افزایش باران در شمالگان، خبر بد برای جهان

تا پیش از پایان قرن حاضر، قسمت اعظم شمالگان سالیانه بیشتر باران خواهد داشت تا برف. پیامدهای چنین تغییری نه تنها برای شمالگان، بلکه برای سراسر جهان، عظیم خواهد بود.

تا پیش از پایان قرن حاضر، قسمت اعظم شمالگان سالیانه بیشتر باران خواهد داشت تا برف. پیامدهای چنین تغییری نه تنها برای شمالگان، بلکه برای سراسر جهان، عظیم خواهد بود.
کاهش دریایخها از شناختهشدهترین اثرات گرمایش در شمالگان است. همچنین مدتهاست پیشبینی شده است که شمالگانی گرمتر، بهدلیل گردش شدیدتر آب بین زمین، جو و اقیانوس، پربارانتر هم خواهد بود. تغییر از منطقه منجمد به منطقهای گرمتر و بارانیتر، ناشی از ظرفیت جوی گرمتر است که با تبخیر بیشتر از اقیانوسهای غیرمنجمد و ملایم کردن «جریان جِتی»، قادر به نگه داشتن رطوبت در خود است.
گمان میرود که در قرن ۲۱، چرخه آب شمالگان از چرخهای برفمحور به چرخهای بارانمحور تغییر کند. اگرچه زمانبندی آن نامشخص است، نتایج یک پژوهش جدید نشان میدهد که این تغییر ممکن است از آنچه انتظار میرفت هم زودتر روی دهد و در این صورت، اثرات ناشی از آن بهویژه در فصول پاییز شدیدتر خواهد بود. بنا بر این پژوهش، اقیانوس منجمد شمالی، سیبری و مجمعالجزایر قطبی کانادا، بهجای آنچه در سال ۲۰۹۰ برای آنها تصور میشد، بیست سال زودتر و تا سال۲۰۷۰ بارانمحور میشوند.
گرم و مرطوب لزوما بهتر نیست
تغییری چنین عظیم در چرخه آب شمالگان ناگزیر بر زیستبوم خشکی و اقیانوس نیز تاثیر خواهد گذاشت. ممکن است فکر کنید که شمالگانی گرمتر و مرطوبتر بهنفع اکوسیستم خواهد بود. به هر حال جنگلهای بارانی گونههای گیاهی و جانوری متنوعتری از توندرا دارد. اما گیاهان و جانوران شمالگان میلیونها سال است که در تطابق با شرایط سرد تکامل یافتهاند و شبکه غذایی ساده آنها در برابر چنین اختلالی، آسیبپذیر میشود.

بهعنوان مثال، دمای بالاتر میتواند موجب شود نوزاد حشرات زودتر و پیش از تولد ماهیهایی که غذایشان را از آنها تامین میکنند، از تخم خارج شوند.
همچنین بارش بیشتر به معنی شسته شدن و روانه شدن مواد مغذی به داخل رودخانههاست که تصور میشود شاید بتواند برای گیاهان ذرهبینی که در انتهای زنجیره غذایی قرار دارند، فوایدی در بر داشته باشد، با این حال، این امر میتواند به گلآلودتر شدن رودخانهها و آبهای ساحلی دامن بزند، از ورود نور لازم برای فتوسنتز گیاهان داخل آب جلوگیری کند و جانوران «پالیدهخوار»، مانند برخی گونههای کوسه و نهنگ، که از راه پالودن آب مواد مغذی به دست میآورند، گیر بیندازد.
دیگر اینکه شورابها معمولا در مقایسه با آب شیرین و آب دریا، میزبان گونههای کمتریاند؛ پس از دست رفتن آب شیرین ممکن است تنوع طیف گیاهی و جانوری در سواحل شمالگان را کاهش دهد.
با در نظر گرفتن اقیانوس منجمد شمالی نیز، دلایل برای تردید درباره منافع احتمالی دمای بالاتر و چرخش بهتر آب شیرین، باز هم پررنگتر میشود. حل شدن اجزای سازنده آب باران، آب رودخانه، برف آبشده و یخ، قلیایی بودن سطح آبهای شمالگان را کاهش میدهد که این خود شکل گرفتن صدف و اسکلت در ریزجانداران آبزی را دشوارتر و خنثیسازی شیمیایی تاثیرات اسیدی ناشی از دی اکسید کربن جذبشده در آب دریا را محدود میکند.
همچنین جاری شدن رودخانهها بر روی لایههای «پِرمافِراست»، یخخاک، مواد آلی آنها را شسته و به دریا سرازیر خواهد کرد. باکتریها روانشده به آب دریا میتوانند با تبدیل شدن به دی اکسید کربن، اقیانوس را اسیدیتر کنند. چگالی آب شیرین هم از آب دریا کمتر است و بر روی آب متراکمتر آن روان خواهد شد. این امر موجب ایجاد طبقهبندی در آب اقیانوس میشود که از گردش موادمغذی و ریزجانداران بین بستر و سطح آب جلوگیری و فعالیت زیستی را مختل میکند.
با در نظر گرفتن تمامی این موارد، اگرچه تاثیر شمالگانی گرمتر و پربارانتر بر شبکه و امنیت غذایی و همچنین تنوع زیستی نامعلوم است اما از آنچه بر میآید مثبت بودن آن نامحتمل است.

