در حالی که توجه جهان به جنگ اوکراین است، رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه میگوید در حال برنامهریزی برای انجام یک عملیات مهم نظامی به منظور عقب راندن جنگجویان کُرد سوریه و ایجاد یک منطقه حائل در این ناحیه است که آنکارا مدتهاست به دنبال ایجاد آن بوده است.
ساکنان شمال سوریه برای جنگی جدید آماده میشوند.
وضعیت در این منطقه پرتنش است و تقریبا روزی نیست که شلیک و آتبار بین جنگجویان کرد سوری که از حمایت آمریکا برخوردارند و نیروهای ترک و اپوزیسیون سوری مسلح تحت حمایت ترکیه، رد و بدل نشود.
تحلیلگران بر این باورند که اردوغان با چنین تهدیداتی دنبال آن است تا از جنگ در اوکراین به نفع خود استفاده کند و به اهدافش در کشور همسایه، سوریه، برسد.
ترکیه به عنوان کشور عضو ناتو، اخیرا به اهرم فشار احتمالی دیگری هم متوسل شده و میکوشد جلوی عضویت فنلاند و سوئد را در ناتو بگیرد.
اما ترتیب دادن حملهای بزرگ از سمت آنکارا خالی از خطرات احتمالی و پیچیدگی نیست و میتواند روابط ترکیه را با هر دو کشور آمریکا و روسیه دستخوش آشفتگی کند.
همچنین ممکن است موج جدیدی از آوارگی در مناطق جنگزدهای ایجاد کند که نیروهای داعش همچنان در آن مترصد فرصت هستند.
اهداف ترکیه
اردوغان اخیرا از طرح ترکیه برای از سر گرفتن اقدامات به منظور ایجاد یک منطقه حائل ۳۰ کیلومتری در مرز جنوبی با سوریه سخن گفت. او در سال ۲۰۱۹ به دنبال ایجاد چنین منطقهای بود اما عملیات نظامی برای تحقق آن ناکام ماند.
اردوغان در آن زمان تهدید کرده بود شبانه به نیروهای کرد سوریه شبیخون میزند و چنین عملیاتی را به سرانجام میرساند.
از سال ۲۰۱۶ بدین سو، ترکیه به قصد هدف قرار دادن شبهنظامیان کرد سوریه، یگانهای مدافع خلق موسوم به «یپگ»، سه عملیات مهم در سوریه به راه انداخته است. ترکیه یپگ را سازمانی تروریستی و ادامهدهنده راه حزب کارگران کردستان یا «پکک» میداند که دهههاست با داشتن مواضع ضددولتی، علیه آنکارا شورش میکنند. با وجود این، یپگ، ستون نیروها به رهبری آمریکا در جنگ علیه شبهنظامیان داعش و متحد آزمونپسداده و درجه یک آمریکا در سوریه است.
ترکیه طی سه عملیات پیشین نظامی در سوریه، قسمت بزرگی از خاک این کشور، از جمله شهرهای عفرین، تل ابیض و جرابلس را تحت کنترل گرفته است و بنا بر اعلام مقامات این کشور، قصد دارد هزاران واحد مسکونی در این مناطق بنا کند تا از «بازگشت داوطلبانه» یک میلیون مهاجر سوری به کشورشان اطمینان حاصل کند.
در حال حاضر ۳/۷ میلیون مهاجر سوری در ترکیه سکونت دارند.
بنا بر اظهارات اخیر اردوغان، نیروهای ترکیه در پی به دست گرفتن کنترل مناطقی جدید از جمله شهرهای تل رفعت و منبیجاند.
آنکارا اعلام کرد که جنگجویان کرد سوری از تل رفعت به عنوان پایگاه برای حمله به مناطقی که جنگجویان اپوزیسیون تحت حمایت ترکیه در آن حضور دارند، استفاده میکنند.
همچنین گزارشهایی از اینکه ارتش ترکیه ممکن است وارد شهر مرزی و استراتژیک کوبانی شود وجود دارد؛ جایی که ارتش آمریکا و نیروهای کرد نخستین بار در سال ۲۰۱۵ در آن برای شکست داعش متحد شدند.
کوبانی شهری نمادین برای کردها برای نمایش اقتدار در آن قسمت خاص از سوریه است.
چرا ترکیه این زمان را برای تهدید به حمله انتخاب کرده است؟
تحلیلگران میگویند اردوغان احتمالا چندین وضعیت فعلی، هم در سطح بینالمللی و هم در داخل را در تلاقی با هم میبیند و چنین ترکیبی، زمان خوبی برای عملیات ترکیه در سوریه فراهم آورده است. روسها مشغول جنگ با اوکراین هستند و آمریکاییها هم نیاز دارند اردوغان نظر خود را درباره انسداد روند عضویت سوئد و فنلاند در ناتو تغییر دهد.
آرون استاین، سرپرست تحقیقاتی در مؤسسه پژوهش سیاست خارجه فیلادلفیا میگوید ترکها وضعیت حاضر را فرصتی برای تلاش به منظور گرفتن امتیاز از غرب میبینند.
حمله آنکارا به سوریه همچنین میتواند در حالی که اقتصاد ترکیه تضعیف و نرخ تورم در این کشور به ۷۳/۵ درصد رسیده است، رأیدهندگان ملیگرای ترک را به جنبش درآورد.
انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی ترکیه سال ۲۰۲۳، سال آینده میلادی، برگزار میشود و حملات سابق این کشور به سوریه برای بیرون راندن یپگ، موجب افزایش حمایت از اردوغان در دور پیشین انتخابات شده بود.
تا بدین لحظه، نشانی از بسیجی که حاکی از حمله ناگهانی ترکیه باشد مشاهده نشده است؛ اگرچه ارتش این کشور میتواند به سرعت به حالت آمادهباش درآید.
جنگجویان کرد سوری هم میگویند تهدید اخیر ترکیه را جدی گرفتهاند و برای حمله احتمالی ترکیه آماده میشوند.
