انتخابات ریاست جمهوری لهستان در دور دوم؛ نامزد حامی اتحادیه اروپا با اختلاف کمی پیشتاز شد
رافال ترزاسکوفسکی، شهردار ورشو و نامزد ائتلاف مدنی در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۵ همراه با همسرش مارگورزاتا ترزاسکوفسکا
انتخابات ریاستجمهوری لهستان به دور دوم کشیده شد. در نخستین دور انتخابات، رافال ترزاسکوفسکی، نامزد میانهرو حامی اتحادیه اروپا با اختلافی اندک از کارول ناوروکی، نامزد راستگرا پیشی گرفت.
هر دو نامزد پیشتاز حدود ۳۰ درصد آراء دور اول انتخابات را بهدست آوردند. از آنجا که پیروزی در دور اول به کسب دستکم ۵۰ درصد آراء نیاز دارد، دور دوم انتخابات روز ۱۱ خرداد برگزار خواهد شد.
طبق یک نظرسنجی که یکشنبه، ۲۸ اردیبهشت بلافاصله پس از پایان رایگیری منتشر شد، ترزاسکوفسکی، کاندیدای ائتلاف مدنی که در حال حاضر شهردار ورشو، پایتخت لهستان است و از سوی نخستوزیر این کشور دونالد توسک حمایت میشود، حدود دو درصد بیش از ناوروکی، نامزد حزب راستگرای قانون و عدالت (PiS) رای آورد.
این نتیجه ناظران انتخابات لهستان را شگفتزده کرد. هرچند در هفتههای منتهی به انتخابات اختلاف ترزاسکوفسکی با ناوروکی کاهش یافته بود، اما بر اساس نظرسنجیها همچنان بخت اصلی پیروزی در انتخابات بود.
بقیه آرای دور اول به نامزدهای فرعی تعلق گرفت. پیشبینی میشود که اسلاومیر مِنتزِن از حزب راست افراطیِ کُنفدراسی با ۱۵.۴ درصد آرا در جایگاه سوم قرار گیرد. گرزگورز براون، نماینده پارلمان اروپا که نظریههای توطئه علیه یهودیان را ترویج میکند، حدود ۶.۲ درصد آرا را به دست آورده است. نتایج رسمی تا ۳۱ اردیبهشت اعلام خواهد شد.
در صورتی که نتایج رسمی طبق پیشبینیها باشد، نامزدهای راست افراطی در دور اول بهتر از حد انتظار عمل کردند و نامزدهای میانهرو و چپگرا برخلاف نظرسنجیهای اولیه نتیجه قابل قبولی به دست نیاوردند.
وعدههای ترازسکوفسکی بر اصلاح نهادهای قضایی و بازسازی نهادهای دموکراتیک متمرکز است. ناوروکی در کارزار انتخاباتیاش دونالد ترامپ را تحسین، از سیاستهای ضدمهاجرتی دفاع و از ارزشهای لیبرال انتقاد میکرد.
اندکی بعد از انتشار نظرسنجی پس از رایگیری، نخستوزیر لهستان در شبکههای اجتماعی واکنش نشان داد و نوشت: «اکنون همهچیز در خطر است. دو هفته آینده در سرنوشت لهستان تعیینکننده است. حتی یک قدم به عقب نخواهیم رفت.»
الکساندر کواشنیوسکی، رییسجمهوری پیشین لهستان هم در یک مصاحبه تلویزیونی نظری شبیه به نظر توسک را تکرار کرد: «خطر شدید است. ما برای ایستادن لهستان در کنار دموکراسیهای اروپایی مبارزه میکنیم. اگرنه، لهستان در کنار دردسرسازان اروپا خواهد بود.»
پیشبینی میشود پایگاه رای اسلاومیر مِنتزِن که با بیش از ۱۵ درصد رای در جایگاه سوم قرار گرفت نقشی کلیدی در دور دوم انتخابات ایفا کند. او سرسختانه با سیاستهای مهاجرتی، اتحادیه اروپا و حق پایان خودخواسته بارداری مخالفت میکند و بخش مهمی از کارزار انتخاباتیاش بر انتقاد از یک میلیون پناهنده اوکراینی متمرکز بود که به باور او «از لهستان سوء استفاده میکنند».
ناروکی از مِنتزِن درخواست حمایت کرده و از رایدهندگان به مِنتزِن خواسته است تا برای «نجات لهستان» و «متوقف کردن دونالد توسک به سوی یکهسالاری و استبداد فردی» از او حمایت کنند.
انحلال حزب کارگران کُردستان (پکک)، پس از بیش از ۴۰ سال مبارزه مسلحانه تغییری بنیادین در مناسبات منطقه ایجاد کرده و نقطه عطفی در منازعه تاریخی میان کُردها و دولت ترکیه است. اما واکنشها به این تحول تاریخی، طیف وسیعی از از خوشبینی محتاطانه تا بدبینی دوراندیشانه را شامل میشود.
روشن نیست که چه چیزی در آینده رقم خواهد خورد و یا این که این مناسبات و روابط چگونه تغییر خواهد کرد. در نتیجه این شک و تردیدها، طی چند روز پس از اعلام این تصمیم سرنوشتساز، در بین کسانی که سرنوشت آنها در گرو این اقدام است واکنشها متضاد بوده است.
برای برآورد آنچهکه ممکن است در آینده رقم بخورد، بدون شک مروری بر پیشینه تاریخی منازعه پکک با حکومت مرکزی در آنکارا میتواند کمک موثری باشد.
مرور بر تاریخ منازعهای که در بیش از چهار دهه بیش از ۴۰ هزار کشته باقی گذاشتهاست؛ چه در حملات پکک به اهداف نظامی و غیرنظامی، چه در عملیاتهای ارتش ترکیه علیه این حزب و حامیانش و شهروندان کُرد.
