حسین آقایی، پژوهشگر روابط بینالملل و امور استراتژیک، در ارتباط با سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی درباره مذاکرات با آمریکا گفت امروز به نظر میرسد پاسخ خامنهای «نه» است و افزود: «در ساعات آینده توپ بهنوعی در زمین واشینگتن است.»
او به ایراناینترنشنال گفت امروز خامنهای به تمامی موارد و پرسشها و ابهاماتی که نزد مقامات اروپایی و آمریکایی وجود داشته، پاسخ داد.
به گفته آقایی، خامنهای با مطرح کردن این مساله که صنعت هستهای، صنعت مادر است، عملا تاکید کرد برچیده شدن برنامه اتمی جمهوری اسلامی طبق خواسته اسرائیل، میسر نخواهد شد.
این پژوهشگر روابط بینالملل افزود: «خامنهای غنیسازی را یکی از پایهها و ارکان اصلی دانست و صفر شدن آن در ایران و بهنوعی ایجاد کنسرسیوم در خارج از ایران را هم رد کرد.»
آقایی ادامه داد: «عملا پاسخ خامنهای یک نه بود، چیزی که ترامپ گفته بود جمهوری اسلامی باید خیلی سریع تصمیم بگیرد اگرنه، به گفته او، اتفاق بدی خواهد.»
منشه امیر، کارشناس امور خاورمیانه، به ایراناینترنشنال گفت تا این لحظه دولت اسرائیل واکنش رسمی درباره سخنان خامنهای نداشته است.
او افزود: «با اینحال در گفتوگوهای خصوصی که من با چند نفر از افراد آگاه داشتهام، به نکات مختلفی اشاره کردند و نتیجهگیری آنها این بود که یک گام دیگر به جنگ نزدیک شدهایم.»
به گفته امیر، این منابع سخنان امروز خامنهای را قاطعترین و شدیدترین سخنرانی او توصیف کردند که به همه علامت سوالهایی که تا به حال مطرح بود، پاسخ داد.
خامنهای در سخنرانی خود گفت جمهوری اسلامی به هیچ وجه از غنیسازی صرفنظر نمیکند.
امیر سلطانزاده، عضو تحریریه ایراناینترنشنال، به تحلیل سخنرانی علی خامنهای در مراسم سالمرگ روحالله خمینی پرداخت و گفت به نظر میرسد رهبر جمهوری اسلامی، بهطور ضمنی پاسخ منفی به پیشنهاد آمریکا داده است.
او بر بخشهایی از سخنرانی خامنهای تاکید کرد که غنیسازی اورانیوم را «کلید مساله هستهای» خواند و گفت صنعت هستهای بدون غنیسازی، بیفایده است.
سلطانزاده به بخشی از سخنان خامنهای درباره اسرائیل نیز توجه نشان داد که گفت به «حکم قاطع الهی، اسرائیل در حال فروپاشی است و این روند دیری نخواهد پایید».

چند روزی است که یک ویدیو قدیمی از دکتر رضا ملکزاده، وزیر پیشین بهداشت، در فضای مجازی می چرخد. در این ویدیو، دکتر ملکزاده ادعا میکند که «بیشترین مصرف تریاک در ایران مربوط به رفسنجان است؛ ۲۷ درصد مردم این شهر تریاک میکشند. گلستان نیز با ۱۸ درصد در رتبه بعدی قرار دارد.»
ظاهرا، گروهی شهروندان رفسنجان، از آمار بالای تریاکی ها در شهر خود ناراحت شدهاند، تا جایی که دکتر ملکزاده با انتشار ویدیویی جدید، عذرخواهی کرد و گفت: «بیش از ۴۵ درصد تریاک تولیدی جهان در ایران مصرف میشود و حدود ۱۰ درصد از جمعیت بالای ۴۰ سال، بهصورت تفننی یا اعتیاد، تریاک مصرف میکنند.»
بالاترین نرخ مصرف تریاک در جهان
بر اساس دادههای موجود، ایران بالاترین نرخ مصرف تریاک در جهان را دارد. روند مصرف طی دهه گذشته افزایشی و آمارها، هرچند متغیر و بعضاً متناقض، ولی همگی از میلیونها مصرفکننده در ایران خبر میدهند.
الگوی غالب، مردان میانسال است؛ اما دامنه مصرف از نظر سنی و جنسیتی گسترده تر شده. در عین حال گرایش به مواد صنعتی هم شدت یافته است. فقر، بیکاری، فشار روانی، ضعف نظام سلامت روان، و باورهای فرهنگی ریشههای اصلی این بحراناند. موقعیت جغرافیایی ایران در همجواری با افغانستان - که بزرگترین تولیدکننده تریاک در جهان است - و نبود سیاستهای بازدارنده موثر، این چرخه را تقویت کرده است.
با وجود خطرات شناختهشده مصرف تریاک، از سرطان و بیماریهای تنفسی گرفته تا آسیبهای کلیوی و قلبی، باورهای غلط درباره «خاصیت تریاک» در بخشی از جامعه رایج است.