بالا رفتن دما در شمالگان دههها پیشتر از معدل جهانی است
افزایش دما در شمالگان از معدل گرمایش جهانی پیشی گرفته است و با کاهش بارش برف و افزایش بارش باران در این منطقه، این گرمایش تنها تشدید خواهد شد. برف نور خورشید را به فضا بازتاب میدهد، در نتیجه هنگامی که برف کمتری بر روی زمین باشد، انعکاس کمتری وجود خواهد داشت و زمین خالی از برف، انرژی خورشیدی بیشتر جذب خواهد کرد و گرم ترخواهد شد. بنابراین شمالگان، بیش از باقی مناطق در جهان گرم خواهد شد و تفاوت دما بین گرمترین و سردترین نقاط کره زمین را کمتر خواهد کرد که این خود پیامدهای پیچیدهای بر اقیانوس و جو در بر خواهد داشت.
اجلاس اقلیمی اخیر در گلاسکو، بر تلاشها برای نگه داشتن میانگین گرمایش جهانی بر روی ۱/۵ درجه متمرکز بود. اما باید در نظر داشته باشیم که این یک میانگین جهانی است و شمالگان، با کمترین حد برآورد، دستکم تا دو برابر بیش از این معدل دما گرم خواهد شد.
این چنین است که حقیق و پژوهشهایی از این دست، اهمیت درخواستها برای رصد بهتر نظامهای «هیدرولوژیکی» منطقه شمالگان و افزایش آگاهی از اثرات قابلتوجه کوچکترین افزایش دما در جو را بیش از پیش آشکار میکند.

قدرت تصمیمگیری ما در دوران همهگیری وقتی نتایج تصمیمها برایمان مبهم است، دشوار است. دانشمندان علوم شناختی مدتهاست به درک چگونگی عملکرد انسان برای تصمیمگیری در چنین شرایط نامطمئنی علاقهمند بودهاند. اکنون تحقیق جدیدی منتشر شده که در اینباره سرنخی به دست میدهد
ما هر روز تصمیماتی میگیریم که بسیاری از آنها آنقدر سادهاند که حتی در زمان تصمیمگیری متوجه آنها نمیشویم. اما کار زمانی سخت میشود که با تصمیماتی روبرو میشویم که نتایج آن برایمان مبهم است، مانند تصمصمگیری در زمان همهگیری. دانشمندان علوم شناختی مدتهاست به درک چگونگی عملکرد انسان برای تصمیمگیری در چنین شرایط نامطمئنی علاقهمند بودهاند. اکنون تحقیق جدیدی منتشر شده که در اینباره سرنخی به دست میدهد.
پژوهشگران این تحقیق بخشهایی از یافتههای خود را در وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن منتشر کردهاند.
دانشمندان معمولا قدرت تصمیمگیری افراد در شرایط مبهم را با استفاده از «تست احتمال» میسنجند، که در آن شرکتکنندگان در تحقیق میتوانند گزینههایی را، که هر کدام با احتمال دریافت پاداش مشخصی (معمولاً امتیاز یا پول) تعیین شدهاند، انتخاب کنند. مثلا در یک بازی، شرکت کننده باید بین تصویر یک سیب یا یک موز روی صفحه کامپیوتر یکی را انتخاب کند.
ممکن است سیب طوری برنامه ریزی شده باشد که ۸۰ درصد مواقع به آنها پاداش بدهد در حالی که موز در ۲۰ درصد مواقع این کار را انجام میدهد، اما در طول بازی احتمالات میتوانند تغییر کنند. با این حال، شرکتکنندگان متوجه درصد احتمال دریافت پاداش نمیشوند که خود منجر به ایجاد ابهام و عدم قطعیت میشود. کار شرکتکننده این است که در طول تست دریابد کدام گزینه احتمال پاداش بیشتری دارد.
افراد معمولا در مواجهه با تصمیمگیری در شرایط مبهم از دو راهبرد استفاده میکنند: بهرهبرداری و کاوش.
بهرهبرداری روشی است که در آن فرد اغلب گزینههایی را که با آن آشناست و اطمینان بیشتری به او برای دریافت پاداش میدهد انتخاب میکند. اما کاوش زمانی است که فرد گزینههایی را انتخاب میکند که برای او آشنا نیستند. بهترین راهبرد برای تصمیمگیری در شرایط مبهم و متغیر این است که افراد به گونهای انعطافپذیر از هر دو شیوه استفاده کنند.
اینکه افراد از کدام شیوه استفاده میکنند، بستگی به موقعیتی دارد که در آن قرار دارند. وقتی افراد با کمبود زمان روبرو هستند احتمال بیشتری وجود دارد که انتخابهای قدیمی را تکرار کنند.
یکی از علائم رایج در بسیاری از اختلالات روانپزشکی دشواری کنار آمدن با ابهام و عدم قطعیت است. افرادی که از اختلال وسواس رنج میبرند، به طور ویژه نسبت به افکار، احساسات و اعمال خود بسیار نامطمئن هستند و ممکن است دچار اضطراب شوند. آنها ممکن است در مورد اینکه آیا تعداد کاشیها را درست شمردهاند یا اینکه دستهای خود را بهاندازه کافی تمیز کردهاند، تردید داشته باشند.
پژوهشگران در تحقیق اخیر خود نشان میدهند که افراد مبتلا به وسواس در شرایط مبهم برای تصمیمگیری دچار مشکل میشوند. آنها از ۵۰ نوجوان مبتلا به وسواس و ۵۳ نوجوان بدون وسواس خواستند تا یک «تست احتمال» را انجام دهند، که در آن درصد احتمال مربوط به هر گزینه در میانه کار معکوس میشود (مثلا انتخاب تصویر سیب از میزان پاداشدهی ۸۰٪ به ۲۰٪ میرسد.) راهبرد ایدهآل این است که در ابتدا از گزینه سودمندتر (سیب) استفاده شود و با تغییر در میزان پاداشدهی از شیوه کاوش (انتخاب موز) استفاده شود.
اما نوجوانان شرکتکننده در این تحقیق از این راهبرد استفاده نکردند و در طول انجام تست از شیوه کاوش در انتخابهای خود بسیار استفاده کردند. آنها تمایل داشتند که انتخابها را تغییر دهند و بیشتر از نوجوانان بدون وسواس انتخابهای کمپاداش را انتخاب کنند. نکته جالب توجه اینجاست که وقتی نوجوانان مبتلا به وسواس در تست دیگری شرکت کردند که در آن نیاز نبود بر اساس میزان سنجش احتمالات تصمیمگیری کنند، هیچ مشکلی در تصمیمگیری نداشتند.