پیشینه تاریخی
عبدالله اوجالان، سال ۱۹۷۸ این حزب را با هدف تاسیس یک دولت مستقل برای کُردهای ترکیه بنیان گذاشت.
مبارزه مسلحانه این حزب از سال ۱۹۸۴ آغاز شد و عمدتا شامل جنگهای نامتقارن، عملیاتهای چریکی و حمله به نیروهای نظامی بود، اما گاهی غیرنظامیان تُرک هم مورد هدف حملات گروه قرار میگرفتند.
اوجالان سال ۱۹۹۹ دستگیر و زندانی شد، اما با وجود نگهداری در زندانی در جزیره ایمرالی در دریای مرمره، تاثیر خود را بر حرکت این حزب و متحدان آن، حفظ کرد.
پکک در سالهای اخیر با تغییر استراتژی و شعار سیاسی، با کنارگذاشتن هدف خود برای تشکیل کشور مستقل کُردستان، بر ایدهای با عنوان «همزیستی دموکراتیک خلقها» تمرکز کرد و خواستههای خود را به دستیابی حقوق بیشتر مدنی و سیاسی بیشتر و برابر برای کُردها در چارچوب ترکیه محدود ساخت.
در سالهای اخیر، و از جمله در سال ۲۰۱۳، تلاشهایی هم برای آتشبس و برقراری صلح بین پکک و ترکیه صورت گرفت، اما این تلاشها شکست خوردند و خشونتها هر بار از سر گرفته شد.
با اینحال، اعلام آتشبس اخیر و انحلال حزب کارگران کُردستان، خبر از دورهای جدید در ترکیه میدهد و میتواند نشانه تغییر جدی در رویکرد دولت این کشور به مسپله کُردها باشد.
«مسپله کُردها» چیست؟
آمار دقیقی از جمعیت کُردهای ترکیه وجود ندارد اما گفته میشود ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت ترکیه امروز کُرد هستند.
خاستگاه کُردها به صورت تاریخی شرق و جنوب شرق ترکیه امروزی است، اما جمعیت انبوهی از آنها خارج از این منطقه در شهرهای بزرگ کشور چون استانبول، آنکارا و ازمیر زندگی میکنند. با این حال از زمان تاسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳، کُردها در قانون و ساختار سیاسی به رسمیت شناخته نشدهاند.
زبان و فرهنگ آنها رسما سرکوب شد و حتی هویت آنها تا دهههای اخیر بهصورت ساختاری انکار میشد. دولت ترکیه وجود کُردها را تا سال ۱۹۹۱ انکار میکرد و آنها را «تُرکهای کوهنشین» مینامید.
جمهوری ترکیه بر نامهای محلی کُردی، اسامی جدید تُرکی گذاشت. اصطلاحات «کُرد»، «کُردستان» یا «قوم کُرد» در رسانهها، آموزش و سیاست ممنوع بودند و استفاده از زبان کُردی در مکان عمومی یا خصوصی پیامدهایی بسیار ناخوشایند داشت و در مقطعی رسما ممنوع بود و استفاده از آن موجب بازداشت و زندانیشدن فرد میشد.
جمهوری ترکیه که به دست مصطفی کمال ملقب به آتاتورک پایهگذاری شد، بر سیاست «یک ملت یک کشور» استوار است و گوناگونی فرهنگی را به رسمیت نمیشناسد. از جمله در ماده ۶۶ قانون اساسی طبق تعریف هر شهروند جمهوری ترکیه، تُرک محسوب میشود و به این ترتیب تفاوتهای قومی، زبانی یا فرهنگی به رسمیت شناخته نمیشود. این ماده، اساس قانونی انکار هویت کُردی، زازاکی، ارمنی، یونانی، عرب و غیره در این کشور است.
در دهههای اول شکلگیری جمهوری ترکیه، قیامهایی با ریشه قومی و مذهبی علیه تُرکیسازی سیستماتیک جمهوری ترکیه در بین کُردها و زازاها شکل گرفت.
واکنش حکومت به این قیامها، بسیار خشن بود و آنها را به شکلی خونبار و در مواردی با کشتار جمعی و جابهجایی قهری جمعیتهای انبوه، سرکوب کرد.
قیام شیخ سعید در سال ۱۹۲۵، نخستین شورش بزرگ زازاها و کُردها علیه جمهوری ترکیه بود که با اعدام و یا تبعید هزاران کُرد درگیر در این شورش یا متهم به ارتباط با آن، سرکوب شد.
قیام آرارات به رهبری احسان نوری پاشا هم که از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ جربان داشت و هدف آن، شکلگیری جمهوری کُردی آرارات در اطراف آغری بود، با بمباران هوایی ارتش ترکیه و کشتار دستهجمعی کُردها در انی منطقه شکست خورد.
در آخرین مورد از این دست قیامها، کُردها و زازاهای درسیم (نوتجلی امروز)، سال ۱۹۳۷ در اعتراض به حذف و سرکوب سازمان یافته هویتی، دست به اعتراض زدند که با سرکوب شدید حکومت مواجه شدند. حکومت بیش از ده هزار کُرد علوی را کشت و هزاران نفر هم تبعید شدند.
از میانههای سده بیستم میلادی، اعتراضات کُردها در مناطق کُردنشین وان و حکاری به رهبری روشنفکران کُرد این بار به شیوههای مسالمتآمیز شکل گرفت. طی این اعتراضات کُردها خواستههای فرهنگی و حقوقی خود را در قالب نامهها و تجمعات محدود مطرح میکردند.
