برنامه هستهای جمهوری اسلامی زیر ذرهبین اسرائیل و خطر درگیری پابرجاست
با گذشت بیش از دو هفته از پایان نخستین دور درگیری گسترده مستقیم میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، تهران همچنان در وضعیت آمادهباش بهسر میبرد و بنابر گزارش روزنامه هاآرتص، بیم آن میرود که اسرائیل بهدنبال ازسرگیری جنگ باشد.
مجله چپگرای نیشن در گزارشی به قلم هیلل شنکر، روزنامهنگار ساکن تلآویو، روایت شخصی او از خسارت موشکهای ایرانی به خانهاش را بازگو کرده و در عین حال هشدار داده است که هیچ راهحلی برای بحران اسرائیل و ایران جز دیپلماسی و تعهد به صلح وجود ندارد.
مجله نیشن که منتقد سیاستهای آمریکا و اسرائیل است، در یادداشتی به قلم هیلل شنکر، نوشت: «تجربه مستقیم اصابت موشک ایرانی به محلهاش او را بیش از پیش به این باور رسانده که جنگ، راهحل بحران نیست و تنها دیپلماسی و تعهد واقعی به صلح میتواند آینده امنی برای دو ملت فراهم کند.»
شنکر روایت کرد که همزمان با حضورش در یک کنفرانس صلح اسرائیلی-فلسطینی در پاریس، جنگ ۱۲ روزه آغاز شد و تنها یک بلوک آنسوتر از خانهاش در تلآویو موشکی فرود آمد که خانهاش را غیرقابل سکونت کرد. او تأکید کرد این ویرانی، در مقایسه با فاجعه انسانی در غزه، بسیار کوچک است اما میتواند تلنگری باشد تا اسرائیلیها رنج دیگران را هم ببینند؛ موضوعی که به گفته او رسانههای اسرائیلی اغلب از آن چشمپوشی میکنند.
به باور نویسنده، نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، حمله به ایران را فرصتی دید تا هم ضعف نظامی حکومت ایران پس از سقوط متحدانش (حماس، حزبالله و رژیم اسد) را به رخ بکشد و هم افکار عمومی را از جنگ غزه منحرف کند. او نوشت بسیاری از مردم اسرائیل تهدید حکومت ایران را جدی گرفتهاند چون رهبران جمهوری اسلامی بارها از نابودی اسرائیل سخن گفتهاند، درحالیکه تاریخ نشان میدهد ایران حداقل در ۲۵۰ سال گذشته آغازگر حمله به هیچ کشوری نبوده است.
شنکر با استناد به ارزیابیهای اطلاعاتی و کارشناسانی مانند پروفسور آونر کوهن تاکید کرد گرچه حکومت ایران هنوز تصمیم قطعی برای ساخت بمب نگرفته، اما اگر احساس خطر کند، ممکن است ظرف چند هفته به نقطه گریز برسد. او هشدار داد ادامه تهدید و تشدید تنش میتواند ایران را به سمت الگوی کرهشمالی سوق دهد و مسابقه تسلیحات هستهای را در منطقه کلید بزند.
این روزنامهنگار ادعا کرد برجام در دولت اوباما کارآمد بود و خروج ترامپ از آن با توصیه نتانیاهو، اشتباهی تاریخی بود. او احیای توافق و گنجاندن مکانیسمهای نظارت شفاف و تعهد دوجانبه به عدم تهدید را تنها راه جلوگیری از گسترش بحران دانست.
هیلل شنکر همچنین به ابتکار تازهای اشاره کرد که او به همراه تعدادی از ایرانیان، پیش از جنگ برای ایجاد انجمن گفتوگوی ایران-اسرائیل آغاز کرده بودند. به گفته او، این گروه پس از شروع جنگ بیانیهای صادر کرد که تا امروز بیش از ۲۴۰۰ چهره علمی و مدنی اسرائیلی و ایرانی امضا کردهاند.
