درخواست برجستهترین مخالف پوتین برای تشکیل یک جبهه اطلاعاتی علیه روسیه
الکسی ناوالنی، مخالف برجسته پوتین که هماکنون در زندان به سر میبرد، از دولتهای غربی خواست تا با ایجاد یک کارزار تبلیغاتی در فضای مجازی با پروپاگاندای گسترده روسیه درباره جنگ علیه اوکراین مقابله کنند. روزنامه بریتانیایی گاردین در گزارشی به این جزئیات این درخواست پرداخته است.
مسکوا، رزمناو موشک هدایتشونده که روزی افتخار ناوگان دریایی روسیه بود، حالا در قعر دریای سیاه جا خوش کرده است. اوکراین میگوید که مسکوا را با موشک هدف قرار داده و آن را غرق کرده است و روسیه اصرار دارد که دلیل غرق شدن مسکوا، آتشسوزی بوده است.
ایالات متحده، روز جمعه ۲۶ فروردین روایت اوکراین ازغرق شدن مسکوا را پذیرفت؛ یک مقام ارشد دفاعی آمریکا گفت که اوکراین دو موشک ضدکشتی نپتون به مسکوا شلیک کرده است.
اینکه دلیل غرق شدن مسکوا، موشک اوکراینی، بیکفایتی روسیه، بخت بد و یا ترکیبی از هر سه بوده باشد، همچنان محل بحث است اما آنچه که قطعی است این است که غرق شدن مسکوا، بزرگترین خسارت جنگی وارده به یک ناو دریایی طی ۴۰ سال گذشته محسوب میشود و همین کافی است تا سوالهایی برای مسکو و باقی برنامهریزان نظامی در سراسر جهان به وجود بیاید که ناآرامشان کند.
دلیل غرق شدن مسکوا چه بود؟
مسکوا روز پنجشنبه ۲۵ فروردین در ساحل اوکراین در دریای سیاه غرق شد.
اوکراین میگوید که مسکوا را با موشک ضدکشتی زده و شلیک موشک موجب ایجاد جرقههایی شده که به ترکیدن مهمات بار کشتی شده انجامیده است.
روسیه هم روایت خود را از این ماجرا دارد. بنا بر اعلام وزارت روسیه، منشا آتشسوزی که منجر به ترکیدن مهمات انبارشده در کشتی بود نامعلوم بوده و انفجارهای ناشی از آن به ساختمان کشتی آسیب زده و مسکوا در حالی که به سمت بندری نزدیک یدککشی میشده، غرق شده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری تاس روسیه بهنقل از منبعی بدون نام، خدمه کشتی همه به بندر سِواستوپول در شبهجزیره کریمه منتقل شدهاند. تاس درباره شمار نیروهای نجاتیافته از کشتی جزئیاتی منتشر نکرد.
رزم ناو مسکوا به انواع سلاح ضدکشتی و ضدحملههوایی مجهز بود و تفنگ دریایی، اژدر یا همان بمب زیردریایی و سیستمهای دفاع موشکی هم بار آن بود؛ این یعنی مسکوا میزان انبوهی از مهمات منفجره حمل میکرد.
دو مقام ارشد ایالات متحده که در جریان ارزیابی اخیر اطلاعاتی آمریکا از مسکوا بودند به سیانان گفتند که این رزمناو در زمانی که غرق شد، سلاح هستهای حمل نمیکرده است.
آخرین باری که کشتی جنگی به این عظمت غرق شد کی بود؟
آخرین بار در روز دوم ماه مه سال ۱۹۸۲ و در جریان جنگ فالکلند بود که زیردریایی «اچاماس کانکرر» ارتش بریتانیا، نبردناو ژنرال بلگرانو ارتش آرژانتین را غرق کرد.
ژنرال بلگرانو هماندازه مسکوا بود. هر دو رزمناو بهطول حدود ۱۸۲ متر، قابلیت حمل ۱۲ هزار تنی داشتند. اما خدمه کشتی ژنرال بلگرانو تقریبا دو برابر و ۱۱۰۰ نفر بود. خدمه کشتی مسکوا ۵۰۰ تن بود.
روسیه شمار تلفات و جراحاتی که در جریان غرق شدن رزمناو مسکوا روی داده منتشر نکرده است. اما غرق شدن نبردناو ژنرال بلگرانو جان ۳۲۳ تن از خدمه این کشتی را گرفت.
از دست دادن مسکوا برای مسکو چقدر تمام میشود؟
بیشترین تاثیر غرق شدن مسکوا بر روحیه ارتش روسیه خواهد بود؛ مسکوا گل سرسبد ناوگان روسیه در دریای سیاه و یکی از مشهودترین داراییهای این کشور در جنگ اوکراین بود. اگرچه روسیه با وسواس خبرهای جنگ اوکراین را پوشش میدهد، غیاب ناگهانی کشتی به آن عظمت بهسادگی قابل پنهان کردن نیست.
بهباور تحلیگران نظامی، غرق شدن مسکوا، فارغ از اینکه اوکراین آن را غرق کرده باشد و یا در صورت یک حادثه روی داده باشد، اطمینان درباره توانایی روسیه در جنگ اوکراین را زیر سوال خواهد برد.
اما در اینکه غرق شدن مسکوا چه تاثیری بر جنگ اوکراین دارد بین تحلیلگران محل اختلاف است.
صاحبنظران در موسسه مطالعات جنگ میگویند که از دست دادن مسکوا برای روسیه، نسبتا ناچیز است. چرا که این رزمناو بیشتر برای حملات با موشک کروز، به مراکز لجستیک و میدانهای هوایی اوکراین استفاده میشد و روسیه روی زمین هم سامانههایی دارد که همان کار را انجام میدهد.
