انجمن خانوادههای گروگانها خواستار اعطای جایزه صلح نوبل به دونالد ترامپ شد
انجمن خانوادههای گروگانها روز دوشنبه در نامهای به کمیته نوبل در نروژ خواستار اعطای جایزه صلح نوبل به دونالد ترامپ بهدلیل «تلاشهایش برای آزادی گروگانها و پایان جنگ غزه» شد
در این نامه آمده است: «دونالد ترامپ از زمان آغاز ریاستجمهوریاش آزادی دهها گروگان آمریکایی و خارجی را در اولویت قرار داده و اکنون طرحی جامع برای آزادی تمام گروگانهای باقیمانده و پایان جنگ در غزه روی میز دارد.»
خانوادهها در این نامه نوشتند: «او در تاریکترین روزهای ما نوری تاباند و با رهبری قاطع خود باعث بازگشت ۳۹ نفر از عزیزانمان به خانه شد. تلاشهای او به ما امید داده است که این کابوس بهزودی پایان یابد.»
در این نامه تاکید شده است: «هیچ رهبر یا سازمانی در سال گذشته به اندازه ترامپ برای صلح جهانی تلاش نکرده است. او تنها درباره صلح سخن نگفته، بلکه آن را محقق کرده است.»
واشینگتنپست با اشاره به انحلال تقریبی مرکز مقابله با «تاثیرگذاری مخرب خارجی» و برنامههای کلیدی دفاعی در زمینه کارزار اطلاعاتی در آمریکا که بر مقابله با تهدید علیه دموکراسی متمرکزند، نوشت که روسیه، چین و ایران، برای انتشار ادعاهای دروغ درباره ایالات متحده هیچ بهایی نمیپردازند.
این روزنامه آمریکایی دوشنبه ۱۴ مهر نوشت که دولت دونالد ترامپ «تلاشهای کلیدی برای دفاع در برابر هدفگیری آمریکاییها با ادعاهای نادرست روسیه، چین و ایران را متوقف کرده» است.
واشینگتنپست انحلال تقریبی مرکز مقابله با تاثیرگذاری مخرب خارجی را «خلع سلاح آمریکا در برابر تبلیغات رسانههای این کشورها» دانست.
این مرکز، اصلیترین مرکز عملیات اطلاعاتی ایالات متحده بود و ماموریت داشت «تهدیدات علیه دموکراسی و منافع ملی ایالات متحده» را کاهش دهد؛ از جمله «تلاشهای دشمنان» را برای «تاثیرگذاری بر افکار عمومی».
بر اساس گزارش واشینگتنپست، ایالات متحده همچنین به تازگی یک توافق همکاری با متحدان اروپایی برای شناسایی و افشای عملیاتهای اطلاعاتی که آمریکاییها و متحدانشان را هدف قرار میدهد، لغو کرده است.
واشینگتنپست نوشت که دولت ترامپ این عقبنشینی را با تلاشهای خود برای مقابله با سانسور توجیه میکند اما به نوشته این روزنامه «هشدار دادن درباره ادعاهای نادرست دولتهای دشمن، اطلاعات بیشتری به آمریکاییها میدهد، نه کمتر».
نمونههایی از گزارشهای ساختگی
واشینگتنپست در گزارش خود به گزارشهای غیرمعتبر و ساختگی رسانههای روسیه و ایران از جمله درباره محدودیتها بر هیئت جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد اشاره کرد و نوشت که طبق نظرسنجیها، ۳۵ درصد آمریکاییها دستکم یکی از سه ادعای دروغ روسیه را باور کردهاند.
همچنین در نمونهای دیگر، چندین رسانه دولتی چین از جمله یک روزنامه تحت مالکیت شینهوا (Reference News)، ماه گذشته تلاش کردند بین ایالات متحده و اسرائیل شکاف ایجاد کنند و ادعا کردند که «دو خلبان آمریکایی در پنتاگون دستگیر شدهاند زیرا از حمل مهمات آمریکا به اسرائیل امتناع کردهاند».