آنها به تبعیض زبانی و محدودیت در انتخابات معترض بودند، اما واکنش حکومت کماکان سرکو بود و رهبران و فعالان کُرد با بازداشتها و تبعیدهای گسترده روبهرو شده و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی هم همچنان ممنوع بود.
در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی و در واکنش به تشدید تُرکیسازی، حس بیگانگی و حاشیهنشینی در بین کُردها شدت یافت و جنبشهای فرهنگی کُردی با محوریت تمایلات ملیگرایانه شکل گرفت.
در پی کودتای ۱۹۶۰ و سپس ۱۹۷۱، و تشدید سرکوبها، جنبشهای فرهنگی کُرد به تدریج، ماهیت سیاسی بیشتری یافت و با تاکید بر عدالت اجتماعی، تمایلات چپگرایانه در میان کُردها قدرت یافت. در مقابل با افزایش فعالیتهای چپگرایان و رشد آگاهی سیاسی کُردها، دولت ترکیه نظارتها بر فعالیتهای فرهنگی و زبانی کُردها را سختگیرانهتر کرد. پکک در انتهای دهه ۷۰ از دل این کشمکشها سر برآورد.
وضعیت زبان کُردی در ترکیه
پس از شکلگیری جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳، کاربرد زبان کُردی در رسانهها، سیستم آموزشی و دنیای سیاست بیآنکه در قوانین به صراحت منع شده باشد، در عمل ممنوع بود و بهشدت سرکوب میشد. پلیس و ارتش در مناطق کُردنشین کسانی را که به کُردی صحبت میکردند یا آواز میخواندند، بازداشت یا تهدید میکردند.
پس از کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ در ترکیه، صحبت کردن به زبان کُردی در مکانهای عمومی در این کشور عملا ممنوع شد و این محدودیتها تا اوایل دهه دو هزار میلادی ادامه داشت. بر اساس بند نخست قانون ۲۹۳۳ که سال ۱۹۸۳ تصویب شد، «انتشار، چاپ و توزیع مطالب به زبانی غیر از زبانهای پذیرفتهشده در قانون اساسی ترکیه ممنوع است.»
در پی تصویب این قانون، دهها هزار نفر بهدلیل صحبت یا خواندن به زبان کُردی بازداشت و زندانی شدند. حجم وسیعی از آثار فرهنگی، از جمله کاستها و صفحات موسیقی و کتابهای کُردی در ترکیه سوزانده یا توقیف شدند. برخی خانوادهها حتی از صحبتکردن با فرزندان خود به زبان کُردی در خانههایشان خودداری میکردند تا عزیزان آنها بعدا به جرم کُردی صحبتکردن در مکان های عمومی بازداشت نشوند.
به این ترتیب، قانون ۲۹۳۲ ابزار رسمیسازی سرکوب فرهنگی کُردها بود و در بستر کودتای ۱۹۸۰، هویت زبانی و قومی کُردها، جرم تلقی میشد و آنها به خاطر این تعلق هدف فشار، حذف و مجازات قرار میگرفتند.
تاسیس حزب کارگران کُردستان
عبدالله اوجالان، فارغالتحصیل علوم سیاسی در دانشگاه آنکارا، در نوامبر ۱۹۷۸ به کمک حلقهای از چپگرایان رادیکال که در ابتدای دهه ۷۰ میلادی در دوران دانشجویی کنار خود گرد آورده بود، حزب کارگران کُردستان که به اختصار پکک خوانده میشد را با هدف تشکیل یک دولت مستقل کُردستان تاسیس کرد.
دو سال بعد، پس از کودتای ۱۹۸۰، رهبران پکک از جمله اوجالان به سوریه و لبنان گریختند و با حمایت ضمنی دولت حافظ اسد در سوریه و گروههای مبارز فلسطینی، اردوگاههای آموزش نظامی در دره بقاع لبنان ایجاد کردند.
در پی اعمال فشار بیشتر بر کُردها از جمله با قانونی شدن ممنوعیت استفاده از زبان کُردی در ترکیه، پکک از سال ۱۹۸۴ وارد فاز مبارزه چریکی با دولت ترکیه شد. مبارزهای بسیار خونین که در پی آن، دولت ترکیه در اوج درگیریها در دهه نود میلادی بیش از سه هزار روستا را در مناطق کُردنشین این کشور تخلیه، تخریب و پاکسازی قومی کرد.
در جریان این درگیریها، صدها هزار کُرد به فرمان دولت و ارتش ترکیه آواره شدند. موارد گسترده شکنجه، ناپدیدسازی قهری و نقض حقوق بشر ثبت شد. در میانههای دهه ۹۰ پکک هدف خود را از استقلال کُردستان به خودگردانی تغییر داد.
میت، سازمان اطلاعات ترکیه با کمک سیا، سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا، اوجالان را در فوریه ۱۹۹۹ در کنیا ربود و به ترکیه برد.از آن زمان او که به حبس ابد محکوم شده در جزیره امرالی زندانی است. اوجالان در زندان، ایدئولوژی خود را از «استقلال و خودگردانی» به «کنفدرالیسم دموکراتیک» تغییر داد.
این مفهوم که مبدع آن اوجالان است، بر خودگردانی محلی، دموکراسی مستقیم، برابری جنسیتی و حاکمیت سازگار با محیط زیست تاکید دارد و ناظر به ساختار سیاسی غیرمتمرکزی است که در آن اقوام و مردمان مختلف بتوانند بدون مرزهای ملی که او سرکوبگر میخواند در کنار یکدیگر زندگی کنند.