تحلیلگران در این موسسه میگویند که اگر موشک اوکراینی باعث غرق شدن مسکوا شده باشد، نیروی دریایی روسیه باید در عملیات این کشور بازاندیشی کند؛ کشتیهایش را از قلمرو اوکراین دورتر کند و دفاع هواییاش را هم از نو بچیند.
هیات مدیره توییتر در واکنش به پیشنهاد ۴۳ میلیارد دلاری ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان، برای خرید همه سهام این شرکت و تصاحب آن، به طرحی متوسل شده است که برای مدتی او را مهار میکند.
ماسک روز پنجشنبه ۲۵ فروردین، پس از پیشنهاد خرید توییتر «بهنقد» به قیمت حدود ۴۳ میلیارد دلار، گفت که این شرکت در شکل فعلی آن رشد نمیکند و باید به یک شرکتی خصوصی تبدیل شود.
هیات مدیره توییتر روز جمعه ۲۶ فروردین در بیانیهای اعلام کرد که با پیروی از آییننامه شرکت، طرحی را اجرایی میکند که در بازهای محدود، به هیچ سهامداری اجازه مالکیت بیشتر از ۱۵ درصد سهام را ندهد. طرحی اینچنینی که برای مقابله با تجمع سهام در دست یک شخص، تنظیم شده است، در بازارهای بورس آمریکا «قرص سمی» نامیده میشود و با محدود کردن سهامداران بزرگ به سهامداران کوچک اجازه میدهد سهام شرکت را با تخفیف بخرند.
پیشنهاد ایلان ماسک
با پیشنهاد ۴۳ میلیارد دلاری ایلان ماسک، مالک شرکت خودروسازی تسلا و اسپیس ایکس برای خرید توییتر، بهای هر سهم این شرکت معادل تقریبا ۵۴ دلار میشود. ماسک خود برای خرید توییتر قدم پیش گذاشته است. به این معنا که توییتر پیشنهادی به ماسک برای خرید این شرکت نداده بود.
ماسک در نامهای به هیئت مدیره توییتر ضمن پیشنهاد ۴۳ میلیون دلاری برای خرید آن نوشت که در توییتر سرمایهگذاری کرده چون به قابلیت آن برای تبدیل شدن به پلتفرم آزادی بیان در سراسر جهان معتقد بوده است. او تاکید کرد که آزادی بیان برای هر دموکراسی ضروری است.
ماسک همچنین افزود که از زمان پیوستن به هیئت مدیره توییتر مجاب شده است که توییتر در وضعیت فعلی این شرکت، به کار آزادی بیان، این الزام اجتماعی، نمیآید و هرگز رشد نخواهد کرد. ماسک گفت که تحول توییتر در گرو خصوصی شدن این شرکت است.
ماسک همچنین تاکید کرد که توییتر ظرفیت فوقالعادهای دارد که او میتواند از آن ظرفیتها کار بکشد.
ماسک گفت که مبلغ پیشنهادی او بهای نهایی است که او حاضر است برای توییتر بپردازد و اگر پیشنهاد او رد شود، در تصمیمش بهعنوان یکی از سهامداران توییتر تجدیدنظر میکند.
پول ماسک برای خرید توییتر از کجا تامین خواهد شد؟
منبع تامین مالی مبلغ پیشنهادی ماسک مشخص نیست. اما قید واژه «دیگر» برای منبع مالی در برخی اسناد نشان میدهد که منبع پول فقط خود ماسک نیست و یا شاید اصلا از پول او نباشد. ثروت ماسک بالغ بر ۲۵۹ میلیارد دلار است اما بیشتر ثروت او در سهام است.
صاحب توییتر کیست؟
هر مبلغ پشنهادی برای خرید شرکت توییتر منوط به موافقت سرمایهگذاران آن خواهد بود. توییتر در بورس سهام نیویورک در فهرست اسامی شرکتهای دولتی آمده است و بسیاری از سرمایهگذاران توییتر هر کدام سهم کوچکی در این شرکت دارند.
« گروه ونگارد»، شرکت سرمایهگذاری آمریکایی، صاحب بیش از ده درصد سهام توییتر است اما ونگارد سرمایهگذاری «منفعل» است؛ بدین معنا که در تصمیمگیری درباره مسائلی چون پیشنهاد ماسک دخالتی ندارد و تابع تصمیم جمع است.
پس از گروه ونگارد، ماسک با در دست داشتن بیش از ۹ درصد سهام توییتر، بزرگترین «فرد» سهامدار آن است.
جک دورسی بنیانگذار و مدیرعامل سابق توییتر، صاحب تنها بیش از ۲ درصد سهام این شرکت است.
سهام صندوق سرمایهگذاری الیوت که سال ۲۰۲۱ خواستاراستعفای دورسی شد نیز صاحب ۱/۲۵ سهام این شرکت است.
ایلان ماسک چگونه توییتر را متحول خواهد کرد؟
ماسک چند روز قبل از پیشنهاد خرید توییتر، یک سلسلهتوییت برای پیشرفت توییتر مطرح کرده بود که بعدتر بیشتر آنها را پاک کرد.
ماسک در مارس ۲۰۲۲ در یک پست نظرسنجی از کاربران توییتر پرسیده بود که آیا این پلتفرم به اصول آزادی بیان وفادار بوده است یا نه. او با اشاره به اهمیت توییتر گفته بود که عدم پایبندی به رعایت اصول آزادی بیان در توییتر، دموکراسی را تضعیف میکند.
نگرانی اصلی سرمایهگذاران توییتر رشد آن از نظر درآمد تبلیغات وشمار کاربران آن است که با وجود پلتفرمی مثل تیکتاک که رقابت سفتوسختی برای جلب توجه کاربران راه انداخته است، چندان آسان نیست. اگر توییتر به مالکیت ماسک درآید، تمرکز او احتمالا بر آزادی بیان و رشد کاربران خواهد بود.
