ژاپن اعلام کرد فردی را که در پرونده قتل هشت زن و یک مرد مجرم شناخته شده بود، پنجشنبه اعدام کرد. تاکاهیرو شیرایشی که لقب «قاتل توئیتر» گرفته بود، سال ۲۰۱۷ به اتهام قتل ۹ نفر در آپارتمانش در شهر زاما به اعدام محکوم شده بود.
تاکاهیرو متهم بود که از طریق شبکه توئیتر که اکنون ایکس نامیده میشود، با قربانیان ارتباط برقرار کرده و سپس آنها را در آپارتمان خود «خفه و اجسادشان را قعطهقطعه کرده» بود.
در نزدیک به سه سال گذشته، این نخستین بار است که ژاپن حکم اعدام را علیه یک زندانی اجرا میکند.
کِیسوکه سوزوکی، وزیر دادگستری ژاپن که حکم اعدام تاکاهیرو را تایید کرده، گفت این تصمیم را پس از بررسی دقیق و با توجه به انگیزههای «فوقالعاده خودخواهانه» این فرد که «جامعه را به شدت در شوک و ناامنی فرو برد»، اتخاذ کرده است.
پیش از این، آخرین حکم اعدام در ژاپن در ماه ژوئیه ۲۰۲۲ اجرا شده بود.
مجازات اعدام در ژاپن با حلقآویز کردن اجرا میشود و زندانیان تنها چند ساعت پیش از اجرای حکم از آن آگاه میشوند. موضوعی که بهدلیل فشار روانی آن بر محکومان، مدتهاست با انتقاد شدید گروههای حقوق بشری مواجه بوده است.
وزیر دادگستری ژاپن در یک نشست خبری گفت: «تا زمانی که این جنایات خشونتآمیز ادامه دارند، لغو مجازات اعدام مناسب نیست.»
او افزود هماکنون ۱۰۵ نفر در این کشور در صف اعدام هستند.
فروردین ماه امسال، یک مرد ژاپنی با تبرئه شدن پس از ۴۶ سال حبس، ۱.۵ میلیون دلار غرامت گرفت.
ایوائو هاکاماتا ۸۹ ساله، با گذراندن بیش از چهار دهه حبس، طولانیترین مدت زندانی بودن را در میان محکومان به اعدام در جهان به خود اختصاص داد.
دادگاه منطقه شیزوئوکا در ژاپن، دولت این کشور را موظف به پرداخت ۲۱۷ میلیارد و ۳۶۲ میلیون و ۵۰۰ هزار ین، معادل حدود یکونیم میلیون دلار غرامت به هاکاماتا کرد.
این مبلغ معادل ۱۲ هزار و ۵۰۰ ین (۸۳ دلار) برای هر روز از ۴۶ سالی است که هاکاماتا در زندان گذراند.
او ۳۳ سال از نزدیک به پنج دهه حبس خود را در انتظار اجرای حکم اعدام سپری کرد.
ارتش اسرائیل اعلام کرد جنگندههای این کشور یک مرکز متعلق به حزبالله در منطقه قلعه شقيف در جنوب لبنان را هدف قرار دادهاند.
بهگفته ارتش اسرائیل، این مرکز زیرزمینی برای مدیریت سامانههای آتش و دفاعی حزبالله استفاده میشده و پیشتر نیز هدف حمله قرار گرفته بود.
ارتش اسرائیل میگوید حزبالله در روزهای اخیر تلاش کرده این سایت را بازسازی کند و این اقدام «نقض آشکار توافقهای میان اسرائیل و لبنان» است.
خلبانها سالها آموزش دیدند و سازمانهای اطلاعاتی شبکههایی را در ایران شکل دادند تا عملیات چندلایه اسرائیل علیه تهران ممکن شود. عملیاتی که بخشی از آن «عروسی خونین» و بخشی دیگر «نارنیا» نام گرفت.
والاستریت ژورنال در گزارشی به جزییات مجموعه عملیات اسرائیل در ایران پرداخت.
