چرا افراد در قبال کسانی که لهجههای غیربومی دارند، تبعیض قائل میشوند
لهجهی افراد به سادگی بازتاب مجموعهای از اصواتی است که در یک محیط زبانی حاکم است و افراد از کودکی در آن رشد میکنند. با این حال همین واقعیت ساده زبانی، معنایی اجتماعی مییابد و مبنایی برای اعمال تبعیض علیه کاربران غیربومی بعضی زبانها میشود.
این نگاه جانبدارانه به لهجه، نشانی از این پیشفرض است که فرد در گروه خودیها جایی ندارد. در موارد بسیاری تبعیض نسبت به گویندگان لهجههای بومی بدون آنکه ضرورتا شکل تعصب به خود بگیرد، اعمال میشود. در نهایت، قرار گرفتن در معرض لهجههای غیربومی و ایجاد محیطی که در آن طیف متنوعی از لهجهها به کار میرود، میتواند میزان تبعیض علیه گویندگان لهجهای غیربومی را کاهش دهد.
شیری لو-آری، مدرس و پژوهشگر روانشناسی در دانشگاه رویالهالووی لندن و همکارانش در پژوهشی به بررسی نقش لهجههای غیربومی در اعمال تبعیض علیه خارجیها پرداختهاند که در وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن منتشر شده است.
اگر کسی از شما بخواهد متنی را با صدای بلند و به لهجه فرانسوی یا ایتالیایی بخوانید، به احتمال زیاد منظور او را متوجه شده و قادر خواهید بود، هرچند نه چندان دقیق، شکلی از آن لهجهها را بیان کنید. (البته ما فرض میگیریم که شما فرانسوی یا ایتالیایی نیستید.) حتی ممکن است شما بتوانید شکلی ساختگی از لهجه را، مثلا وقتی دیالوگهای فیلم پدرخوانده را تقلید میکنید، بسازید.
بدون دسترسی به آمار، میتوان فرض کرد که ما از شنیدن لهجههای مختلف لذت میبریم. شیوه حرف زدن ما، به سادگی، بازتابدهنده صداهای زبان محیطی است که در آن رشد کردهایم. این صداها نباید معنای اجتماعی مضاعفی در خود داشته باشد. اما در واقعیت، افراد ارزشهایی را به لهجهها نسبت میدهند و علیه کسانی که لهجهای غیربومی دارند، تبعیض قائل میشوند.
هر چند بعضی لهجهها مثل فرانسوی ممکن است خوشایند به نظر برسند، تحقیقات روی انگلیسیزبانهای آمریکا و بریتانیا نشان میدهد، غالبا دریافتی منفی از لهجههای غیربومی وجود دارد.
برای مثال، افراد، فروشندهایی که لهجه دارند را کمتر آگاه و متقاعدکننده، ارزیابی میکنند. تحقیقاتی دیگر نشان داده است، احتمال معرفی افرادی که لهجه خارجی دارند، برای استخدام یا ارتقا شغلی کمتر است.
جالب است بدانیم، این تبعیض معمولا ارتباطی به اینکه لهجه افراد مطلوب تلقی شود یا نه، ندارد. برای مثال، افراد علاقه بیشتری برای قبول کوپن تخفیف یک قهوهفروشی نشان میدهند، اگر پیامی که آن کوپن را پیشنهاد میدهد به لهجه بومی و نه خارجی باشد. این تمایل افراد، ربطی به اینکه آن پیام به لهجه فرانسوی، که معمولا مطلوب تلقی میشود یا چینی ارائه شود، ندارد.
به نظر میرسد این نگاه جانبدارانه تا حدودی ناشی از این واقعیت باشد که لهجه خارجی، نشانی از عدم عضویت فرد در گروه تلقی میشود؛ یعنی فردی که در حلقه معمول آشنایان افراد جای نمیگیردو این رفتاری است که از دوران کودکی آغاز میشود. در سنین کودکی لهجه افراد میتواند به عنوان سرنخی برای فهم اینکه آیا کسی برای ما آشناست و در حلقه اجتماعی ما قرار میگیرد یا نه، استفاده شود.
نه فقط به عنوان تعصب و پیشداوری
دکتر لو-آری و همکارانش در مطالعه اخیر خود نشان دادند که هر چند مردم ممکن است پیشداوری و تعصبی درباره افراد با لهجههای غیربومی نداشته باشند اما ممکن است علیه آنها تبعیض قائل شوند. این تبعیض به دشواری درک لهجههای غیربومی، که تلفظهای متفاوتی از زبان بومی دارند، مربوط میشود. این مساله حتی شامل لهجههایی که ما به آنان دید منفی هم نداریم، مربوط میشود.
وقتی دکتر لو-آری و تیم همکارانش اظهار نظرهای نادرستی مثل اینکه «خورشید هر ساعت به اندازه یک متر و نیم کوچک میشود» را برای شرکتکنندگان در پژوهش پخش کردند، وقتی گوینده به زبان بومی صحبت میکرد، آنان تمایل بیشتری به پذیرش این اظهارنظر نسبت به پذیرش همان ادعا به لهجه لهستانی داشتند.
اگر حداقل بخشی از این جانبداری به دشواری فهم اظهارات افراد با لهجهای خارجی مربوط باشد، بنابراین میتوان گفت تسهیل فهم این لهجهها برای مخاطب میتواند تمایل آنان به باور گفتههایی به لهجههای غیربومی را افزایش دهد.