آیا توییتر پیشنهاد ماسک را میپذیرد؟
در مواردی چون مورد پیشنهاد ماسک برای تصاحب شرکت از طریق خرید اکثریت سهام، سرمایهگذاران برای راهنمایی و مشاوره به هیئت مدیره شرکت رو میکنند. پیشنهاد ماسک «خصمانه» است؛ به این معنا که او از حمایت هیئت مدیره برخوردار نیست و پیش از رفتن مستقیم نزد هیئت مدیره برای گفتوگو درباره این تصمیم، مسئله خرید آن را علنی کرده است.
هیئت مدیره توییتر در نخستین واکنش به پیشنهاد ماسک گفته بود که آن را بهدقت بررسی میکند تا روند اقدامی که در راستای منافع شرکت و تمامی سهامداران آن باشد را مشخص کند.
سهام توییتر پس از پیشنهاد ماسک ۱۸ درصد افزایش یافت. صاحبنظران میگویند که چنین روندی نشانه آن است که سرمایهگذارانفکر میکنند که ممکن است توییتر پیشنهاد ماسک را بپذیرد اما اینکه سهام همچنان بسیار پایینتر از مبلغ پیشنهادی ماسک است به این معناست که بازار همچنان مطمئن نیست که این معامله سر بگیرد.
در صورت رد پیشنهاد ماسک چه اتفاقی میافتد؟
ماسک گفته است که قیمت پیشنهادی او قطعی است؛ پس اگر درخواست او رد شود، قیمت را بالا نخواهد برد.
اگر ماسک همانطور که گفته در سهامی که دارد «تجدیدنظر کند» باید سهم ۲/۹ میلیارد دلاری خود از توییتر را بفروشد.
ماسک در سال ۲۰۱۸ نیز نیز ایده غیرسهامی کردن شرکت خودروسازی تسلا را مطرح کرده بود که برای او مشکلاتی حقوقی به دنبال داشت که پایان دادن به اختلافات ناشی از آن ۴۰ میلیون دلار برای او هزینه داشت.
سرنوشت غیرنظامیان بوچا تصادفا با حمله روسیه به اوکراین گره خورد. با عقبنشینی نیروهای روسیه از کییف، تصاویری دیده میشود که تکرار صحنههای جنایت نازیها در اوکراین در جنگ جهانی دوم است.
سیانان در گزارشی با شرح کشتار غیرنظامیان در بوچا ننوشت «آنچه در عکسها از بوچا دیده میشود بهایی است که اوکراینیها با خونشان برای عقده ولادیمیر پوتین از تحقیر روسیه در جنگ سرد پرداختهاند. تصاویرقتلعام غیرنظامیان همچنین نمودار آن است که سرعت واکنش جهان به جنایات علیه بشریت در اوکراین، به پای جنگ جانفرسا در میدان نبرد، نمیرسد.»
بهگزارش سیانان، با احساس انزجار جهانی از آنچه در بوچا روی داد، روسیه وارد مرحله جدیدی شده است؛ مقطعی که در آن باید پاسخگوی اقداماتش در اوکراین باشد.
بنا بر این گزارش، با احساس انزجار جهانی ازآنچه در بوچا روی داد، روسیه وارد مرحله جدیدی شده است؛ مقطعی که در آن باید پاسخگوی اقداماتش در اوکراین باشد.
اتحادیه اروپا و اوکراین تحقیقات جدیدی درباره قتلعام غیرنظامیان در بوچا آغاز کردهاند، جایی که از کشته پشته درست شده بود و اجساد در هر گوشه شهر پخش بود.
جو بایدن، رییسجمهور آمریکا خواستار اعمال تحریمهای بیشتر بر روسیه و برگزاری دادگاه جنایات جنگی برای ولادیمیر پوتین، رییسجمهور این کشور شده است.
اکنون مهم آن است که جهان نسبت به جنایات روسیه کرخت نشود و در برابر جنایات پوتین عقب ننشیند.
اما اینکه غرب بتواند در کوتاهمدت جلوی جنایات روسیه در اوکراین را بگیرد، نامحتمل است.
رهبر روسیه از تشخیص درست از نادرست عاجز است و با توجه به ابعاد جنایات رخداده تاکنون، از جمله حمله به مجتمعهای مسکونی، بیمارستانها و پناهگاهها، به نظر میرسد که پوتین مدتهاست از نقطه خویشتنداری گذر کرده است.
لحظه سررسیده برای تحریمهای جدید برای روسیه، زمانی بود که جهان شاهد صحنههای وحشتناک قتل غیرنظامیان در بوچا بود. به برخی شلیک شده بود و بعضی مانند اعدامیان به قتل رسیده بودند.
اوکراین هشدار داده است که آنچه در بوچا دیده میشود ممکن است مشت نمونه خروار باشد.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین گفت که در بسیاری روستاها در مناطق آزادشده کییف، چرنیهف و سومی، اشغالگران روس دست به اعمالی زدهاند که این مناطق ۸۰ سال پیش و در زمان اشغال اوکراین بهدست نازیها هم به خود ندیده بودند.
نمایش هولناک پوتین و محدودیت غرب
با توجه به موقعیت سیاسی پوتین، او از برچسب خوردن بهعنوان جنایتکار جنگی ابایی ندارد و احتمال حاضر شدن او در دادگاه جنایات جنگی، جز در صورت به وجود آمدن یک تغییر سیاسی عظیم در روسیه، بسیار ناچیز است.
حقیر انگاشتن مفهوم «جوابگو بودن» در چشم روسیه، زمانی بیشتر هویدا شد که این کشور ادعاهایی از این دست ارائه کرد که اجساد متلاشیشده که از زیرزمینهای بوچا بیرون کشیده میشود و تصاویر غیرنظامیانی که جوری به قتل رسیده بودند گویی اعدام شده باشند، چیزی جز صحنهسازی اوکراین نیست.
