عشق ابدی؛ برنامه دوستیابی پربیننده ایرانی که محدودیتها را به چالش کشیده است
محدودیتهای سختگیرانه فرهنگی جمهوری اسلامی، ناخواسته زمینهساز موفقیت چشمگیر برنامهای به نام عشق ابدی شده است؛ برنامه ای جسورانه در ژانر دوستیابی که در ترکیه فیلمبرداری میشود و از طریق یوتیوب به خانههای ایرانیان راه یافته است.
این برنامه واقعگرایانه که از آوریل ۲۰۲۵ آغاز به کار کرده، گروهی از جوانان مجرد ایرانی را در یک ویلای لوکس به تصویر میکشد که برای عشق و پول رقابت میکنند. ساخت و نمایش چنین برنامههایی در نظام جمهوری اسلامی ممنوع است، اما اکنون در خارج از مرزها رونق گرفته و در داخل ایران نیز با استقبال روبهرو شده است.
منتقدان محافظهکار از این برنامه بهشدت انتقاد کردهاند. مسعود فراستی، منتقد سینمایی نزدیک به نهادهای حکومتی گفته: «این برنامه آنقدر شنیع است که انسان از نگاه کردن به آن شرم میکند. عشق ابدی توهینی به ایرانی و زن است.»
تماشای آنچه در رسانههای داخلی سانسور میشود
عشق ابدی در بودروم ترکیه فیلمبرداری میشود و پر از صحنههایی است از معاشرت آزاد، نوشیدن الکل، لباسهای برند و تماسهای فیزیکی بین پسران و دختران؛ اموری که در رسانههای رسمی ایران بهشدت سانسور میشوند. حتی نمایش رقص، نوشیدنی یا روابط عاشقانه در قالبهای محدود نیز موجب توقیف یا سانسور آثار داخلی شده است.
بر اساس اطلاعاتی که بهصورت عمومی در وبسایت رسمی برنامه منتشر شده، برنامه «عشق ابدی» (عشق در عمارت) در ترکیه توسط شرکت M Networks Yapım Dağıtım A.Ş. تولید میشود.
خط قرمزهایی که سازندگان را به خارج سوق دادهاند
جمهوری اسلامی سالهاست نمایشهای دوستیابی، داستانهای عاشقانه، و روابط خارج از ازدواج را ممنوع یا محدود کرده است. همین خط قرمزها موجب شده بخش زیادی از واقعیت زندگی امروز، بهویژه زندگی جوانان، از رسانههای رسمی حذف شود.
دو نمونه اخیر این وضعیت را روشن میکنند: سریال تاسیان بهخاطر چند صحنه از رقص و نوشیدن الکل تعلیق شد، و اقتباس تصویری از رمان سووشون اثر سیمین دانشور، پس از نمایش رقص و تماس فیزیکی زنان با مردان در قسمت اول، از پلتفرم داخلی حذف شد.
برخی از مخاطبان همین فشارها را عامل محبوبیت عشق ابدی میدانند. یک کاربر در شبکه ایکس نوشت: «وقتی سریالی را به خاطر چند ثانیه رقص توقیف میکنند، مردم به تماشای عشق ابدی روی میآورند، جایی که حداقل سانسور وجود ندارد.»
روزنامه آنلاین فراز نیز در گزارشی با عنوان «از توقیف سووشون تا صعود عشق ابدی؛ سانسور در عصر انتخاب»، نوشت: «توقیف ناگهانی سریال سووشون همزمان با اوجگیری غیرقابل انکار برنامه عشق ابدی در یوتیوب، فرصت مناسبی است تا از دریچهای تازه، به نحوه مواجهه ساختار رسمی با مضامین اجتماعی، عاطفی و فرهنگی نگاه کنیم.»