سابقه تلاشها برای آتشبس و صلح در ترکیه
در سال ۲۰۱۳ و با نقشآفرینی اوجالان، آتشبسی بین پکک و دولت ترکیه برقرار شد و مذاکرات صلح میان طرفین آغاز شد. نوروز آن سال نامهای از رهبر زندانی پکک در تجمعی گسترده در شهر دیاربکر خوانده شد. در آن نامه آمده بود: «زمان آن رسیده است که سلاحها خاموش شود و افکار سخن بگویند. مرحله مبارزه مسلحانه پایان یافته است. مرحلهای جدید از مبارزه دموکراتیک آغاز میشود.»
پس از بیانیه نوروز، پکک اعلام کرد نیروهای خود را از داخل ترکیه به کوهستانهای قندیل در شمال عراق عقب میکشد. آن نامه و این عقبنشینی یکجانبه بهمنزله نشانهای از حسن نیت برای اعتمادسازی در روند مذاکرات بود.
میت، مذاکرات محرمانهای با اوجالان در زندان آغاز کرد. این مذاکرات، از طریق نمایندگان سیاسی کُرد به فرماندههای پکک در قندیل منتقل میشد. اردوغان در آن زمان این روند را بهعنوان گامی شجاعانه برای دموکراسی و پایان خشونت معرفی کرد و فضای عمومی تا حدودی آزادتر شد. در مناطق کُردنشین، فضای امید و گفتوگو گسترش یافت.
مذاکرات که در سطح ملی با مخالفتهای شدید ملیگرایان و ارتش ترکیه روبهرو بود در تابستان ۲۰۱۵ شکست خورد. برای شکست این مذاکرات از جمله به دو عامل اشاره شده است. نخستین عامل، تحولات سوریه در پی جنگ داخلی و رشد نفوذ یگانهای مدافع خلق در شمال سوریه بود که ترکیه را نگران کرده بود. ترکیه این گروه را شاخهای از پکک میداند و آن را تروریستی میخواند.
دلیل دوم موفقیت حزب دموکراتیک خلقها در انتخابات سراسری ۲۰۱۵ بود که اکثریت مطلق حزب عدالت و توسعه اردوغان در پارلمان را تهدید میکرد. این دو عامل توام با فشارهای سیاسی داخلی بر اردوغان و نیاز او به جلب حمایت احزاب ملیگرا، مذاکرات صلح را به شکست کشاند.
در پی شکست مذاکرات صلح با دولت اردوغان، درگیری مسلحانه میان پکک و ارتش ترکیه از سر گرفته شد. ارتش عملیات نظامی گستردهای در جنوب شرق و شهرهای کُردنشین مانند جزیره و نصیبین را آغاز کرد و جایی مثل محله تاریخی سور در دیاربکر را کاملا پاکسازی کرد.
ارتش همزمان حملات هوایی در داخل ترکیه و خارج از ترکیه در سوریه و عراق را شدت بخشید و دولت ترکیه بارها مدعی نابودی فرماندهان ارشد پکک شد. از سوی دیگر پکک حملاتی علیه نیروهای امنیتی ترکیه انجام داد و بعدا تمرکز بیشتری روی مبارزه چریکی در مناطق مرزی عراق و ترکیه گذاشت و به حضور غیرمستقیم از طریق متحدان منطقهای خود ادامه داد.
دولت ترکیه هم با لغو نتایچ انتخابات دهها شهرداری که برنده آنها، نامزدهای حزب دموکراتیک خلقها بود، مقامات منتخب را بازداشت و فشار امنیتی بر اعضای حزب دموکراتیک خلقها را تشدید کرد.
آتشبس دوباره و انحلال پکک
۱۰ سال پس از این تجربه شکستخورده و در حالیکه دولت ترکیه پکک را همچنان تهدید امنیتی اول معرفی میکرد و عملیاتهای نظامی علیه آن ادامه داشت، در فوریه سال جاری میلادی عبدالله اوجالان، با انتشار نامهای خواستار کنار گذاشتن سلاح و انحلال پکک شد.
دو ماه بعد این حزب رسما اعلام کرد پس از چهار دهه مبارزه مسلحانه، ساختار نظامی خود را منحل میکند و مبارزه مسلحانه را کنار میگذارد: «مسئله کُردها اکنون از طریق سیاستهای دموکراتیک قابل حل است» و ماموریت تاریخی پکک به پایان رسیده است.
انحلال پکک، نه صرفا پایانی بر یک دوره خشونتآمیز چهار دههای که آغاز دورانی دشوار در مسیر حل سیاسی مسئله کُردها است. خواستههای اصلی حزب کارگران کُردستان از جمله آزادی و نقشآفرینی عبدالله اوجالان در روند صلح، تضمین حقوقی و بهرسمیتشناختن حق سیاستورزی دموکراتیک، تنها در صورتی تحقق مییابد که دولت ترکیه نیز به اصلاحات عمیق و پایدار تن دهد و جامعه غیر کرد ترکیه هم با این روند همراهی کند.
ایده «کنفدرالیسم دموکراتیک» که اوجالان از درون زندان جزیره امرالی بر آن پای میفشارد، چارچوبی است برای همزیستی در درون مرزهای موجود، اما با تکیه بر خودگردانی، برابری و پایداری محیطزیستی.
سرنوشت این گذار نهفقط برای کُردها، که برای آینده دموکراسی در ترکیه و تعادل سیاسی در خاورمیانه تعیینکننده خواهد بود.
نیکوسور دان، شهردار میانهرو بخارست، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری رومانی که یکشنبه ۲۸ اردیبهشت برگزار شد، جورجه سیمیون رقیب ملیگرای افراطی خود را شکست داد؛ رقیبی که وعده داده بود کشورش را در مسیری مشابه سیاستهای دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، هدایت کند.