روسیه بزرگترین انبار کلاهک هستهای در جهان را دارد و پوتین میداند که غرب تمایلی به مداخله مستقیم در جنگ اوکراین ندارد و نمیخواهد با اعلام منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین برای نجات جان غیرنظامیان، خطر درگیری فاجعهبار با روسیه را به جان بخرد.
به نوشته سیانان «پوتین به این شکل درس تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای به دیکتاتورها میدهد. شیوهای که غرب برای مداخله در کوزوو و لیبی برای نجات جان غیرنظامیان داشت، در اوکراین مجاز نیست و این بهدلیل زرادخانه قدرتمند روسیه و قدارهکشی پرهایوهویی است که پوتین که در ابتدای جنگ اوکراین به راه انداخت.»
هشتاد سال پس از حضور دیکتاتورهایی همچون آدولف هیتلر در آلمان و ژوزف استالین در جماهیر شوروی که در داخل و خارج کشورهایشان وحشت پراکندند، حالا نوبت پوتین است که در قرن بیستویکم نمایش هولناک تازهای ترتیب بدهد؛ نمایش دیکتاتوری که کسی جلودار او نیست.
پوتین ضدضربه
اینکه پوتین بهسادگی پذیرای تحریمهایی شده که همین حالا هم پا روی گلوی روسیه گذاشته است، به او نوعی مصونیت میبخشد. تحریم اقتصاد روسیه و الیگارشهای روس ممکن است در طولانیمدت روسیه را ناتوان کند. اما بهعنوان یک ابزار بازدارندگی موثر نبوده است.
رهبر روسیه همچنین میتواند با تلفات بالای سربازان ارتش خود، در برابر دفاع قهرمانانه نیروهای اوکراینی، کنار بیاید. تغییر راهبردی فعلی روسیه در دست کشیدن از کییف و تلاش برای محکم کردن جای پا در مناطق شرقی اوکراین، نشان میدهد که در طولانی مدت پوتین ناچار است پابهپای آنچه روی میدهد پیش برود.
برد و باخت پوتین
سیانان در تحلیل خود اشاره کرده که «اگر از بیرون به شکست روسیه در رسیدن به اهداف کلیدیاش در جنگ اوکراین نگاه کنیم، این جنگ برای روسیه فاجعهای نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی است. با وجود این، اگر پوتین به هدفش برای نابودی حتیالامکان اوکراین برسد و یک رژه پیروزی برای رسانه دولتی روسیه راه بیندازد، پیروزی شریرانه داشته است.»
بنا بر این تحلیل «از بسیاری جهات، پوتین با غرب «بازی نامتقارنی»» به راه انداخته است. بازی که در آن تحریمها و اقدامات تنبیهی غرب بر مبنای دیدگاه منطقیتر درباره منافع روسیه و محدودیتهای کشورهای غربی برای مداخله در جنگ اوکراین، استوار است.»
کمکهای غرب به اوکراین میتواند مدت جنگ در این کشور و حمله به غیرنظامیان را طی هفتهها و ماههای آینده، کمتر کند. اما تا همینجا هم پوتین شهرها را محاصره کرده و بمباران میکند. بسیاری اوکراینیها از کشورشان آواره و به کشورهای غرب اروپا پناهنده شدهاند.
دادگاه نورنبرگی برای پوتین
همچنین لحظه یک سازوکار رسمی برای جوابگو کردن رهبران روسیه درباره جنایات جنگی در اوکراین فرا رسیده است. آرتنی یاتسنیوک، نخستوزیر سابق اوکراین، به سیانان گفت که حمله روسیه به اوکراین، بزرگترین فاجعه در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم بدین سو و درخور فرآیندی برای برقراری عدالت در قدوقامت دادگاههای نورنبرگ است. دادگاههای نورنبرگ پس از جنگ جهانی دوم برای محاکمه نازیها در آلمان تشکیل شده بود.
اما ماهیت سیستم قضایی بینالمللی پساجنگ سرد، میتواند پایهگذاری نظامی که از مشروعیت جهانی بهره میبُرد را پیچیده کند. بهعنوان مثال، روسیه اطمینان حاصل خواهد کرد که هر اقدامی در جهت مداخله سازمان ملل و شورای امنیت آن را وتو کند. چین هم تلاش خواهد کرد تا هر گونه فشار برای جوابگوسازی روسیه را مختل کند. چین هنگامی که به سرکوب مسلمانهای اویغور منطقه سینکیانگ در این کشور اشاره میشود هم همین رویکرد را در پیش میگیرد. اقداماتی که آمریکا آن را نسلکشی خوانده است.
با این حال، دشواری در کشاندن پوتین به دادگاه جنایات جنگی بدین معنا نیست که مقامات پایینرتبهتر از او نمیتوانند وادار به پذیرفتن مسئولیت جنایاتشان در اوکراین شوند. دیوان کیفری بینالمللی، واقع در شهر لاهه هلند دادگاه غیابی برگزار نمیکند اما این نهاد همین حالا هم تحقیقاتش در اوکراین را آغاز کرده است. دادگاهی که اوکراین، گرچه عضو آن نیست، قضاوت آن را پذیرفته است.
در حال حاضر، فشار جانانه احتمالی به روسیه میتواند از سمت اروپا و یا اتحادیه اروپا باشد. امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه خواستار آن شده است که اتحادیه اروپا صادرات ذغالسنگ و نفت روسیه را بهسرعت تحریم کند.
اما این که آیا باقی قدرتهای بزرگ اروپا، از جمله آلمان، با وجود کمبود انرژی در قاره سبز و بالا رفتن قیمت آن و تورمی که از افزایش بهای انرژی به وجود خواهد آمد، تا حد تحریم انرژی روسیه پیش بروند محل تردید است.
چنین اقدامی بیشک میتواند گام بلندی در جهت خالیتر کردن کیسه نهچندانپر روسیه برای جنگ در اوکراین باشد.
