آیا طرح آمریکا برای خنک کردن زمین با مسدودکننده خورشیدی واقعا کار میکند؟

گزارش کاخ سفید تایید میکند که ایالات متحده آمریکا آماده تحقیق در مورد اصلاح تشعشعات خورشیدی با هدف خنک کردن زمین است. اما آیا این طرح واقعا قابل اجراست؟

گزارش کاخ سفید تایید میکند که ایالات متحده آمریکا آماده تحقیق در مورد اصلاح تشعشعات خورشیدی با هدف خنک کردن زمین است. اما آیا این طرح واقعا قابل اجراست؟
در سالهای اخیر ایدههای گوناگونی در مورد مسدود کردن تشعشعات خورشیدی برای پایین آوردن دمای سیاره کوچکمان مطرح شده است. از جمله بیل گیتس که به پشتیبانی از طرح پیشنهادی دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۲۱ به نام «آزمایش آشفتگی کنترل شده استراتوسفر» (SCoPEx) پرداخت.
اما طرح جدید دانشمندان دانشگاه ییل مورد توجه کاخ سفید و سازمان ملل متحد قرار گرفته است.
هر چند به نظر میرسد این طرح چیزی شبیه یک رمان علمی-تخیلی باشد اما برخی محققان میخواهند با بازتاب نور خورشید به فضا، زمین را خنک کنند.
یورونیوز در مقالهای نوشت که بر اساس گزارش هفته گذشته کاخ سفید و ابراز علاقه آمریکا به مطالعه طرح اصلاح تشعشعات خورشیدی (اسآرام SRM) بهعنوان یک راهحل برای کاهش دمای کره زمین، این ایده عجیب در حال حاضر طرفداران زیادی پیدا کرده است.
طرفداران اسآرام میگویند این طرح میتواند اثرات مخرب تغییرات آب و هوایی را کاهش دهد و حتی قطبها را دوباره منجمد کند.
اما علاقهمندان این طرح فقط مردم نیستند: اوایل سال جاری چند رسانه خبری از علاقه سازمان ملل نیز برای بررسی این طرح گفتند.
مسدود کردن نور خورشید میتواند تغییرات آب و هوایی را متوقف کند؟
فنآوری «مسدود کننده خورشیدی» که به «اصلاح تابش خورشیدی یا اسآرام» نیز معروف است، میتواند از نظر تئوری با بازتاب نور خورشید به فضا، زمین را خنک کند.
این ایده شامل پمپاژ ذرات مسدود کننده اشعه خورشید به اتمسفر فوقانی است.
فرآیند «تزریق ذرات معلق استراتوسفری» شامل اسپری کردن ذراتی مانند دیاکسید گوگرد به داخل استراتوسفر میشود.
غبار حاصل از این ذرات میتوانند اشعه خورشید را به سمت بالا منعکس کنند تا زمین در سایه قرار بگیرد.

