فایننشال تایمز: حملات سایبری جمهوری اسلامی به اسرائیل، بعد از آتشبس هنوز ادامه دارد
روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز در گزارشی درباره حملات سایبری جمهوری اسلامی به اسرائیل نوشت این حملات همچنان بعد از جنگ ۱۲ روزه ادامه دارد. بر اساس این گزارش، در روزهای پس از حمله اسرائیل، مقامات اسرائیلی انبوهی از پیامکهای مشکوک حاوی لینکهای مخرب دریافت کردند.
روزنامه تلگراف گزارش داد پس از آنکه اسرائیل حدود ۳۰ تن از عوامل برنامه هستهای حکومت ایران را از پا درآورد، جمهوری اسلامی متخصصان باقیمانده خود را به «مخفیگاههای امن» فرستاده است.
تلگراف شنبه ۱۸ مرداد نوشت اکثر دستاندرکاران برنامه هستهای جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه، دیگر در خانههای خود اقامت ندارند و در دانشگاه تدریس نمیکنند.
به گفته یک مقام ارشد جمهوری اسلامی، آنها به «مکانهای امن» در تهران یا شهرهای شمال ایران منتقل شدهاند و در ویلاهایی همراه با خانوادههایشان زندگی میکنند.
این مقام افزود آنهایی که در دانشگاهها تدریس میکردند، با افرادی جایگزین شدهاند که هیچ ارتباطی با برنامه هستهای ندارند.
یک مقام ایرانی دیگر به تلگراف گفت پیش از این، واحدی از سپاه پاسداران مسئول تامین امنیت عوامل برنامه هستهای جمهوری اسلامی بود، اما اکنون بهدلیل نگرانیها از مساله «اعتماد» و نفوذ، چندین نهاد مختلف حفاظتها را هماهنگ میکنند.
او اضافه کرد: «از همه آنها پرسیده شد که آیا هنوز به محافظان خود اعتماد دارند یا خیر. برخی گفتند نه و محافظان جدیدی برایشان فراهم شد.»
تلاش اسرائیل برای هدف قرار دادن سایر عوامل برنامه هستهای تهران
تلگراف اعلام کرد به اسامی بیش از ۱۵ تن از عوامل باقیمانده برنامه هستهای جمهوری اسلامی دسترسی دارد که نام آنها در فهرست اسرائیل از حدود ۱۰۰ متخصص هستهای ایران دیده میشود.
به گفته مقامهای اسرائیلی، این افراد باید میان ادامه فعالیت و پذیرش خطر حملات بیشتر یا انتخاب شغلی دیگر، یکی را برگزینند.
دنی سیترینوویچ، رییس پیشین میز استراتژیک ایران در اطلاعات دفاعی ارتش اسرائیل، گفت متخصصان باقیمانده دیدند چه بر سر همکارانشان آمد و اکنون با یک انتخاب واضح مواجهاند.
او افزود: «همانطور که از سال ۲۰۱۰ و زمانی که دیگر دانشمندان را حذف کردیم آموختهایم، این موضوع طرز فکر آنها [متخصصان باقیمانده] را در خصوص تمایلشان به حمایت از رژیم تغییر نخواهد داد.»
به گفته سیترینوویچ، آنهایی که باقیماندهاند در خط مقدم هرگونه تلاش حکومت ایران برای دستیابی به بمب هستهای خواهند بود و بنابراین، بهطور خودکار به هدف بعدی اسرائیل تبدیل خواهند شد.
او اضافه کرد: «من هیچ شکی ندارم هر دانشمندی که با موضوع هستهای سر و کار داشته باشد، حذف یا تهدید به حذف خواهد شد.»
با این حال، کارشناسان اسرائیلی میگویند نسل جدید متخصصان هستهای جمهوری اسلامی اکنون آمادهاند تا جایگزین کسانی شوند که پیشتر کشته شدهاند.
به گفته آنها، با وجود افزایش تدابیر امنیتی که شامل خانههای امن و حفاظت ۲۴ ساعته میشود، این دانشمندان در واقع «مردگان متحرک» هستند.
این کارشناسان میگویند حکومت ایران برنامه هستهای خود را به گونهای ساختاربندی کرده که هر بازیگر کلیدی دستکم یک معاون داشته باشد و در گروههای دو یا سه نفره کار کند تا در صورت حمله، نیروی جایگزین وجود داشته باشد.
منابع اسرائیلی بیم آن دارند که که برخی از دانشمندان باقیمانده بهجای همکاران کشتهشده خود در برنامه تسلیحات هستهای جمهوری اسلامی در سازمان نوآوری و تحقیقات دفاعی (سپند) فعالیت کنند.
گفته میشود این افراد شامل دانشمندانی با تخصص در مواد منفجره، فیزیک نوترونی و طراحی کلاهکهای هستهای هستند.