کردهای سوریه هشدار دادهاند یورش ترکیه، بر جنگ دامنهدار آنان با نیروهای داعش و توانایی برای حفاظت از زندانها در شمال سوریه تأثیر خواهد گذاشت.
هزاران تندرو که بسیاری از آنان شهروندان خارجیاند، از زمان شکست «قلمرویی» سه سال پیش داعش، در شمال ترکیه در حبس هستند.
مثلث ترکیه، روسیه و ایالات متحده
یک عملیات نظامی در مقیاس گسترده با احتمال خطر زیادی همراه است و ممکن است خشم آمریکا و روسیه را برانگیزد که در شمال سوریه حضور نظامی دارند.
ترکیه و روسیه مدافع طرفین رقیب در درگیری ۱۱ ساله در خاک سوریهاند اما در شمال این کشور همکاری نزدیکی دارند.
بر اساس اظهارات فعالان اپوزیسیون سوری، روسیه اخیرا به پایگاهی در نزدیکی مرز با ترکیه، جت جنگی و هلیکوپتر آتشبار فرستاده است.
نقش مسکو به عنوان نزدیکترین متحد دمشق در برگرداندن ورق به نفع بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در جنگ داخلی در این کشور آشکار بوده و جنگجویان اپوزیسیون سوری را به بخشی محصور در شمال غرب و حوزه نفوذ ترکیه رانده است.
با تمرکز کرملین بر تجاوز نظامی به اوکراین، احتمال اینکه ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه بخواهد بر سر تکهای از خاک سوریه در مرز جنوبی ترکیه جلودار اردوغان شود، چندان محتمل نیست.
واشینگتن اما مخالفت آمریکا با یورش نظامی ترکیه به خاک سوریه را به روشنی اعلام کرده و گفته است چنین اقدامی پیروزیهایی را که در مبارزه با داعش به سختی به دست آمده است، در معرض خطر از دست رفتن قرار میدهد.
آرون استاین، محقق و تحلیلگر، تأکید میکند که عملیات نظامی ترکیه در سوریه پیچیده خواهد بود چرا که روسیه در تل رفعت و کوبانی، هر دو کانون احتمالی درگیری، حضور خواهد داشت.
حالا سوال این است که اردوغان تا چه اندازه آماده حمله به سوریه و به ویژه منطقه کوبانی است و مسکو و واشینگتن تا کجا چالشی بر سر راه آنکارا نخواهند بود.
استاین در پاسخ به این سوال که اردوغان چقدر میتواند خطر کند، میگوید شواهد حاکی از آن است که اردوغان فردی است که بسیار خطر میکند.
دادگاه کیفری ویژه دوبلین، لیزا اسمیت، شهروند ایرلند و سرباز پیشین را برای پیوستن به دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به داعش، مجرم شناخته است.
اسمیت سال ۲۰۱۵ شهر دانداک ایرلند را به مقصد سوریه ترک کرد و در بازگشت به کشورش در سال ۲۰۱۹، در فرودگاه دوبلین دستگیر و به عضویت در یک گروه غیرقانونی تروریستی و تأمین مالی تروریسم متهم شد. او به اتهام اول محکوم و از دومی تبرئه شد و حالا منتظر صدور حکم خود است.
اسمیت، مانند هزاران زن و دختر در سراسر جهان، به سوریه رفت تا طعم زندگی در خلافت داعش را بچشد. او با یک سرباز داعشی بریتانیایی ازدواج کرد و کودکی بهنام «رقه» به دنیا آورد. با سقوط داعش، او و دختر دو سالهاش به اردوگاههای تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه در شمال این کشور گریختند.
به دنبال حمله به این اردوگاهها در سال ۲۰۱۹، ترکیه، اسمیت و دخترش را بازداشت و به ایرلند مسترد کرد.
آنچه بر لیزا اسمیت گذشته، بسیار آشناست ولی چیزی که داستان اسمیت را از دیگر داستانهای اینچنینی متمایز میکند، واکنش دولت ایرلند است. در زمانی که اغلب دولتهای اروپایی از بازگرداندن شهروندان وابسته به داعش خود به کشور سر باز میزنند، دوبلین مسئولیت لیزا اسمیت و دخترش را پذیرفت و آنها را به ایرلند بازگرداند.
پژوهشها نشان میدهد به میهن بازنگرداندن، نه تنها الزامات قانونی بینالمللی برای حفاظت از کودکان را نقض میکند، بلکه در زمینه تأمین امنیت ملی نیز نتیجه عکس میدهد. این اقدامات، از بازگشت، بازپروری و ادغام دوباره فردی که میخواهد یک گروه مسلح خشن را ترک کند یا خود دیگر تهدیدی به شمار نمیرود، جلوگیری میکند.
بنا بر تخمینها، بین سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸، حدود ۴۱ هزار و ۵۰۰ شهروند خارجی در ۸۰ کشور جهان مرتبط با داعش شناخته شدهاند که حدود ۱۳ درصد آنها زن و ۱۲ درصد آنان کودکاند.
به عبارتی، از هر چهار فرد وابسته به داعش، یکی زن یا کودک است.
بنا بر گزارشهای سازمان ملل متحد نیز حدود ۲۸ هزار کودک جنگجویان خارجی در اردوگاههای نیروهای دموکراتیک سوریه در شمال این کشور زندگی میکنند که نیمی از این کودکان کمتر از پنج سال دارند و ۸۰ درصد آنان، کمتر از ۱۲ سال.
شرایط اردوگاههای مذکور «اسفناک» است. این اردوگاهها بسیار پرجمعیت است و در آنها کمک پزشکی ارائه نمیشود. تسهیلات زیربنایی نامساعد است و وضعیت بهداشت، غذا و آب آشامیدنی ناکافی است. کودکان به آموزش دسترسی ندارند و خشونت در این اردوگاهها مشکلی جدی است.
وضعیت توصیف شده، باید برای جامعه جهانی نگرانی مهمی محسوب شود. در این اردوگاهها جای حقوق جهانی برای حفاظت ساکنانشان از خشونت و رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز، تدارک مراقبتهای بهداشتی، آموزش و استانداردهای مناسب زندگی، به شدت خالی است.
علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهند این اردوگاهها بستر زایش افراطیگرایی، نیروگیری برای آن و در عین حال، ربوده شدن ساکنان آن به دست گروههای مسلح است.
شورای امنیت سازمان ملل طی هشدارهای مکرر اشاره کرده است که نپرداختن به آنچه در این اردوگاهها میگذرد، در طولانیمدت تهدیدی جدی برای امنیت منطقهای و بینالمللی است.
بسیاری از دولتهای آسیای مرکزی هزاران شهروند وابسته به داعش خود که اغلب آنان زنان و کودکاناند، به کشور بازگرداندهاند. در مقابل، بیشتر دولتهای غربی از پذیرفتن چنین مسئولیتی سر باز میزنند.
بریتانیا، فرانسه، بلژیک، دانمارک و برخی دیگر از کشورها تابعیت آن شهروندانی را که تهدیدی برای امنیت ملی محسوب شوند، لغو میکنند. این کشورها همچنین به سازوکارهایی قانونی متوسل شدهاند تا از به کشور بازگرداندن چنین شهروندانی جلوگیری کنند.
فرانسه بازگرداندن چنین شهروندانی به کشور را با توسل به این ادعا که چنین امری نیازمند مداخله در قلمرو خارجی است، رد کرده است. ادعای پاریس خارج از معافیت قضایی فرانسه است.
دادگاه استیناف بلژیک نیز چنین دستور داده است که مقامهای بلژیکی از جمله دیپلماتها و ارائه دهندگان خدمات کنسولی، هیچ الزام قانونیای برای به وطن بازگرداندن مادران داعشی و کودکانشان ندارند.
درست است که وضعیت قانونی برای به کشور بازگرداندن پیچیده است اما هنگامی که سخن از کودکان والدین داعشی به میان میآید، پیماننامه حقوق کودک را باید در نظر گرفت که معاهدهای مرکزی و بینالمللی است و تمامی کشورهای جهان، به جز آمریکا، عضو آن هستند.
بر اساس این پیماننامه، باید همواره، از جمله در مواقع اضطراری و درگیریهای مسلح، به حقوق کودکان احترام گذاشته شود، حق ثبت تاریخ تولد، داشتن نام و شهروندی کودکان و مراقبت حتیالامکان از آنان و این حق که بتوانند والدینشان را بشناسند، همواره برای کودکان محفوظ است. دولتها موظفاند تمامی اقدامات لازم برای حق آموزش، بالاترین استاندارد در دسترسی به سلامت، حفاظت از کودک در برابر بیماری و سوءتغذیه، دسترسی به آب آشامیدنی، امنیت اجتماعی و استاندارد کافی زندگی برای رشد جسمی، روحی، روانی، اخلاقی و اجتماعی برای کودک را در کنار استراحت، بازی و سرگرمی فراهم آورند.
بر اساس برخی منابع حقوق بشری در سازمان ملل، طبق پیماننامه حقوق کودک، دولتها برای حفاظت از حقوق کودکان در اردوگاههای سوریه الزاماتی دارند چرا که بحث حفاظت از کودکان در این پیماننامه، تلویحا بر این دلالت دارد که دولتها باید کودکان را از اردوگاهها خارج و برای حفاظت از آنان، به کشورشان بازگردانند. اما قانون درباره اینکه آیا کشورها در خارج از قلمروشان در قبال کودکان والدین داعشی وظیفهای بر عهده دارند یا نه، روشن نیست.
استفاده از ملیت به عنوان مبنایی برای به وطن بازگرداندن نیز دشوار است چرا که شمار کمی از این کودکان، مدارک تولد دارند و والدین بسیاریشان هم چندین تابعیت دارند که این خود این سوال را ایجاد میکند که کدام کشور موظف است کودک را به کشور بازگرداند.
دولتها کنترل قانونی قابلتوجهی در حق شهروندی و ملیت دارند و این امور - فارغ از قانونی بودنشان - میتوانند در خدمت و دستمایه اولویتهای ملی و سیاسی قرار گیرد. اما چنین مسألهای باید بهسرعت تغییر کند چرا که گرچه هیچ قانون جهانیای که کشورهای دنیا را مستلزم به بازگرداندن کودکان مذکور کند وجود ندارد، اما اصولی که بر مبنای آنها باید از کودک محافظت و از او مراقبت به عمل آید، ایجاب میکند کودکان در اردوگاههای سوریه باقی نمانند.
این همان محافظتی است که طبق پیماننامه حقوق کودک، تمامی کشورها به آن متعهد شدهاند.
هنگامی که کودکان در شرایط اردوگاههای مذکور قرار میگیرند و گرسنگی، عدم دسترسی به موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی، به حال خود رها شدن و در معرض خشونت قرار گرفتن را تجربه میکنند، گزینههای کمی پیش رو دارند و میتوانند به روی آوردن به افراطیگرایی مجبور شوند. سیاستهای ملی که این کودکان را تحقیر میکنند و از خود میرانند، تنها مسیر را برای درگیر شدن آنان در شبکههای جرم و جنایت و گروههای افراطی هموار میکنند چرا که کودک رها شده، بهدنبال شبکهای جدید برای حمایت خواهد گشت.
کودکان مادران و پدران داعشی به حال خود رها شدهاند تا به خاطر اعمال والدینشان رنج بکشند. آنچه بر اساس قوانین جهانی، حق انسانی آنهاست همچنان نقض میشود. وقت آن است که قربانی بودن این کودکان به رسمیت شناخته شود.
سازمان ملل متحد به درخواست رسمی دولت ترکیه، املا و تلفظ نام این کشور را در زبانهای خارجی از Turkey، به Türkiye تغییر داد
سخنگوی سازمان ملل اعلام کرد نامه مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه به این سازمان رسیده و تغییر نام ترکیه از لحظه دریافت نامه اجرایی شده است
فاطمه ترکمان اسدی، معاون امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ابن سینای همدان، با اشاره به اینکه نگرانی خاصی در رابطه با شیوع آبله میمون در ایران وجود ندارد، گفت تاکنون مورد مثبت قطعی از ابتلا گزارش نشده است.
