رد کابوس مذاکره با آمریکاییها که علی خامنهای آنان را «باجخواه» میداند، در ۳۶ سال رهبری و در ۱۲۱ موضعگیری او، همواره پیدا بوده است. تحلیل محتوای اظهارات رهبر جمهوری اسلامی و وقایع این سالها نشان میدهد مذاکره از دید او برای مدیریت چالشها طراحی شده تا تعامل واقعی با آمریکا.
محسن زنگنه، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: «آمریکا با وجود رجزخوانیهای ترامپ به شرط نظام برای مذاکره غیرمستقیم تن داد و این یعنی تا همین جا جمهوری اسلامی سه بر هیچ جلو است.»
او افزود: «آمریکا درباره میزبان مذاکرات هم شرط جمهوری اسلامی را پذیرفت.»
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد مذاکره میان عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی و استیو ویتکاف، نماینده آمریکا آغاز شده است.
مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی بر غیرمستقیم بودن مذاکرات تاکید دارند و اصرار میکنند که این مذاکرات به صورت مستقیم انجام نمیشود.
نشریه خط حزبالله، وابسته به دفتر خامنهای نوشت: «ترامپ در نامه خود، از شرط گفتوگو درباره مجموعه مسائل منطقهای، موشکی و امنیتی عقبنشینی کرد و همین باعث شد جمهوری اسلامی پاسخ دهد.»
این نشریه افزود: «ترامپ نسبت به محدود شدن مذاکرات به موضوع هستهای چراغ سبز نشان داد.»
روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، در مطلبی مذاکرات عمان را با مذاکره کشورهای دیگر با آمریکا درباره تعرفهها مقایسه کرد و نوشت: «رییسجمهور بیادب آمریکا روز پنجشنبه گذشته مدعی میشود که برخی حاضرند بر سر تعرفهها باسن او را ببوسند تا آمریکا با آنها مذاکره کند.»
روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، روز شنبه در مطلبی درباره مذاکره جمهوری اسلامی و آمریکا در عمان نوشت آنچه در نوع مواجهه با ایران «مد نظر تصمیمسازان و تصمیمگیران در نهادها و مراکز اندیشهورزی در کشورهای سلطه است، شکست استقلال و عزت و صلابت نظام اسلامی است.» این روزنامه نوشت که این «صلابت» مورد اشاره جمهوری اسلامی«در طی چهل و هفت سال گذشته متاثر از هدایتها و رهبریهای امامین انقلاب، هیبت و هژمونی قدرتهای سلطه را شکسته و ایران را به عنوان مستقلترین کشور به رخ جهانیان کشانده.» این رسانه وابسته به سپاه اشاره کرد «به همین دلیل است که ترامپ با ادعای تلاش برای مذاکره مستقیم با ایران بنا دارد خود را به عنوان اولین رییسجمهور آمریکا جا بیندازد که توانسته است مستقیما با ایران مذاکره کند.»
این مطلب موضوع مذاکرات جمهوری اسلامی را با مذاکره کشورهای دیگر با آمریکا درباره تعرفهها مقایسه کرده و نوشت: «رییسجمهور بیادب آمریکا روز پنجشنبه گذشته مدعی میشود که برخی حاضرند بر سر تعرفهها باسن او را ببوسند تا آمریکا با آنها مذاکره کند.»
تهران و واشینگتن در آستانه مذاکراتی پرمخاطره در عمان هستند؛ گفتوگوهایی که میتوانند تعیینکننده مسیر آینده باشند: دیپلماسی یا جنگ؟
نتیجه مذاکرات شنبه ۲۳ فروردین مسقط میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده نه فقط بر ثبات منطقه تاثیر میگذارد که ممکن است بقا یا سقوط حکومت ایران را نیز رقم بزند. حکومتی که بیش از چهار دهه بر ایران حکمرانی کرده است.
در قسمت جدید پادکست «آیفور ایران»، گروهی از کارشناسان درباره اهمیت واقعی این مذاکرات و اهداف هر طرف صحبت میکنند.
توافق برای بقا
آرش عزیزی، تحلیلگر مسائل ایران و نویسنده کتاب «ایرانیها چه میخواهند؟» بر این باور است که جمهوری اسلامی به شدت به معاملهگر بودن گرایش دارد و برای بقا بهدنبال توافق است.
او گفت: «شکست در این مذاکرات دیگر فقط به معنای افزایش تحریمها و فشار اقتصادی نیست بلکه میتواند به تشدید تنشی منجر شود که برای ایران بهعنوان یک ملت بسیار ویران کننده باشد.»