اما در کوتاهمدت، باید دو سوال از خود بپرسیم؛ یک اینکه آیا پوتین هرگز در برابر فشار آسیبپذیر خواهد بود؟ و دو اینکه تا آن زمان، چند غیرنظامی اوکراینی جانشان را از دست خواهند داد؟
مردم فرانسه روز یکشنبه ۲۱ فروردین برای انتخاب رییس جمهور این کشور به پای صندوقهای رای میروند. تعداد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۲ نفر است و انتظار میرود دو نفر از آنان به دور دوم انتخابات که در چهارم اردیبهشت برگزار خواهد شد راه یابند.
اما نامزدهای این انتخابات کیستند؟ وبسایت کانورسیشن مروری کرده است بر نامزدهای اصلی و فرعی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه:
امانوئل ماکرون
امانوئل مکرون، رییسجمهور کنونی، محتملترین نامزد پیروز در هر دو دور اول و دوم انتخابات است و بنابر نظرسنجیها، احتمالا پنج سال دیگر رییس جمهور فرانسه خواهد بود. او از دو بحران اصلی در دوره ریاستجمهوری خود جان سالم به در برد: اعتراضات «جلیقه زردها» و همهگیری کرونا. مکرون همچنین از عملکرد خود در مورد جنگ اوکراین برای بالا بردن ۳۰ درصدی رایدهندگان بهره برده است.
برابری جنسیتی، یکپارچگی اروپا و موفقیت بسیار بالای خود در زمینه اشتغالزایی از جمله مواردی است که در کارزار انتخاباتی مکرون بر آنها تاکید میشود.
با این حال، افزایش هزینههای زندگی، رسوایی اخیر مربوط به شرکت مشاوره مککینزی و امتناع او از شرکت در مناظرههای تلویزیونی با دیگر نامزدها، به چهره او که به «رییس جمهور ثروتمندان» هم ملقب شده کمکی نمیکند.
علیرغم کاهش محسوس در آخرین نظرسنجیها، مکرون همچنان در میان افراد مسن و طبقات متوسط فرانسه محبوبیت دارد؛ دو گروهی که میتوان به آنها برای رای دادن اعتماد کرد، حتی اگر میزان مشارکت کم باشد.
مارین لوپن
مارین لوپن که از سال ۲۰۱۲ نامزد حزب راست افراطی است در این دور نیز، مانند انتخابات سال ۲۰۱۷، نامزدی است که بیشترین شانس را برای راهیابی به دور دوم انتخابات و رقابت با مکرون دارد.
او با دور شدن از دیدگاههای سنتی راست افراطی و ملایم کردن مواضع منفی خود در مورد اتحاد و یکپارچگی اروپا، به طور هوشمندانهای در مورد مسائل اقتصادی و موضوع پربحث هزینه زندگی کمپین کرده و حمایت قاطع طبقه کارگر را جلب کرده است.
لوپن به جای چهره پیشین خود به عنوان یک رهبر خشن و بیکفایت چهرهای میانهروتر و آرامتر از خود ارائه داده است.
لوپن در برابر چالشهای خود با اریک زمور، حتی زمانی که اعضای اصلی حزبش و خواهرزادهاش (ماریون مارشال لوپن) برای حمایت از زمور او را تنها گذاشتند، مقاومت کرد.
اکنون پرسش اساسی این است که آیا این چهره جدیدی که لوپن از خود ارائه کرده برای به چالش کشیدن جناح چپ رادیکال و راهیابی به دور دوم انتخابات کافی است یا خیر.
ژان لوک ملانشون
ژان لوک ملانشون، نامزد حزب چپ رادیکال، شاید تنها کسی است که مارین لوپن را درباره راهیابی به دور دوم نگران کرده است. ملانشون از حزب «فرانسه تسلیمناپذیر» با یک کمپین قوی و گاه نوآورانه، افزایشی ناگهانی در نظرسنجیها یافت.
ملانشون به طور پیوسته در نظرسنجیها صعود کرد و به قویترین نامزد بیرونی (تازهوارد) تبدیل شد. مهارت بالای او در سخنوری، ثبات و نبود رقابت در جناحهای چپ به او کمک کرده موقعیت خود را به عنوان تنها گزینه معتبر از جناح چپ در این انتخابات تثبیت کند.
شعارهای انتخاباتی این مبارز کهنهکار ۷۰ ساله روی افزایش بودجه عمومی و سیاستهای سبز تاکید دارد.
ملانشون مایل است به عنوان صدای طبقه محروم و اقلیتهای قومی شناخته شود و به عنوان یک مناظره کننده چیرهدست، اگر کار به مناظره تلویزیونی، که به طور سنتی پس از دور اول برگزار می شود، برسد چالشی جدی برای مکرون خواهد بود.
با این حال، نقاط ضعف ملانشون از جمله موضع مبهم او در مورد اقداماتی که باید در مورد ولادیمیر پوتین و جنگ در اوکراین انجام داد و برنامه اقتصادی رادیکال او این پتانسیل را دارد که رای دهندگان میانهرو را از خود دور کند.
اریک زمور
اریک زمور، روزنامه نگار جنجالی راست افراطی، حس و حال آغاز کمپین بود. او که خود را به عنوان دونالد ترامپ فرانسوی معرفی کرده، با به دست آوردن ۱۸ درصد آرا در نظرسنجیها همه را شگفت زده کرد و این طور به نظر میرسید که شاید به دور دوم راه پیدا کند.
زمور جمعیت قابلتوجهی را به تجمعهای خود جذب کرد و حتی موفق شد یک حزب سیاسی جدید تاسیس کند. اما پروژه زمور به دلیل سردرگمی و اختلاف نظرها درباره موضع او در مورد مسائلی مانند مهاجرت، جنسیت و جنگ اوکراین به سرعت از هم گسیخت. با این حال، زمور و حامیانش ادعا میکنند که او همچنان تنها کسی است که باید در مناظرات ییشترین توجه را به خود جلب کند.
