شکریا برادوست، پژوهشگر امنیت بینالملل و سیاست خارجی، گفت: «نزدیکی آمریکا به کشورهایی چون قطر و ترکیه، که هر دو در تحولات مرتبط با غزه و حماس نقش تعیینکننده دارند، در کنار تلاش مصر برای بازگرداندن جایگاه منطقهای خود، از عوامل کلیدی آتشبس میان اسرائیل و حماس است.»

سلامت روان که ماه اکتبر را به نام آگاهی آن میشناسیم، فراتر از فقدان اختلال یا بیماری است. این مفهوم شامل توانایی فرد برای مقابله با فشارهای زندگی، مدیریت احساسات و روابط خود، و مشارکت فعال و موثر در جامعه میشود.
در واقع، سلامت روان حالتی از بهزیستی روانی-اجتماعی است که به فرد امکان تجربه یک زندگی معنادار، ایجاد ارتباطات موثر با دیگران و فعالیت سازنده در جامعه را میدهد.
جامعه ما در دهههای اخیر تحت تاثیر چرخهای مداوم از بحرانهای چندگانه قرار گرفته است، مانند جنگ، محدودیتها و فشارهای اجتماعی، تحریمهای اقتصادی فلجکننده، بیثباتیهای سیاسی و همهگیری کرونا.
این تحولات عمیق تاریخی و اجتماعی باعث افزایش اضطراب، افسردگی و احساس ناامیدی در بخشهای گستردهای از جامعه ایران شدهاند.
دادههای رسمی نشان میدهند حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت ایران با نوعی اختلال روانی مواجهاند و فشارهای مزمن اقتصادی و اجتماعی، وضعیت روان جمعی را در مرحله هشدار قرار داده است.
تحلیل سلامت روان جمعی که شاخص رفاه فردی و ستون پایداری اجتماعی به شمار میرود، نیازمند پیوند دادن تجربههای فردی با شرایط ساختاری و تاریخی جامعه است.
این رویکرد چندبعدی بر ضرورت توجه به پویاییهای اجتماعی و عدالت ساختاری تاکید میکند.
وضعیت سلامت روان: تکیه بر دادههای پژوهشی
چشمانداز کلی: مجموعهای از شواهد پژوهشی و گزارشهای رسمی نشان میدهد بار مشکلات روانی در جامعه بهطور فزایندهای افزایش یافته است.
برآوردهای پیمایشی ملی و نهادهای علمی کشور شیوع اختلالات روانی را در گسترهای بین ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت گزارش کردهاند.
این عدد بدان معناست که تقریبا یکچهارم تا یکسوم افراد در دورههای معینی از عمر خود با حداقل یک مشکل روانشناختی روبهرو بودهاند.
پراکندگی منطقهای و الگوهای جمعیتی: شیوع اختلالات روانی در شهرها و بهویژه در پایتخت بالاتر از میانگین کشوری گزارش شده است.
بهعنوان مثال، برخی پژوهشها و گزارشها برای تهران حدود ۳۷ درصد اختلال روانی را ذکر کردهاند (با شیوع بالاتر در زنان).
شایعترین مشکلات در مطالعات شهری شامل افسردگی، اضطراب و اختلالات مرتبط با عملکرد روزمره است.
گروههای حساس که در بیشتر مطالعات برجسته شدهاند، عبارتند از
• زنان: افسردگی در زنان نسبتا دو برابر مردان گزارش شده است.
• جوانان و دانشجویان: با افزایش اضطراب و افت انگیزه روبهرو هستند
• سالمندان تنها و اقشار کمدرآمد یا ساکن در مناطق محروم
یافتهها حاکی از آن است که ترکیب فشارهای اقتصادی، آموزشی و خانوادگی، بهویژه برای جوانان، بار روانی را تشدید کرده است.
تاثیرات اقتصادی و محیط کار: یافتههای نظرسنجیها و تحلیلها نشان میدهد که سطح تجربه ناخوشایند عاطفی (استرس، خشم، اندوه) در محیط کار برای گروه بزرگی از کارمندان و کارگران بالا است.