ممکن است عدماطمینان ناشی از درصد نامشخص احتمالات باعث شده باشد که نوجوانان مبتلا به وسواس در تصمیمات خود شک کنند و احساس کنند که باید اغلب گزینههایی که پاداش کمتری دارند را انتخاب کنند. استفاده از شیوه کاوش برای آنها راهبردی است برای دستیابی به اطلاعات بیشتر و حصول اطمینان برای تصمیم گیری بهتر. همین حس عدماطمینان باعث میشود که افراد مبتلا به وسواس احساس کنند مجبورند مواردی مانند قفل در، اجاق گاز و کلید برق را مدام چک کنند.
نتایج همچنین نشان میدهد که بسیاری از افراد در صورت عدم اطمینان کافی ممکن است به این روش برای حصول اطمینان کاوش کنند.
همهگیری ویروس کرونا باعث ایجاد عدم اطمینان زیادی برای همه شده است، که به نظر می رسد به نوبه خود تمایل ما را برای کاوش در قالب جستجوی اطلاعات افزایش داده است. یک مطالعه نشان داده است که عدماطمینان و ابهام نسبت به شرایط باعث شده مردم از طریق اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری آنلاین به دنبال دسترسی به اطلاعات بیشتر در مورد کووید-۱۹ باشند.
از یک سو، این امر منجر به اقدامات پیشگیرانهتری مانند شستن بیشتر دستها و استفاده از ماسک شده که میتواند ابهامات و نامطمئنی را کاهش دهد و مردم را ایمن نگه دارد. اما از سوی دیگر، این جستجوی مداوم برای اطلاعات شاید خیلی هم مفید نباشد. یک تحقیق اخیرا نشان داده که از زمان شروع همهگیری، افراد سالم بیشتر دچار رفتارهای ناشی از وسواس فکری مانند بررسی مداوم اطلاعات جدید برای کاهش احساس عدم اطمینان ناشی از همهگیری شدهاند.
جستجوی بیش از حد برای دستیابی به اطلاعات در دوران همهگیری میتواند منجر به بروز سطوح بالایی از استرس شود. تحقیقات پیشتر نشان داده که این نوع رفتار در نهایت میتواند منجر به فرسودگی و خستگی مفرط شود و باعث شود افراد کلا از دستیابی به اطلاعات اجتناب کنند. این امر در نهایت باعث میشود مردم کمتر در مورد دستورالعملهای دولت، اقدامات ایمنی و پیشرفتهای درمان ویروس کرونا مطلع و آگاه شوند.
استرس مداوم ناشی از قرار گرفتن بیش از حد در معرض اخبار ناراحت کننده نیز ممکن است باعث تغییراتی در نواحی کلیدی مغز مانند قشر پیشپیشانی شکمی و هیپوکامپ شود که مسئول حافظه و عملکرد شناختی ذهن هستند. این به نوبه خود میتواند منجر به کاهش قدرت تصمیم گیری منطقی شود و ما را به تکیه بیشتر بر احساسات سوق دهد و در معرض باور اطلاعات نادرست و انجام رفتارهای غیرمنطقی مانند احتکار دستمال توالت کند.
خوشبختانه، راههایی برای مقابله با شرایط نامطمئن در دوران همهگیری وجود دارد. با اعتماد به برخی از اطلاعاتی که جمعآوری کردهاید و به نظر میرسد که در طول زمان تغییر نکردهاند، مانند مزایای استفاده از ماسکها و تزریق واکسن، میتوان بر برخی از این ابهامات غلبه کرد. اگر احساس میکنید دنبال نکردن اخبار و رسانههای اجتماعی برایتان دشوار است، کارشناسان توصیه میکنند برای خود زمان مشخصی تعیین کنید یا موقتاً از حسابهای کاربری خود خارج شوید و به دنبال مطالعه محتوای مثبتتر و مرتبط با همهگیری در فضای اینترنت باشید.
حتی روشهایی وجود دارد که شواهد علمی نشان میدهد به تصمیمگیری بهتر در شرایط نامطمئن کمک میکنند. روشهایی مانند انجام بازیهایی که برای تمرینات ذهنی طراحی شدهاند، داشتن خواب خوب و تغذیه سالم و برخورداری از حمایت اجتماعی.

بسیاری از ما فکر میکنیم افرادی که روزانه به تمام کارهایشان میرسند، مثلا آنانی که ورزش میکنند، تغذیه سالم دارند، نمرات بالا در امتحانات کسب میکنند و بچههایشان را سر وقت از مدرسه برمیدارند، نیروی مافوقبشری دارند.
اما علم پاسخ دیگری در آستین دارد. آنچه ما اراده مینامیم اغلب ویژگی اصلی «عادت» است.
افرادی که عادات پسندیده در خود میپرورانند، بهندرت لازم دارند در برابر وسوسه لم دادن روی مبل، سفارش دادن غذای چربوچیلی، به تعویق انداختن تکالیف و خروج از خانه، مقاومت کنند. این به آن دلیل است که سیستم هدایتگر خودکار، کنترل آنان را در دست میگیرد و وسوسه را از میدان به در میکند.
تنها نکته این است که جا انداختن عادات خوب تلاش و بینش میطلبد. خوشبختانه، علم برای هر دو راه حلی پیش پا میگذارد که بار را از روی دوش شما بردارد. به موارد زیر که متکی به تحقیقات علمی است و شما را از نقطهای که در آن قرار دارید، به نقطهای که میخواهید به آن برسید، روانه خواهد کرد؛ نگاهی بیندازیم. کیتی میلکمن، پژوهشگر رفتاردرمانی در دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا و نگارنده این مطلب، این موارد را از کتابش «چگونه تغییر کنیم»، دستچین کرده است.

