واشینگتنپست: قدرت انفجار بندرعباس معادل ۵۰ تن تیانتی بود



شبکه الجدید گزارش داد حزبالله لبنان در حال برنامهریزی برای ساخت یک قبر مجلل با هزینهای بالغ بر دهها میلیون دلار برای حسن نصرالله است. این شبکه همچنین به هزینهشدن مبالغ هنگفت برای مراسم تشییع جنازه نصرالله اشاره کرده و به تامین این پول از طریق جمهوری اسلامی پرداخته است.
بر اساس این گزارش که جمعه ۱۲ اردیبهشت منتشر شد، مبالغ هنگفت مراسم تشییع جنازه حسن نصرالله، دبیر کل کشته شده حزبالله لبنان و خرید زمین برای ساخت ساخت «بقعه و بارگاه» او از طریق قاچاق پول از ایران تامین شده است.
شبکه الجدید درباره شیوه ورود این پولها به لبنان گزارش داد که این مبالغ نه از طریق کانالهای بانکی، بلکه از طریق پولهای غیرشفاف ایرانی و چمدانهای پر از دلار قاچاق تامین شده است.
به نوشته الجدید، هزینه تهیه زمین این پروژه ۵۰ میلیون دلار است و هزینه ساخت آن نیز حدود ۵۰ میلیون دلار برآورد میشود.
الجدید با اشاره به اینکه خرید و فروش و انتقال به شکل قانونی صورت نگرفته و وزارت دارایی لبنان از آن اطلاعی نداشته است، نوشت خریدار و فروشنده تنها از طریق شهرداری برج البراجنه، تحت نفوذ حزبالله مجوز گرفتهاند.
انتقال پول با چمدان از ایران به لبنان
یک مقام بانکی لبنانی به شبکه الجدید گفته پولی که حزبالله برای ساخت این پروژه فراهم کرده است، وارد هیچ بانک لبنانی نشده و این مبلغ با چمدانها از ایران به لبنان قاچاق شده است.
منتقدان لبنانی نگران این موضوع هستند که انتقال چنین پولی به صورت نقد و به دور از سیستم رسمی بانکی، لبنان را با خطر تحریم از سوی صندوق بینالمللی پول و افایتیاف مواجه کند.
شبکه الجدید در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به اینکه محل قبر حسن نصرالله به فرودگاه رفیق حریری بسیار نزدیک است، اعلام کرد منتقدان از این نگرانند که این مقبره به یک مکان امنیتی در موقعیتی حساس برای حزبالله تبدیل شود.
به گفته منتقدان، حزبالله نمیخواهد همچون گذشته فرودگاه رفیق حریری را در اختیار داشته باشد.
حسن نصرالله، رهبر ۶۴ ساله حزبالله لبنان ششم مهر ۱۴۰۳ در حمله ارتش اسرائیل به بیروت کشته شد. ۴۲ سال پس از آنکه در ۲۱ سالگی نماینده روحالله خمینی در لبنان شد و ۳۳ سال پس از آنکه با حمایت جمهوری اسلامی به دبیرکلی حزبالله لبنان رسید.
مراسم تشییع حسن نصرالله و هاشم صفیالدین، معاون کشتهشده او، پنج اسفند ۱۴۰۳ در ورزشگاهی در خارج از بیروت برگزار شد.
در سالهای گذشته گزارشهای بسیاری درباره تحویل پول نقد به گروههای نیابتی جمهوری اسلامی از جمله حزبالله لبنان منتشر شده است.
در دی ماه ۱۴۰۳، مقامات امنیتی فرودگاه رفیق حریری بیروت، یک هواپیمای ایرانی و تمام وسایل مسافران داخل آن را بازرسی کردند. مقامات لبنانی گفته بودند هر پولی که در هواپیما پیدا شود به دولت لبنان تحویل داده خواهد شد.
در همان زمان رسانهها خبر دادند که یک کارمند سفارت جمهوری اسلامی به بازرسی کیف دیپلماتیک همراه خود تن نداده و در سالن ورود مسافران به فرودگاه، تحت نظر است.
پس از آن، وزارت امور خارجه لبنان در بیانیهای اعلام کرد که پس از دریافت یادداشت رسمی از سفارت جمهوری اسلامی در بیروت، اجازه ورود کیفها را بر اساس معاهده بینالمللی روابط دیپلماتیک صادر شده است.
در این یادداشت آمده بود که کیف مذکور حاوی اسناد، مدارک و وجه نقد برای تامین هزینههای عملیاتی سفارت است.