در صورتی که به نوشته واشینگتنپست، این ادعا نادرست بود.
همچنین پس از ترور چارلی کرک، رسانههای تحت حمایت دولت در روسیه و ایران و همچنین نمایندگان آنلاین دولت چین، اینترنت را با ادعاهای نادرست پر کردند.
رسانههای دولتی روسیه بیشترین حمله را داشتند و ادعاهای بیاساس کردند؛ از جمله این که ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، مسئول قتل کرک است.
واشینگتنپست افزود: «دولت آمریکا باید دوباره ماموریت آژانسهای اطلاعاتی را برای کشف و هشدار درباره عملیات دروغپراکنی دشمنان غرب، احیا کند.»
اردیبهشت ۱۴۰۳، آوریل هاینز، مدیر وقت اطلاعات ملی آمریکا، در یک نشست کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا گفت: «ایران در تلاشهای خود بهطور فزایندهای تهاجمی میشود. [مقامهای جمهوری اسلامی] بهدنبال دامن زدن به اختلافات و تضعیف اعتماد به نهادهای دموکراتیک ما هستند؛ همانطور که در دورههای قبلی انتخابات شاهد بودیم.»
پیشتر ایراناینترنشنال و سمافور در گزارشهایی اختصاصی به این موضوع پرداخته و اسنادی را منتشر کردهاند.
حکومت ایران اکنون دیگر مقاصد خود را در این زمینه پنهان نمیکند و حتی مقالاتی تحقیقاتی در مورد «نفوذ» منتشر میکند.
خبرگزاری بلومبرگ گزارش داد شرکتهای چینی در حال مبادله قطعات خودرو با فلزات ایرانی مانند مس و روی هستند. اقدامی که بخشی از ساز و کار جدید مبادلهای میان پکن و تهران برای دور زدن تحریمهای غرب به شمار میرود.
بلومبرگ دوشنبه ۱۴ مهر گزارش داد قطعات خودرو تولیدشده بهوسیله شرکتهایی در استان آنهویی از جمله «چری» و «تونگلینگ» بهصورت نیمهمونتاژ به ایران ارسال میشوند و در مقابل، چین از ایران فلزات صنعتی دریافت میکند.
بر اساس این گزارش، این مبادله بخشی از شبکه پیچیدهای است که در آن خودروها در ازای فلزات یا حتی محصولات کشاورزی مانند بادام هندی، معامله میشوند تا از محدودیتهای ناشی از تحریمهای آمریکا عبور کنند.
گزارش بلومبرگ افزود که شرکت خودروسازی چری مستقیما با ایران مبادله انجام نمیدهد، بلکه قطعات و فناوری را به شرکتی دیگر در استان آنهویی میفروشد که خودروها را بهصورت نیمهمونتاژ به ایران ارسال میکند.
در این گزارش به نقل از منابع آگاه آمده است که تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران شامل اشخاص و شرکتهای آن کشور و کسانی است که «از ارزهای دلار و یورو» استفاده میکنند. بنابراین شرکتهای چینی میتوانند تا زمانی که مبادلاتشان با ریال یا یوان انجام شود، بدون نقض تحریمها با ایران تجارت کنند.
بر اساس قوانین چین، تجارت با ایران همچنان قانونی است.
وزارت خارجه چین به بلومبرگ گفت که از این تجارت اطلاعی ندارد اما: «پکن به طور اصولی، همیشه مخالف تحریمهای یکجانبه غیرقانونی بوده است.»
این وزارتخانه افزود: «همکاری عادی بین کشورها و ایران در چارچوب حقوق بینالملل معقول، عادلانه و قانونی است و باید مورد احترام و حفاظت قرار گیرد.»
نمایندگان شرکتهای چری و تونگلینگ به درخواستهای بلومبرگ برای اظهارنظر درباره این گزارش پاسخ ندادهاند.