۱-هدفتان را مشخص کنید
نحوه تعیین هدف برای تبدیل آن به عادت مهم است. بنا بر پژوهشها، اهدافی همچون «مرتب مراقبه کن» خیلی کلی است. اینکه وارد جزئیات شوید و مشخص کنید دقیقا میخواهید به چه چیزی برسید و هر چند وقت یکبار، برای شما سودمندتر خواهد بود.
پس نگویید «من مرتب مراقبه میکنم». به جای آن بگویید «روزی ۱۵ دقیقه مراقبه میکنم».
برای شروع، انتخاب هدفی کوچک که توانایی انجام آن را داشته باشید کمتر دلهرهآور خواهد بود و مشاهده پیشرفت در مسیرتان را آسانتر میکند.
۲-برنامه پرجزئیات بچینید
حالا که هدفتان را مشخص کردهاید، وقت آن است که ببینید چه چیزی شما را وادار به دنبال کردن آن میکند. تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که تنها کافی نیست که بدانید چه میکنید بلکه این که کی و کجا آن را انجام میدهید نیز مهم است.
هدفی مانند این که «پنج روز در هفته، روزی نیمساعت اسپانیایی میخوانم» قابلقبول است. اما یک برنامه پرجزئیات مانند «هر روز کاری، پس از آخرین جلسه، در دفترم سی دقیقه اسپانیایی میخوانم» شما را بیشتر وادار به پذیرش آن بهعنوان یک عادت میکند.
برنامه چیدن به این شکل، احتمال فراموش کردن انجام آن را نیز کاهش میدهد. چرا که این که کجا و چهوقت آن را قید کردهاید، یادآوری خواهد بود که حافظه شما را برای انجام آن یاری میکند. از آن بهتر، یادداشت برنامههایتان روی تقویم دیجیتالتان است تا انجام آن را به شما یادآور شود. یک عادت تثبیتشده کاملا مشخص همچنین شما را وامیدارد که موانع بر سر راه به انجام رساندن آن را پیشبینی کنید و دورشان بزنید و درباره به تعویق انداختن آن هم حس پشیمانی بیشتری داشته باشید.

۳-از مسیر لذت ببرید
هنگامی که تصمیم به جا انداختن یک عادت جدید میگیریم، اغلب قدرت ارادهمان را دست بالا میگیریم و کارآمدترین مسیر رسیدن به هدف نهاییمان را میچینیم. اگر میخواهید با ورزش مرتب اندامتان را بسازید، احتمالا به دنبال ورزشهایی که نتایج سریع در پی دارند مانند دویدن روی تردمیل خواهید رفت. اما تحقیقات نشان میدهد که اگر راههایی برای مفرح کردن مسیر تحقق هدفتان بیابید، به آن بیشتر پایبند میمانید و در نهایت به چیزهای بیشتری دست مییابید.
وقتی حرف از ورزش میشود، ممکن است این رفتن به یک کلاس «زومبا» با دوستتان و یا یاد گرفتن صخرهنوردی باشد. اگر میخواهید عادت خوردن میوه و سبزی بیشتر را در خود پرورش دهید، ممکن است مجبور شوید «اسموثی» خوشمزه را جایگزین دونات صبحانه کنید و به این شکل، چندین میوه و سبزی را در یک نوشیدنی خوشمزه به بدنتان برسانید. تکرار، کلید جا افتادن عادت است و اگر از چیزی لذت ببرید، احتمال پایبند ماندنتان به آن بیشتر است. مثبتسازی یک تجربه در تکرار آن موثر است اما اهمیت آن اغلب نادیده گرفته میشود.
یک راه عالی برای دنبال کردن هدف، گرد آوردن اسباب وسوسه در مسیر است. در نظر بگیرید که در راه تحقق هدفتان، به خودتان اجازه لذت بردن از چیزی را میدهید. مثلا، فقط هنگام ورزش در باشگاه، به خودتان اجازه تماشای سریال موردعلاقهتان را بدهید یا تنها موقع پخت غذاهای سالم اجازه دارید به پادکست موردعلاقهتان گوش کنید. تحقیقات نشان میدهد که گرد آوردن وسوسه در کنار هدف، دنبال کردن آن را آسانتر میکند و راه دستیابی به آن را لذتبخش و نه رنجآور میکند.
۴-انعطاف به خرج دهید
بسیاری افراد هنگامی که روی «کنترل خودکار» قرار بگیرند، به روال منظم و مستمری دست پیدا خواهند کرد. ورزش، درس خواندن و دارو خوردن در زمان و مکان تعیینشده از آن جمله است. اما برخلاف باورهای مرسوم، تحقیقات نشان میدهد که هنگامی که در مراحل اولیه جا انداختن یک عادت قراردارید لازم است که عامدانه کمی انعطاف چاشنی برنامهتان کنید.
اگر برای خودتان معین کردهاید که هر روز ۸ صبح مراقبه کنید، بد نیست که چند بار هم آن را ظهر و ساعت پنج عصر امتحان کنید.
پرورش یک عادت نیازمند تکرار است و یک عادت منعطف به این معناست که اگر انجام آن در زمان و مکانی که معین کرده بودید ممکن نشد، بتوانید به هر صورت آن را زمانی دیگر انجام دهید. با همان مثال مراقبه، تصور کنید که پس از رساندن بچههایتان به مدرسه در ترافیک گیر افتادهاید و به مراقبه ساعت ۸ صبح نرسیدهاید.
راه دیگر این است که بهدفعات محدود به خودتان اجازه دهید که اگر واقعا نمیتوانید برای چیز که معین کردهاید زمان بگذارید، نگذارید.
گرچه تعیین قرصومحکم یک هدف برای خودتان انگیزهبخش است اما رهایی چندباره از آن در مواقع ضروری، به اینکه با انجام ندادن آن دلسرد شوید و آن را بهکلی رها کنید، میارزد.