رونن سالومون، تحلیلگر اطلاعاتی و دفاعی اسرائیل، در مصاحبه با تلگراف گفت افرادی که باقیماندهاند، روی تطبیق موشکهای شهاب-۳ با کلاهکهای هستهای کار کردهاند و برای توانایی تهران در استقرار سلاحهای هستهای، مهرههایی حیاتی محسوب میشوند.
این در حالی است که متخصصانی که به دست اسرائیل کشته شدند، بیشتر بر طراحی کلاهکهای هستهای تمرکز داشتند.
سالومون اضافه کرد تخصص در سیستمهای پرتاب باعث میشود دانشمندانی که زنده ماندهاند، به اندازه افراد کشتهشده «هدفهایی استراتژیک» برای اسرائیل باشند، چرا که حملات اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه، زیرساختهای موشکهای بالستیک ایران را هم هدف قرار داد.
بر اساس اطلاعات مقامهای اسرائیلی، آنچه برنامه هستهای جمهوری اسلامی را پیش میبرد، عمیقا در دانشگاهها و سیستمهای آموزشی ایران ریشه دارد.
همین مساله منجر به حملات اسرائیل به دانشگاههای «شهید بهشتی و امام حسین» در تهران شد که هر دو به برنامههای هستهای و نظامی جمهوری اسلامی مرتبط هستند.
رسانههای لبنان از انفجار در یکی از تاسیسات حزبالله در صور در جنوب این کشور خبر دادند و اضافه کردند که پیش از ۱۰ آمبولانس به محل انفجار در تاسیسات حزبالله رسیدند و نیروهای ارتش نیز در محل حضور دارند.
شبکه المیادین نوشت که این انفجار بر اثر مهمات باقی مانده از حمله اسرائیل رخ داده و تعدادی از نیروهای ارتش زخمی شدند. همچنین رسانههای لبنان از کشته و زخمی شدن چند نفر در انفجار مهمات در منطقه مجدول زون در شهر صور در جنوب لبنان خبر دادند.
مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، در صداوسیمای جمهوری اسلامی حضور یافت و در سخنانی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه، گفت اسرائیل با «هدایت و حمایت» آمریکا و در راستای اهداف واشینگتن، بهدنبال ترور فرماندهان و دانشمندان جمهوری اسلامی و در نهایت ایجاد هرج و مرج بود.
پزشکیان صبح شنبه ۱۸ مرداد در بازدیدی که «سرزده» توصیف شد، به سازمان صداوسیما رفت.
او ضمن گفتوگویی در این سازمان خواستار «انسجام نیروهای جمهوری اسلامی با وجود تفاوت دیدگاه» شد و گفت در جنگ ۱۲ روزه «حتی کسانی که در زندان بودند، پای دفاع از ایران ایستادند».
۳۱ خرداد، رسانههای رسمی جمهوری اسلامی، بیانیهای با امضای ۵۰۰ «کنشگر سیاسی» که سوابق زندان در جمهوری اسلامی داشتند منتشر کردند که در آن حملات اسرائیل محکوم شده بود. همچنین برخی چهرهها نظیر مصطفی تاجزاده، به طور انفرادی از داخل زندان اوین حملات اسرائیل به جمهوری اسلامی را محکوم کردند.
پس از پایان جنگ ۱۲ روزه نیز میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز، به صراحت این حمله را محکوم کرد.
پزشکیان در بخش دیگری از سخنان خود افزود برایش غیرقابل تصور بوده که در خیابان، کسانی را میدیده که پلاکارد در دست، شعار «جانم فدای رهبر» میدادهاند: «دختر کاملا بیحجابی که ما او را قبول نداریم، از رهبر، ایران و کشور دفاع میکرد. باید اختلاف سلیقهها و تفاوتها را بپذیریم و به آن لقب دشمنی ندهیم.»
جمهوری اسلامی سالهاست برخی زنان بدون حجاب اجباری را در تجمعات خود سازماندهی میکند.
از طرفی، برخی مخالفان حجاب اجباری نیز موضعی مخالف با اسرائیل دارند. برای نمونه اول خرداد، اعضای گروهی به نام «برای فلسطین» که بعضا بدون حجاب اجباری بودند، در تجمعی مقابل دانشگاه تهران، با شعار «مرگ بر صهیونیسم، امپریالیسم و فاشیسم» در کنار نیروهای موسوم به ارزشی شرکت کردند.
پزشکیان در بخش دیگری از سخنان خود، به هدف قرار گرفتن معاونت سیاسی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی از سوی اسرائیل اشاره کرد و گفت: «اینکه اسرائیل این جا [صداوسیما] را جزو مکانهایی قرار داد که باید بزند، حاکی از آن است که از خبر و آگاهی مردم واهمه دارد.»