این گزارش میافزاید: «مخاطب امروزی دیگر منتظر تایید نهادهای نظارتی نمیماند؛ او انتخاب خود را میکند و آن را در بستری دنبال میکند که با زبان و ریتم واقعیت جامعه همخوانی دارد. در چنین شرایطی، سانسور و توقیف نهتنها کارکرد بازدارنده ندارند بلکه به محرکی برای جلب توجه و حتی تبلیغ غیرمستقیم بدل میشوند. شاید وقت آن رسیده باشد که بهجای کنترل محتوا، گفتوگویی واقعی درباره کارکرد رسانه در عصر دیجیتال آغاز شود؛ گفتوگویی که مخاطب را بهعنوان سوژه فعال به رسمیت بشناسد، نه فقط ابژهای برای مدیریت و نظارت.»
دغدغهها و تمجیدها؛ جامعه در دو قطب
با این حال، برخی از تحلیلگران درباره پیامدهای فرهنگی این پدیده هشدار میدهند. علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس، در گفتوگو با روزنامه همشهری گفت: «برنامه یوتیوبی عشق ابدی بار دیگر نقاط ضعف فرهنگسازی در ایران را نشانه گرفت و با سوار شدن بر یک موج توهمی، خود را در شبکه اجتماعی عرضه کرد.»
در مقابل، بعضی مخاطبان دیدی ملایمتر دارند. یک کاربر اینستاگرام نوشت: «شاید سطحی باشد، اما حداقل چیزی را نشان میدهد که در جامعه هست، چیزی که کسی جرئت حرف زدن دربارهاش را ندارد.»
رسانههای رسمی سکوت کردهاند؛ مردم نه
با وجود سکوت رسانههای رسمی، دامنه نفوذ عشق ابدی به سرعت گسترش یافته. تنها در هفتههای نخست، این برنامه به صدر فهرست پربازدیدترین برنامههای فارسیزبان یوتیوب رسید.
پرستو صالحی، مجری برنامه که پیشتر چهرهای شناختهشده در تلویزیون رسمی ایران بود، در یک پخش زنده گفت: «وقتی چیزی را بکوبی، مردم بیشتر میخواهند ببینندش.» او همچنین تاکید کرد که نقشی در طراحی ساختار یا انتخاب شرکتکنندگان ندارد: «من فقط میآیم و حرف میزنم. روانشناس نیستم. فقط پرگویی میکنم.»
اما انتقادها همچنان ادامه دارد. شهره سلطانی، بازیگر، عنوان برنامه را توهین به مفهوم عشق دانست و با اشاره به شخصیتهای عاشقانه ادبیات کلاسیک ایران همچون لیلی و مجنون گفت: «نامیدن این نمایش به عنوان عشق ابدی توهین به مفهوم والای آن است.»
روزنامه فرهیختگان در مطلبی با عنوان «عشق لجنی» نوشت: «برنامه عشق ابدی شاید در ظاهر بخواهد بستری برای آشنایی و گفتوگو میان جوانان فراهم کند، اما درواقع چیزی جز ابتذال پوشیده در رنگ و لعاب نمایشی نیست. فضای برنامه بیش از آنکه بستری برای گفتوگوی واقعی و عمیق میان افراد باشد، به رقابتی برای بهتر دیدهشدن و جلب نظر تبدیل شده است.»
نشریه گزارش ۲۴ نیز در سرمقالهای نوشت: «عشق ابدی در قالبی سطحی و مبتذل، ارزشهایی را ترویج میدهد که با هنجارهای فرهنگی و سنتی جامعه ایرانی در تعارض است، و تأثیر منفی بر نگرش و رفتار جوانان دارد. اما در عین حال، بازدیدهای میلیونی و رشد سریع صفحههای برنامه نشان میدهد که این نوع محتوا، با وجود جنبههای منفیاش، توانسته است توجه زیادی را جلب کند.»
درآمد بالا با وجود فیلتر و ویپیان
تا سوم ژوئن ۲۰۲۵، ۲۷ قسمت از عشق ابدی روی یوتیوب منتشر شده است. قسمت نخست حدود هفت میلیون بازدید داشت و سایر قسمتها نیز بین سه تا چهار و نیم میلیون بار دیده شدهاند.