نویسنده تاکید کرد تا زمانی که در اسرائیل، فلسطین و شاید ایران تغییرات جدی در ساختار قدرت و نگاه به صلح رخ ندهد، چشمانداز پایانی برای این «دور باطل خشونت» وجود نخواهد داشت.
سازمان ملل متحد اعلام کرد که تنها طی ۱۶ روز پس از پایان درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، بیش از ۵۰۰ هزار شهروند افغانستانی از ایران اخراج شدهاند؛ اقدامی که بهگفته ناظران، به یکی از بزرگترین جابجاییهای اجباری جمعیت در دهه اخیر تبدیل شده است.
بهگزارش سیانان، سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) اعلام کرده است که بین ۲۴ ژوئن تا ۹ ژوئیه (۳ تیر تا ۱۸ تیر)، دستکم ۵۰۸ هزار و ۴۲۶ افغانستانی از طریق مرزهای ایران و افغانستان خارج شدهاند. این سازمان هشدار داده است که تنها در دو روز سهشنبه و چهارشنبه گذشته، نزدیک به ۶۵ هزار نفر از ایران به افغانستان بازگشتهاند و این روند پس از تعیین مهلت ایران برای خروج اتباع فاقد مدارک شتاب گرفته است.
مقامهای جمهوری اسلامی پیشتر در ماه مارس (اسفند-فروردین) از آغاز طرحی برای اخراج مهاجران غیرقانونی افغانستانی خبر داده بودند. اما شتاب ناگهانی در اجرای این طرح پس از جنگ ۱۲روزه میان حکومت ایران و اسرائیل رخ داده است؛ جنگی که با حملات هوایی اسرائیل به مواضع سپاه و تاسیسات هستهای آغاز شد و در پی آن، جمهوری اسلامی نیز به خاک اسرائیل حمله موشکی کرد.
در هفتههای اخیر، برخی رسانههای دولتی ایران بدون ارائه مدرک، افغانستانیها را به همکاری اطلاعاتی با اسرائیل متهم کردهاند. با این حال، شواهد معتبری برای تایید این ادعاها ارائه نشده است. ناظران میگویند این روایتسازی ممکن است تلاشی از سوی جمهوری اسلامی برای انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی و سرکوب یک جامعه مهاجر آسیبپذیر باشد.
افزایش بازگشتهای اجباری و شرایط وخیم در مرز
بهگفته میهیونگ پارک، رییس دفتر سازمان بینالمللی مهاجرت در ایران، نیمی از کل بازگشتها در سال جاری تنها از اول ژوئن (۱۰ تیر) رخ دادهاند. او در گفتوگو با شبکه سیانان گفته است: «هزاران نفر زیر آفتاب بیامان ایستادهاند، گرمای هرات را همه میشناسند. وضعیت واقعا وخیم است.»
او افزود تنها در یک هفته از ماه ژوئیه، ۲۵۰ هزار افغانستانی از ایران بازگردانده شدهاند و در میان آنها حدود ۴۰۰ کودک بدون همراه یا جداشده از خانواده حضور داشتهاند.
تصاویر منتشرشده از گذرگاه اسلامقلعه، یکی از شلوغترین مرزهای افغانستان با ایران، دهها هزار مهاجر را نشان میدهد که در شرایط سخت، زیر گرمای ۴۰ درجه در انتظار عبور یا بررسی مدارک هستند. بسیاری از آنها سالها در ایران زندگی کرده و در مشاغل سخت و کمدرآمد مشغول به کار بودهاند.
شهادتها از برخورد خشونتآمیز و اخاذی در بازداشتگاهها
برخی از افرادی که بازگشتهاند روایتهایی از برخورد نیروهای انتظامی و تجربه بازداشت خود منتشر کردهاند. بشیر، جوان افغانستانی که در اسلامقلعه مصاحبه میکرد، گفت در تهران بازداشت شده و پس از پرداخت ۱۲ میلیون تومان بهعنوان اخاذی، به بازداشتگاهی در جنوب این شهر منتقل شده است. او مدعی شد در این بازداشتگاه نه غذایی به بازداشتشدگان داده میشد و نه آب آشامیدنی، و آنها بارها مورد ضرب و شتم و توهین قرار میگرفتند.
