تبریک شاهزاده رضا پهلوی به برنده نوبل صلح: به زودی ملتهای ایران و ونزوئلا آزاد میشوند
شاهزاده رضا پهلوی ضمن تبریک به ماریا کورینا ماچادو برای دریافت جایزه نوبل صلح، او را «مدافعی خستگیناپذیر برای دموکراسی و کرامت در ونزوئلا» خواند و نوشت «ایرانیان در کنار مردم ونزوئلا در مبارزهشان ایستادهاند. بهزودی هر دو ملت ما آزاد خواهند شد.»
او افزود: «ایرانیان در کنار مردم ونزوئلا در مبارزهشان ایستادهاند. بهزودی هر دو ملت ما آزاد خواهند شد.»
در حالی که زنان و دختران ایرانی در برابر سیاست حکومتی حجاب اجباری همچنان مقاومت میکنند، ائمه جمعه، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در سراسر ایران در سخنرانیهای خود بار دیگر خواستار تحمیل حجاب اجباری از سوی حکومت شدند.
اعضای مجلس خبرگان رهبری در جلسه مشترک هیئترییسه و کمیسیونهای این نهاد ازوضعیت حجاب در ایران انتقاد کردند.
هاشم حسینیبوشهری، عضو مجلس خبرگان، جمعه ۱۸ مهر گفت: «هم در مسئله اقتصاد و معیشت مردم و هم فرهنگی به ویژه حجاب شاهد نوعی رهاشدگی و بیاعتنایی از سوی مسئولان امر هستیم که موجب ناراحتی مراجع تقلید، علما و عموم مردم شده است.»
همزمان، مجتبی ذوالنوری، نماینده قم در مجلس گفت: «اگر موضوع حجاب به درستی مدیریت نشود، همانند شکاف سد، روزبهروز وخامت اوضاع بیشتر خواهد شد و قابل جمع کردن نیست.»
او ادامه داد: «بدنه مجلس در این زمینه تلاش کرده اما هیئت رییسه کمکاری داشته است.»
ائمه جمعه در سراسر کشور نیز که بر اساس بولتنهای یکسان حکومتی سخنرانی میکنند، خواستار اعمال حجاب اجباری شدند.
محمدجواد حاجعلیاکبری، امام جمعه موقت تهران، در نمازجمعه این شهر خواستار رعایت «حجاب و عفاف در محیط اجتماعی» شد.
مصطفی هاشمی، امام جمعه شهرکرد نیز گفت: «حجاب حق شخصی نیست که کسی بتواند از آن بگذرد، بلکه تکلیفی الهی است. ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی و فروپاشی خانوادهها در غفلت از این حکم الهی نهفته است.»
او افزود: «باید بدانیم بیتوجهی به حجاب، آرامش روانی جامعه را بر هم میزند.»
این اظهارات در شرایطی مطرح شده است که زنان و دختران ایرانی در عمل حجاب اجباری را به امری متعلق به گذشته بدل کردهاند و حکومت از بیم ایجاد موجی از اعتراضات، قانون سختگیرانهای را که در مجلس درباره اعمال حجاب اجباری به تصویب رساند، تعلیق کرده است.
پیشتر محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، طی مناظرهای در رسانه «انتخاب» درباره نرم شدن پارادایمها در جمهوری اسلامی گفت: «دیگر دوران اینکه با قانون اجباری حجاب، مملکت را اداره کرد گذشته است.»
او افزود: «لایحه حجاب را شورای عالی امنیت ملی «کات» کرده و قابل پیگیری نیست؛ از نظر حاکمیت دیگر الزامی برای اقدام پیرامون قانون حجاب و جریمه نقدی وجود ندارد.»
با این حال، در هفتههای گذشته، گزارشهای متعددی از پلمب واحدهای صنفی از جمله کافهها و رستورانها در شهرهای مختلف به دلایلی مانند رعایت نکردن حجاب اجباری منتشر شده است.
