بازتعریف مسئولیت اجتماعی شرکتهای تجاری بزرگ، پس از تحریم روسیه
جنگ روسیه علیه اوکراین باعث شد بسیاری از بزرگترین شرکتهای جهان تجارت خود با روسیه را متوقف کنند. شرکتهای زنجیرهای مانند مکدونالدز، آیکیا و اپل تنها برخی از شرکتهای معروفی هستند که چنین تصمیمی گرفتند.
اما دلیل این تصمیم چه بوده است؟ مگر نه این است که بر اساس یک قانون معروف در علم اقتصاد مسئولیت اجتماعی هر تجارتی «افزایش سود آن» است؟ مطمئناً این شرکتها با توقف فعالیتهای تجاری خود در کشور بزرگی مانند روسیه ضربه مالی خواهند خورد.
به باور کارشناس وبسایت «کانورسیشن»، شاید دلیل آن این باشد که امروزه نقش اجتماعی شرکتهای تجاری تغییر کرده و وظیفه حرفهای برای به حداکثر رساندن سود کارکنان شرکت و حفظ رشد آن دیگر در اولویت نیست.
از این گذشته، مدیران این شرکتهای بزرگ نیز خود شهروندان جهان هستند. موجودات اخلاقی که به انجام کار درست و اخلاقی تمایل دارند؛ و کارمندانی که از دیدن تصاویر جنگ اوکراین احساس ناراحتی میکنند و از روسای خود نیز انتظار دارند که واکنش مناسبی نشان دهند.
البته میتوان چنین «موضع اخلاقی» را نداشتن انگیزههای نوعدوستانه نیز تعبیر کرد. خروج از بازار روسیه ممکن است تنها یک تلاش برای به حداقل رساندن آسیب احتمالی به شهرت و نام تجاری جهانی یک شرکت باشد. به ویژه اگر رقبای آنها چنین تحریمهایی را اعمال کردهاند.
زیرا همانطور که آدام اسمیت اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی در سال۱۷۷۶ اعلام کرد: «این از خیرخواهی قصاب، آبجوگیر یا نانوا نیست، که ما هر شب انتظار داریم شام روی میز خود داشته باشیم بلکه از توجه و تمایل آنها به نفع شخصی خود است.»
بر اساس این دیدگاه، تامین نیازهای مشتری، چیزی جز یک بده و بستان نیست و هدفش تامین سود بیشتر است.
اما توضیح دیگری که برای اقدام مکدونالدز، استارباکس و بقیه وجود دارد این است که این شرکتها شعبههای خود را بر اساس سیاست «تامین روشنفکرانه منافع شخصی» در روسیه بستند. به این معنا که اقدام برای تامین منافع دیگران در نهایت به نفع منافع ما خواهد بود. به زبان ساده، این بدان معناست که یک تجارت با انجام کارهای خیرخواهانه رضایت مشتریان خود را جلب میکند.»
کارشناس کانورسیشن، عضو یک گروه تحقیقاتی است که این رویکرد را با هدف نشان دادن اینکه چگونه احساس مسئولیت و هدفمندی میتواند از نظر مالی سودآور باشد بررسی میکند.
این گروه همچنین سعی دارد چیزی را که اصطلاحا «سهام سودده» میگوییم ایجاد کند؛ یعنی توسعه یک نظریه جدید تجاری که سودآوری، بشر و کره زمین را با هم یکپارچه میکند.
این البته به این معنا نیست که ایده تامین منافع سهامداران کاملا مرده است. اما ما اکنون در شرایط بسیار متفاوتی قرار داریم. شرکتها در کنفرانسهای تغییرات آب و هوایی مانند کاپ ۲۶ شرکت میکنند. آنها به اهداف توسعه پایدار تعیین شده توسط سازمان ملل پاسخ میدهند و روی مسئولیتهای زیست محیطی و اجتماعی خود سرمایهگذاری میکنند و گزارش میدهند.
کارشناس کانورسیشن میگوید بر اساس تحقیقات، نوعی آگاهی اخلاقی در حال شکلگیری بین تصمیم گیرندگان شرکتهاست که شکل سنتی مدیریت «ما با آنها فرق داریم» را اصلاح و آن را با شعار «ما و آنها» جایگزین کرده است. کسبوکارها در هر اندازه و در همه بخشها مانند فروش قهوه، تولید فلز، خانهسازی، روابط عمومی و غیره سعی میکنند ارزش کسبوکار خود را بالا ببرند و در عین حال تأثیر اجتماعی مثبتی بر جای بگذارند.
سود و قدرت
تحریم تجارت شرکتها در روسیه کارکرد تحریمهای شرکتهای بزرگ را، که بسیاری از آنها به اندازه کشورها درآمد دارند، در سطح جهانی نشان میدهد. ثروتمندترین نهادهای جهانی ۲۰۰ نهاد هستند که ۱۵۰ نهاد آن را شرکتهای تجاری تشکیل میدهند.
غول تجاری وال مارت (فروشگاه زنجیرهای آمریکایی) از کشور استرالیا ثروتمندتر است. شرکتهای بزرگ تجاری نه دیگر میتوانند و نه میخواهند که از بدنه جامعه جدا باشند. اقتصادهایی مانند شرکت نفتی شل و شرکت تویوتا از کشورهای مکزیک، سوئد و روسیه ثروتمندترند.
کارشناس کانورسیشن در ادامه میگوید به همین دلیل است که تمایل دارد تحریم روسیه توسط شرکتهای تجاری بزرگ را چیزی فراتر از تلاش برای یک روابط عمومی خوب تلقی کند. رهبران شرکتهای بزرگ تجاری در مقابل دغدغههای جامعه مصونیت ندارند و بسیاری از آنها نیز نمیخواهند که چنین باشد.
بنابراین شاید دنیای تجارت برگ مهمی را ورق زده باشد و مواضعی که اخیرا اتخاذ کرده گواهی است بر این واقعیت که این شرکتها روشهای جدیدی برای درک هدف و نقش خود در جامعه پیش گرفتهاند.