دکتر لو-آری و همکارانش در پژوهشهای پیشین دریافتند قرار گرفتن در معرض یک لهجه میتواند فهم آن را آسانتر کند. بنابراین آنها نیمی از شرکتکنندگان در تحقیق را پیش از آزمون تعیین صحت محتوا، در معرض شنیدن داستانی با لهجه لهستانی قرار دادند و نیمی دیگر را واداشتند به همان داستان با لهجه بومی گوش کنند.
آنها ابتدا این موضوع را که آیا قرار گرفتن در معرض لهجه لهستانی، فهم شرکتکنندگان از بیان به این لهجه را افزایش میدهد، بررسی کردند. آزمون درک لهجه در نهایت به پاسخ مثبت به این پرسش رسید.
یکی از یافتههای کلیدی تحقیق دکتر لو-آری این بود که قرار گرفتن در معرض لهجه لهستانی امکان قضاوت منفی علیه گویندگان لهجههای غیربومی را کاهش میدهد.
در حالی که تعداد شرکتکنندگانی که در معرض لهجه لهستانی قرار گرفتند، هنوز ادعای نادرستی را که به زبان بومی مطرح شده بود در مقایسه با طرح همین ادعا به لهجه لهستانی، صحیح دانستند، بیشتر بود، تفاوت کمتر شده بود. در همین حال پژوهشگران دریافتند، احتمال اینکه مشارکتکنندگانی که عملکرد بهتری در آزمون درک لهجه داشتند، ادعایی را که به لهجه لهستانی مطرح شده بپذیرند، بیشتر است.
بیایید تفاوت لهجهها را به فال نیک بگیریم
پژوهش دکتر لو-آری و همکارانش نشان میدهد، که هر چه بیشتر در معرض لهجههای خارجی قرار بگیریم، دشواریهای فهم آن کمتر و در عین حال قضاوت منفی هم بیشتر رنگ میبازد. بنابراین، با ایجاد محیطی متنوعتر که در آن بومیها و غیر بومیها بیشتر با هم روبهرو میشوند، میتواند امکان بیشتری برای مقابله با تبعیضهای ناخودآگاهانهای که ریشه در تفاوت لهجه دارد، فراهم کند. در عین حال تماس بین گویندگان لهجههای بومی و غیربومی میتواند به کاهش تعصب کمک کند.
همزمان نیاز به تغییری فرهنگی داریم. علاوه بر تشویق تنوع، در وهله اول، همه باید این واقعیت که همه ما لهجه خاصی داریم را به رسمیت بشناسیم. این واقعیت بر بستر نوع خاص صداهایی در محیط زبانی قرار دارد که در آن رشد کردهایم.
لهجه نشاندهنده هوش افراد نیست و در عین حال ارتباطی به سطح تسلط ما به زبانی مشخص ندارد. در نتیجه گویندگان غیر بومی یک زبان هم میتوانند در عین اینکه لهجه زبان مادری خود را حفظ کنند، آن زبان را به روانی صحبت کنند
کمیسیون حقوقی که از سوی پارلمان بریتانیا تشکیل شده لایحه پیشنهادی تبدیل «زنستیزی» به جرم ناشی از نفرت را رد کرد. این کمیسیون پس از بررسی لایحه پیشنهادی به این نتیجه رسیده است که تصویب این لایحه «مشکل اصلی» خصومت و تعصب علیه زنان بر مبنای جنسیت را حل نمیکند.
این اقدام خشم و ناامیدی فعالان حقوق زنان را برانگیخته است. این کمیسیون که یک نهاد مستقل است و کارش توصیه تغییر در قوانین بریتانیاست، پس از بررسی لایحه به این نتیجه رسیده که تصویب آن «مشکل اصلی» خصومت و تعصب علیه زنان بر مبنای جنسیتشان را حل نمیکند.
این کمیسیون فقط در گزارشی اعلام کرد به دولت توصیه میکند برای مقابله با آزار و اذیت جنسی در خیابان، یک جرم خاص را در نظر بگیرد که بنابر ادعای این نهاد موثرتر خواهد بود. روزنامه بریتانیایی گاردین در گزارشی به جزئیات این گزارش پرداخته است.
۲۰ سازمان پیشرو در زمینه حقوق زنان و جرمهای ناشی از نفرت در بیانیهای اعلام کردند کمیسیون حقوقی از «درک نگرانیهای گسترده در مورد معیوب بودن سیستم عدالت کیفری» بازمانده و این سازمانها همچنان به تعهد خود برای مبارزه در این راه پایبند خواهند بود.
فعالان حقوق زنان در این بیانیه گفتند: «بررسیهای کمیسیون حقوقی بسیار محدود است و ارزش قراردادن زنستیزی در فهرست جرایم ناشی از نفرت را به رسمیت نمیشناسد. این اقدام امکان ثبت مواردی که هماکنون دیده نمیشوند را سلب میکند و به طور ویژه تجربه زنان جوامع اقلیت را که به دلایل متعدد در معرض اینگونه رفتارها قرار میگیرند، نادیده میگیرد. سیستم عدالت کیفری در اغلب موارد از زنان اقلیت حمایت نمیکند زیرا اینگونه رفتارهای تبعیضآمیز در قوانین آنها تعریف نشده است.»
فعالان در بخش دیگری از این بیانیه گفتند: «دولت نباید از این گزارش برای کنار گذاشتن مشکل خشونت علیه زنان و دختران استفاده کند بلکه باید از به کارگیری پیشنهادات قانونی مانند ثبت جرایم زنستیزانه توسط نیروهای پلیس، بیدرنگ حمایت کند. زنان و دختران بیش از حد برای اینکه به طور برابر از آنها محافظت شود صبر کردهاند و به مبارزه برای رسیدن به آن ادامه خواهند داد.»