چری در گزارش عرضه اولیه سهام خود در هنگکنگ اعلام کرده تا پایان سال ۲۰۲۴ همکاریاش را با ایران و کوبا متوقف کرده و قصد دارد فعالیتش در روسیه را تا سال ۲۰۲۷ به حداقل برساند.
انتقادها از خودروی چینی در ایران
واردات خودروی چینی به ایران در شرایطی است که پیشتر انتقادهایی از سوی برخی نمایندگان و مقامات صنفی در این زمینه مطرح شده است.
تیر ۱۴۰۲، لطفالله سیاهکلی، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی، به قیمت بالای خودروهای چینی در کشور اعتراض کرد و گفت: «خودروهای چینی که در ایران عرضه میشود قیمت واقعیشان ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان است که با قیمت ۷۵۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان وارد [میشوند] و در بازار سه میلیارد تومان میفروشیمشان.»
پیش از او نیز مهدی دادفر، دبير انجمن واردكنندگان خودرو از ممنوعیت واردات خودرو و تسخیر بازار با خودروها و قطعات چینی انتقاد کرد.
او گفت: «خيلی زحمت كشيدند جلوی واردات را گرفتند كه برندهای جهانی وارد نشود و ما را به يكی از استانهای چين تبديل كردند. این همه خودروی چینی حتی در نمایشگاههای چین هم نیست.»
کمال هادیانفر، رییس پلیس راهور نیز پیش از این با انتقاد از خودروسازان ایرانی بهدلیل استفاده از قطعات خارجی گفت: «امروز یکی بیاید از خودروسازان بپرسد که چرا از چین قطعه وارد میکنند؟»
مقامهای اندونزی دوشنبه ۱۴ مهر اعلام کردند شمار قربانیان حادثه فروریختن مدرسهای در این کشور به ۶۵ نفر رسیده است. عملیات جستوجو ادامه دارد و برخی خانوادهها همچنان در انتظار یافتن عزیزان مفقود خود هستند.
بخشی از ساختمان چند طبقه مدرسهای در جزیره جاوای اندونزی، هفتم مهر بهطور ناگهانی فروریخت. در زمان وقوع این حادثه، دانشآموزان برای نماز عصر گرد هم آمده بودند.
نیروهای امدادی همچنان بهصورت ۲۴ ساعته برای آواربرداری از این مدرسه شبانهروزی اسلامی مشغول کار هستند.
یودهی برامانتیو، مدیر عملیات سازمان ملی جستوجو و نجات اندونزی، تاکید کرد امدادگران همچنان به تلاش خود در محل این حادثه مرگبار ادامه خواهند داد.
او اضافه کرد: «احتمالا عملیات را تا زمانی ادامه خواهیم داد که مطمئن شویم تمام قربانیان پیدا شدهاند.»
یودهی تخمین زد مقامها تا سهشنبه ۱۵ مهر بتوانند آوار را بهطور کامل پاکسازی کنند.
۱۳ مهر و پیش از رسیدن شمار کشتهشدگان به ۶۵ نفر، یودهی گفته بود: «مجموع کسانی که تاکنون تخلیه کردهایم ۱۴۹ نفر هستند که از این تعداد ۴۵ نفر جان باختهاند و ۱۰۴ تن دیگر نجات یافتهاند.»
او در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کرده بود نیروهای امدادی ۱۹ قربانی دیگر را از زیر آوار بیرون کشیدهاند.
بودی ایراوان، مقام سازمان ملی مدیریت بلایای اندونزی، ۱۳ مهر به خبرنگاران گفت عملیات آواربرداری حدود «۶۰ درصد» پیشرفت داشته است.
او اضافه کرد: «امیدواریم تا فردا همهچیز صاف و هموار شود و بتوانیم تعداد تقریبی قربانیانی را که هنوز زیر آوار هستند، مشخص کنیم.»
بازرسان در حال بررسی علت فروریختن ساختمان هستند اما نشانههای اولیه حاکی از ساختوساز غیراستاندارد این مدرسه است.
مقامهای اندونزی هشدار دادهاند عملیات نجات پیچیده است زیرا لرزش در یک نقطه میتواند بر بخشهای دیگر اثر بگذارد.
