رفتار جمهوری اسلامی در حوزه دریایی طی دو دهه گذشته الگوی نسبتا ثابتی داشته است: توقیف هدفمند کشتیها در خلیج فارس و دریای عمان، معمولا ذیل یکی از دو عنوان مشخص؛ یا ادعای قاچاق سوخت یا ارتباط کشتی با اسرائیل.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، با اشاره به دستاوردهای حمله آمریکا به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی گفت که حکومت ایران به دنبال توافق با ایالات متحده است.
ترامپ جمعه ۲۳ آبان، پیش از عزیمت به فلوریدا در هواپیمای ویژه ریاستجمهوری به خبرنگاران گفت: «ایران هم مثل خیلیهای دیگر که میخواهند با ما مذاکره کنند، میخواهد درباره یک توافق با آمریکا مذاکره کند.»
او با اشاره به قدرت موشکها و جنگندههای آمریکا و نابودسازی توانایی هستهای جمهوری اسلامی، گفت: «دولتهای قبلی در آمریکا ۲۲ سال بود که میخواستند توانایی هستهای تهران را از بین ببرند اما هیچ رییسجمهوری شجاعتش را نداشت. ما انجامش دادیم و جمهوری اسلامی اکنون در وضعیتی کاملا متفاوت است.»
ترامپ گفت از زمانی که آمریکا جمهوری اسلامی را از میدان خارج کرده است، توجه فوقالعادهای به پیمان ابراهیم ایجاد شده است.
پیش از این و در دیدار پنجشنبه ۱۵ آبان با رهبران کشورهای آسیای مرکزی نیز ترامپ گفته بود جمهوری اسلامی از کاخ سفید پرسیده است که آیا ممکن است تحریمها برداشته شود یا نه.
او گفته بود مایل است به این تقاضاها گوش دهد و امکان رفع این تحریمها وجود دارد.
ترامپ اضافه کرد تهران تحت تحریمهای بسیار سنگین آمریکا قرار دارد و این امر باعث شده است انجام کارهایی که میخواهد، برایش بسیار دشوار شود.
همزمان، مقامهای جمهوری اسلامی احتمال هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کردهاند.
ماه گذشته، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، مذاکره با آمریکا را «بیفایده و زیانبار» دانست و هرگونه گفتوگو با واشینگتن را ممنوع اعلام کرد.
او گفت مذاکرات اتمی به «بنبست کامل» رسیده و تاکید کرد مذاکره با آمریکا به نفع ایران نخواهد بود.
همچنین، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، یکشنبه ۱۸ آبان در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی دولت اعلام کرد از نظر مقامات حکومت ایران فعلا «هیچ امکانی» برای مذاکره با آمریکا وجود ندارد.
او دلیل این موضع جمهوری اسلامی را نبود «رویکرد مثبت یا سازندهای» از سوی آمریکا دانست.
عراقچی افزود: «هر زمان که آنها برای مذاکرهای بر پایه برابر بهمنظور یک توافق سودمند برای هر دو طرف آماده باشند، مذاکره میتواند ممکن باشد و ایران میتواند آن را مورد بررسی قرار دهد.»
او تاکید کرد: «اما رویکردی که ما از آمریکاییها میبینیم چنین چیزی را نشان نمیدهد.»
تا پیش از وقوع جنگ اخیر جمهوری اسلامی با اسرائیل، دولت مسعود پزشکیان مذاکراتی را با دولت کنونی ترامپ در مورد پرونده هستهای جمهوری اسلامی انجام دادند اما تهران خواسته آمریکا مبنی بر توقف کامل غنیسازی اورانیوم را رد کرد.
فیاض زاهد، عضو شورای اطلاعرسانی دولت جمهوری اسلامی، استعفا کرد و الیاس حضرتی، رییس این شورا، تقاضای کنارهگیری او را مورد موافقت قرار داد.