کمیسیون حقوقی در سپتامبر سال گذشته پیشنهاد کرد که جنسیت باید در کنار نژاد، مذهب، هویت ترنس، گرایش جنسی و معلولیت به عنوان یک ویژگی محافظت شده در جرایم ناشی از نفرت تبدیل شود و این ایده را برای بررسی و مشورت مطرح کرد که طرح آزمایشی آن در برخی مناطق بریتانیا موفقیتآمیز بود.
در ماههای اخیر، تمرکز بر خشونتهایی که به طور معمول علیه زنان صورت میگیرد، از جمله قتل دو خواهر در بریتانیا افزایش یافته است. در پی ربودن، تجاوز جنسی و قتل یک زن جوان در مسیر رفتن به خانه در لندن توسط یک افسر پلیس، صدها زن از تجربههای مشابه خود و اینکه در راه رفتن به خانه احساس ناامنی میکنند گفتند.
اما بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا در ماه اکتبر گذشته این ایده که زنستیزی باید در شمار جرایم ناشی از نفرت قرار بگیرد را رد کرد و گفت: «اگر دامنه وظایف پلیس را گسترش دهید مشکلات را بیشتر خواهید کرد.»
دومینیک راب وزیر دادگستری نیز این پیشنهاد را رد کرد و در حالیکه به نظر میرسید در مورد معنای دقیق زنستیزی زیاد مطمئن نیست گفت: «این پیشنهاد میتواند هم مورد آزار زنان و هم آزار مردان به کار برده شود.»
کمیسیون حقوقی در خلاصهای از گزارش خود گفت: «ما میدانیم که بسیاری از مردم ممکن است با تصمیم ما مخالف باشند و درک و پذیرش آن با توجه به رواج خشونت و سوءاستفاده جنسی و جنسیتی، برای آنها دشوار باشد. ما توصیههای خود در این زمینه را بر اساس شواهد و ملاحظات سیاستگذاری که پیش روی خود داریم ارائه کردهایم. با اینکه این لایحه پیشنهادی در ظاهر جذاب است، اما معتقدیم تبدیل زنستیزی به یک جرم ناشی از نفرت، نتایج ملموسی به شیوهای که بسیاری از فعالان حقوق زنان پیشنهاد کردهاند ارائه نمیدهد.»
کمیسیون حقوقی در ادامه گفت اضافه کردن جنس و جنسیت به قوانین جرایم ناشی از نفرت بعید است آزار جنسی در ملاعام را مهار کند، زیرا تعیین آستانه پیگرد قانونی همچنان مشکل خواهد بود. از طرفی این امر میتواند پیگردهای قانونی مربوط به تجاوز جنسی و خشونت خانگی را پیچیدهتر و تضمین محکومیتها را دشوارتر کند و باعث ایجاد یک «سلسلهمراتب در قربانیان» شود.
آنا بیرلی، فعال حقوق زنان و از سیاستگذاران در زمینه امنیت زنان در خیابان گفت: «زنان حق دارند به طور کامل و برابر حمایت شوند و تبدیل زنستیزی به یک جرم ناشی از نفرت ضرورتا به پلیس اجازه میدهد مشکلات و مجرمان را شناسایی و برای جلوگیری از خشونت و سوءاستفاده جدی مداخله کند.»
پس از قتل یک زن جوان به دست پلیس در لندن، دولت بریتانیا به نیروهای پلیس دستور داد تا دادههایی را در مورد جرایمی که به نظر میرسد انگیزه آنها خصومت علیه زنان است جمعآوری کنند، اما شورای ملی روسای پلیس بریتانیا گفته هنوز منتظر دستورالعمل وزارت کشور درباره نحوه ثبت این دادههاست.
پژوهشگران دریافتند زندگی در نزدیکی فضای سبز میتواند علائم فیزیکی و روانی سندرم پیش از قاعدگی را کاهش دهد.
پژوهشی که برای اولین بار روی بیش از هزار زن ۴۹-۱۸ ساله در نروژ و سوئد انجام شده نشان میدهد زنانی که در طول زندگی خود در محلههایی با فضای سبز بیشتر زندگی میکنند کمتر از زنانی که در محلههای کمتر سبز زندگی میکنند این علائم را تجربه میکنند.
روزنامه بریتانیایی گاردین در مقالهای جزئیات این تحقیق جدید را منتشر کرده است. پژوهشگران معتقدند نتایج این تحقیق به شناخت و درک ما از عوامل موثر در سلامتی انسان کمک بسیاری کرده است.
دانشمندان موسسه بهداشت جهانی بارسلونا و دانشگاه برگن در نروژ در تحقیقات خود دریافتند زنانی که در محلههایی با فضای سبز بیشتر زندگی میکنند کمتر دچار علائم سندرم پیش از قاعدگی مانند اضطراب، افسردگی، مشکلات خواب، حساسیت سینهها و یا نفخ و درد در ناحیه شکم میشوند.
با اینکه سندرم پیش از قاعدگی در ۲۰ درصد از زنان در سنین باروری باعث ایجاد علائم بالینی میشود، اما تا پیش از این تحقیق هیچ مطالعهای در مورد ارتباط آن با فضای سبز انجام نشده بود.
نتایج این تحقیق بار دیگر نشان میدهد چقدر محیطها و فضاهای طبیعی و تاثیر آن بر سلامتی افراد تاثیر دارد و بر شواهد موجود در این زمینه میافزاید.