والری پکرس
والری پکرس، نامزد محافظه کار از حزب «اتحاد برای جنبش مردمی»، به رهبری نیکولا سارکوزی، ناامیدی یا شکست بزرگ این انتخابات محسوب میشود. انتخاب او به عنوان نامزد این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری غیرمنتظره بود؛ با این حال بعدا در برخی مواقع احتمالاتی درباره راهیابی او به دور دوم انتخابات مطرح شد.
اما به دلیل کمپین ضعیف، عدم حمایت سارکوزی به عنوان رهبر حزب و یک جلسه عمومی فاجعهبار، محبوییت او در نظرسنجیها همچنان در حال سقوط است. نتایج نطرسنجیها نشان میدهد که بعید است پکرس بیش از ۱۰ درصد آرا را به خود اختصاص دهد؛ امری که به روشنی او را از رقبای اصلی انتخابات عقب نگه خواهد داشت.
دیگر نامزدها
بجز چند نامزدی که شانس راهیابی به دور دوم انتخابات را دارند، اکثر نامزدهای دیگر بختی در انتخابات ندارند.
یانیک جادوت، نامزد حزب سبزها، فاصله زیادی با نامزدهای اصلی دارد و نمیتواند امیدی برای راهیابی به دور دوم داشته باشد. احزاب سبز در انتخابات محلی فرانسه پیروزیهای خوبی به دست میآورند، اما با وجود چالشهای جهانی زیستمحیطی، به طور سنتی در انتخابات ریاست جمهوری شانس چندانی ندارند و سال ۲۰۲۲ نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.
شش نامزد دیگر نیز در حال حاضر زیر ۵ درصد آرا را در در نظرسنجیها را از آن خود کردهاند.
فابین روسل، نامزد کمونیست، مبارزات انتخاباتی شاد و مثبتی را بهویژه با دفاع از میراث غذایی فرانسوی به راه انداخته است. تخمین زده میشود که او بین ۳ تا ۵ درصد آرا را به دست آورد.
نیکلاس دوپون آگنان، کاندیدای راستگرا با مواضع ضد اتحاد و یکپارچگی اروپا، سعی خواهد کرد از مخالفت شدید خود با سیاستهای دولت برای مقابله با ویروس کرونا استفاده کند. ژان لاسال یک نامزد دیگر است که در سال ۲۰۱۷ نیز نامزد انتخابات شد و ادعا میکند که صدای «فرانسه اصیل» و طبیعت این کشور است. او از کسب ۳ درصد آرا راضی خواهد بود.
آن هیدالگو، شهردار سوسیالیست پاریس، دیگر نامزد این انتخابات است که همچون پدیدهای فاجعهبار ظاهر شد. برخی او را مظهر افول حزب سوسیالیست میدانند و انتقادها از عملکردش در مقام شهردار تکنوکرات پاریس هم باعث لطمه به موقعیتش در رقابتهای انتخاباتی شد.
در نهایت، جناح چپ افراطی در این انتخابات دو نامزد دارد: فیلیپ پوتو و ناتالی آرتو که برآورد میشود مجموع آراء هر دو روی هم تنها یک درصد از آراء کل باشد.
این دوره از کارزار انتخاباتی در فرانسه ناامیدیهایی در میان مردم این کشور، به ویژه به دلیل نبود بحثها و گفتوگوهای مناسب، برانگیخته است.
از مدتها پیش نیز گفته شده مشارکت مردم در این انتخابات پایین خواهد بود.
با این حال این انتخابات همچنان یک رقابت مهم در صحنه سیاسی فرانسه است و نشان میدهد چشمانداز سیاسی فرانسه تا چه اندازه در حال تغییر یا تکهتکه شدن است؛ امری که در نهایت منجر به نابودی دو حزب بزرگ سنتی در فرانسه میشود.
نیروهای رادیکال هم در جناح چپ و هم در جناح راست در حال رشد هستند و توجهها اکنون به سوی جناحهای میانه تغییر جهت میدهند. بسیاری از شخصیتهایی که نیروی محرکه این تغییرات بوده اند، از جمله مکرون، ملانشون و لوپن، ممکن است در انتخابات بعدی نامزد نشوند. و در حالی که پیروزی ماکرون اجتناب ناپذیر به نظر میرسید، همچنان میتوان منتظر دیدن شگفتیها در این انتخابات بود.
در سالهای اخیر، روسیه اغلب به توان موشکهای نقطهزن هدایتشونده خود بالیده است. دو سال پیش وزارت دفاع روسیه ویدیویی از موشک نقطهزن تورنادو-اس خود منتشر کرد که میتواند اهدافی را تا فاصله یک متری مورد هدف قرار دهد.
چنین مهماتی امکان جلوگیری از حمله به کلینیکها و بیمارستانها در اوکراین را فراهم میکند، اما چرا مراکز بهداشتی در اوکراین مورد اصابت موشکهای روسیه قرار گرفتهاند؟
کارشناسی در وبسایت تحلیلی کانورسیشن نوشته چند سال پیش در حین یک تحقیق اجازه یافته حملات موشکی علیه پیکارجویان داعش را تماشا کند و در این ویدیوها دیده که چگونه یک موشک از یک قاره دیگر دقیقا به یک موتورسیکلت در حال حرکت در سوریه اصابت کرده، چیزی که به سختی قابل باور بود.
سازمان بهداشت جهانی تا تاریخ چهارم آوریل ۸۲ حمله نظامی روسیه به مراکز بهداشتی و درمانی اوکراین را شناسایی کرده است. دکتر یارنو هابیشت، نماینده سازمان بهداشت جهانی در اوکراین، پیشتر حمله به مراکز مراقبتهای بهداشتی را «نقض قوانین بینالمللی در امور بشردوستانه» توصیف کرده چرا که هم زیرساختهای حیاتی و هم امید را در بین مردم از بین برد.