معاونت سیاسی سازمان صداوسیما، مستقر در ساختمان شیشهای این سازمان که وظیفه تهیه اخبار را بر عهده دارد، ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از سوی اسرائیل هدف قرار گرفت. حملهای که سبب اختلال در پخش زنده شبکه خبر شد. در زمان حمله، مجری خبر در حال خواندن اعلامیه تهدیدآمیز شورای عالی امنیت ملی علیه شهروندان بود.
پزشکیان با بیان اینکه «خود فروختهها» اخبار را بر اساس «نیتهای شوم استعمارگران و متجاوزان مدیریت میکنند»، ادامه داد: «اما ما در عین حال خبرنگاران آگاه و از خودگذشتهای چه در ایران و چه در منطقه و چه در غزه داریم که صدای مظلومیت و تجاوز صهیونیستها در منطقه را به گوش جهانیان میرسانند و در این مسیر حتی خیلیها جان خود را از دست میدهند.»
رییس دولت جمهوری اسلامی، به مناسبت ۱۷ مرداد که در تقویم رسمی حکومت روز خبرنگار نامگذاری شده، در صداوسیما حضور یافت.
با بازسازی زرادخانه موشکی جمهوری اسلامی و توسعه پدافند پیشرفته اسرائیل، دو طرف درگیر رقابتی راهبردی شدهاند که شکل و بهای جنگ بعدی را تعیین خواهد کرد. به گفته یهوشوعا کالیسکی از مؤسسه مطالعات امنیت ملی، جنگهای آینده با [حکومت] ایران باید کوتاه و متمرکز باشد.
به نوشته هاآرتص، اسرائیل و ایالات متحده در پایان جنگ ۱۲ روزه اخیر با حکومت ایران آن را پیروزی اعلام کردند؛ هرچند هدف اصلی یعنی توقف کامل برنامه هستهای ایران محقق نشد، اما دستاوردهای عملیاتی مهمی بهدست آمد. از جمله، از کار انداختن سامانههای پدافند هوایی ایران که امکان برتری هوایی تقریباً کامل بر فراز خاک این کشور را فراهم کرد و به اسرائیل اجازه داد زیرساختهای تولید و سامانههای پرتاب موشکهای بالستیک ایران را هدف قرار دهد.
در جبهه دفاعی، عملکرد اسرائیل پیچیدهتر بود. این کشور موفق شد همه پهپادهای ایرانی جز یکی را رهگیری کند و بیشتر موشکهای بالستیک ورودی را منهدم سازد. با این حال، همان تعداد اندک موشکهایی که از پدافند عبور کردند، تلفات انسانی و خسارات بیسابقهای به جبهه داخلی اسرائیل وارد آوردند.
ارزیابیها نشان میدهد اسرائیل در کوتاهمدت توانایی ادامه عملیات در آسمان ایران و هدف قرار دادن زیرساختهای موشکی را دارد، اما در افق ۵ تا ۱۰ ساله خطر بازسازی پدافند پیشرفته یا حتی نیروی هوایی ایران میتواند شرایط را تغییر دهد.
«تال اینبار»، کارشناس موشکی و پهپادی و پژوهشگر ارشد اتحاد دفاع موشکی، میگوید: «ایران هنوز حدود هزار موشک بالستیک با توان هدفگیری اسرائیل [در اختیار] دارد.» به گفته فابین هینتز، پژوهشگر مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی، برنامه موشکی حکومت ایران در چارچوب سازمانی منسجم و کاملاً متعهد به پیشرفت آن تعریف شده و جمهوری اسلامی قصد کنار گذاشتن آن را ندارد. دو نهاد موازی در سپاه پاسداران و ارتش مسئول توسعه، تولید و نهایتاً پرتاب این موشکها هستند.
از دید تهران، موشکهای بالستیک تنها ابزار مؤثری بودهاند که در میدان جنگ – هرچند محدود – توانستهاند کارایی خود را نشان دهند، در حالی که نیروهای نیابتی مانند حزبالله کمتر از انتظار عمل کردهاند. موشکهایی که موفق شدند از سد پدافند اسرائیل و آمریکا عبور کنند، خساراتی بیسابقه به جبهه داخلی اسرائیل وارد کردند و به گفته منابع خارجی حتی برخی تاسیسات نظامی را هدف گرفتند.
اما جنگ اخیر بار دیگر بهای سنگین دفاع موشکی را نشان داد. گزارشها حاکی است تنها چند روز پس از آغاز درگیری، ذخایر موشکهای رهگیر پیکان اسرائیل رو به اتمام رفت. هر موشک پیکان-۳ حدود سه میلیون دلار و هر موشک آمریکایی «تاد» چهار برابر این رقم قیمت دارد.