زنان شرکت کننده، که از شهرهای برگن در نروژ و گوتنبرگ، اومئو و اوپسالا در سوئد بودند، باید پرسشنامهای را تکمیل میکردند. در این پرسشنامه از شرکتکنندگان پرسیده شد آیا علائم رایج پیش از قاعدگی مانند تحریک پذیری، اضطراب، گریه کردن، حساسشدن بیشتر،مشکل خواب، افسردگی، حساسیت در پستانها یا نفخ شکم و سردرد را تجربه کردهاند.
این مطالعه از شاخص اختلاف پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI) برای محاسبه فضای سبز استفاده کرده است. پژوهشگران در این تحقیق همچنین قرار گرفتن در معرض آلودگی هوا را نیز تخمین زدهاند. ( شاخص اختلاف پوشش گیاهی یک شاخص گرافیکی است که برای ارزیابی وجود یا عدم وجود پوشش گیاهی در یک منطقه به کار برده میشود.)
این تحقیق برای رسیدن به دو هدف انجام شد:
۱) تعیین اینکه آیا زندگی در نزدیکی یک فضای سبز شهری میتواند علائم سندرم پیش از قاعدگی را بهبود بخشد
۲) آیا شاخصهای دیگری مانند توده بدنی، آلودگی هوا یا فعالیت بدنی بر این سندرم تأثیر می گذارد یا خیر
نویسنده اصلی این مطالعه، کای تریبنر، که یک پژوهشگر در دانشگاه برگن است، میگوید: «سه علامت از چهار علائمی که با قرار گرفتن در فضای سبز بهبود یافتند، علائم روانی بودند، که با دانستههای فعلی ما درباره اینکه تماس با طبیعت به کاهش استرس و بهبود سلامت روانی کمک می کند، مطابقت دارد.»
تریبنر در ادامه میگوید فضای سبز میزان کورتیزول (هورمونی که با استرس در بدن ترشح میشود) را کاهش میدهد. به گفته او استرس میتواند علائم سندرم پیش از قاعدگی را بدتر کند و سطح هورمون کورتیزول را افزایش دهد که به نوبه خود میتواند با افزایش ترشح پروژسترون همراه باشد که با بروز علائم سندرم پیش از قاعدگی مرتبط است.
اما این تحقیق نشان داد که زنان زمانی از فواید بودن در فضای سبز بهره میبرند که طولانی مدت در معرض آن قرار بگیرند..
پیام دادوند، پژوهشگر موسسه بهداشت جهانی بارسلونا و یکی از هماهنگکنندگان این تحقیق، گفت: «زمانی که ما قرار گرفتن در معرض فضای سبز را در یک مقطع زمانی خاص بررسی کردیم، تحلیل دادهها نتایج قابلتوجهی به همراه نداشت و نتایج تحقیقات ما بر اهمیت قرار گرفتن طولانی مدت در فضای سبز برای کاهش علائم سندرم پیش از قاعدگی تاکید میکند.»
دادوند در ادامه میافزاید: «با وجود شواهد بسیاری که در زمینه تاثیر فضای سبز بر سلامت انسان وجود دارد، هنوز بسیاری از شهرها از فضاهای سبز برخوردار نیستند. مسئولان شهری باید محیطهای طبیعی را برای سلامت ما در اولویت قرار دهند.»
تا پیش از پایان قرن حاضر، قسمت اعظم شمالگان سالیانه بیشتر باران خواهد داشت تا برف. پیامدهای چنین تغییری نه تنها برای شمالگان، بلکه برای سراسر جهان، عظیم خواهد بود.
کاهش دریایخها از شناختهشدهترین اثرات گرمایش در شمالگان است. همچنین مدتهاست پیشبینی شده است که شمالگانی گرمتر، بهدلیل گردش شدیدتر آب بین زمین، جو و اقیانوس، پربارانتر هم خواهد بود. تغییر از منطقه منجمد به منطقهای گرمتر و بارانیتر، ناشی از ظرفیت جوی گرمتر است که با تبخیر بیشتر از اقیانوسهای غیرمنجمد و ملایم کردن «جریان جِتی»، قادر به نگه داشتن رطوبت در خود است.
گمان میرود که در قرن ۲۱، چرخه آب شمالگان از چرخهای برفمحور به چرخهای بارانمحور تغییر کند. اگرچه زمانبندی آن نامشخص است، نتایج یک پژوهش جدید نشان میدهد که این تغییر ممکن است از آنچه انتظار میرفت هم زودتر روی دهد و در این صورت، اثرات ناشی از آن بهویژه در فصول پاییز شدیدتر خواهد بود. بنا بر این پژوهش، اقیانوس منجمد شمالی، سیبری و مجمعالجزایر قطبی کانادا، بهجای آنچه در سال ۲۰۹۰ برای آنها تصور میشد، بیست سال زودتر و تا سال۲۰۷۰ بارانمحور میشوند.
گرم و مرطوب لزوما بهتر نیست
تغییری چنین عظیم در چرخه آب شمالگان ناگزیر بر زیستبوم خشکی و اقیانوس نیز تاثیر خواهد گذاشت. ممکن است فکر کنید که شمالگانی گرمتر و مرطوبتر بهنفع اکوسیستم خواهد بود. به هر حال جنگلهای بارانی گونههای گیاهی و جانوری متنوعتری از توندرا دارد. اما گیاهان و جانوران شمالگان میلیونها سال است که در تطابق با شرایط سرد تکامل یافتهاند و شبکه غذایی ساده آنها در برابر چنین اختلالی، آسیبپذیر میشود.