بر اساس این گزارش، بامداد ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد)، فرماندهان ارتش اسرائیل در پناهگاه زیرزمینی ستاد نیروی هوایی این کشور گرد آمدند تا در لحظهای تاریخی، شاهد آغاز حملهای باشند که آن را «عروسی خونین» نام نهاده بودند.
ساعاتی بعد، در فاصلهای بیش از هزار مایل دورتر، چند تن از بلندپایهترین فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی کشته شدند. در حملهای هماهنگ که از منظر اسرائیلیها، یادآور صحنه مشهور سریال «بازی تاجوتخت» بود.
اما این تنها ضربه پیشبینیناپذیر عملیات ۱۲ روزه اسرائیل نبود. همزمان، در حملهای که درون ارتش اسرائیل آنقدر بلندپروازانه تلقی شده بود که به طعنه «عملیات نارنیا» نام گرفت، ۹ نفر از دستاندرکاران ارشد برنامه هستهای جمهوری اسلامی بهطور تقریبا همزمان در خانههای خود در تهران کشته شدند.
یک مقام ارشد اسرائیلی پیشتر به کانال ۱۲ تلویزیون این کشور گفت این متخصصان هستهای گمان میکردند در خانههای خود از خطر ترور در امان هستند چون تا پیش از این، کارشناسان ارشد هستهای ایران عمدتا در مسیر خانه تا محل کار هدف حمله قرار میگرفتند.
این حملات پیچیده با اتکا به فریبکاریهای چندلایه طراحی شده بودند و تنها دقایقی پیش از اجرا، در آستانه فروپاشی کامل قرار داشتند.
والاستریت ژورنال نوشت که با این حال، موفقیت اولیه اسرائیل موقعیت نظامی این کشور را در منطقه تثبیت کرد و بهباور مقامهای اسرائیلی و آمریکایی، زمینه را برای اتحادهای جدید در خاورمیانه فراهم آورد.
آنها میگویند اسرائیل در ادامه این روند ممکن است توافقنامههای صلح تازهای در قالب پیمان ابراهیم امضا کند.
اما همچنان این پرسش باقی است که آیا اسرائیل که در ادامه از حملات سنگین هوایی آمریکا به تأسیسات هستهای در ایران نیز بهره برد، توانسته به اهداف جنگی خود برسد یا نه؟
گزارشها درباره شدت آسیب به سایتهای هستهای متناقض است و هنوز مشخص نیست اسرائیل و آمریکا بتوانند مانع از بازسازی سریع این زیرساختها بهوسیله حکومت ایران شوند.
از سوی دیگر، برخی مقامهای اسرائیلی نیز از میزان موفقیت شگفتزده شدند.
ژنرال اودد باسیوک، رییس ستاد عملیات ارتش اسرائیل و معمار اصلی عملیات، تاکید کرد: «وقتی طراحی عملیاتی را شروع کردیم، هیچ نمیدانستیم که اصلا امکانپذیر باشد.»
نقشهای ۳۰ ساله برای حمله هوایی به ایران
گزارش والاستریت ژورنال بر پایه مصاحبه با ۱۸ مقام امنیتی فعلی و پیشین از اسرائیل و ایالات متحده تنظیم شده است.
بر اساس این گزارش، ریشههای عملیات اسرائیل به میانه دهه ۹۰ میلادی بازمیگردد؛ زمانی که موساد فعالیتهای هستهای در ایران را بهعنوان تهدیدی نوظهور شناسایی کرد.
شبکههای اطلاعاتی اسرائیل با گذشت زمان در داخل ایران گسترش یافتند و خرابکاریهایی از جمله دو انفجار در سایتهای غنیسازی و چندین ترور عوامل برنامه هستهای را رقم زدند اما مقامهای امنیتی اسرائیل به این نتیجه رسیدند که این اقدامات بازدارندگی کافی ندارند و باید بهصورت گسترده، هم زیرساخت و هم بدنه علمی برنامه هستهای جمهوری اسلامی را با حملهای هوایی منهدم کنند.
این ماموریت بسیار دشوار بود: اهداف اصلی بیش از هزار مایل از اسرائیل فاصله داشتند.