در یوتیوب، درآمد به ازای هر هزار بازدید (CPM) بین ۲ تا ۱۲ دلار متغیر است. اما از آنجا که بسیاری از کاربران از ایران و از طریق VPN به برنامه دسترسی دارند، که موجب کاهش قابلیت هدفگذاری تبلیغاتی و اعتماد برندها میشود، درآمد واقعی کمتر خواهد بود.
با کسر سهم ۴۵ درصدی یوتیوب، تولیدکنندگان حدود ۵۵ درصد درآمد را دریافت میکنند. برآورد محافظهکارانه نشان میدهد درآمد کل این برنامه از یوتیوب بین ۲۱۰ هزار تا ۵۲۰ هزار دلار است؛ عددی بهمراتب پایینتر از حدسهای غیرمستند مبنی بر سود یک میلیون دلاری.
آیینهای برای نسل سرکوبشده
در نهایت، عشق ابدی بهزعم منتقدان شاید فاقد عمق باشد، اما برای نسلی که زیر سلطه سانسور رشد کرده، چیزی ارائه میدهد که منعکسکننده بخشی از تجربه زیستهشان است؛ هرچند اغراقآمیز و نمایشی. چنین محتوایی نهتنها تهدیدی برای ساختار رسمی که آینهای برای نسل نادیدهانگاشته نیز هست.
یکی از کاربران در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تمایل فراوانی به بازنمایی واقعیت وجود دارد و اگر نتوان چنین برنامههایی را در داخل ایران ساخت، در خارج ساخته خواهد شد.»
اینکه عشق ابدی بازتابی از واقعیت اجتماعی است یا صرفاً نمایشی بازاری برای سرگرمی، هنوز محل بحث است؛ اما صعود آن بیتردید نشانه یک دگرگونی است.
در تلاش برای خاموشکردن روایتهایی از عشق و سبک زندگی، جمهوری اسلامی نهتنها آنها را حذف نکرده، بلکه روایت را به دیگران باخته است؛ به برنامههایی که با حمایت مالی ناشناس در خارج فیلمبرداری میشون و از طریق ویپیان به خانههای ایرانیان راه مییابند.
اکسیوس به نقل از یک مقام جمهوری اسلامی گزارش داد تهران آماده است توافق هستهای با آمریکا را بر پایه ایده تشکیل یک کنسرسیوم منطقهای غنیسازی اورانیوم بنا کند، به شرطی که این کنسرسیوم در ایران مستقر باشد
مقام ارشد جمهوری اسلامی به این نشریه گفت: ««اگر کنسرسیوم در قلمرو ایران فعالیت کند، ممکن است ارزش بررسی داشته باشد. اما اگر قرار باشد خارج از مرزهای کشور مستقر شود، بیتردید محکوم به شکست است.»
در این گزارش آمده تهران ممکن است پیشنهاد استیو ویتکاف را بهطور کامل رد نکند، بلکه در پی مذاکره بر سر جزئیات آن باشد.
کنفرانس اقدام سیاسی محافظهکاران آمریکا (سیپک) برای ایرانیان تبعیدی، و سازمان اتحاد علیه ایران هستهای ضمن حمایت از اعتصابات کامیونداران در بیانیهای نوشتند کارگران«قربانیان همیشگی دیکتاتوری فاسد آیتالله بودهاند.»
آنان با اشاره به سرکوب کامیونداران نوشتند: «این حکومت نهتنها ماههاست دستمزد آنها را پرداخت نکرده، بلکه حقوقشان را نیز پایمال کرده است.»
سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) وابسته به سازمان ملل اعلام کرد که از ابتدای ماه مه ۲۰۲۵، موج گستردهای از اخراج اجباری شهروندان افغان از ایران آغاز شده که بهویژه شامل خانوادهها میشود؛ روندی که در ماههای گذشته عمدتا محدود به مردان مجرد بود.