پریسا، دختر ۱۱ سالهای که با پدر و مادرش به مرز رسیده بود، گفت: «دیگر اجازه رفتن به مدرسه نداشتم. گفتند باید برای خروج اقدام کنیم. با اینکه سند سرشماری قانونی داشتیم، مجبورمان کردند فورا ایران را ترک کنیم.»
ادامه بازداشتها، پخش اعترافات تلویزیونی و واکنش بینالمللی
رسانههای دولتی ایران اخیرا ویدیوهایی از «اعترافات تلویزیونی» پخش کردهاند که در آن یک فرد افغانستانی اعتراف میکند به درخواست فردی مقیم آلمان، اطلاعاتی درباره مکانهایی خاص در اختیار او قرار داده و در ازای آن ۲ هزار دلار دریافت کرده است. در این گزارش هویت فرد یا مدرکی برای اثبات ادعاها ارائه نشده است.
در ویدیوی دیگری، نیروهای پلیس در حال بازداشت گروهی از مهاجران که بهگفته گزارشگر افغانستانی هستند، دیده میشوند. آنها بدون ارائه توضیحی به مقصدی نامعلوم منتقل میشوند.
این اقدامات با انتقادهای بینالمللی روبهرو شده است. ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور افغانستان، در پیامی در شبکه ایکس نوشت: «صدها افغانستانی و اعضای اقلیتهای قومی و مذهبی به اتهام جاسوسی بازداشت شدهاند. همچنین رسانهها با استفاده از زبان غیرانسانی، آنان را خائن خطاب کرده و باعث تحریک به تبعیض و خشونت شدهاند.»
با این حال، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران، در گفتوگو با رویترز مدعی شد: «ما همیشه تلاش کردهایم میزبان خوبی باشیم، اما امنیت ملی اولویت دارد و طبیعتا اتباع غیرقانونی باید بازگردند.»
سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در پاسخ به ایراناینترنشنال، ضمن تایید گزارش این شبکه اعلام کرد که در حمله موشکی جمهوری اسلامی در سوم تیر، یک موشک بالیستیک به پایگاه هوایی العديد در قطر برخورد کرده اما خسارت آن جزئی بوده و هیچکس آسیب ندیده است.
شان پارنل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا جمعه ۲۰ تیر با صدور بیانیهای در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال تایید کرد که در تاریخ دوم تیر، یک فروند موشک بالیستیک ایرانی به پایگاه هوایی «العدید» در قطر برخورد کرده است.
پارِنل با تاکید بر این که «سایر موشکها از سوی سامانههای پدافندی آمریکا و قطر رهگیری شدند»، افزود: «این برخورد آسیب اندکی به تجهیزات و سازههای پایگاه وارد کرد و هیچ مجروحی گزارش نشده است.»
به گفته او، پایگاه هوایی العديد همچنان بهطور کامل عملیاتی است و همراه با شرکای قطری به ماموریت خود در تامین امنیت و ثبات منطقه ادامه میدهد.
ایراناینترنشنال روز ۱۹ تیر در گزارشی اختصاصی اعلام کرد یکی از پیشرفتهترین مراکز ارتباطی پایگاه هوایی العديد در قطر آسیب دیده است.
تصاویر ماهوارهای منابع باز از این پایگاه، که شامل باند پرواز، جاده و دهها سازه است، نقطهای متمایز در مرکز تاسیسات را نشان میدهد؛ یک گنبد ژئودزیک سفیدرنگ.
تصویری که شرکت تحلیل دادههای فضایی Satellogic در سوم تیر ثبت کرده، نشان میدهد این ناحیه به لکهای تیره و سوخته تبدیل شده است.
در دیگر بخشهای پایگاه نشانهای از آسیب دیده نمیشود.
