کمیته حمایت از روزنامهنگاران: بازداشت پرویز صداقت ادامه سرکوب منتقدان در ایران است
کمیته حمایت از روزنامهنگاران با انتشار بیانیهای خواستار آزادی فوری پرویز صداقت و تمامی پژوهشگران و نویسندگانی شد که بهدلیل تحلیلهای اجتماعی و اقتصادی در بازداشت به سر میبرند.
سارا القضا، مدیر منطقهای خاورمیانه و شمال آفریقا در کمیته حمایت از روزنامهنگاران تاکید کرد که زندانی کردن اندیشمندان مستقلی همچون صداقت، تلاشی برای جرمانگاری تفکر انتقادی و روزنامهنگاری مستقل است. کمیته حمایت از روزنامهنگاران اعلام کرد سالها حکومتداری ضعیف، تورم فزاینده و فساد ساختاری، شکاف میان مردم و حکومت را افزایش داده و به ناامیدی گسترده دامن زده و بازگشت تحریمهای سازمان ملل در ماه سپتامبر، مشکلات اقتصادی را تشدید کرده است. شایان ذکر است که علاوه بر پرویز صداقت، شیرین کریمی، نویسنده و مترجم فمینیست و مهسا اسداللهنژاد، جامعهشناس نیز بازداشت شدهاند. ماموران امنیتی با یورش به منزل هِیمَن رحیمی، پژوهشگر و تحلیلگر، وسایل الکترونیکی او را ضبط کردهاند. همچنین محمد مالجو، نویسنده و تحلیلگر چپگرا، احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته است.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی درباره واکنشش به اظهارات وزیر خارجه روسیه، گفت: «هشت صفحه مطلب آماده کرده بودم اما شورای عالی امنیت ملی از من خواست که به اظهارات او پاسخ ندهم.»
او همچنین گفت که اگر کسی مدعی است که واژه مکانیسم ماشه در متن برجام یا قطعنامه آمده، بیاید و نشان دهد. پیشتر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، مکانیسم ماشه را «تله حقوقی» خوانده و گفته بود این بند در مرحله نهایی مذاکرات میان ظریف و جان کری مورد توافق قرار گرفت و ما شگفتزده شدیم. ظریف هم در پاسخ گفته بود مکانیسم ماشه، جایگزین «طرح بسیار بد» روسیه و فرانسه بود.
مهدی محمودیان، زندانی سیاسی پیشین در شبکه ایکس نوشت ماموران زندان با حمله به بند محل نگهداری احسان افراشته، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، او را پس از ضرب و شتم شدید و در حالیکه غرق خون از دیگران کمک میخواست، به مکان نامعلومی منتقل کردند.
او افزود زندانبانان پیش از حمله درهای دیگر سالنها را بسته بودند و زندانیان با شعار علیه خامنهای اعتراض کردند. محمودیان اضافه کرد که بهزاد پناهی و مهدی فرید، دو زندانی سیاسی دیگر نیز به مکان نامعلومی منتقل شدهاند. او همچنین خبر داد که در پی این اتفاقات، بیش از ۲۰۰ زندانی سیاسی اوین با امتناع از دریافت غذا دست به نافرمانی مدنی زدند.
آتش شاکرمی، هنرمند، فعال مدنی و خاله نیکا شاکرمی، از جانباختگان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، از اجرای حکم ٣٨ ضربه شلاق خود خبر داد.
این فعال مدنی در صفحه اینستاگرام خود نوشت این حکم دوشنبه ۱۹ آبان در دادسرای انقلاب ویژه نیابت تهران اجرا شد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، مریم کیانارثی، وکیل شاکرمی، در زمان اجرای حکم همراه او در دادسرا حضور داشت اما تلاشهای حقوقی برای توقف یا تعویق اجرای حکم بینتیجه ماند.
در همین حال جمعی از فعالان مدنی از جمله پرستو فروهر، معصومه قاسمیپور، سپیده قلیان، سپیده ابطحی، سیما شاهمرادی و مریم طباطبایی، برای اعلام همبستگی با این هنرمند، در برابر ساختمان دادسرا حاضر شدند اما ماموران امنیتی و انتظامی از ورود آنها به داخل دادسرا ممانعت کردند.
این فعال مدنی پيشتر در پی شکایت خواهرش، نسرين شاكرمى، با رای دادگاه كيفرى خرمآباد بابت اتهام «نشر اكاذيب» به ٣٨ ضربه شلاق و بابت اتهام «افترا» به پرداخت ۵۱ ميليون تومان جزاى نقدى محكوم شده بود. اين راى در دادگاه تجديدنظر عينا تاييد شد.