زاهد در متن استعفای خود با اشاره به نارضایتیها از اظهار نظرها و نوشتههایش گفت تلقی او این بود که به عنوان عضو حقیقی شورا و مسئولیت حقیقی ناشی از آن، اختیار و استقلال لازم را در بیان نظراتش داشته باشد.
ساعاتی قبل، زاهد در پستی در ایکس به انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی به عنوان معاون جدید پزشکیان و رییس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی اعتراض کرده بود.
او در این پست نوشت: «خیلی با خودم کلنجار رفتم که چیزی نگویم. اما شرافتم در گرو بیان حقیقت است. دردناک است در روزی که فواد شمس از فشار روزگار خودکشی کرد، مدیر برکشیده رئیسی معاون رئیس جمهورمان شد. اسم این هرچه باشد وفاق نیست. کج تابی است. به سهم خودم شرمندهام.»
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، گفت قصد دارد هفته آینده علیه بیبیسی اقدام حقوقی کند و مبلغی «بین یک تا پنج میلیارد دلار» غرامت مطالبه خواهد کرد.
ترامپ به خبرنگاران گفت هنوز درباره بیبیسی با کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، صحبت نکرده است.
بیبیسی اخیرا در یک قسمت از برنامه «پانوراما» بخشهایی از یک سخنرانی ترامپ را بهصورت تدوینشده کنار هم قرار داده بود، به شکلی که او را حامی حمله به ساختمان کنگره آمریکا نشان میداد.
بیبیسی پس از بازتاب این ماجرا عذرخواهی کرده، اما درخواست او برای دریافت غرامت را رد کرد.
وکلای ترامپ پیشتر تهدید کرده بودند که در صورت عدم عذرخواهی، تکذیب رسمی و پرداخت غرامت، از بیبیسی به مبلغ یک میلیارد دلار (۷۵۹ میلیون پوند) شکایت خواهند کرد.
انفجار در یک پاسگاه پلیس در شهر سرینگر ایالت جامو و کشمیر هند ۹ کشته و ۲۹ زخمی به جا گذاشت.
به گزارش شبکه خبری دهلینو، انفجار شامگاه جمعه ۲۳ آبان هنگامی رخ داد که تیم کارشناسی پلیس در حال بررسی مواد منفجره انبار شده در پاسگاه بود.
بر اساس این گزارش، از آنجا که حال تعدادی از زخمی ها وخیم اعلام شده است، احتمال دارد تعداد کشتهها افزایش پیدا کند.
علاوه بر کارکنان و کارشناسان پلیس، یک مقام اداره دارایی و یک مقام دیگر در میان کشتهشدگان هستند.
زخمی ها به سرعت به دو بیمارستان منتقل شدند و مقام های ارشد پلیس خود را به محل حادثه، که در محاصره ماموران قرار دارد، رساندند.
کشف یک تیم عملیاتی متشکل از پزشکان رادیکال اسلامگرا
پاسگاه پلیس «نوگام» که حادثه در آن رخ داد، در مقابله با گروههای اسلامگرا در جامو و کشمیر نقش داشت.
پلیس جامو و کشمیر اعلام کرد: «پیگیری و برخورد با انتشار پوسترهای گروه جیش محمد، از وجود یک واحد عملیات بسیار کارآزموده این گروه، شامل گروهی از پزشکان متخصصان و دانشجویان رادیکال پرده برداشت که با گردانندگان عملیات در پاکستان و کشورهای دیگر در ارتباط بودند.»
بازداشت این پزشکان حدود یک ماه پیش، وجود این شبکه مخفی را افشا کرد و در ادامه به کشف حدود سه هزار کیلوگرم مواد منفجره از دو خانه متعلق به این تیم منجر شد.
شبکه خبری دهلی نو گزارش داد که این تیم در انفجار اخیر در دهلی نو که ۱۳ کشته به جا گذاشت نقش داشته است.
واشینگتنپست به نقل از منابع آگاه نوشت که همزمان با آمادهباش نیروهای آمریکایی برای اجرای احتمالی دستور حمله به ونزوئلا، وزیر جنگ و رییس ستاد مشترک ارتش برای دومین روز پیاپی در کاخ سفید با ترامپ دیدار و درباره اقدام نظامی احتمالی در ونزوئلا گفتوگو کردند.
