روزنامه فرهیختگان: در قبال زنگزور باید از رویکرد مشابه حمله نظامی به قطر استفاده کنیم
روزنامه فرهیختگان، وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی، با اشاره به پیامدهای راهاندازی دالان زنگزور برای ایران، خواستار استفاده از رویکرد مشابه حمله به پایگاه آمریکا در قطر در جریان جنگ ۱۲ روزه شد.
ستار هاشمی، وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی، با تایید عامدانه بودن اختلال در سامانههای موقعیتیابی در ایران گفت اختلالات جیپیاس و طیفهای فرکانسی «ناشی از ملاحظات امنیتی است». اختلال در جیپیاس از زمان جنگ ۱۲ روزه آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
وزیر ارتباطات چهارشنبه ۲۹ مرداد سخنان علیرضا رفیعی، مدیرعامل شرکت ایرانسل، درباره ضرورت افزایش قیمت خدمات و احتمال قطع اینترنت مثل برق را «نگرانی» و «طبیعی» خواند و گفت این سخنان «تهدید» نیست.
مدیرعامل ایرانسل هشدار داده اگر تعرفهها ۷۰ درصد گران نشوند، روزی سه ساعت قطعی اینترنت اجتنابناپذیر خواهد بود.
رفیعی گفت در شرایطی که مصرف اینترنت به طور مداوم بیشتر میشود، تعرفهها سالهاست که ثابت مانده است.
ستار هاشمی در واکنش به احتمال استفاده از سامانه چینی «بِیدو» به جای جیپیاس در ایران گفت: «از همه ظرفیتهایی که در دنیا وجود دارد، استفاده میکنیم.»
احسان چیتساز، معاون وزیر ارتباطات دولت ایران، ۲۳ تیر ایجاد اختلال عمدی در خدمات مکانیابی، جیپیاس، را تایید کرد و با وجود اینکه پذیرفت این اقدام در ایران انجام میشود، بدون ارائه شواهد، بخشی از موضوع را متوجه آمریکا دانست و از برنامهریزی برای جایگزینی سامانه چینی بِیدو بهجای جیپیاس خبر داد.
او در گفتوگو با روزنامه هممیهن، اختلالهای گسترده در سرویسهای موقعیتیاب را تایید کرد و گفت برخی اختلالهای ایجاد شده در جیپیاس، به دلایل «امنیتی» و «نظامی» و «از داخل کشور» اعمال شدهاند.
آیا نشانهای از تلاش ایران برای استفاده از سامانههای جایگزین همچون بیدو وجود دارد؟
جمهوری اسلامی شاید در حال حاضر بهدنبال قطع کامل جیپیاس نباشد، اما با سرمایهگذاری در اختلالهای هدفمند و استفاده از سامانه جایگزینی بِیدو محصول چین، تلاش میکند وابستگی خود به این فناوری آمریکایی را کاهش دهد؛ رویکردی که بخشی از استراتژی جنگ نامتقارن جمهوری اسلامی است.
محمد کشاورز زاده، سفیر جمهوری اسلامی ایران در پکن اسفند ۱۳۹۹ اعلام کرده بود که چین سیستم موقعیتیاب جهانی جدید خود با نام بیدو را در اختیار ایران قرار خواهد داد.
مرکز بلفر هاروارد، همان سال در گزارشی نوشت ایران از سال ۱۳۹۴ با چین تفاهمنامهای درباره سامانه بیدو امضا کرده که شامل ایستگاههای زمینی و مرکز داده فضایی است، اما تاکنون شواهد دقیقی از استفاده ایران از این سامانه منتشر نشده است.
در نبود اطلاعات موثق نمیتوان گمانهزنی دقیقی انجام داد، اما این احتمال وجود دارد که تهران برخی از تجهیزات نظامی به ویژه موشکی خود را مستقل از جیپیاس و وابسته به بیدو بهروزرسانی کرده باشد.
برادر محمد خاتمی، رییسجمهور پیشین، از عارضه قلبی و گرفتگی رگ او خبر داد.
محمدرضا خاتمی گفت که روی رییسجمهور پیشین آنژیوپلاستی انجام شد و نتیجه آن «بسیار خوب» بود.
وزارت دفاع اسرائیل روز چهارشنبه اعلام کرد که وزیر دفاع این کشور طرح تصرف غزه را تصویب کرده است. طبق اعلام وزارت دفاع، یسرائیل کاتز همچنین مجوزی برای فراخوان حدود ۶۰ هزار نیروی ذخیره را برای اجرای این طرح صادر کرد.
