احمد خاتمی، امام جمعه تهران مدعی شد که آمریکا در حمله اخیر اسرائیل به قطر دست داشته و این اقدام صرفا برای ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهدافش بوده است.
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی به ایراناینترنشنال گفت: در جنگ دوازده روزه آشکار شد که جمهوری اسلامی کاملا تنها و منزوی است و کشورهای همسایه و حتی متحدانی که مثل چین و روسیه که جمهوری اسلامی در آن رویی آنها را حساب می کرد اساسا وارد آن جنگ نشدند و جمهوری اسلامی را تنها گذاشتند.»
همزمان با ابراز تمایل مصر برای میزبانی از سران حماس، بنیامین نتانیاهو هشدار داد که اگر قطر یا هر کشوری سران حماس را اخراج نکنند اسرائیل وارد عمل میشود.
مسعود الفک، کارشناس امور خاورمیانه، در این باره به ایراناینترنشنال گفت: «بین مصر و اسرائیل یک قرارداد صلح امضا شده است. این قرارداد صلح، قراردادی است که آغاز پذیرش اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل نه تنها از طرف مصر، بلکه پس از آن از طرف دیگر کشورهای عربی نیز دنبال شد.»
او تاکید کرد: «حمله اسرائیل به خاک مصر با هدف قرار دادن رهبران حماس یا حتی جهاد اسلامی که در بارهای زده شدهاند، ممکن است قرارداد صلح بین اسرائیل و مصر را در معرض خطر قرار دهد.»
قطر گزارش اکسیوس درباره بازنگری در شراکت امنیتی با آمریکا را رد کرد و گفت روابطش با واشینگتن مستحکمتر از همیشه است. وزارت خارجه قطر هشدار نتانیاهو درباره حمله مجدد به دوحه را «غیرمسئولانه» خواند.
گفتوگو با بن سبطی، پژوهشگر ایران و اسرائیل و کامران متین، استاد روابط بینالملل
حسین آقایی، عضو تحریریه ایراناینترنشنال گفت که نخستوزیر لهستان برای اولین بار در مه ۲۰۲۴ از تصمیم این کشور برای ساخت مجموعهای از استحکامات دفاعی بسیار قوی تحت عنوان «سپر شرقی» در مرز لهستان با روسیه خبر داد.
او افزود: «البته این پروژه جدید نیست، اما با توجه به نقض حریم هوایی ناتو و تجاوز پهپادهای روسیه به آسمان لهستان ــ بهعنوان یکی از اعضای ناتو ــ به نظر میرسد ورشو عزم خود را برای تسریع در اجرای آن جزم کرده است.»
این عضو تحریریه ایراناینترنشنال ادامه داد: «هدف اصلی این طرح ایجاد یک خط دفاعی به طول ۷۰۰ کیلومتر و عمق ۳۰ کیلومتر در مرز روسیه است. این استحکامات شامل سازههای بتنی، مواضع پهپادی، تیربارها، سامانههای ضدتانک و انواع مواضع نظامی دیگر خواهد بود. هدف نهایی نیز تقویت توان بازدارندگی نهفقط برای لهستان، بلکه برای کل جبهه شرقی ناتو است.»

بهگزارش رویترز، مجلس نمایندگان آمریکا روز چهارشنبه قصد داشت با یک دقیقه سکوت یاد «چارلی کرک»، فعال سرشناس محافظهکار که در جریان سخنرانی در دانشگاهی در یوتا هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد، گرامی بدارد.
اما این مراسم به مشاجره و درگیری لفظی میان قانونگذاران بدل شد؛ نشانهای آشکار از عمق شکاف سیاسی در ایالات متحده.
در حالیکه خبر کشته شدن کرک ۳۱ ساله، بنیانگذار گروه «ترنینگ پوینت یواسای» و از حامیان سرسخت دونالد ترامپ، به سرعت در کنگره پیچید، بحث بر سر نحوه ادای احترام به او آغاز شد.
