاکارکوری نیز از میان رفت؛ با این حال، به گفته پژوهشگران، نشانههای ژنتیکی آنها همچنان در برخی از گروههای ساکن شمال آفریقا قابل مشاهده است.
کراوزه اضافه کرد: «میراث ژنتیکی این تبار فراموششده، دیدگاه تازهای از گذشته عمیق شمال آفریقا پیش روی ما میگذارد.»

اد شیرن، خواننده و ترانهسرای بریتانیایی، با انتشار تکآهنگ «عزیزم» به همکاری با هنرمندان ایرانی روی آورده است.
نشریه گاردین این اثر را «تجربهای میانفرهنگی با ریشههای فارسی» توصیف کرد که در عین حال، به شکلی شگفتانگیز، انگلیسی به نظر میرسد.
این تکآهنگ که با همکاری ایلیا سلمانزاده، آهنگساز و تهیهکننده ایرانی-سوئدی ساخته شده، بخشی از آلبوم تازه شیرن با عنوان «Play» خواهد بود.
گاردین در توصیف «عزیزم» نوشت که این تکآهنگ در نقطه جالبی از مسیر حرفهای شیرن منتشر میشود. آلبومهای قبلی او، «Subtract» و «Autumn Variations» که در سال ۲۰۲۳ منتشر شدند، با تهیهکنندگی آرون دسنر (The National)، لحنی متفاوت و کمی آرامتر از کارهای معمول او داشتند و بهویژه آلبوم «Subtract» تحسین منتقدانی را برانگیخت که معمولا به آثار شیرن روی خوش نشان نمیدهند.
این دو آلبوم، نخستین آثار شیرن بودند که هیچکدام از آهنگهای آنها به رکورد یک میلیارد بار پخش دست نیافتند. این در حالی است که آلبوم «Divide» که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، شامل پنج آهنگ با بیش از یک میلیارد پخش بود، از جمله «Shape of You» که یکی از تنها دو آهنگی است که بیش از چهار میلیارد پخش در اسپاتیفای داشته است.
تکآهنگ «عزیزم» با همکاری گروهی از نوازندگان سازهای سنتی خاورمیانه مانند سازهای کوبهای، دف و سنتور تولید شده است. در این اثر همچنین گروه کُر «Citizens of the World» که متشکل از پناهندگان است نیز حضور یافتند.
گاردین در ادامه نوشت: «اما وقتی به نتیجه نهایی گوش میدهید، میان این اثر و موسیقی ایرانی همان نسبتی برقرار است که میان آهنگ "Galway Girl" و موسیقی اصیل ایرلندی. ریتم خاص آهنگ شاید ریشه در موسیقی ایرانی داشته باشد اما به همان میزان میتواند برگرفته از ریتمهای موسیقی گِلم راک (glam rock) اوایل دهه ۷۰ میلادی باشد.»
بر اساس این گزارش، در ملودی فرعی که همراه با کُر اجرا میشود، حال و هوای خاورمیانهای احساس میشود اما: «بقیه آهنگ کاملا انگلیسی به گوش میرسد؛ گیتار آکوستیک ضربی که نقش محوری دارد، گروه کُر قدرتمند و خوانندگی پرشور با ترانهای که درباره رقص با همسرش است.»

منتقد گاردین معتقد است آهنگ «عزیزم» با همان تاثیرگذاری که از شیرن در حالت پاپ عامهپسند انتظار میرود، عمل میکند: «ملودی اصلی آهنگ از همان بار نخست شنیدن در ذهن مینشیند و پس از آن بیرون کردن آن از ذهن تقریبا غیرممکن است. اینکه این ویژگی را جذاب یا آزاردهنده بدانید، کاملا به دیدگاه شما نسبت به شیرن و آثارش بستگی دارد.»