افزایش فشار نظامی
فشارها بر ایران رو به افزایش است. دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، علاوه بر هشدارهای لفظی، بمبافکنهای راهبردی بی-۲ به اقیانوس هند اعزام کرده و یک سامانه پدافند موشکی پاتریوت را از منطقه هند-پاسیفیک به خاورمیانه انتقال داده است.
طبق گزارش اکسیوس، این عملیات لجستیکی پیچیده شامل دستکم ۷۳ پرواز با هواپیمای باری سی-۱۷ بوده است.
ترامپ چهارشنبه اعلام کرد اگر مذاکرات هستهای شکست بخورد، ممکن است اسرائیل حملهای علیه ایران انجام دهد.
اظهار نظر ترامپ تنها دو روز پس از آن مطرح شد که او در کاخ سفید و در حضور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، خبر از مذاکرات مستقیم با تهران داد.
او در نشست خبری در دفتر بیضیشکل گفت: «اگر نیاز به اقدام نظامی باشد، اقدام نظامی خواهیم کرد.»
حرکت ایران بهسوی توانایی هستهای
در همین حال، ایران به دستیابی به توانایی ساخت سلاح هستهای نزدیکتر میشود. گرچه تهران تاکید دارد برنامه اتمیاش صلحآمیز است اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار داده که ایران اکنون بهاندازه کافی اورانیوم غنیشده نزدیک به سطح تسلیحاتی در اختیار دارد که میتواند چند بمب اتمی تولید کند.
عزیزی با توجه به این شرایط گفت: «بهنظرم انگیزه شدیدی دارند؛ همانطور که مشاوران املاک میگویند، مشتاق به معامله هستند.»
سیاست فشار حداکثری یا انگیزه برای مذاکره؟
بهنام بنطالبلو، مدیر ارشد برنامه ایران در بنیاد دفاع از دموکراسیها گفت که گرچه حکومت ایران ایدئولوژیک است اما همچنان میتوان آن را تحت فشار قرار داد.
او گفت: «اگر رییسجمهور آمریکا میخواهد به دیپلماسی فرصت بدهد، باید کاری کند که گزینههای جایگزین برای ایران جذابتر از حضور بر سر میز مذاکره نباشند.»
جی سالومون از نشریه فریپرس نیز هشدار داد که ممکن است ایران از مذاکرات برای خریدن زمان استفاده کند.
او گفت: «موضوع گیجکننده این است که فرد مذاکرهکننده یعنی استیو ویتکاف مواضعی علنی درباره توافق دارد که بسیار متفاوت است از آنچه مایک والتز، مشاور امنیت ملی میگوید. والتز خواستار برچیدن کامل برنامه هستهای ایران است.»
سالومون همچنین به شکافهای داخلی در اطراف ترامپ اشاره کرد و گفت: «ویتکاف اخیرا در برنامه تاکر کارلسون ظاهر شده و کارلسون تقریبا هر روز علنا با حمله نظامی به ایران مخالفت میکند. این تنشها میان جمهوریخواهان سنتی مانند والتز و جناح مگا (حامیان ایده عظمت را دوباره به آمریکا بازگردانیم) در حزب جمهوریخواه مشهود است.»
آخرین فرصت؟
گابریل نورونیا، مشاور پیشین گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا، این مذاکرات را بیشتر یک «آزمون» دانسته تا یک «فرصت تاریخی».
او گفت: «این در واقع ترامپ است که میگوید ایران فقط یک راه ساده برای نجات خودش دارد ... یا باید مسیر آسان را انتخاب کند یا مسیر سخت را که همان حمله نظامی است.»
به گزارش خبرگزاری رویترز، یک منبع آگاه گفته است که قرار است هیاتهای دو طرف در یک اتاق مشترک با هم دیدار کنند.
این لحظهای سرنوشتساز است؛ لحظهای که میتواند مسیر روابط ایران و آمریکا را دوباره تعریف کند. اینکه سرنوشت بهسمت توافق و دیپلماسی میرود یا جنگ، احتمالا پشت درهای بسته در عمان تعیین خواهد شد.
یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۶۸، خامنهای کارش را به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی آغاز کرد و یک هفته پس از آغاز کار، در چهارمین دیدار رسمی خود در تاریخ دوشنبه ۲۳ مرداد، با خانواده اسرا و مفقودین جنگ ایران و عراق دیدار کرد.
یکی از محورهای این دیدار، موضوع مذاکره با آمریکا بود. مذاکرهای که خامنهای آن را مضحک و مسخره توصیف کرد و گفت: «چیزی از این خندهآورتر و مسخرهتر نیست که آمریکا بیاید مذاکره با ملت ایران را ادعا کند و برای آن شرط قرار بدهد.»