پیشتر کمال حیدری، معاون بهداشت وزارت بهداشت از ۹ مورد مشکوک آبله میمون در ایران خبر داده بود و گفته بود پنج تا شش مورد منفی قطعی شدند و بقیه موارد هم منتظر پاسخ آزمایشاند. حیدری گفت هیچ مورد ثابت شده آبله میمون در کشور اعلام نشده است.
در بریتانیا اما حدود سه هفته از زمانی که مقامهای بهداشت و درمان از اولین مورد ابتلا به آبله میمون در این کشور خبر دادند، میگذرد و موارد ابتلا همچنان رو به افزایش است.
تاکنون دستکم ۴۰۰ مورد قطعی یا مشکوک از ابتلا به این بیماری ویروسی در دستکم ۲۰ کشور خارج از آفریقا، محدوده شیوع معمول این بیماری، شناسایی شده است؛ کانادا، پرتغال، اسپانیا و بریتانیا از جمله این کشورها هستند.
این نخستین بار است که شیوع آبله میمون در خارج از مرزهای آفریقا روی میدهد و به دلیل اینکه در بین جمعیت در چندین کشور جهان سرایت یافته است، زنگ هشدار برای دانشمندان را به صدا درآورده است. ارتباط مشخصی بین موارد ابتلا وجود ندارد که این خود احتمال سرایت شناسایی نشده و «محلی» بیماری را بالا میبرد.
آن ریموین، اپیدمیشناس دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس که سابقه بیش از یک دهه پژوهش بر روی بیماری آبله میمون در جمهوری دموکراتیک کنگو را دارد بر لزوم اقدام سریع و قاطع برای تحقیق درباره این بیماری تأکید کرد و گفت که چیزهای زیادی برای آموختن درباره آن وجود دارد.
شیوع آبله میمون چگونه آغاز شد؟
از زمان شیوع اخیر آبله میمون در خارج از مرزهای آفریقا، دانشمندان ژنومهای ویروسی جمعآوریشده از افراد مبتلا به این بیماری را توالیبندی کردهاند. برخی از جمعآوریها در کشورهایی همچون بلژیک، فرانسه، آلمان، پرتغال و ایالات متحده انجام شده است و بیشترین نتیجهای که تاکنون از بررسی این نمونههای جمعآوریشده به دست آمده، این است که همه این نمونهها شباهت نزدیکی به آبله میمون شایع در غرب آفریقا دارند.
آبله میمون یک بیماری ویروسی است که دو سویه دارد: یکی سویه کنگو که موجب وخامت حال فرد مبتلا میشود و با ۱۰ درصد احتمال مرگ همراه است. دیگری سویه غرب آفریقا که نرخ مرگومیر ناشی از ابتلا به آن حدود یک درصد است.
پس سویه غرب آفریقا به اندازه سویه کنگو کشنده نیست چرا که نرخ مرگومیر ناشی از آن در جماعت فقیر و روستانشین زیر یک درصد است.
سرنخهایی از اینکه شیوع فعلی ممکن است چگونه رخ داده باشد وجود دارد؛ گرچه پژوهشگران همچنان به دادههای بیشتری نیاز دارند تا بتوانند صحت حدسهایشان را تأیید کنند.
توالی ویروسی که آنان تاکنون ارزیابی کردهاند تقریبا یکسان است و این حاکی از آن است که شیوع فعلی، در خارج از آفریقا، ممکن است همه از یک مورد ابتلا نشأت گرفته باشد.
موارد فعلی ابتلا همچنین به موارد انگشتشمار آبله میمون در خارج از آفریقا در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ شباهت دارد که با مسافرتها به غرب آفریقا مرتبط بود.
بنا بر توضیح برنی ماس، ویروسشناس، یک توضیح ساده برای علت شیوع اخیر این است که اولین فرد مبتلا در شیوع اخیر آبله میمون، احتمالا در سفر به بخشهایی از آفریقا و در تماس با انسان یا حیوان ناقل ویروس، به این بیماری مبتلا شده است.
نخستین فرد مبتلا در شیوع اخیر آبله میمون هنوز شناسایی نشده است.
گوستاوو پالاسیوس، ویروسشناس دیگر، میگوید راههای دیگر سرایت بیماری هم نمیتواند کنار گذاشته شود و این امکان وجود دارد که ویروس پیشتر از شیوع اخیر و در خارج آفریقا، در انسانها و حیوانات در حال چرخیدن بوده و تنها شناسایی نشده بوده است.
اما فرضیه مطرحشده پالاسیوس از فرضیه برنی ماس کمتر محتمل است چرا که آبله میمون معمولا بر روی بدن افراد زخم ایجاد میکند که در این صورت پزشکان باید متوجه آن میشدند.
آیا تغییر ژنتیکی ویروس موجب شیوع آن شده است؟
الیوت لفکوویتس، ویروسشناس، بر این باور است که پی بردن به اینکه آیا سرایت بیماری در خارج از آفریقا مبنای ژنتیکی دارد یا نه، بسیار دشوار است.
پژوهشگران پس از گذشت ۱۷ سال از کشف تفاوت میان دو سویه آبله میمون، همچنان در تلاشاند تا خصوصیات ژنتیکی را که باعث قدرت عفونتزایی بیشتر و مسریتر بودن سویه آفریقای مرکزی یا همان کنگو نسبت به سویه غرب آفریقا میشود، دقیقا شناسایی کنند.
به گفته لفکوویتس، ژنوم ویروسهای خانواده آبله اغلب اسرارآمیز است. ژنوم آبله میمون نسبت به بسیاری دیگر از ویروسها، بسیار بزرگتر و تقریبا شش برابر ژنوم سارس-کوو۲، ویروس عامل ابتلا به کوویدـ۱۹ است.
ریچل راپر، ویروسشناس، میگوید این بدان معناست که تحقیق درباره آن هم شش برابر سختتر است.
گوستاوو پالاسیوس، دلیل دیگر برای ندانستن کافی درباره ژنوم ویروس آبله میمون را کمبود منابع اختصاص داده شده به پژوهش درباره آبله میمون در آفریقا عنوان کرد.