این تصمیم فشارها بر حماس را افزایش داده است؛ همزمان میانجیگران که به دنبال آتشبس هستند در انتظار پاسخ رسمی اسرائیل به تازهترین پیشنهاد خود به سر میبرند.
رهبران اسرائیل هرگونه به رسمیت شناختن کشور فلسطینی را مورد مخالفت قرار داده و «پاداشی» به حماس خواندهاند.
لبنان در آستانه تحولی تاریخی قرار دارد. هیات دولت این کشور نقشه راهی را که با پشتیبانی ایالات متحده طراحی شده، پذیرفته است. نقشهای که هدف آن قرار دادن تمامی سلاحهای این کشور تحت کنترل دولت و خلع سلاح حزبالله تا پایان سال جاری است.
طرح خلع سلاح دو امتیاز بزرگ برای لبنان دارد: پایان حملات اسرائیل و عقبنشینی این کشور از پنج موقعیت در جنوب لبنان.
در سوی دیگر، حزبالله این طرح را «پروژه آمریکایی-اسرائیلی» نامیده و هشدار داده که اجرای آن میتواند به درگیری و جنگ داخلی بینجامد.
با وجود این، نشانههایی از آمادگی مشروط حزبالله برای گفتوگو درباره انتقال سلاح به ارتش در صورت عقبنشینی کامل اسرائیل و توقف حملات دیده میشود.
این مطلب مروری است بر روند تحولات گروه شیعه حزبالله لبنان که مورد حمایت تام و تمام جمهوری اسلامی است.
خاستگاه، ایدئولوژی و ساختار
حزبالله در سال ۱۹۸۲ و همزمان با اشغال جنوب لبنان از سوی اسرائیل پدید آمد.
این جنبش از دل شبکههای اسلامگرای شیعه که آموزش، تامین مالی و سازماندهی آنها زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهویژه در دره بقاع انجام میشد، زاده شد.
ردیف جلو از چپ: محمد حسین فضلالله، سید عباس الموسوی، سید حسن نصرالله و ابومهدی المهندس
اسناد اولیه حزبالله، بهروشنی وفاداری به نظریه ولایت فقیه را بیان میکنند.
این گروه نخستین بار در یک «نامه سرگشاده» (۱۹۸۵) و سپس در یک «مانیفست سیاسی» (۲۰۰۹) هویت سیاسی خود را رسمیت بخشید.
این اسناد، حزبالله را حرکتی معرفی میکنند که مقاومت مسلحانه، بسیج اجتماعی و حضور انتخاباتی را در هم میآمیزد.
سند ۲۰۰۹ با وجود نرمتر شدن برخی شعارها برای فضای داخلی لبنان، این گروه همچنان بر ضرورت مقاومت مسلحانه تاکید کرد.
افزون بر این، شبکهای گسترده از خدمات اجتماعی، از مدارس و درمانگاهها تا پروژههای بازسازی، پایههای مشروعیت حزبالله را در میان جامعه شیعه لبنان تقویت کرد.
در ساختار سازمانی، حزبالله ترکیبی از یک بلوک سیاسی در پارلمان و یک دستگاه نظامی-امنیتی مخفی است که «سازمان امنیت خارجی» یا همان «یگان ۹۱۰» بخشی از آن محسوب میشود.
این مجموعه زیر نظر شورای مشورتی (شورای مرکزی رهبری) اداره میشود. اغلب دولتهای غربی این گروه را یک سازمان واحد میدانند و تلاشها برای تفکیک شاخه سیاسی و نظامی آن را ناکام تلقی کردهاند.
اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۳ شاخه نظامی حزبالله را در فهرست تروریستی قرار داد و آلمان در سال ۲۰۲۰ تمامی فعالیتهای آن را ممنوع اعلام کرد.
صعود در داخل لبنان
در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، حزبالله با جنگهای چریکی نفوذ ارتش را در جنوب لبنان تضعیف کرد.
عقبنشینی یکجانبه اسرائیل در ماه می ۲۰۰۰، جایگاه حزبالله را بهعنوان «نیروی مقاومت» در لبنان تقویت کرد؛ هرچند اختلاف بر سر مزارع شبعا ادامه یافت.
تابستان سال ۲۰۰۶ حمله مرزی حزبالله به یک واحد نظامی اسرائیلی و به اسارت گرفتن دو سرباز، به درگیری گسترده و جنگ تمامعیار یکماهه میان حزبالله و اسرائیل انجامید.