او ادامه داد: «ملت ایران چه احتیاجی به ارتباط و مذاکره با شما دارد؟ چه کسی در نظام جمهوری اسلامی با شما مذاکره کرده است؟ مذاکره ما با آمریکا همین است که در تریبونهای عمومی، به سردمداران آن کشور هشدار میدهیم و نهیب میزنیم …. ما امروز هم مثل گذشته میگوییم: رابطه با آمریکا را نمیخواهیم.»
در آن دیدار، خامنهای مذاکره با آمریکا را مشروط به جبران خاطره سقوط هواپیما (شلیک اشتباه ناو یو اس اس وینسنس به پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ ایرانایر به مقصد دبی، در تیرماه ۱۳۶۷، همزمان با جنگ نفتکشها) و آزاد کردن داراییهای مسدود شده ایران در آمریکا، دانست.
اکنون در فروردین ۱۴۰۴، نزدیک به ۳۵ سال و هشت ماه از آغاز رهبری خامنهای و آن دیدار گذشته است. بررسی تمام ۱۱۹ سخنرانی، خطبه نماز جمعه و دیدارهای خامنهای بهعلاوه دو نامه طی این سالها نشان میدهد در این مدت، رویکرد خامنهای به مذاکره با آمریکا تقریبا همان است که روز اول بود.
از طرف دیگر، آمریکا طی این سالها نه تنها داراییهای ایران را آزاد نکرده است بلکه چندین دور تحریم جدید علیه جمهوری اسلامی و مقامات آن وضع کرده است، با ایجاد اجماع بینالمللی، دسترسی جمهوری اسلامی را به بسیاری از خدمات حیاتی (نظیر سوئیفت) قطع کرده است و در دوره پیشین ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به طور مستقیم قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و منصوب خامنهای را هم هدف قرار داده است.
وحشت عمیق خامنهای از مذاکره با آمریکا و نتایج آن
دادههای استخراج شده از ۱۲۱ مورد موضعگیری و اظهار نظر خامنهای در بازه زمانی ۱۳۶۸ تا ۱۴۰۴ و تحلیل محتوای کمی و کیفی، نشان میدهد از مجموع ۳۱ نتیجه ثبتشده در رابطه با «نتیجه مذاکره» در دیدگاه خامنهای، ۳۹ درصد به «تحمیل» با کلیدواژههای «تحمیل، تسلیم، طلبکاری، فشار، باجدهی، تهدید، تحریم کورتر، اخلال، دشمنی بیشتر و ضربه» اشاره دارد که نشان میدهد رهبر جمهوری اسلامی به اینکه مذاکره با آمریکا به فشار و اجبار منجر میشود، باور عمیق دارد.
۲۶ درصد از نتایج به گروه «ضرر» با کلیدواژههای «ضرر، خسارت محض، سم مهلک، سم مضاعف، زیان، خیانت و دخالت» اشاره دارد که بیانگر باور رهبر جمهوری اسلامی به ضرر در مذاکره با آمریکاست.
۱۳ درصد نیز به «نفوذ» اختصاص یافته، با کلیدواژههای «تسلط، جاسوسی، نفوذ و بیاعتمادی» که اوج آن پس از امضای سند برجام است.
فراوانی کلیدواژههای مرتبط با نتیجه مذاکره با آمریکاییها
این دادهها بیانگر آن است که از نگاه خامنهای، در وهله اول، مذاکره با آمریکا با هدف تحمیل فشار و اجبار انجام میشود که در آن جمهوری اسلامی ضرر خواهد کرد و اگر مانند برجام به نتیجهای برسد، او نگران نفوذ و تسلط آمریکاییهاست.
دادهها نشان میدهند به اعتقاد رهبر جمهوری اسلامی، مذاکره با آمریکا فرآیندی پرریسک است که به احتمال بالا، به نفوذ سیاسی آمریکا و ضرر در منافع حکومت ایران منجر خواهد شد.
افزون بر این، تکرار گروه «فریب» با کلیدواژههای «فریب، بینتیجه، غیرقابل اعتماد، خدعه، خنجر، بیفایده، ناموفق، نقض عهد، معامله و وسوسه» که سهم ۱۹ درصدی از اظهارات خامنهای راجع به نتیجه مذاکرات دارد و در سالهای پرتنش مانند ۱۳۹۸ برجسته است، نشاندهنده باور به «عدم صداقت و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در مذاکرات» است.
در مجموع، دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی به نتایج مذاکره با آمریکا منفی و همراه با نگرانی از تحمیل، ضرر و نفوذ است.