آبله میمون در آفریقا سالهاست نگرانی جدی در حوزه سلامت عموم بوده است.
ویروسشناسان در حال حاضر تا حدودی سردرگماند چرا که توالیبندیهای ژنومی محدودی در اختیار دارند تا بتوانند توالیبندی فعلی آبله میمون را با آنها مقایسه کنند. پالاسیوس گفت که سازمانهای ارائهدهنده کمک مالی برای پژوهش، به بیش از یک دهه اخطار دانشمندان درباره احتمال شیوع آبله میمون اعتنا نکرده بودند.
ایفدایو آدتیفا، رییس مرکز کنترل بیماریها در نیجریه معتقد است برخی ویروسشناسان آفریقایی که او با آنها گفتوگو داشته، از اینکه کمک مالی برای تحقیق و انتشار مقاله درباره آبله میمون به سختی به آنها تعلق میگرفته، آزردهخاطر بودند.
او گفت حالا که بیماری در خارج از مرزهای آفریقا شیوع پیدا کرده است، مقامهای بهداشت و درمان در جهان بهیکباره به این موضوع علاقهمند شدهاند.
آیا شیوع آبله میمون میتواند مهار شود؟
پالاسیوس بر این باور است که برای پی بردن به تکامل ویروس، توالیبندی ویروس در حیوانات مفید است.
ویروس آبله میمون حیوانات، به ویژه حیواناتی مانند سنجاب و موش فاضلاب را آلوده میکند اما دانشمندان هنوز نمیدانند چه حیواناتی در مناطق شیوع این بیماری در آفریقا، میزبان این ویروساند.
از زمان آغاز شیوع کنونی آبله میمون، بیشتر کشورها به خرید واکسن آبله روی آوردهاند که گمان میرود در برابر ابتلا به آبله میمون بسیار مؤثر باشد چرا که ویروس عامل هر دو بیماری مرتبط هستند.
بنا بر اطلاعات مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها در آمریکا، برخلاف واکسن کوویدـ۱۹ که دو هفته طول میکشد تا در برابر ابتلا به بیماری به فرد مصونیت دهد، واکسن آبله تنها چهار روز پس از قرار گرفتن فرد در معرض ویروس و به دلیل مدت نهفتگی طولانی ویروس آبله میمون، قادر است به فرد در برابر ابتلا به آن مصونیت مدهد.
با در نظر گرفتن این نکته، واکسن آبله ممکن است با استفاده از راهبرد «حلقه واکسیناسیون» مؤثر واقع شود. در این راهبرد، به اطرافیان فرد مبتلا به آبله میمون واکسن تزریق میشود.
آندریا مکالم، اپیدمیشناس، میگوید که سازمان کنترل و پیشگیری بیماریها هنوز به راهبرد اینچنینی برای واکسیناسیون متوسل نشده است. با وجود این، گزارش شبکه سیانان حاکی از آن است که ایالات متحده آمریکا تصمیم دارد برای برخی کارکنان بخش بهداشت و درمان که از افراد مبتلا به آبله میمون نگهداری میکنند واکسن آبله تجویز کند.
آن ریموین میگوید ممکن است بهتر باشد که به جز اطرافیان فرد مبتلا، گروههای آسیبپذیرتر نیز واکسن آبله تزریق کنند.
حتی اگر مقامهای بهداشت و درمان بتوانند سیر شیوع فعلی آبله میمون در انسان را متوقف کنند، ویروسشناسان همچنان نگراناند که این بیماری با سرایت به حیوانات، میزبانهای جدیدی بیابد. وقتی ویروس در بین حیوانات میزبان جدیدی پیدا کند، احتمال سرایت دوباره و دوباره آن به انسان بالا خواهد رفت، حتی در کشورهایی که حیوان میزبان این ویروس در آنها شناسایی نشده باشد.
سازمان کنترل پیشگیری و بیماریهای اروپا با اشاره به چنین احتمالی امکان آن را «بسیار کم» دانست اما همچنان تأکید کرد که حیوانات خانگی جونده، از جمله خوکچه هندی و همستر که صاحبان آنها به آبله میمون مبتلا میشوند باید در مراکز متعلق به دولت قرنطینه و رصد یا کشته شوند تا احتمال انتقال بیماری به حیوانات کم شود.
برنی ماس هم احتمال چنین رخدادی را کم عنوان کرد اما گفت نگرانی اصلی دانشمندان این است که دیرهنگام به سرایت بیماری بین حیوان و انسان پی ببرند چرا که حیوانات معمولا علایم بارز بیماری را که انسانها از خود نشان میدهند، ندارند.
آیا سرایت ویروس این بار متفاوت از دفعات پیش است؟
ویروس آبله میمون از طریق تماس نزدیک با زخم، ترشحات بدن و قطرات تنفسی فرد یا حیوان مبتلا، منتقل میشود. اما مقامهای بهداشت و درمان، از سکس نیز به عنوان یکی از عوامل احتمالی سرایت بیماری سخن میگویند.
آن ریموین میگوید موارد ابتلای مرتبط با رابطه جنسی به این معنا نیست که ویروس در این موارد مسریتر است یا از راه جنسی منتقل میشود بلکه به این معناست که ویروس از طریق تماس نزدیک انتقال مییابد.
ریچل راپر هم میگوید همچنین برخلاف ویروس سارس-کوو۲، عامل بیماری کوویدـ۱۹ که آنچنان بر روی سطوح زنده نمیماند، ویروسهای خانواده آبله میتوانند تا مدت طولانی در خارج بدن زنده بمانند که این خود سطوحی همچون رختخواب یا دستگیره در را به ناقل احتمالی سرایت تبدیل میکند.
گرچه مقامهای بهداشت و درمان در جهان اشاره کردهاند اکثر موارد ابتلا به آبله میمون در رابطه جنسی مرد با مرد رخ داده است اما آن ریموین تأکید میکند که محتملترین توضیح ممکن این است که ویروس پس از راه یافتن به جمع این دسته از مردان، در میان آنها سرایت یافته است.