بهگفته کارشناسان، سازه آسیبدیده در پایگاه العدید بهاحتمال زیاد یک «رادوم» است؛ پوششی ضدآب که از یک ترمینال ارتباطی مدرن به شکل دیش ماهواره محافظت میکند.
نیروی هوایی آمریکا در سال ۲۰۱۶ برای نخستینبار از نصب این سامانه در پایگاه العدید خبر داده بود. این ترمینال که ۱۵ میلیون دلار هزینه داشته، امکان برقراری ارتباط امن صوتی، تصویری و دادهای بین نیروهای سنتکام و فرماندهان نظامی در دیگر نقاط جهان را فراهم میکند.
این نخستین شواهد عینی از خسارت فیزیکی به پایگاه «العدید» است؛ بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه که مقر پیشتاز فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) نیز هست.
فرزین ندیمی، تحلیلگر دفاعی و امنیتی در مؤسسه واشینگتن، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفته که مسئولیت حفاظت از پایگاه هوایی العديد بر عهده دو سامانه پاتریوت ارتش آمریکا و چند واحد دفاعی قطری بوده و از زمان شناسایی موشکهای ایرانی، تنها حدود دو دقیقه برای واکنش فرصت داشتند.
او با اشاره به ابعاد انفجار احتمالی و نبود خسارات بیشتر در محل و دقت هدفگیری انجام شده احتمال داد که یک پهپاد ایرانی نیز در این حمله نقش داشته که جزئیات آن تاکنون اعلام نشد است.
سنتکام روز وقوع حمله اعلام کرد: «نیروهای آمریکایی با همکاری شرکای قطری خود، حمله موشکی بالستیک ایران به پایگاه العدید در نزدیکی دوحه را با موفقیت دفع کردند.»
ترامپ در آن زمان در پیامی در شبکه اجتماعی تروث سوشال، واکنش ایران را «بسیار ضعیف» توصیف کرد و نوشت: «۱۳ موشک ساقط شدند و یکی هم بهدلیل حرکت در مسیری غیرتهدیدآمیز رها شد. خوشحالم که گزارش میدهم هیچ آمریکایی آسیب ندید و تقریبا هیچ خسارتی هم وارد نشد.»
علی لاریجانی، مشاور علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ایده «صلح از طریق قدرت»آمریکا و اسرائیل را «ارتجاعی» توصیف کرد و گفت آنها میگویند یا تسلیم شوید یا به شما حمله خواهیم کرد. او همچنین از کمرنگ شدن نقش سازمان ملل و شورای امنیت ابراز نارضایتی کرد.
لاریجانی که در مراسمی به مناسبت مرگ محمدسعید ایزدی، فرمانده شاخه فلسطین نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سخنرانی میکرد، اظهارات دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا را مشابه نظرات مغولها، هیتلر و ناپلئون دانست و گفت: «یک فکر ارتجاعی [صلح از طریق قدرت] دوباره خود را در صحنه بین الملل نشان می دهد. … بعد از جنگ جهانی دوم نظامهایی ایجاد شد که این فکر از بین برود.»
مشاور رهبر جمهوریاسلامی پرسید: «این سازمان ملل و شورای امنیت را برای چه گذاشتند؟»
در این مراسم، لاریجانی به دکترین ترامپ طعنه زد. ایده «صلح از طریق قدرت»، اولینبار از سوی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ مطرح شد. ایدهای که او در دور اول ریاست جمهوری خود آن را آغاز کرد و پس از پیروزی دوباره در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴، بار دیگر آن را از سر گرفت.
۱۷ تیرماه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که برای اولینبار پس از جنگ ۱۲ روزه، به آمریکا سفر کرده بود، پس از دیدار با دونالد ترامپ، تاکید کرد: «من و ترامپ هر دو به دیدگاه صلح از طریق قدرت باور داریم.»