بر اساس روایتی که مینا اکبری، روزنامهنگار و فیلمساز در اینستاگرام خود منتشر کرده، از نخستین ساعات صبح چند خودروی پلیس و ون در محل دادسرا مستقر و شماری از نیروهای لباسشخصی نیز در اطراف آن حضور داشتند و عکاسان و فیلمبردارانی وابسته به نیروهای امنیتی، از همراهان شاکرمی تصویربرداری میکردند.
به نوشته اکبری، محدودیت ورود به دادسرا در این روز تشدید شده و به مراجعان گفته شده بود تنها افرادی که «پرونده فعال و کارت ملی» دارند میتوانند وارد شوند.
یکی از مراجعان به او گفته است که نگهبانان هشدار دادهاند در صورت تجمع یا اعتراض، احتمال بازداشت جمعی حاضران وجود دارد.
بر اساس این گزارش، حدود ساعت ۱۲:۲۰، شاکرمی پس از اجرای حکم، در حالی که لبخندی آرام بر چهره داشت، همراه وکیلش از ساختمان دادسرا خارج شد.
اکبری نوشت که کیانارثی به حاضران گفته است: «متاسفانه با وجود تمام تلاشها نتوانستیم جلوی توقف اجرای حکم را بگیریم.»
او در ادامه با توصیف وضعیت شاکرمی نوشت: «آن لبخند آرام در برابر چشمان مضطرب همراهان، نشانه مقاومت و آرامش در اوج خشونت بود؛ لحظهای که شاید بیش از هر خبر و بیانیهای، تصویر عریان خشونت و شجاعت را در کنار هم نشان میداد.»
انتشار خبر اجرای حکم شلاق شاکرمی با واکنش گسترده فعالان مدنی روبهرو شد. بسیاری از آنان با توجه به غیرانسانی بودن حکم شلاق، پس نگرفتن شکایت را نوعی همدستی با خشونت توصیف کردند.
اجرای حکم شلاق شاکرمی در حالی صورت گرفت که کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به صراحت استفاده از مجازاتهای تحقیرآمیز و نافی کرامت انسانی، همچون شلاق را ممنوع کرده و ایران از معدود کشورهایی است که کماکان از مجازاتهای تحقیرآمیز استفاده میکند.
نیکا شاکرمی که پس از جانباختن به یکی از نمادهای برجسته خیزش ژینا بدل شد، دختر ۱۶ سالهای بود که در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ جان خود را از دست داد و خانوادهاش ۹ روز پس از ناپدید شدن او، پیکرش را در یک سردخانه یافتند.
شماری از نمایندگان مجلس در نامهای به پزشکیان با اشاره به تصویب افزایش قیمت کارت سوخت جایگاههای سوخت برای سهمیه آزاد بنزین نوشتند: «ما با تثبیت قیمتها طی چند سال موافق نیستیم و تغییر تدریجی قیمت را قبول داریم.»
آنها خواستار جایگزینی سیاستهای «غیرقیمتی» با «شوک قیمتی» شدند.
آنها با اشاره به تصویب افزایش قیمت کارت سوخت جایگاههای سوخت برای سهمیه آزاد بنزین افزودند: «نتیجه این اقدامات افزایش قیمت موثر بنزین برای عموم مردم خواهد بود.»
آنها خواستار جایگزینی سیاستهای «غیرقیمتی» با «شوک قیمتی» شدند و نوشتند چارهای جز اجرای سیاست اختصاص سهمیه بر اساس کد ملی وجود ندارد.
پژوهشی تازه بر اساس سفرنامههای اروپایی نشان میدهد در عصر قاجار، هزاران کودک در کارگاههای تاریک و خانههای اعیان به کار گرفته میشدند؛ کودکانی با دستمزد ناچیز و بدون آموزش و سرگرمی که بار اقتصاد فرسوده و طبقاتی آن دوره را بر دوش میکشیدند.
این پژوهش که در آخرین شماره مجله «مطالعات ایرانی» دانشگاه باهنر کرمان منتشر شد، تصویری روشن از وضعیت فراموششده کودکان کار در دوره قاجار ارائه میکند؛ گروهی که در روایتهای رسمی تاریخ ایران تقریبا نادیده گرفته شدهاند.