این جنگ با بمبارانهای سنگین هوایی اسرائیل علیه لبنان و شلیک هزاران راکت حزبالله به شمال اسرائیل همراه بود.
قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت به این درگیریها پایان داد و در آن بر عقبنشینی کامل نیروهای اسرائیل به پشت خط آبی، استقرار ارتش لبنان و نیروهای یونیفل (UNIFIL) در جنوب منجر شد.
یونیفل نیروی موقت سازمان ملل در لبنان است که از سال ۱۹۷۸ برای نظارت بر عقبنشینی اسرائیل و کمک به استقرار اقتدار دولت لبنان در جنوب این کشور تشکیل شد و پس از جنگ ۲۰۰۶ با قطعنامه ۱۷۰۱، ماموریت آن گسترش یافت.
در قطعنامه ۱۷۰۱ همچنین بر لزوم خلع سلاح تمامی گروههای مسلح جنوب رود لیتانی تاکید شد.
بر اساس آمار معتبر، در این جنگ بیش از هزار و ۱۰۰ لبنانی عمدتا غیرنظامی و حدود ۱۶۰ اسرائیلی شامل نظامیان و غیرنظامیان کشته شدند.
درگیریهای ۲۰۰۸ بیروت و توافق دوحه، ادامه تحولات در حزبالله بودند.
در پی اقدام دولت لبنان علیه شبکه مخابرات حزبالله، در ماه می ۲۰۰۸ درگیریهای خونین مسلحانهای رخ داد که توان برتر نظامی حزبالله را در بیروت نشان داد.
توافقی به میانجیگری قطر، این بحران را پایان داد و ترتیبات سیاسی را بازتعریف کرد.
در جریان اعتراضات گسترده علیه فساد و فروپاشی اقتصادی در لبنان در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، هواداران حزبالله گاه با تظاهرکنندگان درگیر شدند.
این گروه با تغییر بنیادین نظام فرقهای و تشکیل دولت کاملا تکنوکرات مخالفت کرد.
فراتر از لبنان: سوریه و «محور مقاومت»
از سال ۲۰۱۲، حزبالله هزاران نیرو به سوریه فرستاد تا حکومت بشار اسد را سرپا نگه دارد. این تصمیم، وضعیت حزبالله را دگرگون کرد، جایگاه منطقهای آن را مخدوش ساخت و وابستگیاش را به خطوط تدارکاتی ایران افزایش داد.
سقوط حکومت اسد در دسامبر ۲۰۲۴ مسیرهای تدارکاتی حیاتی حزبالله را قطع و موقعیت آن را بهشدت تضعیف کرد.
حذف رهبر، دبیرکل جدید و جنبشی فرسوده از جنگ
سپتامبر ۲۰۲۴، در جریان جنگ پس از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حماس و موشکپرانیهای حزبالله، اسرائیل در حمله هوایی به بیروت، حسن نصرالله، دبیرکل وقت حزبالله را کشت.
پس از هفتهها خلاء رهبری و حملات به فرماندهان ارشد، حزبالله در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، نعیم قاسم را بهعنوان دبیرکل جدید معرفی کرد.
تا میانه سال ۲۰۲۵، گزارشها از تلفات سنگین حزبالله و نابودی بخشی از زرادخانه و زیرساختهای حیاتی آن خبر دادند. با این حال، حزبالله همچنان بازیگری پرنفوذ و دارای پایگاه اجتماعی در میان شیعیان باقی ماند.
زمینه حقوقی و بینالمللی برای خلع سلاح
بسیاری از دولتها، حزبالله را بهعنوان سازمانی تروریستی معرفی کردهاند.
خلع سلاح حزبالله و دیگر گروههای مسلح در لبنان تنها مطالبهای داخلی نیست، بلکه پشتوانهای قوی در حقوق بینالملل دارد.
دو قطعنامه مهم شورای امنیت سازمان ملل چارچوب اصلی این مطالبه را تعیین میکنند:
قطعنامه ۱۵۵۹ در سال ۲۰۰۴ بهطور مشخص بر ضرورت انحلال و خلع سلاح تمامی شبهنظامیان لبنانی و غیرلبنانی تاکید کرده و همچنین خواستار خروج همه نیروهای خارجی از خاک لبنان شده است.
هدف اصلی این قطعنامه، تثبیت اقتدار انحصاری دولت لبنان بر ابزارهای نظامی است.
قطعنامه ۱۷۰۱ مربوط به سال ۲۰۰۶ که پس از جنگ یکماهه میان حزبالله و اسرائیل تصویب شد نیز نقشی سرنوشتساز در تعیین آینده جنوب لبنان ایفا کرده است.