خلبانان باید نحوه پرواز گروهی شش تا ۱۰ جنگنده حول یک هواپیمای سوخترسان را میآموختند و چندین بار در مسیر سوختگیری میکردند؛ در حالی که باید بمبهای خود را با فاصله زمانی ۱۵ تا ۲۰ ثانیه بر اهداف میریختند.
در سال ۲۰۰۸، در تمرینی موسوم به «اسپارتان باشکوه»، بیش از ۱۰۰ فروند اف-۱۵ و اف-۱۶ اسرائیلی به یونان پرواز کردند تا توان رسیدن به عمق خاک ایران را بیازمایند. تمرینهایی از این دست با گذشت زمان گستردهتر شد.
با وجود این، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر (وقت) اسرائیل، چندین بار با مخالفت وزرا و مقامهای ارشد امنیتی مواجه شد که بیم آن داشتند جنگی تمامعیار با جمهوری اسلامی آغاز شود یا روابط با آمریکا آسیب ببیند.
ارتش اسرائیل اما در همه این سالها، طرحهای جنگی را بهروز میکرد؛ ازجمله سناریوهای جنگ همزمان با گروههای نیابتی جمهوری اسلامی یعنی حماس و حزبالله لبنان.
پس از حمله هفتم اکتبر حماس، اسرائیل طی نزدیک به دو سال این گروه را تضعیف کرد و همزمان توان نظامی حزبالله را نیز درهم شکست. سپس با سقوط حکومت سوریه و روی کار آمدن دولتی ضد جمهوری اسلامی در دمشق، مسیر هوایی برای عبور امن جنگندههای اسرائیلی از آسمان سوریه باز شد.
شبکههای جاسوسی اسرائیل در داخل ایران حالا آنقدر گسترده شده بودند که حرکت فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی را ردیابی کنند و حتی پایگاههایی برای پرتاب پهپاد در خاک ایران ساخته شده بود.
سال گذشته نیز اسرائیل در حمله به شورشیان حوثی در یمن، قابلیتهای پرواز دوربرد خود را آزمایش کرد و در دو حمله، سامانههای پدافند پیشرفته روسی (اس-۳۰۰) ایران را نابود کرد.
حملههای موشکی متقابل با جمهوری اسلامی در این مدت به اسرائیل اطمینان داد که توان رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی را دارد.
با کامل شدن پازل نظامی، تصمیم نهایی برای حمله گرفته شد.
نارنیا و عروسی خونین؛ کشتن همزمان فرماندهان و متخصصان
اسرائیلیها بیم آن داشتند که ایران غنیسازی اورانیوم را به حدی رسانده باشد که تنها چند ماه با ساخت بمب اتم فاصله داشته باشد. از این رو، عملیات نارنیا طراحی شد: کشتن همزمان دانشمندانی که حتی در صورت تخریب سایتها، میتوانستند تهران را دوباره به آستانه هستهای برسانند.
والاستریت ژورنال نوشت که در نوامبر ۲۰۲۴، ارتش اسرائیل جلسهای با حضور ۱۲۰ افسر اطلاعاتی و نیروی هوایی برگزار کرد تا اهداف حمله را مشخص کند. فهرستی شامل بیش از ۲۵۰ هدف تهیه شد؛ از جمله متخصصان، سایتهای هستهای، پرتابگرهای موشکی و فرماندهان نظامی.
اولویت دیگر، دستیابی سریع به برتری هوایی بر ایران بود. هزاران منبع اطلاعاتی بررسی شد تا سامانههای پدافند هوایی ایران شناسایی شوند. موساد صدها پهپاد انتحاری کوچک را از طریق چمدان، کانتینر و کامیون به ایران قاچاق کرد تا تیمهای مسلح در مجاورت پدافندها، آنها را در لحظه حمله فعال کنند. همزمان، پهپادهای دوربرد نیز از خاک اسرائیل پرتاب شدند که بعضی، شب پیش از حمله، برای نخستین بار آزمایش عملی شدند.
نتانیاهو تصمیم نهایی برای آغاز حمله را روز ۹ ژوئن (۱۹ خرداد) گرفت.