جواب این پرسش که آیا این آهنگ میتواند شیرن را به جرگه هنرمندانی با آثار میلیاردی بازگرداند یا خیر، هنوز مشخص نیست. موسیقی پاپ امروز وارد عصر تازهای شده که جسورانهتر، نوآورانهتر و شخصیتیتر از دورانی است که شیرن در آن به شهرت رسید. با این حال، کمتر به این نکته توجه شده که شیرن همچنان تاثیر عمیقی بر دنیای پاپ دارد و هنرمندانی چون نواکاهان، بنسون بون و الکس وارن که اکنون در صدر جدول موسیقی بریتانیا قرار دارند، بخش قابل توجهی از سبک و روح موسیقی شیرن را در آثار خود حفظ کردهاند.
خبر انتشار ترانه «عزیزم» با واکنش مثبت شماری از چهرههای شناختهشده ایرانی همراه بوده است.
بسیاری از کاربران فارسیزبان در شبکههای اجتماعی نیز از انتخاب عنوان فارسی «عزیزم» استقبال کردهاند.
این آهنگ بهعنوان بخشی از آلبوم جدید شیرن با عنوان «Play» منتشر خواهد شد.

در نخستین ماههای سال ۲۰۲۵، دونالد ترامپ در قامت رییسجمهوری ایالات متحده، بار دیگر برگ برنده همیشگیاش را از دوران ریاستجمهوری پیشین رو کرد: تعرفه. جزییات سیاستهای تعرفهای، اهداف مورد نظر دولت ترامپ و نگرانیهای مطرحشده از سوی تحلیلگران و صنعتگران را در این گزارش بخوانید.
ترامپ با اعلام یک مجموعه تعرفه فراگیر و سنگین بر واردات، وعده داد که اقتصاد آمریکا را از آنچه «استثمار تجاری» مینامد، نجات خواهد داد. اما آیا این بازگشت پرهیاهو به سیاستهای حمایتی، نسخه شفابخش اقتصاد آمریکاست یا اینکه مسیر تازهای به سوی رکود، تورم و منازعات تجاری جهانی گشوده میشود؟
اقداماتی که شامل اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر تمام واردات و نرخهای بالاتر برای برخی کشورهاست، بحثهای گستردهای را در بین اقتصاددانان، سیاستگذاران و فعالان بازار برانگیخته است.

سیاستهای جدید تعرفهای چیست؟
در تاریخ ۱۳ فروردین که ترامپ آن را «روز رهایی» نامید، دولت او استراتژی جامعی در حوزه تجارت اعلام کرد که در محور آن، افزایش تعرفهها برای مقابله با کسری تجاری ایالات متحده و حمایت از صنایع داخلی قرار دارد.
مهمترین بخشهای این برنامه به شرح زیر است:
تعرفه ۱۰ درصدی عمومی بر تمام واردات
از تاریخ ۱۶ فروردین، تمامی کالاهای وارداتی به ایالات متحده مشمول تعرفه ۱۰ درصدی میشوند.
هدف این اقدام کاهش وابستگی به کالاهای خارجی و تقویت تولید داخلی است.
تعرفههای متقابل بر اساس روابط تجاری
کشورهایی که مازاد تجاری بالایی با آمریکا دارند یا خودشان تعرفههای سنگینی بر کالاهای آمریکایی اعمال میکنند، با نرخهای بالاتر روبهرو میشوند. برای برخی کشورها، این تعرفهها تا ۴۹ درصد نیز میرسد.
این مرحله از ۲۰ فروردین آغاز میشود.
تعرفههای خاص برای برخی صنایع
برخی بخشهای صنعتی مانند خودروسازی، به طور ویژه هدف قرار گرفتهاند.
به عنوان مثال، واردات خودرو و قطعات آن از ۱۴ فروردین با تعرفه ۲۵ درصدی روبهرو شدهاست.
منطق ترامپ
ترامپ سالهاست بر این نظر تاکید دارد که آمریکا در تجارت جهانی «بازنده» بوده است؛ کارخانههایش به خارج رفتهاند، کارگرانش بیکار شدهاند و بازارش به روی رقبایی باز است که خودشان مرزهایشان را بسته نگه داشتهاند.