از سوی دیگر، در دوران ریاست جمهوری ترامپ، او که به شعار «اول آمریکا» اعتقاد دارد، در روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی، مانند سایر روسای جمهور آمریکا، مذاکرات را با اروپاییها پیش نمیبرد. او در دور اول ریاست جمهوری خود، بر خلاف اروپا، در سال ۱۳۹۷، به طور یکجانبه از برجام خارج شد و پس از آن هم دستور هدف قرار دادن قاسم سلیمانی را صادر کرد.
در سال ۱۳۹۹، همزمان با دنیاگیری کرونا و عدم پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، برنامه ترامپ درباره جمهوری اسلامی متوقف شد. اما او در بازگشت به کاخ سفید، دوباره همان سیاست را در پیش گرفت و در اسفند ۱۴۰۳، در نامهای به خامنهای برای او ضربالاجی دو ماهه تعین کرد. درحالیکه جمهوری اسلامی امیدوار بود در مذاکرات با آمریکا بتواند حداقل امتیازهایی را دریافت کند، ضربالاجل به پایان رسید و اسرائیل به ایران حمله کرد.
لاریجانی در ادامه مدعی شد جمهوری اسلامیی «با رهبری علی خامنهای» توانسته «بر دهن ترامپ بکوبد.»
او اظهار امیدواری کرد خاورمیانه جدید، بنابر خواست «ملتها» شکل بگیرد.
علی لاریجانی ترامپ را «شومن» خواند که با «سروصدا» بهدنبال اهداف خود است و اضافه کرد:«همه باید بدانیم و کشورهای منطقه باید فکر کنند که با «سر و صدا و قلدری» می خواهند کشورهای ضعیف را تسلیم کنند. اقتصاد و سیاست آنان «تحت نفوذ اسرائیل» می رود. یک «جریان پوچی» با سروصدا می خواهد کشورها را تصاحب کند.»
این سخنان در حالی بیان میشود که رییسجمهوری آمریکا هشتم تیر اعلام کرد برخی از کشورهای منطقه خاورمیانه تمایل خود را برای پیوستن به پیمان ابراهیم و عادیسازی روابط با اسرائیل ابراز کردهاند. در همین حال، اخباری از احتمال پیوستن سوریه و لبنان -دو پایگاه قدیمی جمهوریاسلامی در «محور مقاومت» که اکنون با سقوط بشار اسد و خلعسلاح حزبالله لبنان آنان را از دست داده است- به ایین پیمان منتشر شده است.
گروههای نیابتی جمهوری اسلامی با عنوان «محور مقاومت» از حزبالله لبنان و عراق تا جهاد اسلامی و حماس در غزه، یکی پس از دیگری در منطقه از بین رفته یا به شدت تضعیف شدند. برنامه هستهای و توان موشکی جمهوری اسلامی نیز در جریان جنگ ۱۲ روزه، به شدت تضعیف شده است. اگرچه جمهوریاسلامی، برای ادامه مذاکرات با آمریکا و غرب اظهار تمایل میکند، اما عملا ابزارهای خود برای چانهزنی در مذاکرات را از دست داده است.
اگرچه هنوز از پشت پرده مذاکرات اطلاعات دقیقی منتشر نشده، اما در چنین شرایطی، به نظر میرسد سخنرانی لاریجانی صحنه را به روشنی ترسیم میکند، خواسته آمریکا «تسلیم» یا «جنگ» است.
مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب اصلاحطلب مردم سالاری، ادعایی را درباره رابطه جنسی مقامات و چهرههای موثر جمهوریاسلامی با کاترین شکدم مطرح کرد، که اولین بار ۴ سال قبل، عمدتا از سوی جریان منسوب به حامیان محمود احمدینژاد مطرح میشد.
کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری و نماینده سابق مجلس پنجشنبه شب ۱۹ تیرماه، در سیمای جمهوری اسلامی گفت کاترین شکدم با ۱۲۰ نفر از افراد بسیار مهم مملکت «همخوابگی» داشته است.