حدود ۴۸ درصد از کارمندان/کارگران احساس استرس روزانه و ۳۴ درصد تجربه خشم روزانه داشتهاند.
این ارقام بازتاب کاهش امید به آینده و فشار معیشتی در فضای کار و زندگی محسوب میشوند.
خودکشی و روند ناگوار: شاخصهای مرتبط با خودکشی و اقدام به خودکشی در سالهای اخیر رو به افزایش گزارش شدهاند.
بر اساس چند گزارش رسمی و تخصصی، در یک بازه حدودا هفت ساله، آمار اقدام به خودکشی رشد قابل توجهی داشته است.
افزایش اقدام به خودکشی در میان نوجوانان و گروههای جوان نیز در گزارشها برجسته شده و این مساله بهشدت هشداردهنده است.
نقش همهگیری، رسانهها و فضای مجازی: همهگیری کووید-۱۹ به تشدید فشار روانی انجامید؛ تعطیلی مدارس، آموزش مجازی، محدودیتهای اجتماعی و بار اقتصادی همزمان، موجی از اضطراب، افسردگی و احساس تنهایی را بهویژه در کودکان، نوجوانان، دانشجویان و خانوادهها ایجاد کرد.
نتایج تحقیقات مروری و مطالعات نشان میدهند اختلالات خواب، کاهش انگیزه و مشکلات تمرکز در دانشآموزان و دانشجویان افزایش یافته است.
در این میان، رسانهها و شبکههای اجتماعی میتوانند هم نقش تسهیلکننده دسترسی به اطلاعات و خدمات را ایفا کنند و هم عامل تشدید استرس و احساس نابرابری در گروههای محروم باشند.
دسترسی به خدمات و خلاهای نظام حمایت روانی: یک پیام روشن پژوهشها این است که دسترسی به خدمات روانی در ایران نامتناسب و ناکافی است.
طبق ارزیابیهای ملی، بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات روانی یا به خدمات دسترسی ندارند یا خدمات تخصصی و سیستماتیک بعد از بحران (مداخلات پساتروما، رواندرمانیهای سازمانیافته، شبکه پیگیری) در سطح لازم فراهم نیست.
نابرابری در توزیع نیروی انسانی متخصص (مانند تمرکز نیروی مجاز در کلانشهرها) مانعی جدی در مسیر دسترسی عادلانه به این خدمات شده است.
مروری بر تاریخچه سلامت روان جمعی
سلامت روان جامعه محصول فشارهای متراکم و شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و نمیتوان آن را صرفا در سطح فردی تحلیل کرد.
بحرانهای اقتصادی، نابرابری اجتماعی، بیثباتی سیاسی و محیطهای پرتنش، سطح اضطراب و افسردگی را در جامعه افزایش میدهند و زمینه شکلگیری آسیبهای روانی مزمن را فراهم میکنند.
در چند دهه نخست پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، جامعه با فشارها و تروماهای جمعی گستردهای روبهرو شد که سلامت روان جامعه را عمیقا تحت تأثیر قرار داد.
در دهه ۶۰، جنگ و سرکوبهای سیاسی مرگ، فقدان عزیزان و آوارگی را به همراه آورد و زمینهساز گسترش اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه شد.
در دهههای ۷۰ و ۸۰، تغییرات فرهنگی و توسعه فناوری نسبت به نسل قبل، چالشهای هویتی و فشارهای روانی در خانوادهها، زنان و جوانان را افزایش داد.
فقدان آموزش و نبود فضای گفتوگو، الگوهای مقابلهای ناسالم مانند پرخاشگری و انزوا را تقویت کرد.
نوسانات سیاسی، بهویژه اعتراضات ۱۳۸۸، اضطراب و ناامیدی جمعی را تشدید کرد و پایهگذار بحرانهای روانی گسترده در سالهای آتی شد.
