سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس: مردم نمیتوانند فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی را هضم کنند
محمد معتمدیزاده، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اشاره به فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی گفت: «مردم میگویند او تا دیروز بابت مسائل و اتهام اقتصادی زندان بوده و محکوم به اعدام شده بود و الان کار اقتصادی میکند. مردم الان نمیتوانند این را هضم کنند و نیاز به شفافیت دارد.»
این نماینده مجلس افزود: «من توقع داشتم در موضوع زنجانی یک شفافیتی صورت بگیرد. این قراردادها در بدنه دولت دارد بسته میشود، دولت بیاید یک شفافسازی کند مبنی بر اینکه با استناد به فلان قانون قراردادهای او مشکلی ندارد.»
افغانستاناینترنشنال به نقل از منابع آگاه امنیتی گزارش داد هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، با مشورت جمهوری اسلامی و روسیه تصمیم به قطع اینترنت افغانستان گرفته است. این تصمیم با واکنشها و انتقادات گسترده بینالمللی مواجه شده است.
هفتم مهر اینترنت و خدمات مخابراتی در افغانستان بهطور کامل قطع شد اما با گذشت حدود یک شبانهروز از این اتفاق، طالبان تاکنون هیچ توضیحی در این زمینه ارائه نکرده است.
بر اساس گزارشهای رسیده، افغانستان برای جلوگیری از نظارت جهانی و با هدف محدود کردن دسترسی آنلاین کشورهای غربی به افغانستان، با مشورت تهران و مسکو اینترنت را قطع کرده است.
منابع آگاه به افغانستاناینترنشنال گفتند رهبر طالبان بر این باور است که افغانستان تحت «اشغال هوایی و دیجیتالی» آمریکا قرار دارد.
آنها تاکید کردند آخوندزاده میخواهد همانند مناطق کوهستانی و قبیلهای وزیرستان در شمالغربی پاکستان، افغانستان هم در «تاریکی اطلاعاتی و خارج از دسترس جهان» قرار بگیرد.
وزیرستان سالها یکی از مراکز فعالیت گروههای شبهنظامی از جمله طالبان پاکستان (TTP) و شبکه حقانی بوده است.
به همین دلیل، این منطقه بارها هدف عملیات ارتش پاکستان و حملات پهپادی آمریکا قرار گرفته است.
رسانههای پاکستان سهشنبه هشتم مهر گزارش دادند پس از قطع کامل اینترنت و خدمات مخابراتی در افغانستان، گذرگاه تورخم از سوی مقامهای پاکستانی بسته شده است.
یکی از مقامهای محلی در ایالت خیبر پختونخوا به رسانههای پاکستانی گفت قطع اینترنت باعث اختلال در کارهای اداری در سمت افغانستان شده و در نتیجه گذرگاه تورخم برای مدتی بسته میماند.
او افزود: «مقامهای افغان نمیتوانستند به شکل عادی کار کنند و به همین دلیل مرز بسته شد.»
رسانههای پاکستانی همچنین گزارش دادند چند مسافر پس از ورود به افغانستان بهدلیل از کار افتادن سیستمهای مرزی از سوی طالبان به خاک پاکستان بازگردانده شدند.
وبسایت نتبلاکس که اختلالهای اینترنتی در جهان را رصد میکند، هفتم مهر اعلام کرد سطح دسترسی به اینترنت در افغانستان به پایینترین حد ممکن رسیده و عملا به حدود صفر سقوط کرده است.
در حال حاضر علاوه بر خدمات اینترنتی، دسترسی به تماسهای داخلی نیز در سراسر افغانستان قطع شده است.
شماری از شهروندان برای برقراری تماس و دسترسی به اینترنت به مناطق مرزی افغانستان رفتند
سازمان ملل: قطع اینترنت افغانستان را بیش از پیش آسیبپذیر میکند
سازمان ملل متحد هشتم مهر در پی قطع اینترنت و خدمات تلفن همراه در افغانستان، خواستار دریافت مجوزی ویژه از طالبان برای استفاده از اینترنت و شبکههای ارتباطی شد.
ایندریکا راتواته، هماهنگکننده امور بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان، گفت این قطعی بر فعالیتهای روزمره و ارائه کمکهای حیاتی تاثیر گذاشته است.