این منابع آگاه گفتند تصمیم ترامپ درخصوص حمله به ونزوئلا هنوز روشن نیست اما بحثهای سطح بالا درباره حمله به ونزوئلا و چگونگی انجام آن در چند روز گذشته ادامه داشته است.
طبق این گزارش که جمعه ۲۳ آبان منتشر شد، جِیدی ونس، معاون رییسجمهوری آمریکا، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه این کشور و استفان میلر، معاون دفتر کارکنان کاخ سفید، نیز در این نشست حضور داشتند.
کاخ سفید و پنتاگون از توضیح درباره این نشست خودداری کردند، اما منابع آگاه میگویند در جلسه سناریوهای متعددی، از حملات محدود تا عملیات گسترده، مطرح شده و ترامپ همچنان بهطور عامدانه «ابهام راهبردی» را حفظ کرده است.
آمریکا با اعزام ناو «جرالد فورد» به منطقه کارائیب که بزرگترین و جدیدترین ناو هواپیمابر جهان، به شمار میآید، وارد مرحله تازهای از تقابل نظامی با ونزوئلا شده است.
پنتاگون اعزام جرالد فورد به این منطقه را «عملیاتی علیه قاچاق مواد مخدر و سازمانهای جنایتکار فراملی» توصیف کرد، اما منابع نظامی میگویند خلبانان روی عرشه ناو در حال مطالعه آرایش پدافند هوایی ونزوئلا هستند.
این در حالی است که کاراکاس از بسیج حدود ۲۰۰ هزار نیروی نظامی برای دفاع خبر داده است.
نیکلاس مادورو، رییسجمهوری ونزوئلا که از سال ۲۰۱۳ در قدرت است، بارها گفته است تجمع نیروهای آمریکایی در نزدیکی مرزهای کشورش بخشی از یک طرح برای سرنگونی اوست.
ترامپ در ماههای اخیر بهطور فزایندهای مادورو را هدف قرار داده و وزارت دادگستری آمریکا نیز پاداش اطلاعات منجر به بازداشت او را به ۵۰ میلیون دلار افزایش داده است.
در عین حال، برخی مقامهای آمریکایی به واشینگتنپست گفتهاند گزینههای روی میز، شامل عملیات نیروهای ویژه و حتی مشارکت واحدهای نخبه مانند «دلتا فورس» است؛ اما هرگونه اقدام نظامی میتواند وعدههای ترامپ برای جلوگیری از ورود آمریکا به جنگهای جدید را زیر سؤال ببرد و واکنش تند کشورهای منطقه را در پی داشته باشد.
کلمبیا و مکزیک طی روزهای گذشته نسبت به حملات مرگبار آمریکا علیه قایقهای مظنون به قاچاق مواد مخدر ابراز نگرانی کردهاند و مکزیک حتی بهطور رسمی خواستار جلوگیری از «بمباران شناورها» در نزدیکی سواحل خود شده است.
در واشینگتن نیز نگرانیها رو به افزایش است. شماری از نمایندگان کنگره میگویند دولت در هفتههای اخیر پیامهای «متناقض» درباره نیت واقعی خود داده است و برخی قانونگذاران حتی پنتاگون را به «پنهانکاری» در برابر کنگره متهم کردهاند.
در بسیاری موارد نیز تهران تلاش کرده است این اقدامات را در چارچوب «تامین امنیت و مبارزه با تخلفات دریایی» معرفی کند؛ روایتی که هم بهلحاظ حقوقی انعطاف دارد و هم به جمهوری اسلامی امکان میدهد در تعامل با کشورهای منطقه و نهادهای بینالمللی، اقدامش را موجه جلوه دهد.