طبق تحلیل هاآرتص، در جریان جنگ حدود ۱۰۰ موشک «تاد» شلیک شد و گزارشهای بعدی سیانان این عدد را ۱۵۰ ذکر کردند – یعنی تقریباً یکچهارم کل موجودی آمریکا. برآوردها هزینه کل رهگیریهای اسرائیل و آمریکا را حدود ۵ میلیارد شِکِل (معادل ۱.۴ میلیارد دلار) اعلام کردهاند.
مشکل فقط مالی نیست؛ این سامانهها بسیار پیچیده و پیشرفتهاند و نرخ تولیدشان محدود است. به گفته آژانس دفاع موشکی آمریکا، تنها ۱۲ موشک «تاد» در سال ۲۰۲۵ تولید شده و تولید ۳۷ فروند دیگر برای ۲۰۲۶ پیشبینی شده است.
این محدودیت تولید، پرسشهایی جدی درباره امکان حفظ ذخایر کافی برای مقابله با حملات انبوه مطرح میکند. «اینبار» میگوید: «معادله واقعی، مقایسه هزینه دفاع با خسارات احتمالی در نبود آن است. تصور کنید اگر هر ۵۰۰ موشک به هدف میخورد چه میشد.»
از نظر اقتصادی، «اینبار» تاکید میکند که شکاف هزینه چندان هم یکطرفه نیست؛ قیمت برخی موشکهای بالستیک میانبرد ایران به بهای رهگیرهای پیکان نزدیک شده است. پیش از جنگ، توان تولید ماهانه ایران حدود ۵۰ موشک برآورد میشد، اما تخریب زیرساختهای تولید و پرتاب، این ظرفیت را کاهش داده است. با این حال، او هشدار میدهد که بازگشت حکومت ایران به این سطح، تنها به «تصمیم، پول و زمان» نیاز دارد.
اکنون پرسش اصلی این است که [حکومت] ایران چه مسیری را برای ارتقای توان موشکی خود انتخاب خواهد کرد: ادامه تمرکز بر دقت، افزایش کمیت به جای کیفیت، یا بهبود بقاپذیری سامانههای پرتاب با پراکندگی جغرافیایی بیشتر. گزینههای دیگر شامل پرتاب موشکهای فریب یا استفاده از مهمات خوشهای برای ایجاد اهداف متعدد است.
حمله موشکی ۲۰۲۴ ضعف دقت موشکهای جمهوری اسلامی را آشکار کرد. هرچند از دور به نظر میرسید پایگاه هوایی نواتیم اسرائیل زیر آتش سنگین قرار گرفته، تصاویر ماهوارهای نشان داد آسیب واقعی بسیار محدود بوده است. بررسی مدارهای الکترونیکی بهدستآمده از موشکهای ایرانی، یک مهندس باسابقه صنایع دفاعی را به این پرسش واداشت که آیا اینها «اسباببازی کودکان» هستند.
در حوزه پدافند، حکومت ایران عمدتاً بر سامانههای بومی و وارداتی روسی مانند اس-۳۰۰ متکی است، اما این سامانهها در جنگ اخیر ناکارآمد بودند. در حالی که روسیه بهدلیل جنگ اوکراین توان تامین سیستمهای جدید را ندارد، گزارشهایی حاکی از تلاش حکومت ایران برای خرید اچکیو-۹بی و رادارهای جی وای-۲۶ از چین منتشر شده، هرچند سفارت چین در اسرائیل این گزارشها را رد کرده است.
نیروی هوایی جمهوری اسلامی نیز که عمدتاً شامل جنگندهها و بالگردهای قدیمی پیش از انقلاب است، در جنگ اخیر هیچ نقشی نداشت. قرارداد خرید بیش از ۲۰ فروند سوخو-۳۵ از روسیه با تاخیر مواجه شده و مذاکراتی برای خرید حدود ۴۰ فروند جنگنده جی-10سی از چین در جریان است.
حتی با تحویل این جنگندهها، به گفته «اینبار»، [حکومت] ایران تهدید جدی برای نیروهای هوایی مدرن نخواهد بود مگر با ایجاد زیرساختهای جدید شامل رادارهای پیشرفته، هواپیماهای آواکس، سامانههای ارتباطی مدرن و پایگاههای مجهز.
کارشناسان نظامی اسرائیلی تاکید میکنند که یکی از اولویتهای آینده، رهگیری موشکها در مرحله شلیک است؛ یعنی قبل از جدا شدن کلاهک از بوستر، چراکه پس از آن هدفگیری بسیار دشوارتر میشود. این کار نیازمند شبکهای گسترده از حسگرها و رهگیرهای فوقسریع است.
یکی از فناوریهای مطرح برای این مرحله، سلاح لیزری است. سامانه «پرتو آهنین» که با همکاری رافائل و لاکهید مارتین و حمایت دولت بایدن توسعه یافته، فعلاً توان تولید پرتوی ۱۰۰ کیلوواتی را دارد که تنها یکدهم توان لازم برای انهدام موشکهای بالستیک است. طرحهایی برای نصب لیزر بر جنگندهها یا حتی ماهوارهها مطرح شده که هرچند پیچیده و پرهزینه است، میتواند در آینده دور بخشی از دفاع موشکی باشد.
