کشف سه هزار و ۳۰۰ کیلوگرم گوشت گراز و خوک قاچاق در تهران



کانون کارگردانان سینما در بیانیهای کیومرث پوراحمد را سینماگری معترض و مطالبهگر، با موضعگیریهایی صریح خواند و بر «خشم و آزردگی» او از وقایع تلخ ماههای اخیر تاکید کرد. کیانوش عیاری، کارگردان سینما اما در مراسم تشییع پوراحمد، افسردگی و مرگ خودخواسته او را زیر سوال برد.
روز جمعه ۱۸ فروردین در مراسم خاکسپاری کیومرث پوراحمد، محمدرضا عرب، نماینده کانون کارگردانان خانه سینما، بیانیه این کانون را درباره مرگ خودخواسته این فیلمساز فقید خواند.
در این بیانیه اشاره شد که پوراحمد از وقایع تلخ ماههای اخیر خشمگین و آزرده بود و خودکشی او پیامی در اعتراض به دو تیغ «سانسور و سرمایههای هدایت شده» بود که سینمای ایران را به پرتگاه سقوط برده است.
این بیانیه پوراحمد را «سینماگری مطالبهگر و معترض» خواند و تاکید کرد: «در سالهای اخیر شاهد موضعگیریهای صریح و بیپرده او بودیم. پوراحمد کارگردانی عصیانگر بود نه افسرده. معترض بود نه ناامید. و بیش از خویش، نگران آینده سینمای ایران بود.»
در بخشی دیگر از بیانیه کانون کارگردانان سینمای ایران، «پیام مرگِ غریبِ پوراحمد اعتراض به شرایط فعلی سینمای ایران» خوانده شد: «شرایطی که بزرگان سینما را قدر نمیدانند، جوانان سینما را عاصی و دلزده میکنند و سینمایی مطیع و فرمانبردار میخواهند.»
به گفته نویسندگان این بیانیه، این فیلمساز با «کنشها و در آخر با مرگش» اعتراض خود را نشان داد: «اعتراض او به شرایط فعلی هم بود و آقای پوراحمد خود را قربانی کرد تا به جوانترها امید دهد و محکم ایستادن و اهمیت تابآوری را یادآوری کند.»
بر اساس آنچه در بیانیه کانون کارگردانان سینما آمده، کیومرث پوراحمد «از وقایع تلخ ماههای اخیر خشمگین و آزرده بود» و گوشهای ازین آزردگی را در متنی که در مورد حضور فیلمش در جشنواره فیلم فجر نوشت، بیان کرد.
این کانون در ادامه، آثار سینمایی و تلویزیونی این کارگردان را جزیی از میراث فرهنگی ایران خواند.
کیانوش عیاری، کارگردان سینما هم در این مراسم بر شخصیت معترض کیومرث پوراحمد تاکید کرد و افسردگی و مرگ خودخواسته او را زیر سوال برد: «او بسیار از شرایط پیرامون زندگی ایرانیان ناراضی بود. از زمین و زمان گله میکرد. با این حال از من پرسید که طرحی برای کار بعدیاش دارم؟ و با وجود تفاوت نوع کارمان، میخواستم چیزی بنویسم که از شیوه او تخطی نکند. برای همین نمیتوانم افسردگی او را باور کنم.»
گمانهزنیها درباره افسردگی پوراحمد اشاره به متنی است که مجله سینمایی «فیلم امروز» به سردبیری هوشنگ گلمکانی دقایقی پس از انتشار خبر درگذشت او منتشر کرد و نوشت که این فیلمساز «از سر افسردگی و ناامیدی، بیآیندگی و بیهودگی» به زندگی خود پایان داده است.
بسیاری اما مرگ پوراحمد را «کشته شدن» به دست جمهوری اسلامی دانستند.
نزهت بادی، نویسنده و منتقد سینما، کیومرث پوراحمد را «قربانی سانسور، سرکوب، سلطهگری و استبداد حکومت بر سینما» دانست و گفت: «این درست نیست که ما بگوییم خودکشی او انتخاب شخصیاش بوده است. انتخاب شخصی زمانی معنا دارد که ما بتوانیم برای زندگیمان آزادانه تصمیم بگیریم و در تصمیمات روزمره آزاد باشیم.»
پیش از آن هم نوشابه امیری، روزنامهنگار، در توییتر خود نوشت: «کیومرث پوراحمد را جمهوری پلید اسلامی کشت. بله، کشت. کشتن شاخ و دم ندارد که. وقتی راه نفس یک هنرمند را ببندی، وقتی هر روز او را در تنگنا بگذاری، وقتی فیلم ناتمامش را مزدوران امنیتی تکمیل کنند، وقتی ... کیومرث را اینطوری کشتند.»