در سال ۱۳۹۹ محمود الزهار، عضو ارشد حماس، به شبکه تلویزیونی العالم گفت سال ۲۰۰۶ در تهران چند کیف حاوی ۲۲ میلیون دلار از قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران دریافت کردند.
خبرگزاری چینی شینهوا نیز خرداد سال ۱۳۹۸ گزارش داد حکومت ایران در مراسمی که پیش از «روز قدس» در غزه برگزار شد، مبلغ ۶۵۱ هزار دلار بین خانوادههای فلسطینی غزه توزیع کرد.

آلیستر برت، معاون پیشین امور خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا، در یادداشتی در وبسایت آی پیپر، به بررسی سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی و برنامه هستهای آن پرداخته و نوشته است که آمریکا هنوز پاسخی به این پرسش که با ایران چه باید کرد، نداده است.
آلیستر برت، در ابتدای یادداشت خود که جمعه ۱۲ اردیبهشت منتشر شده، تاکید کرده است که همگام شدن با سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ، به چابکی یک گیمر نیاز دارد.
او نوشته است: «فکر میکردیم رییسجمهوری با زلنسکی به مشکل خورده، اما گفتوگویی در واتیکان میان آنها به یک توافق اقتصادی انجامید. تصور میکردیم تیم ترامپ نسبت به دوره اول ریاستجمهوریاش باثباتتر است، اما ناگهان مشاور امنیت ملیاش پس از ۱۰۰ روز برکنار شد. انتظار داشتیم بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ترامپ را به بهرهبرداری از تضعیف موقعیت امنیتی جمهوری اسلامی پس از نابودی رهبری حزبالله در لبنان و سقوط بشار اسد در سوریه ترغیب کند و شاهد حمله به تاسیسات هستهای ایران باشیم، اما این اتفاق نیفتاد.»

عباس عراقچی در تماسی تلفنی با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، درباره مذاکره جمهوری اسلامی و آمریکا گفتوگو کرد. عراقچی در این تماس تلفنی، «بدعهدیهای گذشته غرب» را «مانع اصلی» در زمینه مذاکرات دانست و خواستار پایان تحریمها شد.
روز پنجشنبه آمریکا و اروپا اعلام کردند که مذاکرات جداگانه آنها با تهران، که برای روز جمعه و شنبه گزارش شده بود، لغو شده و به تعویق افتاده است.

آلیستر برت، معاون پیشین امور خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا، در یادداشتی در وبسایت آی پیپر (The iPaper)، به بررسی سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی و برنامه هستهای آن پرداخته و نوشته است که آمریکا هنوز پاسخی به این پرسش که با ایران چه باید کرد، نداده است.
الیستر برت، عضو حزب محافظهکار و از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ معاون وزیر امور خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه و شمال آفریقا بود. او ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ به تهران سفر و با عباس عراقچی، معاون وقت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی دیدار کرد.
آلیستر برت، در ابتدای یادداشت خود که جمعه ۱۲ اردیبهشت منتشر شده، تاکید کرده است که همگام شدن با سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ، به چابکی یک گیمر نیاز دارد.
او نوشته است: «فکر میکردیم رییسجمهوری با زلنسکی به مشکل خورده، اما گفتوگویی در واتیکان میان آنها به یک توافق اقتصادی انجامید. تصور میکردیم تیم ترامپ نسبت به دوره اول ریاستجمهوریاش باثباتتر است، اما ناگهان مشاور امنیت ملیاش پس از ۱۰۰ روز برکنار شد. انتظار داشتیم بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ترامپ را به بهرهبرداری از تضعیف موقعیت امنیتی جمهوری اسلامی پس از نابودی رهبری حزبالله در لبنان و سقوط بشار اسد در سوریه ترغیب کند و شاهد حمله به تاسیسات هستهای ایران باشیم، اما این اتفاق نیفتاد.»
به نوشته برت، «اکنون، گفتوگوهای غیرمنتظره میان آمریکا و حکومت ایران درباره توانمندیهای هستهای تهران، که فضایی مثبت پیرامون آن شکل گرفته بود، ممکن است با اظهارات تند پیت هگسث، وزیر دفاع آمریکا، که بهطور علنی جمهوری اسلامی را بهدلیل حمایت از حوثیها در یمن تهدید کرد به انحراف کشیده شده باشد.
هگست، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «پیامی برای ایران: حمایت مرگبارتان از حوثیها را میبینیم. دقیقا میدانیم چه میکنید. شما بهخوبی میدانید ارتش آمریکا چه تواناییهایی دارد. به شما هشدار داده شده است. تاوان آن را در زمان و مکانی که ما تعیین میکنیم خواهید داد.»