این روش قبلا بهطور تصادفی کار کرده است؛ هنگامی که کوه پیناتوبو در فیلیپین در سال ۱۹۹۱ فوران کرد و هزاران تُن دیاکسید گوگرد وارد جو زمین شد که در نتیجه، دمای کره زمین بهطور موقت به میزان ۰.۵ درجه سانتیگراد کاهش یافت.
در سپتامبر سال ۲۰۲۲، محققان دانشگاه ییل استدلال کردند که روش تزریق ذرات معلق میتواند به طور فرضی قطبها را دوباره منجمد کند.
در این گزارش آمده است: «اسآرام در یک بازه زمانی چند ساله امکان خنک کردن سیاره زمین را به میزان قابل توجهی پیشنهاد میدهد.»
آیا آمریکا و سازمان ملل مشتاق بررسی این فنآوری هستند؟
گزارش کاخ سفید که جمعه گذشته منتشر شد، تایید میکند ایالات متحده آماده تحقیق در مورد طرح اسآرام است.
این گزارش میگوید: «یک برنامه تحقیقاتی در مورد پیامدهای علمی و اجتماعی اصلاح تشعشعات خورشیدی در اتخاذ تصمیمات آگاهانهتر در مورد خطرات و مزایای بالقوه این طرح بهعنوان بخشی از سیاست آب و هوایی، در کنار اصل اساسی کاهش انتشار گازهای گلخانهای کمک خواهد کرد.»
با این حال این گزارش همچنین تصریح میکند در حال حاضر هیچگونه تصمیمی برای «تاسیس یک برنامه تحقیقاتی جامع با تمرکز بر اصلاح تشعشعات خورشیدی» گرفته نشده است.
فنآوری ضد تابش تا چه اندازه قابل اجراست؟
در ماه فوریه، چندین رسانه خبری از تمایل سازمان ملل برای بررسی این تکنولوژی گزارش دادند که میتواند این ایده را تقویت کند که سازمان ملل «طرح مسدود کننده خورشیدی» را به عنوان ابزاری مناسب برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی تایید کرده است.
آندریا هینوود، دانشمند ارشد برنامه زیست محیطی سازمان ملل میگوید: «در حال حاضر با توجه به درک علمی محدود و عدم اطمینان در مورد اثرات بالقوه و پیامدهای ناخواسته اسآرام، استقرار این طرح در مقیاس بزرگ و عملیاتی، محتاطانه یا به اندازه کافی ایمن نیست.»
پس از بررسی این طرح سازمان ملل نتیجه گرفت که اسآرام نمیتواند جایگزین برنامه کاهش انتشار گازهای گلخانهای شود.
با وجود این، برنامه زیست محیطی سازمان ملل این روش را به طور کلی رد نمیکند و طبق گزارش ارزیابی سازمان ملل، در صورت ناکافی ماندن اقدامات در حال انجام آب و هوایی ممکن است برنامه استفاده از این تکنیک هم تغییر کند.

تحقیقات در مورد مسدود کننده خورشیدی چه میگویند؟
تحقیقات در مورد تکنیک اسآرام نتایج متفاوتی به همراه داشته است و حتی حامیان پرشور این طرح نیز ابتدا خواستار کاهش انتشار جهانی گازهای گلخانهای هستند.
به گفته طراح اصلی این ایده، ویک اسمیت، گزارش ییل طرحی فرضی را برای «چرخش ترموستات جهانی» ترسیم کرده است.
برای اجرای این طرح، نیاز به ۱۲۵ جت بلند پرواز است تا ذرات معلق را در اتمسفر در عرضهای جغرافیایی ۶۰ درجه شمالی و جنوبی، تقریبا در اطراف آلاسکای شمالی و نوک جنوبی پاتاگونیا، به جو بپاشند.
در نتیجه، ذرات به آرامی به سمت قطبها میروند و زمین تا دو درجه سانتیگراد خنک میشود.
هزینه اجرای این طرح مبلغی حدود ۱۱ میلیارد دلار (۱۱.۳ میلیارد یورو) برآورد شده است.
اسمیت میگوید: «در مورد پاشیدن ذرات معلق در هوا برای خنک کردن سیاره، نگرانی گسترده و معقولی وجود دارد.»
اما اگر قرار بود معادله ریسک-منفعت در جایی جواب دهد، قطعا در قطبها خواهد بود.
مشکلات احتمالی که این طرح به همراه دارد
اجرای این طرح به ۱۷۵هزار پرواز برای ذرهپاشی در سال نیاز دارد؛ پروازهایی که میلیونها تُن از گازهای گلخانهای را در هوا آزاد میکنند.
اسمیت هشدار میدهد: «برای مقابله با تغییرات آب و هوایی، جهان باید بهسرعت وابستگی خود را به سوختهای فسیلی کاهش دهد.»
او میگوید: «اگرچه ممکن است در زمینی که به سرعت در حال گرم شدن است این طرح تاثیر مثبت داشته باشد اما تزریق ذرات معلق در استراتوسفر فقط علایم تغییرات آب و هوا را درمان میکند نه بیماری اصلی را.»
به این ترتیب و در نتیجه نمیتوان این طرح را «جایگزینی برای کربنزدایی» دانست.