گذشته از فجایعی که در اوکراین در حال وقوع است، هماکنون مشکلات بسیاری مانند تغییرات اقلیمی، فقر و سرکوب و ظلم در جهان وجود دارد که نیاز به توجه فوری تجارت جهانی دارد. شاید نسلهای آینده سالهای آغازین دهه ۲۰۲۰ میلادی را نقطه عطفی در تغییر بنیادین روابط جامعه و تجارت جهانی قلمداد کنند که «به خاطر بشریت هم شده امیدارم این اتفاق بیفتند.»
با کند شدن پیشروی نیروهای روسیه در اوکراین، بسیاری جوانان روس در سن سربازی، هر چه بیشتر و بیشتر از احتمال اعزام به جنگ مضطرب میشوند.
نگرانی این جوانان با فرارسیدن فصل بهار و موعد هر ساله فراخوان خدمت اجباری در روسیه، شدت گرفته است. حدود ۱۳۴ هزار و ۵۰۰ مرد برای خدمت اجباری یکساله احضار خواهند شد.
سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه هفته گذشته در یک نشست با نظامیان بلندپایه گفت که سربازان استخدامی جدید به خطوط مقدم و یا «مناطق ناآرام» اعزام نمیشوند.
اما گفته شویگو در روسیه با تردید روبهرو شده است؛ بسیاری روسها به یاد میآورند که حمله روسیه به چچن در دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰، چطور هزاران سرباز روس جنگنآآزموده را به کشتن داد.
ولادیسلاو، جوان ۲۲ روس به آسوشیتدپرس گفت که به آنچه گفته شده اعتماد ندارد، چرا که آنها همیشه دروغ میگویند. درس ولادیسلاو رو به اتمام است و میترسد پس از فارغالتحصیلی سریعا به خدمت فراخوانده شود.
تمامی مردان ۱۸ تا ۲۷ ساله روس باید یک سال خدمت سربازی اجباری بگذرانند اما شمار بالایی از آنان از رفتن به سربازی به دلایل بیماری و یا معافیت موقت تحصیلی که به دانشجویان تعلق میگیرد، اجتناب میکنند. تعداد این مردان در مسکو، پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ بیشتر است.
ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه و دیگر مقامهای این کشور میگویند مردانی که به خدمت سربازی فراخوانده میشوند، به آنچه این کشور «عملیات نظامی ویژه در اوکراین» میخواند اعزام نمیشوند. اما به نظر میرسد بسیاری از این دست مردان در همان روزهای نخستین جنگ اوکراین اسیر شده باشند. ویدیوی برخی از این مردان جوان در حالی که با خانوادههایشان تماس میگرفتند بر روی رسانههای اجتماعی منتشر شده بود.
لیوبوف، مادر یکی از این مردان گفت که فرزندش را در حالی که او چشمبند به صورت داشته در یکی از این ویدیوها دیده است و پسرش را از روی لب و چانه او شناخته است و حتی اگر فقط انگشتانش را میدیده میدانسته جوان اسیر، پسر اوست. او گفت: «من به او شیر دادهام، بزرگش کردهام.»
در پی انتشار گزارشهایی مبنی بر فرستادن سربازان وظیفه به جنگ، وزارت دفاع روسیه اظهارات درباره اعزام نشدن مشمولان خدمت اجباری به جنگ اوکراین را پس گرفت و گفت برخی از این سربازان «بهاشتباه» به اوکراین اعزام و در آنجا به اسارت گرفته شدند.
پیشتر نیز گزارشهایی مبنی بر مجبور کردن مردان فراخواندهشده به خدمت سربازی، به امضا کردن قراردادهای نظامی، پیش از آغاز جنگ اوکراین، منتشر شده بود. این قراردادها اجازه اعزام آنها به جنگ را میداد. اما چنین قراردادهایی معمولا خاص افرادی است که داوطلبانه به ارتش میپیوندند.
برخی سربازانی که اسیر شده بودند گفتند که فرماندهان آنها به آنها گفته بودند که به تمرین نظامی میروند اما ناگهان خود را را در میدان جنگ در اوکراین دیدند.
لیودمیلا ناروسووا، از اعضای مجلس اعلای مجلس روسیه، حدود یک ماه پیش گفت که حدود ۱۰۰ مرد وادار به امضای چنین قراردادهایی شده و به میدان نبرد در اوکراین فرستاده شدند و از این تعداد تنها ۴ نفر زنده ماندند. مقامهای نظامی روسیه به اظهارات این عضو پارلمان واکنشی نشان ندادهاند.
یک کمیسر حقوقبشر روس در سنت پترزبوگ، دومین شهر بزرگ روسیه هم گفت که خانوادههای هفت سرباز به او نامه شکایت نوشتهاند و گفتهاند که این مردان بهزور مجبور به امضای قرارداد و بهرغم خواست خودشان به جنگ فرستاده شده بودند. این کمیسر گفت که دو تن از این سربازان به روسیه بازگردانده شدهاند.
طی سالهای اخیر، روسیه بر افزایش شمار سربازان داوطلب پیوستن به ارتش، برای مدرنسازی ارتش این کشور و بهبود آمادگی آن تاکید داشته است. ارتش یک میلیوننفری روسیه هم اکنون بیش از ۴۰۰ هزار سرباز قراردادی دارد که ۱۴۷ هزار نفر آنها سرباز پیادهنظاماند که اگر جنگ اوکراین به درازا بکشد، این شمار سرباز احتمالا برای ادامه نبرد در اوکراین کافی نخواهد بود.
چنین پیشامدی کرملین را در موقعیت انتخاب قرار خواهد داد؛ اینکه به نبرد با شمار محدودی سرباز اکتفا کند و جنگ با ایستایی مواجه شود و یا تلاش کند که نیروی جدید از مشمولان خدمت سربازی به ارتش اضافه کند که این مورد، ممکن است خشم عمومی را برانگیزد و وضعیت سیاسی را بیثبات کند. چنین اتفاقی برای دولت روسیه پیشتر و در طول جنگ چچن افتاد.
دمیتری، متخصص فناوری اطلاعات ۲۵ ساله، گرچه معافیت پزشکی دارد اما مانند بسیاری مردان دیگر مضطرب است و میترسد که مقامهای روسیه برخی معافیتها را برای تقویت ارتش لغو کنند.