آلیستر برت، با اشاره به این نکته که بلافاصله پس از انتشار این پست، عمان بهعنوان میانجی اعلام کرد که دور بعدی مذاکرات تهران و واشینگتن که قرار بود شنبه در رم برگزار شود، به دلیل «دلایل لجستیکی» به تعویق افتاده، این سوال را مطرح کرده است که «پس امروز چگونه میتوان دیپلماسی هستهای میان آمریکا و ایران را امروز تفسیر کرد؟»
پیمودن مسیری طولانی
معاون پیشین امور خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا، در ادامه یادداشت خود و در پاسخ به این سوال نوشته است: «نباید این نکته را دستکم گرفت که دو طرف چه مسیری را پیمودهاند تا بتوانند باب گفتوگو با یکدیگر را باز کنند. من در وزارت امور خارجه بریتانیا زود آموختم که در مواجهه با دشمنان، درک دیدگاه طرف مقابل حیاتی است. این درک به معنای پذیرش یا توجیه آن دیدگاه نیست.»
به نوشته برت، «رسانههای غربی، بهحق، بر حکومت داخلی ایران، فعالیتهای بیثباتکننده آن و حمایت تهران از گروههای شبهنظامی در منطقه تمرکز دارند، اما از نگاه ایران، آمریکا و اروپا دشمنانی هستند که در دهه ۸۰ میلادی، عمدتا از صدام حسین در جنگی حمایت کردند که جان بیش از یک میلیون ایرانی را گرفت و درحالی که عراق از سلاح شیمیایی استفاده میکرد، هیچکس در غرب ابرو بالا نبرد.»
او در ادامه یادداشت خود نوشته است: «زمانی که حکومت ایران توافق هستهای برجام را در ۲۰۱۵ امضا کرد، تندروهای داخلی به مذاکرهکنندگان گفتند که فریب خوردهاند و تاریخ نشان داده که نباید به آمریکا اعتماد کرد، چرا که حتی اگر تهران به تعهداتش پایبند باشد، آمریکا روزی از توافق خارج خواهد شد و ایران آسیبپذیر میماند. ترامپ دقیقاً همین کار را کرد و به دلایل دیگر، سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفت.»
مجادله ظریف و تیلرسون
آلیستر برت سپس برخی از جلسات مرتبط با پرونده هستهای ایران در دورانی که در وزارت امور خارجه بریتانیا حضور داشت، به یاد آورده است: «در سال ۲۰۱۷، در جلسهای خصوصی در سازمان ملل حاضر بودم که با دعوت فدریکا موگرینی از وزیران امور خارجه گروه ۱+۵ و برای متقاعد کردن آمریکا به خارج نشدن از برجام برگزار شده بود. در آنجا شاهد اولین دیدار رودرروی رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی بودم.»
بهنوشته برت، «در جمعی که شاید بیش از ۱۲ نفر در آن حضور نداشت، آن دو بهصورت محاورهای جدل میکردند. تیلرسون به ظریف گفت که ایران آمریکاییها را کشته و او حاضر نیست اجازه دهد که آمریکا دوباره درباره ایران ریسک کند. مثلا اگر ایران قصدی جز تهاجم یا دستیابی به سلاح هستهای ندارد، چرا باید موشکهای بالستیک با دقت استثنایی آزمایش کند؟ ظریف پاسخ داد که اگر قصد داشتن سلاح هستهای داشتند، نیازی به آزمایش موشکهای دقیق نداشتند. ایران به دفاع از خود نیاز دارد چون آمریکا دشمنانش را به ۴۰۰ میلیارد دلار تسلیحات مجهز کرده است. و سرآخر هم پرسید: انتظار دارید ایران چه کند؟»

برایان هوک و تاکید صرف بر فشار حداکثری
آلیستر برت در ادامه افزوده است: «بهیاد دارم که در کنفرانسی در رم، گفتوگویی کلیدی با برایان هوک، فرستاده ترامپ در امور ایران، داشتم. از او پرسیدم: اگر فشار حداکثری جواب ندهد چه؟ گفت: «فشار حداکثری.» گفتم: بله، میدانم، ولی اگر باز هم جواب ندهد چه؟ باز گفت: «فشار حداکثری.» هیچ طرح جایگزینی وجود نداشت.»
بهنوشته او، «رسیدن از این عمق بیاعتمادی و وقایعی مثل کشتن قاسم سلیمانی بهدستور ترامپ در سال ۲۰۲۰، تا گفتوگوهای اخیر، نشان میدهد که تغییرات مهمی رخ داده است. انتخاب غیرمنتظره مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری و ارتقای دیپلماتی کارکشته چون عباس عراقچی به وزارت امور خارجه مهم است، اما عوامل جدید مهمتر در خود منطقه نهفته است.»