واکنشهای رسمی
روابط عمومی سازمان صداوسیما، در بیانیهای رسمی اظهارات کواکبیان را «ادعایی زشت و دروغ» توصیف کرد.
در این بیانیه، بخشی از مقاله فکتنامه، که سال ۱۴۰۰ در راستیآزمایی ادعای رابطه جنسی شکدم منتشر شده بود، بدون ذکر منبع ذکر و به آن استناد شده است.
همزمان، خبرگزاری قوه قضائیه، میزان، اعلام کرد دادستانی تهران، به اتهام تشویش اذهان عمومی، علیه کواکبیان اعلام جرم کرده است.
ادعای رابطه جنسی شکدم با مقامات جمهوری اسلامی، البته با شمار ۱۰۰ نفر، اولینبار اواخر سال ۱۴۰۰ مطرح شد. کمی پس از آنکه شکدم، مطلبی در تایمز اسرائیل منتشر کرد، در داخل، یک کانال تلگرامی به نام «ثلث مدیا» آغاز کننده ماجرا بود.
این کانال، مطالب پرشماری در حمایت از احمدینژاد و جریان موسوم به بهار منتشر میکند. در آن زمان ثلث مدیا، با اشاره به نوشتن یادداشتهایی بهقلم شکدم در وبسایت علی خامنهای، از نفوذ جاسوس در جمهوری اسلامی خبر داد.
تصویری که پس از مصاحبه کواکبیان در فضای مجازی پربازدید شده است. از راست به چپ: کاترین شکدم، فاطمه مغنیه، فرزند عماد مغنیه و زینب سلیمانی، فرزند قاسم سلیمانی./ تاریخ، مکان و منشاء تصویر مشخص نیست.
پس از آن، شایعه رابطه جنسی او با ۱۰۰ مقام و چهره تاثیرگذار جمهوری اسلامی مطرح شد. یکی از نامهایی که در آن زمان سر زبانها افتاد یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدیر مسئول ارگان مطبوعاتی آن، صبح صادق بود.
مقامات جمهوری اسلامی همگی رابطه جنسی با کدم را تکذیب کردند و خود شکدم نیز در مصاحبهای، برقراری هرگونه رابطه با چهرههای جمهوری اسلامی را قویا تکذیب کرد.
میتوان گفت پاشنه آشیل مقامات و رسانههای وابسته به جمهوریاسلامی، چهرههای غربی است که مواضع آنان را تایید کنند. دعوت از وابستگان چهگوآرا به تهران، مصاحبههای مکرر با چهرههای غیر ایرانی غربی یا آسیای شرقی، که در حمایت از جمهوری اسلامی سخن بگویند جزئی ثابت از برنامههای صداوسیما، به خصوص بخشهای سیاسی آن است. کاترین شکدم هم بههمین شکل وارد محافل جمهوری اسلامی شد.
روزنامه اصولگرای رسالت، اول خرداد سال ۱۳۹۷
واکنشها به اظهارات کواکبیان
کیانوش جهانپور، از مدیران وزارت بهداشت در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی، در پستی که در حساب شبکه ایکس خود منتشر کرد، با کنایه به اظهارات کواکبیان نوشت: «حالا سوای زمان و مکان و فیزیولوژی و... شما ١٢٠ نفر آدم بسیار مهم تو مملکت به ما معرفی کن، بقیه حواشی پیشکش!»
این استدلال از سوی بسیاری از حسابهای شبکه ایکس که وابسته به جریان اصولگرایی هستند، مطرح شده است. آنها به اقامت ۱۸ روزه شکدم در ایران اشاره و نوشتند، امکان ندارد فردی بتواند در مدت ۱۸ روز، با ۱۲۰ نفر رابطه برقرار کند.
فعالان مجازی اصولگرا، از انتشار تصویر دیدار ابراهیم رئیسی با کاترین شکدم در کانال تلگرامی حامیان مسعود پزشکیان، بلافاصله پس از اظهارات کواکبیان راجع به همخوابگی شکدم با مقامات جمهوری اسلامی آشفته شدند.