هابیشت افزود: «آنها افراد آسیبپذیر را از مراقبتهای پزشکی محروم میکنند و جان بیماران را به خطر میاندازند. مراکز درمانی و مراقبتهای پزشکی هدف حمله نیست و هرگز نباید باشد.»
میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، روسیه را به حملاتی که «ممکن است به جنایت جنگی تبدیل شود» متهم کرده است. قوانین حقوق بینالملل در مورد امور بشردوستانه به صراحت بیان میکند که در طول درگیریهای مسلحانه، بیمارستانها تحت هیچ شرایطی نباید مورد حمله قرار بگیرند. این مراکز همواره باید مورد احترام و محافظت همه طرفها قرار داشته باشند.
مقررات نظامی خود روسیه نیز این گونه قوانین را به رسمیت شناخته است. این قوانین افسران عالیرتبه روسی را ملزم میکند تا با رعایت اصول بینالمللی در امور بشردوستانه و حصول اطمینان از اینکه زیردستان آنها این قوانین را درک کردهاند، الگوی خوبی در این زمینه باشند. این افسران همچنین ملزم هستند تخلف زیردستان خود را گزارش و با آنها برخورد کنند.
اما این قوانین در حد نظریه باقی مانده است. در عمل، بررسیهای سازمان بهداشت جهانی تعداد بسیار بالایی از حملات به مراکز بهداشتی و درمانی در اوکراین را تأیید کرده و بنابر قوانین بینالمللی نظامیان روسیه به طور منظم مرتکب جنایات جنگی شدهاند.
پس چرا ارتش روسیه از حمله به بیمارستانها اجتناب نمیکند؟ درک ما از کارکرد موشکهای نقطهزن و اینکه چگونه این موشکها با رویکرد نظامی روسیه مطابقت دارند برای پاسخ به این پرسش کمک میکند.
موشکهای نقطهزن شامل همه موشکهایی میشود که با هواپیما و کشتی و از راکتاندازهای زمینی پرتاب میشوند. موشکهای هدایتشونده نیز در زمره موشکهای نقطهزن هستند. سه دلیل اصلی برای ساخت موشکهای نقطهزن وجود دارد:
۱) ضربه زدن به اهداف حیاتی
۲) کاهش تعداد پروازهای جنگی و مهمات مورد نیاز
۳) کاهش خسارات جانبی به ساختارهای غیرنظامی و غیرنظامیان
یک مثال از جنگ ویتنام نشان میدهد چرا رهبران سیاسی و نظامی کشورها به استفاده از موشکهای نقطهزن تمایل دارند. بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۲ آمریکا ۸۶۹ حمله هوایی روی پل تان هوآ در شمال ویتنام انجام داد که همه آنها ناموفق بود و ۱۱ هواپیما در این حملات سرنگون شدند. وقتی برای اولین بار از یک بمب لیزری برای بمباران این پل استفاده شد، این پل در اولین حمله تخریب شد.
اجتناب از کشته شدن غیرنظامیان
از زمان حملات ۱۱ سپتامبر و در طول جنگ آمریکا علیه تروریسم، تلفات غیرنظامیان در جنگ باعث از دست رفتن حمایت مردم شد؛ در حالیکه تلفات نظامی یا شکست ماموریتها باعث کاهش حمایت مردم نشد. شلیک موشکهای نقطهزن از پهپادهای نظامی راهی برای محافظت از غیرنظامیان یا دستکم کاهش مرگ و میر غیرنظامیان شد.
حفظ حمایت مردم از اقدام نظامی، با اجتناب از تلفات غیرنظامیان، در دموکراسیها مهم است. هر چند سال یک بار، مردم ناراضی میتوانند سیاستمداران را با رای خود از سمت خود برکنار کنند.
اما در حمله روسیه به اوکراین، اولویتهای پوتین متفاوت است. در روسیه برخلاف بسیاری دیگر از کشورها تحمل تلفات بر نظامیان به ویژه از طرف «کمیته مادران سربازان روسیه» به شدت منفور است. به نظر میرسد در مورد تلفات غیرنظامیان دغدغه عمیقی وجود ندارد و شکست در ماموریتهای جنگی غیرقابل تصور تلقی میشود. از طرفی سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه این ایده که نیروهای روسی علیه غیرنظامیان مرتکب جنایات جنگی شدهاند را به طور کامل رد کرده است.
پس از اینکه گزارش شد دستور بمباران بیمارستان و سالن تئاتر در ماریوپل را سرهنگ میخائیل میزینتسف، افسر ارشد روسیه، صادر کرده نام او به فهرست تحریمهای بریتانیا اضافه شد. بیش از هزار غیرنظامی در این مکانها پناه گرفته بودند و بنابر گزارشها ۳۰۰ نفر کشته شدهاند. گفته میشود بمباران مسکو در سوریه که شامل حملات منظم به بیمارستانها میشد را نیز میزینتسف سازماندهی کرده بود.
حمله به مراکز بهداشتی ترس و وحشت را در میان غیرنظامیان تشدید میکند و بسیاری را وادار به فرار میکند. روسیه در سال ۲۰۱۶ متهم شد از پناهجویان سوری به عنوان سلاح برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی خود استفاده میکند.
تخریب بیمارستانها در اوکراین به دست روسیه بازتاب همین رویکرد است. اکنون هیچ نشانهای از قصد نیروهای مسلح روسیه برای استفاده از موشکهای نقطهزن برای جلوگیری از حمله به بیمارستانهای اوکراین و هیچ تلاشی برای پایبندی به قوانین بینالمللی در امور بشردوستانه دیده نمیشود.