آندریا مکالم، اپیدمیشناس، گفت تمام توجه جدیدی که متوجه بیماری آبله میمون شده، تأکیدی بر آن است که دانشمندان چقدر نیاز دارند درباره این ویروس بدانند.
او تأکید کرد هنگامی که وضعیت آبله میمون آرام بگیرد، پژوهشگران باید «درستوحسابی» به اینکه در پژوهش درباره این بیماری، اولویت باید به چه چیز تعلق بگیرد، فکر کنند.
به گزارش نیویورک تایمز، در واکنشی به آفتکشها، سوسکهای ماده، ذائقهشان برای طعم شیرین را از دست دادهاند که این بر نسل بعدی حشرات تاثیرگذار خواهد بود.
هنگامی که سوسک نر میل وافری به جفتگیری با سوسک ماده دارد، با پشت کردن به سمت او، بالهایش را باز میکند و برای او غذایی «خانگی» تدارک میبیند؛ ماده چرب و شیرینی که از غده پشتی او ترشح میشود. هنگامی که سوسک ماده به سراغ غذایی که برای او سرو شده میرود، سوسک نر خود را با یک آلت به او چفت میکند و با آلتی دیگر اسپرمش را در سوسک ماده رها میکند.
اگر همه چیز به خوبی پیش برود، سکس سوسکها حدود ۹۰ دقیقه طول میکشد اما حالا در برخی نقاط جهان که غلبه بر سوسکها با استفاده از آفتکش معمولی دشوارتر است، سکس سوسکها به طرز عجیب و غریبی آن طور که باید پیش نمیرود.
در سال ۱۹۹۳، دانشمندان دانشگاه کارولینای شمالی، به ویژگیای در سوسکهای آلمانی پی بردند. سوسک آلمانی، حشرهای است که در هر نقطه کره زمین، جز قطب جنوب وجود دارد. سوسکهای آلمانی مورد پژوهش، به شکل خاصی علاقهای به گلوکز به عنوان نوعی شکر نداشتند که بسیار عجیب به نظر میرسید. اگر کسی از جدال با هجوم سوسکها سررشته داشته باشد، میداند که سوسکها عاشق شیرینیاند.
در این شرایط سوالی در ذهن حشرهشناسان جرقه زد: این سوسکهایی که به شکر علاقهای نداشتند و به فکر سلامتیشان بودند از کجا آمده بودند؟
به نظر میرسد که این سوسکها تصادفا و به دست انسان به این وضعیت دچار شده باشند.
دههها تلاش برای کشتن پیشینیان سوسکها با پودرها و مایعات آغشته به سم شیرین، به این معناست: سوسکهایی که هوس شیرینی میکردند، سم میخوردند و کشته میشدند اما سوسکهایی که علاقه آنچنانی به شیرینی نداشتند از کام مرگ میگریختند و وقت کافی داشتند تا زاد و ولد کنند و ذائقه نه چندان شیرینپسند خود را به نسل بعدی سوسکها منتقل کنند.
آیاکو واداکاتسوماتا، استاد حشرهشناس دانشگاه کارولینای شمالی، گفت که در اشاره به تکامل، معمولا ذهن انسان به سمت حیات وحش میرود اما در حقیقت، تکامل در جانداران کوچک ساکن آشپزخانه ما انسانها هم روی میدهد.
واداکاتسوماتا و همکارانش لایه جدیدی به داستان سوسکها افزودهاند. بر اساس تحقیقاتی که این ماه در مجله پزشکی «زیستشناسی ارتباطات» منتشر شد، ذائقه نه چندان شیرینپسند سوسکی که نسل به نسل انتقال یافته است، به سوسک ماده اجازه میدهد از دام سم شیرین بگریزد. همچنین او را به اینکه منتظر سوسک نر بماند تا با او جفتگیری کند کممیلتر کرده است.
این به آن علت است که بزاق سوسک قادر به تجزیه سریع شکرهای پیچیده و تبدیل آن به شکر ساده است. شکر پیچیده مانند همان شکری است که در غذایی که سوسک نر برای ماده فراهم میبیند وجود دارد و بزاق سوسک ماده آن را به گلوکز تبدیل میکند. پس هنگامی که یکی از سوسکهای ماده که علاقه به طعم شیرین ندارد، مایع ترشح یافته شیرین سوسک نر را دریافت میکند، این طعم در دهان او به طعمی تلخ تبدیل میشود و پیش از اینکه سوسک نر دست به کار شود، سوسک ماده مثل تیر از چله کمان رها میشود.
دانشمندان میگویند ممکن است مردم با چنین تحقیقاتی خوشحال شوند که: چه بهتر! چون این به معنی جفتگیری کمتر سوسکها و خلاص شدن از شر هجوم آنهاست. اما دانشمندان میگویند برای ابراز شعف اینچنینی باید دست نگه داشت.
دکتر واداکاتسوماتا بر این باور است که تأثیر تغییر نحوه تولید مثل سوسکها بر جمعیت این حشرات، واقعا پیچیده است.
او میگوید سوسکهای مادهای که علاقه به شیرینی ندارند هم به هر حال راهی برای تولید مثل پیدا میکنند.
بر اساس تحقیقات آزمایشگاهی دکتر واداکاتسوماتا و همکارانش، سوسکهای مادهای که شیرینیدوست نیستند، بیش از سوسکهای وحشی از جنس نر رم میکنند؛ دانشمندان سوسکهای وحشی را «سوسکهایی که از گلوکز بیزار نیستند» مینامند.
پژوهشگران همچنین دریافتند سوسکهای نری که از طعم شیرین بیزارند، پس از دفع مایع ترشح یافته برای سوسک ماده، سریعتر سراغ سکس با او میروند.
کوبی شال، پروفسور حشرهشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی، گفت که سوسکهای ماده بیزار از شیرینی، ممکن است سه ثانیه از مایعی که از سوسک نر تراوش میشود تغذیه کنند. او گفت که سوسکهای نر وحشی پس از سه ثانیه دست به کار نمیشوند اما سوسک نر غیرشیرینیدوست، چرا.