دمیتری با اظهار انزجار از جنگ، آن را یک فاجعه خواند. او افزود که میترسد دولت قوانینش را عوض کند و او به خدمت فراخوانده شود؛ چرا که همین دولت ماهها میگفت که به اوکراین حمله نمیکند و کرد. او افزود دلیلی ندارد که او حرف چنین دولتی درباره نفرستادن مردان مشمول خدمت سربازی به جنگ را باور کند.
یک قانون پیشنهادی میتواند دست ارتش روسیه برای اعزام مردان مشمول سربازی به جنگ را بازتر بگذارد. اما این لایحه در حال حاضر متوقف شده است و بهرغم توقف، همچنان موجب اضطراب مردم در روسیه شده است.
الکسی تابالوف، وکیلی که به مردان مشمول خدمت سربازی مشاوره میدهد گفت که هیئت پزشکی دفاتر استخدام سربازان، معمولا مردانی را میپذیرند که بهدلیل بیماری که دارند باید قاعدتا از خدمت معاف شوند. تابالوف افزود که با وقایع پیشآمده، رویکرد این بخشها میتواند حتی سختگیرانهتر شود.
تابالوف گفت که بسیار محتمل است که زین پس این پزشکان چشمشان را بر روی بیماریهای مردان مشمول سربازی ببندند و آنها را برای خدمت، سالم تشخیص دهند.
علاوه بر نگرانیها از پایین آوردن استاندارد پزشکی برای احضار مردان به خدمت، نگرانیهایی هم وجود دارد که حکومت تلاش کند گونهای حکومت نظامی ایجاد کند و خروج مردان جوان از روسیه را ممنوع کند تا آنان را وادار به جنگ کند.
تابالوف به آسوشیتدپرس گفت که تماسهای زیادی از مردمی دریافت کرده است که از «بسیج» نگراناند. او گفت که مردم در چنین شرایطی از همهچیز هراساناند و نیاز تغییر قوانین مرتبط با بسیج عمومی هم پیشتر به فکر کسی خطور نکرده بود.
مقامهای نظامی روسیه تاکید میکنند که ارتش روسیه سرباز قراردادی کافی برای خدمت در اوکراین دارد. کرملین نیز هر برنامه درباره احضار سربازان وظیفه به جنگ و بسیج را انکار میکند. اما بسیاری روسها، با توجه به سابقه دولت روسیه، درباره اظهار مقامات در این باره تردید دارند.
تابالوف گفت چه اعتمادی میتواند پا بگیرد وقتی پوتین میگوید هیچ سربازی که به خدمت اجباری رفته به اوکراین اعزام نشده و از آن سو وزیر دفاع میگوید که فرستاده شده است؟
بنا بر یک قانون فعلی در روسیه، افرادی که خدمت نظامی را خلاف باورهایشان میدانند میتوانند بهمدت ۲۱ ماه در بیمارستان، آسایشگاه سالمندان و دیگر مراکز، خدمات اجتماعی ارائه دهند. اما دفاتری که مردان را برای خدمت احضار میکنند اغلب درخواست فرد برای ارائه خدمت غیرنظامی را لحاظ نمیکنند.
تابالوف میگوید که پس از آغاز جنگ اوکراین، او و تیم او، شاهد افزایش درخواست برای خدمت جایگزین غیرنظامی بوده است. تابالوف افزود که تعریف این نوع خدمت در روسیه روشن نیست و به مقامهای نظامی اجازه میدهد که چنین تقاضایی را بهسادگی رد کنند.
تابالوف با اظهار نگرانی از وضعیت فعلی «نظامیگرایی» در روسیه گفت که با توجه به شرایط حاضر، دفاتر احضار به خدمت اجباری میتوانند رویکردی سختگیرانهتر اتخاذ کنند و درخواستها برای ارائه خدمات غیرنظامی جایگزین را رد کنند.
جسد دو سرباز روس در جنگل رها شده است. نیروهای اوکراین بالای تانکی جمع شدهاند و علامت پیروزی نشان میدهند. مردم شهر بهتزده در میان ساختمانهای سوخته میچرخند و دنبال کمک میگردند. این تصویر تروستیانتس است. شهری در شمالشرق اوکراین که خود را از تصرف نیروهای روسیه رهانده است.
خبرنگار آسوشیتدپرس که کمی پس از آزادی تروستیانتس به این شهر رسیده در گزارشی به چهره و وضعیت این شهر پرداخته است.
تروستیانتس، هممرز با روسیه است و نیروهای اوکراینی از رهاسازی شهر، پس از هفتهها بودن در تصرف نیروهای روسیه خبر دادند.
بیمارستان شهر ویران و پنجرهها به شیشهشکستههایی با لبه تیز تبدیل شده بود. ایستگاه قطار بسته بود. مردم شهر با احتیاط گام برمیداشتند، مبادا پایشان روی مین برود. ساکنان دوچرخههایشان را در خیابانهایی که چالههایی در آنها دهانبازکرده میراندند و از جلوی آوار خانهها میگذشتند. اطلاعاتی از شمار جانباختگان در دست نبود.
تانکهای روسی، مثل جسد سربازان روس در جنگل، سوخته رها شده بودند. یکی از سربازان کش قرمزی به دور پایش بسته بود و بازوی دیگر چنان در بالای سر رها شده بود گویی که در روشنای بعدازظهری تابستانی روی چمن به خواب فرو رفته باشد. سربازی اوکراینی با پنجه کفش بهآرامی به او زد.
جعبهجعبه مهمات اینسو و آنسوی شهر بود. ساکنان شهر کنجکاوانه داخل یک جعبه باز سرک کشیدند.
معلوم نیست که سربازان روس کجا رفتند و یا تحت چه شرایطی فرار کردند و یا اینکه شهر از دستدرازی آنان در روزهای آینده در امان خواهد ماند یا نه. ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین، در پیام اخیرش تاکید کرد که وضعیت در شمال شرق و در محدوده خارکیف، نزدیکترین شهر بزرگ به تروستیانتس، همچنان بغرنج است.