این قطعنامه علاوه بر پایان رسمی درگیریها، ماموریت نیروهای یونیفل را گسترش داد تا در کنار ارتش لبنان در جنوب این کشور مستقر شوند.
همچنین بار دیگر بر ممنوعیت فعالیت هر گروه مسلح خارج از کنترل دولت در جنوب رود لیتانی تاکید کرد
فشارها برای خلع سلاح
پیشنهاد خلع سلاح واشینگتن در مورد گروههای مسلح در لبنان بر سه پایه استوار است: نخست توقف عملیات اسرائیل و عقبنشینی از پنج موقعیت، دوم اولویت ارتش لبنان در انحصار سلاح و قدرت نظامی دولت و ارتش ملی و سرانجام خلع سلاح حزبالله تا پایان سال ۲۰۲۵ و آغاز حمایت اقتصادی بینالمللی.
مراحل این طرح شامل تعهد ۱۵ روزه به خلع سلاح، طرح ۶۰ روزه استقرار ارتش و دوران ۱۲۰ روزه نابودی سلاحهای سنگین حزبالله است.
بیروت اهداف این طرح را تایید کرده اما نقض آتشبس از سوی اسرائیل، چالشی جدی محسوب میشود.
جوزف عون، رییسجمهوری لبنان، به مقامهای ایرانی گفته است لبنان هیچ گروه مسلحی خارج از دولت را نمیپذیرد. مقامهای آمریکایی نیز وعده دادهاند اسرائیل را به رعایت اقدامات متقابل وادار کنند.
نعیم قاسم، این طرح را «پروژه آمریکایی-اسرائیلی» خوانده و هشدار داده که اجرای آن میتواند کشور را به «مرگ سیاسی» بکشاند اما حزبالله در عین حال آمادگی مشروط برای انتقال سلاح در چارچوب راهبرد دفاع ملی را ابراز کرده است.
این گروه تا امروز از بسیج خیابانی گسترده خودداری کرده و گزینههایش را باز نگه داشته است.
تواناییها، منابع مالی و پایگاه اجتماعی
پیش از جنگ اخیر، حزبالله زرادخانهای عظیم از موشکها و راکتها در اختیار داشت؛ از راکتهای کوتاهبرد و غیرهدایتشونده گرفته تا سامانههای پیشرفتهتر با قابلیت هدایت دقیق که میتوانستند اهداف حیاتی در عمق خاک اسرائیل را نشانه بگیرند.
علاوه بر این، این گروه یک شبکه ارتباطی و لجستیکی مستقل ایجاد کرده بود که بدون اتکا به زیرساختهای دولتی عمل میکرد و امکان هماهنگی سریع میان نیروها را فراهم میساخت.
در کنار بُعد نظامی، حزبالله با گسترش خدمات اجتماعی، از مدارس و بیمارستانها تا پروژههای بازسازی و توزیع کمکهای معیشتی، موفق شد جایگاهی ریشهدار در جامعه شیعه لبنان پیدا کند و خود را نه فقط یک نیروی نظامی، بلکه یک «دولت موازی» نشان دهد.
منابع مالی حزبالله عمدتا از ایران تامین میشد اما این جریان با شبکهای از کمکهای مردمی در داخل و خارج لبنان، فعالیت شرکتهای پوششی و سازوکارهای مالی غیرقانونی نیز تقویت شده است. مسیری که به این گروه توان تابآوری در برابر فشار تحریمهای بینالمللی را داد.
چشمانداز آینده
خلع سلاح نیازمند اجرای همزمان عقبنشینی اسرائیل، استقرار ارتش لبنان و یونیفل و تحویل سلاحهاست. جلوگیری از تجدید تسلیح از مسیر سوریه پس از سقوط اسد نیز چالشی مهم خواهد بود.
در داخل لبنان موفقیت این روند نیازمند اجماع سیاسی و پذیرش اجتماعی در میان شیعیان است؛ جامعهای که هم از حمایتهای حزبالله بهرهمند بوده و هم هزینههای جنگ و بحران اقتصادی را پرداخته است.
تهران هم میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد؛ چه با تشویق به همکاری، چه با کند کردن روند یا حفظ بازدارندگی پنهان. در عین حال احتمال اقدام گروههای حاشیهای فلسطینی یا حملات پیشدستانه اسرائیل وجود دارد و در این میان نقش و آزادی عمل یونیفل حیاتی خواهد بود.