۵-حامیان درستی پیدا کنید
این قدم اغلب نادیده گرفته میشود. اما به دوستان و خانوادهتان درباره اهدافتان بگویید.
تحقیقات نشان میدهد که رفتار اطرافیانمان بر روی ما تاثیر میگذارد. میخواهید هر روز بدوید؟ پس بهتر است به یک گروه دو بپیوندید تا از چند دوستتان که دویدن عادتشان نشده، بخواهید با شما بدوند. چرا که افراد گروه دو عادتی که میخواهید در خود جا بیندازید پیشتر پرورش دادهاند و میتوانید از آنها یاد بگیرید.
عادات پسندیده مسری است. پس سعی کنید با کسانی وقت بگذرانید که در مسیر یادگیری، کمی از شما پیشترند تا تنبلی پیشه نکنید.
تحقیقات نشان میدهد که یافتن افرادی که به هدفی که شما میخواهید به آن برسید، رسیدهاند، بسیار مهم است و هنگامی که در رکاب این افراد در راه تحقق هدفتان گام برمیدارید به شما بیشتر خوش میگذرد.

از سال ۱۹۸۸ اولین روز ماه دسامبر، مطابق با دهم آذر ماه، به عنوان روز جهانی ایدز نامگذاری شده و هرساله شعار ویژهای دارد. شعار امسال «پایان دادن» است. ۱) پایان دادن به تبعیض ۲) پایان دادن به ایدز ۳)پایان دادن به همهگیری
از زمان پیدایش ویروس ایدز در سال ۱۹۸۳، میلیونها نفر جان خود را در اثر ابتلا به آن از دست دادهاند. با گذشت چهار دهه، این بیماری همچنان جمعیت جهان را تهدید میکند. به گفته نهادهای وابسته به سازمان ملل در زمینه ایدز، جهان هماکنون از اجرای تعهد مشترک خود برای پایان دادن به ایدز تا سال ۲۰۳۰ بازمانده، اما نه به دلیل نبود دانش یا ابزار لازم برای غلبه بر ایدز، بلکه به دلیل نابرابریهای ساختاری که مانع از اجرای برنامههای موثر برای پیشگیری و درمان ایدز میشود.
از سال ۱۹۸۸ اولین روز ماه دسامبر، مطابق با دهم آذر ماه، به عنوان روز جهانی ایدز نامگذاری شده و هرساله شعار ویژهای دارد. شعار امسال «پایان دادن» است.
۱) پایان دادن به تبعیض
۲) پایان دادن به ایدز
۳)پایان دادن به همهگیری
به گفته نهادهای سازمان ملل، بدون اقدام جسورانه علیه نابرابریها، جهان برای رسیدن اهداف خود برای پایان دادن به ایدز تا سال ۲۰۳۰، پایان دادن به همهگیری و پایان دادن به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ناکام خواهد ماند.
یکی از موارد قابل بحث در مورد ویروس ایدز عدم دستیابی به واکسن پس از گذشت چهار دهه از زمان پیدایش آن است. خبرگزاری فرانسه در مقالهای به برخی دلایل این ناکامی پرداخته است.

چند ماه بیشتر از شیوع ویروس کرونا نگذشته بود که نتایج تحقیقات برای دستیابی به واکسنهای ویروس دلگرمکننده بود. اما چرا دههها تحقیق برای دستیابی به واکسن ایدز، که جان ۶۸۰ هزار نفر را در سال ۲۰۲۰ گرفت، همچنان بینتیجه مانده است.
یکی از دلایل آن این است که اراده سیاسی و سرمایهگذاری عظیمی که در توسعه واکسن ویروس کرونا وجود داشت، در تحقیقات برای دستیابی به واکسن ایدز وجود نداشته است. دلیل دیگر پیچیدگیهای علمی در زمینه دستیابی به واکسن ایدز است.
بر اساس گزارش موسسه بینالمللی واکسن ایدز، پژوهشگران در تهیه واکسن ویروس کرونا تحقیقات خود را بر تهیه واکسنی متمرکز کردهاند که بتواند با سویههای نگرانکننده مقابله کند. اما ویروس ایدز قابلیت جهش بسیار سریعی دارد و میلیونها سویه جهشیافته دارد. با توجه به این ویژگی، دانشمندان باید به واکسنی دست پیدا کنند که بتواند با تنوع بینهایت گسترده سویههای ویروس ایدز مقابله کند.
اولیور شوارتز، رئیس مرکز ایمنی و بخش ویروسشناسی موسسه پاستور در پاریس، میگوید در حالی که بیشتر افراد میتوانند به طور طبیعی پس از ابتلا به ویروس کرونا بهبود یابند و در نتیجه مصونیت پیدا کنند، اما در مورد ویروس ایدز اینگونه نیست.
او در ادامه گفت: «ویروس ایدز بسیار راحتتر از ویروس کرونا جهش مییابد و بنابراین تولید پادتنهای بهاصطلاح خنثیکنندهای که بتواند به طور گسترده از بروز عفونت جلوگیری کند، دشوارتر است»
تنها تعداد انگشت شماری از مردم به طور طبیعی این پادتنها را پس از ابتلا به ایدز تولید میکنند. تحقیق روی واکسن ایدز نیازمند مطالعه این موارد نادر تولید پادتن، درک نحوه عملکرد آنها و تلاش برای تکثیر آنها در سیستم ایمنی افراد سالم است.
پژوهشگران در حال تحقیق روی چندین واکسن ایدز هستند که یکی از آنها واکسن شرکت آمریکایی مدرناست. شرکت مدرنا قصد دارد از روشهایی که برای تولید واکسن پرطرفدار کرونای خود به کار برده برای تولید واکسن ایدز استفاده کند.
پژوهشگران میگویند تحقیق در مورد واکسن کرونا شناخت زیادی از نحوه عملکرد سیستم ایمنی بدن و پیچیدگیهای آن به آنها داده که به روند تحقیق در مورد واکسن ایدز کمک بسیار زیادی کرده و آنها نسبت به نتایج تحقیقات امیدوار و خوشبین هستند اما همچنان معتقدند تا رسیدن به یک واکسن کارآمد برای ویروس ایدز فاصله دارند.
نبود سرمایهگذاری کافی در زمینه تحقیق برای واکسن ایدز
پژوهشگران میگویند برای انجام تحقیقات خود روی واکسن ایدز بودجه چندانی از سرمایهگذاران دریافت نمیکنند.