اما بازگشت نیروهای اوکراین به تروستیانتس موجب آسودگی خاطر برای کشوری است که امید دارد برخی نیروهای روسیه، با مقاومت سرسختانه اوکراین، عقبنشینی کنند.
یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا که نخواست نام او افشا شود گفت نیروهای اوکراینی تروستیانتس را از تصرف نیروهای روسیه درآوردهاند. او افزود که بنا بر اطلاعات آمریکا، نیروهای روسیه در نزدیکی کییف، پایتخت، بیشتر در وضعیت دفاعی به سر میبرند و در باقی نقاط اوکراین هم پیشروی کمی داشتهاند.
روسیه چند روز پیش و با مشاهده بازایستادن نیروهایش از پیشروی در نقاط مختلف اوکراین، اهدافی که در جنگ با اوکراین به دنبال آن بود را بهگونهای تغییر داد و گفت که هدف اصلی این کشور در دست گرفتن کنترل منطقه شرقی دونباس، محل دو جمهوری خودخوانده لوهانسک و دونتسک است.
زندگی عادی از تروستیانتس، پس از هفتهها جنگ، رخت بربسته است.
یکی از ساکنان شهر گفت که «شخصا» آنقدرها از جنگ متاثر نشده و این در حالی است که سه موشک تنها به خانه خود او اصابت کرده بود. او گفت که خانههای پشت ایستگاه همه ویران شدهاند.
او و چند نفر دیگر در سرمای سوزان بیرون زده بودند تا در شهر بچرخند و ببینند از آن چه باقی مانده است.
مهمات منفجرنشده در میدان روبهروی ایستگاه قطار تلنبار شده بود. صف سنگرها و شیارها گواهی بر آن بود که نیروهای روسیه تلاش کرده بودند سنگرهایشان را حفظ کنند. در سنگری زیر ایستگاه، با دیوارها و درهای محکم، اتاقها پر از لباسهای متحدالشکل و جفتجفت چکمه نظامی بود.
روی دیوارها، پیامهای میهنپرستانه نوشته شده بود و نقاشیهایی از کودکان با پیامی به زبان روسی چسبانده شده بود: «بهخاطر صلح ممنونیم سرباز». اتاق دیگر بهشکل یک کلینیک درآمده بود. میزها تبدیل به تخت شده بود و سرمها حاضروآماده بود. هیچجا نشانی از خون دیده نمیشد.
بستههای جیره غذای سربازان روس در میان آوار دیده میشد. اما ساکنان شهر گفتند که نیروهای روسیه گرسنه مانده بودند.
یکی از شهرنشینان گفت که نیروهای روسیه عصرها به خانه مردم و زیرزمین خانهها میرفتند و موادغذایی مثل خیار، سیبزمینی و ترشی میدزدیدند.
او گفت که شبهنظامیان لوهانسک و دونتسک هم همراه نیروهای روسیه بودهاند و تمام شهر در دست آنها بود.
پس از ترک نیروهای روسیه، مردم شهر توانستند نفسی بکشند. آنها همانطور که برای کمک گرفتن صف بسته بودند برای تانکهای اوکراینی دست تکان میدادند.
یکی از اعضای خدمات اورژانس گفت که ماه گذشته تروستیانتس صحنه جنگ بوده است. پرتابهها از بالای سر مردم پرواز میکرد و آنها میگفتند که میترسند. او گفت که مردم بیآب و غذا مانده بودند و وضعیت انسانی هولناک بود. او افزود که وضعیت احتمالا کمکم بهتر میشود.
در حالیکه برخی کشورهای آفریقایی مانند غنا، نیجریه، کنیا نسبت به حملات به غیرنظامیان اوکراینی و شهروندان آفریقایی که از منطقه جنگی فرار کردند انتقاد کردند، برخی کشورهای کلیدی آفریقایی واکنش بسیار آرامتری از خود نشان دادند.
شبکه سیانان در مقالهای به دلایل مواضع نه چندان انتقادی برخی کشورهای آفریقایی علیه جنگ روسیه پرداخته است.
وقتی سالها پیش از نلسون ماندلا پرسیده شد چرا با رهبرانی مانند یاسر عرفات و فیدل کاسترو که از سوی غرب به عنوان تروریست شناخته میشدند هنوز رابطه دارد او در پاسخ گفت: «اشتباه است که فکر کنیم دشمن آنها باید دشمن ما نیز باشد.»
این موضع تا حد زیادی نمونهای است از واکنش برخی کشورهای آفریقایی به جنگ روسیه علیه اوکراین. به نظر میرسد کشورهای آفریقایی درباره حمایت از یکی از طرفهای درگیر در این جنگ به دلیل به خطر انداختن امنیت، سرمایهگذاری خارجی و تجارت خود مرددند.
یک خط مشی سیاسی قوی در دیپلماسی آفریقا وجود دارد که میگوید کشورهای آفریقایی باید اصل عدم مداخله را حفظ کنند و نباید مانند دوران جنگ سرد درگیر جنگهای نیابتی بین شرق و غرب شوند.
رمی آدکویا، استادیار دانشگاه یورک انگلستان میگوید کشورهای قاره آفریقا در موقعیت حساسی قرار دارند و نمیخواهند به جنگهای نیابتی کشیده شوند.
یکی از شخصیتهای تأثیرگذار که به وضوح نشان داده ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه را با خود دشمن نخواهد کرد، سیریل رامافوزا، رییس جمهور آفریقای جنوبی است.
او اخیرا هنگام سخنرانی در پارلمان کشورش گفت: «موضع ما کامل روشن است... کسانی هستند که اصرار دارند ما باید موضعی بسیار خصمانه در برابر روسیه اتخاذ کنیم. اما رویکردی که ما با صراحت انتخاب کردهایم این است که ما بر لزوم گفتوگو بین طرفین پافشاری میکنیم.»
آفریقای جنوبی در ابتدا با انتشار بیانیهای خواستار خروج فوری نیروهای روسیه از اوکراین شد اما از آن زمان مقصر اصلی بروز این جنگ را ناتو میداند که از نظر او قصد دارد اوکراین در همسایگی روسیه را به عضویت خود درآورد.