براساس نتایج رسمی منتشر شده از تقریبا تمام حوزههای رایگیری، دان توانست حدود ۵۴ درصد آرا را در این کشور عضو اتحادیه اروپا و ناتو که جمعیتی حدود ۱۹ میلیون نفر دارد، کسب کند. در مقابل، جورجه سیمیون حامی سرسخت ترامپ، به ۴۶ درصد از آرا دست یافت.
سیمیون که ابتدا شکست خود را نپذیرفته و ادعای پیروزی در انتخابات را کرده بود، سرانجام پس از اعلام نتایج قطعی شکستِ خود را پذیرفت و پیروزی نیکوسور دان را تبریک گفت.
او بلافاصله پس از پایان رایگیری، در شبکههای اجتماعی نوشته بود: «من پیروز شدم!!! من رییسجمهوری جدید رومانی هستم و قدرت را به مردم رومانی بازمیگردانم!»
دان، ریاضیدان میانهرویی که تا چند روز پیش در نظرسنجیها از سیمیون عقب بود، توانست در لحظات پایانی با شتابی برقآسا از او پیشی بگیرد. سیمیون، سیاستمداری ضد اتحادیه اروپا که خواستار پایان کمکهای نظامی به اوکراین در جنگ با روسیه است، در دور نخست انتخابات که دو هفته پیش برگزار شد، با کسب ۴۱ درصد آرا پیشتاز شده بود.
دانِ ۵۵ ساله در کارزار انتخاباتی خود وعده داده بود با فساد گسترده مبارزه کند، کشورش را در مسیر اصلی اتحادیه اروپا نگه دارد و به حمایت از اوکراین ادامه دهد؛ کشوری که رومانی نقشی کلیدی در پشتیبانی لجستیکی از آن ایفا کرده است.
هواداران دان شامگاه یکشنبه، در بخارست پایتخت رومانی شعار میدادند: «روسیه! یادت نرود، رومانی مال تو نیست!»
دان که حامی سرسخت ناتو و اتحادیه اروپاست، در آستانه انتخابات گفته بود حمایت از اوکراین، آن هم در برابر تهدید روزافزون روسیه، برای امنیت خود رومانی حیاتی است.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، پیروزی «تاریخی» دان را تبریک گفت و در شبکههای اجتماعی نوشت: «برای اوکراین، بهعنوان همسایه و دوست، مهم است که رومانی شریک قابل اتکایی باقی بماند.»
این رایگیری همزمان با دور نخست انتخابات ریاستجمهوری لهستان برگزار شد؛ انتخاباتی که در آن، «رافائل چاسکوفسکی» لیبرال توانست اندکی از «کارول ناوروکی»، نامزد حزب ملیگرای اپوزیسیون «قانون و عدالت» (PiS)، پیشی بگیرد.
هر دو انتخابات، در بحبوحه نگرانی از افزایش نارضایتی عمومی از نخبگان سیاسی بر سر مهاجرت و فشارهای معیشتی در اروپا با دقت رصد شدند. این نارضایتیها ممکن است به تقویت جایگاه طرفداران ترامپ و تضعیف انسجام در اروپا در مواجهه با روسیه منجر شود.
بهگزارش رویترز، انتخابات رومانی و پیروزی نیکوسور دان نشانهای از واکنش معکوس رایدهندگان به سیاستمدارانی است که از جنبش پوپولیستی راستگرای «عظمت را به آمریکا بازگردانیم» (MAGA) ترامپ الهام گرفتهاند. به گفته مجتبی رحمان، مدیرعامل بخش اروپای شرکت مشاوره «گروه اوراسیا»، این یک «پیروزی قدرتمند» برای نامزد طرفدار اروپا بود.
رحمان افزود: «این انتخابات، نمونهای دیگر از تاثیر مثبت ترامپ بر چرخههای انتخاباتی اروپاست؛ جایی که نگرانی از حرکت به سمت مدل MAGA، رایدهندگان را به مشارکت واداشته است.»
«دورهای دشوار پیشروست»
دان در سخنانی پس از اعلام نتایج گفت که اکنون باید نخستوزیری پیدا کند که بتواند با پارلمان برای کسب اکثریت وارد مذاکره شود؛ کاری دشوار که برای کاهش کسری بودجه رومانی حیاتی است. رومانی در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیشترین کسری بودجه را دارد. او همچنین باید به سرمایهگذاران اطمینان خاطر بدهد و از سقوط رتبه اعتباری کشورش جلوگیری کند.
دان در جمع هواداران خود گفت: «دورهای دشوار پیشِ روست؛ دورهای که برای بازگرداندن تعادل به اقتصاد و بنیانگذاری جامعهای سالم ضروری است. لطفا امیدوار و صبور باشید.»
او افزود که مذاکرات برای تشکیل دولت ممکن است چند هفته طول بکشد.
این انتخابات تقریبا شش ماه پس از لغو رایگیری اولیه بهدلیل ادعای دخالت روسیه برگزار شد. مسکو هرگونه مداخله در انتخابات رومانی را رد کرد. در آن انتخابات، کالین جورجسکو، چهره افراطی طرفدار روسیه، پیشتاز بود اما او از نامزدی مجدد منع شد.
به باور تحلیلگران، در صورت پیروزی جورجسکو، رومانی احتمالا به روسیه متمایل میشد. سیمیون تلاش کرد کارزار خود را با بهرهگیری از پایگاه حمایتی او پیش ببرد و حتی اعلام کرده بود در صورت پیروزی، جورجسکو را بهعنوان نخستوزیر منصوب خواهد کرد.
رییسجمهوری رومانی از اختیارات گستردهای برخوردار است، از جمله ریاست بر شورای دفاع که درباره کمکهای نظامی تصمیمگیری میکند. همچنین، سیاست خارجی کشور زیر نظر رییسجمهوری قرار دارد و او میتواند تصمیمات اتحادیه اروپا را که نیاز به اجماع دارند، وتو کند.