نیکلاس مانل، مدیر پژوهشهای موسسه ملی بهداشت و تحقیقات پزشکی فرانسه (INSERM) میگوید: «بازار برای شرکتهای دارویی بسیار ضعیف است و به طور ناامیدکنندهای با کمبود سرمایهگذاری روبرو هستند.» او در ادامه میگوید: «بسیاری از پژوهشگران انگیزه زیادی دارند، اما باید به سرمایه اندکی که در اختیار دارند بسنده کنند.»
هماکنون حدود ۳۸ میلیون نفر در سراسر جهان با این ویروس زندگی میکنند. در نبود واکسن، تا کنون تمرکز روی ترویج اقدامات پیشگیرانه مانند رعایت بهداشت در روابط جنسی، استفاده از سرنگهای تمیز و دسترسی بهتر به مراقبتهای بهداشتی برای جمعیتهای محروم و به حاشیهرانده شده بوده است.
منصف بنکیران، مدیر تحقیقاتی موسسه ژنتیک انسانی در فرانسه، میگوید پیشرفتهای مهمی در دنیای پزشکی به دست آمده که برای بسیاری از افراد مبتلا به ویروس ایدز این امکان را فراهم میکند زندگی طولانیتر و سالمتری داشته باشند.
مهمتر از همه، با کاهش بار ویروسی فرد آلوده، امروزه درمانهای مختلف ایدز میتوانند شانس انتقال ویروس ایدز به فرد دیگر را به شدت کاهش دهند یا از بین ببرند. اما بنکیران میگوید بسیاری از مردم به این درمانها دسترسی ندارند و آنهایی که دسترسی دارند، گاهی برای پیگیری راههای درمان و مصرف تمام داروهای لازم دچار مشکل میشوند. او در ادامه میفزاید با وجود بهبود دسترسی به راههای درمان، هنوز مشکلاتی در مورد پایبندی مردم به رژیمهای درمانی، حتی در اروپا وجود دارد».

کودکان و نوجوانان نیز مانند بزرگسالان به روشهای مختلفی با اضطراب خود مقابله میکنند. در حالی که برخی از آنها برای مقابله با احساسات ناخوشایند سراغ خوردن تنقلات بیشتر میروند، برخی دیگر بیش از حد ورزش میکنند یا غذا خوردن خود را به روشهای ناسالم محدود میکنند.
در نتیجه، میزان چاقی و اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی و پرخوری عصبی هر دو در میان نوجوانان در دوران همه گیری ویروس کرونا افزایش یافته است.
وبسایت کانورسیشن در مقالهای به اختلالات تغذیه و خوردن در کودکان و نوجوانان پرداخته که در ادامه خلاصهای از آن میآید.
چاقی مفرط در کودکان و نوجوانان
در چهار دهه گذشته تلاشهای بسیاری در قالب طرحهای مختلف در آمریکا انجام شده که کودکان و نوجوانان را به خوردن غذاهای سالمتر و بیشتر ورزش کردن تشویق کنند. اما با وجود این تلاشها، نرخ چاقی در میان کودکان، بهویژه در دوران همهگیری، همچنان افزایش داشته است.
یکی از برنامههای موفق در این زمینه، طرحی بود که در آن پژوهشگران توانستند شاخص توده بدنی کودکان را کاهش دهند. این پژوهشگران دلیل موفقیت خود را تمرکز این طرح بر پذیرش چاقی مفرط کودکان از طرف خانواده و دوستان میدانند.
پژوهشگران شرکتکننده در این طرح میگویند: «دانستن اینکه میتوانید به خانه بیایید و در مورد عصبانیت و غمگین بودن خود صحبت کنید، برای رشد جسمی و ذهنی سالم نوجوانان ضروری است. بچهها باید دوستان و همسالانی داشته باشند که آنها را همانطور که هستند بپذیرند.»
اختلالات خوردن
پزشکان و پژوهشگرانی که با نوجوانان دچار اختلال خوردن کار میکنند، میگویند وقتی صحبت از این نوع اختلالها میشود، اغلب سه دسته از جوانان و نوجوانان نادیده گرفته میشوند:
۱) مردان ورزشکار جوان
۲)جوانان اقلیتهای جنسی و جنسیتی
۳) نوجوانانی که سایز بدنشان عادی است
این گروه آخر شامل جوانانی است که وزن متوسط یا حتی اضافه وزن دارند، اما ممکن است به دلیل داشتن رژیم غذایی ناسالم دچار علائم حیاتی غیرطبیعی خطرناک، عدم تعادل الکترولیتها یا مشکلات شدید گوارشی شوند.