جیکوب زوما، رییسجمهوری سابق آفریقای جنوبی نیز پیشتر بیانیهای صادر کرد و گفت: «روسیه احساس کرد تحریک شده است.»
آفریقای جنوبی روابط قوی با روسیه دارد و رامافوزا با توجه به عضویتش در گروه بریکس، پیشنهاد داده نقش یک میانجی را در این مناقشه بازی کند. (بریکس گروهی از کشورهای نوظهور اقتصادی متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است.)
روابط بین دو کشور همچنین به دوران آپارتاید برمیگردد، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق از آفریقای جنوبی و حزب کنگره ملی آفریقا در مبارزات آزادیبخش آنها حمایت میکرد. آدکویا گفت: «این لطفها فراموش نشدهاند.»
آفریقای جنوبی یکی از ۱۷ کشور آفریقایی بود که به قطعنامه سازمان ملل مبنی بر خروج فوری روسیه از اوکراین در ۲ مارس رای ممتنع داد. این کشور در زمان الحاق کریمه توسط پوتین در سال ۲۰۱۴ نیز موضع مشابهی اتخاذ کرد.
نیجریه و مصر جزو ۲۸ کشور آفریقایی بودند که به محکومیت روسیه رای دادند، در حالی که هشت کشور دیگر رای ندادند. اریتره تنها کشور آفریقایی بود که صراحتا به این قطعنامه رای منفی داد.
وزارت خارجه زیمبابوه در بیانیهای اعلام کرد که مطمئن نیست قطعنامه سازمان ملل راه را برای گفتوگو هموار کند بلکه «هیزم بیشتری به آتش ریخته و در نتیجه وضعیت را پیچیدهتر میکند».
رهبری یک مرد مستبد
یک تحلیلگر سیاسی و استاد کالج ایالتی فارمینگ دیل نیویورک در گفتو گو با سیانان گفت: «بسیاری از کشورهایی که به قطعنامه سازمان ملل رای ممتنع دادند ، رژیمهای خودکامه هستند. آنها تصمیم یکجانبه پوتین برای حمله به اوکراین را نمایشی از قدرت میدانند که آنها به آن ارج می نهند و میتوانند با آن همسو و همدل باشند.»
یکی از کسانی که به طور برجسته در حمایت از پوتین رهبر روسیه صحبت کرده است، سپهبد موهوزی کاینروگابا، پسر بانفوذ رییس جمهور اوگاندا، یووری موسوینی است.
پدر او ۳۶ سال بر اوگاندا حکومت کرده و بسیاری بر این باورند که وقتی پدر ۷۸ ساله او از قدرت کنارهگیری کند او جانشینش خواهد شد. کاینروگابا در توییتی نوشت: «اکثر انسانهایی (که سفید نیستند) از موضع روسیه در اوکراین حمایت میکنند. پوتین کاملا درست می گوید!»
آدکویا در ادامه گفت: برخی از کشورهای آفریقایی نیز به این دلیل در مخالفت با روسیه تردید دارند که میخواهند «گزینههای خود را در صورت مواجهه با اعتراضات داخلی یا نوعی انقلاب در کشور خود در آینده باز نگه دارند.»
او افزود: « این کشورها دیدند که پوتین اسد را در سوریه در قدرت نگه داشت و اگر مداخله روسیه نبود، رژیم اسد مدتها پیش سقوط میکرد».
آدکویا همچنین خاطرنشان کرد که مواضع خاموش برخی از این کشورها از طرز تلقی آنها نسبت به آنچه ریاکاری غربی میدانند، ناشی میشود.
مارتین کیمانی، نماینده کنیا در شورای امنیت سازمان ملل، سخنرانی قدرتمندی در آستانه حمله روسیه به اوکراین ایراد کرد.
کیمانی ظهور اوکراین به عنوان یک کشور مستقل پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تجربه کشورهای پسااستعماری در آفریقا را با هم تشبیه کرد و از تلاش روسیه برای باز رسم مرزهای اوکراین با به رسمیت شناختن مناطق دونتسک و لوهانسک انتقاد کرد.
اما او در این سخنرانی به کشورهای دیگر عضو شورای امنیت نیز اشاره کرد که قوانین بینالمللی را زیر پا گذاشته و با هیچ تحریمی مواجه نشدهاند. آدکویا گفت: «او نام آنها را ذکر نکرد، اما درباره آمریکا و بریتانیا صحبت میکرد که در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند... و هرگز واقعا مورد بازخواست قرار نگرفتند.»
تحکیم بیشتر روابط بین طرفین
روسیه در سالهای اخیر روابط تجاری بسیار قوی با کشورهای آفریقایی برقرار کرده است.
روسیه با تبدیل شدن به یک تامینکننده اصلی سختافزار نظامی برای اتحادهای کلیدی در نیجریه، لیبی، اتیوپی و مالی در سالهای اخیرخود را بهعنوان یکی از با ارزشترین شرکای تجاری آفریقا تثبیت کرده است.
بر اساس گزارش اندیشکده تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI) بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، آفریقا ۱۸ درصد از صادرات تسلیحات روسیه را به خود اختصاص داده است.
برخی تحلیلگران میگویند حمایت و یا عدم انتقاد برخی کشورهای آفریقایی از روسیه بیانگر این احساس گسترده در بخشهایی از آفریقاست که سیاستهای غرب همیشه به نفع آنها عمل نمیکند.
یک تحلیلگر مسائل روسیه-آفریقا در گفتوگو با سیانان گفت: «پیامی که مسکو میدهد این است که اگر از رویکرد پدرانه غرب نسبت به خود خسته شدهاید، ما شرکای امنیتی شما خواهیم بود و این یک رابطه برابر خواهد بود.»
بر خلاف بسیاری از همتایان اروپایی خود، روسیه یک قدرت استعماری سابق در آفریقا نیست و از این رو فرصتهای بیشتری برای استفاده از قدرت نرم با هدف به چالش کشیدن سلطه غرب در این قاره دارد.
اتحاد جماهیر شوروی همچنین در طول جنگ سرد با بسیاری از کشورهای آفریقایی روابط تجاری داشت و مسکو به دنبال احیای برخی از این روابط بوده است.