بهعنوان مثال، دمای بالاتر میتواند موجب شود نوزاد حشرات زودتر و پیش از تولد ماهیهایی که غذایشان را از آنها تامین میکنند، از تخم خارج شوند.
همچنین بارش بیشتر به معنی شسته شدن و روانه شدن مواد مغذی به داخل رودخانههاست که تصور میشود شاید بتواند برای گیاهان ذرهبینی که در انتهای زنجیره غذایی قرار دارند، فوایدی در بر داشته باشد، با این حال، این امر میتواند به گلآلودتر شدن رودخانهها و آبهای ساحلی دامن بزند، از ورود نور لازم برای فتوسنتز گیاهان داخل آب جلوگیری کند و جانوران «پالیدهخوار»، مانند برخی گونههای کوسه و نهنگ، که از راه پالودن آب مواد مغذی به دست میآورند، گیر بیندازد.
دیگر اینکه شورابها معمولا در مقایسه با آب شیرین و آب دریا، میزبان گونههای کمتریاند؛ پس از دست رفتن آب شیرین ممکن است تنوع طیف گیاهی و جانوری در سواحل شمالگان را کاهش دهد.
با در نظر گرفتن اقیانوس منجمد شمالی نیز، دلایل برای تردید درباره منافع احتمالی دمای بالاتر و چرخش بهتر آب شیرین، باز هم پررنگتر میشود. حل شدن اجزای سازنده آب باران، آب رودخانه، برف آبشده و یخ، قلیایی بودن سطح آبهای شمالگان را کاهش میدهد که این خود شکل گرفتن صدف و اسکلت در ریزجانداران آبزی را دشوارتر و خنثیسازی شیمیایی تاثیرات اسیدی ناشی از دی اکسید کربن جذبشده در آب دریا را محدود میکند.
همچنین جاری شدن رودخانهها بر روی لایههای «پِرمافِراست»، یخخاک، مواد آلی آنها را شسته و به دریا سرازیر خواهد کرد. باکتریها روانشده به آب دریا میتوانند با تبدیل شدن به دی اکسید کربن، اقیانوس را اسیدیتر کنند. چگالی آب شیرین هم از آب دریا کمتر است و بر روی آب متراکمتر آن روان خواهد شد. این امر موجب ایجاد طبقهبندی در آب اقیانوس میشود که از گردش موادمغذی و ریزجانداران بین بستر و سطح آب جلوگیری و فعالیت زیستی را مختل میکند.
با در نظر گرفتن تمامی این موارد، اگرچه تاثیر شمالگانی گرمتر و پربارانتر بر شبکه و امنیت غذایی و همچنین تنوع زیستی نامعلوم است اما از آنچه بر میآید مثبت بودن آن نامحتمل است.
بالا رفتن دما در شمالگان دههها پیشتر از معدل جهانی است
افزایش دما در شمالگان از معدل گرمایش جهانی پیشی گرفته است و با کاهش بارش برف و افزایش بارش باران در این منطقه، این گرمایش تنها تشدید خواهد شد. برف نور خورشید را به فضا بازتاب میدهد، در نتیجه هنگامی که برف کمتری بر روی زمین باشد، انعکاس کمتری وجود خواهد داشت و زمین خالی از برف، انرژی خورشیدی بیشتر جذب خواهد کرد و گرم ترخواهد شد. بنابراین شمالگان، بیش از باقی مناطق در جهان گرم خواهد شد و تفاوت دما بین گرمترین و سردترین نقاط کره زمین را کمتر خواهد کرد که این خود پیامدهای پیچیدهای بر اقیانوس و جو در بر خواهد داشت.
اجلاس اقلیمی اخیر در گلاسکو، بر تلاشها برای نگه داشتن میانگین گرمایش جهانی بر روی ۱/۵ درجه متمرکز بود. اما باید در نظر داشته باشیم که این یک میانگین جهانی است و شمالگان، با کمترین حد برآورد، دستکم تا دو برابر بیش از این معدل دما گرم خواهد شد.
این چنین است که حقیق و پژوهشهایی از این دست، اهمیت درخواستها برای رصد بهتر نظامهای «هیدرولوژیکی» منطقه شمالگان و افزایش آگاهی از اثرات قابلتوجه کوچکترین افزایش دما در جو را بیش از پیش آشکار میکند.
قدرت تصمیمگیری ما در دوران همهگیری وقتی نتایج تصمیمها برایمان مبهم است، دشوار است. دانشمندان علوم شناختی مدتهاست به درک چگونگی عملکرد انسان برای تصمیمگیری در چنین شرایط نامطمئنی علاقهمند بودهاند. اکنون تحقیق جدیدی منتشر شده که در اینباره سرنخی به دست میدهد
ما هر روز تصمیماتی میگیریم که بسیاری از آنها آنقدر سادهاند که حتی در زمان تصمیمگیری متوجه آنها نمیشویم. اما کار زمانی سخت میشود که با تصمیماتی روبرو میشویم که نتایج آن برایمان مبهم است، مانند تصمصمگیری در زمان همهگیری. دانشمندان علوم شناختی مدتهاست به درک چگونگی عملکرد انسان برای تصمیمگیری در چنین شرایط نامطمئنی علاقهمند بودهاند. اکنون تحقیق جدیدی منتشر شده که در اینباره سرنخی به دست میدهد.
پژوهشگران این تحقیق بخشهایی از یافتههای خود را در وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن منتشر کردهاند.