حتی در دورههای ملایمتری مانند سال ۱۳۷۷، بیاعتمادی عمیق او در گروه «سلطه و نفوذ» با کلیدواژههای «تسلط، جاسوسی، نفوذ و بیاعتمادی» مشهود است.
هویت آمریکا در قالب مذاکرات در نگاه خامنهای
دادهها نشان میدهند نگاه رهبر جمهوری اسلامی به هویت سیاسی و اخلاقی آمریکاییها بهشدت خصمانه و منفی است.
از مجموع ۱۲۸ صفت ثبتشده، ۳۲ درصد آنها «سلطهگری»، با کلیدواژههای «مستکبر، استکبار، استکباری، متکبر، سلطهطلب، زیادهطلب، تحمیلگر، قلدر، پررو، سیطرهطلب، ابرقدرت، دیکتاتورمآب، مستبد، دیکتاتور، زورمند، باجخواه، سلطهگر، متجاوز، اتمّ مصادیق استکبار، غدّار، باجخواهی و هارتوهورت» توصیف شده است.
۱۸ درصد آنها را هم در گروه «دشمنی» با کلیدواژههای «دشمن، خصومتورز، خباثتآلود، عنادآمیز، تهدیدکننده، تعرّضکننده، نابودگر، جنگطلب، خصمانه، فضیلتستیز و بشریتستیز» توصیف کرده است.
این همه بیانگر یک باور ساختاری به آمریکا بهعنوان یک دشمن «سلطهجو» است. این نگاه خامنهای در تمام دورهها ثابت بوده اما در سالهای پرتنش مانند ۱۳۷۹ و ۱۳۹۴ به اوج خود رسیده است.
گروه «فریب» با کلیدواژههای «فریبکار، دروغگو، خدعهگر، غیرقابل اعتماد، نقضعهد، بدعهد، حیلهگر، متقلب، دبهکار، غیر شریف، نقضکننده، بیصداقت، موذی، بد معامله، مفتضح، تحقیرآمیز و بدحساب» با ۱۵ درصد در دورههای مذاکره، مانند ۱۳۹۲ و ۱۳۹۸، پررنگ است که نشان میدهد رهبر جمهوری اسلامی، آمریکاییها را غیرقابل اعتماد میداند.
فراوانی کلیدواژههای مرتبط با توصیف آمریکاییها در قالب مذاکرات
گروه «ظلم» با کلیدواژههای «ظالم، جنایتکار، طمعورز، غارتگر، سودجو، وحشی، تروریست، خونین، ناجوانمرد، وقیح، متهتک (به معنی مرد پرده دریده)، ناقض حقوق بشر، مظهر ظلم، عقبماندهساز، فشارآور، خونریز و ویرانگر» با ۱۲.۵ درصد در رتبه بعدی قرار دارد.
گروه «فساد» با کلیدواژههای «شیطان، نابکار، فساد برانگیز، خبیث، فاسد، دزد، مفسد، بیانصاف، پلید، روانی، فرعونی، ضد بیداری، ضد اسلام، تکبر و گستاخی: گستاخ، بددهن، بیادب، مغرور، کمخرد، بیحکمت، بداخلاق، تند، خشن، قیممآب، غلط زیادی و غیرمنطقی» با ۹ درصد پس از گروه «ظلم» قرار گرفته است.
این توصیفات بیانگر یک نگاه اخلاقی منفی به آمریکاییها در قالب مذاکرات است؛ نگاهی که آمریکا را قدرتی «ظالم و فاسد» معرفی میکند.
روند و الگوی گفتمانی
بررسی روند گروههای صفت آمریکاییها در مذاکرات و پیشبینی و اظهار نظر درباره نتایج، نشان میدهد که نگاه رهبر جمهوری اسلامی در دورههای مذاکره مانند ۱۳۹۲و ۱۳۹۴ و تنشهای شدید مانند ۱۳۹۸ منفیتر میشود.
در سال ۱۳۹۴، پس از امضای برجام، گروه صفتهای «نفوذ» و در بخش نتایج، گروههای «ضرر» و «نفوذ» به اوج میرسند که بیانگر ترس از نفوذ و ضرر پس از مذاکرات است.
در سال ۱۳۹۸، پس از هدف قرار گرفتن سلیمانی، صفت گروه «فریب» برای آمریکاییها در قالب مذاکرات غالب شده است که نشان میدهد خامنهای احساس زیاندیدگی داشته است.
برجسته شدن صفات فریب در هر دو گروه نتیجه مذاکرات و صفات آمریکاییهای دخیل در مذاکرات، نشاندهنده بیاعتمادی عمیق به نیات آمریکاییها نیز به شمار میرود.