در دهههای بعد نیز جامعه با بحرانها و فجایع پیدرپی روبهرو شد که سلامت روان جمعی را بهشدت فرسوده کرد.
دهه ۹۰ با فشارهای اقتصادی و تحریمهای بینالمللی همراه بود و پاندمی کرونا اضطراب و افسردگی گستردهای در میان دانشآموزان، خانوادهها و جوانان ایجاد کرد.
همزمان، فجایع صنعتی و حوادثی مانند پلاسکو، سانچی، پرواز اوکراینی، متروپل، اعتراضات آبان ۹۸ و موارد مشابه، به موجی از تروما و ناامیدی در سطح جامعه دامن زدند.
در دهه ۱۴۰۰ نیز گسترش اعتراضات اجتماعی، بهویژه جنبش «زن، زندگی، آزادی»، سرکوب شدید، بحرانهای اقتصادی و ناکامیهای سیاسی، احساس ناامنی روانی و کاهش اعتماد اجتماعی را به اوج رساند و زنجیره آسیبهای روانی جمعی را عمیقتر ساخت.
پیامدهای فردی و اجتماعی، تحلیل بحران اعتماد و مشارکت
ابعاد فردی: فشارهای طولانیمدت و تکرار بحرانها باعث کاهش امید و انگیزه شده که بهویژه در جوانان و دانشجویان قابل مشاهده است.
مشکلات روانی مزمن به اختلالات خواب، بیقراری و رفتارهای پرخطر مانند پرخاشگری یا کنارهگیری اجتماعی منجر شده و آسیبپذیری در گروههای خاص را بهشدت افزایش داده است.
ابعاد اجتماعی و سیاسی
فرسایش اعتماد و سرمایه اجتماعی: تجربه تروماهای جمعی و ناکامیها باعث کاهش شدید اعتماد مردم به یکدیگر و به نهادهای اجتماعی و سیاسی شده است.
تضعیف مشارکت و درماندگی آموختهشده: اضطراب و افسردگی جمعی، انگیزه برای مشارکت اجتماعی و سیاسی را کاهش میدهد. افراد بهدلیل تجربه ناکامیهای مکرر، دچار درماندگی آموختهشده میشوند.
افزایش انزوا و تعارض: فشارهای روانی، حس انزوا و جدایی از جامعه را تقویت کرده و پایین آمدن آستانه تحمل، به افزایش خشم، پرخاشگری و تنشهای اجتماعی منجر میشود. در برابر بحرانهای متوالی، جامعه به دفاعهایی چون انکار، طنز افراطی، پرخاشگری و کنارهگیری متوسل شده است.
نتیجهگیری
رویکرد ما به سلامت روان جمعی این امکان را فراهم میکند که وضعیت روانی جامعه را فراتر از مشکلات فردی و علائم بالینی درک کنیم.
سلامت روان جمعی تنها به احساس فردی اضطراب یا افسردگی محدود نمیشود، بلکه بازتابی از تجربهها و فشارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که جامعه طی دههها تجربه کرده است.
روان جمعی جامعه تحت تاثیر روابط فردی، ساختارهای اجتماعی و فشارهای تاریخی شکل میگیرد. به عبارت دیگر، تجربههای فردی در قالب الگوهای جمعی تکرار میشوند و احساسات و نگرانیهای مشترک در بین افراد جامعه شکل میگیرد.
علاوه بر این، آزادیهای محدود و فشارهای بیرونی اضطراب و تنشهای روانی گستردهای ایجاد کردهاند که نهتنها افراد، بلکه کل جامعه را تحت تاثیر قرار داده است.
این فشارها در زندگی روزمره، روابط اجتماعی و حتی در تعاملات فرهنگی و سیاسی نمود پیدا میکنند و باعث بروز واکنشهای جمعی میشوند.