دانشمندان معمولا قدرت تصمیمگیری افراد در شرایط مبهم را با استفاده از «تست احتمال» میسنجند، که در آن شرکتکنندگان در تحقیق میتوانند گزینههایی را، که هر کدام با احتمال دریافت پاداش مشخصی (معمولاً امتیاز یا پول) تعیین شدهاند، انتخاب کنند. مثلا در یک بازی، شرکت کننده باید بین تصویر یک سیب یا یک موز روی صفحه کامپیوتر یکی را انتخاب کند.
ممکن است سیب طوری برنامه ریزی شده باشد که ۸۰ درصد مواقع به آنها پاداش بدهد در حالی که موز در ۲۰ درصد مواقع این کار را انجام میدهد، اما در طول بازی احتمالات میتوانند تغییر کنند. با این حال، شرکتکنندگان متوجه درصد احتمال دریافت پاداش نمیشوند که خود منجر به ایجاد ابهام و عدم قطعیت میشود. کار شرکتکننده این است که در طول تست دریابد کدام گزینه احتمال پاداش بیشتری دارد.
افراد معمولا در مواجهه با تصمیمگیری در شرایط مبهم از دو راهبرد استفاده میکنند: بهرهبرداری و کاوش.
بهرهبرداری روشی است که در آن فرد اغلب گزینههایی را که با آن آشناست و اطمینان بیشتری به او برای دریافت پاداش میدهد انتخاب میکند. اما کاوش زمانی است که فرد گزینههایی را انتخاب میکند که برای او آشنا نیستند. بهترین راهبرد برای تصمیمگیری در شرایط مبهم و متغیر این است که افراد به گونهای انعطافپذیر از هر دو شیوه استفاده کنند.
اینکه افراد از کدام شیوه استفاده میکنند، بستگی به موقعیتی دارد که در آن قرار دارند. وقتی افراد با کمبود زمان روبرو هستند احتمال بیشتری وجود دارد که انتخابهای قدیمی را تکرار کنند.
اختلال وسواس
یکی از علائم رایج در بسیاری از اختلالات روانپزشکی دشواری کنار آمدن با ابهام و عدم قطعیت است. افرادی که از اختلال وسواس رنج میبرند، به طور ویژه نسبت به افکار، احساسات و اعمال خود بسیار نامطمئن هستند و ممکن است دچار اضطراب شوند. آنها ممکن است در مورد اینکه آیا تعداد کاشیها را درست شمردهاند یا اینکه دستهای خود را بهاندازه کافی تمیز کردهاند، تردید داشته باشند.
پژوهشگران در تحقیق اخیر خود نشان میدهند که افراد مبتلا به وسواس در شرایط مبهم برای تصمیمگیری دچار مشکل میشوند. آنها از ۵۰ نوجوان مبتلا به وسواس و ۵۳ نوجوان بدون وسواس خواستند تا یک «تست احتمال» را انجام دهند، که در آن درصد احتمال مربوط به هر گزینه در میانه کار معکوس میشود (مثلا انتخاب تصویر سیب از میزان پاداشدهی ۸۰٪ به ۲۰٪ میرسد.) راهبرد ایدهآل این است که در ابتدا از گزینه سودمندتر (سیب) استفاده شود و با تغییر در میزان پاداشدهی از شیوه کاوش (انتخاب موز) استفاده شود.
اما نوجوانان شرکتکننده در این تحقیق از این راهبرد استفاده نکردند و در طول انجام تست از شیوه کاوش در انتخابهای خود بسیار استفاده کردند. آنها تمایل داشتند که انتخابها را تغییر دهند و بیشتر از نوجوانان بدون وسواس انتخابهای کمپاداش را انتخاب کنند. نکته جالب توجه اینجاست که وقتی نوجوانان مبتلا به وسواس در تست دیگری شرکت کردند که در آن نیاز نبود بر اساس میزان سنجش احتمالات تصمیمگیری کنند، هیچ مشکلی در تصمیمگیری نداشتند.
ممکن است عدماطمینان ناشی از درصد نامشخص احتمالات باعث شده باشد که نوجوانان مبتلا به وسواس در تصمیمات خود شک کنند و احساس کنند که باید اغلب گزینههایی که پاداش کمتری دارند را انتخاب کنند. استفاده از شیوه کاوش برای آنها راهبردی است برای دستیابی به اطلاعات بیشتر و حصول اطمینان برای تصمیم گیری بهتر. همین حس عدماطمینان باعث میشود که افراد مبتلا به وسواس احساس کنند مجبورند مواردی مانند قفل در، اجاق گاز و کلید برق را مدام چک کنند.
نتایج همچنین نشان میدهد که بسیاری از افراد در صورت عدم اطمینان کافی ممکن است به این روش برای حصول اطمینان کاوش کنند.
شرایط مبهم در دوران همهگیری
همهگیری ویروس کرونا باعث ایجاد عدم اطمینان زیادی برای همه شده است، که به نظر می رسد به نوبه خود تمایل ما را برای کاوش در قالب جستجوی اطلاعات افزایش داده است. یک مطالعه نشان داده است که عدماطمینان و ابهام نسبت به شرایط باعث شده مردم از طریق اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری آنلاین به دنبال دسترسی به اطلاعات بیشتر در مورد کووید-۱۹ باشند.
از یک سو، این امر منجر به اقدامات پیشگیرانهتری مانند شستن بیشتر دستها و استفاده از ماسک شده که میتواند ابهامات و نامطمئنی را کاهش دهد و مردم را ایمن نگه دارد. اما از سوی دیگر، این جستجوی مداوم برای اطلاعات شاید خیلی هم مفید نباشد. یک تحقیق اخیرا نشان داده که از زمان شروع همهگیری، افراد سالم بیشتر دچار رفتارهای ناشی از وسواس فکری مانند بررسی مداوم اطلاعات جدید برای کاهش احساس عدم اطمینان ناشی از همهگیری شدهاند.