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ضمن تاکید بر اینکه تمامی واحدهای صنفی و اماکن عمومی در ایران ملزم به رعایت حجاب هستند، آنها را به تعطیلی یا پلمب تهدید کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نظارت بر اماکن عمومی پنجشنبه ۱۷ مهر در اطلاعیهای خطاب به تمامی واحدهای صنفی و اماکن عمومی در ایران تاکید کرد که «مشمول قوانین خاص، ملزم به رعایت مقررات، ضوابط و قوانین جاری کشور هستند.»
در نظامهای قضایی جهان، خطا اجتنابناپذیر است اما در مورد مجازات مرگ، خطا به قیمت جان انسان تمام میشود. پژوهشها نشان میدهند از سال ۱۹۷۳ تا سال ۲۰۰۴، حدود چهار درصد از احکام اعدام در آمریکا بر پایه محکومیتهای نادرست صادر شدهاند.
این آمار در کشوری با شفافترین نظام قضایی جهان، نشانهای از واقعیتی تلخ است: هیچ نظامی بیخطا نیست. اعدام، خطا را برای همیشه تثبیت میکند و هیچ چیز نمیتواند آن را تغییر دهد.
واقعیت خطا در نظامهای قضایی
ایالات متحده تنها کشوری است که درباره تبرئهشدگان از حکم اعدام آمار کامل، مستند و بهروز دارد.
بر اساس گزارش مرکز اطلاعات مجازات اعدام در آمریکا، از سال ۱۹۷۳ تاکنون، دستکم ۲۰۰ نفر که در این کشور به مرگ محکوم شده بودند، تبرئه شدهاند. بسیاری از آنان پس از دههها زندان و برخی تنها چند روز پیش از اجرای حکم.
آخرین مورد در آوریل ۲۰۲۵، مربوط به مردی در ایالت لوئیزیانا بود که پس از ۲۹ سال حبس در انتظار اعدام، با آزمایش دیانای بیگناه شناخته شد.
تحلیل دادههای مرکز اطلاعات مجازات اعدام نشان میدهد: میانگین زمان بین محکومیت و تبرئه حدود ۱۸ سال است، بیش از ۸۰ درصد از تبرئهشدگان از اقلیتهای نژادی هستند و در بیش از نیمی از پروندهها، شهادت نادرست یا اعتراف اجباری نقش اصلی داشته است.
این آمار در کشوری بهدست آمده که از نظر امکانات فنی و حقوقی، یکی از پیشرفتهترین نظامهای دادرسی را دارد.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان و کارولینای شمالی در مطالعهای با روش «تحلیل بقا» برآورد کردند که حدود ۴.۱ درصد از همه احکام اعدام در آمریکا به اشتباه صادر شدهاند.
به بیان ساده، از هر ۲۵ نفر محکوم به مرگ، یک نفر بیگناه است.
چگونه افراد بیگناه به مرگ محکوم میشوند؟
بررسیهای تطبیقی در آمریکا، ژاپن، پاکستان، نیجریه و اندونزی، نشان میدهند مسیر خطا تقریبا در همهجا مشابه است.
بازجوییهای خشونتآمیز یا طولانی
متهمان در شرایط استرس، تهدید یا شکنجه، به اعترافهای نادرست وادار میشوند.
در بسیاری از کشورها، پلیس بدون حضور وکیل اعتراف میگیرد. بعدها همان اعتراف مبنای صدور حکم مرگ میشود.
شهادتهای اشتباه یا خریداریشده
شاهدان ناآگاه، نژادپرست یا حتی پولی، روایتهایی میسازند که با حقیقت سازگار نیست. در آمریکا، نزدیک به ۴۵ درصد تبرئهشدگان قربانی شهادت نادرست بودهاند.
ضعف در دفاع حقوقی
وکلای تسخیری در بسیاری کشورها پروندههای متعدد دارند و بودجهای برای تحقیقات مستقل ندارند. حتی در ایالات متحده، در بیش از ۷۰ درصد پروندههای منتهی به اعدام، وکیل متهم از تجربه کافی برخوردار نبوده است.
شواهد علمی ناقص یا جعلی
در برخی کشورها آزمایشهای پزشکی قانونی در سطح ابتدایی است یا با فساد اداری همراه است. استفاده از اثر انگشت یا تطبیق مو، بدون کنترلهای علمی دقیق، به صدور احکام نادرست انجامیده است.