ایدئولوژی عمیق و ضمیر ضدآمریکایی خامنهای
دادهها نشان میدهند نگاه رهبر ۸۶ ساله جمهوری اسلامی به مذاکره با آمریکا و هویت آمریکاییها در مذاکرات، ریشه در یک ایدئولوژی عمیق ضدآمریکایی دارد که از تجربههای تاریخی او و نیازهای سیاسی داخلیاش به ویژه «بسیج افکار عمومی و حفظ مشروعیت نظام» تغذیه میشود.
این نگاه در طول ۳۶ سال ثابت مانده و حتی در دورههای ملایمتر مانند ۱۳۷۷ نیز بیاعتمادی عمیق مشهود است.
افزایش صفتهای گروههای «فریب» و «نفوذ» در دورههای مذاکره (مانند ۱۳۹۴) نشان میدهد که از نگاه او، مذاکره ابزاری برای نفوذ و تحمیل است نه راهی برای حل مشکلات.
این دیدگاه با واقعیات تاریخی مانند خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ نیز تقویت شده اما دارای یک جزء ایدئولوژیک قوی است که مانع از تغییر اساسی در این رویکرد میشود.
این الگوها بیانگر آن هستند که گفتمان خامنهای بیشتر برای مدیریت چالشهای داخلی و منطقهای طراحی شده تا تعامل واقعی با آمریکا.
الگوی واکنش خامنهای پس از نامه ترامپ با کدام سالها مطابقت دارد؟
تحلیل محتوای اظهارات سخنرانیهای خامنهای در ۱۸ و ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ و اول فروردین ۱۴۰۴ که پس از انتشار خبر ارسال نامه ترامپ انجام شد و مقایسه آنها با دادههای استخراجشده سخنرانیهای او پس از آغاز رهبری در بازه زمانی ۱۳۶۸ تا پیش از نامه ترامپ، بیشترین همخوانی را با سال ۱۳۷۹ نشان میدهد.
تاکید بر گروههای «دشمنی» با کلیدواژههای «دشمن، خصومتورز، خباثتآلود، عنادآمیز، تهدیدکننده، تعرضکننده، نابودگر، جنگطلب، خصمانه، فضیلتستیز و بشریتستیز» و «ظلم» با کلیدواژههای «ظالم، جنایتکار، طمعورز، غارتگر، سودجو، وحشی، تروریست، خونین، ناجوانمرد، وقیح، متهتک، ناقض حقوق بشر، مظهر ظلم، عقبماندهساز، فشارآور، خونریز و ویرانگر» در هر دو مقطع و همچنین نگاه منفی به نتایج مذاکره (گروههای تحمیل و ضرر)، نشاندهنده تداوم یک گفتمان خصمانه و بیاعتماد به آمریکاست که در سال ۱۳۷۹ با آغاز دوره جورج دبلیو. بوش و طرح «محور شرارت» در دی ماه ۱۳۸۰ شدت یافته بود.
این سه اظهار نظر، با سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۴ نیز مشابهتهای بالایی دارد.
اوج و فرود سخنرانیها
از مجموع ۱۲۱ مورد بررسی شده، ۱۱۹ مورد سخنرانی خامنهای بوده و دو مورد نامههای او (نامه درباره الزامات اجرای برجام و بیانیه گام دوم انقلاب).
بیشترین تعداد سخنرانیها به دیدارها با دانشآموزان و دانشجویان به مناسبت سالروز تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان با ۱۶ مورد، سخنرانی نوروزی اول فروردین در مشهد با ۱۰ مورد، دیدار با فرماندهان نظامی با ۹ مورد، خطبههای نماز جمعه با هشت مورد و دیدار با «کارگزاران نظام» با هفت مورد اختصاص دارد.
دیدارهای خاص مانند دیدار با مردم قم به مناسبت ۱۹ دی با هفت مورد و دیدار با کارگران و معلمان با پنج مورد نیز پرتکرار بودهاند.
رهبر جمهوری اسلامی همچنین در دو دیدار خارجی، یکی با ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه و دیگری با شینزو آبه، نخستوزیر فقید ژاپن، درباره مذاکره با آمریکا سخن گفته است.
تعداد سخنرانیها، صرفنظر از محتوا، در مقاطعی افزایش یافته که با وقایع سیاسی داخل ایران، آمریکا و منطقه رابطه معناداری داشتهاند.