معاون پیشین بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا نوشته است: «کشورهای حاشیه خلیج فارس ثروتمندتر، مسلحتر و با اعتمادبهنفستر شدهاند و دیگر حاضر نیستند میدان جنگی احتمالی میان اسرائیل، آمریکا و ایران باشند؛ جنگی که برای منطقهای که موفقیت اقتصادیاش به ثبات وابسته است، فاجعهبار خواهد بود. همانطور که برخی از آنها در «توافق ابراهیم» به اسرائیل نزدیک شدند و برای آیندهای شامل اسرائیل در خاورمیانه استدلال کردند، همزمان بهطور دیپلماتیک به ایران نزدیک شدند تا نشان دهند که سیاست خود را مستقل تعیین خواهند کرد. تنها دو هفته پیش، وزیر دفاع عربستان، برادر محمد بن سلمان، رهبر واقعی این کشور، به تهران سفر کرد.»

آلیستر برت سپس این پرسش را مطرح کرده که «آیا ما رابطه اسرائیل و ترامپ را بدیهی فرض کردهایم؟» و در پاسخ به این سوال نوشته است: «روند جنگ علیه حماس در غزه روابط اسرائیل را با دوستان سنتیاش در جهان به آستانه تحمل رسانده است. با وجود وقایع فاجعهبار هفت اکتبر ۲۰۲۳، بمباران بیوقفه غزه از سوی نتانیاهو – در حالیکه خانوادههای گروگانها احساس کنار گذاشتهشدن دارند و تظاهرات گسترده علیه تداوم جنگ بهعنوان ابزاری برای حفظ ائتلاف دولت اسرائیل با راستگرایان تندرو برگزار میشود، اسرائیل را دچار شکاف کرده است.»
او همچنین پرسیده است: «آیا ترامپ هم مثل بسیاری دیگر از کشتار در غزه منزجر شده بود؟ شوکه شدن نتانیاهو هنگام اعلام شروع گفتوگوهای آمریکا و جمهوری اسلامی در حضور او در ۱۲ آوریل، شاید این را نشان دهد. آیا این مذاکرات نشانهای است که دولت ترامپ، و منافع تجاریاش، این بار به صدای عربها درباره ایران گوش میدهد و نه صرفا اسرائیل؟»
بهنوشته برت، «تا پیش از تهدید توییتری هگست، در تحلیلهای متعارف او یک انزواگرا یا ضد مداخلهگر پنداشته میشود، در مقابل افرادی چون مایک والتز که رویکردی مشابه نتانیاهو داشت و باور داشت آسیبپذیری امنیتی جمهوری اسلامی فرصتی برای نابودی برنامه هستهایاش از طریق حملهای نظامی است؛ اقدامی که موازنه قدرت منطقه را مشابه مداخلات آمریکا در دهههای اخیر تغییر میدهد.»
پرسش بیپاسخ
او سپس افزوده است: «شکی نیست که منطقه نمیخواهد ایران هستهای شود، نه فقط برای خودش بلکه بهخاطر پیامدهای اجتنابناپذیر گسترش سلاحهای هستهای. اما حمله به ایران، درصورتیکه جایگزینی روشن وجود داشته باشد، بدترین گزینه است. ایران شاید به هر میزان که بتواند تلافی کند. در عرصه افکار عمومی و در شبکههای اجتماعی هم نباید تعجب کرد اگر اقدامات آمریکا نه بهعنوان حمایت از جهانی آزاد و امن، بلکه بهعنوان بازوی اسرائیل و تکرار اشتباهات گذشته آمریکا توصیف شود. شاید این پیام خوب جا نیفتد.»
به نوشته برت، «اکنون مفید خواهد بود که آمریکا موضع خود را روشن کند. هرچند شرایط مربوط به حوثیها در یمن و دریای سرخ دشوار است، اما آیا باید مذاکرات خود با حکومت ایران را بر هم زند؟ آیا آمریکا خواهان پایان کامل فعالیت هستهای ایران است، یا فقط افزایش غنیسازی پس از خروج از توافق قبلی را میخواهد متوقف کند؟ چه شروطی میتواند فعالیتهای بیثباتکننده جمهوری اسلامی را مهار کند و همسایگان عرب را راضی کند که همیشه از حذفشدن خود از توافق پیشین آزرده بودند؟ چگونه میتوان به نگرانیهای مشروع اسرائیل پاسخ داد تا توافقی که حاصل میشود، همچون ۲۰۱۵ از سوی اسرائیل تخریب نشود؟»
او در پایان یادداشت خود تاکید کرده است که با وجود تهدیدهای لفظی پیت هگست، دولت ترامپ هنوز پاسخی روشن و قانعکننده به پرسش «با ایران چه باید کرد؟» ارائه نکرده است.