برای فریب تهران، دفتر نخستوزیری اعلام کرد او به مرخصی میرود و قصد دارد دوشنبه ۱۶ ژوئن در مراسم عروسی پسرش شرکت کند. حتی خانواده نخستوزیر از تعویق مخفیانه مراسم بیخبر بودند.
همزمان، مقامهای اسرائیلی خبرهایی جعلی به رسانهها درز دادند: اختلاف نتانیاهو و دونالد ترامپ درباره حمله، گفتوگوی تلفنی چهارجانبه میان آنها و بحث تعویق تصمیمگیری تا پایان دور ششم مذاکرات هستهای با تهران در روز یکشنبه (بعد از حمله).
ترامپ نیز در روز حمله در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت: «ما همچنان به راهحل دیپلماتیک برای مساله هستهای ایران متعهد هستیم.»
به گفته یک مقام امنیتی اسرائیل، این عملیات فریب باعث شد تهران اطمینان یابد اسرائیل بدون مشارکت آمریکا حملهای انجام نمیدهد و این، عنصر غافلگیری را حفظ کرد.
فرماندهان در دام افتادند؛ عملیات آغاز شد
بخش کلیدی دیگر عملیات، کشتن فرماندهان عالیرتبه نظامی بهصورت همزمان بود. حرکتی که «عروسی خونین» نام گرفت تا فرماندهی و توان پاسخگویی ایران را فلج کند.
اما درست در لحظه نزدیک شدن جنگندههای اسرائیلی، گزارشی رسید که فرماندهان نیروی هوایی جمهوری اسلامی در حال جابهجاییاند.
مقامات اسرائیلی در پناهگاه نگران شدند که تهران عملیات را کشف کرده است ولی برخلاف انتظار، فرماندهان نظامی بهجای پراکنده شدن، همگی در یک مکان جمع شدند. و این نقطه پایان آنها بود: موشکها شلیک شدند.
خانههای متخصصان برنامه هستهای نیز با فاصلهای چند ثانیهای هدف قرار گرفت. پهپادها و موشکها همزمان ایستگاههای راداری، ضد هواییها و موشکهای زمینبهزمین ایران را زدند و ظرف حدود چهار ساعت، مرحله اول عملیات اسرائیل به پایان رسید.
گزارشهای اطلاعاتی تایید کردند که تقریبا همه اهداف انسانی شناساییشده مورد نظر، کشته شدند.
در روزهای بعد، اسرائیل سایتهای تولید موشکهای بالستیک و هستهای در ایران را بمباران کرد و همزمان در جستوجوی متخصصان و فرماندهان باقیمانده بود تا اینکه سهشنبه، آتشبس اعلام شد.
از سوی دیگر، در اثنای این جنگ روزنامه واشینگتنپست با انتشار یک فایل صوتی از کارزار مخفیانه و گسترده اسرائیل با هدف ارعاب فرماندهان نظامی و ایجاد شکاف و سردرگمی در میان مقامهای عالیرتبه جمهوری اسلامی خبر داد.
این فایل صوتی و اطلاعات دیگری درباره این کارزار از سه منبع آگاه که نامشان در این گزارش ذکر نشده، به دست آمده است.
بنابر گفتههای این منابع، در بخشی از این کارزار ماموران سرویسهای امنیتی اسرائیل با تلفن شماری از مقامهای ارشد در ایران تماس میگیرند و به زبان فارسی به آنها هشدار میدهند تنها در صورتی زنده میمانند که از جمهوری اسلامی و علی خامنهای اعلام برائت کنند.
رژیم اسد بدون حمایت روسیه فروپاشید، نیروی هوایی کرملین عقبنشینی کرد و مسیر تلآویو به تهران باز شد.
در حالیکه مقامات اسرائیلی از آمریکا و ترامپ برای حمله به تاسیسات هستهای در ایران قدردانی میکنند، تحلیل هاآرتص نشان میدهد که پیروزی هوایی اسرائیل بدون جنگ فرسایشی اوکراین علیه روسیه ممکن نبود؛ جنگی که موجب عقبنشینی مسکو از سوریه و فروپاشی رژیم اسد شد.
