مهدی عربشاهی، تحلیلگر سیاسی میگوید: «در حمله اسرائیل نشانههایی از تمایل به تغییر رژیم دیده میشود. اگر جمهوری اسلامی بماند، ایران ممکن است مانند عراق پس از جنگ ۱۹۹۱ شود؛ صدام در قدرت ماند، اما توان اداره کشور را نداشت. این سناریو برای ایران فاجعهبار است.»
میثم مهرانی، تحلیلگر سیاسی، به ایراناینترنشنال گفت که حملات اخیر اسرائیل به ایران وارد فاز دوم عملیات شده و از سطح نظامی فراتر رفته و اکنون اهداف سیاسی، سایبری و اجتماعی را نیز دنبال میکند.
بهگفته او، اکنون در فاز دوم، تمرکز از اهداف صرفاً نظامی به تضعیف انسجام داخلی جمهوری اسلامی تغییر یافته است. فرماندهان یگانهای سرکوب، مراکز بسیج، انبارهای مهمات، و ساختارهای ارتباطی و فرماندهی درونشهری، هدف قرار گرفتهاند. حملات سایبری و روانی نیز بخشی از این مرحله هستند.
مهرانی گفت اسرائیل نهفقط در پی حذف توان نظامی جمهوری اسلامی، بلکه بهدنبال فروپاشی ساختار فرماندهی داخلی و ایجاد خلاء سیاسی است؛ خلائی که با فراخوان مستقیم نتانیاهو از مردم ایران برای برخاستن و «رساندن صدای خود به جهان»، معنا و جهت سیاسی روشنی یافته است.
او افزود در مقابل، حمله موشکی جمهوری اسلامی به تلآویو فاقد دقت و هدفگذاری موثر بود. به نظر میرسد تهران تنها برخی برجها یا نقاط نمادین را هدف قرار داد تا در فضای داخلی ادعای واکنش داشته باشد، نه آنکه تاسیسات نظامی اسرائیل را عملاً تهدید کند.
مهرانی گفت در حالی که اسرائیل با عبور از خطوط قرمز جمهوری اسلامی، فرماندهان ارشد و دانشمندان نظامی را با دقت بالا و کمترین آسیب به غیرنظامیان هدف گرفت؛ رویکردی که مشروعیت بینالمللی را حفظ میکند و مردم ایران را از حکومت تفکیک میسازد.
محسن سازگارا، فعال سیاسی و عضو شورای مدیریت گذار، میگوید: «زمانی که علی خامنهای با طراحی و حمایت از حمله ۷ اکتبر، به شکل وحشیانهای روند صلح کشورهای خاورمیانه با اسرائیل را هدف قرار داد، عملاً اسرائیل را وادار کرد تا به درگیری مستقیم با جمهوری اسلامی بیندیشد و خود را برای آن آماده کند. پیش از آن، دو کشور در چارچوب “جنگ در سایه” درگیر بودند؛ با ترورها و عملیات خرابکاری محدود، که قرار نبود ابعاد وسیعتری پیدا کند.»
او ادامه میدهد:«با این حال، جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته به عملیات پیچیدهای که اسرائیل در داخل ایران انجام داده پاسخی درخور بدهد. این ناتوانی، ضعف شدید ساختار اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی را در مواجهه با اقدامات هدفمند و برنامهریزیشده اسرائیل آشکار میسازد.»
کامران متین، استاد روابط بینالملل در دانشگاه ساسکس، میگوید:«اگر در ایران دولتی بر سر کار باشد که مانند جمهوری اسلامی دشمن اسرائیل باشد، حتی در صورت آسیب دیدن، تاسیسات هستهای میتوانند دوباره بازسازی شوند. از این رو، اسرائیل نسبت به تغییر رژیم در ایران بیمیل نیست. اما در برابر این مسئله، یک چالش مهم وجود دارد: اینکه چه کسی یا چه دولتی قرار است جایگزین جمهوری اسلامی شود.»