تعصب نژادی و طبقاتی
در آمریکا احتمال صدور حکم مرگ برای متهمان سیاهپوست که قربانی سفیدپوست داشتهاند بیش از چهار برابر است.
در کشورهای آسیایی نیز مهاجران یا متهمان فقیر، بیشتر هدف احکام سنگین قرار میگیرند.
وقتی حقیقت دیر میرسد
در بسیاری موارد، حقیقت پس از سالها یا حتی پس از مرگ محکوم آشکار میشود.
نمونه معروف، کامرون تاد ویلینگهام در ایالت تگزاس است. مردی که در سال ۲۰۰۴ به اتهام آتشسوزی عمدی و قتل سه فرزندش اعدام شد.
تحقیقات بعدی نشان داد که آتشسوزی احتمالا حادثهای غیرعمدی بوده و شواهد آتشنشانی «غیرعلمی و غلط تفسیر شده» بودند.
کمیسیون علمی تگزاس بعدها اعلام کرد: «هیچ مدرک معتبری مبنی بر جرم وجود نداشت.»
اما اعدام پیش از آن اجرا شده بود.
در کشورهای دیگر نیز چنین نمونههایی وجود دارد.
در ژاپن، در پرونده معروف به «چهار زندانی اوکایاما»، سه نفر پس از اعدام با حکم دیوان عالی تبرئه شدند.
در پاکستان و اندونزی، فعالان حقوق بشر دهها پرونده مشابه را مستند کردهاند که در آن متهمان سالها بعد از اجرای حکم، بیگناه شناخته شدهاند.
عدالت پس از مرگ؟
در بسیاری از کشورها، سازوکار مشخصی برای بازبینی پس از اعدام وجود ندارد و حتی اگر شواهد تازهای کشف شود، پرونده مختومه تلقی میشود.
در آمریکا، برخی ایالتها کمیسیونهای «بازنگری احکام مرگ» ایجاد کردهاند اما دامنه اختیارشان محدود است.
در کشورهایی چون ایران، عربستان سعودی و مصر، اطلاعات مربوط به احکام اعدام و دلایل صدور یا توقفشان بهصورت علنی منتشر نمیشود و خانوادهها اغلب از سرنوشت عزیزان خود بیخبر میمانند.
بر اساس گزارش دبیرخانه سازمان ملل، دستکم در ۴۰ کشور جهان، حق تجدیدنظر موثر برای محکومان به مرگ وجود ندارد یا بسیار محدود است. یعنی بسیاری از احکام در دادگاههای استیناف صرفا تایید میشوند؛ بدون بازبینی واقعی شواهد.
نقش فناوری در کشف بیگناهی
پیشرفت علم دیانای از دهه ۱۹۹۰ انقلابی در پروندههای کیفری ایجاد کرد. بر اساس آمار، در پروژه «بیگناهی» در ایالات متحده، ۳۷۵ نفر از محکومان جرایم سنگین از طریق آزمایش دیانای تبرئه شدند که از این میان، ۲۱ نفر در انتظار اعدام بودند.
در کشورهای دیگر نیز فناوری ژنتیک جان دهها نفر را نجات داده است.
با این حال، دسترسی برابر به این فناوری هنوز در سطح جهانی فراهم نیست. در بسیاری کشورها امکانات آزمایش دیانای محدود، گران و متمرکز در پایتختهاست.
کارشناسان میگویند اتکای صرف به علم نیز کافی نیست، چون اگر نظام قضایی شفاف و پاسخگو نباشد، حتی دقیقترین ابزارها هم به داد بیگناهان نمیرسند.
معیارهای بینالمللی برای پیشگیری از خطاهای مرگبار
سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری بارها تاکید کردهاند حتی در کشورهایی که هنوز مجازات اعدام را لغو نکردهاند، باید حداقل استانداردهای زیر رعایت شود: دسترسی فوری و بدون مانع به وکیل مستقل از لحظه بازداشت، ممنوعیت مطلق شکنجه و اعتراف اجباری، حق دسترسی به شواهد و کارشناسی مستقل برای دفاع، دادگاههای صالح و بیطرف با حق تجدیدنظر واقعی، حق درخواست عفو یا تخفیف مجازات در بالاترین سطح اجرایی و شفافیت کامل در اعلام آمار اعدامها و روند قضایی.