لارن بوبرت، نماینده جمهوریخواه کلرادو، خواستار خواندن دعا شد و گفت: «دعاهای خاموش، نتایج خاموش به همراه دارد.» اما برخی نمایندگان دموکرات پرسیدند چرا قتل افراد کمتر شناختهشده چنین توجهی دریافت نکرده است.
این جدلها به ناسزا و اتهام به سیاسیکردن تراژدی کشیده شد. در همین زمان، فردی فریاد زد: «یک قانون کنترل اسلحه تصویب کنید.» مایک جانسون، رئیس جمهوریخواه مجلس، با کوبیدن چکش تلاش کرد نظم را برقرار کند.
به گفته مقامهای محلی، کرک هنگام سخنرانی در شهر اورم یوتا هدف شلیک گلوله قرار گرفت و هنوز انگیزه حمله یا هویت ضارب مشخص نشده است. مرگ او موجی از واکنشها در جامعه سیاسی آمریکا برانگیخت.
جمهوریخواهانِ خشمگین، لیبرالها را مقصر دانستند و دموکراتها بیشتر با لحنی محتاطانه، «خشونت سیاسی» را محکوم و خواستار قوانین سختتر برای کنترل سلاح شدند.
استیو اسکالیس، نفر دوم جمهوریخواهان مجلس که خود در سال ۲۰۱۷ در جریان تمرین بیسبال هدف گلوله قرار گرفته بود، گفت: «هیچ توجیهی برای خشونت سیاسی وجود ندارد. این روند باید پایان یابد.»
طبق آمار رسمی مرکز کنترل بیماریها، در سال ۲۰۲۳ بیش از ۴۶ هزار آمریکایی قربانی خشونت با سلاح شدند؛ سومین آمار بالای تاریخ.
واکنشها نشان داد مرگ کرک میتواند شکاف سیاسی آمریکا را عمیقتر کند؛ مشابه دو سوءقصد نافرجام علیه ترامپ در سال گذشته. پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده دیگر هیچگاه تجربهای مشابه از همبستگی ملی در پی یک تراژدی نداشته است.
پیش از شناسایی ضارب، چهرههای راستگرا این حادثه را بخشی از «حمله چپ علیه محافظهکاران» توصیف کردند. استفان میلر، مشاور ارشد پیشین کاخ سفید، نوشت: «آمریکا یکی از بزرگترین مدافعان خود را از دست داد.» لورا لومر، از چهرههای جریان وفادار به ترامپ، خواستار برخورد شدید دولت با گروههای چپ شد و ایلان ماسک نوشت: «چپ حزب قتل است.»
باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، با لحنی متفاوت تاکید کرد: «نمیدانیم انگیزه مهاجم چه بوده، اما چنین خشونتی جایی در دموکراسی ندارد.» گبی گیفوردز، نماینده پیشین دموکرات که در سال ۲۰۱۲ هدف گلوله قرار گرفته بود، هشدار داد نباید اجازه داد آمریکا به کشوری تبدیل شود که اختلافات سیاسی با خشونت حل میشود.
جیبی پریتزکر، فرماندار دموکرات ایلینوی، پا را فراتر گذاشت و ترامپ را مقصر دانست و گفت: «خطابهای او خشونت را دامن میزند.»
طبق نظرسنجی مشترک رویترز/ایپسوس در سال گذشته، تنها ۶ درصد آمریکاییها گفتهاند تهدید یا ارعاب برای اهداف سیاسی قابل قبول است. با این حال، کارشناسان هشدار دادهاند که مرگ کرک میتواند تنشها را شعلهورتر کند.
روت برانستاین، استاد جامعهشناسی دانشگاه جانز هاپکینز، گفت: «این تراژدی میتواند دمای سیاسی آمریکا را که همین حالا بسیار بالاست، بیش از پیش افزایش دهد.»