او افزود این موضوع کشوری را که هماکنون بحرانهای متعددی دارد، بیش از پیش آسیبپذیر کرده است.
راتواته با تاکید بر اینکه هیچ توجیهی برای اعمال چنین اختلالی وجود ندارد، گفت پیامد آن مستقیما بر زندگی مردم افغانستان خواهد بود.
به گفته او، سازمان ملل در زمینه ارتباطات در وضعیتی «بسیار وخیم» قرار گرفته است، چرا که خطوط تلفن ثابت این نهاد نیز از کار افتادهاند.
افغانستان پس از دههها جنگ یکی از فقیرترین کشورهای جهان به شمار میرود و با بحران انسانی طولانیمدت روبهروست که بر اثر خشکسالی شدید، زمینلرزه اخیر و بازگرداندن میلیونها مهاجر افغان از سوی پاکستان و ایران تشدید شده است.
پیش از این در ۲۹ شهریور، بیش از ۱۰۰ نهاد مدنی، جنبش اعتراضی و سازمان حقوق بشری، در بیانیهای مشترک، تصمیم طالبان برای قطع اینترنت فیبر نوری را «نقض حقوق بشر» خواندند.
این نهادها تاکید کردند طالبان با این اقدام تلاش میکند «جنایات، سرکوبها و تبعیض سیستماتیک» خود را از دید مردم پنهان کند.
اختلال در نظام بانکی، شبکههای تلویزیونی، فرودگاهها و سیستم ارتباطی طالبان
هماهنگکننده امور بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان در ادامه اظهارات خود گفت: «در حال مذاکره با دولت [طالبان] هستیم تا مجوزی برای برقراری ارتباطات حیاتی دریافت کنیم... ما سعی کردهایم با مقامهای مسئول تماس بگیریم، اما حتی خود آنها هم برای برقراری ارتباط با یکدیگر با مشکل روبهرو هستند.»
راتواته اضافه کرد سازمان ملل وارد حالت «تداوم حداقلی فعالیتهای ضروری» شده، اکنون با استفاده از رادیو ارتباط برقرار میکند و فعالیتهایش را کاهش داده است. همچنین این نهاد در تماس با ارائهدهندگان خدمات ماهوارهای است تا پهنای باند بیشتری فراهم شود.
به گفته او، سازمان ملل هیچ توضیح رسمی درباره علت این قطعی دریافت نکرده است و منابع غیررسمی احتمال میدهند این شرایط «کوتاهمدت باشد».
این مقام سازمان ملل هشدار داد قطع اینترنت و ارتباطات مخابراتی، نظام بانکی و مالی را نیز تحت تاثیر قرار داده و پروازهای بینالمللی را لغو کرده است.
بر اساس گزارشها، گروههای واتساپ، نهادهای اطلاعرسانی و سیستمهای ارتباطی حکومت طالبان از کار افتادهاند.
علاوه بر این، دوربینهای امنیتی، شبکههای تلویزیونی، فرودگاهها و برخی خدمات دیگر نیز مختل شدهاند.
پیشتر روزنامههای واشینگتنپست و نیویورکتایمز گزارش داده بودند سخنگوهای طالبان نیز از دسترس خارج شدهاند و پیامهایی که برای آنها ارسال شده، به مقصد نرسیده است.
اسلامقلعه، گذرگاه مرزی اصلی بین افغانستان و ایران
تلاش شهروندان افغان برای برقراری ارتباط با سیمکارت ایرانی
در برخی استانهای مرزی، تعدادی از مردم برای برقراری تماس و دسترسی به اینترنت به سمت مرزها رفتهاند.
برخی از بازرگانان برای پیگیری امور تجاری و برخی دیگر برای تماس با خانوادههایشان ناچار به انجام این کار شدهاند.
افغانستاناینترنشنال هشتم مهر به نقل از ساکنان استانهای مرزی هرات، نیمروز و بدخشان که توانستهاند با استفاده از سیمکارتهای ایرانی و تاجیکی با خانوادههایشان تماس بگیرند، نوشت بیشتر مردم افغانستان تا شامگاه هفتم مهر نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است.