در گزارش تازهای که سهشنبه ۱۳ خرداد منتشر شد، این سازمان هشدار داد که این موج از اخراجها در کنار ادامه بازگرداندن گروهی پناهجویان افغان از پاکستان، فشار مضاعفی بر نظام شکننده پذیرش و بازگشت در افغانستان وارد کرده و بهویژه مناطق پرجمعیت از بازگشتیها را در وضعیت بحرانی قرار داده است.
این سازمان با اعلام «افزایش سه برابری و نگرانکننده» در بازگشت اجباری افغانها، خواستار توقف فوری این روند شد.
بر اساس این گزارش، تنها در پنج ماه نخست سال جاری میلادی، بیش از ۴۵۰ هزار مهاجر افغان از ایران بازگشتهاند که بیش از ۳۰ هزار مورد آنها خانواده بودهاند. بهطور مشخص، در روز ۸ خرداد بازگشت ۹۵۵ خانواده ثبت شده است.
در میان مهاجران بدون مدرک، ۸ درصد را زنان، ۲۱ درصد را کودکان و ۷۱ درصد را مردان تشکیل دادهاند. اما در میان بازگشتیهای خانوادگی، ۲۸ درصد زن، ۴۶ درصد کودک و تنها ۲۶ درصد مرد بودهاند.
نسبت بازگشت خانوادهها در مقایسه با ماههای گذشته افزایش چشمگیری یافته است؛ بهطوری که در ماه مه، خانوادهها حدود ۴۴ درصد از کل بازگشتیها را تشکیل دادند. این رقم در ماه آوریل ۲۶ درصد و در ماه ژانویه تنها ۱۱ درصد بوده است.
سازمان بینالمللی مهاجرت همچنین اعلام کرد که به دلیل کمبود منابع مالی، تنها توانسته به ۱۱۰۶ خانواده (۱۷ درصد) و ۵۸۵ فرد مجرد (۲.۳ درصد) کمکرسانی کند.
نکته قابل توجه دیگر در این گزارش، افزایش چشمگیر اخراج خانوادگی افغانها از ایران طی دو ماه اخیر است؛ بهطوریکه تعداد خانوادههای اخراجشده از ۴۱۴۲ مورد در ماه آوریل به ۱۱۲۰۱ مورد در ماه مه رسیده که نشاندهنده افزایشی ۲۷۰ درصدی است. همچنین، بازگشت داوطلبانه خانوادههای افغان نیز با رشد ۸۲ درصدی، از ۲۷۳۷ خانواده در آوریل به ۴۴۷۴ خانواده در مه افزایش یافته است.
از ابتدای سال تاکنون، سازمان بینالمللی مهاجرت بازگشت ۴۵۷٬۱۰۳ نفر از ایران را ثبت کرده است که ۲۷ درصد آنها را خانوادهها و ۷۲ درصد را بازگشتیهای اجباری تشکیل میدهند.
این سازمان بینالمللی بار دیگر از تمامی کشورها خواست تا پیش از فراهم شدن شرایطی ایمن، داوطلبانه و همراه با کرامت برای بازگشت، روند اخراج اجباری مهاجران افغان را—صرفنظر از وضعیت اقامت آنها—متوقف کنند.
نیویورک تایمز به نقل از مقامهای ایرانی و اروپایی گزارش داد دولت دونالد ترامپ طرحی را پیشنهاد کرده است که تا مدتی به ایران اجازه میدهد غنیسازی اورانیوم را در سطح پایین ادامه دهد.
بر اساس این طرح، ایالات متحده ساخت راکتورهای نیروگاه هستهای را برای ایران تسهیل میکند و برای ایجاد تاسیسات غنیسازی تحت مدیریت کنسرسیومی از کشورهای منطقه، مذاکره خواهد کرد.
طبق این طرح، بهمحض آنکه این وعدهها محقق و تهران از آن بهرهمند شود، باید همه فعالیتهای غنیسازی در کشور را متوقف کند.