یسرائیل کاتص، وزیر دفاع اسرائیل، پایان جنگ را «مقدمه سیاست پایان مصونیت پس از ۷ اکتبر» خواند و دستور تدوین طرحی بلندمدت برای حفظ برتری هوایی و جلوگیری از پیشرفت برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی ایران را صادر کرد.
به گفته یهوشوعا کالیسکی از مؤسسه مطالعات امنیت ملی، جنگهای آینده با [حکومت] ایران باید کوتاه و متمرکز باشد و علاوه بر برتری هوایی، از موشکهای زمینبهزمین بهعنوان ابزار بازدارندگی فوری و اثر روانی استفاده شود؛ تجربهای که به گفته او، صدها هزار اسرائیلی در همین جنگ اخیر لمس کردند.
بیش از ۴۰ روز پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و در حالی که دهها فرمانده ارشد سپاه پاسداران کشته شدند و هنوز جانشینان برخی از پستهای کلیدی معرفی نشدهاند، خلأ فرماندهی سپاه پرسشهای تازهای درباره ثبات و انسجام ساختار نظامی جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
بررسیهای تیم راستی آزمایی ایراناینترنشنال نشان میدهد با گذشت بیش از ۴۰ روز از پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، هنوز تکلیف بسیاری از جایگاههای فرماندهی در ساختار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی روشن نشده است.
در روز ۲۳ خرداد، مجموعهای از حملات هدفمند اسرائیل ساختار نظامی ایران را در هم ریخت.
در نتیجه این حملات بیش از ۲۰ فرمانده ارشد سپاه از جمله محمد باقری (رییس ستاد کل نیروهای مسلح)، حسین سلامی (فرمانده کل سپاه پاسداران) و غلامعلی رشید (فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا) در یک بازه زمانی چند ساعته کشته شدند.
فرماندهانی که رفتند و جانشینی که نیامد
در جریان حمله اسرائیل، برخی از فرماندههای سپاه در منازل خود هدف گرفته شدند و شماری از آنها در جریان حضور در یک جلسه در یک پناهگاه کشته شدند. جلسهای که گفته شده تشکیل فوری آن نتیجه یک پیام جعلی بود که نیروهای سایبری اسرائیل به این فرماندهان ارشد فرستادند.
در واکنش، حکومت بهسرعت تلاش کرد نشان دهد وضعیت را در کنترل دارد و جایگزینهایی را برای افراد کشتهشده معرفی کرد: عبدالرحیم موسوی، رییس جدید ستاد کل نیروهای مسلح شد، محمد پاکپور جایگزین سلامی شد و فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم به علی شادمانی سپرده شد.
تنها پنج روز بعد، شادمانی هم در جریان آنچه دخترش در یک مصاحبه تعقیب و گریز با تیم ترور اسرائیل توصیف کرد، کشته شد. روزنامه کیهان گزارش داده فرماندهی دیگر برای جانشینی شادمانی معرفی شده اما به دلیل مسائل ویژه امنیتی نام او اعلام نمیشود. گزارشی که مقامات رسمی هنوز تائید یا رد نکردهاند.
اما بررسیهای ایراناینترنشنال نشان میدهد جایگاههای کلیدی متعددی در ساختار فرماندهی نیروهای نظامی جمهوریاسلامی همچنان خالی ماندهاند.
معاونت عملیات ستاد کل نیروهای مسلح (مهدی ربانی)، معاونت اطلاعات ستاد کل (غلامرضا محرابی)، معاونت اطلاعات نیروی هوافضای سپاه (خسرو حسنی) و در سطح منطقهای نیز فرماندهانی مانند محمدرضا زهیری (اداره اطلاعات جنوب غرب)، محسن موسوی (از مسئولان اطلاعات نیروی قدس) و رضا نجفی (فرمانده سپاه ایجرود زنجان) بدون جانشین باقی ماندهاند.
نگاهی به فهرست ۳۰ فرمانده ارشد کشتهشده شامل افرادی مانند بهنام شهریاری، مجتبی معینپور و رضا مظفرینیا نشان میدهد که برای بسیاری از این پستها نیز جایگزینی معرفی نشده است.
این خلأها میتواند هماهنگی عملیاتی و تصمیمگیری در نیروهای مسلح را با مشکل مواجه کند.
ضربه به نیروی برونمرزی
۳۱ خرداد نیروی قدس نیز از گزند حملات مصون نماند. محمدسعید ایزدی (فرمانده امور فلسطین در نیروی قدس) و محمدرضا نصیرباغبان (معاون اطلاعات نیروی قدس) در حملهای دیگر کشته شدند. تا این لحظه، هیچ جایگزینی برای این دو چهره مهم اعلام نشده است.