هفتههای آینده تعیین خواهد کرد که آیا اصل انحصار سلاح در دست دولت از متن قطعنامهها به واقعیت بدل میشود یا نه.
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیای سپاه پاسداران گفت: «نیروهای مسلح در آمادگی کامل به سر می برند و هرگونه تحرک دشمن را با دقت رصد میکنند.»
رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز گفت در صورت حمله مجدد، اسرائیل «قطعا با واکنشی کوبنده تر از مرحله اول مواجه خواهد شد.
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیای سپاه پاسداران گفت: «نیروهای مسلح در آمادگی کامل به سر می برند و هرگونه تحرک دشمن را با دقت رصد میکنند.»
او این سخنان را در دیداری با رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح بیان کرد. احمدرضا پورخاقان، رییس این نهاد، گفت: «چنانچه دشمن بخواهد مجددا مرتکب اشتباه اول شود قطعا با واکنشی کوبنده تر از مرحله اول مواجه خواهد شد و آنگاه از توان دفاعی ما، مات و مبهوت خواهد شد.»
در جریان جنگ ۱۲ روزه، با حمله اسرائیل فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا کشته شد و جانشین او، علی شادمانی، نیز چهار روز پس از انتصاب کشته شد.
این روزنامه چهارشنبه ۲۹ مرداد در مطلبی، مواجهه با جمهوری آذربایجان و ارمنستان در موضوع دالان زنگزور را با حمله جمهوری اسلامی به پایگاههای آمریکا در قطر مقایسه کرد و نوشت در مورد زنگزور هم باید همین رویکرد استفاده شود.
این روزنامه نوشت مواجهه با «تهدیدات احتمالی از مرز همسایگان شمالی» به معنی تقابل با آنها نیست.
جمهوری اسلامی دوم تیر و در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، در واکنش به حمله آمریکا به تاسیسات اتمی خود، با اطلاعرسانی قبلی، به پایگاه العدید آمریکا در قطر حمله موشکی کرد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، با اشاره به رهگیری موشکها، این حمله را «پاسخی بسیار ضعیف» خواند و از جمهوری اسلامی بابت «اطلاعرسانی زودهنگام که باعث شد هیچ جانی از دست نرود و کسی آسیب نبیند»، تشکر کرد.
روزنامه نیویورکتایمز نیز همان زمان نوشت جمهوری اسلامی حمله به پایگاه هوایی آمریکا را با مقامهای دوحه هماهنگ کرده و پیشاپیش درباره این عملیات اطلاع داده بود تا تلفات به حداقل برسد.
فرهیختگان با اشاره به این حمله، نوشت: «ایران باید ضمن رصد دقیق تحرکات امنیتی، در مورد هرگونه اقدام امنیتی علیه خود به همسایگان شمالیاش هشدار دهد.»
این روزنامه تاکید کرد تهران باید این درک را ایجاد کند که در صورت «تهدید ایران از خاک آنها»، مناسبات امنیتی بر مناسبات دیپلماتیک غلبه پیدا میکند و جمهوری اسلامی مبدا تهدیدات را «در لیست اهداف مشروع خود» لحاظ خواهد کرد.
دالان زنگزور جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به منطقه خودمختار نخجوان متصل میکند و مرز مشترک ایران و ارمنستان را از بین میبرد.
به همین دلیل، مقامهای جمهوری اسلامی و رسانههای حکومتی در ماههای گذشته بهشدت با ساخت چنین کریدوری مخالفت کردهاند.
عباس موسوی، معاون دفتر مسعود پزشکیان، ۲۲ مرداد آذربایجان و ارمنستان را تهدید کرد که «همهچیز به آخر نرسیده» و باید در توافق خود درباره دالان زنگروز که حالا «مسیر ترامپ» نام گرفته، بازنگری کنند.
علی باقری کنی، عضو شورای راهبردی روابط خارجی نیز پیشتر در مصاحبه با صدا و سیما تهدید کرده بود جمهوری اسلامی بهراحتی از موضوع زنگزور نمیگذرد.
کاخ سفید ۱۷ مرداد میزبان الهام علیاف، رییسجمهوری آذربایجان و نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، برای امضای پیمان صلح بود تا به گفته دونالد ترامپ، دو طرف به تمام درگیریها پایان دهند، تجارت، سفر و روابط دیپلماتیک را آغاز کنند و به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند.
بر اساس این توافق، نام دالان زنگزور به «مسیر ترانزیتی دونالد ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» تغییر مییابد و آمریکا بهمدت ۹۹ سال آن را اجاره خواهد کرد.