موضوع تشکیل کنسرسیومی متشکل از کشورهای خاورمیانه از جمله ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی با مشارکت ایالات متحده، برای غنیسازی اورانیوم، در هفتههای گذشته نیز مطرح شده است.
مسعود منیری، کارشناس انرژی هستهای، ۱۱ خرداد در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «اگر کنسرسیومی از سوی غربیها پیشنهاد میشود، هدف آن حل مسئله غنیسازی در داخل ایران است اما طبیعتا طرف غربی میخواهد این کنسرسیوم خارج از خاک ایران مستقر باشد.»
منیری گفت پیشنهاد تعلیق موقت غنیسازی در برابر به رسمیت شناختن حق غنیسازی از سوی آمریکا شاید در کوتاهمدت راهحلی برای بحران هستهای ایران باشد اما با پایان یافتن دوره تعلیق، این مسئله دوباره به یک چالش سیاسی تبدیل میشود.
پیش از این و در ۱۲ خرداد، اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، با تایید دریافت متن پیشنهادی آمریکا برای توافق، گفت: «تحویل گرفتن یک متن به معنای پذیرش آن نیست و دلالتی بر قابل پذیرش بودن آن نیز ندارد.»
باراک راوید، خبرنگار وبسایت اکسیوس نیز ۱۰ خرداد گزارش داد یکی از موارد پیشنهادی آمریکا به جمهوری اسلامی این است که آمریکا حق ایران برای غنیسازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد، ولی جمهوری اسلامی بهطور کامل غنیسازی اورانیوم را تعلیق کند.
ساعاتی پس از این گزارش، دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، در اظهاراتی در تضاد با گزارش اکسیوس اعلام کرد اجازه هیچ غنیسازیای را در خاک ایران نمیدهد.
همزمان، روزنامه نیویورک تایمز به نقل از منابع آگاه گزارش داد پیشنهاد ارائه شده آمریکا به جمهوری اسلامی برای توافق هستهای، مجموعهای از نکات کلیدی است و پیشنویس کامل توافق نیست.
این رسانه با اشاره به اینکه در این پیشنهاد از تهران خواسته شده تمامی فعالیتهای غنیسازی اورانیوم را متوقف کند، نوشت واشینگتن پیشنهاد تشکیل یک کنسرسیوم منطقهای برای تولید انرژی هستهای را مطرح کرده است.
کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، ۱۳ خرداد از ارائه پیشنهادی «دقیق و قابل قبول» به جمهوری اسلامی خبر داد و تاکید کرد در صورت رد آن از سوی تهران، حکومت ایران با پیامدهای جدی روبهرو خواهد شد.
او ۱۰ خرداد نیز گفت استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، پیشنهادی «روشن و قابل قبول» برای توافق هستهای به جمهوری اسلامی ارائه کرده و به نفع ایران است که آن را بپذیرد.
پس از آن و در ۱۱ خرداد، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، با بیان اینکه «پاسخ این نامه در دست تهیه است»، در حساب ایکس خود نوشت: «این پیشنهاد بهگونهای شایسته و در چارچوب اصول، منافع ملی و حقوق مردم، پاسخ داده خواهد شد.»
تاکنون پنج دور از مذاکرات میان واشینگتن و تهران برای حل پرونده هستهای جمهوری اسلامی برگزار شده و انتظار میرود دور ششم مذاکرات به زودی برگزار شود؛ هرچند تمی بروس، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، ۱۳ خرداد گفت که اطلاعی درباره زمان و محل برگزاری دور بعدی مذاکرات آمریکا با جمهوری اسلامی ندارد.
با تشدید بحران اقتصادی و ناتوانی حکومت در رسیدگی به مطالبات اقشار مختلف جامعه، حدود ۳۰۰ کارگر خدماتی و فضای سبز شهرداری بندر ماهشهر در استان خوزستان، از یک هفته پیش در اعتراض به ادامه بیتوجهی مسئولان به مطالبات خود دست از کار کشیدهاند و اعتصاب کردهاند.