خستگی زیاد، مشغله بیش از حد و تماشای برنامههای تلویزیون .... خواستههای زندگی مدرن میتواند باعث شود شما همراهی جنسی با شریک زندگی خود را از دست بدهید. اما چطور میتوان زندگی جنسی را هماهنگ کرد و میل جنسی ناسازگار را از بین برد؟
چه در یک رابطه طولانیمدت باشید و چه در حال پرورش یک رابطه جدید، وقتی تحت تاثیر استرسهای روزمره و وظایف خسته کننده قرار میگیرید، ممکن است روابط عاشقانه و جنسی کمترین اولویت را در لیست وظایفتان به خود اختصاص دهند.
حتی زمانی که احساس میکنید با نشاطتر هستید، ممکن است متوجه شوید که شریک زندگیتان از لحاظ تمایلات جنسی احساس دیگری دارد.
میل جنسی وجود دارد؛ فقط نه در یک زمان هماهنگ از شب یا روز. به عبارت دیگر، همزمانی جنسی وجود ندارد. درمانگران از این شرایط بهعنوان «عدم همگامی جنسی» یاد میکنند و میگویند این اتفاق یکی از رایجترین دلایل مراجعه زوجها به جلسات مشاوره است.
این معضل رایج میتواند به عوامل مختلف جسمی و روانی مربوط باشد.
به طور کلی سطح تستسترون در مردها هنگام صبح به اوج خود میرسد و در طول روز چرخههایی را طی میکند در حالی که هورمونهای یک زن بر اساس چرخه قاعدگی او در نوسان است.
همچنین این اختلاف زمانی میتواند به این بستگی داشته باشد که چه کسی رابطه جنسی را آغاز میکند.
تحقیقات نشان میدهند مردان دگرجنسگرا دو برابر بیشتر از زنان دگرجنسگرا اولین حرکت را در بروز تمایل خود به داشتن رابطه جنسی انجام میدهند در حالیکه زنان در مورد شروع رابطه جنسی بیشتر خیالپردازی میکنند.
اگر برای انجام اولین حرکت تلاش کرده و موفق نشدهاید شریک زندگی خود را در حال و هوای مناسب برای داشتن رابطه جنسی قرار دهید، به راحتی احساس طرد شدن خواهید کرد. همین احساس باعث میشود احتمال تکرار چنین اقدامی کمتر شود. در نتیجه یک چرخه توام از عدم رضایت و بدون رابطه جنسی بهوجود خواهد آمد. چرخهای که در آن هیچ یک از طرفین احساس رضایت کامل و برآورده شدن نیازهایش را نخواهد داشت.

جردن دیکسون، جامعهشناس و رواندرمانگر روابط جنسی از مجموعه خانه تفکر میگوید در این شرایط مهم است که «وحشت نکنید و تصمیمی جدی نگیرید».
او توضیح میدهد: «طبق تحقیقات از هر پنج نفری که در یک رابطه هستند، یک نفر میگوید که شریک زندگیاش در سال گذشته مشکلات جنسی داشته است و از هر چهار نفر یکی میگوید که دیگر علاقهای به داشتن رابطه جنسی با شریکش ندارد.»
اگر این تجربیات در مورد رابطه شما نیز صدق میکند، باید از خود سوال کنید که چگونه میتوان صمیمیت و نزدیکی را به رابطه خود باز گرداند؟
«ایوینیگ استاندارد» در گزارشی به هشت راهکار تایید شده از سوی متخصصان برای بازگرداندن گرما و صمیمیت به یک رابطه پرداخته است.
۱- ارسال دعوتنامه هماهنگشده
در مورد ایده برنامهریزی برای داشتن «قرار ملاقات شبانه» یک تابوی واقعی وجود دارد و به نظر خیلیها، داشتن برنامهریزی چندان جذاب نیست.
نس کوپر، متخصص رفتارشناسی جنسی و درمانگر بالینی میگوید: «ما به این باور رسیدهایم زمانی که احساس تمایل جنسی داریم، شریکمان باید در دسترس باشد اما واقعیت این است که بسیاری از ما میل جنسی متغیری داریم که در لحظات مختلف در نوسان است.»
به گفته او، برای زوجهایی که همزمان در خانه، کار و زندگی اجتماعی درگیر هستند، برنامهریزی برای داشتن رابطه جنسی میتواند تنها راه برای تضمین وقوع آن باشد.
کوپر پیشنهاد میکند: «رابطه جنسی برنامهریزی شده را بهعنوان بخشی از یک بازی شهوانی ببینید. این کار میتواند به زوجها انگیزه بدهد که به آن هدف برسند. بنابراین در برنامه خود لحظاتی را به پیشمعاشقه و صحبتهای هیجانانگیز اختصاص دهید.»