به عنوان نمونه، توقیف نفتکشهای حامل سوخت قاچاق در تیرماه امسال و مرداد سال گذشته (پروندههای مربوط به نفتکش پرل-جی یا محمولههای ادعایی سوخت قاچاق در دریای عمان) همگی در طبقهای قرار میگیرند که جمهوری اسلامی آن را «مبارزه با قاچاق سازمانیافته» مینامد.
در مقابل، توقیف کشتی اِماِسسی آریس در فروردین سال گذشته با این ادعا که این کشتی «متعلق به اسرائیل» است، نمونه دیگرِ این الگوست که از ادبیات امنیتی و منطقهای بهره میبرد.
در هر دو دسته، اقدام جمهوری اسلامی همواره با این هدف انجام شده که پیام قدرت، کنترل و بازدارندگی در آبراههای حیاتی منطقه ارسال شود، بدون آن که این اقدامها الزاما به درگیری مستقیم بینجامد.
حادثه «تالارا»؛ ظهور الگوی سوم و پیام راهبردی تهران در تنگه هرمز
اما توقیف نفتکش «تالارا» در تنگه هرمز، از نظر ماهیت با این دو دسته تفاوت اساسی دارد؛ نه ادعای قاچاق درباره آن مطرح شده و نه -حداقل تاکنون- هیچ پیوندی با شبکههای دریایی اسرائیل به آن نسبت داده شده است.
همین نکته، اهمیت حادثه را دوچندان میکند. بر اساس روایت مقامهای آمریکایی، نفتکش تالارا با پرچم جزایر مارشال از بندر عجمان امارات متحده عربی به سمت سنگاپور در حرکت بود که ناگهان سه قایق تندروی سپاه پاسداران آن را محاصره و مجبور به تغییر مسیر کردند.
دادههای پروازی نشان میدهد یک پهپاد نیروی دریایی آمریکا که ساعتها بر فراز منطقه پرواز میکرد، روند توقیف را لحظهبهلحظه ثبت کرده است. شرکت مدیریت این نفتکش اعلام کرده که ارتباطش با کشتی بهطور کامل قطع شده است و نمیداند در چه وضعیتی قرار دارد.
مرکز عملیات تجارت دریایی بریتانیا نیز این حادثه را «فعالیت احتمالی دولتی» توصیف کرده است. این سطح از وضوح در رصد و ثبت حادثه و انجام آن در یکی از حساسترین نقاط ژئوپلیتیک جهان، بدون شک نشان میدهد توقیف تالارا اقدامی کاملا حسابشده است نه حادثهای تصادفی یا واکنشی.
اگر توقیفهای پیشین جمهوری اسلامی را در دو دسته مشخصِ قاچاق سوخت و پروندههای مرتبط با اسرائیل قرار دهیم، حادثه تالارا نهتنها در هیچکدام از این دو چارچوب نمیگنجد، بلکه سومین الگوی رفتاری را برجسته میکند: استفاده از توقیف نفتکش بهعنوان ابزار فشار ژئوپلیتیک در بزنگاههای حساس منطقهای و بینالمللی.
این ابزار در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ بارها مورد استفاده قرار گرفت اما در ماههای اخیر کمتر دیده شده بود.
اکنون، پس از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل، به نظر میرسد تهران بار دیگر این اهرم را فعال کرده است. در این مقطع زمانی، حکومت ایران میخواهد نشان دهد اگرچه در جنگ مستقیم هزینههایی متحمل شده اما همچنان قادر است جریان انرژی جهانی را مختل و هزینه راهبردی به رقبایش تحمیل کند.
این اقدام را باید بخشی از پاسخ غیرمستقیم جمهوری اسلامی به حملات آمریکا علیه تاسیسات هستهایاش در تابستان گذشته نیز تلقی کرد. پاسخی که از برخورد مستقیم اجتناب میکند اما پیام آن کاملا روشن است.
پیام منطقهای، از بازدارندگی در هرمز تا همافزایی با حوثیها
در همین زمینه، احتمال ارتباط حادثه تالارا با پیامدهای پساجنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل جدی است. پس از پایان جنگ، تهران نیاز داشت نشان دهد که در موقعیت ضعف قرار نگرفته و میتواند قدرت عملیاتی خود را در آبهای منطقه به نمایش بگذارد.
