کاظم علمداری، جامعهشناس و نویسنده، میگوید: «بخشی از جامعه از کشته شدن برخی از سران نظام که مرتکب جنایت شدهاند، احساس رضایت دارد. در مقابل، گروهی دیگر بر این باورند که یک دشمن خارجی به کشور حمله کرده و در چنین شرایطی باید از مردم و سرزمین خود دفاع کرد.»
بهنام داراییزاده، حقوقدان و پژوهشگر ارشد کمپین حقوق بشر ایران، درباره درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل با اشاره به تلاش حاکمیت برای سرکوب شهروندان معترض گفت: «ناکارآمدی و بیکفایتی مقامات جمهوری اسلامی در ارائه ابتداییترین موارد برای تامین امنیت شهروندان، از جمله فراهم کردن پناهگاه امن و سامانههای هشدار، باعث افزایش نارضایتی مردم شده است.»
حسن هاشمیان، تحلیلگر جهان عرب، میگوید: «در لبنان، نخستوزیر، رییسجمهوری و رییس پارلمان تشکیل جلسه دادند تا به حزبالله اعلام کنند که سیاست رسمی کشور در قبال جنگ ایران و اسرائیل، بیطرفی است. البته حزبالله نیز توان چندانی برای حمایت از خامنهای ندارد.»
آرش عزیزی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، به ایران اینترنشنال گفت جمهوری اسلامی در حال حاضر دست بسیار خالی دارد و اگر بخواهد از وضعیت جنگی خارج شود، باید بهسمت راهحلی مانند توافق یا صلح از طریق مذاکره حرکت کند.
ثمانه قدرخان، روزنامهنگار و عضو نحریریه ایرانوایر میگوید: «حکومت با محدود کردن اینترنت و رسانهها تلاش میکند جریان اطلاعرسانی آزاد را مختل کند تا تصاویر صفهای نان، پمپ بنزین و کمبود آذوقه به خارج از کشور نرسد و افکار عمومی جهان از بحران داخلی مطلع نشود.»
در ادامه واکنشها به حملات اسرائیل به زیرساختهای نظامی و دفاعی ایران، علی افشاری، تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، از ابعاد حقوقی، سیاسی و راهبردی این تحولات انتقاد کرد و نسبت به پیامدهای بلندمدت آن برای کلیت ایران هشدار داد.
افشاری در ابتدا با اشاره به مبنای حقوقی حملات اسرائیل گفت: «اقدام اسرائیل، در چهارچوب حقوق بینالملل، غیرقانونی، نامشروع و تجاوزکارانه است. ادعای حمله پیشدستانه آنها بدون ارائه مدرک یا شواهد معتبر مطرح شده، و بیشتر رنگوبوی جاهطلبی منطقهای و زورگویی دارد، نه دفاع مشروع.»
او افزود: «این حملات فراتر از جمهوری اسلامی است. اسرائیل در حال هدف قرار دادن ساختار دفاعی و امنیتی ایران بهعنوان یک کل است. هدف نهایی، تضعیف موقعیت راهبردی ایران در منطقه است؛ صرفنظر از اینکه چه رژیمی در تهران سر کار باشد.»
افشاری سپس به این نکته پرداخت که اگر منطق اسرائیل به عنوان یک قاعده پذیرفته شود، پیامد آن خطرناک خواهد بود :«اگر هر کشوری صرفاً بر اساس برداشت خود، بدون اتکا به سازوکارهای بینالمللی، اقدام نظامی کند، عملاً وارد وضعیت قانون جنگل میشویم. این همان چیزی است که فیلسوفانی مثل هابز، وضع طبیعی پیشامدنی مینامند. امنیت در چنین جهانی، فقط به معنای حذف طرف مقابل است.»
به گفته افشاری، تجربه سوریه نیز میتواند الگویی هشداردهنده باشد:«ما دیدیم که پس از تضعیف حکومت بشار اسد، اسرائیل بدون هیچگونه ملاحظهای خاک سوریه را هدف قرار داد. امروز اگر جمهوری اسلامی تضعیف یا ساقط شود، ایران میتواند به سوریه دوم بدل شود. حملات فعلی اسرائیل صرفاً به جمهوری اسلامی محدود نمیشود؛ بلکه توان دفاعی ایران را در کل نشانه گرفتهاند.»
او همچنین نسبت به روندهای موجود در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی فارسیزبان هشدار داد و گفت:«در این فضا سرمایهگذاری سنگینی شده تا حملات اسرائیل را مشروع جلوه دهند. من به آزادی اندیشه معتقدم، اما میهندوستی یعنی دفاع از استقلال و تمامیت ایران، نه وابستگی به یکی از بدنامترین حکومتهای دنیا.»
افشاری تصریح کرد که تغییر نظام سیاسی در ایران باید از درون و توسط مردم شکل بگیرد، نه با دخالت خارجی:«جنایتکاران جمهوری اسلامی باید در دادگاهی ملی و منصفانه محاکمه شوند، اما نتانیاهو، با دستهای آلوده به خون کودکان و فهرستی از جنایتها در فلسطین و لبنان، هیچ مشروعیتی برای تعیین سرنوشت مردم ایران ندارد.»
او در پایان تاکید کرد:«تاریخ ایران نشان داده کسانی که به قدرتهای خارجی تکیه کردند، نه مشروعیت گرفتند و نه به اعتماد مردم دست یافتند. با جنایت، نمیتوان جلوی جنایت را گرفت—فقط چرخه آن را ادامه میدهیم. مردم ایران باید هوشیار باشند؛ استقلال کشور را نباید قربانی نفرت از جمهوری اسلامی کرد.»