جستجوی بیش از حد برای دستیابی به اطلاعات در دوران همهگیری میتواند منجر به بروز سطوح بالایی از استرس شود. تحقیقات پیشتر نشان داده که این نوع رفتار در نهایت میتواند منجر به فرسودگی و خستگی مفرط شود و باعث شود افراد کلا از دستیابی به اطلاعات اجتناب کنند. این امر در نهایت باعث میشود مردم کمتر در مورد دستورالعملهای دولت، اقدامات ایمنی و پیشرفتهای درمان ویروس کرونا مطلع و آگاه شوند.
استرس مداوم ناشی از قرار گرفتن بیش از حد در معرض اخبار ناراحت کننده نیز ممکن است باعث تغییراتی در نواحی کلیدی مغز مانند قشر پیشپیشانی شکمی و هیپوکامپ شود که مسئول حافظه و عملکرد شناختی ذهن هستند. این به نوبه خود میتواند منجر به کاهش قدرت تصمیم گیری منطقی شود و ما را به تکیه بیشتر بر احساسات سوق دهد و در معرض باور اطلاعات نادرست و انجام رفتارهای غیرمنطقی مانند احتکار دستمال توالت کند.
خوشبختانه، راههایی برای مقابله با شرایط نامطمئن در دوران همهگیری وجود دارد. با اعتماد به برخی از اطلاعاتی که جمعآوری کردهاید و به نظر میرسد که در طول زمان تغییر نکردهاند، مانند مزایای استفاده از ماسکها و تزریق واکسن، میتوان بر برخی از این ابهامات غلبه کرد. اگر احساس میکنید دنبال نکردن اخبار و رسانههای اجتماعی برایتان دشوار است، کارشناسان توصیه میکنند برای خود زمان مشخصی تعیین کنید یا موقتاً از حسابهای کاربری خود خارج شوید و به دنبال مطالعه محتوای مثبتتر و مرتبط با همهگیری در فضای اینترنت باشید.
حتی روشهایی وجود دارد که شواهد علمی نشان میدهد به تصمیمگیری بهتر در شرایط نامطمئن کمک میکنند. روشهایی مانند انجام بازیهایی که برای تمرینات ذهنی طراحی شدهاند، داشتن خواب خوب و تغذیه سالم و برخورداری از حمایت اجتماعی.
بسیاری از ما فکر میکنیم افرادی که روزانه به تمام کارهایشان میرسند، مثلا آنانی که ورزش میکنند، تغذیه سالم دارند، نمرات بالا در امتحانات کسب میکنند و بچههایشان را سر وقت از مدرسه برمیدارند، نیروی مافوقبشری دارند.
اما علم پاسخ دیگری در آستین دارد. آنچه ما اراده مینامیم اغلب ویژگی اصلی «عادت» است.
افرادی که عادات پسندیده در خود میپرورانند، بهندرت لازم دارند در برابر وسوسه لم دادن روی مبل، سفارش دادن غذای چربوچیلی، به تعویق انداختن تکالیف و خروج از خانه، مقاومت کنند. این به آن دلیل است که سیستم هدایتگر خودکار، کنترل آنان را در دست میگیرد و وسوسه را از میدان به در میکند.
تنها نکته این است که جا انداختن عادات خوب تلاش و بینش میطلبد. خوشبختانه، علم برای هر دو راه حلی پیش پا میگذارد که بار را از روی دوش شما بردارد. به موارد زیر که متکی به تحقیقات علمی است و شما را از نقطهای که در آن قرار دارید، به نقطهای که میخواهید به آن برسید، روانه خواهد کرد؛ نگاهی بیندازیم. کیتی میلکمن، پژوهشگر رفتاردرمانی در دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا و نگارنده این مطلب، این موارد را از کتابش «چگونه تغییر کنیم»، دستچین کرده است.
۱-هدفتان را مشخص کنید
نحوه تعیین هدف برای تبدیل آن به عادت مهم است. بنا بر پژوهشها، اهدافی همچون «مرتب مراقبه کن» خیلی کلی است. اینکه وارد جزئیات شوید و مشخص کنید دقیقا میخواهید به چه چیزی برسید و هر چند وقت یکبار، برای شما سودمندتر خواهد بود.
پس نگویید «من مرتب مراقبه میکنم». به جای آن بگویید «روزی ۱۵ دقیقه مراقبه میکنم».
برای شروع، انتخاب هدفی کوچک که توانایی انجام آن را داشته باشید کمتر دلهرهآور خواهد بود و مشاهده پیشرفت در مسیرتان را آسانتر میکند.
۲-برنامه پرجزئیات بچینید
حالا که هدفتان را مشخص کردهاید، وقت آن است که ببینید چه چیزی شما را وادار به دنبال کردن آن میکند. تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که تنها کافی نیست که بدانید چه میکنید بلکه این که کی و کجا آن را انجام میدهید نیز مهم است.
هدفی مانند این که «پنج روز در هفته، روزی نیمساعت اسپانیایی میخوانم» قابلقبول است. اما یک برنامه پرجزئیات مانند «هر روز کاری، پس از آخرین جلسه، در دفترم سی دقیقه اسپانیایی میخوانم» شما را بیشتر وادار به پذیرش آن بهعنوان یک عادت میکند.