تحلیلگران سیاسی پیشبینی کرده بودند که در صورت پیروزی سیمیون، رومانی در عرصه بینالمللی منزوی خواهد شد، سرمایهگذاری خصوصی در این کشور کاهش مییابد و جناح شرقی ناتو دچار بیثباتی میشود.
همچنین، پیروزی سیمیون میتوانست موقعیت ویکتور اوربان، نخستوزیر مهاجرستیز مجارستان و از متحدان دیرینه ترامپ و روبرت فیتسو در اسلواکی را در شورای اروپا تقویت کند؛ رهبرانی که هر دو با کمک نظامی به اوکراین مخالفاند و میتوانند بر تصمیمهای مربوط به کمک به اوکراین، انرژی، تحریمهای روسیه یا بودجه اتحادیه اروپا اثرگذار باشند.
ائتلاف میانهرو «اتحاد دموکراتیک» در انتخابات زودهنگام پارلمانی پرتغال پیروز شد، اما باز هم نتوانست به اکثریت کامل برای پایاندادن به دورهای طولانی از بیثباتی سیاسی دست یابد.
در این انتخابات، که روز یکشنبه برگزار شد، حزب سوسیالیست میانه چپ و حزب راستگرای «چگا» تقریبا بهطور مساوی برای رتبه دوم رقابت کردند.
این سومین انتخابات در سه سال گذشته بود و تنها یک سال پس از آغاز بهکار دولت اقلیت برگزار شد.
لوئیس مونتهنگرو، نخستوزیر پرتغال، در ماه مارس موفق به کسب رای اعتماد پارلمان نشد، زیرا اپوزیسیون صداقت او را در ارتباط با فعالیتهای شرکت مشاوره خانوادگیاش زیر سوال برد. این در حالی است که مونتهنگرو هرگونه تخلف را رد کرده است.
تشخیص ابتلای جو بایدن، رییسجمهوری پیشین آمریکا به نوعی تهاجمی از سرطان پروستات موجی از حمایت را در میان سیاستمدارانی از طیفهای مختلف به دنبال داشت. دونالد ترامپ نیز واکنشی همدلانه نسبت به این خبر نشان داد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالالت متحده، در واکنش به این خبر در شبکه اجتماعی تروث نوشت: «ملانیا و من از شنیدن این خبر ناراحت شدیم. برای جیل و خانوادهاش گرمترین آرزوها را داریم و آرزو میکنیم جو بهسرعت بهبود یابد.»
دِبی واسِرمَن شولتز، نماینده دموکرات مجلس نمایندگان از ایالت فلوریدا که خود نجاتیافته سرطان است، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «بهعنوان کسی که این مسیر را طی کرده، میدانم که شنیدن چنین خبری چقدر سخت است. بایدن یک جنگجوی بیباک است و مطمئنم با قدرت و متانت از پس این نبرد بر خواهد آمد. برای او و خانوادهاش مهر و حمایت میفرستم.»
مارجوری تیلور گرین، نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان، هم در همین شبکه اجتماعی از شنیدن این خبر ابراز تاسف کرد و افزود: « سرطان حقیقتا وحشتناک است. پدرم را در سال ۲۰۲۱ در اثر سرطان از دست دادم. برای جو و خانوادهاش دعا میکنم.»
دفتر جو بایدن، رییسجمهوری پیشین آمریکا، روز یکشنبه، ۲۸ اردیبهشت در بیانیهای اعلام کرد که او به سرطان پروستات با (متاستاز) گسترش به استخوان مبتلا شده است و جو بایدن و خانوادهاش در حال بررسی گزینههای درمانی هستند.
در این بیانیه آمده است که نوع سرطان او حساس به هورمون تشخیص داده شده است که امکان مدیریت و درمان موثر آن را فراهم میکند.
خبرگزاری رویترز در گزاشی تحلیلی به بررسی پیامدهای سفر هفته گذشته دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا، به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی پرداخته و نوشته است که این سفر گویای انزوای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و شکلگیری نظمی جدید در خاورمیانه است.
بهنوشته رویترز، هیچ تصویری در هفته گذشته انزوای بنیامین نتانیاهو را آشکارتر از صحنه دست دادن دونالد ترامپ با احمد الشرع، رهبر اسلامگرای سوریه نشان نداد؛ فردی که اسرائیل او را «تروریست القاعده با کتوشلوار» نامیده است.
ترامپ پس از دیدار روز چهارشنبه با الشرع در ریاض، که با میانجیگری میزبانان سعودیاش انجام شد و در جریان آن توافقهایی در زمینه تسلیحات، تجارت و فناوری حاصل شد، درباره احمد الشرع به خبرنگاران گفت: «او پتانسیل دارد. او یک رهبر واقعی است.»
رویترز افزوده است: «سفر چهار روزه ترامپ به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، فراتر از یک نمایش دیپلماتیک با سرمایهگذاریهای کلان بود. این سفر، بنا به گفته سه منبع منطقهای و دو منبع غربی، مهر تاییدی بود بر ظهور نظمی جدید در خاورمیانه به رهبری کشورهای سُنی که «محور مقاومت» تحت رهبری جمهوری اسلامی را به حاشیه رانده و اسرائیل را از معادلات بیرون گذاشتهاند.»