اسرائیل مدیون مقاومت اوکراین است اسرائیل بهدرستی از نقش آمریکا در بمباران تاسیسات هستهای ایران، بهویژه حمله به سایت زیرزمینی فردو با بمبهای سنگرشکن، تمجید کرد؛ اما تحلیل هاآرتص میگوید تلآویو از نقش کلیدی اوکراین غافل شده است. مقاومت اوکراین در برابر تجاوز روسیه، نهتنها باعث تضعیف نفوذ کرملین در سوریه شد، بلکه عملا زمینهساز ایجاد یک دالان هوایی امن برای جنگندههای اسرائیلی شد تا در کمتر از دو هفته، صدها حمله به اهداف داخل ایران انجام دهند.
شکست روسیه در حفظ رژیم اسد تحلیلگران اسرائیلی بر این باورند که فروپاشی رژیم بشار اسد در اواخر ۲۰۲۴، نقشی اساسی در اجرای موفق عملیاتهای هوایی اسرائیل داشت. اسد که تا پیش از آن بارها با مداخله نظامی روسیه از سقوط نجات یافته بود، اینبار و پس از حمله غافلگیرانه مخالفان در دسامبر سال گذشته، بدون کمک باقی ماند؛ چرا که جنگ اوکراین توان نظامی روسیه را تحلیل برده بود.
در غیاب نیروی هوایی روسیه، برای نخستین بار در بیش از یک دهه، اسرائیل بدون مانع بر فراز سوریه و عراق پرواز کرد و مسیر بیسابقهای به آسمان ایران گشود.
اتحاد یکطرفه تهران و مسکو این در حالی است که ایران با ارسال هزاران پهپاد انتحاری به روسیه، نقش حیاتی در حملات علیه اوکراین ایفا کرد؛ اما در لحظه نیاز، هیچ پشتیبانی از مسکو دریافت نکرد. تحلیلگران اسرائیلی تاکید دارند که همکاری حکومت ایران و روسیه در بزنگاهها کاملا یکطرفه بوده است.
از سوی دیگر، تجربیات اوکراین در مقابله با این پهپادها نیز بهصورت مستقیم در سامانههای دفاعی اسرائیل مورد استفاده قرار گرفت.
سیاست سرد اسرائیل در قبال اوکراین با وجود این نقش مهم، اسرائیل در سالهای اخیر عملا از هرگونه کمک نظامی به اوکراین خودداری کرده و در محافل بینالمللی، بارها کییف را ناامید کرده است. چهار ماه پیش، تلآویو حتی به قطعنامه سازمان ملل در محکومیت حمله روسیه رای منفی داد.
هاآرتص نتیجه میگیرد: در شرایطی که نبرد اوکراین عملا راهبرد نظامی اسرائیل در برابر ایران را ممکن کرده، وقت آن رسیده که تلآویو رویکرد خود نسبت به کییف را تغییر دهد و قدردانی دیپلماتیک واقعی نشان دهد.
در جریان حملات ۱۲ روزه اسرائیل به تاسیسات هستهای و مراکز نظامی جمهوری اسلامی در ایران، دمشق بهطرز چشمگیری از هرگونه واکنش یا مانعتراشی علیه عبور جنگندههای اسرائیلی از آسمان سوریه خودداری کرد.
امری که بهگفته کارشناسان، نهتنها ناشی از ضعف نظامی سوریه، بلکه نتیجه یک محاسبه راهبردی از سوی احمد الشرع، رهبر جدید این کشور بوده است.
روزنامه اسرائیلی معاریو روز پنجشنبه به نقل از آمتزیا بارام، استاد دانشگاه حیفا، نوشت که الشرع بنا به دلایل مختلف تصمیم گرفت در این عملیات دخالتی نداشته باشد، چرا که این حملات به تضعیف جدی جمهوری اسلامی و تقویت موقعیت حکومت نوپای او منجر شده است.
بارام در این مصاحبه خاطرنشان کرد: «اگر من جای احمد الشرع بودم، به اطرافیانم میگفتم حتی اگر بتوانم برای نیروی هوایی اسرائیل مشکل ایجاد کنم، تمایلی به این کار ندارم. منافع من در این است که اسرائیل تا میتواند ایران را هدف قرار دهد.» به باور او، هر ضربهای که به جمهوری اسلامی وارد شود، به تضعیف اصلیترین رقیب راهبردی رژیم جدید سوریه منجر میشود.