برنامه چیدن به این شکل، احتمال فراموش کردن انجام آن را نیز کاهش میدهد. چرا که این که کجا و چهوقت آن را قید کردهاید، یادآوری خواهد بود که حافظه شما را برای انجام آن یاری میکند. از آن بهتر، یادداشت برنامههایتان روی تقویم دیجیتالتان است تا انجام آن را به شما یادآور شود. یک عادت تثبیتشده کاملا مشخص همچنین شما را وامیدارد که موانع بر سر راه به انجام رساندن آن را پیشبینی کنید و دورشان بزنید و درباره به تعویق انداختن آن هم حس پشیمانی بیشتری داشته باشید.
۳-از مسیر لذت ببرید
هنگامی که تصمیم به جا انداختن یک عادت جدید میگیریم، اغلب قدرت ارادهمان را دست بالا میگیریم و کارآمدترین مسیر رسیدن به هدف نهاییمان را میچینیم. اگر میخواهید با ورزش مرتب اندامتان را بسازید، احتمالا به دنبال ورزشهایی که نتایج سریع در پی دارند مانند دویدن روی تردمیل خواهید رفت. اما تحقیقات نشان میدهد که اگر راههایی برای مفرح کردن مسیر تحقق هدفتان بیابید، به آن بیشتر پایبند میمانید و در نهایت به چیزهای بیشتری دست مییابید.
وقتی حرف از ورزش میشود، ممکن است این رفتن به یک کلاس «زومبا» با دوستتان و یا یاد گرفتن صخرهنوردی باشد. اگر میخواهید عادت خوردن میوه و سبزی بیشتر را در خود پرورش دهید، ممکن است مجبور شوید «اسموثی» خوشمزه را جایگزین دونات صبحانه کنید و به این شکل، چندین میوه و سبزی را در یک نوشیدنی خوشمزه به بدنتان برسانید. تکرار، کلید جا افتادن عادت است و اگر از چیزی لذت ببرید، احتمال پایبند ماندنتان به آن بیشتر است. مثبتسازی یک تجربه در تکرار آن موثر است اما اهمیت آن اغلب نادیده گرفته میشود.
یک راه عالی برای دنبال کردن هدف، گرد آوردن اسباب وسوسه در مسیر است. در نظر بگیرید که در راه تحقق هدفتان، به خودتان اجازه لذت بردن از چیزی را میدهید. مثلا، فقط هنگام ورزش در باشگاه، به خودتان اجازه تماشای سریال موردعلاقهتان را بدهید یا تنها موقع پخت غذاهای سالم اجازه دارید به پادکست موردعلاقهتان گوش کنید. تحقیقات نشان میدهد که گرد آوردن وسوسه در کنار هدف، دنبال کردن آن را آسانتر میکند و راه دستیابی به آن را لذتبخش و نه رنجآور میکند.
۴-انعطاف به خرج دهید
بسیاری افراد هنگامی که روی «کنترل خودکار» قرار بگیرند، به روال منظم و مستمری دست پیدا خواهند کرد. ورزش، درس خواندن و دارو خوردن در زمان و مکان تعیینشده از آن جمله است. اما برخلاف باورهای مرسوم، تحقیقات نشان میدهد که هنگامی که در مراحل اولیه جا انداختن یک عادت قراردارید لازم است که عامدانه کمی انعطاف چاشنی برنامهتان کنید.
اگر برای خودتان معین کردهاید که هر روز ۸ صبح مراقبه کنید، بد نیست که چند بار هم آن را ظهر و ساعت پنج عصر امتحان کنید.
پرورش یک عادت نیازمند تکرار است و یک عادت منعطف به این معناست که اگر انجام آن در زمان و مکانی که معین کرده بودید ممکن نشد، بتوانید به هر صورت آن را زمانی دیگر انجام دهید. با همان مثال مراقبه، تصور کنید که پس از رساندن بچههایتان به مدرسه در ترافیک گیر افتادهاید و به مراقبه ساعت ۸ صبح نرسیدهاید.
راه دیگر این است که بهدفعات محدود به خودتان اجازه دهید که اگر واقعا نمیتوانید برای چیز که معین کردهاید زمان بگذارید، نگذارید.
گرچه تعیین قرصومحکم یک هدف برای خودتان انگیزهبخش است اما رهایی چندباره از آن در مواقع ضروری، به اینکه با انجام ندادن آن دلسرد شوید و آن را بهکلی رها کنید، میارزد.
۵-حامیان درستی پیدا کنید
این قدم اغلب نادیده گرفته میشود. اما به دوستان و خانوادهتان درباره اهدافتان بگویید.
تحقیقات نشان میدهد که رفتار اطرافیانمان بر روی ما تاثیر میگذارد. میخواهید هر روز بدوید؟ پس بهتر است به یک گروه دو بپیوندید تا از چند دوستتان که دویدن عادتشان نشده، بخواهید با شما بدوند. چرا که افراد گروه دو عادتی که میخواهید در خود جا بیندازید پیشتر پرورش دادهاند و میتوانید از آنها یاد بگیرید.
عادات پسندیده مسری است. پس سعی کنید با کسانی وقت بگذرانید که در مسیر یادگیری، کمی از شما پیشترند تا تنبلی پیشه نکنید.
تحقیقات نشان میدهد که یافتن افرادی که به هدفی که شما میخواهید به آن برسید، رسیدهاند، بسیار مهم است و هنگامی که در رکاب این افراد در راه تحقق هدفتان گام برمیدارید به شما بیشتر خوش میگذرد.