سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی: ادعای جدیت نداشتن ایران در مذاکرات بهانهجویی غرب است

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی گفت: «ادعای جدیت نداشتن ایران در مذاکرات بهانهجویی کشورهای غربی است.»

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی گفت: «ادعای جدیت نداشتن ایران در مذاکرات بهانهجویی کشورهای غربی است.»
او افزود: «تحریمها مردم و کشور را آزار میدهد و از هر جهت به نفع ما بود که مذاکرات به نتیجه برسد.»
بقایی اضافه کرد: «عباس عراقچی بارها در مذاکرات گفت هر روزی که بتوانیم مردم و کشور را از شر تحریمها نجات دهیم برد کردیم.»

یک روز پس از انتشار رای دادستانی ایرانشهر مبنی بر مختومه شدن پرونده تیراندازی منجر به مرگ یوسف شهلیبُر، کودک پنج ساله بلوچ، و تبرئه ماموران متهم به قتل او، دادگستری استان سیستان و بلوچستان این موضوع را تکذیب کرد.
علی موحدیراد، رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان، شنبه ۲۴ آبان گفت سوابق مرتبط با پرونده قتل یوسف شهلیبر که پیشتر در دادسرای عمومی و انقلاب مطرح بود، برای «تکمیل تحقیقات و بهرهبرداری قضایی» به دادسرای نظامی ارسال شده است.
او صدور قرار منع تعقیب را تایید کرد اما افزود این قرار در خصوص «برخی موارد دیگر پرونده» بوده و ارتباطی با موضوع قتل این کودک ندارد.
سایت حالوش ۲۳ آبان با انتشار تصویر رای گزارش داد دادستانی ایرانشهر ۱۴ آبان با توجه به «فقدان ادله کافی برای احراز و انتساب جرم و حاکمیت اصل کلی برائت»، برای ماموران نظامی قرار منع تعقیب صادر کرده و حکم به تبرئه متهمان پرونده تیراندازی داده است.
یک روز پس از انتشار این گزارش، رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان گفت: «پرونده مختومه نشده و هیچ رای تبرئهای در آن صادر نشده است.»
موحدیراد اضافه کرد: «رسیدگی در سازمان قضایی نیروهای مسلح برای بررسی دقیق حادثه و تعیین مسئولیتها در جریان این واقعه در حال انجام است و نتایج نهایی پس از تکمیل تحقیقات منتشر میشود.»
منابع آگاه به حالوش اعلام کردند این رای در حالی در ایرانشهر صادر شده که مسئولان قضایی جمهوری اسلامی طی ماههای گذشته بارها گفته بودند پرونده برای رسیدگی به زاهدان منتقل شده است.
یوسف پنج ساله شامگاه ششم اسفند ۱۴۰۳ در پی تیراندازی مستقیم و بدون ضابطه نیروهای یگان تکاوری به سمت خودروی حامل اعضای خانوادهاش در منطقه چاهجمال ایرانشهر کشته شد.
علاوه بر او، مریم شهلیبر، مادر باردار ۳۲ سالهاش، نیز بهشدت زخمی شد و جنینش را از دست داد.
روزنامه اعتماد ۲۵ اسفند سال گذشته از اصابت شش گلوله به اندامهای حیاتی یوسف و چهار گلوله به بدن مادرش خبر داد و نوشت کارشناسی اولیه اسلحه، نقش نیروهای نظامی را محرز دانسته است.
پیش از آن و در ۱۲ اسفند ۱۴۰۳، مهدی شمسآبادی، دادستان زاهدان، از «بازداشت ۹ مامور خاطی» در این پرونده خبر داده بود.
نماینده فرمانده انتظامی نیز در دیدار با خانواده شهلیبر، تیراندازی را نتیجه «خطای انسانی» دانسته بود.
شلیک بیدلیل نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی به خودروها و کشتن سرنشینان آنها پیش از این بارها رخ داده است. بخش قابل توجهی از قربانیان این تیراندازیها کودکان بودند.
سمیر گردهانی ۱۶ ساله، آصف ممبینی ۱۵ ساله، سها اعتباری ۱۲ ساله، ملیکا برجی ۱۲ ساله، کیان پیرفلک ۱۰ ساله، مرتضی کودک ۹ ساله، مزگین پلنگی هشت ساله، صدرا نارویی پنج ساله، رها شیخی سه ساله و امیرعلی موسی کاظمی دو ساله برخی از این کودکان هستند.
بر اساس گزارش سالانه وبسایت حقوق بشری هرانا، در سال ۲۰۲۴ مجموعا ۴۸۴ شهروند هدف شلیک نیروهای نظامی در ایران قرار گرفتند که ۱۶۳ نفرشان جان خود را از دست دادند.

مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت گفت: «بر اساس آمار، ۱۱.۷ میلیون دختر و ۱۲.۹ میلیون پسر زیر ۲۰ سال در کشور هنوز ازدواج نکردهاند که این ساختار سنی جوان، فرصتی ارزشمند برای آینده جمعیت کشور محسوب میشود.»
او افزود: «افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی، رفع موانع ازدواج، تحکیم خانواده، ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی، ارتقای امید به زندگی، تکریم سالمندان و توانمندسازی جمعیت در سن کار از جمله سیاستهای کلان در حوزه جمعیت است.»

رسانهها در ایران با استناد به تصاویر منتشر شده از فروشگاههای زنجیرهای گزارش دادند برای فروش بستههای آب معدنی به شهروندان محدودیتهایی در نظر گرفته شده است.
پایگاه خبری دیدهبان ایران شنبه ۲۴ آبان با اشاره به «جیرهبندی آب معدنی» نوشت علاوه بر محدودیت فروش، قیمت هر بسته آب معدنی به ۹۵ هزار تومان رسیده، در حالی که چند ماه پیش حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان قیمت داشت.
بر اساس این گزارش، کاهش کیفیت آب شهری، افزایش شوری، و طعم و بوی نامطبوع در آب لولهکشی بسیاری از شهروندان را ناچار کرده است برای تامین آب آشامیدنی به آب معدنی روی بیاورند.
دیدهبان ایران افزود جهش تقاضا باعث شده بازار آب بستهبندی با کمبود جدی روبهرو شود و فروشگاهها «جیرهبندی» را در دستور کار قرار دهند.
در روزهای اخیر، ابعاد تازهای از بحران کمآبی در ایران آشکار شده و این وضعیت زنگ خطر جدی را برای زندگی روزمره مردم و تداوم فعالیت بسیاری از صنایع به صدا درآورده است.
دیدهبان ایران در ادامه گزارش خود نوشت علاوه بر افزایش تقاضا، عواملی چون کمبود منابع آبی، کاهش دبی چشمهها، افت سطح آبهای زیرزمینی، و افزایش هزینههای انرژی مربوط به استخراج و بستهبندی برای تولیدکنندگان آب معدنی منجر به رشد قیمتها شده است.
سیاست جیرهبندی در حالی برای شهروندان اعمال میشود که طی سالهای اخیر، جمهوری اسلامی با وجود بحران شدید کمآبی، حجم قابل توجهی از آب معدنی را برای برگزاری مراسم حکومتی ذخیره کرده است
مرداد ۱۴۰۳، پرویز فتاح، رییس ستاد اجرایی «فرمان امام»، گفت این نهاد ۱۶ میلیون بطری آب معدنی و دو میلیون غذای آماده برای پیادهروی اربعین ذخیره کرده است.
سال ۱۴۰۱ نیز حسن پلارک، مشاور وقت ستاد مرکزی اربعین، از انبار بیش از ۱۵۰ میلیون بطری آب معدنی برای ایام اربعین خبر داد و افزود اگر ۵ میلیون زائر وجود داشته باشد، «به هر زائر ۳۰ بطری آب تعلق میگیرد».
همچنین در ماههای اخیر گزارشهایی از کیفیت نامناسب آب معدنی در ایران منتشر شده است.
مهرماه سال جاری، مقامهای عمان خبر دادند واردات آب معدنی از ایران را ممنوع کردهاند.
این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که دو نفر در پی مصرف «آب معدنی آلوده ایرانی» جان باختند.
مقامهای عمانی پس از نمونهگیری و انجام آزمایش، آلودگی این محموله را تایید کردند و دستور دادند محصولات این برند ایرانی از بازار جمعآوری شود.