نکته قابل تامل اینکه حذف ایزدی در شرایطی رُخ داد که جمهوری اسلامی همزمان در تلاش برای بازسازی محور مقاومت و بازیابی چهره برتری در منطقه پس از جنگ بود. غیبت جانشین او میتواند بهنوعی نشانهای از ادامه سردرگمی راهبردی باشد.
البته این نکته قابل ذکر است که در گذشته نیز نام بسیاری از این افراد و جایگاه آنان از قبل به صورت عمومی اعلام نمیشد.
چهرههای در سایه
در کنار چهرههای حذفشده، فرماندهانی هستند که همچنان حضور رسانهای قابلتوجهی دارند و یا دستکم در مناسبتهایی جلوی دوربین دیده شدهاند.
حسین نجات، جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله، نهتنها غیبت نداشته بلکه بر میزان حضورش افزوده است و مجید خادمی نیز با وجود حفظ همزمان دو مسئولیت کلیدی اطلاعاتی، چندین مصاحبه رسمی داشته است.
محمد کرمی، فرمانده جدید نیروی زمینی سپاه و غلامرضا سلیمانی، رییس سازمان بسیج نیز چند بار در دو ماه اخیر در محافل رسمی حاضر شدهاند.
علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه، بر خلاف برخی شایعات در چند مراسم کلیدی مانند «چهلم شهدای اطلاعاتی» دیده شده و رمضان شریف، رییس مرکز اسناد و تحقیقات جنگ هم روند همیشگی اظهارنظرهای خود را حفظ کرده است.
چند فرمانده ارشد دیگر سپاه هم مانند مشروعیفر (فرمانده سپاه حفاظت ولیامر)، هادی ملانوری (فرمانده سپاه حفاظت هواپیمایی)، امینالله امامی طباطبایی (رئیس بنیاد تعاون سپاه) که پیش از جنگ هم حضور رسانهای چندانی نداشتهاند، در دو ماه اخیر هم جایی دیده نشدهاند.
نکته قابل توجه اینکه در فضای امنیتی جمهوری اسلامی غیبت لزوما بهمعنای حذف نیست، اما وقتی این غیبت با جنگ و کشتهشدن دیگر فرماندهها، ناپدیدشدنها و سکوت رسانهای مطلق همزمان میشود، سوالبرانگیز میشود.
بیخبری از تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه
اما جدای از فرماندههای ارشد کشته شده، عدم حضو رسانهای علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه آن هم بدون هیچ توضیح مشخصی، شائبهها درباره سرنوشت این مقام عالیرتبه سپاه را افزایش دادهاست.
تنگسیری که از اول فروردین تا اواسط خرداد در نزدیک به ۷۵ روز بیش از ۲۰ مصاحبه و سخنرانی رسمی حضور داشته و بارها با زبان تند آمریکا و اسرائیل را تهدید کرده بود، در نزدیک به دو ماه اخیر، از چند روز پیش از آغاز جنگ تاکنون، حضور عمومی یا رسانهای نداشته است.
با این وجود، بعد از ظهر جمعه ۱۷ مرداد، خبرگزای صداوسیما پیامی مکتوب منتسب به تنگسیری برای تبریک روز خبرنگار منتشر کرد. مشخص نیست این پیام را این فرمانده سپاه خود نوشته یا دفتر او آن را برای انتشار تنظیم کرده است.
تا پیش از این پیام مکتوب، تنها نقل قولی که در این دو ماه از او منتشر شده بود جملهای تهدیدآمیز درباره بستن تنگه هرمز است که بررسیها نشان میدهد در واقع بازنشر گفتهای قدیمی است که شبکه المسیره یمن هفتهها پیشتر منتشر کرده بود.
در همین مدت نه رسانههای حکومتی، نه خبرنگاران امنیتی نزدیک به سپاه و نه حتی چهرههای نظامی نیمهرسمی در فضای مجازی هیچکدام حاضر نشده بودند درباره وضعیت او و دلیل غیبتش چیزی بگویند.
این سکوت در حالی است که پیش از آن حضور تنگسیری در هر مناسبت و حتی مانور محلی بازتاب رسانهای داشت. در نبود اطلاعات رسمی، گمانهزنیها درباره او طیف وسیعی از احتمالات از کشتهشدن تنگسیری در حملات اسرائیل تا مجروحیت، بازداشت یا انتصاب پنهان به سمتی حساس درباره او طرح شده است.
با این وجود، یک منبع مطلع که به شرط ناشناس ماندن با ایران اینترنشنال گفتوگو کرد، با اشاره به این غیبت طولانی گفت تنگسیری به بیماری سرطان مبتلا است و شدتگرفتن بیماری در ماههای اخیر باعث شده در محافل عمومی و فضای رسانهای غایب باشد.