توصیف حامیان مذاکره با آمریکا در نگاه خامنهای
۱۳۷۱: در این سال، دوره ریاستجمهوری جورج اچ. دبلیو. بوش (بوش پدر) رو به پایان بود. پس از جنگ خلیج فارس در دی ۱۳۶۹، حضور نظامی آمریکا در منطقه تقویت شده و تهدیدات منطقهای افزایش یافته بود. مشکلات اقتصادی پس از جنگ ایران و عراق نیز در داخل کشور پررنگ بود. ۱۲ آبان ۱۳۷۱، بیل کلینتون از حزب دموکرات در انتخابات پیروز شد و از اول بهمن ماه ۱۳۷۱ کارش را آغاز کرد.
در سال ۱۳۷۱، چهار صفت برای آمریکا ثبت شده است: سه مورد سلطهگری و یک مورد ظلم.
این صفتها نشاندهنده نگاه تقابلی به آمریکا با تاکید بر رفتار سلطهجویانه و ظالمانه است که با حضور نظامی آمریکا پس از جنگ خلیج فارس و تحریمهای آن زمان همخوانی دارد.
در همین سال، هیچ صفتی مانند سالهای پیش، برای نتایج مذاکره ثبت نشده است. این میتواند نشاندهنده عدم تمرکز روی مذاکرات در سخنرانیهای این سال باشد که احتمالا به دلیل اولویت بازسازی پس از جنگ ایران و عراق و نبود مذاکره مستقیم با آمریکا بوده است.
از طرف دیگر میتواند به نگاه خنثی نسبت به مذاکره -و نه لزوما منفی- اشاره داشته باشد.
۱۳۷۷: بیل کلینتون سیاست مهار دوگانه را علیه ایران دنبال میکرد. تحریمهای بیسابقه چون قانون «ILSA» وضع شد و همزمان، جمهوری اسلامی و آمریکا بهصورت غیرمستقیم در مذاکرات ششبهعلاوهدو برای حل بحران افغانستان حضور داشتند.
در ایران، تنشهای داخلی دوره اصلاحات محمد خاتمی، بهویژه پس از افشای قتلهای زنجیرهای در پاییز ۱۳۷۷، بالا گرفت. خاتمی در این سال پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» را در سازمان ملل متحد، در شهریور ماه مطرح کرد.
سال ۷۷، چهار صفت برای آمریکا ثبت شده است: سه مورد سلطهگری و یک مورد در گروه سایر (مداخلهگر).
نبود صفتهای تند مثل دشمنی و ظلم نشاندهنده لحن نسبتا ملایمتر است که با مطرح شدن گفتوگوی تمدنها از سوی خاتمی همخوانی دارد.
درباره نتیجه مذاکره، تنها یک مورد «سلطه و نفوذ» ثبت شده است. این نتیجه نشاندهنده بیاعتمادی به مذاکرات (مثل مذاکرات ششبهعلاوهدو برای حل بحران افغانستان) و نگرانی از نفوذ آمریکاست اما لحن آن نسبتا محتاط است.
۱۳۷۹: از ابتدای بهمن ۱۳۷۹، دوره ریاستجمهوری جورج دبلیو. بوش (بوش پسر) آغاز شد. او با طرح بحث «محور شرارت»، عنوانی که او برای توصیف جمهوری اسلامی استفاده میکرد، در دیماه ۱۳۸۰، حس تهدید را در ایران بالا برد.
در داخل، تنشهای دوره اصلاحات، بهویژه پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم در بهمن ماه ۱۳۷۸ ادامه داشت.
در سال ۱۳۷۹، هشت صفت برای آمریکا ثبت شده است: سه مورد دشمنی، سه مورد سلطهگری و دو مورد ظلم.
این صفتها نشاندهنده نگاه خصمانه و تقابلی شدید به آمریکاست که با شروع دوره جورج دبلیو. بوش در بهمن ۱۳۷۹ و طرح «محور شرارت» در دی ۱۳۸۰ همخوانی دارد.
همچنین دو نتیجه مذاکره ثبت شده است: یک مورد تحمیل و یک مورد ضرر. این نتایج نشاندهنده نگاه منفی به مذاکرات و ترس از فشار و ضرر است که با افزایش تنشها پس از محور شرارت سازگار است.
۱۳۸۶: در فروردین ۱۳۸۶، قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت تحریمهای جدیدی علیه جمهوری اسلامی وضع کرد. حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، همراه با سیاستهای تهاجمی محمود احمدینژاد، رییسجمهوری وقت ایران در موضوع هستهای، تنشها را افزایش داد.
در این سال، شش صفت برای آمریکا ثبت شده است: سه مورد سلطهگری، یک مورد دشمنی، یک مورد ظلم و یک مورد فساد.