بر اساس گزارشهای منتشر شده، تجمعهای معلمان شاغل و بازنشسته که به مناسبت روز جهانی کارگر در مقابل ادارههای آموزش و پرورش شهرهای مختلف ایران برگزار شد، با سرکوب شدید نیروهای امنیتی و انتظامی مواجه شد. در جریان این تجمعها دستکم هفت تن از معلمان معترض بازداشت شدند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، جمعه ۱۲ اردیبهشت در گزارشی نوشت حاکمیت در تجمعهای ۱۱ اردیبهشت معلمان، تمام توش و توان خود را گذاشت و هر ابزار ارعاب و سرکوبی را به کار برد تا مانع یک همایش مناسبتی شود.
این تشکل صنفی با اشاره به اینکه فعالان صنفی در استانهای بوشهر، قزوین، کردستان، فارس، خوزستان، مازندران، کرمانشاه، گیلان و مشهد، با انواع شیوهها مورد تهدید نهادهای امنیتی قرار گرفتند، افزود: «با بسیاری تماس گرفتند، برای تعداد بیشتری پیامک فرستادند و تعداد دیگری را احضار نمودند.»
طبق این گزارش، در تهران ولی میرزاسیدی، فراحی شاندیز، احمد حیدری و یک معلم دیگر به نام صادقی (نام کوچک عنوان نشده است) به دست نیروهای امنیتی همراه با ضرب و شتم بازداشت شدند.
همزمان حسین عبادیان در شهریار، رضا مسلمی در همدان و محمود صدیقیپور در رشت به دست نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان با اشاره به اینکه اینها فقط بخشی از فضای تهدید و سرکوب معلمان بود، نوشت: «این فضا سالهاست تکرار میشود تا نشان دهد که هیچ کدام از جناحهای حکومت - چه اصولگرا و چه اصلاحطلب - تفاوتی با هم ندارند و در سرکوب یکدست عمل میکنند.»
ایراناینترنشنال ۱۱ اردیبهشت گزارش داد که گروهی از معلمان شاغل و بازنشسته، همزمان با روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران، با وجود فضای سنگین امنیتی، مقابل ادارات آموزشوپرورش برخی شهرهای کشور تجمع اعتراضی برگزار کردند.
این تجمعها در شرایطی شکل گرفت که از شب قبل، تماسهای تهدیدآمیز، احضار فعالان صنفی و فشار بر خانوادههای معلمان از سوی نهادهای امنیتی در جریان بود.
فرهنگیان حاضر در این تجمعها با در دست داشتن پلاکاردهایی همچون «امنیت شغلی، معیشت و کرامت، حق معلم است»، «معلم دادخواه است، نه فرمانبردار سکوت» و «هفته معلم را به ما تبریک نگویید، حقمان را بدهید» خواستار تحقق مطالبات صنفی خود شدند.
این تجمعها در پی صدور فراخوانی از سوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان شکل گرفت که در آن از معلمان خواست در اعتراض به نابسامانیهای موجود در کشور، در شهرهای مختلف ایران تجمع کنند.
حقوق عادلانه، بیمه کارآمد دانشآموزان و فرهنگیان، آموزش رایگان، لغو تفاهمنامه میان وزارت آموزش و پرورش و فرماندهی کل انتظامی کشور، به رسمیت شناختن تشکلهای صنفی مستقل و لغو سرکوب و احکام امنیتی علیه فرهنگیان، خواستههای مطرح شده در این فراخوان عنوان شد.
معلمان معترض در ایران طی سالهای گذشته بارها با طرح مطالبات معیشتی، آموزشی و مدنی دست به تجمع و تحصن سراسری زدند.
با وجود برگزاری این تجمعهای اعتراضی، مطالبات معلمان هنوز محقق نشده است و فشارها بر آنها روز به روز بیشتر شده است.
این اعتراضات در بسیاری موارد با سرکوب گسترده از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی مواجه شد و شماری از معلمان و فعالان صنفی، احضار، بازداشت و با احکام سنگین حبس مواجه شدند.
صدها معلم نیز در سالهای گذشته به دلیل فعالیتهای صنفی و همراهی با اعتراضات مردمی، با حکم هیئت رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از کار تعلیق یا به صورت دائمی اخراج شدهاند.