در شرایط فعلی، غیبت معنادار این چهره نظامی، رسانهای و کلیدی سپاه و ادامه آن برای ساختار نیروهای مسلح هزینهزاست.
سردرگمی در ساختار اطلاعاتی
با کشته شدن ربانی (معاون عملیات ستاد کل)، محرابی (معاون اطلاعات ستاد کل) و حسنی (معاون اطلاعات نیروی هوافضای سپاه) و محمد کاظمی (رییس سازمان اطلاعات سپاه) و حسن محقق که جانشین او شد، به نظر میرسد تغییرات اجباری در نهادهای اطلاعات نظامی کشور به حداکثر خود رسیده است؛ تغییراتی که در شرایط عادی ممکن است در طی چندین سال رخ دهد.
تنها نامی که پس از این مجموعه ترورها بهعنوان جانشین اعلام شد، مجید خادمی، رییس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه بود که بدون آنکه از سمت قبلی خود کنار گذاشته شود بهعنوان سرپرست سازمان اطلاعات سپاه معرفی شد.
مشخص نیست چند مقام امنیتی دیگر در حال حاضر و به صورت همزمان تصدی نهادهای امنیتی کشور را بر عهده دارند، اما این ادغام مسئولیتها نشانهای آشکار از بحران منابع انسانی در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی است.
شورای دفاع؛ تلاشی برای بازسازی یا مدیریت بحران؟
در پاسخ به فروپاشی نسبی ساختار فرماندهی، جمهوری اسلامی اقدام به تشکیل «شورای دفاع» کرد که نمایندگانی از ارتش، سپاه، وزارت اطلاعات و ستاد کل نیروهای مسلح در آن عضو هستند.
رییسجمهور وقت، رییس این شورا است و علی شمخانی و علیاکبر احمدیان، دبیران پیشین شورای عالی امنیت ملی، نمایندگان علی خامنهای در آن خواهند بود.
اما نبود جانشین رسمی برای جایگاههایی مانند معاونت عملیات و اطلاعات ستاد کل، بخشهایی حساس از نیروی قدس و قرارگاه خاتمالانبیا در کنار غیبت تنگسیری، بهعنوان فرمانده نیروی دریایی سپاه که نقشی کلیدی در تلاش جمهوری اسلامی برای عملیات در خلیج فارس و تنگه هرمز دارد، میتواند هماهنگی در این حوزه حساس را مختل کند.
تشکیل شورای دفاع و انتصابهای موقت، تلاشهایی برای مدیریت این بحران هستند، اما به نظر میرسد فقدان شفافیت و تداوم خلأهای فرماندهی، نشانههایی از مشکلات ساختاری در نیروهای نظامی جمهوری اسلامی است. مشکلاتی که میتواند توانایی حکومت برای پاسخ به تهدیدات آینده را محدود کند.
به نوشته این روزنامه، برای آنها مشخص بود که چه کسی مقصر است: تهران که اسرائیل سالهاست درگیر جنگ سایبری خاموش با آن است و این جنگ به موازات درگیری فیزیکی در ماه خرداد، شدت بیشتری گرفت.
حملات اخیر از سرقت از صرافی ارز دیجیتال ایرانی نوبیتکس گرفته تا افزایش پیامهای فیشینگ هدفمند علیه افراد برجسته اسرائیلی، که به گفته شرکت امنیت سایبری چک پوینت ظاهرا از سوی دیپلماتها و حتی دفتر نخست وزیر این کشور ارسال شدهاند، متغیر بود.
اما در حالی که درگیری فیزیکی پس از ۱۲ روز پایان یافت، جنگ دیجیتال هنوز پایان نیافته است. به گزارش فایننشال تایمز، یکی از مقامات اسرائیلی در مورد این پیامکها گفت: «این (جنگ سایبری) پس از شروع جنگ شدت گرفت و هنوز ادامه دارد. من هنوز آنها (پیامها) را دریافت میکنم.»
به عنوان مثال، طبق گفته بواز دولِو، مدیرعامل شرکت اسرائیلی مرتبط با اطلاعات تهدیدات سایبری «کلیر اسکای»، از زمان آتشبس، گروههای همسو با ایران تلاش کردهاند از یک آسیبپذیری که اخیرا در یک نقض جهانی نرمافزار سرور مایکروسافت شناسایی شده بود، برای حمله به شرکتهای اسرائیلی استفاده کنند.
او افزود: «اگرچه در دنیای فیزیکی آتشبس برقرار است، اما در عرصه سایبری، [این حملات] متوقف نشدند.»
اگرچه این دو کشور تا سال گذشته هرگز آشکارا به یکدیگر حمله نکرده بودند، ایران و اسرائیل سابقه حملات سایبری را دارند.
گمان میرود اسرائیل در کنار ایالات متحده، پشت انتشار ویروس استاکسنت بود که سانتریفیوژهای تسهیلات غنیسازی نطنز را در سال ۲۰۱۰ نابود کرد.