در ۲۴ فوریه پوتین دستور آنچه را که او «عملیات نظامی ویژه» علیه اوکراین نامید، صادر کرد. او همچنین اطلاق این عملیات نظامی به عنوان «جنگ» یا «تهاجم» را برای روسها غیرقانونی دانست. اجتناب از استفاده از این اصطلاحات به نظر تلاشی است برای دور زدن قوانین بینالمللی در امور بشردوستانه در حمایت از بیمارستانها و غیرنظامیان که در کنوانسیون ژنو مطرح شده است. اما، حتی اگر پوتین بخواهد از موشکهای نقطهزن در نزدیکی بیمارستانها استفاده کند، به گفته لوید آستین وزیر دفاع آمریکا، ذخایر موشکهای نقطهزن روسیه در حال کم شدن است.
هشدارهای تاریخی
به نظر میرسد حملات روسیه به بیمارستانهای اوکراین با رویکرد بمباران وحشیانه و «بمباران استراتژیک» که یک قرن پیش جولیو دوهت نظریه پرداز نظامی ایتالیایی آن را مطرح کرد، مطابقت دارد. دوهت میگوید: «بمباران هوایی بیرحمانه» باعث فروپاشی ساختار اجتماعی، از بینرفتن روحیه غیرنظامیان و شکست اراده آنها برای ادامه مقاومت میشود.
اما بمباران لندن توسط آلمان در جنگ جهانی اول، بمباران استراتژیک آلمان به دست متفقین در جنگ جهانی دوم و بمباران ویتنام به دست آمریکا همه خلاف این را ثابت میکند: بمباران غیرنظامیان آنها را مقاومتر و برای مبارزه مصممتر کرده است.
حتی بدون موشکهای نقطهزن، روسیه میتواند از حمله به مراکز پزشکی اوکراین اجتناب کند - اما تنها در صورتی که اراده سیاسی و نظامی وجود داشته باشد که به نظر میرسد چنین ارادهای در روسیه وجود ندارد. شواهد نشان میدهد روسیه از شیوههای سنتی بمباران برای ضربه زدن به بیمارستانهای غیرنظامی استفاده میکند و سپس از راهبرد «اخبار جعلی» برای رد و انکار چنین اقدامهایی استفاده میکند.
ناوالنی با تاکید بر اینکه حمایت ۷۵ درصدی مردم روسیه از تهاجم روسیه علیه اوکراین بر اساس نظرسنجیها «دروغ کرملین» است، خواستار تشکیل یک «جبهه اطلاعاتی» علیه حمله روسیه به اوکراین شده است.
او در یک رشته توئیت طولانی از رهبران کشورهای غربی خواست با استفاده از یک کارزار گسترده آگهیهای تبلیغاتی در رسانههای اجتماعی با تبلیغات کرملین در مورد تهاجم مقابله کنند.
ناوالنی در این رشته توئیت نوشت: «ما به آگهیهای تبلیغاتی زیادی نیاز داریم. یک کارزار بزرگ ملی ضد جنگ با یک کمپین تبلیغاتی آغاز خواهد شد. باید این پیامها را به مردم در سراسر روسیه و روی هر گوشی و تبلتی به آنها رساند.»
او از جو بایدن، بوریس جانسون، اورسولا فون در لاین، مارک زاکربرگ و ساندار پیچای، رئیس شرکت آلفابت (شرکت مادر گوگل)، خواست که فورا راه حلی برای سرکوب تبلیغات پوتین با استفاده از قدرت آگهیهای تبلیغاتی رسانههای اجتماعی بیابند.
استفاده از کمپین آگهیهای تبلیغاتی راهی برای دور زدن تلاشهای کرملین برای از بین بردن رسانههای مستقل در روسیه خواهد بود. علاوه بر بسته شدن اکثر وبسایتها و روزنامههای مستقل، دولت روسیه در تلاشهای خود برای سانسور، دسترسی به فیسبوک، توییتر و اینستاگرام را نیز مسدود کرده است.
اقدام ناوالنی بزرگترین اشاره این رهبر مخالف به این سوال پیچیده است که مردم روسیه تا چه اندازه از جنگ در اوکراین حمایت میکنند. نتایج نظرسنجیها، از جمله نتایج مرکز مستقل لوادا، حمایت اکثریت مردم روسیه از جنگ را نشان میدهد.
اما منتقدان با اشاره به تکنیکهای ضعیف نظرسنجی، نرخ پایین پاسخ مردم به نظرسنجیها و سایر عوامل میگویند بسیاری از مردم روسیه از ابراز مخالفت با جنگ هراس دارند.
از طرفی با حذف برنامههای سرگرمی از تمام کانالهای اصلی دولتی در ماههای اخیر، برنامههای حامی سیاستهای کرملین بر شبکههای تلویزیونی غلبه پیدا کرده است.
ناوالنی در پیامهایی که برای هوادارانش ارسال کرد، نوشت: «واقعیت این است که اکثر شهروندان روسیه دیدگاهی کاملا تحریف شده نسبت به آنچه در اوکراین اتفاق میافتد دارند. برای آنها، پوتین یک جنگ کوچک و بسیار موفق را با خونریزی بسیار کم به راه انداخته است. [به آنها گفته میشود] سربازان ما قهرمان هستند و تقریبا هیچ تلفاتی وجود ندارد.»
او در ادامه گفت رهبران غربی با همان قیمت یک موشک ضد تانک، میتوانند ۲۰۰ میلیون بازدید از آگهیهای تبلیغاتی یا «دستکم ۸ میلیون بازدید از یک ویدئو با محتوای درست در مورد آنچه در اوکراین اتفاق میافتد به دست بیاورند.»
روسیه نیروهای خود را از کییف، پایتخت اوکراین بیرون کشیده اما در حال تجدید قوا برای یک حمله جدید در شرق اوکراین است. پوتین گفته است جنگ روسیه علیه اوکراین «تا تکمیل نهایی آن و تحقق اهداف تعیین شده ادامه خواهد داشت».