آشفته شدن اصولگرایان از طعنه به رئیسی
یکی از حاشیههای دیگر طرح دوباره شایعه رابطه جنسی شکدم، واکنش کانال تلگرامی حامیان مسعود پزشکیان است. این کانال تلگرامی با نام «دکتر پزشکیان (فریاد مردم)» از زمان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۳ باقی مانده و پس از آغاز ریاست جمهوری پزشکیان، در حمایت از او مطالبی منتشر میکند.
این کانال، کمی پس از گفتوگوی کواکبیان، اظهارات او درباره «همخوابگی» شکدوم با افراد «بسیار مهم کشور» را بازنشر کرد و در پست بعدی، تصویری از مصاحبه او با ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۹۶ که در آن زمان تولیت آستان قدس را بهعهده داشت و از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بود منتشر کرد. جریان اصولگرایی، این اقدام حامیان پزشکیان را طعنه به رئیسی دانستند.
نادر طالبزاده، فعال رسانهای ستاد ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶، هماهنگی دیدار و گفتوگوی شکدم به نمایندگی از خبرگزاری روسی راشاتودی با رئیسی را انجام داد.
طرح دوباره نقش روسیه
این تصویر، حاشیه دیگری دارد. اسفند سال ۱۴۰۰، که موضوع جاسوسی شکدم داغ بود، رسانهها از نادر طالبزاده، چهره رسانهای جریان اصولگرایی که به شکدم نزدیک بود، درباره ماجرای دعوت از شکدم برای دیدار و مصاحبه با رئیسی پرسیدند. طالبزاده گفت شکدم از طرف راشاتودی، رسانه رسمی روسیه درخواست مصاحبه با رئیسی را ارائه داده بود. طالبزاده که در زمان انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶، از حامیان رئیسی بود، آن زمان گفت از آنجا که راشاتودی میان رسانههایی که در غرب مخاطب دارند «منصفانهترین» رویکرد را داشته، با آن مصاحبه موافقت شد.
جنگی که اگرچه از سوی دولت بنیامین نتانیاهو بهعنوان یک «پیروزی کامل» معرفی شد، اما بهگفته کارشناسان، تاثیر آن بر برنامه هستهای حکومت ایران هنوز محل تردید است.
در روزهای گذشته، نخستوزیر اسرائیل در گفتوگو با رسانههای آمریکایی، تلویحا از احتمال حملات مجدد سخن گفته است. با این حال، ارزیابیها درباره میزان واقعی خسارت وارده به زیرساختهای هستهای ایران متفاوت است.
برخی تحلیلگران اطلاعاتی هشدار دادهاند که اگر رهبر جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد، بازگشت ایران به مسیر برنامه هستهای امکانپذیر خواهد بود؛ خصوصا اگر خامنهای فتوای پیشین خود در ممنوعیت ساخت سلاح هستهای را کنار بگذارد.
بر اساس ارزیابیهای نهادهای اطلاعاتی اسرائیل، دو عامل اصلی نگرانی تلآویو در شرایط کنونی عبارتاند از: احتمال تلاش حکومت ایران برای بازیابی ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی که گمان میرود از حملات جان سالم بهدر برده باشد، و همچنین احیای سایر بخشهای برنامه موشکی و هستهای این کشور.
به گزارش هاآرتص، حمله تازه به ایران میتواند به دلایل داخلی نیز برای دولت نتانیاهو سودمند باشد؛ از جمله برای کاهش فشار احزاب افراطی مذهبی در اسرائیل جهت تصویب قانون معافیت طلاب از خدمت سربازی، که در هفتههای گذشته به چالشی جدی برای ائتلاف حاکم تبدیل شده است.
مقامات دفاعی اسرائیل میگویند حملات اخیر نهتنها بهدلیل ترور مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی بلکه بهواسطه نمایش ضعف آشکار پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت تهران را تضعیف کرده است. در جریان این حملات، جنگندههای اسرائیلی در روز روشن وارد آسمان تهران شدند و بمبهایی در پایتخت فرود آوردند، در حالیکه سامانههای دفاعی ایران واکنش مؤثری نشان ندادند.