فائزه شجاعینیا، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه الزهرا و فرهاد دشتکینیا، دانشیار تاریخ دانشگاه باهنر، این مطالعه را با هدف بازخوانی جایگاه اجتماعی و اقتصادی کودکان کار در ساختار طبقاتی عصر قاجار و بررسی نقش آنان در چرخه تولید و خدمات انجام دادند.
کودکان در دو دنیای نابرابر
بر اساس یافتههای این تحقیق، کودکان در آن دوره در دو عرصه اصلی صنایع دستی و مشاغل خدماتی به کار گرفته میشدند. در هر دو عرصه، فقر، حقوق ناچیز و کار طاقت فرسا چهره مشترک زندگی آنان بود.
خانوادههای فرودست زیر فشار قحطیهای پیاپی و بحرانهای اقتصادی ناچار بودند کودکان خود را راهی بازار کار کنند.
سفرنامهنویسانی که از ایران قاجار دیدن کردند، بارها به حضور پررنگ کودکان در فعالیتهای اقتصاد آن مقطع زمانی پرداختهاند؛ موضوعی که در منابع فارسی آن دوره کمتر بازتاب یافته است.
همدان، حدود سال ۱۳۰۰ خورشیدی
کودکان زیر سقف کارگاههای تاریک
بخش مهمی از یافتهها به کارگاههای قالیبافی، شالبافی و صنایع نساجی اختصاص دارد.
در کارگاههای قالیبافی مناطقی چون اراک، کرمان و خراسان، کودکان ۵ تا ۷ ساله در کنار بزرگسالان روی دارهای بلند مینشستند، ساعتهای طولانی کار میکردند و در فضایی پر از گرد و غبار و هوای بسته، روزانه تنها چند قران دستمزد میگرفتند.
در صنعت شالبافی کرمان که محصول آن به اروپا راه یافت، نیروی کار اصلی کودکان بودند.
آنان از سپیده صبح تا پس از غروب در اتاقهای نمور و بدون نور کافی کار میکردند و بهدلیل سوء تغذیه و بیماریهای تنفسی، بسیاری پیش از رسیدن به بزرگسالی از پا میافتادند.
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در کارگاههای ابریشم و بافت پشم خبر میدهند. انگشتان ظریف و سرعت عمل آنان بهانهای بود تا کارفرمایان کودکان فقیر را «کارگر مناسب» بدانند؛ تعبیری که خشونت نهادی در مناسبات کار آن دوره را آشکار میکند.
کودکانی در خدمت شکوه اشراف
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در خانههای شاه و شاهزادگان خبر میدهند. در آن زمان، هرچه تعداد «غلامان و ندیمههای خردسال» در خانهای بیشتر بود، نشانه منزلت بالاتر صاحبخانه محسوب میشد.
این کودکان کارهایی چون پذیرایی، نگهبانی، خدمترسانی و همراهی زنان خانه را انجام میدادند و در مقابل، تنها خوراک و سرپناه میگرفتند.
بسیاری از آنان از خانوادههای فقیر به امید زندگی بهتر به خانههای اعیان سپرده میشدند، اما در عمل از هرگونه اختیار و آینده محروم میماندند.
حتی زمانی که ارباب هزینه لباس یا ازدواجشان را پرداخت میکرد، رابطه قدرت دستخوش تغییر نمیشد و «کودکخدمتکار» همچنان در جایگاه پایین باقی میماند.
کودکی حذفشده از متن تاریخ
مرور دهها سفرنامه فرنگیان خلأ جدی تاریخنگاری کودکی در ایران آن زمان را برجسته میکند.
کودکان کار در عصر قاجار در شرایط سخت، با دستمزد ناچیز، بدون حمایت حقوقی، و با خطر بیماری و مرگ زودرس زندگی میکردند و از آموزش رسمی، تفریح و تجربه معمول کودکی بیبهره بودند.
پژوهشگران تاکید میکنند که با آغاز دوره پهلوی اول و شکلگیری نهادهای آموزشی و قوانین جدید، معنای کودکی بهتدریج دگرگون شد. هرچند این تغییرات در عمل فراگیر نشد، اما نشان داد دولت مدرن در حال بازتعریف جایگاه کودک در جامعه است.
بر اساس این پژوهش، بازخوانی سفرنامههای فرنگیان یادآور مسیری است که جامعه ایرانی در فهم حقوق کودکان و ارزش دوران کودکی طی کرده است.
بازگشت به این روایتهای تاریخی میتواند زمینهای برای درک عمیقتر از چگونگی شکلگیری مفهوم «کودکی» در ایران معاصر فراهم کند.