پژوهشگران حتی شواهدی در دست دارند حاکی از اینکه فشاری که بر سوسک نر بیزار از گلوکوز وجود دارد، باعث تغییر شیمیایی احتمالی ماده ترشح یافته از او میشود تا او بتواند همچنان جنس ماده را به خود جذب کند.
از دیدگاه علمی، داستان دنبالهدار سوسک آلمانی و شکر، نشان میدهد انسانها پشت هر دو انتخاب طبیعی سوسک قرار دارند؛ گزینه سوسکهایی که از دام مرگ با سم شیرین میگریزند و همچنین گزینه انتخاب جنسی سوسک که در آن سوسکهای بیزار از شیرینی دیگر نمیخواهند با سوسکهایی که شیرینی تعارف میکنند، جفتگیری کنند.
کوبی شال گفت این همان چیزی است که نشان میدهد انسان گزینههای جدی برای انتخاب به حیوانات پیرامون خود تحمیل میکند، به ویژه جاندارانی که در خانه انسان زندگی میکنند و انسان، نه تنها جاندار را وادار میکند تا با تغییرات فیزیولوژیکال واکنش نشان دهد، بلکه رفتار او را هم تغییر میدهد.
خبر خوب برای خریداران آفتکش اما این است که تولیدکنندگان این محصولات به اندازه دکتر واداکاتسوماتا و دکتر شال به سر در آوردن از سیر تکامل سوسکها اشتیاق نشان میدهند و فعالانه، فرمول محصولات سوسککش خود را با حذف تدریجی گلوکز، بهروز میکنند.
اما پژوهش درباره تغییر در تولید مثل سوسکها تازه است و کمی طول میکشد تا پای این تحقیقات به محصولات موجود در بازار باز شود.
دکتر شال گفت بدترین آفتکشی که میتوانید داشته باشید، سمی است که سوسک آن را نمیخورد.
ظهور بیسابقه و قدرتمند فعالان جامعه مدنی برای انتخابات پارلمانی، روزنهای از امید در دل شهروندان ناامید لبنان گشود؛ آنان حالا ایجاد تغییر در کشور دردمندشان را ممکن میبینند اما چنددستگی بر جنبش شکوفایی اصلاحات هم حکمفرماست.
رامی فنج، طی دو سال تظاهرات ضدحکومتی در لبنان، گاز اشکآور و گلوله مشقی را به جان خرید. گاهی هم تلاش کرد دیوار سیمانی پارلمان لبنان را بگیرد و بالا برود.
فنج به زودی بر کرسی نمایندگی در پارلمان لبنان راه مینشیند. او دندانپزشک اهل طرابلس، شهری در شمال لبنان و یکی از ۱۳ نمایندگان مستقل تازهواردی است که در انتخابات پارلمانی ۱۵ ماه می لبنان، صاحب کرسی شدهاند.
این نمایندگان، پس از اعتراضات حکومتی، حالا به فکر در هم شکستن سلطه دیرباز احزاب سنتی در لبناناند.
ظهور بیسابقه و قدرتمند فعالان جامعه مدنی برای انتخابات پارلمانی، روزنهای از امید در دل شهروندان ناامید لبنان گشود؛ آنان حالا ایجاد تغییر در کشور دردمندشان را ممکن میبینند اما چنددستگی بر جنبش شکوفایی اصلاحات هم حکمفرماست.
این جنبش با چالشهایی بزرگ در نبرد با دولت حاکم نیز روبهروست. بسیاری نگراناند که پارلمان آتی لبنان چندقطبی بودن را تشدید کند و لبنان را در بحبوحه یکی از عظیمترین فروپاشیهای اقتصادی در تاریخ این کشور، هر چه بیشتر فلج کند.
شکاف دستوپاگیری بین نمایندگان پیشین و جدید و همچنین مدافعان و مخالفان حزبالله لبنان در پارلمان این کشور وجود دارد.
نامزدهای مستقل پارلمان که از دل اعتراضات سال ۲۰۱۹ برآمدهاند معتقدند دههها چنگ انداختن احزاب سنتی سیاسی لبنان به قدرت، ریشه فساد شایع، مدیریت ناکارآمد، کمبود خدمات و پاسخگو نبودن مسئولانی است که از این کشور ویرانه ساختهاند.
اما اگر در جزییات دقیقتر شویم، خود این نمایندگان مستقل نیز تقریبا بر سر همه چیز با هم اختلافنظر دارند؛ از رویکردشان به اصلاحات اقتصادی و چینش ساختار جدید برای نظام بانکی فروپاشیده تا دیدگاههایشان درباره حزبالله و اینکه آیا باید به خلع سلاح این گروه شبهنظامی که از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار است، اولویت داده شود یا نه.
انتخابات پارلمانی ۱۵ می برای حزبالله یک شکست بود چرا که این گروه اکثریت خود را در پارلمان از دست داد.
با تمام این اوصاف، اینکه نمایندگان مستقل توانستند به پارلمان راه بیابند، موفقیت کوچکی نیست؛ به ویژه که قوانین انتخاباتی به نفع حزب حاکم است و قدرت بسیاری در اختیار آنهاست.
رامی فنج ۵۷ ساله اما در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت ورود او و امثال او به پارلمان نخستین دستاورد برای «انقلاب» است.
فنج گفت او و دیگر نمایندگان مستقل با تمام توان و شهامت خواهند کوشید تا طبقه حاکم فاسد را از میان بردارند.
او تأکید کرد که این طبقه، دیر یا زود، به هر حال سقوط خواهد کرد.
فنج مانند باقی همکارانش در جنبش اعتراضی، طی دو سال گذشته تحت هر گونه فشار و ارعاب قرار گرفته است. او با غرور طعم خاطرات تظاهرات باشکوه در بیروت و طرابلس که میدانهای شهر را در بر گرفته بود، مزهمزه میکند.
در تظاهرات در بیروت، پلیس لبنان معترضانی که میکوشیدند موانع امنیتی ساختمان پارلمان را در هم بشکنند و به آن وارد شوند، به رگبار گاز اشکآور و گلوله مشقی بسته بود.