توقیف نفتکشی که به قاچاق متهم نیست و با اسرائیل هم ارتباط آشکاری ندارد، بهترین نمونه «قدرتنمایی بدون عبور از خطوط قرمز جنگ» است.
این اقدام، نهتنها طرفهای درگیر در جنگ اخیر را مخاطب قرار میدهد، بلکه به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز یادآوری میکند امنیت تنگه هرمز -شریان اصلی تجارت انرژی جهان- بدون در نظر گرفتن محاسبات جمهوری اسلامی ممکن نیست.
تهران با این اقدام بهنوعی تلاش میکند نشان دهد دوران پساجنگ همچنان تحت تاثیر ظرفیتهای عملیاتی ایران در دریاست و هر نوع تغییر در موازنه منطقهای باید این توانایی را لحاظ کند
در سوی دیگر، نمیتوان این حادثه را مستقل از نقش فزاینده نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه ارزیابی کرد.
در ماههای گذشته، حملات حوثیها علیه کشتیها در دریای سرخ یکی از مهمترین عوامل بیثباتی تجارت انرژی و کالا بوده است. این حملات که بهطور مستقیم از جنگ غزه تغذیه میکردند، عملا بخشهای وسیعی از کشتیرانی جهانی را مجبور به تغيير مسیر کردند.
اکنون با بازگشت سپاه پاسداران به سیاست توقیف در هرمز، بهنظر میرسد جمهوری اسلامی در حال باز کردن جبههای جدید همتراز با جبهه دریای سرخ است.
اگر دریای سرخ میدان عملیات نیابتی حوثیها محسوب میشود، تنگه هرمز میدان عملیات مستقیم جمهوری اسلامی است. این همافزایی میتواند فشار فزایندهای بر مسیرهای انرژی جهان ایجاد کند و کشورهای بزرگ واردکننده انرژی از اروپا تا شرق آسیا را در برابر بازیگری یکپارچه محورِ ایران قرار دهد.
توقیف تالارا پیام مهم دیگری نیز دارد: جمهوری اسلامی در ماههای اخیر برخلاف گذشته، بیشتر به سمت اقدامات بدون پوشش حقوقی حرکت کرده است.
در توقیفهای مربوط به قاچاق، دستکم یک ادعای حقوقی-قضایی وجود داشت؛ در توقیفهای مرتبط با اسرائیل هم استدلال امنیتی وجود داشت. اما در ماجرای تالارا حتی این لایه ظاهری هم حاضر نیست. این یعنی تهران بهعمد از استراتژی «ابهام حقوقی» فاصله گرفته و به سمت «نمایش اراده عملیاتی بدون توجیه» رفته است؛ رفتاری که معمولا نشانه دورانهای گذار و تنشهای عمیقتر است.
در مجموع، توقیف نفتکش تالارا را -اگر رسما از سوی جمهوری اسلامی تایید شودـ باید بخشی از بازگشت جمهوری اسلامی به استراتژی فشار دریایی دانست؛ استراتژیای که هم برای بازدارندگی، هم برای مانور سیاسی و هم برای ارسال پیام به رقبا استفاده میشود.
این حادثه نشان میدهد تهران پس از جنگ ۱۲ روزه نهتنها تمایل ندارد وارد فاز انفعال شود، بلکه میخواهد معادله امنیتی خلیج فارس را به شکلی فعالانه بازتعریف کند.
اگر این روند ادامه یابد، خلیج فارس و دریای عمان ممکن است وارد دورهای تازه از بیثباتی شوند. دورهای که در آن سپاه پاسداران در هرمز و حوثیها در دریای سرخ مکمل یکدیگر خواهند بود و مسیرهای دریایی از مدیترانه تا اقیانوس هند تحت فشار محوری قرار میگیرد که هدف آن بازگرداندن سهم و نقش جمهوری اسلامی در موازنههای منطقهای و جهانی است.