بهنوشته رویترز، در حالی که نارضایتیها بابت خودداری اسرائیل از دستیابی به آتشبس در غزه در واشینگتن افزایش یافته است، سفر ترامپ پیامی واضح به نتانیاهو فرستاد: در رویکرد کمتر ایدئولوژیک و بیشتر نتیجهمحور ترامپ به دیپلماسی خاورمیانه، نتانیاهو دیگر نمیتواند روی حمایت بیقید و شرط آمریکا از سیاستهای راستگرایانهاش حساب کند.
دیوید شنکر، دستیار سابق وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک در دوران ریاستجمهوری جورج بوش، به رویترز گفته است: «این دولت بهشدت از نتانیاهو ناامید شده و این ناامیدی کاملا مشهود است. آنها بسیار عملگرا هستند و نتانیاهو در حال حاضر هیچ چیزی به آنها نمیدهد.»
با این حال، رویترز به نقل از منابعی که نامشان را اعلام نکرد، نوشته است که آمریکا قصد ندارد از اسرائیل دست بکشد. اسرائیل همچنان متحد حیاتی واشینگتن باقی خواهد ماند و حمایت از این کشور در آمریکا، عمیق و دوحزبی است. اما دولت ترامپ خواسته پیامی روشن به نتانیاهو بدهد: آمریکا منافع خود را در خاورمیانه دارد و مانعتراشی اسرائیل در این مسیر را نمیپذیرد.
رویترز به نقل از همین منابع افزوده که صبر واشینگتن نهتنها بهدلیل امتناع نتانیاهو از پذیرش آتشبس در غزه، بلکه بهخاطر مخالفت او با مذاکرات هستهای آمریکا با جمهوری اسلامی نیز رو به پایان است.
سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بر دوستی ترامپ با اسرائیل تاکید کرده و گفته است: «ما همچنان همکاری نزدیکی با متحد خود اسرائیل داریم تا آزادی گروگانهای باقیمانده در غزه تضمین شود، ایران هرگز به سلاح هستهای دست نیابد و امنیت منطقهای در خاورمیانه تقویت شود.»
با وجود این اظهارات رسمی، منابع مطلع میگویند که مقامهای دولت ترامپ در محافل خصوصی از سرپیچی نتانیاهو از سیاستهای آمریکا درباره غزه و ایران ناراضیاند.
دفتر نتانیاهو که به درخواست رویترز برای اظهارنظر درباره این سفر واکنشی نشان نداد، تا کنون در خصوص سفر ترامپ به سه کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس سکوت کرده و موضعگیری علنی و رسمی نداشته است.
شش منبع منطقهای و غربی به رویترز گفتهاند که تنشها میان آمریکا و اسرائیل پیش از سفر منطقهای ترامپ آغاز شده بود. نقطه آغاز این تنش، سفر دوم نتانیاهو در ماه آوریل به واشینگتن بود که با هدف جلب حمایت ترامپ برای حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران انجام شد. او در این سفر بهشکلی غافلگیرکننده دریافت که ترامپ گزینه دیپلماسی را ترجیح داده است.
نتانیاهو که همواره مدافع سرسخت رویکرد سختگیرانه علیه تهران بوده، تنها چند ساعت پیش از دیدارش با ترامپ مطلع شد که مذاکرات با جمهوری اسلامی در آستانه آغاز است.
بهنوشته رویترز، علاوه بر مذاکرات واشینگتن و تهران، اعلام آتشبس ترامپ با حوثیها در یمن، نزدیکیاش با رهبری جدید اسلامگرای سوریه و بیاعتناییاش به اسرائیل در سفر به خلیجفارس، همگی نشان دادند که روابط سنتی میان دو متحد بهطرزی چشمگیر دچار تنش شده است.
دیوید ماکوفسکی، کارشناس روابط اعراب و اسرائیل در موسسه واشینگتن، گفته است: «واشنگتن و تلآویو دیگر مثل صد روز اول ریاستجمهوری ترامپ، بر سر موضوعات کلیدی همسو نیستند.»
غزه؛ نقطه اختلاف اصلی
ترامپ در جریان کارزار انتخاباتیاش وعده داده بود که پیش از بازگشت به کاخ سفید، آتشبس در غزه برقرار و گروگانها آزاد میشوند، اما ماهها پس از آغاز ریاستجمهوریاش، نتانیاهو همچنان در برابر درخواستها برای آتشبس مقاومت کرده، دامنه عملیات نظامی را گسترش داده و هیچ طرحی برای پایان جنگ یا مراحل بعدی ارائه نکرده است.
همزمان با پایان سفر ترامپ، ارتش اسرائیل حملهای جدید به غزه را آغاز کرده و صدها فلسطینی را بهکام مرگ فرستاده است.
یکی از دیگر اهداف کلیدی ترامپ، گسترش «توافق ابراهیم» به عربستان سعودی برای عادیسازی روابط با اسرائیل بود، هدف دیگری که بهنوشته رویترز با «لجاجت» نتانیاهو ناکام ماند.
ریاض بهوضوح اعلام کرده تا زمانی که جنگ متوقف نشود و مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطین هموار نشود، حاضر به عادیسازی روابط با اسرائیل نیست. نتانیاهو این شروط را رد کرده است.
دیوید شنکر در همین زمینه به رویترز گفت: «نتانیاهو هیچ استراتژیای ندارد، هیچ طرحی برای پس از جنگ در غزه ندارد و مانع راه است.»
رویترز در ادامه گزارش خود نوشته است: «ترامپ در ظاهر وجود هرگونه شکاف با اسرائیل را رد میکند. او در گفتوگویی با شبکه فاکسنیوز که پس از بازگشت از سفرش پخش شد، گفت که از نتانیاهو ناراضی نیست و تنها او را در وضعیت دشواری درگیر جنگ میبیند. اما واقعیت این است که ترامپ مسیر خود را جدا کرده است. رییسجمهوری آمریکا با رویکردی آشکارا مبتنی بر منافع شخصی، در حال بازتعریف دیپلماسی آمریکا در راستای همسویی با دولتهای ثروتمند سُنی بهویژه عربستان سعودی است.»