افزایش نرخ اختلال خوردن در دوران همهگیری نشان میدهد که هیچ گروهی از ابتلا به آنها در امان نیست. به گفته برخی از این پژوهشگران شکستن موانع شناسایی و درمان برای همه افراد -از جمله پسران، جوانان در گروهای اقلیت جنسی و جنسیتی و کودکان با وزنهای مختلف- راه را برای درمان و رسیدگی بیشتر به این افراد هموارتر میکند.
انگ و برچسبها پیرامون چاقی
روانشناسان میگویند همهگیری برای همه، به ویژه برای مادرانی که دارای فرزندان خردسال هستند سخت و پراسترس بوده، و ایراد و انتقاد از اندام افراد کمکی به هیچکس نمیکند.
پژوهشگران معتقدند تحقیقات و طرحهای بهداشتی تاکید زیادی بر وزن کودکان دارند. این امر توجه را از عوامل موثرتر بر بیماریهای مزمن، مانند سیگار کشیدن، ورزش نکردن یا سلامت روانی دور میکند و تاکید و توجه را روی وزن تقویت میکند. این تاکید بسیار کودکان و نوجوانان را [بدون در نظر گرفتن عوامل موثر در سلامتی] دچار این باور میکند که لاغر بودن به هر قیمتی خوب و سالم و چاق بودن بد و ناسالم است.
از طرفی اینگونه قضاوتها در مورد وزن به نوعی آزار و اذیت را، که در بین نوجوانان رایج است، افزایش میدهد و در بروز اختلال خوردن، افسردگی، عملکرد ضعیف تحصیلی و سلامتی نوجوانان تاثیر دارد.
روانشناسان میگویند برای حمایت بهتر از سلامت جسمی و روحی کودکان و نوجوانان در دوران همهگیری بهتر است تاکید بر سایز و اندازه بدن را کاهش دهید.
روانشناسان تاکید میکنند که از به کار بردن کلماتی مانند «چاق»، «گنده» و «دارای اضافه وزن» پرهیز کنید و وقتی متوجه میشوید بچهها پس از وقتگذراندن در شبکههای اجتماعی نسبت به اندام خود احساس بدی پیدا میکنند آنها را تشویق کنید از رسانههای اجتماعی فاصله بگیرند.
نقش رسانههای اجتماعی
مقامهای فیس بوک دستکم از مارس ۲۰۲۰ میدانند که اینستاگرام، به عنوان رسانه اجتماعی که نوجوانان بیشتر از آن استفاده میکنند، برای سلامت دختران نوجوان و تصور آنها از اندام ایدهال مضر است. این اطلاعات بر اساس گزارش جنجالی است که وال استریت ژورنال در سپتامبر ۲۰۲۱منتشر کرد.
اما کریستیا اسپیرز براون، استاد روانشناسی در دانشگاه کنتاکی، که در زمینه استفاده از رسانههای اجتماعی در میان نوجوانان مطالعه و تحقیق میکند، میگوید پژوهشگران سالهاست در حال ثبت این آسیبها بودهاند.
براون میگوید: «مطالعات به طور پیوسته نشان میدهد هرچه نوجوانان بیشتر از اینستاگرام استفاده کنند، سلامت کلی، عزت نفس، حس رضایت از زندگی، خلق و خو و تصورشان از اندام ایدهآل بدتر میشود. یک مطالعه نشان داد که هر چه دانشجویان، در هر روزی، از اینستاگرام بیشتر استفاده کنند، روحیه و رضایت آنها از زندگی در آن روز بدتر است.
براون میگوید والدین میتوانند با صحبت کردن با نوجوانانشان به آنها کمک کنند تفاوت بین ظاهر و واقعیت را تشخیص دهند و آنها را تشویق کنند با همسالان خود به صورت رودررو تعامل داشته باشند و به جای سلفی گرفتن فعالیت بدنی بیشتری داشته باشند.

آیا به یاد آوردن اشتباهی جزئیات نشانهای از شروع زوال عقل است یا برعکس نشانه عملکرد بهینه حافظه.
رابرت جکوب، استاد علوم شناختی و مغز در دانشگاه راچستر در مقالهای که در وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن منتشر شده به ما یادآوری میکند که نگران به یاد آوردن اشتباهی اتفاقات روزمره و خاطرات خود نباشیم
پروفسور جکوب میگوید چندی پیش وقتی از او درباره نان و شیرینی پزی محل پرسیده شده او گفته کلوچههای شکلاتی آن بسیار خوشمزه است. اما همسرش به او یادآوری کرده او در واقع کلوچه کشمشی خورده نه شکلاتی. پروفسور جکوب میگوید با توجه به اینکه زندگی روزمره ما پر است از جزئیات، اشتباهی به یاد آوردن اتفاقات چیز بدی نیست زیرا عملکرد مغز ما محدود است و نمیتواند همه جزئیات را به درستی به یاد بیاورد.
پروفسور جکوب یک دانشمند علوم شناختی است و بیش از ۳۰ سال است که در مورد ادراک و شناخت ذهنی انسان تحقیق و مطالعه میکند. او و همکارانش در حال پژوهش برای دستیابی به روشهای نظری و تجربی جدید برای کشف این نوع خطاها بودهاند.
آنها سعی دارند دریابند که آیا این اشتباهات حافظه ناشی از پردازش ذهنی نادرست است، یا یک عارضه جانبی مطلوب از یک سیستم شناختی با ظرفیت محدود که به طور موثر کار میکند. پروفسور جکوب میگوید احتمال دومی بیشتر است.
خطاهای حافظه ممکن است در واقع نشاندهنده این باشد که سیستم شناختی انسان به طور «بهینه» یا «عقلانی» کار میکند.
آیا انسانها عقلانی عمل میکنند؟
دانشمندان علوم شناختی دههها به این فکر میکردند که آیا شناخت ذهنی انسان کاملاً عقلانی است یا خیر. از دهه ۱۹۶۰روانشناسان دانیل کانمن و آموس تورسکی تحقیقات پیشگامانهای در این زمینه انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که انسانها اغلب از روشهای ذهنی «سریع و کثیف» استفاده میکنند که به آن روشهای اکتشافی نیز میگویند.

