دختر فرمانده کشتهشده سپاه: باید مقابل حمله دشمن به حجاب رویکرد دفاعی و تهاجمی داشته باشیم
مهدیه شادمانی، دختر علی شادمانی، فرمانده کشته شده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا گفت: «دشمن از ۱۰ سال گذشته تاکتیکهای ویژهای برای حمله به ارزشها و حجاب طراحی کرده و اکنون این نقشه با عناوینی مانند حجاباستایل جلو میرود که باید رویکرد دفاعی و در عین حال تهاجمی اتخاذ شود.»
او افزود: «دشمن تنها قصد برداشتن روسری را ندارد، او میخواهد ساختار خانواده و نقش تربیتی مادر را تضعیف کند.»
ذبیحالله نعیمیان، مدرس حوزه علمیه قم با اشاره به بازگشت تحریمهای سازمان ملل گفت: «تجربه سالهای گذشته نشان میدهد مقاومت ما و توانمندیهای داخلی میتواند تحریمها و فشارهای بینالمللی را بیاثر کند.»
او ادامه داد: «در کوتاهمدت شاید با برخی مشکلات مواجه شویم اما مدیریت هوشمندانه اجازه نمیدهد که فشارها به یک تهدید جدی تبدیل شود.»
پژمان شیرمردی، معاون پیشین سازمان انرژی اتمی با اشاره به حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی گفت: «اینکه میگویند صنعت هستهای ما را تخریب کردند، گزافه است، شاید به فیزیک یک مجموعه آسیب زده باشند اما این برای کشوری است که هیچ دانشی نداشته باشد.»
او اضافه کرد: «صنعت هستهای ما هیچ وقت تعطیل نمیشود.»
امسال برای اولین بار در تاریخ، فیلمهای سه فیلمساز ایرانی از سوی سه کشور مختلف به آکادمی علوم و هنرهای سینما برای جایزه اسکار در بخش بهترین فیلم بینالملل که پیشتر با نام بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شناخته میشد، ارائه شده است.
هر سال هر کشور یک فیلم را به آکادمی معرفی میکند تا برای گرفتن اسکار مورد بررسی قرار بگیرد.
سال گذشته ۸۵ فیلم از ۸۵ کشور پذیرفته شده بود و امسال هم تا به امروز، ۶۰ فیلم از ۶۰ کشور معرفی شده است و احتمالا در چند روز مهلت باقیمانده، این رقم به مانند سال گذشته به چیزی حدود ۸۵ تا نهایتا ۹۰ فیلم خواهد رسید.
در سالهای اخیر فیلمهای بخش بینالملل این فرصت را یافتهاند تا به جز این بخش در بخشهای دیگری هم نامزد شوند و از طرفی کشورهای به ویژه اروپایی برای اولین بار حاضر شدهاند که فیلمهایی را به عنوان منتخب خود به اسکار معرفی کنند که زبانش زبان رسمی آن کشور نیست و کارگردان فیلم هم شهروند آن کشور محسوب نمیشود.
سال گذشته آلمان در یک اقدام تاریخی، فیلم «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسولاف را که در جشنواره کن موفق عمل کرده بود، به دلیل داشتن تهیه کننده آلمانی به عنوان نماینده این کشور به اسکار فرستاد و فیلم وارد فهرست پنج نامزد نهایی اسکار هم شد.
امسال هم در اتفاق تاریخی دیگری، فرانسه پس از هیاهو و بحثهای بسیار در مطبوعات، سرانجام فیلم «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی، برنده نخل طلای امسال جشنواره کن، را به عنوان نماینده این کشور انتخاب کرد.
فیلمی به زبان فارسی و ساخته شده در ایران، حالا نماینده کشوری است که اتفاقا به زبان و فرهنگ خود بسیار حساس است و گفته میشد فیلم «آناتومی یک سقوط»، برنده نخل طلای آن سال، را به خاطر زبان انگلیسیاش به اسکار نفرستاد.
حالا در تغییری عمده و قابل توجه، فرانسویها پذیرفتهاند که با فرستادن فیلم برنده نخل طلای امسال به اسکار، بخت خود را در این رقابت تنگاتنگ با کشورهای دیگر افزایش دهند.
البته اگر فیلم پناهی در نهایت بازی را به فیلم فرانسوی «موج نو»، مهمترین رقیب خود، میباخت، هنوز این امکان را داشت که از سوی لوکزامبورگ، به عنوان یکی دیگر از کشورهای سهیم در تولید این فیلم، به اسکار معرفی شود.
نمایی از فیلم یک تصادف ساده، ساخته جعفر پناهی
فیلم پناهی به احتمال زیاد نه تنها در فهرست اولیه ۱۵ فیلم این بخش حضور خواهد داشت، بلکه به راحتی به فهرست پنج نامزد نهایی هم وارد خواهد شد و به این ترتیب او را در مراسم اسکار امسال خواهیم دید. هرچند فیلم پناهی رقبای سرسختی چون «صراط» (اولیویر لاکس) و «صدای سقوط» (ماشا شیلینسکی) دارد و در نهایت هم به نظر میرسد «ارزشهای احساسی» شاهکار یواکیم تریه، بیشترین بخت را برای دریافت این جایزه دارد.