۲- قرارهای هیجانانگیز داشته باشید
اگر قصد دارید رابطه جنسی را برنامهریزی کنید، منطقی است که برای سایر فعالیتهای مشترک هم برنامه بریزید تا تحت فشار استرسهای زندگی روزمره قرار نگیرند.
کوپر میگوید: «بسیاری از زوجها زمان کافی برای لذت بردن از فعالیتهای غیرجنسی را نیز ندارند.»
او ادامه میدهد: «میتوانید در کنار قرارهای شبانه خود برای رفتن به یک سینما، باشگاه یا فقط برای صرف شام برنامهریزی کنید. این وقتگذرانیها میتواند به ایجاد صمیمیتی که به اتاق خواب منتقل میشود، کمک زیادی کند.»
به گفته کوپر، برای بسیاری از افراد داشتن یک قرار قهوه ۱۵ دقیقهای میتواند جلوی هزینههای بعدی را به منظور جلسات «رابطه جنسی درمانی» بگیرد.
۳- در مورد نوع رابطه در یک محیط خنثی صحبت کنید
اگر چیزهای دیگری در رابطه شما را آزار میدهند، بلافاصله قبل، بعد یا در حین رابطه جنسی در مورد آنها صحبت نکنید. در عوض، زمانی که احساس آرامش دارید این مسایل را مطرح کنید.
کوپر میگوید: «اگر احساس راحتی نمیکنید که با شریکتان در مورد مسایل جنسی صحبت کنید، از یک درمانگر جنسی، مربی یا دکتری که در زمینه روان-جنسی آموزش دیده وقت مشاوره بگیرید.»
۴- برای داشتن رابطه جنسی در قرارهای شبانه تحت فشار قرار نگیرید
اگر یک شب را برای صرف شام در یک رستوران شیک یا دیدن فیلم و نوشیدن شراب برنامهریزی کردهاید و یک یا هر دوی شما حوصله داشتن رابطه جنسی ندارید، ناامید نشوید.
دیکسون میگوید: «مهم است که به خودتان فشار نیاورید زیرا این امر میتواند منجر به ناامیدی در اتاق خواب شود. توصیه نمیکنم وقتی واقعا در حال و هوای خوبی قرار ندارید، رابطه جنسی برقرار کنید.»
به گفته او، این امر به ویژه اگر در طول هفته زیاد همدیگر را ندیدهاید صدق میکند زیرا صمیمیت لازم برای رضایتبخش بودن رابطه جنسی را ایجاد نکردهاید.