آخرین فیلمی که با کارگردانی پوراحمد نمایش داده شد، «پرونده باز است» نام داشت که به بخش مسابقه چهلویکمین جشنواره فیلم فجر هم راه پیدا کرد.
پوراحمد اما در یکی از آخرین اظهارنظرهای اعتراضی خود گفت حضور فیلمش در جشنواره تصمیم تهیهکننده به عنوان مالک فیلم و برخی دیگر از عوامل بوده نه او.
این کارگردان همچنین در اینستاگرامش با اشاره به خیزش انقلابی ایرانیان، سال گذشته را «خونبار و دردناک» توصیف کرد و نوشت: «با اين همه داغى كه بر دل داريم ديگر چه جشنى، چه جشنوارهاى؟»
«قصههای مجید»، «شب یلدا»، «خواهران غریب»، «بهخاطر هانیه» و «اتوبوس شب» از جمله سریالها و فیلمهای او در چهار دهه از عمر فیلمسازیاش هستند که بین عموم مردم شناخته شده و محبوباند.
«تیغ و ترمه»، «کفشهایم کو؟»، «۵۰ قدم آخر»، «بیبی چلچله»، «نوک برج»، «گل یخ» و «سرنخ» هم تعدادی دیگر از آثاری هستند که این فیلمساز متولد سال ۱۳۲۸ کارگردانی کرد.
بر اساس گزارش دادستانی گیلان که پیکر پوراحمد در آنجا پیدا شد، این فیلمساز بامداد روز چهارشنبه ۱۶ فروردین در ۷۴ سالگی به زندگیاش پایان داده است.

مهدی بخشی، دادستان کرمان، دلیل پلمب یک شعبه فروشگاه رفاه در این شهر را حمایت از یک «آمر به معروف» ذکر کرد و گفت که این مرد درباره «حجاب تذکر» داده اما حراست او را «از فروشگاه اخراج کرده» است

بر اساس گزارش رسانهها، شورای رقابت مجوز افزایش ۳۰ تا ۷۰ درصدی قیمت خودرو را صادر کرده است. اسماعیل شجاعی، سخنگوی شورای رقابت، در پاسخ به سوالی در اینباره گفت: «اگر قرار است تولیدکننده با قیمت سابق تولید کند باید خسارتش جبران شود و نمیشود از جیب تولیدکننده مهار تورم انجام دهیم»

روزنامه شرق از ممنوع بودن افغانستانیها به «باملند تهران» در روزهای اول تا چهارم فروردین خبر داد. این موضوع که بسیاری از آن به عنوان رفتاری «شرمآور و نژادستیزانه» یاد کردند، واکنشهایی به دنبال داشته و برخی کاربران به انتقاد از محدودیتهای قانونی برای اتباع افغان پرداختهاند.
بر اساس این گزارش، مسوولان حراست و نگهبانی باملند گفته بودند «برای راحتی شهروندان ایرانی، ورود افغانستانیها در چهار روز ابتدایی فروردین به این مجتمع ممنوع شده است».
این رفتار تبعیضآمیز با مهاجران افغانستانی اما پیش از این هم سابقه داشته و مشابهش در فروردین سال ۱۳۹۱ در پارک «صفه» اصفهان رخ داد.
در آن ماجرا شهرداری اصفهان بود که در روز سیزدهبدر، به بهانه «ایجاد امنیت و تامین رفاه بازدید کنندهها»، اجازه ورود افغانها را به این پارک نداد.
در واکنش به ماجرای باملند هم روزنامه شرق با چند تن از اعضای شورای شهر تهران مانند ناصر امانی و علیرضا نادعلی گفتوگو کرده که ایجاد چنین محدودیتی را برای مهاجران، غیرقانونی و البته غیرانسانی خواندند.
گرچه برخی در اصالت این خبر تردید کردهاند اما شبکه شرق در گفتوگو با برخی ساکنان مجتمعهای مسکونی نزدیک به مجتمع باملند، این محدودیت را در دو، سه روز اول نوروز ۱۴۰۲ تایید کرد و به نقل از آنان نوشت: «نگهبانان مجموعه در پاسخ به برخی مراجعهکنندگان معترض که دلیل محدودیت را میپرسیدند، مدعی شدند مهاجران افغانستانی مشکلاتی در این محدوده ایجاد کردهاند.»
در این گزارش همچنین به «حضور انبوه مهاجران افغانستانی در دریاچه خلیج فارس» اشاره شده که مرزی مشترک هم با باملند دارد.
این مجتمع در محدوده استانهای تهران و البرز و در نزدیکی دریاچه چیتگر قرار دارد و یکی از مناطق تفریحی و گردشگری محبوب در پایتخت است.