حقیقت این است که رایدهندگان فرصت تماشای همه ۸۵ فیلم این بخش را ندارند. به همین دلیل آنها بر فیلمهایی متمرکز میشوند که موفقیتهای بزرگ بینالمللی در جشنوارهها داشته و در میان منتقدان محبوب شدهاند.
از این رو انتخاب فیلم برای فرستادن به اسکار، به طور کلی بر اساس ارزشهای فیلم نیست، بلکه هیاتهای بررسی و انتخاب معمولا به فیلمهایی توجه نشان میدهند که پیشتر موفقیتهای جهانی چشمگیری داشتهاند.
به همین دلیل، کار بررسی و انتخاب فیلمها در ایران در سالهای اخیر، هر بار روند ناموفق و غیرحرفهای داشته که ره به جایی نمیبرد؛ در سالهایی با انتخاب فیلمهای دولتی و پروپاگاندا که کسی در جهان اسمشان را هم نشنیده بود، تا نادیده گرفتن کامل فیلمهای زیرزمینی موفق در همه این سالها.
مهمترین نکته اینکه انتخاب فیلمها در ایران از سوی هیاتی دولتی صورت میگیرد. در نتیجه فیلمهای زیرزمینی ایرانی که در دو سه سال اخیر حرف اول را در جشنوارههای جهانی زدهاند، از این بررسی و انتخاب دور ماندهاند.
به طور طبیعی سال گذشته فیلم «دانه انجیر معابد» و امسال فیلم «یک تصادف ساده» باید از سوی ایران به آکادمی معرفی میشد و به این ترتیب دو نامزدی اسکار دیگر برای سینمای ایران به ثمر میرسید اما سانسورها و محدودیتهای حاکم، این اقبال و افتخار را از سینمای ایران دریغ کرده است.
امسال از مدتها پیش جدالی بین دو فیلم «پیر پسر» (اکتای براهنی) و «زن و بچه» (سعید روستایی) درگرفته بود و هر دو فیلم به ویژه زن و بچه، با تبلیغات گسترده در رسانهها، خود را لایقترین انتخاب برای معرفی به اسکار معرفی میکردند.
در نهایت اما کمیته انتخاب، شاید برای پایان دادن به غائله، فیلمی را انتخاب کرد که کسی گمان نمیبرد: «علت مرگ نامعلوم» ساخته علی زرنگار.
از نظر سینمایی پیر پسر در میان این سه فیلم، اثر برجستهتری است اما موفقیت بینالمللی فیلم -بردن جایزه یک بخش در جشنواره روتردام- برای موفقیت آن در اسکار کافی نبود.
برخلاف آنچه گفته میشد حسن پورشیرازی میتوانست جزو نامزدهای بازیگری هم قرار بگیرد، با نگاهی واقعبینانه اساسا این اتفاقی کاملا دور از ذهن به نظر میرسد، چرا که نامزد شدن بازیگری غیرانگلیسی زبان در اسکار از اتفاقات نادر روزگار است.
زن و بچه هم که اساسا در جشنواره کن شکست سختی خورد و کمترین توجه را به خود جلب کرد. در نتیجه، برخلاف تبلیغاتش، کوچکترین بختی در اسکار نداشت.
علت مرگ نامعلوم فیلمی دیدنی است که چند سال هم توقیف بوده اما به نظر نمیرسد آن هم کوچکترین بختی برای قرار گرفتن حتی در فهرست اولیه ۱۵ فیلمی این بخش داشته باشد؛ چراکه اساسا موفقیت بینالمللی درخوری نداشته است که رایدهندگان اسکار را برای تماشا ترغیب کند.
حالا اما یک فیلمساز جوان ایرانی دیگر به نام علیرضا خاتمی هم با فیلمی به نام «چیزهایی که میکشی» از سوی کانادا به آکادمی معرفی شده است. فیلمی که در ترکیه ساخته شده و تهیهکنندهای کانادایی دارد.
با اینحال این فیلم هم به نظر نمیرسد کوچکترین بختی برای انتخاب شدن در بین ۱۵ فیلم اولیه بخش بینالملل داشته باشد؛ فیلمهایی که روز ۱۵ دسامبر (۲۴ آذر) معرفی خواهند شد تا اعضای آکادمی در ماه ژانویه پنج نامزد نهایی بخش بینالملل را از میانشان انتخاب کنند.
خبرگزاری فارس گزارش داد که ۹ تالاب بامدژ، حوض سلطان، دریاچه نمک، شیمبار، بختگان، گاوخونی، مهارلو، میانگران و هامون، در پایان سال آبی گذشته خشک شدند.
این رسانه وابسته به سپاه اعلام کرد که این تالابها بر اثر خشکسالی، خشک شدند و دیگر قطرهای آب ندارند.