سیاست تعرفهای جدید در واقع پاسخی مستقیم به این تلقی است که اگر دنیا تعرفه میبندد، آمریکا هم خواهد بست.
اما پرسش اینجاست که در اقتصادی جهانیشده که زنجیرههای تامین به شدت به هم گره خوردهاند، چنین رویکردی چقدر عملی و مفید است و هزینههای آن چه خواهد بود؟
کدام کشورها از تعرفههای جدید ترامپ مستثنا شدهاند؟
در چارچوب سیاست تعرفهای جدید دولت ترامپ کشوهای خاصی از این تعرفهها مستثنا شدهاند. دلایل این مساله عمدتا به توافقنامههای تجاری موجود، وابستگی متقابل اقتصادی، و اهداف ژئوپلیتیک مربوط میشود.
استثنا شدن این کشورها به معنای «معافیت رسمی» نیست؛ بلکه به این معناست که دولت آمریکا اساسا دلیلی برای اعمال تعرفه بر آنها نمیبیند، چون نه وارداتی از آنها صورت میگیرد، نه کسری تجاری با آنها دارد و نه هدف فشار سیاسی خاصی هستند.

روسیه و کشورهای بیاثر
کشورهایی مانند روسیه که حجم تجارت دوجانبهشان با آمریکا پایین است یا عملا تحت تحریمهای گسترده قرار دارند، بهدلیل اثرگذاری ناچیز بر کسری تجاری آمریکا، از لیست تعرفههای جدید کنار گذاشته شدهاند.
در واقع، نبودن نام آنها نه بهمعنای رابطه اقتصادی دوستانه، بلکه به دلیل بیاثر بودن وضع تعرفه بر واردات اندک از این کشورهاست.
ایران و کره شمالی، کشورهای مانند مالی، نیجر، بورکینافاسو یا سودان جنوبی، نپال، بوتان، گویان، جزایر کارائیب (مثل سنت لوسیا یا دومینیکا) و برخی کشورهای کوچک اقیانوسیه از جمله این کشورها هستند.
کانادا و مکزیک
دو شریک اصلی آمریکا در توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (USMCA) نیز مشمول تعرفههای عمومی نشدهاند.
دلیل اصلی این استثنا، وجود تعهدات حقوقی در چارچوب این توافق است که اجازه اعمال تعرفههای گسترده را نمیدهد؛ مگر در شرایط خاص.
با این حال، این معافیت کلی نیست و ممکن است برخی کالاهای خاص از جمله خودرو یا قطعات خاص، بسته به منبع و نحوه تولید، همچنان مشمول تعرفههای موضوعی شوند.
برخی کشورهای متحد استراتژیک
گرچه در فهرست رسمی معافیتها نام تمام کشورها مشخص نشده اما برخی تحلیلها حاکی از آن است که بعضی متحدان کلیدی آمریکا مانند استرالیا، اسرائیل و بریتانیا در عمل هدف اصلی این سیاستها نبودهاند یا از اعمال فوری تعرفه معاف شدهاند؛ بهویژه در کالاهای حساس یا صنایع خاص.
البته تاکید دولت ترامپ بر «تعرفه متقابل» باعث شده در مورد این کشورها نیز بررسیهایی در جریان باشد و در صورت حفظ موانع تجاری از سوی آنها، احتمال مشمول شدنشان در آینده وجود دارد.
اثرات اقتصادی: چشمانداز مبهم
تورم و هزینههای خانوار
تحلیلها نشان میدهند اعمال این تعرفهها میتواند سالانه حدود هزار و ۳۵۰ دلار به هزینههای مصرفکنندگان آمریکایی اضافه کند. این در حالی است که هدف اعلامشده دولت، «کاهش هزینه زندگی» بوده است. افزایش عمومی قیمتها، بهویژه در کالاهای مصرفی وارداتی، میتواند فشار تورمی را تشدید کند. همچنین، انتظار میرود تورم کلی حدود ۲.۵ درصد افزایش یابد که به کاهش درآمد واقعی خانوارها منجر میشود.