پس از آنکه دوره ۷۲ ساعته «طلایی»، بهترین زمان برای زنده یافتن احتمالی حادثهدیدگان، به پایان رسید، خانوادههای مفقودشدگان ۱۰ مهر موافقت کردند که از تجهیزات سنگین در عملیات امدادی استفاده شود.
استانداردهای سست در ساختوساز باعث بروز نگرانیهای گستردهای درباره ایمنی ساختمانها در اندونزی شده است.
در ماه سپتامبر نیز دستکم سه نفر در پی فروریختن ساختمانی که میزبان مراسم دعاخوانی در غرب جاوا بود، جان خود را از دست دادند و دهها تن دیگر زخمی شدند.
یک دادگاه تجدیدنظر سوئد، راسموس پالودان، فعال راستگرای افراطی را که در سال ۱۴۰۱ به اتهام «نفرتپراکنی علیه مسلمانان» و پس از اظهاراتش هنگام آتش زدن قرآن محکوم شده بود، از یکی از دو اتهام تبرئه و حکم چهار ماه زندان او را معلق کرد.
دادگاه تجدیدنظر اسکونه و بلکینگه در شهر مالمو در جنوب سوئد، دوشنبه ۱۴ مهر پالودان را از یکی از دو اتهام خود تبرئه کرد و حکم داد که او «اسلام را بهعنوان یک ایده نقد کرده و نه پیروان این دین را».
همچنین دادگاه حکم زندان او را تعلیق و جریمه مالی برای او تعیین کرد.
سال ۱۴۰۱، این فعال سوئدی-دانمارکی تحت حفاظت شدید پلیس و در پناه موانع فلزی، نسخهای از قرآن را سوزاند.
پالودان چندین بار کتاب مقدس مسلمانان را در ملاء عام به آتش کشید و گاهی آن را با گوشت خوک پوشاند.
در آن زمان، موجی از قرآنسوزی در دانمارک و سوئد به راه افتاده بود که این موضوع خشم جهان اسلام را برانگیخت و کشورهای اسلامی خواستار ممنوعیت چنین اقداماتی از سوی دولتهای منطقه اسکاندیناوی شدند.
۳۱ تیر ۱۴۰۲، بهدنبال سوزاندن قرآن از سوی فرد دیگری به نام سلوان مومیکا، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در پیامی اعلام کرد دولت سوئد باید عامل آتش زدن قرآن را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد و «اشد مجازات برای "عامل این جنایت" مورد اتفاق همه علمای اسلام است».
شماری دیگر از مقامهای جمهوری اسلامی نیز خواهان اخراج سفیر و تعطیلی سفارت سوئد در ایران شدند.
مومیکا، پناهنده عراقی در سوئد بود که یک سال بعد از آتش زدن قرآن، در آپارتمانی در حوالی استکهلم، پایتخت سوئد، به ضرب گلوله کشته شد.
مجاز بودن آتش زدن متون مذهبی در سوئد
آتش زدن متون مذهبی تحت قانون آزادی بیان سوئد مجاز است اما تحریک علیه یک گروه قومی یا ملی، مانند توهین و آسیب رساندن به مسلمانان، میتواند نقض قانون محسوب شود.
بر اساس نظر دادگاه تجدیدنظر، اظهارات پالودان هنگام سوزاندن قرآن میتواند بهعنوان نقد دین تفسیر شود که طبق قانون، مجازاتپذیر به عنوان تحریک علیه یک گروه قومی نیست.
در حکم دادگاه آمده است: «با توجه به اینکه این سیاستمدار در بخشهای دیگر اظهاراتش، اسلام را بهعنوان یک ایده نقد کرده، مشخص نیست که اظهارات مورد نظر، نقد مسلمانان بهعنوان یک گروه باشد.»
با این حال دادگاه محکومیت او را در اتهام دوم، یعنی تحریک علیه یک گروه قومی، تایید کرد و حکم داد که پالودان به یکی از حاضران توهین کرده است.