در ادامه اعتراضها به مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی که بهدلیل ماهها محرومیت از درمان در زندان قرچک و تعلل در اعزام به بیمارستان جان باخت، ۱۵۰ زندانی سیاسی سابق با انتشار بیانیهای، مرگ او را «مرگی سیستماتیک» و حاصل «بیتوجهی عامدانه، ناکارآمدی ساختاری و سیاست سرکوب» خواندند.
در این بیانیه که شنبه هفتم مهرماه خطاب به خانواده رشیدی، همبندیهای او و «دلسپردگان راه آزادی و برابری» منتشر شد، آمده است مرگ رشیدی «نه ناگهانی و نه اجتنابناپذیر»، بلکه نتیجه مستقیم سیاستهایی بود که «جان انسانها را در زندانهای جمهوری اسلامی به هیچ میگیرد».
امضاکنندگان این بیانیه با برشمردن شهادت ۴۵ زندانی سیاسی زن محبوس در زندان قرچک درباره وضعیت پزشکیِ رشیدی، از سازمان زندانها و نهادهای امنیتی خواستند پاسخگوی مرگ این زندانی سیاسی باشند.
آنها با استناد به اظهارات زندانیان سیاسی زن در قرچک یادآور شدند که رشیدی نه معتاد بود و نه مبتلا به بیماری روانی: «او از بدو ورود، ابتلایش به صرع را به اطلاع مسئولان رسانده بود و طی ماههای اخیر بارها دچار تشنج شدید شده بود اما هر بار پس از انتقال کوتاهمدت به بهداری، بدون بستری در بیمارستان به بند بازگردانده شد.»
پیش از این و در سوم مهرماه، ۴۵ تن از زندانیان سیاسی زن محبوس در زندان قرچک ورامین در بیانیهای روایتهای جمهوری اسلامی درباره علت مرگ رشیدی را «تحریفآمیز» خواندند و اعلام کردند او مدتها از رسیدگی پزشکی محروم بود.
۱۵۰ زندانی سیاسی سابق، در بخش دیگری از بیانیه خود نوشتند با وجود آگاهی مقامات از وخامت حال رشیدی، وثیقهای سه میلیارد تومانی تعیین شد که خانواده توان تامین آن را نداشت و «حتی با وجود تهدید جدی جان او، حاضر به کاهش وثیقه نشدند».
امضاکنندگان این بیانیه مرگهای اخیر از جمله مرگ جمیله عزیزی و سودابه اسدی، زندانیان مالی در قرچک را نمونههایی دیگر از «محرومیت از رسیدگی پزشکی» دانسته و این سلسله مرگها را در ادامه پروندههایی چون مرگ در زندان «بکتاش آبتین و بهنام محجوبی» توصیف کردند.
آنها با هشدار نسبت به اینکه جان انسانها نباید قربانی بیتفاوتی، انتقامجویی سیاسی و ناکارآمدی سیستماتیک شود، خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط همه زندانیان بیمار، بازگرداندن فوری زندانیان سیاسی و عقیدتیِ منتقلشده از قرچک به بندهای رسمی اوین و فراهم کردن شرایط منطبق با استانداردهای جهانی، شفافسازی کامل درباره مرگ رشیدی و موارد مشابه، معرفی و پیگرد قانونی مسئولان متخلف و تعطیلی زندان قرچک ورامین بهعنوان مکانی «فاقد صلاحیتِ نگهداری انسان» شدند.
این بیانیه در پایان با تاکید بر اینکه «مرگ رشیدی هشداری آشکار است»، گوشزد کرد: «تا زمانی که سکوت کنیم، سمیههای دیگری قربانی خواهند شد.»
قوه قضاییه جمهوری اسلامی، صبح سوم مهرماه و هشت روز پس از گزارش ایراناینترنشنال درباره قطع امید پزشکان از نجات جان رشیدی که پس از مدتها محرومیت از درمان از زندان قرچک به بیمارستان منتقل شد، گزارش داد که او جان خود را از دست داده است.
در حالی که مسئولان زندان قرچک در ماههای گذشته با وجود نیاز حیاتی رشیدی به درمان، از ارائه خدمات پزشکی به او خودداری کرده بودند، خبرگزاری میزان محروم ساختن این زندانی سیاسی از دسترسی به خدمات پزشکی را رد کرد و نوشت او «پس از انجام اقدامات درمانی اولیه» در بهداری زندان، برای «انجام روند تکمیلی درمان» به بیمارستان اعزام شده بود.
در سالهای گذشته شماری از زندانیان در ایران جان باختهاند و جمهوری اسلامی مسئولیتی در قبال این مرگها که بهدلیل فشار، شکنجه یا عدم ارائه خدمات پزشکی رخ داده، نپذیرفته است.
بر اساس گزارش سالانه هرانا، محروم ماندن زندانیان سیاسی و عقیدتی از درمان مناسب در پنج سال گذشته نسبت به دوره پنج ساله پیش از آن، هشت برابر شده و تنها در سال ۲۰۲۴، دستکم در ۴۱۲ مورد، مقامهای زندان از ارائه خدمات پزشکی مناسب به زندانیان خودداری کردهاند.