مثلا وقتی که از مردم پرسیده میشود که آیا در زبان انگلیسی کلماتی که با حرف «k» شروع میشوند بیشترند یا کلماتی که حرف سوم آنها «k» است، اکثرا میگویند کلماتی که با «k» شروع میشوند. کانمن و تورسکی میگویند مردم با سریع فکر کردن به این نتیجه میرسند که کلماتی که با «k» شروع میشوند، بیشترند. این دو روانشناس این روش ذهنی را «اکتشافی در دسترس بودن» مینامند، یعنی آنچه که به راحتی به ذهن میرسد بر نتیجه گیری ما تأثیر میگذارد.
اگرچه روش اکتشافی اغلب نتایج خوبی به همراه دارد، اما گاهی اوقات نیز نتایج دلخواهی ندارد. بنابراین، کانمن و تورسکی به این نتیجه رسیدند که کارکرد شناختی ذهن انسان همیشه هم بهینه نیست. مثلا در مورد مثال زبان انگلیسی، در واقع، تعداد کلماتی که حرف سوم آنها «k» است بسیار بیشتر از کلماتی است که با «k» شروع میشوند.
ذهن کارش را درست انجام میدهد
با این حال، تحقیقات علمی از دهه ۱۹۸۰ نشان میدهد که ادراک و شناخت ذهنی انسان ممکن است اغلب اوقات بهینه باشد. به عنوان مثال، چندین مطالعه نشان داد که افراد اطلاعاتی را که از طریق حواس چندگانه - مانند بینایی و شنوایی، یا بینایی و لامسه - دریافت میکنند به شیوهای که از نظر آماری بهینه باشد ترکیب میکنند.
شواهد بیشتری به دست آمده که نشان میدهد وقتی ذهن با اطلاعات مبهم و نامطمئن روبرو میشود، خطاها اجتنابناپذیر میشوند. بنابراین خطاها لزوماً نشانگر پردازش ذهنی معیوب نیستند. در واقع، سیستمهای ادراکی و شناختی افراد ممکن است واقعاً خوب کار کنند.
مغز ما دارای محدودیت است
دانشمندان معتقدند که در رفتار ذهنی انسان اغلب محدودیتهایی وجود دارد. برخی از محدودیتها داخلی هستند:
۱) افراد ظرفیت محدودی برای توجه دارند - ما نمیتوانیم همزمان به همه چیز رسیدگی کنیم.
۲) افراد ظرفیت حافظه محدودی دارند - ما نمیتوانیم همه چیز را با جزئیات کامل به خاطر بسپاریم.
سایر محدودیتها خارجی هستند، مانند نیاز به تصمیم گیری و اقدام به موقع.
با توجه به این محدودیتها، ممکن است افراد همیشه نتوانند در ادراک یا شناخت ذهنی خود به طور بهینه عمل کنند. اما - و این نکته کلیدی است - هم ادراک و هم شناخت ذهنی ما در چارچوب محدودیتها به خوبی عمل میکنند.
محدودیتهای حافظه
این رویکرد، با تاکید بر «بهینهسازی محدود»، گاهی اوقات به عنوان رویکرد «منبع-عقلانی» شناخته میشود. پروفسور جکوب و همکارانش یک رویکرد منبع-عقلانی برای حافظه انسان ایجاد کردهاند. چارچوب این رویکرد به حافظه به عنوان یک نوع کانال ارتباطی نگاه میکند.

وقتی چیزی را در حافظه خود جای میدهید، گویی پیامی را به خود آیندهتان ارسال میکنید. با این حال، این کانال ظرفیت محدودی دارد و بنابراین نمیتواند تمام جزئیات یک پیام را منتقل کند. در نتیجه، وقتی پیامی در زمانهای بعدی از حافظه بازیابی میشود ممکن است همان پیامی که در حافظه جای دادهایم نباشد و خطاهای حافظه دقیقا به همین دلیل اتفاق میافتد.
اگر حافظه ذخیرهسازی شما به دلیل ظرفیت محدود، نمیتواند تمام جزئیات موارد ذخیرهشده را وفادارانه حفظ کند، پس میتوانیم مطمئن باشیم جزئیاتی را که ذخیره کرده مهمترین موارد بودهاند. یعنی حافظه در چارچوب محدودیتهای خود باید بهترین خود بوده باشد.
پژوهشگران دریافتهاند که افراد تمایل دارند جزئیات مربوط به کار را به خاطر بسپارند و جزئیات غیر مرتبط با کار را فراموش کنند. علاوه بر این، افراد معمولا اصل کلی مواردی که در حافظه جای دادهاند به خاطر بیاورند، در حالی که جزئیات دقیق آن را فراموش میکنند. وقتی این اتفاق میافتد، افراد اغلب به صورت ذهنی جزئیات را با متداولترین یا رایجترین ویژگیها پر میکنند. به یک معنا، استفاده از ویژگیهای کلی زمانی که جزئیات وجود ندارند، نوعی روش اکتشافی است – این همان استراتژی «سریع و کثیف» است که اغلب به خوبی کار میکند اما گاهی اوقات نیز ناموفق است.
به همین دلیل پروفسور جکوب به جای کلوچه کشمشی خوردن کلوچه شکلاتی را به یاد آورده بود، زیرا ذهن او تجربه کلی خوردن کلوچه را به یاد داشت نه جزئیات آن را و در چنین شرایطی ذهن جزئیات فراموش شده را خلق میکند. پس خیالمان میتواند راحت باشد که ذهن ما در چارچوب محدودیتهای خود خیلی هم خوب کار میکند.