این صفتها نشاندهنده نگاه خصمانه و نگرانی از رفتار سلطهجویانه آمریکاست که با قطعنامه ۱۷۴۷ در فروردین ماه ۱۳۸۶ و حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان همخوانی دارد.
همچنین یک نتیجه مذاکره که به ضرر اشاره دارد ثبت شده است.
این نتایج نشاندهنده ترس از ضرر در مذاکرات است که با فشارهای هستهای و تحریمهای جدید در این سال سازگار است.
۱۳۸۹: بهار عربی در ۲۶ آذر ۱۳۸۹ با اعتراضات تونس آغاز شد و به سرعت به دیگر کشورهای منطقه گسترش یافت. این اعتراضات در حالی فراگیر میشد که در ایران همچنان اعتراضات موسوم به جنبش سبز که از سال ۱۳۸۸ آغاز شده بود، ادامه داشت.
این تحولات منطقهای، همراه با ترور برخی دانشمندان هستهای از جمله مجید شهریاری در آذر ۱۳۸۹، برای جمهوری اسلامی تهدیدآمیز تلقی میشد.
در این سال، پنج صفت برای آمریکا ثبت شده است: یک مورد سلطهگری، یک مورد دشمنی، یک مورد فریب، یک مورد ظلم و یک مورد فساد.
این صفتها نشاندهنده نگاه تقابلی و بیاعتمادی به آمریکاست که با تحریمهای جدید مانند قطعنامه ۱۹۲۹ در خرداد ماه ۱۳۸۹ و هدف قرار گرفتن دانشمندان هستهای از جمله مجید شهریاری در آذر ۸۹ همخوانی دارد.
از سویی، دو نتیجه مذاکره نیز در این سال ثبت شده است: یک مورد تحمیل و یک مورد ضرر. این نتایج نشاندهنده نگرانی از فشار و ضرر در مذاکرات است که با تحولات منطقهای از جمله بهار عربی و فشارهای هستهای سازگار است.
۱۳۹۲: باراک اوباما در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ نامههایی برای بهبود روابط به خامنهای ارسال کرد اما تحریمهای بیسابقهای تا آن زمان مانند تحریم بانک مرکزی در دی ۱۳۹۰ هم وضع کرد.
در ایران، حسن روحانی با شعار رفع تنشهای هستهای در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ پیروز شد و مذاکرات هستهای در مهر ماه همان سال آغاز و نهایتا به برجام منجر شد. بنابراین جهش تعداد سخنرانیها در این سال، طبیعی به نظر میرسد.
در این سال، ۱۲ صفت برای آمریکا ثبت شده است: سه مورد فریب، دو مورد دشمنی، چهار مورد سلطهگری و دو مورد تکبر.
این صفتها نشاندهنده بیاعتمادی و نگاه تقابلی به آمریکاست که با شروع مذاکرات هستهای در مهر ۱۳۹۲ و تحریمهای بیسابقه از جمله تحریم بانک مرکزی همخوانی دارد.
همچنین دو نتیجه مذاکره ثبت شده است: یک مورد تحمیل و یک مورد نفوذ. این نتایج نشاندهنده نگرانی از فشار و نفوذ در مذاکرات است که با فضای محتاطانه شروع مذاکرات هستهای سازگار است.
۱۳۹۴: در تیر ۱۳۹۴، برجام امضا شد و بحثهای داخلی درباره آن بالا گرفت.
در منطقه، جنگ داعش از ۱۳۹۳ شدت یافته بود و حضور سپاه قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با فرماندهی قاسم سلیمانی در سوریه و عراق افزایش داشت. همچنین، جنگ یمن از سال ۱۳۹۴ با ائتلاف سعودی و حمایت ایران از حوثیها، تنشهای منطقهای را تشدید کرد.
در این سال، در ۱۷ واکنش خامنهای، ۲۵ صفت برای آمریکا ثبت شده است: پنج مورد دشمنی، چهار مورد فریب، چهار مورد سلطهگری، دو مورد نفوذ، سه مورد ظلم، سه مورد فساد، دو مورد تکبر و دو مورد ضعف.
این صفتها نشاندهنده اوج نگاه خصمانه و بیاعتمادی به آمریکاست که با امضای برجام در تیر ۱۳۹۴ و نگرانی از نفوذ پس از آن همخوانی دارد.
شش مورد برای نتیجه مذاکره نیز ثبت شده است: دو مورد تحمیل، دو مورد ضرر و دو مورد نفوذ.
این نتایج نشاندهنده نگاه منفی و ترس شدید از نفوذ و ضرر در مذاکرات است که با بحثهای داخلی پس از برجام سازگار است.