این معیارها در اسناد مختلف از جمله میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و اصول تضمین حداقل دادرسی عادلانه آمدهاند.
اما در گزارش سال ۲۰۲۵ دفتر حقوق بشر سازمان ملل آمده است: «بسیاری از کشورها این استانداردها را رعایت نمیکنند و در نتیجه، خطر اعدام بیگناهان همواره وجود دارد.»
چرا لغو اعدام تنها راه حذف خطاست؟
در بحثهای بینالمللی درباره مجازات مرگ، یکی از استدلالهای محوری این است که اگر حتی یک بیگناه اعدام شود، نظام عدالت کیفری شکست خورده است. به همین دلیل، بسیاری از کشورها حتی پیش از لغو کامل قانونی، ابتدا اجرای اعدام را تعلیق کردند تا خطر خطا از میان برود.
تایوان از سال ۲۰۲۰ تاکنون هیچ اعدامی انجام نداده، در حالی که قانون آن را هنوز حفظ کرده است.
مالزی در سال ۲۰۲۳ مجازات اعدام را لغو کرد و پروندههای قبلی را مورد بازنگری قرار داد.
غنا در سال ۲۰۲۴ تمامی احکام اعدام را به حبس ابد تبدیل کرد.
در هر سه کشور، استدلال اصلی این بود: «خطای انسانی در دادرسی اجتنابناپذیر است و هیچ نظامی حق ندارد بر پایه خطا جان انسان را بگیرد.»
اعدام و افکار عمومی
در بسیاری کشورها، حفظ مجازات اعدام با ادعای «خواست مردم» توجیه میشود اما نظرسنجیهای جهانی نشان میدهند این ادعا در حال تغییر است.
بر اساس پیمایش جهانی موسسه گالوپ در سال ۲۰۲۴، تنها ۴۲ درصد مردم جهان گفتهاند که با اعدام بهعنوان مجازات قانونی موافقاند. این رقم در دهه ۱۹۹۰ بیش از ۷۰ درصد بود.
حتی در کشورهایی با اجرای فعال اعدام، حمایت عمومی کاهش یافته است: در نظرسنجی سال ۲۰۲۵ «پیو ریسرچ سنتر»، تنها ۵۳ درصد آمریکاییها خواستار حفظ اعدام بودند، در حالی که در سال ۱۹۹۶ این رقم ۷۸ درصد بود.
تحلیل جامعهشناسان نشان میدهد افزایش آگاهی از اشتباهات قضایی، تاثیر رسانهها در روایت پروندههای تبرئه و گسترش دسترسی به دادهها، بهتدریج دیدگاه جهانی را نسبت به اعدام تغییر داده است.
چشمانداز جهانی تا سال ۲۰۲۶
با وجود آنکه هنوز برخی کشورها بر اعدام پافشاری میکنند، مسیر کلی روشن است.
تا پایان سال ۲۰۲۵، ۱۴۵ کشور اعدام را در قانون یا در عمل لغو کردهاند. در بیشتر مناطق، حتی کشورهایی که هنوز قانون اعدام دارند، اجرای آن را سالهاست متوقف کردهاند.
در مقابل، تعداد اعدامهای جهانی (هزار و ۵۱۸ مورد در سال ۲۰۲۴) بهرغم افزایش نسبی، در مقیاس تاریخی پایینتر از دهههای گذشته است.
در سطح دیپلماتیک، پیوستن کشورها به پروتکلاختیاری دوم میثاق مدنی و سیاسی در حال افزایش است (۹۲ کشور تا سپتامبر ۲۰۲۵) و مجمع عمومی سازمان ملل برای یازدهمین بار در دسامبر ۲۰۲۵ قرار است قطعنامهای تازه برای تعلیق جهانی تصویب کند.
اعدام شاید نماد قدرت دولتها باشد اما تبرئهها نشان میدهد قدرت واقعی، در پذیرش خطا و توان اصلاح آن نهفته است. به همین دلیل، لغو اعدام نه فقط تصمیمی اخلاقی، بلکه ضرورتی برای حفظ اعتبار عدالت در قرن بیستویکم است.