از ساعت پنج عصر هفتم مهر تمام خدمات مخابراتی از جمله تماسهای تلفنی عادی از دسترس خارج شد.
افرادی که موفق به تماس با افغانستاناینترنشنال شدهاند، میگویند در حال حاضر هیچ وسیلهای برای ارتباط مردم در داخل کشور فعال نیست و مردم در وضعیت بیخبری و سردرگمی به سر میبرند.
شماری از تاجران و صاحبان کسبوکار گفتند برای انجام امور تجاریشان مجبور شدهاند به مرز اسلامقلعه بروند و از طریق اینترنت ایران کارهای خود را پیگیری کنند.
منابعی در وزارت مخابرات طالبان پیشتر به افغانستاناینترنشنال گفته بودند قطع فیبر نوری به دستور مستقیم رهبر طالبان انجام شده است.
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به انتشار گزارش جدید مای ساتو، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در خصوص نقض شدید حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی گفت که این گزارش «سست و دروغ است و ارزش پاسخگویی ندارد.»
او ادامه داد: «گزارشی که بر پایه دروغ منتشر میشود ارزش پاسخ دادن ندارد، این خانم گزارشگر با رویهای که انتخاب کرده از روی دست ضد انقلاب دیکته نوشته است.»
جمهوری اسلامی میکوشد پروژه جانشینی رهبری را تسهیل کند و با اعطای امتیازهای کوچک، برای جانشین علی خامنهای زمان بخرد.
در سیاست، «نفرت» همانقدر واقعی و تعیینکننده است که کاریزما و محبوبیت؛ وقتی خشم جمعی بر شخصِ رهبر متمرکز میشود و او کنار میرود یا وارد فاز افول میشود، برای جانشین پنجرهای کوتاه از «امید حداقلی» باز میشود و امکان «موجسواری بر نفرت» فراهم میشود.
بر پایه همین منطق، جمهوری اسلامی میکوشد پروژه جانشینی را تسهیل کند، با جابهجایی روایت از «اشکال ساختاری» به «سبک حکمرانی فردی»، با چند امتیاز اجتماعی نمادین مانند آزادی محدود برخی زندانیان و کاهش تنشهای فرهنگی برای القای حس «نفس تازه»، با مُسکنهای اقتصادی کوتاهمدت مانند تزریق نقدی هدفمند و تسهیل موقت واردات برای ساختن احساس بهبود، با تنشزدایی حسابشده در سیاست خارجی برای گشودن روزنههای ارزی و آرام کردن انتظارات، با چینش حقوقی و نهادی بهگونهای که حلقه تصمیمگیری واقعی تغییر نکند و نهادهای امنیتی و اقتصادی، نفوذ خود را حفظ کنند و با بسیج رسانههای همسو تا مسئولیت بحرانها متوجه گذشته شود نه سازوکارهای پایدار.
هدف این بسته، خریدن زمان برای جانشین و تثبیت ساختار در وضعیت انتظار است؛ مشروط بر آنکه نشانههای نرم به روایتی قانعکننده از «تغییر رفتار، نه تغییر نظام» ترجمه شود.
اگر جانشین بخواهد بر موج نفرت از خامنهای سوار شود و آن را از «طوفان برانداز» به «باد موافق تثبیت» تبدیل کند، مجموعهای از اقدامات کمهزینه و پربازده پیش رو دارد.
نخست، بستهای از آزادیهای مدنی حداقلی و سیگنالهای نمادین میتواند فضا را تغییر دهد، آزادی شمار قابلتوجهی از زندانیان عقیدتی و اعتراضی بدون پذیرش مسئولیت کیفری نظام، کاهش محسوس سانسور و بازگشایی نسبی فضای فرهنگی مانند کنسرت و سینما و رویدادهای دانشجویی، بازتعریف پوشش اجباری به سطح توصیه یا اجرای گزینشی کمتنش، محدود کردن گشتهای خیابانی و اعلام رویکرد تعزیر حداقلی، مجموعهای از نشانههاست که با هزینه امنیتی کنترلپذیر، حس «نَفَسِ تازه» میدهد و روایت «تغییر رفتار» را تقویت میکند.