۱۳۹۸: دونالد ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را آغاز کرد. در دی ماه ۱۳۹۸، قاسم سلیمانی با دستور مستقیم او کشته شد.
در داخل نیز اعتراضات آبان ۱۳۹۸ به شدت سرکوب شد.
در این سال جمعا ۱۳ صفت برای آمریکا ثبت شده است: چهار مورد فریب، چهار مورد سلطهگری، یک مورد دشمنی ، دو مورد ظلم، یک مورد فساد و یک مورد تکبر.
این صفتها نشاندهنده بیاعتمادی و تقابل با آمریکاست که با خروج آمریکا از برجام و هدف قرار گرفتن سلیمانی همخوانی دارد.
همچنین پنج نتیجه مذاکره ثبت شده است: دو مورد فریب، یک مورد تحمیل، یک مورد ضرر و یک مورد نفوذ.
این نتایج نشاندهنده نگاه منفی و بیاعتمادی شدید به مذاکرات است که با فشار حداکثری آمریکا سازگار است.
۱۴۰۰: با پایان دوره ترامپ و آغاز دوره جو بایدن در بهمن ۱۳۹۹، مذاکرات احیای برجام در دولت ابراهیم رئیسی از آذر ۱۴۰۰ از سر گرفته شد.
در سال ۱۴۰۰، پنج صفت برای آمریکا ثبت شده است: دو مورد فریب، دو مورد سلطهگری و یک مورد تکبر. این صفتها نشاندهنده بیاعتمادی و نگاه محتاطانه به آمریکاست که با شروع مذاکرات احیای برجام در دوره ریاستجمهوری بایدن همخوانی دارد.
همچنین سه نتیجه مذاکره ثبت شده است: دو مورد تحمیل و یک مورد ضرر. این نتایج نشاندهنده نگرانی از فشار و ضرر در مذاکرات است که با فضای مذاکرات احیای برجام سازگار است.
۱۴۰۲: اعتراضات پس از قتل مهسا ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ تا سال ۱۴۰۲ ادامه یافت. دولت رئیسی در تبادل زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کره جنوبی در شهریور ۱۴۰۲ موفقیتهایی داشت اما حملات هفتم اکتبر (برابر ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۲) و تنشهای منطقهای، اوضاع را پیچیده کرد.
در این سال تمرکز مخاطبان خامنهای از آمریکا به سمت اسرائیل تغییر کرد.
در سال ۱۴۰۲، چهار صفت برای آمریکا ثبت شده است: یک مورد دشمنی، یک مورد سلطهگری، یک مورد ظلم و یک مورد فساد.
این صفتها نشاندهنده نگاه تقابلی به آمریکاست که با تنشهای منطقهای و ادامه فشارهای اقتصادی همخوانی دارد.
تنها یک نتیجه مذاکره ثبت شده که آن هم ضرر است. این نتیجه نشاندهنده نگاه منفی و در عین حال محتاطانه و خنثی به مذاکرات است که با بنبست مذاکرات احیای برجام و تمرکز روی مسائل داخلی مانند اعتراضات سازگاری دارد.
۱۴۰۳: التهابات داخلی ادامه یافت و احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات آبان ۱۴۰۳، مقامات ایران را نگران کرد.
شرایط اقتصادی به دلیل تحریمها وخیمتر شد و قیمت دلار در نیمه دوم سال به طور مکرر رکوردهای جدیدی ثبت کرد.
درگیری مستقیم با اسرائیل در عملیات «وعده صادق ۱ و ۲» نیز نگرانی از تقابل نظامی را بالا برد. مرگ پرابهام رئیسی در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ و انتخاب پزشکیان در انتخابات هشتم تیر ۱۴۰۳ با شعار احیای گفتوگوها در امتداد برجام، فضای سیاسی ایران را ملتهبتر کرد.
در سال ۱۴۰۳، پنج صفت برای آمریکا ثبت شده است: دو مورد فریب، دو مورد سلطهگری و یک مورد تکبر. این صفتها نشاندهنده بیاعتمادی و نگاه محتاطانه به آمریکاست که با احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات و تنشهای منطقهای از جمله «وعده صادق ۱ و ۲» همخوانی دارد.
درباره نتیجه مذاکره یک مورد تحمیل و یک مورد فریب ثبت شده است.
این نتایج در کنار هم میتواند نشاندهنده تلاش برای مدیریت زمان و نگرانی از فشار در مذاکرات باشد که با بنبست مذاکرات و التهابات داخلی از جمله تغییر رییسجمهوری، سازگار است.