شرق همچنین به نقل از محمدصالح نقرهکار، حقوقدان و وکیل دادگستری، نوشت که ایجاد محدودیت از سوی مراکز خدماتی «نیازمند اذن قانونی» است.
به گفته نقرهکار، اعمال سلیقهای محدودیتها در مورد برخی شهروندان یا اتباع «از مصادیق نقض حقوق بشر است و البته فراتر از حقوق شهروندی است».
به تاکید این حقوقدان، نبود نظامی پیشگیرانه و اثربخش در قوانین ایران برای «تضمین حقوق اتباع» گواه دیگری بر «نقض حقوق بشر» است و حتی چون ساز و کار «دادخواهی» در این زمینه وجود ندارد، فقط میتوان از نهادهای نظارتی اصل عدم تبعیض را «درخواست» کرد.
اما تنها خلاءهای قانونی نیستند که حقوق شهروندی و اجتماعی دستکم چهار میلیون مهاجر افغانستانی ساکن ایران را نادیده گرفتهاند، بلکه مساله اجرایی نشدن اندک قوانین مثبت در مورد تابعیت هم به این تبعیضها دامن زده است.
مهر ماه ۱۳۹۸، قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی تصویب شد که بر اساس این قانون، قرار بود فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی قبل از رسیدن به ۱۸سالگی به درخواست مادر ایرانی و در صورت نداشتن مشکل امنیتی به تابعیت ایران درآیند اما این قانون که به گفته شرق، بعد از «سالها خون دل خوردن فعالان حقوق زنان، وکیلان و حقوقدانان و همچنین اتباع» به تصویب رسیده بود، همزمان با اعتراضات سراسری لغو شد.
موضوع لغو اجرای این قانون سال گذشته مورد بحث نمایندگان مجلس قرار گرفت و آبان ماه ۱۴۰۱ ابوالفضل ترابی، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها گفت: «با توجه به کنار زدن بوروکراسی پیچیده برای اتباع غیرایرانی در طرح تاسیس سازمان ملی اقامت و از سوی دیگر بستری که برای کودکهمسری در برخی از استانهای مرزی ایجاد شده بود، لغو اجرای قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در طرح تاسیس سازمان ملی اقامت پیشبینی شده است.»
البته شهریار حیدری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم گفته بود این قانون حذف یا لغو نشده، بلکه باید طوری «اصلاح» شود که مادران ایرانی «دچار ضرر و زیان نشوند» چرا که به ادعای او، «عدهای از اتباع سایر کشورها از این قانون سوءاستفاده کردند و با زنان ایرانی ازدواج کردند به دلیل این که فرزندانشان ایرانی شوند اما حقوق مادران ایرانی در نظر گرفته نشد».
در کنار این مشکلات اما اتباع افغانستانی ساکن ایران با محدودیتهای مختلفی مانند نداشتن کارت بانکی، کارت مترو و محدودیت تحصیل در برخی دانشگاهها و ... هم مواجهند.
محدودیتهایی قانونی که به گفته پیمان حقیقتطلب، مدیر پژوهش انجمن بهبود زیست مهاجران در ایران (دیاران) منجر به تقویت «طرز تفکر اشتباه مردم در جامعه نسبت به مهاجران افغانستانی» شده است.
اما نبودن قوانین حمایتی برای دفاع از حقوق شهروندی و اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران در کنار نگاههای نژادپرستانه برخی از مردم، باعث نشده که بسیاری از ایرانیان نسبت به رفتارهای تبعیضآمیز با آنان بیتفاوت باشند.
در روزهای گذشته موجی از همدلی با مهاجران افغانستانی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی در ایران ایجاد شد و بسیاری هم به نشانه اعتراض، مجموعه باملند را تحریم کردند.

بر پایه اطلاعات اختصاصی رسیده به ایراناینترنشنال، حمله موشکی به اسرائیل که از سوی شاخه نظامی سازمان حماس در لبنان انجام شده، با اطلاع حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی بوده است و اسرائیل خود را برای جنگی نزدیک با حزبالله آماده میکند.
بر اساس این گزارش، حملات اسرائیل در لبنان و نوار غزه، واکنشی به حملات از لبنان و غزه نبوده بلکه پیامی بوده است برای جمهوری اسلامی؛ گرچه اسرائیل تمایلی به کشتن افراد و افزایش تنش نداشته است.
گفته میشود اگر اسرائیل واکنش جدی نشان دهد، صدها کشته در لبنان به جای خواهد ماند. همچنین در صورت ادامه حملات از لبنان، اسرائیل در آینده هیچ محدودیت و تردیدی برای حمله به این کشور نخواهد داشت و ارتش اسرائیل به طور جدی وارد عمل خواهد شد.