رکود تورمی؟
برخی اقتصاددانان هشدار میدهند ترکیب تورم بالا با کندی رشد اقتصادی - یا همان رکود تورمی - یکی از خطرات جدی این سیاست است. بانکها و موسسات بزرگ مالی نیز نسبت به اثرات بلندمدت این تنشهای تجاری بر رشد اقتصادی آمریکا هشدار دادهاند.
آسیب جهانی
از سوی دیگر، کشورهای دیگر و حتی شرکای سنتی آمریکا مانند اتحادیه اروپا، ممکن است اقداماتی تلافیجویانه انجام دهند. این موضوع میتواند جنگ تجاری گستردهتری را رقم بزند و اقتصاد جهانی را به ورطه بیثباتی بکشاند.
برندگان و بازندگان
بخشی از صنایع آمریکایی که با واردات ارزان رقابت میکردند (مانند فولاد، آلومینیوم یا برخی صنایع سبک) ممکن است در کوتاهمدت از کاهش فشار رقابتی سود ببرند اما صنایع وابسته به واردات مثل خودروسازی یا فناوری، با افزایش هزینه مواد اولیه، در نهایت ممکن است آسیب ببینند.
فناوری و حوزه دیجیتال
شرکتهای بزرگ فناوری نگاهی عملگرایانهتر دارند. از یک سو، تعرفهها ممکن است فرصتی برای فشار بر کشورهای خارجی به منظور کاهش مالیاتهای دیجیتال یا محدودیتهای سایبری باشد؛ اما از سوی دیگر، افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان و احتمال کاهش فروش جهانی، تهدیدی جدی محسوب میشود.
کسبوکارهای کوچک
کسبوکارهای خرد که به واردات متکی هستند (از پوشاک تا قطعات یدکی)، در این میان بیشترین آسیب را میبینند. آنها نه توان افزایش قیمت زیاد دارند، نه ظرفیت جذب این فشار هزینهای را.
بعد سیاسی: شکاف داخلی و بحران خارجی
در صحنه داخلی، سیاستهای تعرفهای ترامپ شکافی در حزب جمهوریخواه ایجاد کرده است.
برخی از چهرههای حزب که به اصول سنتی تجارت آزاد پایبند هستند، میگویند ترامپ در حال رها کردن بنیانهای اقتصادیای است که از دهه ۱۹۸۰ بر آنها تاکید شده بود.
در سطح بینالمللی، واکنشها از نارضایتی گرفته تا تهدید به مقابله به مثل متفاوت بودهاند.
اگر شرکای تجاری آمریکا نیز تعرفههایی مشابه بر کالاهای آمریکایی اعمال کنند، امکان دارد یک دومینوی تجاری جهانی به راه بیفتد؛ چیزی که در سالهای پایانی دولت اول ترامپ نیز به وضوح دیده شد.
سیاستهای تعرفهای ترامپ در سال ۲۰۲۵ تلاشی است برای بازگرداندن چرخ تولید به داخل آمریکا اما در عین حال یادآور بازگشتی به اقتصاد دهههای گذشته است؛ دورانی که حمایت از تولید ملی با دیوارهای تعرفهای معنا مییافت.
در جهانی که اقتصادش بهطرز بیسابقهای به هم پیوسته است، چنین سیاستهایی ممکن است در کوتاهمدت پر سروصدا و در میان برخی رایدهندگان محبوب باشد اما در بلندمدت میتواند به کاهش رقابتپذیری، افزایش هزینهها و اختلال در نظم تجاری جهانی منجر شود.
آیا اقتصاد آمریکا میتواند بدون واردات ارزان و زنجیرههای جهانی به شکوفایی برسد؟ پاسخ این پرسش، آزمونی است که دولت ترامپ در سالهای آینده در معرض آن خواهد بود.