فعالان کنترل سلاح نیز بار دیگر خواستار همکاری دو حزب شدند. کریستین هینه، مسئول گروه «برِیدی»، نوشت: «خشونت با اسلحه به حزب خاصی رحم نمیکند. وقت آن است که به جای بازی سیاسی، برای آیندهای امنتر متحد شویم.»

در روزهای اخیر، بحث درباره احتمال وقوع جنگ به یکی از مهمترین دغدغههای مردم ایران تبدیل شده است. اظهارات ضد و نقیض مقامات رسمی، فضای جامعه را دچار نوعی سردرگمی و تعلیق کرده است.
از یکسو محمدرضا عارف، معاون رئیسجمهور در دولت پزشکیان، اعلام کرده که مردم نگران نباشند و جنگی در کار نیست اما از سوی دیگر، برخی مقامات دیگر هشدار دادهاند که احتمال جنگ جدی است.
این تناقضگوییها موجب شده که سؤال اصلی بسیاری از مردم این باشد: «آیا جنگ خواهد شد یا نه؟ و مردم باید نگران باشند یا نه؟»
قبل از جنگ اخیر نیز خامنهای و برخی فرماندهان نظامی وعده داده بودند که جنگی در کار نخواهد بود، اما در عمل نه تنها جنگ اتفاق افتاد، بلکه برخی از همان افرادی که این اطمینان را داده بودند، در ساعات اولیه جنگ جان خود را از دست دادند. این مسئله باعث شده که اعتماد عمومی به تحلیلهای رسمی و دولتی بهشدت کاهش یابد.
دلایل نگرانی مردم
هر قشری از جامعه از زاویهای متفاوت نگران آینده است:
• مردم نگران جان و امنیت خود و خانوادههایشان هستند. آنها نمیخواهند بیدلیل درگیر جنگی شوند که نقشی در آغاز آن ندارند.
• مردم همچنین نگران اقتصاد، کسبوکار، قیمت دلار، سکه و کالاهای اساسیاند. آنها نمیدانند باید مواد غذایی ذخیره کنند یا نه، یا اینکه با کمبود و قحطی مواجه خواهند شد یا خیر.
• بخشی از جامعه حتی نگران این هستند که مبادا جنگ نشود و جمهوری اسلامی همچنان بر سر قدرت باقی بماند. این افراد به حمله خارجی برای تغییر حکومت دل بستهاند؛ واقعیتی تلخ اما موجود در جامعه امروز ایران.
با اینکه انگیزهها متفاوت است، اما سؤال مشترک همه مردم این است: آیا جنگ میشود یا نه؟
جامعه در وضعیت تعلیق
وضعیت فعلی، نوعی «تعلیق سیاسی» ایجاد کرده؛ حالتی از انتظار، بیاعتمادی و بلاتکلیفی که خود آثار منفی قابل توجهی دارد. کارشناسان اقتصادی هشدار دادهاند که همین حالت تعلیق، بهاندازه خود جنگ میتواند به اقتصاد ایران آسیب بزند و شرایط معیشتی مردم را وخیمتر کند.
اعتماد عمومی به سخنان مقامات از بین رفته است. بسیاری از مردم دیگر به گفتههای مسئولان که مدام تکرار میکنند «نگران نباشید، جنگ نمیشود»، باور ندارند و تلاش میکنند از منابع خبری و تحلیلی مستقل، وضعیت آینده را تحلیل کنند.

اکثر مردم خواهان تغییر وضعیت موجودند. بسیاری از آنان حتی اگر با جنگ موافق نباشند، ممکن است آن را بهعنوان راه پایان دادن به حکومت فعلی بینند اگرچه تحلیلگران بسیاری معتقدند سرنگونی جمهوری اسلامی در نهایت باید به دست مردم ایران اتفاق بیفتد، اما بخش قابلتوجهی از مردم نسبت به مداخله خارجی امید بستهاند.