همچنین، تجربههای جمعی تروما، مانند فجایع طبیعی، بحرانهای اقتصادی یا اجتماعی، اثرات عمیقی بر روان جامعه دارند. این تجربهها در حافظه جمعی ثبت و از طریق زبان، روایتها و رفتارهای اجتماعی به نسلهای بعد منتقل میشوند.
به این ترتیب، روان جمعی جامعه بهعنوان بازتابی از تعارضهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی قابل مشاهده است و نشان میدهد که سلامت روان جامعه ارتباط تنگاتنگی با شرایط اجتماعی و ساختاری دارد.
و در آخر: سلامت روان در ایران به جای آنکه در اولویت سیاستگذاری قرار گیرد، قربانی بیتوجهی سیستماتیک حکومت و نهادهای رسمی شده است.
ریشه درصد بالایی از بحرانهای روانی و اجتماعی در جامعه را باید در سیاستهای خود حکومت جستوجو کرد.
جنگهای فرسایشی و تصمیمهای سیاسی پرهزینه، تحریمها و سوءمدیریت اقتصادی، سرکوب اعتراضات اجتماعی، اعدامها و حبس زندانیان سیاسی، فجایع مدیریتی مانند پلاسکو، متروپل، هدف قرار دادن پرواز اوکراینی، و حتی مدیریت ناکارآمد همهگیری کرونا، همگی محصول ساختار حکومتی هستند.
این تصمیمها نهتنها بحرانهای مادی به وجود آوردهاند، بلکه با رها کردن پیامدهای روانی، سلامت روان جامعه را به بحرانی انباشته و مزمن تبدیل کردهاند.
در چنین شرایطی، سازمان نظام روانشناسی که میتوانست مدافع مردم و ناظر تخصصی بر سیاستهای سلامت روان باشد، عملا به نهادی اداری و صنفی تقلیل یافته و با حکومت همراهی کرده است.
این سازمان نه توانسته خدمات روانی را به صورت عادلانه توزیع کند، نه در برابر سرکوب و سانسور صدایی برای حمایت روانی از جامعه باشد، و نه حتی زیرساختی برای مداخله در بحرانها فراهم کند.
نبود عدالت روانی باعث شده که خدمات محدود به طبقات مرفه شهری بماند و اکثریت جامعه، بهویژه گروههای آسیبپذیر، بدون هیچ حمایت حرفهای رها شوند.

به گزارش اورشلیمپست، سفر اخیر وزیر خارجه سوریه به بیروت نشانهای از تلاش دمشق برای بازسازی روابط با لبنان و در عین حال مهار نفوذ حزبالله در مرزهای دو کشور است.
این در حالی است که اسرائیل همچنان به حملات خود علیه مواضع حزبالله ادامه میدهد، اقدامی که به گفته تحلیلگران به طور غیرمستقیم به نفع سوریه تمام میشود، زیرا مانع از گسترش قدرت این گروه در منطقه میشود.
بر اساس این گزارش، اسعد حسن الشیبانی، وزیر خارجه سوریه، روز جمعه به همراه وزیر دادگستری، مظهر الویس، و رئیس سازمان اطلاعات عمومی، حسین السلامه، وارد بیروت شد و با نواف سلام، نخستوزیر لبنان، دیدار کرد. هدف این دیدار، گفتوگو درباره روابط دوجانبه، همکاریهای اقتصادی و امنیتی، و هماهنگی بیشتر میان دمشق و بیروت عنوان شده است. خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) اعلام کرد دو طرف درباره «توسعه همکاریهای مشترک و بررسی آخرین تحولات منطقهای» گفتوگو کردهاند.
شيبانی در این دیدار تاکید کرده است که سوریه به دنبال ایجاد روابط تجاری و سرمایهگذاری با لبنان است، بهویژه در مرحله بازسازی پس از جنگ، و این روند میتواند به سود اقتصاد لبنان نیز باشد. یکی از محورهای مذاکرات نیز بازگشت داوطلبانه پناهجویان سوری از لبنان به کشورشان بوده است.