دیکسون میافزاید: «اگر با شریک زندگیتان مشاجره داشته یا از او جدا بودهاید، قرار ملاقات شبانه میتواند بسیار اجباری به نظر برسد.»
در عوض، باید بهطور مداوم در حال «معاشقه، محبت و طنازی کردن» باشید تا تمایل پاسخگویانه شریک خود را به روشی کاملا غیر دستوری بیرون بکشید.
نتیجه چنین رفتاری ایجاد احساس عشق و علاقه و تمایل به نزدیکی است. کمکم میتوانید شروع به برانگیختن حس نزدیکی در شریک زندگی خود کنید و ببینید که در لحظه مورد انتظار، جرقهها زده میشوند و شما دیگر مجبور نخواهید بود برای داشتن رابطه جنسی در تقویم خود، «یادآور» قرار دهید.
۵- کنجکاو باشید
اگر مدتی طولانی با هم باشید، بسیاری از چیزها از ظاهر شما گرفته تا بیقراریهای بدن و ترجیحات جنسیتان تغییر خواهند کرد.
کوپر میگوید: «ما ساکن نیستیم و طرح شهوانی ما میتواند در طول زندگی تغییر کند.»
به گفته او بسیار مهم است که «بهطور منظم و آشکار در مورد خواستههای خود» با شریک زندگیتان صحبت کنید».
کوپر پیشنهاد میکند: «بهجای فهرست کردن چیزهایی که دوست ندارید یا دادن پاسخهای دفاعی، در مورد خواستههای یکدیگر کنجکاو باشید.»
۶- از «خواب زمستانی جنسی» نیز دوری نکنید
در زمانهای خاصی از زندگی، رابطه جنسی ممکن است برای یک یا هر دو شریک در اولویت نباشد. باید بدانید این اتفاق دورهای، میتواند کاملا طبیعی باشد.
دیکسون میگوید: «گاهی اوقات باید تشخیص دهیم که در یک دوره خواب زمستانی جنسی هستیم. بنابراین منطقی است که تمایل جنسی نداشته باشیم.»
به گفته او، ممکن است تمایلات جنسی ما در دوره جدیدی از زندگی متفاوت باشد؛ برای مثال پس از بچهدار شدن.
اگر این اتفاق به نظرتان آشنا میرسد، بپذیرید که رابطه جنسی ممکن است برای مدتی در سکون باشد اما در نهایت دوباره بیدار میشود.

۷- فقط روی ارضا شدن تمرکز نکنید
ما نباید به ارضا شدن بهعنوان اوج لذت جنسی نگاه کنیم.
کوپر می گوید: «روی صرف کمی زمان برای کشف همدیگر به صورت اروتیک تمرکز کنید. حتی اگر فقط ۱۵ دقیقه وقت دارید با استفاده از تکنیکهایی مانند ماساژ، مناطق اروژنیک شریک زندگی خود را ترسیم کنید.»
دیکسون پیشنهاد میکند که زمان با هم بودن را بهعنوان فهرستی از گزینههای بدون برنامه و انتظار ببینیم: «برخوردهای صمیمی ممکن است فقط در آغوش گرفتن روی کاناپه یا بوسیدن گردن و احساس کمی برانگیختگی، تا داشتن یک رابطه کامل باشد.»
۸- ترس را احساس کنید، به هر حال معاشقه کنید
دیکسون میگوید: «سرمایهگذاریهای کوچکی از صمیمیت را بهطور فعال در سرتاسر رابطه خود داشته باشید تا وقتی شریک زندگیتان به سمت شما میآید احساس غریبگی نکنید.»
این سرمایهگذاریها میتواند یک بوسه طولانی قبل از کار یا تعریفی از این باشد که او چقدر جذاب به نظر میرسد.
مهمترین چیز این است که قصد خودمان را از این رفتارها به شریکمان منتقل کنیم. به او این پیام را برسانیم که او را میخواهیم.
کوپر پیشنهاد میکند: «آنچه را که میخواهید، واضحتر نشان دهید! پیامهای عاشقانه و شهوانی یا یادداشتهای صوتی برای شریک زندگیتان ارسال کنید. ممکن است این همان چیزی بوده باشد که شما برای بازگرداندن صمیمیت در رابطه با شریک خود به آن نیاز داشتهاید.»