ماه نوامبر به عنوان ماه سلامت روان مردان، فرصتی است برای توجه به بخشهایی از رنج مردانه که اغلب پنهان، نادیده گرفته یا تحقیر میشود. مردان، با وجود برخورداری ظاهری از قدرت و امتیازات اجتماعی، در معرض آسیبهای جدی روانی قرار دارند.
آمارهای جهانی نشان میدهد نرخ خودکشی، اعتیاد و فرسودگی روانی در مردان به طور چشمگیری بالاتر است اما این آسیبها کمتر شناخته شده و کمتر درمان میشوند.
در جامعه ما، این مسئله اهمیت ویژهای دارد. مردان نه تنها با فشارهای اقتصادی و انتظارات فرهنگی سنگین روبهرو هستند، بلکه در ساختاری زندگی میکنند که مرد بودن را با سکوت هیجانی، تابآوری بدون کمک و کنترل عاطفی برابر میداند.
در این ساختار، مرد به جای آزادی و اختیار واقعی، قدرتی ظاهری و وابسته به تایید دیگران دارد و هویت او نه بر اساس خود واقعی، بلکه بر اساس نقشی که باید اجرا کند تعریف میشود.
مردان از دوران کودکی میآموزند که آسیبپذیری، ترسیدن، درخواست کمک یا حتی گریه کردن، نه یک حق فردی، بلکه نشانه ضعف است.
قدرتی که مرد دریافت میکند، واقعی و مستقل نیست بلکه صرفا وظیفهای است که باید اجرا شود.
این آموزشها، سلامت روان مردان را به تدریج فرسوده میکند و هیجانات بنیادی را سرکوب کرده و غم و ترس را به خشم و سکوت تغییر میدهد. بنابراین، پرداختن به سلامت روان مردان تنها یک مسئله فردی یا رفتاری نیست بلکه یک موضوع ساختاری است.
رنج مردانه نه شخصی و پنهان، بلکه محصول سیستمی است که مرد را از جهان درونی خود جدا کرده و هویت او را بر اساس نقشی که باید اجرا کند، تعریف میکند.
در نتیجه، مرد در این نقش محصور باقی میماند، فردیت و خودآگاهیاش فرسوده میشود و آسیب روانی او خاموش و نامرئی میماند.
مردسالاری، فردیت و تقلیل هویت به نقش
در بسیاری از رویکردها، مردسالاری تنها به عنوان ساختاری که زنان را محدود و فرودست میکند مورد توجه قرار میگیرد. اما نگاه دقیقتر نشان میدهد این ساختار نه تنها زنان را محدود میکند، بلکه مردان را نیز در نقشهایی از پیش تعیینشده محصور میسازد.
مردسالاری به مرد قدرت میدهد اما این قدرت، درونی و مستقل نیست بلکه قدرتی بیرونی و وابسته به نقش و تایید اجتماعی است.
در چنین ساختاری، ارزش و هویت مرد بر پایه شناخت خود، تجربه احساسات یا رشد فردی نیست، بلکه بر اساس ایفای نقشهایی مانند نانآوری، کنترل هیجانات، تصمیمگیری قاطع و قدرتورزی تعریف میشود.
به بیان دیگر، مرد در ساختار مردسالار، فرد نیست؛ نقش است. وقتی هویت به نقش تقلیل پیدا میکند، ارتباط فرد با جهان درونی خود تضعیف میشود. احساساتی مثل ترس، نیاز، وابستگی یا غم، نه تنها دیده و پذیرفته نمیشوند، بلکه نشانه ضعف و نقص مردانگی تلقی میگردند.
این احساسات سرکوبشده در روان باقی میمانند و به شکلهای گوناگون بروز میکنند:

مردان و سه گانه فشار؛ اقتصادی، فرهنگی و عاطفی
سلامت روان مردان در جامعه، در بستر مجموعهای از فشارهای ساختاری شکل میگیرد؛ فشارهایی که نه ناشی از ویژگیهای فردی، بلکه نتیجه مستقیم نقشهایی هستند که ساختار مردسالار از مردان انتظار دارد.
این فشارها را میتوان در سه سطح اصلی دستهبندی کرد:
ترکیب سهگانه فشار اقتصادی، فرهنگی و عاطفی، وضعیت ویژه و پیچیدهای برای مردان ایجاد میکند.
مردان در این ساختار میآموزند برای حفظ مردانگی، باید احساسات خود را کنترل یا انکار کنند اما احساساتی که بیان نمیشوند، از بین نمیروند، بلکه به شکلهای دیگری بازمیگردند:
این وضعیت، مرد را در یک دوپارگی روانی قرار میدهد: از یک سو نیاز به ارتباط، صمیمیت و دیده شدن دارد و از سوی دیگر مجبور است خود را قوی، کنترلکننده و بینیاز نشان دهد.
او اجازه ندارد همانگونه که هست دیده شود و باید نسخهای از خود را نمایش دهد که مورد تایید ساختار است.
فاصله مداوم میان خود واقعی که نیازمند ابراز است و خود آرمانی که ساختار بر او تحمیل میکند، به تدریج منجر به خودبیگانگی میشود. به این معنا که فرد از تجربه اصیل درونی خود جدا مانده و در هویتی ظاهری و تحمیلی غرق میشود.
این وضعیت، هسته بسیاری از رنجهای روانی مردانه است.
این خودبیگانگی و دوپارگی، به طور مستقیم بر تمایل مردان برای جستوجوی کمک تاثیر میگذارد. مردان تمایل کمتری به جستوجوی کمک دارند که این نتیجه فرآیند اجتماعی شدن همین ساختار است. این امر ریشه در درونی شدن پیامهایی دارد که کمک گرفتن را معادل فروپاشی قدرت تصور میکنند نه یک رفتار خودمراقبتی؛ و بیان احساسات را تهدیدی مستقیم علیه هویت مردانه میدانند.
در نتیجه، این فرآیند، سکوت ساختاری را شکل میدهد. سکوتی که نه ناشی از ناتوانی کلامی، بلکه محصول آموزش سیستماتیک برای پنهان کردن رنج است.
این سکوت، درد مردان را مزمن و نامرئی میکند و به همین دلیل، مشکلات سلامت روان مردان اغلب دیر تشخیص داده شده، دیر مداخله میشود و دیر بهبود مییابد.
شواهد پژوهشی و راهکارها
در مطالعات متعدد مرتبط با سلامت روان مردان مشاهده شده است که اگرچه نرخ اقدام به خودکشی در زنان بالاتر است، اما مرگ ناشی از خودکشی در مردان دو تا سه برابر بیشتر گزارش شده است. این امر عمدتا ناشی از تاخیر در درخواست کمک است.
همچنین در زمینه اعتیاد، تقریبا ۹۰ درصد مراجعهکنندگان به مراکز ترک اعتیاد مرد هستند و این مسئله نشاندهنده نقش اعتیاد به عنوان راهی برای خوددرمانی هیجانی است.
در حوزه اختلالات اضطرابی و افسردگی، پژوهشها نشان میدهند نشانههای افسردگی در مردان اغلب به صورت پرخاشگری، بیحوصلگی و مصرف مواد بروز میکند.
این الگو ناشی از سرکوب هیجانات و محدودیت در دسترسی به زبان احساسات است.
از سوی دیگر، فشار اقتصادی و مسئولیت نانآوری بهشکل مستقیم باعث افزایش اضطراب، شرم اجتماعی و فرسودگی روانی میشود و مردانی که قادر به تامین مالی نیستند، این ناکامی را بهصورت شکست هویتی و اضطراب مزمن تجربه میکنند.
این دادهها به وضوح نشان میدهد که سلامت روان مردان نه مسئلهای فردی، بلکه پیامد ساختاری ناشی از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
مسیر رهایی و بازگرداندن سلامت روان مردان تنها از طریق تغییر فردی ممکن نیست و نیازمند اصلاحات ساختاری در تعریف هویت مردانه است.
برای تحقق این هدف، جامعه باید مردانی را به رسمیت بشناسد که شجاعت بیان رنج، درخواست کمک و ابراز آسیبپذیری دارند.
پیادهسازی این رویکردها مسیر مشترکی برای بازسازی سلامت روان مردان ایجاد میکند و به آنها امکان میدهد فردیت، احساس و حق واقعی انسان بودن را دوباره تجربه کنند.

محمدباقر قالیباف، رییس مجلس گفت: «امروز ما در دفاع از سرزمینمان با قدرت ایستادهایم. در جنگ ۱۲ روزه، دشمن از دو هزار کیلومتر آنسوتر دست به حمله زد و ما با موشکهای خود از همان فاصله پاسخ او را دادیم و ادبش کردیم و سر جایش نشاندیم.»
او افزود: «ما ایستادیم و مبارزه کردیم و یک قدرت دفاعی با موشکهایمان درست کردیم.»