مجرم یا بیمار؟
نگاه رسمی و اجتماعی به فرد مصرف کننده تریاک، همچنان دچار سردرگمی است: آیا او بیمار است یا مجرم؟ در حالیکه سیاستهای کلان سالهای اخیر بهظاهر درمانمحور شدهاند، طرد اجتماعی، شرمساری، و برچسبهای ننگآور، همچنان مانع درمان موثر میشود.
سعید مدنی، جامعهشناس، در کتاب جامعهشناسی اعتیاد مینویسد: «روزانه حدود دو تن انواع مواد مخدر در کشور مصرف میشود، در حالیکه سالانه تنها ۱۲۰ تن کشف و ضبط میشود.»
این یعنی، بخش عمدهای از چرخه مواد مخدر هرگز کشف نمیشود؛ یا نباید که بشود!
جمهوری اسلامی از «جنگ تمامعیار با مواد مخدر» سخن می گوید، اما اگر طبق آمار رسمی، ۹۲ درصد کشفیات تریاک جهان در ایران اتفاق میافتد، چرا هنوز بحران پابرجاست؟ جنگی که نتایجش با ابعاد مسئله همخوان نیست، آیا اساساً جنگ است یا توهم نبرد؟
مشروعیت تریاک
تریاک در فرهنگ معاصر ایرانی نه فقط یک ماده مخدر، بلکه گاه بخشی از روایتهای سنتی، طنز، و حتی ادبیات شفاهی ما بوده است.
این ماده گاه با چهرهای خندان، شوخیآمیز یا حتی فرهیخته در اذهان ظاهر شده و کاراکترهای سینمایی ماندگاری هم در ذهن عموم ساخته است. از فیلمهایی مانند گوزنها تا علی سنتوری و ابد و یک روز، شخصیتهای معتاد همواره با همدلی و دلسوزی جامعه مواجه بودهاند.
آیینه عبرت!
امروز، اعتیاد نه چهرهای کریه، بلکه چهرهای عادی پیدا کرده است؛ چهرهای که شاید دیگر ترسناک نیست، بلکه بخشی از زندگی عادی روزمره است.
بحران تریاک در ایران را نمیتوان صرفاً با چند آمار جنجالی یا اظهارنظر حاشیهساز تحلیل کرد. این بحران، بهشدت ریشهدار و پیچیده است و در تار و پود تاریخ، جغرافیا، ساختار اقتصادی و فرهنگ عمومی کشور تنیده شده است.
امشب در برنامه به این مسله پرداختیم.
«برنامه» این پایین است!
در تازهترین قسمت «برنامه با کامبیز حسینی»، به بررسی آخرین وضعیت ایران از نگاه خودمان میپردازیم!
در این برنامه، سعید پیوندی مهمان است و مخاطبان از سراسر جهان به این پرسش پاسخ دادند که چرا ایرانیها بیشترین مصرف تریاک را در دنیا دارند؟

هر ساله با فرا رسیدن ۱۳ خرداد، سالروز مرگ روحالله خمینی، جمهوری اسلامی تلاش میکند تا با برگزاری مراسم و پخش برنامههایی، چهرهای تحریفشده و غیرواقعی از او ارائه دهد.
در حالی که بخشی از مردم این ایام را به عنوان «ارتحال هالیدی» صرف سفر و تفریح میکنند، دستگاه حکومتی سعی دارد چهرهای عارف، زاهد، آزاداندیش و مثبت از خمینی ارائه دهد.این تلاشها، در واقع بخشی از یک پروژه سازمانیافتهی حکومتی برای سفید شویی چهره خمینی و تحریف تاریخ معاصر ایران است؛ پروژهای که با هدف فریب افکار عمومی، بهویژه نسلی که خمینی و سالهای حکومت او را تجربه نکرده، دنبال میشود.
اما واقعیت این است که کارنامه ده سالهی زمامداری خمینی چنان آکنده از خشونت، سرکوب، جنایت، و ویرانی کشور است که به هیچ وجه قابل تطهیر نیست. او با نگاهی واپسگرا و افکاری بهشدت ارتجاعی، پایهگذار سبکی از حکومت شد که در آن حقوق اساسی انسانها نادیده گرفته شد و نظامی سرکوبگر و استبدادی شکل گرفت. از تحمیل حجاب اجباری گرفته تا کنترل سبک زندگی مردم، همه ریشه در نگاه فقهی و بستهی خمینی دارد که هیچ نسبتی با زندگی مدرن و کرامت انسانی نداشت و ندارد.
یکی از موارد بارز تحریف تاریخ، تلاش برای انکار نقش خمینی در فاجعه سینما رکس آبادان است؛ فاجعهای که صدها نفر در آن جان باختند و در ابتدا به حکومت پهلوی نسبت داده شد، اما شواهد بعدی نقش پیروان خمینی را در آن روشنتر کرد. اگر این جنایت توسط حکومت پهلوی انجام شده بود، بیتردید تا امروز هر ساله به عنوان ابزار تبلیغاتی علیه شاه از آن یاد میشد، اما چون عاملانش وابستگان به خمینی بودند، در جمهوری اسلامی با سکوت و سانسور عمدی روبرو شده است.