از سوی دیگر، تصور میشود که ایران مسئول مجموعهای از حملات به زیرساختهای آب اسرائیل در سال ۲۰۲۰ بوده است.
به نوشته فایننشال تایمز، از جزئیاتی که پس از جنگ در ماه خرداد فاش شده، به نظر میرسد در نبرد سایبری اسرائیل بیشترین ضربات را وارد کردهاند.
ستار هاشمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران، اخیرا گفت که تهران در طول جنگ بیش از ۲۰ هزار حمله سایبری را تجربه کرده که «گستردهترین» کمپین از این نوع در تاریخ جمهوری اسلامی است.
از جمله آنها، حملاتی بودند که سیستمهای دفاع هوایی ایران را همزمان با آغاز حملات هوایی جتهای اسرائیلی مختل کردند.
اما تحلیلگران و مقامات سابق اسرائیلی میگویند مسلما مهمترین نقشی که دنیای دیجیتال در تعیین مسیر جنگ ایفا کرد، کارزار جاسوسی سایبری پیش از آن بود.
این امر به اسرائیل کمک کرد تا چنان اطلاعات دقیقی از دانشمندان هستهای و مقامات نظامی ایران ایجاد کند که توانست بیش از ۱۲ نفر از آنها را در اولین حمله خود پیدا و ترور کند.
منی بارزیلی، متخصص امنیت سایبری که به عنوان افسر ارشد امنیت اطلاعات سرویسهای اطلاعاتی نیروهای دفاعی اسرائیل خدمت میکرد، گفت حمله به پدافند هوایی ایران تاکتیکی بود و «بسیار خاص بود تا به اسرائیل اجازه دهد اولین حرکت را انجام دهد. جمعآوری اطلاعات بزرگترین عامل تغییردهنده بازی بود.»
در روزهای اولیه جنگ، گروه هکری «گنجشک درنده»، که به طور گسترده همسو با اسرائیل تلقی میشود، ۹۰ میلیون دلار از صرافی ارز دیجیتال ایرانی نوبیتکس را سوزاند و این صرافی را به بودن «ابزار» برای جمهوری اسلامی متهم کرد.
نوبیتکس این موضوع را تکذیب کرد و اصرار داشت که یک کسب و کار خصوصی مستقل است.
گنجشک درنده همچنین به دو بانک بزرگ ایرانی حمله کرد و طیف گستردهای از خدمات بانک دولتی سپه، وابسته به نیروهای مسلح و بانک خصوصی پاسارگاد را مختل کرد.
داتین، شرکت فناوری که نرمافزار هر دو بانک را ارائه میدهد، گفت که این حمله به سختافزار آسیب رسانده و مراکز داده اصلی، پشتیبان و اضطراری بانکها را با موفقیت غیرفعال کرده است.
دولو گفت که گروههای مرتبط با ایران به نوبه خود حملات هک و نشت اطلاعات را به حدود ۵۰ شرکت اسرائیلی انجام دادهاند و همچنین در تلاش برای نابودی سیستمهای کامپیوتری اسرائیل، بدافزار پخش کردهاند.
او افزود به نظر نمیرسد که آنها به خطوط دفاعی ارتش اسرائیل و بزرگترین شرکتها نفوذ کرده باشند، اما بر کسبوکارهای کوچکتر در زنجیرههای تأمین آنها که اهداف آسانتری بودند، تمرکز داشتند.
این موارد شامل گروههای لجستیک و سوخت و همچنین شرکتهای منابع انسانی بود و هکرها متعاقبا رزومه هزاران اسرائیلی را که در بخش دفاع و امنیت کار میکردند، فاش کردند.
در همان زمان، هکرها هزاران پیام جعلی ارسال کردند که به نظر میرسید از سیستم فرماندهی داخلی اسرائیل که دستورات ایمنی عمومی را در مواقع اضطراری ارائه میدهد، سرچشمه گرفته و به مردم میگفت که از پناهگاههای حمله هوایی دوری کنند. آنها همچنین به دنبال هک دوربینهای امنیتی در اسرائیل بودند، تاکتیکی که به گفته یک فرد آشنا با این وضعیت، میتواند برای بررسی محل فرود موشکها استفاده شود.
موتی کریستال، مذاکرهکننده بحران و سرهنگ دوم در ذخیرههای ارتش اسرائیل با تجربه گسترده در مذاکره با گروههای باجافزار، گفت که اگرچه نباید تواناییهای ایران را دست کم گرفت، هیچ یک از حملات به اسرائیل در طول جنگ تاثیر «چشمگیری» نداشته است.
در مقابل، نقض دفاع سایبری جمهوری اسلامی باعث نگرانی شد و محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهوری ایران، خواستار «اقدام جدی» شد.