پیش از تهاجم روسیه به اوکراین، رسانه دولتی روسی آرتی به دنبال راهاندازی یک مرکز در کنیا بود.
آفریقا اغلب در قلب رقابتهای سیاسی بین قدرتهای بزرگ و بازیگران کلیدی آن مانند آمریکا، چین و روسیه برای نفوذ در این منطقه بوده است.
در حالیکه برخی کشورهای آفریقایی مجبورند شوک اقتصادی ناشی از جنگ روسیه علیه اوکراین را تحمل کنند برخی دیگر از کشورهای آفریقایی مانند تانزانیا آن را فرصتی برای سودآفرینی در صنعت گاز خود میبینند.
ملکه زیبایی ایرلند اخیرا از تجربه ناخوشایند خود در مورد ابتلا به کیست تخمدان و اینکه چگونه دردهای شدید او را روانه بخش اورژانس کرد، صحبت کرد.
چلسی فارل پس از بیش از دو سال و نیم که از علائم این بیماری رنج میبرد، متوجه شد که به اندومتریوز، سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) و کیست تخمدان مبتلاست. او در حین رابطه جنسی دچار درد میشد، پریودهای نامنظم و نفخ و درد داشت، اما فکر میکرد همه اینها طبیعی است.
تجربه فارل فقط مختص او نیست. بسیاری از زنان در تشخیص، مراقبت و درمان برای چنین بیماریهایی با مشکلات روبرو هستند و حتی برخی از زنان بنا به گزارشها تا ۱۲ سال منتظر میمانند تا درمان لازم را دریافت کنند.
دلایل پیچیده زیادی برای این تعلل و کمکاری و اینکه چرا زنان مبتلا به این نوع بیماریها مدت زیادی برای دریافت کمک و درمان مناسب منتظر میمانند وجود دارد. اما بخشی از این معضل به این برمیگردد که دردها و بیماریهای زنان اغلب در سیستم مراقبتهای پزشکی و حتی جامعه به طور گستردهتر عادی و نادیده گرفته میشود.
در سال ۲۰۲۰ وقتی یکی از مدارس آکسفورد اعلام کرد دختران نباید به دلیل درد پریود از مدرسه غیبت کنند، جنجال به پا شد. بنابر برخی گزارشها این مدرسه گفته بود: «یادگیری مقابله با یک ناراحتی ماهانه همه بخشی از زن بودن است.»
این پیام نه تنها نشاندهنده نبود درک کافی در مورد تاثیر شدید درد قاعدگی در ناتوان کردن زنان و دختران است، بلکه نشان میدهد که چگونه به دختران آموزش داده میشود که در مراحل اولیه بیماری به جای رفتن سراغ کمک یا مشاوره پزشکی باید درد را تحمل کنند.
این همچنین میتواند به این معنا باشد که دخترانی که با علائم احتمالی آندومتریوز یا تخمدان پلیکیستیک زندگی میکنند، به دنبال درمانهای مورد نیاز خود نمیروند. در واقع بسیاری از زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک یا آندومتریوز گزارش میدهند که از آنها انتظار میرود از درد شکایت نکنند و «با آن کنار بیایند» و بپذیرند که «این درد و رنج یک زن است».
این نگرش به این معنی است که زنان اغلب در فرآیند درمان و مراقبت از خود نقشی ندارند و شکایات آنها اغلب به عنوان «مشکلات زنانه» نادیده گرفته میشود. دههها رسوایی پزشکی، آسیبهای قابل پیشگیری به بیماران زن و درد و رنجهایی که بیهوده بر آنها تحمیل شده نتیجه «فرهنگ ناروای» جدی نگرفتن دغدغههای زنان بوده است.
تاخیر غیر ضروری در تشخیص و درمان
در دهه گذشته میانگین انتظار برای تشخیص در بریتانیا هشت سال بوده است. بیماران اغلب پیش از تشخیص، تا ۱۰ بار به پزشک مراجعه میکنند.
تشخیص تخمدان پلیکیستیک اغلب بیش از ۲ سال و پس از دیدن حدود ۳ پزشک طول میکشد. هم آندومتریوز و هم تخمدان پلیکیستیک بیماریهای پیچیدهای هستند که علائم مختلفی دارند که در عین حال ممکن است شبیه به علائم سایر بیماریها باشند. بنابراین، فرآیند تشخیص نیز پیچیده است، که تا حدودی گویای کند بودن روند آن است.
اما پیچیدگی در مورد تشخیص فقط مربوط به علائم بیماریها نیست. یک نظرسنجی اخیر دولت بریتانیا درباره سلامت زنان نشان میدهد زنان همچنان وقتی به سراغ درمان جدی میروند از کار اخراج میشوند و یا کنار زده میشوند. بیان دردهای زنان در قالب کلمات برای آنها دشوار است و آنها میگویند که حرف آنها مورد قبول قرار نمیگیرد.
نادیده گرفتن درد زنان بسیاری از آنها را به این سوق میدهد تا راهی برای قبولاندن درد خود به دیگران پیدا کنند به این امید که دیگران باور کنند که این دردها تلقینی نیست. وقتی پزشکان تجربه زنان از این نوع دردها را باور نمیکنند، این امر منجر به کاهش عزت نفس و حتی افسردگی در آنها میشود.
مشکلاتی که بسیاری از زنان برای تشخیص این نوع بیماریها تجربه میکنند، بخشی از یک مشکل بزرگتر در مورد سلامت زنان است. تجربه تبعیض علیه زنان در سیستم مراقبتهای بهداشتی و درمانی سابقه تاریخی دارد و به عنوان شکاف سلامت شناخته میشود.
شکاف سلامت میتواند دلیل نتایج ضعیفتر درمان زنان به دست پزشکان مرد باشد. شکاف سلامت همچنین ممکن است دلیل این باشد که زنان بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از حملات قلبی قرار دارند، زیرا علائم آنها میتواند با علائم مردان متفاوت باشد. علائم بیماریهای قلبی در مردان هنوز بر کتابهای درسی پزشکی و پیامهای مربوط به کمکهای اولیه چیرگی دارد.