سیانان پیش از این در گزارشی به از سرگیری روابط میان جمهوری اسلامی و عربستان سعودی پرداخته و پیشبینی کرده بود که حکومت ایران ممکن است با قدیمیترین دشمن عرب خود، مصر نیز سازش کند. به نظر میرسد این پیشبینی هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک میشود.
محمدحسین سلطانیفر، رییس دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره به تازگی گفته است: «آنچه در حال حاضر در بحث مذاکرات و روابط دوجانبه دو کشور در جریان است، توافق دو کشور بر ارتقای سطح روابط تا سطح سفیر است. در حال حاضر ما دارای سطح روابط سیاسی با مصر در سطح دفاتر حافظ منافع در تهران و قاهره هستیم و تلاش داریم که این سطح روابط سیاسی تا سطح سفیر ارتقاء یابد.»
ترجمهای از گزارش سیانان را در ادامه میخوانید.
پیوند دو تمدن باستانی
وقتی ولیعهد وقت ایران، محمدرضا پهلوی در روز ۹ فروردین سال ۱۳۱۸ خورشیدی با شاهزاده فوزیه از مصر ازدواج کرد، خاندان سلطنتی دو کشور برجسته خاورمیانه در یک اتحاد استراتژیک در هم آمیخت.
هزاران نفر برای این مراسم در کاخ عبدین قاهره جمع شده بودند. جایی که مراسم عروسی با آتشبازی و رژهای که تمدنهای دو ملت را به نمایش میگذاشت، برگزار شد.
شاهزاده فوزیه، خواهر بزرگ شاه فاروق اول، آخرین پادشاه مصر بود و زمانی که تنها ۱۷ سال داشت، با محمدرضا پهلوی ازدواج کرد که دو سال بعد به سلطنت رسید و شاه ایران شد.
اما این ازدواج پایدار نبود. فوزیه در سال ۱۳۲۴ خورشیدی درخواست طلاق داد و جدایی آنها در سال ۱۳۲۷ از سوی تهران به رسمیت شناخته شد.

۴۰ سال پس از این عروسی، سلسله پهلوی در جریان «انقلاب اسلامی» سرنگون شد و مسیر روابط ایران با کشورهای عربی تغییر یافت؛ به ویژه روابط ایران و مصر که تا همین اواخر در یک سراشیبی قرار داشت.
خصومت ایران با مصر طولانیترین دشمنی دوران معاصر با یک کشور عربی است اما ممکن است به زودی به پایان برسد.
سیانان در گزارش خود با اشاره به عادیسازی روابط جمهوری اسلامی و مصر، تاکید کرد که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حدود سه هفته پیش از انتشار این گزارش، علنا عادیسازی روابط با مصر، پرجمعیتترین کشور عربی را تایید کرده است.
در توییتر رهبر جمهوری اسلامی چنین آمد: «ما در این زمینه مشکلی نداریم.»
گزارشها از تنشزدایی احتمالی بین دو کشور پس از سفر سلطان هیثم بن طارق، پادشاه عمان در دو ماه گذشته به هر دو کشور ایران و مصر منتشر شدند و رسانهها از سلطان عمان به عنوان میانجی یک آشتی نام بردند.
اظهارات اخیر خامنهای در حالی است که عربستان سعودی نیز پس از نزدیک به هشت سال توقف روابط دیپلماتیک، روابط خود را با ایران از سر گرفته و به تازگی سفارت و کنسولگری ایران نیز در عربستان سعودی بازگشایی شده است.
یک محقق بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل در لندن به سیانان گفت: «ایران همیشه به دنبال همکاری بیشتر در منطقه عربی است. عادیسازی روابط با مصر که بهطور سنتی متحد ایالات متحده بوده، برای تهران مانند یک غنیمت است.»
غنیمتی برای تهران
در حال حاضر «منطقه» شاهد مجموعهای از عادیسازی روابط بین کشورهایی است که زمانی با یکدیگر در تضاد بودند. جدای از عربستان سعودی و ایران، مصر با ترکیه و قطر آشتی کرده است. اتحادیه عرب نیز چند هفته پیش و پس از حدود یک دهه انزوا، از بازگشت سوریه به عنوان عضو استقبال کرد.
تحلیلگران میگویند اگرچه روند عادیسازی روابط ایران با مصر چندان دشوار به نظر نمیرسد اما همچنان ممکن است با پیچیدگیهایی همراه باشد زیرا تاریخ هر دو کشور با خاطراتی ناخوشایند همراه است.
روابط مصر و ایران قبل از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شاهد تنشهایی بود اما با شروع حکومت روحانیون در تهران، این روابط تغییری ناگهانی پیدا کرد.
جمال عبدالناصر که در سال ۱۳۴۶ شکست سختی را از اسرائیل متحمل شده بود، با یک شاه ایرانی که با دولت یهود دوست بود، اختلاف داشت. روابط بین قاهره و تهران پس از مرگ ناصر بهبود یافت زیرا رییسجمهوری، انور سادات، به دنبال ارتباط با شاه بود.
اندکی بعد اما حکومت پهلوی که از سال ۱۳۲۰ خورشیدی بر ایران حاکم بود، در جریان انقلاب اسلامی سرنگون شد و این مصر بود که به شاه پناه داد و باعث خشم حاکمان جدید تهران شد.
شاه تا زمان مرگش در سال ۱۳۵۹ و در ۶۰ سالگی در قاهره زندگی کرد و در کنار ارگ این شهر، در مسجد رفاعی که ملک فاروق نیز در آن مدفون است به خاک سپرده و زیارتگاهی برای او ساخته شد.
سادات یک سال بعد و در تاریخ ۱۴ مهر سال ۱۳۶۰ خورشیدی به دست یکی از افسران ارتش مصر به نام خالد اسلامبولی ترور شد.
اسلامبولی از مخالفان امضای معاهده صلح کمپ دیوید با اسرائیل به وسیله رییسجمهوری مصر در سال ۱۳۵۸ بود.
جمهوری اسلامی خیابانی را در پایتخت به نام قاتل سادات نامگذاری کرد.
ارزش نمادگرایی تاریخی
با گذشت سالها، مصر و ایران تمایل چندانی برای آشتی با یکدیگر نشان ندادند. روابط تا حدی در زمان حسنی مبارک، رییسجمهوری سابق مصر و زمانی که کاردار بین دو کشور رد و بدل شد، بهبود یافت اما هرگز به سطح معرفی سفیر نرسید.
در سال ۱۳۸۳، نام خیابان خالد اسلامبولی تهران به «انتفاضه» تغییر یافت که به قیام فلسطینیان علیه اسرائیل اشاره داشت اما همچنان تلاشها برای عادیسازی روابط با مصر شکست خورد تا زمانی که قیامهای «بهار عربی» در سال ۱۳۹۰ منجر به سرنگونی مبارک و ایجاد دولتی جدید در مصر تحت رهبری اخوانالمسلمین شد.
در آن زمان امید جدیدی برای تمایل به اصلاح روابط با ایران به وجود آمد. محمد مرسی، رییسجمهوری اسلامگرای مصر در سال ۱۳۹۱ برای شرکت در نشست سران جنبش عدم تعهد به تهران سفر کرد اما پس از یک سال در دست داشتن قدرت، در کودتایی به رهبری عبدالفتاح السیسی، رییسجمهوری کنونی مصر، سرنگون شد.