او اضافه میکند: «بههمین دلیل، اسرائیل احتمالاً از روی کار آمدن دولتی در ایران حمایت میکند که آنقدر ضعیف باشد که توانایی احیای برنامه هستهای را نداشته باشد؛ یا شرایط بهگونهای باشد که اسرائیل بتواند هر چند سال یکبار با حملاتی، مانع از بازسازی این تاسیسات شود.»
شاهد علوی، عضو تحریریه ایراناینترنشنال، با بررسی واکنش کاربران شبکههای اجتماعی به کشتهشدن فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، از جمله امیرعلی حاجیزاده و حسین سلامی، میگوید برای بخشی از جامعه، این اتفاق نوعی احساس عدالت و آرامش روانی ایجاد کرده است.
به گفته علوی، این فرماندهان برای بسیاری از ایرانیان، نماد سرکوبهای خونین سالهای اخیر، از اعتراضات آبان ۹۸ تا سرنگونی هواپیمای اوکراینی و تهدیدهای آشکار به مردم معترض بودهاند.
علوی تاکید میکند که در فضای مجازی، واکنشها عمدتاً به سه دسته تقسیم میشوند: نخست، وابستگان به جمهوری اسلامی که با خشم و اندوه از کشتهشدن این فرماندهان یاد میکنند؛ دوم، ملیگرایان یا مخالفان مداخله خارجی که با وجود مخالفت با نظام، حمله اسرائیل را نیز تقبیح میکنند؛ و سوم، بخش بزرگی از مردم آسیبدیده که تماشای حذف فیزیکی این چهرهها را نوعی رهایی از ظلم میدانند؛ هرچند که شاید با اصل عملیات نظامی همدل نباشند.
او میافزاید که برای این گروه سوم، موضوع صرفاً یک واکنش احساسی نیست، بلکه تجربه زیسته سرکوب، تبعیض و تحقیر باعث شده که تحقیر شدن و کشتهشدن عاملان آن سرکوب، معنایی فراتر از یک درگیری نظامی بیابد.
علوی همچنین اشاره میکند که این فرماندهان، چهرههای کلیدی در برنامه موشکی، امنیتی و سرکوب داخلی جمهوری اسلامی بودهاند و بسیاری از آنها در فهرست تحریمهای بینالمللی قرار داشتند.
به گفته او، اگرچه این احساس رضایت هنوز به یک حرکت سیاسی مشخص منجر نشده، اما بهنظر میرسد ضربه به رأس امنیتی جمهوری اسلامی، بر روحیه نیروهای امنیتی نیز اثر گذاشته و زمینهای برای شکلگیری امید اجتماعی در بخشی از جامعه فراهم کرده است.
مراد ویسی، تحلیلگر ایراناینترنشنال، با اشاره به حمله متقابل جمهوری اسلامی به اسرائیل گفت اکنون وارد مرحله «جنگ تمامعیار» شدهایم و اسرائیل اعلام کرده که در پاسخ، تنها به اهداف نظامی بسنده نخواهد کرد، بلکه مقامات سیاسی، زیرساختهای اقتصادی، فرماندهان سپاه، دانشمندان هستهای و دیگر چهرههای کلیدی نظام را هدف قرار خواهد داد.
به گفته او، «سوال مهم اکنون این است که آیا علی خامنهای نیز هدف قرار خواهد گرفت یا نه.»
او سخنان اخیر بنیامین نتانیاهو را نقطه عطفی توصیف کرد و گفت برای نخستینبار، نخستوزیر اسرائیل بهطور مستقیم خطاب به مردم ایران، از حمایت از سرنگونی جمهوری اسلامی سخن گفته، موضعی بیسابقه که نشان میدهد اسرائیل بهسمت سیاست تغییر رژیم در ایران گام برمیدارد.
به گفته ویسی، اسرائیل در شش هفته جنگ با کشورهای عربی هیچگاه چنین رویکردی اتخاذ نکرد، اما جمهوری اسلامی را بهدلیل تهدید وجودی و دشمنی ایدئولوژیک، استثنا میداند. از منظر تاکتیکی نیز، اسرائیل جمهوری اسلامی را شکنندهتر از آنچه پیشتر تصور میشد ارزیابی میکند: پدافندش فروپاشیده، موشکهایش کماثر شده، و شبکه نیابتیاش بهشدت تضعیف شده است.