درد زنان با سرعت کمتری نسبت به مردان درمان میشود، حتی زمانی که درد زنان بیشتر طول میکشد یا بیشتر اتفاق میافتد و آنها آن را شدیدتر ارزیابی میکنند.
شکاف سلامت برای زنان سیاه ساکن آمریکا و بریتانیا حتی بیشتر است. احتمال تشخیص آندومتریوز در زنان سیاه نسبت به زنان سفید کمتر است. زنان سیاه همچنین بیشتر در معرض ابتلا به فیبرومهای رحمی قرار دارند و به همین دلیل به طور قابل توجهی علائم ناتوان کنندهای دارند.
زنان سیاه همچنین ممکن است به طور نامتناسبی در معرض ابتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک قرار گیرند. اگرچه دلایل این امر به طور کامل شناخته نشده است، اما ممکن است تا حدی به دلیل دسترسی کمتر به مراقبتهای بهداشتی باشد.
با اینکه شناسایی مشکلات مربوط به سلامت زنان رو به افزایش است، درخواستهای مکرر در گذشته برای افزایش آگاهی و آموزش دختران، زنان و متخصصان مراقبتهای بهداشتی منجر به تغییراتی که شدیدا مورد نیاز است نشده. تهیه منابع بهتر و مبتنی بر شواهد علمی هم برای زنان و هم برای متخصصان سلامت ضروری است تا همه زنان بدون توجه به نیازهای بهداشتی یا تجربیاتشان بتوانند مراقبت و درمان مناسب را دریافت کنند.
اما سادهاندیشی است که تصور کنیم مشکلاتی که زنان در دسترسی به مراقبتهای بهداشتی برابر و تشخیص درست و به موقع با آن مواجه هستند تنها با اطلاعات بیشتر حل میشود.
در کنار گسترش دانش در این زمینه، باید به مسائل اجتماعی بزرگتر در مورد قبحزدگی و بی اولویت کردن سلامت زنان، بودجه ناکافی برای تحقیقات سلامت زنان و تعصبات جنسی و نژادی که زیربنای نابرابریهای فعلی در سیستم سلامت و درمان است، رسیدگی کنیم.
بعید است که تغییرات قابل توجهی در نحوه ارائه مراقبتهای بهداشتی زنان به این زودی اتفاق بیفتد. بنابراین در حال حاضر، مهم است که زنان همچنان خود برای سلامت خود تلاش کنند.
اگر مشکوک به آندومتریوز یا سندرم تخمدان پلیکیستیک هستید، به دنبال درمان آن باشید. علائم و دردهای خود را رصد و ثبت کنید تا بتوانید آنها را با پزشک خود در میان بگذارید. فراموش نکنید که درد چیزی نیست که باید با آن کنار بیایید و آن را تحمل کنید.
با تهاجم روسیه علیه اوکراین، افزایش دوباره موارد ابتلا به کرونا و بحران آب وهوایی، کودکان با دنبال کردن اخبار در این زمینه در رسانههای اجتماعی نگرانی و مضطرب میشوند. اما بهترین راه برای مدیریت اضطراب کودکان چیست؟
به نوشته گاردین، کودکان هنگام صرف غذا یا در مدرسه، در لحظات بیپرده درست قبل از خاموش شدن چراغها و رفتن به رختخواب اغلب آنچه را که واقع آنها را آزار میدهد فاش میکنند و بسیاری از والدین اکنون با پرسشهایی روبرو میشوند که پاسخ به آنها برایشان دشوار است.
در حالیکه اضطراب در میان کودکان غیر اوکراینی در مقایسه با آنچه که همسالان آنها در اوکراین زیر بمباران موشکهای روسیه متحمل میشوند کمتر است، اما همهگیری ویروس کرونا که منجر به افزایش مشکلات سلامت روان در میان کودکان و نوجوانان شده است، بسیاری از والدین را در مورد تاثیر زندگی این دوران آخرالزمانی بر کودکان دچار سردرگمی کرده است.
هنوز بسیاری از والدین مطمئن نیستند که باید در مورد اخبار و واقعیت جنگ اوکراین با کودکان حرف بزنند و یا در شرایطی که دنیا به آرامی از بحران همهگیری بیرون میآید باید به کودکان خود اطمینان خاطر دهند که جهان قرار نیست دوباره با بحران دیگری دست و پنجه نرم کند.
به نوشته روزنامه گاردین، لیز، نویسنده و مادر سه فرزند ۱۲، ۱۴ و ۱۶ ساله، میگوید: «من به دروغ گفتن به بچهها اعتقاد راسخ دارم. ما در طول دوران همهگیری به فرزندان خود گفتیم که حال همه ما خوب است و نگران نباشند، همانطور که حال ما واقعا خوب بود. من با خود گفتم اگر اتفاق وحشتناکی بیفتد، همانموقع در مورد آن کاری میکنم و لازم نیست پیش از اتفاق نگران آن باشم. من بار نگرانی در مورد آینده را روی دوش بچهها نمیگذارم.»
اما جولیا، مادر سه نوجوان ۱۴، ۱۷ و ۱۹ ساله، پشیمان است که وقتی کرونا برای اولین بار در چین ظاهر شد به آنها اطمینان داد که جای نگرانی نیست. به فاصله چند هفته، پسرهای نوجوان او مجبور شدند در قرنطینه باشند و مادربزرگشان در خانه سالمندان درگذشت. او میگوید در چنین شرایطی «یاد گرفتم که وقتی مطمئن نیستم، هرگز اطمینان خاطر ندهم. اما من نگرانم که پس از دو سال همهگیری، ما بلافاصله وارد دنیای ترسناکتری شده باشیم.[ما در دنیایی زندگی میکنیم] که پدر و مادر بودن دشوار است.»
دکتر جین گیلمور، مشاور روانشناس بالینی و نویسنده کتاب چگونه با کودک خود گفتوگوهای باورنکردنی داشته باشیم، صداقت را توصیه میکند. «اگر چیزی بگویید که برای فرزندتان قابل باور نیست، ممکن است به حس اعتماد او آسیب برساند، و وقتی ما در یک دوره زمانی هستیم که اوضاع ناپایدار است، حفظ احساس ثبات و امنیت دقیقا همان چیزی است که کودکان به آن نیاز دارند.»