سمیرا، دختر اوکراینی که به دست پدرش ربوده شده بود، پس از ۱۲ سال اسارت در غزه به وسیله نیروهای اسرائیلی آزاد شد و به اوکراین بازگشت.
به گزارش رسانههای اسرائیلی، سمیرا در برنامهای که از سوی سفارت اوکراین در اسرائیل، سرویس اطلاعاتی اوکراین و وزارت خارجه اسرائیل هماهنگ شده بود، به کشورش بازگشت.
یوشن کورنیچوک، سفیر اوکراین در اسرائیل که بر عملیات انتقال او و چند نفر دیگر نظارت داشت، گفت: «بهدلیل تنشهای موجود بین اسرائیل و مصر، اسرائیلیها پیشنهاد کردند گروه از طریق اسرائیل به اردن منتقل شود.»
سمیرا از طریق گذرگاه کرم شالوم وارد اسرائیل و پدرش بلافاصله از سوی شینبت برای بازجویی دستگیر شد.
جمعه ۱۱ مهر، سمیرا به اوکراین رسید و در ایستگاه قطار در جنوب کشور با خانوادهاش ملاقات کرد. او بیش از یک دهه مادرش را ندیده بود.
ماجرا چه بود؟
سمیرا عبدالله، اهل خارکیف اوکراین که اکنون ۱۷ ساله است، سال ۲۰۱۳ همراه با برادرانش به وسیله پدر فلسطینیاش ربوده و به غزه برده شد و بعد به عنوان اهرم فشار، نگه داشته شد.
او در یک کمپ چادری در غزه زندگی میکرد و نیروهای اسرائیلی در یک عملیات پیچیده او را آزاد کردند.
زمانی که پدر سمیرا با خانوادهاش در خارکیف زندگی میکرد، با فریب همسر سابقش گفت که سه فرزندشان، جمال، احمد و سمیرای خردسال را برای دیدار کوتاه با والدین بیمار خود به غزه میبرد.
پس از ورود به غزه، او از بازگشت خودداری کرد و عملا کودکان را ربود و مادرشان را از آنها جدا کرد.
النا، همسر سابق این مرد فلسطینی، اقدام قانونی انجام داد و دادگاههای بینالمللی احکام بازگرداندن کودکان را صادر کردند اما اجرای آن در غزه ممکن نبود.
مادر سمیرا سالها تماسی محدود با بچههایش داشت و هدیههای کوچک برای تولدهایشان میفرستاد.
او گفت: «آنها آنجا تولدها را جشن نمیگیرند، بنابراین این روش من بود تا به آنها یادآوری کنم که وجود دارم.»
پس از کشتار هفتم اکتبر و جنگ در غزه، شرایط بدتر شد. اوایل سال ۲۰۲۴، در میان تخلیه اتباع خارجی، پدر سمیرا موافقت کرد دو پسر بزرگتر که بیش از ۱۵ سال داشتند، آزاد شوند و آنها در مارس ۲۰۲۴ به خارکیف منتقل شدند.
در یک سال و نیم گذشته، سمیرا در یک کمپ چادری در غزه زندگی کرد و از کمبود شدید غذا، آب و برق و بمبارانهای مداوم رنج برد.
برادرانش برای خرید کنسرو برای او پول میفرستادند.
النا گفت: «او یک قوطی ذرت میخرید و تمام روز از آن میخورد.»
بر اساس گزارشها، پدر او تلاش کرده بود او را به عقد چند مرد محلی درآورد و به عنوان «مهریه»، قوطیهای غذا و کیسههای برنج طلب کرده بود.
سمیرا که اکنون به خانه بازگشته، با کمک برادرانش در حال تطبیق با شرایط جدید زندگی در اوکراین است. آنها به او کمک میکنند زبان اوکراینی را فرا بگیرد و برای تحصیلات آینده برنامهریزی کند. او اگرچه اکنون در امنیت است، زخمهای عاطفی ناشی از سالها اسارت هنوز در او باقی مانده است.