مخالفت اسرائیل
یکی از کشورهای منطقه که مصالحه ایران و مصر را به نفع خود نمیداند، اسرائیل است.
توافقنامه ابراهیم مجموعهای از قراردادهای عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی است که در سال ۱۳۹۹ امضا شد.
اسرائیل امیدوار است این توافقنامه منجر به یکپارچگی کامل در منطقه شود؛ هر چند اکثر کشورهای عربی همچنان با به رسمیت شناختن اسرائیل مخالفت میکنند.
با این حال به نظر میرسد تنشزدایی مصری-ایرانی در نهایت تاثیری اندک فراتر از جنبه نمادگرایی آن خواهد داشت.
همانطور که هلیر از بنیاد کارنگی گفته است عدم عادیسازی روابط بین ایران و مصر تاثیر مهمی به دنبال نداشته است: «من گمان میکنم از سرگیری مجدد این روابط نیز معنی چندانی نخواهد داشت.»


دههها تلاش دانشمندان برای درمان سرطان، امروز به نقطه عطف خود رسیده است. آسوشیتدپرس گزارشی منتشر کرده که در آن پژوهشگران میگویند دور نیست آن روزی که بتوان این بیماری را تنها با تزریق یک یا چند «واکسن» مهار کرد.
از نزدیک گردآبی را دیدم که با بیرحمی آرزوها را میبلعید و اطرافیان را با احساس کرختی و ناتوانی تنها میگذاشت. بعضی وقتها بازیاش میگرفت؛ یا شاید این او بود که میتوانست با تمام وجود، بیماری را پس بزند، چون عاشق زندگی کردن بود ....
آخرین باری که او را دیدم از یادم نخواهد رفت. چشمانی پر امید میان چهره نحیفی که با وجود چهار سال مبارزه با بیماری، همچنان میدرخشید. برنامه زیادی برای سال جدید داشت. چون عجله داشتم، مکالمهمان نصفه ماند اما هنوز هم نمیتوانم آن لحظه را فراموش کنم ...
گفتم: «چهارشنبهسوری میبینمت!»
اما او دقیقا همان روز از بین ما رفت. او در نهایت تسلیم شد ....