اورشلیمپست مینویسد روابط میان سوریه و لبنان سابقهای طولانی و پرتنش دارد؛ از دهه ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۰۵ سوریه عملاً لبنان را در اشغال خود داشت و نقش تعیینکنندهای در سیاست داخلی آن ایفا میکرد. پس از خروج نیروهای سوری، نفوذ حزبالله در لبنان افزایش یافت و این گروه از خاک سوریه برای انتقال سلاح و نیرو استفاده کرد. در جریان جنگ داخلی سوریه نیز حزبالله در کنار حکومت بشار اسد جنگید و با وجود تلفات سنگین، جایگاهی مؤثر در ساختار نظامی و امنیتی سوریه پیدا کرد.
تحلیلگر اورشلیمپست مینویسد حملات اسرائیل در پاییز گذشته که باعث تضعیف حزبالله شد، به شورشیان سوری تحت رهبری «هیات تحریرالشام» فرصت داد تا حمله گستردهای را علیه نیروهای اسد آغاز کنند؛ حملهای که در دسامبر ۲۰۲۴ تا دمشق پیش رفت.
در حال حاضر، دولت جدید سوریه در تلاش است روابط خود را با بیروت بازسازی کند و مانع از آن شود که حزبالله لبنان از خاک سوریه برای مقاصد نظامی یا قاچاق استفاده کند. در همین حال، دولت لبنان نیز وعده داده است که برنامه خلع سلاح حزبالله را پیش ببرد، هرچند هنوز به این وعده عمل نکرده است.
از سوی دیگر، حزبالله روز شنبه در بیانیهای حمله هوایی اسرائیل به منطقه المصیلح در جنوب لبنان را محکوم کرد و آن را «بخشی از هدفگیریهای عامدانه غیرنظامیان و زیرساختهای اقتصادی» دانست. روزنامه لبنانی الاخبار که به مواضع حزبالله نزدیک است، این بیانیه را منتشر کرده است.
به نوشته اورشلیمپست، این تحولات نشان میدهد دمشق درصدد است ضمن بهبود روابط با لبنان، تعادل تازهای در تعامل خود با حزبالله برقرار کند؛ تلاشی که میتواند معادلات قدرت در مرزهای سوریه و لبنان را در ماههای آینده دگرگون کند.

با وجود برقراری آتشبس میان اسرائیل و حماس پس از دو سال جنگ، آسوشیتدپرس گزارش داد که پرسشهای بیپاسخ درباره آینده توافق و سرنوشت غزه همچنان باقی است؛ مسائلی که در صورت حلنشدن، میتوانند به ازسرگیری جنگ منجر شوند.
بهگزارش آسوشیتدپرس، این توافق که با فشار ایالات متحده، کشورهای عربی و ترکیه حاصل شده، در نخستین مرحله به آزادی گروگانهای باقیمانده از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اختصاص دارد؛ حملهای که با یورش نیروهای تحت رهبری حماس به خاک اسرائیل آغاز شد و به کشته شدن نزدیک به ۱۲۰۰ نفر و گروگانگیری ۲۵۱ نفر منجر شد.
اسرائیل نیز متعهد شده در مقابل آزادی گروگانها، حدود ۲ هزار زندانی فلسطینی را آزاد کند؛ از جمله صدها نفر که در جریان جنگ بازداشت شده یا حکم قطعی دارند.
بر اساس مفاد توافق، آتشبس از ظهر جمعه اجرایی شده و ارتش اسرائیل بخشی از نیروهای خود را از مناطق پرتنش همچون غزهسیتی و خانیونس خارج کرده است، هرچند نظامیان این کشور همچنان در شهر رفح، شمال نوار غزه و نوار مرزی با اسرائیل حضور دارند.
همزمان، دهها هزار آواره فلسطینی به خانههای خود بازمیگردند و بر اساس اعلام منابع سازمان ملل، اسرائیل از روز یکشنبه اجازه ارسال گسترده کمکهای انسانی به غزه را صادر کرده است.