دوم، تسکین اقتصادی فوری بدون اصلاح ساختاری میتواند احساس بهبود را در سفره خانوار ایجاد کند، تزریق یارانه نقدی هدفمند، آزادسازی موقتی برخی واردات مصرفی، ساماندهی نرخ ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی، چند اقدام ضدفساد نمایشی علیه قربانیان انتخابی از حلقههای میانی، تسهیل پرداختهای آنلاین و بینالمللی محدود و کاهش کنترلهای پرهزینه بر کسبوکارهای اینترنتی، هرچند ریشه بحرانها مانند بهرهوری پایین، حکمرانی ناکارآمد و تحریم را دستنخورده میگذارد.
سوم، تنشزدایی حسابشده در سیاست خارجی میتواند انتظارات را آرام کند، توقف برخی ماجراجوییهای پرهزینه منطقهای یا تغییر لحن در پرونده هستهای برای گشودن روزنه ارزی، آزادسازی منابع بلوکهشده و توافقهای تاکتیکی برای واردات دارو و مواد اولیه، اثر روانی «دلار آرامتر» و «اقلام کمیاب در دسترس» را ایجاد میکند و جامعه را برای چند ماه در وضعیت انتظار نگه میدارد.
مهندسیروایت: انتقالتقصیرازساختاربهفرد
پیششرط موفقیت هر بسته کوچک، روایتی است که ناکامیهای کلان را به «سبک حکمرانی خامنهای» نسبت بدهد و نه به ذات جمهوری اسلامی.
این روایت میگوید که انحرافات و سختگیریهای افراطی مربوط به شخص گذشته بوده و اکنون قصد اصلاح وجود دارد.
در عمل، هدف این است که انرژی خشم عمومی بر فرد منفور تخلیه و ساختار از «گناه اصلی» تبرئه نسبی شود.
چنین روایتی با چند تصمیم نمادین مانند تعلیق برخی احکام شلاق و حجاب اجباری، تجدیدنظر گزینشی در احکام امنیتی و امکان بازگشت محدود برخی چهرههای حذفشده پشتیبانی میشود.
تشبیه مسیر جانشین خامنهای به مسیر نیکیتا خروشچف پس از ژوزف استالین، از منظر «مدیریت میراث نفرت» معنادار است.
خروشچف با «گزارش محرمانه» و سیاست رفع بخشی از ارعاب حکومتی، به جامعه سیگنال فاصلهگذاری از خشونت سیستماتیک داد. پیام او این بود که «بدترین» گذشته تمام شده و «عادیسازی» حداقلی ممکن است.
این کار بهسرعت هزینه روانی مخالفت را پایین آورد و فرصت نرم برای دستکاریهای قدرت در درون حزب کمونیست فراهم کرد.
با اینحال، تفاوتها جدیاند: جامعه ایران امروز به لحاظ طبقاتی، قومی، جنسیتی و رسانهای بسیار متکثرتر از شوروی دهه ۵۰ است و اقتدار متمرکز حزب واحد، جای خود را به شبکهای از نهادهای موازی داده که منافع اقتصادی و امنیتی مستقلی دارند.
همچنین، انقلاب ارتباطات انحصار روایت را شکسته و «دستاوردهای کوچک» را یا ناکافی میخواند یا بهسرعت به مطالبه «دستاوردهای بزرگ» ترجمه میکند.
بنابراین، «الگوی خروشچفی» اگر هم الهامبخش باشد، تنها در سطح راهبرد «فاصلهگذاری از گذشته منفور» معتبر است، نه در سطح کپیبرداری نهادی.
توازن قوای درونی: خطوط قرمز سپاه پاسداران و شبکههای رانت
مخاطره اصلی این است که هر امتیاز اجتماعی، بهسرعت به مطالبه سیاسی ساختارشکن ارتقا یابد.
از سوی دیگر، بازیگران قدرتمند بهویژه سپاه پاسداران و پیمانکاران رانتی از هر تغییری که منافع تثبیتشده را تهدید کند هراس دارند.
جانشین اگر بیش از حد امتیاز بدهد، درون حاکمیت هزینه خیانت میسازد؛ اگر کم بدهد، در جامعه ناامیدی جهشی تولید میکند.