پایگاه خبری ماهشهرنیوز، سهشنبه ۱۳ خرداد در گزارشی با اشاره به اعتصاب این کارگران نوشت آنها تحت پوشش شرکت پیمانکاری وحدت صنعت کارون هستند و از هفتم خرداد به دلیل پرداخت نشدن حقوق کامل و عدم اجرای افزایش ۴۵ درصدی دستمزد مصوب اداره کار، اعتصاب کردهاند.
کارگران معترض با بیان اینکه فیشهای حقوقی صادر شده برایشان در فروردینماه نشاندهنده افزایش حقوق تا سقف ۱۹ میلیون تومان است، اعلام کردند حقوق واریزی ایشان در نهایت ۱۳ میلیون تومان بوده و هیچ افزایشی در آن اعمال نشده است.
آنها همچنین به موارد دیگری از جمله پرداخت نشدن بهموقع حقوق، پرداخت نشدن اضافهکاری، نبود بیمه تکمیلی، شرایط سخت کاری در گرمای شدید منطقه و آلودگیهای زیستمحیطی در محیط کار معترض هستند.
این نخستین بار نیست که کارگران شهرداری بندر ماهشهر در اعتراض به بیتوجهی به مطالبات صنفی و پایین بودن دستمزد دست از کار کشیده یا تجمع میکنند.
چهارم اسفند ۱۴۰۳، ویدیوی ارسالشده برای ایراناینترنشنال نشان میداد جمعی از کارگران این شهرداری در اعتراض به پایین بودن حقوقشان و نداشتن مزایا مقابل فرمانداری این شهرستان تجمع برگزار کردند.
یکی از کارگران با بیش از ۲۵ سال سابقه کار در شهرداری، به ماهشهرنیوز گفت: «دریافت ۱۳ میلیون تومان در این شرایط اقتصادی توهین به کار ماست. نه بیمه تکمیلی داریم، نه مزایای سختی کار و نه حتی اضافهکاری را حساب میکنند. چرا هیچکس صدای ما را نمیشنود؟»
ماهشهرنیوز با اشاره به اینکه کارگران اعتصابی در سه روز نخست اعتصاب از انجام کار خودداری کردند، نوشت: «شهرداری برای جلوگیری از اختلال در روند خدمات شهری، اقدام به استخدام نیروی کار موقت کرد تا زبالهها جمعآوری و از واکنش عمومی جلوگیری شود.»
طبق این گزارش، پس از بالا گرفتن اعتراضات، تنها اقدام صورتگرفته واریز مبلغی حدود یک میلیون تومان به حساب برخی از کارگران بوده که بهعنوان «پاداش» از سوی پیمانکار در نظر گرفته شده و کارگران آن را «ناکافی» و «توهین به مطالبات قانونی» خود تلقی کردهاند.
کارگران، بازنشستگان و مستمریبگیران در سالهای گذشته بارها در اعتراض به وضعیت نامناسب معیشتی و محقق نشدن مطالبات خود در شهرهای مختلف ایران اعتصاب، تجمع و راهپیمایی کردهاند.
سایت حقوق بشری هرانا ۱۰ اردیبهشت در گزارشی به مناسبت روز جهانی کارگر نوشت در بازه زمانی ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا هشتم اردیبهشت ۱۴۰۴، گزارش دستکم هزار و ۸۸۳ تجمع و اعتصاب در ایران به دست رسانهها یا نهادهای مدنی رسید.
هرانا پیش از آن و در ۲۹ اسفند نیز در گزارشی درباره نقض حقوق بشر در ایران نوشت در سال ۱۴۰۳، دستکم سه هزار و ۷۰۲ تجمع و اعتصاب در بخشهای مختلف کشور شکل گرفت.
این موضوع نشان میدهد با وجود وعدههای مسئولان جمهوری اسلامی، بهویژه مسعود پزشکیان، رییس دولت، وضعیت معیشتی ایرانیان روز به روز وخیمتر میشود.