بهنوشته آسوشیتدپرس، مرحله بعدی توافق شامل آغاز مذاکرات برای خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه، خلع سلاح حماس، و تعیین نهاد جایگزین برای اداره این منطقه است.
هرچند جرارد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، روز شنبه در تلآویو وعده داد که روز دوشنبه «جشن آزادی» برگزار خواهد شد، اما مقامهای فلسطینی و ناظران منطقهای با دیده تردید به آینده نگاه میکنند.
به نوشته آسوشیتدپرس، حماس که پیشتر اعلام کرده بود آزادی آخرین گروگانها را منوط به خروج کامل ارتش اسرائیل میداند، اکنون با تکیه بر تضمینهای ترامپ این شرط را به تعویق انداخته و در انتظار تحقق وعدههاست.
طرح ۲۰ مادهای ترامپ خواستار حفظ یک منطقه حائل باریک در داخل خاک غزه توسط اسرائیل و کنترل «راهرو فیلادلفیا» در مرز غزه و مصر شده است؛ موضوعی که میتواند مانعی جدی در برابر دستیابی به صلح کامل باشد.
در همین حال، یکی از حساسترین محورهای توافق، موضوع خلع سلاح حماس است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بارها تاکید کرده تا زمانی که توان نظامی حماس از جمله شبکه تونلها نابود نشود، عملیات پایان نخواهد یافت.
با این حال، بهگزارش آسوشیتدپرس به نقل از منابع عربی مطلع از مذاکرات، احتمال دارد حماس با تحویل سلاحهای تهاجمی به یک کمیته مشترک فلسطینی-مصری موافقت کند.
در مورد ساختار حکومت پساجنگ نیز اختلافنظر جدی وجود دارد. اسرائیل خواهان حذف کامل نفوذ حماس در غزه است، اما همزمان با نقش یافتن تشکیلات خودگردان یا مسیر تشکیل دولت فلسطینی مخالفت میکند.
حماس نیز اعلام کرده حاضر است قدرت را به تکنوکراتهای فلسطینی واگذار کند، اما با حضور یک نهاد بینالمللی به رهبری تونی بلر – که در طرح ترامپ پیشبینی شده – مخالفت کرده و خواستار تصمیمگیری درونفلسطینی شده است.
آسوشیتدپرس مینویسد که برای مردم اسرائیل، آزادی گروگانها اولویت اصلی است، و برای فلسطینیها در غزه، توقف بمباران و رسیدن کمکها حیاتی است.
با این حال، بسیاری از ساکنان غزه نگرانند که هرگونه بنبست در مذاکرات بهانهای برای آغاز مجدد حملات اسرائیل شود؛ بهویژه آنکه نتانیاهو و متحدانش همچنان از تداوم کنترل امنیتی بلندمدت بر غزه و حتی خروج «داوطلبانه» جمعیت فلسطینی سخن میگویند.
در پایان، آسوشیتدپرس هشدار داده که در صورت شکست مذاکرات یا طولانیشدن آن، غزه ممکن است وارد وضعیت بلاتکلیفی شود؛ با نیروهای اسرائیلی در بخشهایی از آن، حماس همچنان فعال، و مردمی که در پناهگاهها و چادرها بدون چشمانداز بازسازی بهسر میبرند.
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد و تحلیلگر سیاسی، گفت: «تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سر کار است، طرح کلی خاورمیانه جدید پیش نخواهد رفت.»
او افزود: «ایران هنوز در کنترل منطقه نقش دارد و این رژیم مثل نارنجکی در دست خاورمیانه است. پروژههای پیشین از اوباما تا امروز همگی به همین دلیل شکست خوردند.»
حسین علیزاده، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل، گفت: «طرح ترامپ برای صلح در غزه اجرایی نخواهد شد؛ زیرا که در همین روزهای نخست، نتانیاهو از حضور در اکثر مناطق غزه سخن میگوید و حماس تأکید میکند که سرنوشت ما دست خودمان است.»