راهحل کوتاهمدت، نرمش محیطی بدون دست زدن به شاکله تصمیمگیری است: باز کردن دریچهها اما نگه داشتن شیر اصلی در دست هسته سخت.
امتیازهای کوچک معمولا تورم انتظارات را چند هفته یا چند ماه آرام میکنند. شهر نفس میکشد، تقاضای امنیتی فروکش میکند و چرخه رسانهای از تقابل حاد به رصد تغییرات میچرخد.
اما اگر دستاورد ملموس در سبد خانوار و آزادیهای روزمره تثبیت نشود، اثر اولیه تبخیر میشود و سرخوردگی بازمیگردد؛ اینبار با شدت بیشتر، چون جامعه خود را فریبخورده مییابد.
بنابراین، جانشین برای تبدیل زمان خریدن به زمان ساختن، ناگزیر از حداقلی از اصلاحات نهادی است: شفافیت بودجه نهادهای خاص، قاعدهمند کردن نقش نظامیها در اقتصاد، پذیرش نظارت عمومی محدود و مواردی از این دست.
بدون اینها، موجسواری به سقوط از تخته میانجامد.
ریسکمحاسباتی: بازگشتسرکوبیاقفلشدندرتعلیق
دو سناریو تهدیدکنندهاند؛ بازگشت سرکوب زمانی رخ میدهد که پس از دورهای کوتاه، ماشین قهر دوباره با شدت گذشته فعال شود. جامعه این بار پنجره فرصت را بسته میبیند و گسلهای امنیتی ژرفتر میشوند.
تعلیق مزمن زمانی است که حکومت از ترس فروپاشی درونی، در نیمهاصلاحات بماند، اقتصاد به «رژیم انتظار» قفل میشود، سرمایهگذار نمیآید، مصرفکننده نمیخرد و نارضایتی ساختاری ادامه مییابد.
نفرت فشرده از خامنهای برای جانشین، «فرصت روایی» و «حاشیه خطا» میسازد؛ بهویژه اگر با چند امتیاز کوچک اما سنجیده همراه شود.
مقایسه با تجربه خروشچف، در سطح تکنیک فاصلهگذاری و مهار خشم آموزنده است اما تفاوت جامعه، رسانه و شبکه منافع، اجازه نسخهبرداری نمیدهد.
اگر جانشین بخواهد از موج نفرت «پل» بسازد، باید بداند که جامعه امروز، امتیازهای کوچک را صرفا بهعنوان «پیشپرداخت» میپذیرد نه «تسویهحساب».
دوام این فرصت، مشروط به تبدیل مدیریت ادراک به اصلاح حداقلی ساختار است. در غیر این صورت، موجی که امروز بر آن سوار میشود، فردا او و ساختار را یکجا خواهد بلعید.
نادر بذرافشان، رییس اتحادیه فروشندگان و سازندگان طلای تهران گفت: «در سالهای اخیر، افزایش چشمگیر قیمت طلا و ارزانتر بودن نقره باعث شده سرمایهگذاری روی این فلز سفید رونق بگیرد، اما نقدشوندگی نقره در مقایسه با طلا کمتر و زمان تبدیل آن به پول نقد طولانیتر است.»
او ادامه داد: «افزایش قیمت طلا در بازارهای جهانی و داخلی سبب شده که نقش نقره پررنگتر شود، زیرا به دلیل ارزانتر بودن، قدرت خرید مناسبی برای مخاطبان فراهم کرده است.»
محمدصادق کوشکی، فعال سیاسی و مدرس دانشگاه حاکی حکومت با اشاره به بازگشت تحریمهای سازمان ملل گفت: «منطقیترین و کمهزینهترین اقدام این است که جمهوری اسلامی بهعنوان واکنشی متقابل، بهطور کامل از انپیتی خارج شود.»
او اضافه کرد: « ادامه دادن به همکاریهای بیفایده با آژانس مثل بازی در میدانی است که قوانین آن فقط به سود غربیها نوشته شده است. آنها نهتنها هیچگاه امنیت یا حقوق ما را به رسمیت نشناختند بلکه از عضویت ایران در انپیتی بهعنوان ابزاری برای نظارت، فشار و محدودیت استفاده کردند.»