رسانههای ایران با پخش ویدیو اعترافات اجباری، از بازداشت سه رپر دیگر در ایران به نامهای دانیال فرجی ملقب به «مشکی» و اردلان، ملقب به «دلو» و سجاد شاهی بهدلیل آنچه «انتشار محتوای نامتعارف و آثار بحثبرانگیز در شبکههای اجتماعی» خوانده شده، خبر دادهاند.
براساس این گزارشها، هر سه نفر به دست پلیس امنیت تهران بازداشت شدهاند.
در بین این سه رپر، دانیال فرجی سابقه انتشار آثاری سیاسی در کارنامه خود دارد و در ویدیو اعترافات خود نیز مجبور شده از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، عذرخواهی کند.
بازداشت او در حالی صورت گرفته که در جریان جنگ ۱۲ روزه، ترانهای علیه اسرائیل بهدلیل حمله به ایران تولید کرده بود.
دانیال فرجی تا پیش از ویدیو اعتراف اجباری، تصویری از چهره خود منتشر نکرده بود و در همه موزیک ویدیوهایش ماسکی سیاهرنگ به چهره داشت. دانیال فرجی در ویدیو اعتراف اجباری، این ماسک را برای اولین بار از چهره خود بر میدارد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، این سه رپر به تیپ سه زندان تهران بزرگ منتقل شدهاند.
بر اساس این اطلاعات، چندین رپر دیگر نیز در ایران از سوی قوه قضاییه احضار شدهاند.
در هفته گذشته نیز دستکم دو رپر و یک آهنگساز بازداشت شدند. آرش صیادی، اشکان شکاریان مقدم، رپر و رسام سهرابی، اهنگسازانی بودند که بهدلیل آنچه «درگیری فیزیکی و فحاشی در یک فضای عمومی» عنوان شده بود، بازداشت شدند.
این سه نفر نیز پس از بازداشت مجبور به اعتراف اجباری شدند. در ویدیوهای منتشر شده از اعترافات، آنها برهنه و با سر تراشیده دیده میشوند و به اجبار متنی مشترک را «در ابراز ندامت و عذرخواهی» میخوانند. اتفاقی که با واکنش اعتراضی توماج صالحی هم مواجه شد.
توماج صالحی با انتشار ویدیویی گفت: «مسئله این نیست که این سه نفر چه کسانی هستند و چه کاری انجام دادهاند. مسئله اصلی این است که چه کسی به این ماموران اجازه داده فردی را پس از ترساندن و فشار، با سر تراشیده مقابل دوربین بنشانند و مجبورش کنند از روی یک متن بخواند؟»
انتشار ویدیوهای اعتراف اجباری از سوی جمهوری اسلامی، سابقهای طولانی دارد و از بدو انقلاب ۵۷ وجود داشته است. حکومت همچنین از ابتدای رشد موسیقی رپ در ایران، با این پدیده برخورد کرده است.
محمدمهدی حسینیهمدانی، نماینده خامنهای در استان البرز با اشاره به جنگ ۱۲ روزه گفت: «آمریکاییها وقتی دیدند جمهوری اسلامی با قدرت موشکی خود به بازدارندگی لازم رسیده، شروع به التماس برای توقف آن کردند.»
او افزود: «آنها خواستار کاهش برد موشکهای ما تا سطح یک تیرکمان هستند.»
همزمان با ۱۸ مهر، روز نکوداشت زایندهرود، نگرانیها درباره وضعیت بحرانی این رودخانه افزایش یافته است و کارشناسان، کنشگران محیط زیست و شماری از نمایندگان مجلس نسبت به وخامت اوضاع و پیامدهای گوناگون آن هشدار دادهاند.
عباس مقتدایی، نماینده اصفهان در مجلس، ۱۸ مهر وزارت نیرو را بهدلیل ناکامی در مدیریت بحران زایندهرود مقصر دانست و گفت: «مشکلات این رودخانه از جمله فرونشست زمین، ریزگردها و مسائل آب شرب و کشاورزی ناشی از کمکاریهای وزارت نیرو است.»