در شرایطی که ایران در آستانه بازگشت تحریمهای سازمان ملل قرار دارد، هیچ نشانهای از توافق جدید با آمریکا یا اروپا دیده نمیشود. در حالیکه مقامات جمهوری اسلامی بر توافقی فنی کم اهمیت با آژانس انرژی اتمی مانور میدهند، این توافق حتی به گفته خودشان، در صورت بازگشت تحریمها بیاثر خواهد شد.
از سوی دیگر، اقدامات تحریکآمیز برخی مسئولان، از جمله تهدید به ساخت بمب اتمی یا حملات پهپادی روسیه به لهستان (عضو ناتو) با پهپادهای مدل ایرانی، تنش را بیشتر کرده است. استفاده روسیه از پهپادهای مدل ایرانی در حمله به لهستان باعث شده تا کشورهای عضو ناتو بهطور جدیتری درگیر بحران ایران شوند. لهستان رسماً خواستار فعالسازی ماده ۴ پیمان ناتو شده؛ اقدامی که اگر چه با فعال شدن ماده پنج ناتو فرق دارد اما میتواند عواقب نظامی سنگینی برای ایران داشته باشد.
در همین حال در شورای امنیت، قطعنامهای برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل آماده شده که ممکن است تا ۲۰ روز آینده به رأی گذاشته شود. اگر تصویب شود، ایران بار دیگر تحت تحریمهای جهانی ۱۹۳ کشور قرار خواهد گرفت. این در حالیست که مقامات جمهوری اسلامی سعی دارند با کوچکنمایی این موضوع، مردم را آرام نگه دارند، اما واقعیت چیز دیگریست.
دروغگویی مقامات و نقض قوانین بینالمللی
مقامات جمهوری اسلامی بارها از نقض قوانین بینالمللی توسط دیگر کشورها گلایه کردهاند، در حالیکه خود بارها همین قوانین را نقض کردهاند؛ از حمله به سفارتخانهها گرفته تا حمله به خاک کشورهای همسایه مانند قطر و پاکستان.
سؤال اینجاست: حکومتی که حتی حقوق مردم خودش را به رسمیت نمیشناسد، چطور میتواند مدعی دفاع از حقوق دیگران باشد؟
پاسخ نهایی: جنگ میشود یا نه؟
بر اساس روند فعلی، متأسفانه نشانهها بهسمت وقوع جنگ حرکت میکنند. نه توافقی با آمریکا و اروپا حاصل شده و نه نشانهای از بازگشت به دیپلماسی مؤثر دیده میشود. در صورتیکه تحریمها بازگردند، احتمال جنگ بیشتر هم خواهد شد.
اسرائیل که اصلیترین طرف مقابل جمهوری اسلامی در منطقه است بارها اعلام کرده که باید «سر مار را له کرد». این یعنی برنامهریزی برای راهحل نظامی در جریان است.
بنابراین، اگر شرایط به همین منوال پیش برود، وقوع جنگ محتمل است و تنها مسئله، زمان آن است؛ زود یا دیر.
مردم باید نگران باشند یا نه؟
متأسفانه پاسخ این است: بله، باید نگران باشند.
• با حکومتی که نه بهدنبال رفاه مردم است و نه امنیت آنها را تضمین میکند؛
• با حکومتی که سیاستهای آن باعث بازگشت تحریمهای سازمان ملل میشود؛
• و با حکومتی که کشور را وارد تنشهای بیدلیل و غیرضروری منطقهای و جهانی میکند؛
مردم نهتنها باید نگران باشند، بلکه باید آماده باشند برای مواجهه با تبعات سنگین جنگ و بحرانهای اقتصادی گستردهتر.
تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سر کار است، خطر جنگ، تحریم، سقوط بیشتر اقتصادی و از دست رفتن جان و مال مردم همچنان باقی خواهد ماند. تنها راه رهایی عبور از جمهوری اسلامی است.