اما او تاکید میکند که صادق بودن به این معنا نیست که هر آنچه را میدانید به کودکان بگویید. به عنوان مثال، برای یک کودک خردسال، میتوانید از یک قیاس از زندگی روزمره استفاده کنید تا توضیح دهید که چرا جنگ شروع شده است. مثلا به آنها بگویید اگر کسی چیزی را که به او تعلق ندارد بردارد، اشکال دارد. توضیح شما لازم نیست طولانی باشد.
در مورد سوالاتی که خود والدین نیز با آنها مشکل دارند، مانند اینکه آیا این آغاز جنگ جهانی سوم است، او پیشنهاد میکند که وارد جزئیات نشوید. او میگوید به بیان یک سری حرفهای کلی معتقد است؛ مثلا بگویید: «بله، این یک موضوع نگرانکننده است، اما کشورها با هم کار میکنند تا بفهمند چه کاری باید انجام دهند. توجه داشته باشید که زندگی روزمره در کشور ما مانند همیشه خواهد بود.»
او همچنین به والدین توصیه میکند قبل از شروع بحث با بچهها از آنچه آنها شنیده و میدانند آگاهی پیدا کنند و بر اساس آن با آنها صحبت کنند. اولین سوالات این باشد که: «چه چیزی میخواهید بدانید؟» نه اینکه بپرسید: «نگران چه چیزی هستید؟» برخی کودکان که بزرگترند شاید علاقمند به دانستن فکتها در مورد جنگ باشند مانند اینکه تحریم چیست؟ برخی دیگر شاید فقط بخواهند در مورد امنیت اوضاع اطمینان حاصل کنند و پرسش آنها شاید این باشد که «آیا خطری مرا تهدید میکند؟»
گاردین در ادامه مینویسد با بچههای کوچکتر میتوانید اخبار را با هم تماشا کنید. اگر نوجوانان در مورد چیزی که در شبکههای اجتماعی دیدهاند حرف بزنند آنها را مسخره نکنید، بلکه پیشنهاد کنید آن مطلب یا ویدئو را با آنها ببینید. شاید محتوی درست باشد اما مهم است که به آنها مهارتهای ارزیابی انتقادی برای تایید صحت محتوی را یاد بدهیم. اگر ترشرویی کنید و بگویید: «چیزی را که در شبکههای اجتماعی دیدهاید برای من نیاورید، فرصت گفتوگو را از دست دادهاید.»
در مورد کودکانی که مستعد مضطرب شدن هستند، گیلمور میگوید همه چیز به این بستگی دارد که چگونه این موضوع را ارائه کنید. «نحوه ارائه بحث، لحن صدایتان، سرعتی که با آن صحبت میکنید همه به کودکان کمک میکند تا درک بهتری نسبت به اتفاقاتی که در جهان در حال وقوع است داشته باشند و بدانند چه احساسی باید داشته باشند. اگر والدین آرام به نظر برسند، فرزندانشان بیشتر احساس آرامش میکنند.»
وقتی کودکان را به این وا میدارید که احساسات خود را شناسایی کنند و یا احساسات آنها را دوباره برایشان بازگو میکنید (مثلا بگویید: من فکر میکنم شما اضطراب دارید...) میتواند به آنها کمک کند احساس کنترل بیشتری داشته باشند.
برای کودکانی که مدام از یک سناریو به سناریوی بعدی میروند و برای هر کدام سوالی دارند او پیشنهاد میکند که آنها را تشویق کنید تا نگرانیهای خود را در طول روز یادداشت یا ثبت کنند و سپس یک ساعت مشخص در روز برای بحث در مورد آنها تعیین کنید. به آنها کمک کنید تشخیص دهند که کدام ترس از زمان نوشتن آن محو شده است، کدام ترس هنوز بزرگ و کدام نسبتا کوچک است. نگرانیها اغلب در لحظه شدید هستند اما با گذشت زمان از بین میروند.
والدین همچنین میتوانند برای کودکان توضیح دهند که اگرچه اخبار ممکن است تاریک به نظر برسند، اما زندگی همیشه این گونه نخواهد بود و برخی مانند استیون پینکر روانشناس معتقدند که روند کلی پیشرفت بشر از خشونت دور است.
برخی خانوادهها با سوالات پیچیدهتری روبرو میشوند. ناتاشا دو دهه پیش از روسیه به بریتانیا مهاجرت کرد. دو پسر ناتاشا در بریتانیا به دنیا آمدهاند اما پدر و مادرش هنوز در مسکو زندگی میکنند. او تصاویری از تظاهرات ضد جنگ در روسیه به فرزند ۱۴ ساله خود نشان میدهد و توضیح میدهد که بسیاری از مردم عادی روسیه از این تهاجم بیزارند، و آن دسته از مردم روسیه که از جنگ حمایت میکنند فقط به این دلیل است که تحت تاثیر تبلیغات دولت روسیه قرار دارند.
آنچه همهگیری در دو سال گذشته برای بسیاری از والدین به ارمغان آورده رسیدن به این باور تلخ است که نمیتوان از کودکان در مقابل همه چیز محافظت کرد. وقتی در دوران قرنطینه پارکهای بازی بسته شده بود و کودکان نمیتوانستند دوستان و پدربزرگ و مادربزرگ خود را ببینند، دیگر راهی برای پنهان کردن باقی نمانده بود. وقتی رسانههای اجتماعی مانند تیک تاک پر است از ویدئوهایی از کییف، محافظت از نوجوانان در برابر جنگ دشوار میشود.
گیلمور میگوید زندگی در شرایط سخت میتواند به کودکان کمک کند ابزارهای مقابله با شوکهای بزرگ در بزرگسالی را به دست آورند. او میگوید: «یکی از چیزهایی که ما به عنوان والدین باید یاد بگیریم روشهای مدیریت بحران است. من نمیگویم که این دوره آسانی در زندگی خانوادگی است. اما این فرصتی است برای خانوادهها که به خود بگویند ما در شرایط نگرانکنندهای قرار داریم، اما آرامش خود را حفظ میکنیم و ادامه میدهیم.»