مقامهای امنیتی لبنان فنج را در فوریه ۲۰۲۱ احضار و از او درباره آشپزخانه موقتی که در طرابلس راه انداخته بود تا بین تظاهراتکنندگان و فقرا غذا پخش کند، بازجویی کردند.
فنج نام این آشپزخانه را «مطبخ ثوره» بهمعنای «آشپزخانه انقلاب» گذاشته بود.
نمایندگان مستقلی که توانستند در انتخابات پارلمانی ۱۵ ماه می لبنان کرسی از آن خود کنند، گروهی آمیخته از حرفههای گوناگون، دکتر، استاد دانشگاه، صاحبان مشاغل و فعالانی از سراسر لبنان و از مذاهب مختلف هستند.
در میان نمایندگان مستقل، نام فراس حمدان، وکیل و فعال مدنی ۳۵ ساله هم به چشم میخورد.
در تظاهرات لبنان، پلیس پارلمان به سینه حمدان گلوله مشقی شلیک کرده بود.
الیاس جراده، یک چشمپزشک جراح نیز کرسی یک نماینده حامی سوریه را از آن خود کرده است. نمایندهای که ۳۰ سال بر آن کرسی تکیه زده بود.
نجات عون، یک استاد شیمی و فعال زیست محیطی نیز یکی از چهار نماینده مستقل زن است که وارد پارلمان لبنان میشود.
با ورود عون به پارلمان، شمار نمایندگان زن پارلمان لبنان به هشت زن میرسد.
نمایندگان تازهوارد میگویند برای تقویت اتحادشان به منظور تأثیر گذاشتن بر پارلمان، برنامه دارند اما چنین امری با وجود آنچه آنان با آن روبهرو خواهند شد، ساده نخواهد بود.
صرف حضور این نمایندگان در پارلمان اما خود آغاز خوبی است.
بلال صعب، مؤسس برنامه دفاع و امنیت در مؤسسه خاورمیانه ایالات متحده، در تحلیلی، چالش فعلی پیش روی نمایندگان مستقل پارلمان لبنان را ریختن یک برنامه و اجرای آن دانست.
صعب گفت که برنامهریزی، با توجه به قدرت قابل توجه و همچنان پایدار حزبالله و متحدانش، بسیار دشوار خواهد بود.
او گفت که انتخابات آتی ریاست جمهوری در لبنان، تأثیر فوری انتخابات پارلمانی اخیر در این کشور را نمایان خواهد ساخت.
آزمون اول در نخستین دیدار پارلمانی خواهد بود؛ جلسهای که در آن نمایندگان باید سخنگوی پارلمان را انتخاب کنند.
نبیه بری ۸۴ ساله، ۳۰ سال است سخنگوی پارلمان لبنان بوده است و برای بار هفتم نیز نامزد این سمت شده است. او تاکنون بیرقیب مانده است.
نبیه، رییس قدرتمند گروه شبهنظامی «امل»، نزدیک به حزبالله و دولت ایران، در چشم بسیاری، پدر خوانده نظام سیاسی فاسد «فرقهگرا و نخبهپرست» لبنان است.
نمایندگان مستقل و احزاب مسیحی پارلمان لبنان گفتهاند در این دوره پارلمان، به نبیه بری رأی نخواهند داد.
ابراهیم منیمنه، یک مهندس معمار ۴۶ ساله که از نمایندگان مستقل تازهکار است گفت که این دسته از نمایندگان به هیچ فردی (از جمله نبیه بری) که نماد طبقه حاکم باشد، رأی نخواهد داد.
او اذعان کرد که نمایندگان مستقل نیاز دارند اقدامات جایگزین روشنی در نظر بگیرند.
بزرگترین آزمون فعلی لبنان اما تشکیل کابینهای است که بتواند از پارلمان بر سر مسائل کلیدی همچون طرح بهبود اقتصادی رأی اعتماد بگیرد و مسأله وام صندوق بینالمللی پول برای لبنان را به سرانجامی برساند. کابینهای که بازرسیهای متوقف شده درباره علت و عاملان انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ را از سر بگیرد و چارهای برای حل مشکل رییس بانک مرکزی این کشور پیدا کند.
ریاض سلامه، رییس بانک مرکزی لبنان، از سوی مقامهای محلی و بسیاری کشورهای اروپایی، به اتهاماتی همچون پولشویی و اختلاس متهم شده است. او که از حمایت طبقه حاکم برخوردار است، با وجود فروپاشی وضعیت اقتصادی لبنان همچنان در سمت خود مانده است.
در نهایت، پارلمان جدید لبنان باید هنگامی که دوره شش ساله ریاستجمهوری میشل عون در ۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، یعنی حدودا پنج ماه دیگر به پایان میرسد، رییس جمهوری جدیدی برای لبنان انتخاب کند.
عون در حال حاضر جانشین مشخصی ندارد.
تحلیلگران نگرانند ناتوانی در توافق بر روی مسائل مهم، فلج ماندن لبنان با پیامدهای فاجعهبار اقتصادی و اجتماعی را به درازا بکشاند.
دیوید هیل، سفیر سابق ایالات متحده در لبنان، امیدی ندارد به اینکه نمایندگان مستقل کاری از پیش ببرند، بهویژه اگر این نمایندگان «ائتلاف خود را تشکیل ندهند.»
به گفته هیل، آنان تا اینجای کار از تشکیل اتحاد بازماندهاند.
با وجود این، به گفته ابراهیم منیمنه، یکی از نمایندگان پارلمان، احزاب سنتی در لبنان ابزار قدرتمند بسیاری در اختیار دارند که میتوانند با آنها بر نمایندگان مستقل فشار بیاورند و چوب لای چرخ آنها بگذارند.
او گفت که قدرتمندترین ابزار نمایندگان مستقل، آمدن به خیابان است.
منیمنه متوازن نبودن قدرت بین نمایندگان مستقل و احزاب سنتی در لبنان را سختترین چالش پیش روی این نمایندگان خواند.