بیژن کیان، کارشناس امنیت ملی، به ایران اینترنشنال گفت: «آمریکا باید بین دو مسیر انتخاب کند: حمایت کامل از اوکراین برای جنگ تمامعیار با روسیه یا ایجاد تعادل گامبهگام میان خواستههای روسیه و اوکراین.»
او افزود: «احتمالا نتیجه دیدار ترامپ و پوتین ترکیبی از هر دو رویکرد خواهد بود.»
آرش آرامش، حقوقدان و کارشناس امنیت ملی، به ایران اینترنشنال گفت: «پوتین فهمیده میتواند با ترامپ بازی کند.»
آرامش سکوت دولت اوباما پس از اشغال کریمه در ۲۰۱۴ را اشتباه بزرگ دانست و گفت جنگ اوکراین ضربات سنگینی به ارتش روسیه وارد کرده است.
هوشنگ حسنیاری، کارشناس مسائل نظامی، گفت: «اگر پوتین بتواند ترامپ را برای پذیرش مالکیت روسیه بر سرزمینهای اشغالی اوکراین قانع کند، شرایطی جدید در اروپا و نظم جهانی شکل خواهد گرفت.»
او افزود: «این مساله میتواند چین را در پیگیری جدیتر الحاق تایوان جسورتر کند.»
مهرداد فرهمند، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، گفت: «اگر توافق بزرگی میان ترامپ و پوتین بر سر مساله اوکراین شکل بگیرد، بر سر ایران هم معامله خواهد شد.»
او افزود: «روسیه برای ادامه جنگ اوکراین از منافع خود در سوریه، ارمنستان و کریدور زنگزور چشمپوشی کرد و به همین ترتیب از ایران هم خواهد گذشت.»
محمد قائدی، مدرس روابط بینالملل در دانشگاه جورج واشینگتن، در مصاحبه با ایراناینترنشنال به نشست ترامپ و پوتین در آلاسکا پرداخت و گفت: «چند محور اصلی در این گفتوگوها مطرح خواهد بود. نخست، جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو که یکی از مطالبات کلیدی مسکو است. دوم، محدود ماندن توان نظامی اوکراین. در مقابل، کییف خواستار تضمینهای امنیتی از سوی روسیه است تا پس از توقف جنگ، مسکو دوباره برای حمله اقدام نکند.»
او افزود: «هرچند این موارد پیچیدهاند، اما میتوان برای آنها راهحلهایی متصور شد.»
قائدی «گره اصلی» را در خواسته مسکو دانست که کییف مناطق اشغالی اوکراین را بهعنوان بخشهایی ملحقشده به روسیه به رسمیت بشناسد؛ موضوعی که از نظر کییف کاملا غیرقابل پذیرش است.
او در توضیح اظهارنظر ترامپ مبنی بر اینکه در دو تا سه دقیقه ابتدایی نشست مشخص میشود مذاکرات به نتیجه میرسد یا نه، به گفتههای وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با ایبیسی اشاره کرد که «پیش از ورود به مباحثی چون وضعیت مناطق اشغالی یا تعهدات امنیتی، ابتدا باید روشن شود آیا روسیه آماده آتشبس هست یا خیر.»
قائدی ادامه داد: «احتمالا ترامپ در همان لحظات نخست این پرسش را مطرح میکند و اگر پاسخ پوتین منفی باشد، ممکن است نشست را ترک کند.»
این تحلیلگر تاکید کرد: «برگزاری دیدار با رییسجمهوری آمریکا برای پوتین امتیازی سیاسی محسوب میشود، زیرا انزوای دیپلماتیکی را که غرب پس از تهاجم به اوکراین بر روسیه تحمیل کرده بود، تا حدی میشکند. دوم، مسکو امیدوار است در این مذاکرات در زمینه لغو یا کاهش تحریمهای اقتصادی و دستیابی به توافقهای امنیتی با واشینگتن به پیشرفت برسد؛ در چنین حالتی، گفتوگوی دو دقیقهای مدنظر ترامپ، بیتردید بسیار طولانیتر خواهد شد.»

بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، روابط راهبردی ایالات متحده و هند را با چالشهایی بیسابقه روبهرو کرده و بنیانهای شراکتی ۲۵ ساله را در معرض فروپاشی قرار داده است؛ دهلینو خود را در موقعیتی میبیند که نه محور ائتلافهاست و نه مطمئن از حمایت قدرتهای بزرگ.
در چهار ماه گذشته، مناسبات دهلینو و واشینگتن دستخوش چنان تحولاتی شده که تحلیلگران نشریه فارنافرز آن را یک «شکاف شوکهکننده» در روابط دو کشور خواندهاند؛ شکافی که به باور ناظران، میتواند آینده راهبردیترین شراکت آمریکا در آسیا را به مخاطره اندازد.
بهویژه در پی بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، مجموعهای از «اقدامات خصمانه»، از جمله تعرفههای سنگین، مداخلات دیپلماتیک و نزدیکی با دشمنان منطقهای هند، موجب شده که این کشور احساس کند دیگر آن شریک ضروری آمریکا در موازنه قدرت با چین نیست.
بهنوشته فارنافرز، در حالیکه واشینگتن تا همین اواخر از هند بهعنوان وزنهای در برابر نفوذ فزاینده چین در منطقه یاد میکرد، دولت جدید ترامپ در اقدامی کمسابقه، بالاترین نرخ تعرفه تجاری خود را بر کالاهای هندی وضع کرده—حتی بیشتر از تعرفههایی که بر چین اعمال شدهاند.