اگرچه تاکنون تغییری در مواضع رسمی حکومت ایران مشاهده نشده، اما برخی محافل اطلاعاتی معتقدند که پیامدهای حملات و همچنین ترور گردانندگان برنامه هستهای، ممکن است محاسبات رهبر جمهوری اسلامی را تغییر دهد و تهران را بهسمت برنامه تسلیحات هستهای سوق دهد؛ اقدامی که از نگاه تحلیلگران میتواند بیش از هر زمان دیگری برای بقا حیاتی تلقی شود.
هزینه ۶ میلیارد دلاری جنگ و تشدید بحران بودجه در اسرائیل
در حالیکه هنوز فضای سیاسی اسرائیل تحت تاثیر تبعات جنگ با حکومت ایران است، بحران جدیدی در حوزه بودجه دفاعی اسرائیل آغاز شده است. بهنوشته هاآرتص، دور نخست جنگ ایران برای دولت اسرائیل ۲۰ میلیارد شِکِل (حدود ۶ میلیارد دلار) هزینه در بر داشته و عملیات اخیر در غزه نیز با عنوان رسمی «ارابههای گیدئون» بالغ بر ۳۵ میلیارد شِکِل دیگر به بودجه نظامی تحمیل کرده است.
در ابتدای سال، وزارتخانههای دارایی و دفاع اسرائیل برآورد کرده بودند که جنگ در غزه و لبنان بهزودی فروکش خواهد کرد و احتمال درگیری گسترده با حکومت ایران اندک است. همچنین تصور میشد خدمت وظیفه باردیگر از دو سال و هشت ماه به سه سال افزایش یابد.
اما با گسترش عملیات نظامی و عدم تصویب قانون تمدید سربازی، ارتش مجبور شد از سربازان وظیفه در قالب نیروهای ذخیره استفاده کند؛ اقدامی پرهزینه که موجب نارضایتی وزارت دفاع شده است.
بر اساس این گزارش، سامانه دفاع موشکی پیکان اکنون بهطور اقتصادی و محدود مدیریت میشود و طرحهای خرید پهپاد، موشکهای هوا به هوا، تانک و خودروهای زرهی نیز یا متوقف شده یا با تاخیر مواجهاند. در همین حال، دهها تانک بهدلیل نیاز به تعویض موتور از رده خارج شدهاند و تامین مجدد مهمات و سوخت نیز در اولویت ارتش قرار دارد.
بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل، که همزمان بهعنوان «وزیر وابسته به وزارت دفاع» دفتر دومی در طبقه پانزدهم این وزارتخانه دارد، هنوز به توافقی با وزیر دفاع اسرائیل کاتز، که یک طبقه پایینتر مستقر است، نرسیده است. منابع نظامی میگویند وزارت دارایی مانع از تصویب هزینههایی شده که ارتش آنها را «حیاتی» میداند.
در این میان، استدلال تازهای در دولت اسرائیل در حال شکلگیری است: با توجه به موفقیتهای نظامی اخیر علیه حکومت ایران و حزبالله، تهدیدات کاهش یافته و نیازی به افزایش انبارهای نظامی نیست. با این حال، بهنوشته هاآرتص، این دیدگاه با موضع وزیر دارایی که خواستار «پیروزی کامل» در همه جبههها و اشغال دائمی غزه است، در تضاد قرار دارد.
در حالیکه انتظار میرود نشست جدیدی میان نخستوزیر، وزارت دفاع و وزارت دارایی بهزودی برگزار شود، منابع ارتش اسرائیل هشدار دادهاند که هرگونه تاخیر در تامین منابع، میتواند آمادگی نظامی این کشور را در صورت آغاز احتمالی دور دوم جنگ با جمهوری اسلامی تحتتأثیر قرار دهد.