پیش از این برخی رسانهها حملات اسرائیل به مواضع نیروهای ایرانی در سوریه را که منجر به کشته شدن میلاد حیدری و مقداد مهقانی، دو افسر سپاه پاسداران شد، واکنش دانسته بودند به انفجار در منطقه مگیدو در داخل اسرائیل.
با این حال نعیم قاسم، معاون حزبالله لبنان، اعلام کرد که تلاشهای اسرائیل «برای تهدید و ترساندن ما به نتیجه نمیرسد» و «موازنه قوا برای بازدارندگی (طرفین از ورود به جنگ) همچنان پابرجاست».
حزبالله در مقابل اتهامات اسرائیل مبنی بر شلیک صدها راکت از خاک لبنان به سمت اسرائیل تا این لحظه سکوت اختیار کرده و هیچ بیانیه رسمیای صادر نکرده است؛ هر چند یک مقام حزبالله مسوولیت این گروه را در پرتاب موشک رد کرده.
برخی رسانههای لبنانی بروز این تنش در جنوب این کشور را همزمان با سفر اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی جنبش حماس به بیروت، قابل توجه دانسته و گفتهاند هنیه که روز چهاشنبه (۱۶ فروردین) وارد پایتخت شد، لبنان را در خطر یک رویارویی نظامی با اسرائیل قرار داده است.
به گفته ناظران، فعالیتهای نظامی گروههای فلسطینی در جنوب لبنان بدون موافقت حزبالله که این مناطق را در کنترل خود دارد، انجام نمیشود.
این در حالی است که بر اساس برخی گزارشها، گروه حزبالله با ارسال پیامی به اسرائیل ادعا کرد هیچ اطلاعی از این حملات نداشته است.
پیشتر دولت لبنان نیز گفته بود نمیداند کدام گروه دست به چنین اقدامی زده است.
حسن نصرالله گفته است اظهار نظر درباره حملات راکتی و پاسخ اسرائیل را به روز جمعه آینده موکول میکند.
او تاکید کرده که حزبالله قصد تشدید تنش با اسرائیل را ندارد.
در همین حال برخی فعالان لبنانی در سایتهای اجتماعی، با انتشار ویدیوی تهدیدآمیز نصرالله علیه اسرائیل، او را به باد تمسخر گرفتند.
نصرالله در این ویدیوی قدیمی گفته که هر تجاوز علیه لبنان با واکنش فوری و محکم نیروهای مقاومت روبهرو خواهد شد.
همچنین برخی گزارشها از پنهان شدن اسماعیل هنیه و لغو کنفرانس خبری او در بیروت به دلیل بیم از رویارویی با سوالات رسانههای لبنانی خبر دادند.
خشم لبنانیها از اتفاقات پیش آمده به اندازهای است که برخی فعالان لبنانی خواستار دستگیری هنیه شدهاند که به طرز مشکوکی در این زمان خاص به لبنان سفر کرده است.
در همین حال عبدالله بو حبیب، وزیر امور خارجه لبنان در مصاحبه با شبکه سیانان اعلام کرد کشورش تاکنون به اطلاعاتی درباره راکتهای شلیک شده به سمت اسرائیل دست نیافته و نمیداند آیا واقعا حزبالله با چنین حملاتی موافقت کرده بود یا خیر؟
او افزود: «اردوگاههای فلسطینی در جنوب لبنان وجود دارند و ممکن است که حملات راکتی از سوی حماس یا هر گروه دیگری صورت گرفته باشد.»
درباره پیامهای امنیتی حملات راکتی گروه فلسطینی از جنوب لبنان، گزارشهای مختلفی منتشر شده است اما همه بر این باورند که تنش اخیر مرحله جدیدی از عملیات نظامی را نشان میدهد.
فارس سعید، رییس شورای پایان دادن به اشغال لبنان از سوی ایران گفت که با این حملات راکتی علیه اسرائیل، حماس مانند جنبش فتح در سابق، خاک لبنان را جایگاهی برای حملات انتخاری علیه اسرائیل قرار داده است؛ امری که پیشتر به جنگ داخلی لبنان منجر شد.
این فعال لبنانی با اشاره به همزمانی این تنش با تفاهمنامه عربستان سعودی و ایران، این سوال را مطرح کرد که آیا تنش جدید گروههای مقاومت و اسرائیل نشان از اختلاف میان شاخههای نظامی وابسته به جمهوری اسلامی در منطقه است؟
بنا بر گزارش رسانههای لبنانی، حوادث اخیر میان لبنان و اسرائیل، خطرناکترین اتفاقات پیش آمده میان دو کشور از زمان جنگ سال ۲۰۰۶ است.