یک منبع ارشد منطقهای به این خبرگزاری گفته است: «سفر ترامپ نقش پرنفوذ عربستان سعودی را بهعنوان رهبر جهان عرب سنی تثبیت کرد. قبلا ایران در راس بود اما حالا عربستان با ابزارهایی دیگر مانند اقتصاد، پول و سرمایهگذاری وارد شده است.»
حکومت شیعی تهران، بهویژه پس از ضربات نظامی اسرائیل به نیروهای نیابتیاش در غزه و لبنان بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده است.
صعود اعراب سنی
بهنوشته رویترز، اگرچه اسرائیل در خط مقدم مبارزه با جمهوری اسلامی بوده، اما نظم جدید منطقه در ریاض، دوحه و ابوظبی در حال شکلگیری است. کشورهای نفتخیز در خلیجفارس خواهان دستیابی به تسلیحات پیشرفته برای مقابله با تهدیدهای ایران و نیروهای نیابتیاش، و نیز دسترسی به تراشههای آمریکایی و فناوری هوش مصنوعی هستند.
در قطر، دومین مقصد سفر، ترامپ با یک هواپیمای ۷۴۷ لوکس پذیرایی شد و با شکوهی سلطنتی شامل رقص شمشیر، رژه سوارهنظام و ضیافت شاهانه مورد استقبال قرار گرفت. او در این مراسم اعلام کرد قطر، که از حماس حمایت مالی میکند، «واقعا در تلاش برای کمک به حل بحران گروگانهاست.»
این اظهارات در اورشلیم جنجالبرانگیز شد، مقامهای اسرائیلی قطر را حامی دشمن سرسخت خود میدانند.
یؤل گوزانسکی، هماهنگکننده پیشین امور ایران و خلیجفارس در شورای امنیت ملی اسرائیل و پژوهشگر ارشد در موسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تلآویو، به رویترز گفته است: «بسیاری از اسرائیلیها نمیفهمند که قطر چقدر برای آمریکا مهم شده است.»
او با اشاره به اینکه قطر میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است، گفته که این کشور بهرغم ارتباط با حماس، بهدلیل ثروت گازی، نفوذ مالی و جایگاه دیپلماتیکش، به متحدی ضروری برای واشینگتن تبدیل شده است.
به گفته کاخ سفید، این سفر بیش از دو تریلیون دلار تعهد سرمایهگذاری برای اقتصاد آمریکا بههمراه داشته است؛ از جمله سفارشهای عمده هواپیماهای بوئینگ، قراردادهای نظامی، داده و فناوری. با این حال، خبرگزاری رویترز ارزش واقعی معاملات اعلامشده را نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده است.
در عربستان سعودی، ترامپ توافقی تاریخی به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار برای فروش تسلیحات امضا کرد؛ موضوعی که نگرانی اسرائیل در مورد از دست رفتن برتری هوایی در منطقه را برانگیخت، بهویژه اگر ریاض به جنگنده اف-۳۵ دست یابد.
در عین حال، در بازتعریف روابط واشینگتن و ریاض، ترامپ به عربستان اجازه داد در زمانبندی عادیسازی روابط با اسرائیل استقلال داشته باشد.
ترامپ اکنون در حال مذاکره برای سرمایهگذاری آمریکا در برنامه هستهای غیرنظامی عربستان است؛ توافقی دیگر که در اسرائیل با نگرانی دنبال میشود.
در همین سفر، ترامپ به درخواست عربستان، تحریمها علیه سوریه را لغو کرد؛ تحولی اساسی در سیاست آمریکا که با مخالفت اسرائیل مواجه شد. تا ماه دسامبر گذشته، که احمد الشرع بشار اسد دیکتاتور پیشین سوریه را سرنگون کرد، واشینگتن برای دستگیری او ۱۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود.
کشورهای خلیجفارس همچنین از اعلام آتشبس ترامپ با حوثیها در یمن استقبال کردند؛ آتشبسی که به عملیات نظامی پرهزینه آمریکا در دریای سرخ پایان داد. این تصمیم تنها دو روز پس از آن اتخاذ شد که موشکی از سوی حوثیها به فرودگاه بنگوریون اسرائیل اصابت کرد.
بهگفته گوزانسکی، «اسرائیل بیش از پیش شبیه یک مزاحم به نظر میرسد؛ مانعی نه فقط در برابر آمریکا، بلکه در برابر جامعه جهانی که تلاش میکند نظم منطقه را پس از سقوط اسد، عقبنشینی حزبالله و شاید پایان جنگ غزه بازتعریف کند.»
در حالی که دولت راستگرای نتانیاهو نسبت به سفر ترامپ سکوت اختیار کرده، رسانههای اسرائیلی از کاهش جایگاه این کشور نزد مهمترین متحدش ابراز نگرانی کردهاند.
سیاستمداران اپوزیسیون نیز از نتانیاهو بهدلیل بیرون ماندن اسرائیل از تحولات جدید منطقهای انتقاد کردهاند.
نفتالی بنت، نخستوزیر پیشین اسرائیل که در حال آمادهسازی بازگشت به سیاست است، با لحنی شدید به دولت نتانیاهو تاخت و اضطراب فزاینده در محافل سیاسی و امنیتی اسرائیل را اینگونه بازتاب داد: «خاورمیانه در برابر چشمان ما دگرگون میشود. دشمنان ما قویتر میشوند و نتانیاهو و دارودستهاش فلج، منفعل هستند، گویی اصلا وجود ندارند.»