این تصمیم در واکنش به ادامه خرید نفت روسیه توسط هند پس از تهاجم سال ۲۰۲۲ به اوکراین اتخاذ شد، و عملاً دهلینو را در جایگاه یک کشور «خلافکار» قرار داده است.
در اقدامی تحریکآمیزتر، ترامپ در اواخر ماه ژوئیه از توافقی با پاکستان، رقیب دیرینه هند، برای توسعه ذخایر نفتی این کشور خبر داد—توافقی که از نظر دهلینو بهمنزله نادیدهگرفتن منافع بنیادینش در منطقه تلقی میشود.
تنها دو ماه پیش از آن نیز، ترامپ در میانه تنشهای مرزی میان هند و پاکستان، بهطور یکجانبه اعلام کرد که میان دو کشور میانجیگری کرده و آتشبس برقرار ساخته است—ادعایی که از سوی دولت هند بهشدت تکذیب شد، چرا که دهلینو همواره هرگونه مداخله خارجی در منازعاتش با اسلامآباد را رد کرده است.
فارنافرز مینویسد، دهلینو اکنون با شرایطی مواجه شده که باورهای راهبردی دیرینهاش یکی پس از دیگری در حال فروپاشیاند. سیاست سنتی «چندهمسویی» هند—یعنی برقراری روابط همزمان با قدرتهای متضاد بدون عضویت در هیچ ائتلاف رسمی—در برابر موج جدید یکجانبهگرایی کاخ سفید، ناکارآمد نشان میدهد.
هند که پیشتر تصور میکرد میتواند همزمان ضمن تعامل با روسیه و ایران، با آمریکا و اسرائیل هم همکاری کند، اکنون خود را در موقعیتی میبیند که نه از سوی غرب مورد حمایت قرار میگیرد و نه از سوی شرق.
به نوشته فارنافرز، این وضعیت تنها به آمریکا محدود نمیشود. حتی روسیه، که دهلینو همواره آن را شریک دیرینه خود میدانست، در مواجهه اخیر میان هند و پاکستان، با لحنی مبهم و بیطرفانه سخن گفت و از ذکر نام پاکستان یا حمایت از حملات تلافیجویانه هند خودداری کرد.
تحلیلگران معتقدند که نزدیکی فزاینده روسیه با چین—که تسلیحات پیشرفتهای را در اختیار پاکستان گذاشته—باعث شده مسکو تمایلی به جانبداری آشکار از هند نشان ندهد.
در این میان، چین نیز خلأ ژئوپلیتیکی ایجادشده را بهخوبی پر کرده است. بهنوشته فارنافرز، ارتش پاکستان در جریان تنشهای ماه مه، با کمک فناوری نظامی چین، موفق شد خطوط دفاعی هند را به چالش بکشد. پکن اکنون بیش از هر زمان دیگری در جنوب آسیا نفوذ نظامی، اقتصادی و سیاسی پیدا کرده و این گسترش نفوذ، با بیتوجهی دولت ترامپ به امنیت منطقه، تسهیل شده است.
در چنین شرایطی، تحلیلگران نشریه فارنافرز مینویسند که سیاستگذاران هندی اگرچه از عملکرد آمریکا ناامید شدهاند، اما برخلاف تصور، قصد ندارند سیاست چندهمسویی را کنار بگذارند. بلکه برعکس، این ناکامیها آنان را به این نتیجه رسانده که باید این سیاست را با جدیت بیشتری دنبال کنند. در واقع، اگر پیشتر تلاشهایی برای کاهش وابستگی به روسیه و چین در جریان بود، اکنون دهلینو ممکن است بهدنبال احیای این روابط و حتی تقویت آنها برآید.
از سوی دیگر، فارنافرز به نقش کمرنگ لابی هندی در آمریکا نیز اشاره میکند؛ در حالیکه پیشتر تصور میشد حضور پررنگ جامعه مهاجر هندی و حمایت دوحزبی از هند در واشینگتن، تضمینی برای ثبات روابط دوجانبه خواهد بود، در عمل، ترامپ بدون هیچ مانعی سیاستهایی را در پیش گرفته که بهوضوح به ضرر هند است—و صدای مؤثری در واشینگتن برای مقابله با آن شنیده نمیشود.
همزمان، هند بهدنبال تقویت روابط خود با بازیگران دیگری چون اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی است—کشورهایی که خود نیز در دوران ترامپ با چالشهایی مشابه در رابطه با آمریکا روبهرو شدهاند. همچنین، دیدار قریبالوقوع ولادیمیر پوتین از هند، نشانهای است از اینکه دهلینو بهدنبال ایجاد توازن جدیدی در روابط بینالمللی خود است، حتی اگر این توازن، موجب نزدیکی دوباره به روسیه و چین شود.
در پایان، فارنافرز هشدار میدهد که تغییرات کنونی در رویکرد ایالات متحده، نهتنها موجب تضعیف روابط با هند، بلکه نشانهای از بیثباتی در مناسبات جهانی است؛ جهانی که در آن، دولت آمریکا ترجیح میدهد بهجای برقراری ائتلافهای پایدار، میان قدرتها نوسان کند و توافقات موقت و پرنوسان را جایگزین شراکتهای راهبردی بلندمدت کند—و هند، در میانه این طوفان، بهدنبال راهی برای حفظ استقلال و اعتبار خود در نظم جهانی آینده است.