بارام در ادامه، با اشاره به توانمندی چشمگیر اسرائیل در این عملیات گفت الشرع از این طریق به دو درس مهم دست یافته است: نخست، توانایی اسرائیل در حفظ حضور مداوم هوایی بر فراز ایران، در فاصلهای نزدیک به ۲ هزار کیلومتر، بدون وقفه و مداخله؛ و دوم، قدرت اطلاعاتی اسرائیل که امکان حملات دقیق به مقامات ارشد نظامی جمهوری اسلامی و تاسیسات مهم سپاه پاسداران را فراهم کرد.
بهگفته او، دقت بالای این عملیاتها و هدفگیری مستقیم محل سکونت متخصصان هستهای یا فرماندهان حکومت ایران، به خوبی به رهبران منطقه این پیام را منتقل کرده که اسرائیل توانایی هدف قرار دادن افراد در هر نقطهای را دارد. بارام با لحنی طنزآلود گفت: «تصور میکنم الشرع این نکته را در دفترچهای که در جیب چپ لباس نظامیاش نگه میدارد، یادداشت کرده است.»
تحلیلگر دانشگاه حیفا همچنین تاکید کرد که الشرع حتی بدون ترس از قدرت اسرائیل، دلیلی برای ورود به درگیری نمیبیند، زیرا نه خود را فلسطینی میداند و نه خواهان بازپسگیری بلندیهای جولان است؛ موضوعی که حتی حافظ اسد و بشار اسد نیز از دهه ۱۹۷۰ به بعد عملا از آن چشمپوشی کرده بودند. به همین دلیل، حتی تلاشهای برخی ملیگرایان یا جهادگرایان برای تحریک افکار عمومی سوریه علیه الشرع در این زمینه نیز احتمالا بیثمر خواهد بود.
بارام در بخش دیگری از این گفتوگو خاطرنشان کرد که الشرع بهطور پنهانی از عملکرد اسرائیل قدردان است، زیرا جمهوری اسلامی و متحدانش در منطقه، از جمله حشد الشعبی و حزبالله، دشمنان طبیعی دولت جدید سوریه هستند. بهگفته او، الشرع بهخوبی میداند که ایران بهدنبال براندازی دولت او و بازگرداندن سوریه به مدار نفوذ تهران است، و اکنون این هدف برای جمهوری اسلامی بهمراتب دشوارتر شده است.
این استاد دانشگاه حیفا همچنین به سکوت معنادار حزبالله و شبهنظامیان عراقی در طول ۱۲ روز جنگ اشاره کرد و گفت: «با اینکه حکومت ایران، حزبالله را دقیقا برای چنین روزی ساخته بود، اما هیچکدام از این نیروها وارد عمل نشدند. الشرع احتمالا بابت این موضوع نیز در دل از اسرائیل سپاسگزار است.»
بهباور بارام، این تحولات به احمد الشرع امکان میدهد تا با اتکا به دستاوردهای عملیات اسرائیل، هم ثبات نسبی در مرز با اسرائیل را حفظ کند و هم پایگاه اجتماعی خود را، بهویژه در میان سنیهای جهادگرا که همچنان بخشی از بدنه اجتماعی رژیم جدید هستند، تقویت کند.
در مجموع، بهنظر میرسد عملیات نظامی اسرائیل علیه حکومت ایران، فراتر از هدف قرار دادن هسته سخت برنامه هستهای و موشکی جمهوری اسلامی، به تحولی ژئوپلیتیک در معادلات منطقهای منجر شده است؛ تغییری که نهتنها به تقویت رژیم نوپای دمشق کمک کرده، بلکه نوعی همکاری غیرمستقیم میان اسرائیل و حکومت الشرع را نیز ممکن ساخته است. این تحولات میتواند در سالهای پیش رو تأثیری ماندگار بر موازنه قدرت در خاورمیانه بگذارد. گفتنی است تنها متحد منطقهای جمهوری اسلامی که از این جنگ ۱۲روزه بیتأثیر ماند، گروه حوثیهای یمن بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کرد موفقیت کارزار نظامی این کشور علیه جمهوری اسلامی، زمینه را برای عادیسازی روابط اسرائیل با سایر کشورها فراهم آورده است.