او عباس علیآبادی، وزیر نیرو، را متهم کرد که تاکنون «گزارش قانعکنندهای» برای حل بحران زایندهرود ارائه نداده است.
مقتدایی خواستار «طرح علمی مسائل و برنامهریزی دقیق» از سوی فعالان محیطزیست و کشاورزان بهمنظور بهبود وضعیت زایندهرود شد.
برهم خوردن تعادل در حوضه زایندهرود
منصور سهرابی، متخصص بومشناسی و محیط زیست، در مصاحبه با ایراناینترنشنال به از بین رفتن تعادل در حوضه زایندهرود اشاره کرد و گفت: «گسترش بیرویه صنایع آببر، توسعه کشاورزی در یک منطقه خشک و رشد جمعیت باعث افزایش میزان مصرف آب شدهاند.»
او با انتقاد از مدیریت جمهوری اسلامی در مواجهه با بحران زایندهرود گفت حاکمیت تنها بر تامین و انتقال آب تمرکز کرده است، در حالی که این رویکرد به حل ریشهای مشکل منجر نخواهد شد.
سهرابی تاکید کرد بهینهسازی مصرف آب و تدوین برنامههای توسعهای متناسب با تغییرات اقلیمی، تنها راههای پایدار برای عبور از این بحران هستند.
معضل تامین آب آشامیدنی برای مردم اصفهان
حامد یزدیان، نماینده اصفهان در مجلس، ۱۸ مهر گفت برداشتهای غیرمجاز از بالادست رودخانه در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری نقش مهمی در تشدید بحران زایندهرود دارند.
یزدیان اضافه کرد: «با توجه به کاهش ۴۰ درصدی میزان بارشها، مدیریت این حجم برداشت آب مستلزم درک عمیق فاجعه و اقدام بهموقع وزارت نیرو است.»
او هشدار داد کاهش چشمگیر ذخیره سد زایندهرود و پیشبینی کاهش بارشها در فصل پاییز، تامین آب آشامیدنی بیش از پنج میلیون نفر از مردم اصفهان را در معرض خطر جدی قرار داده است.
۱۷ مهر، اسفندیار امینی، دبیر اجرایی اتاق اصناف کشاورزان اصفهان، اعلام کرد کشاورزان اصفهانی طی چهار سال گذشته تنها در مجموع ۱۷۶ روز از آب زایندهرود بهرهمند بودهاند.
او با اشاره به برهم خوردن توازن میان تامین و مصرف آب در حوضه زایندهرود افزود از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۹۲ میزان تخصیص آب از ۷۲۵ میلیون به نزدیک دو میلیارد مترمکعب افزایش یافت.
تخصیص آب به معنای تعیین سهم بخشهای مختلف مانند کشاورزی، صنعت و شرب از منابع آبی یک حوضه است.
به گفته امینی، این تخصیصهای بیضابطه و ناهماهنگ باعث شده هر فردی که به زایندهرود دسترسی دارد، بدون نظارت موثر اقدام به برداشت آب کند.
لزوم در نظر گرفتن احیای زایندهرود بهعنوان یک مطالبه ملی
جمعی از فعالان محیط زیست و چهرههای دانشگاهی در استان اصفهان ۱۷ مهر با انتشار بیانیهای نسبت به وخامت وضعیت زایندهرود و تالاب گاوخونی هشدار دادند و خواستار قرار گرفتن احیای پایدار این رودخانه در صدر اولویتهای ملی شدند.
در این بیانیه آمده است: «انتشار ریزگردهای حاوی مواد سمی از تالاب بینالمللی گاوخونی و بستر خشک زایندهرود تا شعاع چند صد کیلومتر، اهمیت ملی بحران خشکی این رودخانه و تالاب را نشان میدهد.»
فعالان محیط زیست هشدار دادند نادیده گرفتن حقابهها، بهویژه حقابه تالاب گاوخونی، و بحران در تامین آب شرب و بهداشت در شهرها و روستاهای حوضه زایندهرود، از بیعدالتی و بیتوجهی به قوانین ملی در مدیریت آب حکایت دارند.