فاجعه بزرگتری که نمیتوان از آن گذشت، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است؛ جنایتی که با دستور مستقیم خمینی انجام شد و در عرض چند هفته، هزاران زندانی بیدفاع قربانی آن شدند. حسینعلی منتظری، قائممقام وقت خمینی، در دیداری با اعضای هیأت اعدام از جمله ابراهیم رئیسی، آنان را بهصراحت "بزرگترین جنایتکاران تاریخ" خواند. آمر اصلی این جنایت خود خمینی بود.
تمام آنچه امروز به عنوان فاجعه حکمرانی جمهوری اسلامی میشناسیم، ریشه در همان طرز تفکر و سیاستهای خمینی دارد. جمهوری اسلامی با شعارهایی چون عدالت، آزادی، و استقلال سر کار آمد، اما نتیجه آن چیزی جز سانسور، استبداد، فقر، و سرکوب نبود. وعدههایی نظیر "آب و برق مجانی" امروز به مضحکهای برای مردم تبدیل شدهاند، مردمی که اکنون حتی از دسترسی پایدار به آب و برق محروماند.
ادامه جنگ ایران و عراق پس از آزادی خرمشهر، یکی دیگر از تصمیمات فاجعهبار خمینی و مسئولان و فرماندهان تحت امر او بود. در حالی که امکان پایان دادن به جنگ وجود داشت، اصرار خمینی و فرماندهان سپاه بر ادامه آن، منجر به مرگ دهها هزار انسان و ویرانی وسیع کشور شد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸، تنها زمانی صورت گرفت که خمینی دریافت ادامه جنگ دیگر امکانپذیر نیست؛ جمله معروف او که گفت «جام زهر را نوشیدم» نماد این عقبنشینی دیرهنگام است.
از اعدام دستهجمعی فرماندهان ارتش در اوایل انقلاب به دستور مستقیم خمینی و نقش صادق خلخالی در آن گرفته، تا تحریک ارتش عراق به قیام و دادن بهانه به صدام برای حمله به ایران، همه اینها گواهی است بر اینکه خمینی نه تنها پایهگذار یک حکومت ناکارآمد و سرکوبگر بود، بلکه با تصمیمات ناپخته خود، ضربات جبرانناپذیری به ایران وارد کرد.
اگر امروز مردم ایران از وضعیت اسفبار معیشتی، فرهنگی و اجتماعی رنج میبرند؛ اگر کرامت انسانی در این کشور لگدمال شده و جوانان ایرانی چشمانداز روشنی برای آینده خود نمیبینند، ریشه آن را باید در همان انقلابی جستجو کرد که به رهبری خمینی شکل گرفت و مسیری را آغاز کرد که به جمهوری اسلامی کنونی انجامید.
تمام کسانی که طی ۴۷ سال گذشته در این نظام قدرت داشتهاند – چه اصلاحطلب و چه اصولگرا – در این وضعیت سهم داشتهاند. امروز بسیاری از آنها از مسئولیت شانه خالی میکنند و چهرهای از خمینی ترسیم میکنند که در واقعیت وجود نداشته است این در حالی است که مردم ایران دیگر به دلیل وجود فضای مجازی و دسترسی به اطلاعات، آگاهی بیشتری نسبت به گذشته و حال دارند و میدانند چه کسانی عامل اصلی وضعیت کنونی کشور هستند.
هرچقدر هم که نظام تلاش کند چهرهای متفاوت از خمینی به مردم نشان دهد، حقیقت تاریخ قابل پنهانسازی نیست. مردم ایران جمهوری اسلامی را با خمینی میشناسند و قضاوتشان درباره این نظام، همان قضاوتیست که نسبت به خمینی دارند. جمهوری اسلامی از نظر اکثریت مردم، یک تجربه شکستخورده، تلخ، و خونین بوده است و دیگر نمیتوان آن را با روایتهای ساختگی تطهیر کرد.
مردم امروز حق دارند برخلاف تبلیغات سازمانیافته حکومت بپرسند اگر خمینی و پیروانش بیتقصیر بودهاند، پس چه کسی این کشور را به این نقطه رسانده؟ این میراث خمینی و خامنهای و کل ساختار جمهوری اسلامی است که ایران را به اینجا رسانده است. زمان آن رسیده که مسئولان جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند، کنار بروند، و بگذارند مردم درباره آینده کشورشان تصمیم بگیرند.
بهنام طالبلو، مدیر ارشد برنامه ایران در بنیاد دفاع از دموکراسیها، گفت: «در سیاست خارجی دونالد ترامپ درباره جمهوری اسلامی، همه گزینهها از جمله دیپلماسی، فشار حداکثری و بازدارندگی نظامی همیشه مطرح است، اما اولویت این گزینهها ممکن است بسته به شرایط تغییر کند.»