نتانیاهو پنجشنبه پنجم تیر در پیامی ویدیویی گفت: «ما شجاعانه با ایران جنگیدیم و به پیروزی بزرگی دست یافتیم. این پیروزی فرصتی برای گسترش چشمگیر توافقهای صلح فراهم کرده است. ما سخت در حال کار برای تحقق آن هستیم.»
او افزود: «در کنار آزادی گروگانهای ما و شکست حماس، اکنون یک فرصت تاریخی به وجود آمده که نباید از دست برود. حتی یک روز هم نباید تلف شود.»
اسرائیل ابتدا در سپتامبر ۲۰۲۰ در چارچوب «پیمان ابراهیم» با دو کشور امارات متحده عربی و بحرین روابط سیاسی و دیپلماتیک برقرار کرد و سپس در اکتبر همان سال با مراکش و در دسامبر ۲۰۲۲ با سودان پیمان عادیسازی روابط به امضا رساند.
تهران همواره از مخالفان سرسخت عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای منطقه بوده است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، مهرماه ۱۴۰۲ عادیسازی روابط اسرائیل و کشورهای منطقه را به «شرطبندی روی اسب بازنده» تشبیه کرد و آن را قماری «محکوم به باخت» خواند.
موافقت ترامپ و نتانیاهو برای پایان جنگ غزه و گسترش پیمان ابراهیم
روزنامه اسرائیل هیوم پنجم تیر به نقل از یک منبع آگاه گزارش داد پس از عملیات اخیر ایالات متحده علیه تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی، نتانیاهو و دونالد ترامپ در تماسی تلفنی بر سر پایان جنگ غزه ظرف دو هفته و گسترش پیمان ابراهیم به توافق دست یافتند.
به گزارش این روزنامه، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا و ران دِرمِر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، نیز در این گفتوگو مشارکت داشتند.
در چارچوب این توافق، رهبران حماس به تبعید فرستاده میشوند، اداره نوار غزه پس از حذف حماس، بهطور مشترک به چهار کشور عربی از جمله امارات متحده عربی و مصر واگذار خواهد شد و تمامی گروگانهای در بند این گروه نیز آزاد میشوند.
این در حالی است که کشورهای عربی بارها تاکید کردهاند مشارکت آنها در بازسازی غزه پس از جنگ، منوط به حضور تشکیلات خودگردان فلسطین در این باریکه و موافقت اسرائیل با نقشآفرینی این نهاد در فرآیند تحقق راهحل دوکشوری است.
نتانیاهو بارها با هرگونه مشارکت تشکیلات خودگردان در آینده غزه مخالفت کرده است.
فلسطینیان در صف دریافت کمکهای غذایی، شهر غزه، پنجم تیر
عادیسازی روابط با ریاض و دمشق و موافقت با راهحل دو کشوری
اسرائیل هیوم در ادامه گزارش خود نوشت در چارچوب توافق نتانیاهو و ترامپ، عربستان سعودی و سوریه با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار خواهند کرد و سایر کشورهای عربی و اسلامی نیز بهتدریج به این روند خواهند پیوست.
در مقابل، اسرائیل حمایت مشروط خود را از راهحل دوکشوری اعلام خواهد کرد؛ موافقتی که منوط به انجام اصلاحات از سوی تشکیلات خودگردان فلسطین است.
همچنین دو طرف توافق کردهاند که ایالات متحده حاکمیت اسرائیل بر بخشهایی از کرانه باختری را به رسمیت بشناسد.
اسرائیل هیوم افزود آن دسته از ساکنان غزه که مایل به مهاجرت از این منطقه هستند، از سوی چند کشور پذیرفته خواهند شد. در این گزارش به نام این کشورها اشارهای نشده است.
هنوز کشورهای عربی به گزارش اسرائیل هیوم واکنشی نشان ندادهاند.