واکسنهایی برای درمان و جلوگیری از بازگشت سرطان
اینک گام نوینی در درمان سرطان برداشته شده که میتواند با تزریق واکسن، تومورها را کوچک کرده و از بازگشت مجدد آنها جلوگیری کند.
پس از دههها تلاش در زمینه درمان سرطان، دانشمندان میگویند تحقیقاتشان به نقطه عطفی رسیده است و بسیاری از آنها پیشبینی میکنند طی پنج سال آینده، واکسنهای بیشتری تولید شود.
این واکسنها مانند نمونههای سنتی نیستند که از بروز بیماری جلوگیری کنند بلکه عملکردشان برای کوچک کردن تومورها و جلوگیری از اوجگیری دوباره سرطان است. اهداف این درمانهای آزمایشی هم شامل سرطان سینه، ریه و سرطانهای بسیار کشنده پوست و لوزالمعده میشود.
دکتر جیمز گولی، مسوول تیم توسعه تحقیقات در درمانهای ایمنی، از جمله واکسنهای درمان سرطان در موسسه ملی سرطان میگوید: «ما در حال تلاش روی عملی کردن درمان سرطان بهوسیله واکسن و تحقیق در زمینه بهبود عملکرد آنها هستیم.»

واکسنها چگونه عمل میکنند؟
دانشمندان بیش از هر زمان دیگری میدانند چگونه سلولهای سرطانی از سیستم ایمنی بدن پنهان میشوند. واکسنهای سرطان، مانند سایر روشهای ایمنیدرمانی، سیستم ایمنی بدن را برای یافتن و از بین بردن سلولهای سرطانی تقویت میکنند. برخی از واکسنهای جدید از mRNA استفاده میکنند که برای درمان سرطان ساخته شد اما اولین بار در تولید واکسنهای کووید-۱۹ به کار رفت.
دکتر نورا دیسیس از موسسه واکسن سرطان یو وی مدیسین در سیاتل میگوید: «به منظور نتیجهبخش بودن درمان، واکسن باید به سلولهای تی (T) سیستم ایمنی آموزش دهد تا سلولهای سرطانی را خطرناک تشخیص دهند. پس از آموزش، سلولهای تی میتوانند به هر نقطه از بدن سفر کنند تا خطر را شناسایی و شکار کنند.»
او گفت: «اگر یک سلول تی فعال شده را ببینید، متوجه میشوید اندامی شبیه پا دارند. میتوانید آنها را در حال خزیدن از طریق رگ خونی و حرکت به سمت داخل بافت خطرناک ببینید.»
وجود بیماران داوطلب برای تحقیق بسیار مهم است
کاتلین جید ۵۰ ساله، اواخر فوریه و درست چند هفته قبل از اینکه او و همسرش سیاتل را برای یک سفر ماجراجویانه در سراسر جهان ترک کنند، فهمید که به سرطان سینه مبتلا شده است. او بهجای اینکه با قایق ۴۶ فوتی خود به سمت دریاچه سنت لارنس حرکت کند، روی تخت بیمارستان نشست و منتظر دریافت سومین نوبت واکسن آزمایشی خود شد تا ببیند آیا قبل از جراحی، واکسن تومور او را کوچک میکند یا خیر؟
به گفته جید، حتی اگر شانس کمی وجود داشته باشد، او احساس میکند ارزشش را دارد که ریسک کند.
پیشرفت در زمینه واکسنهای درمان سرطان چالشبرانگیز بوده است. اولین مورد درمان در سال ۲۰۱۰ در ایالات متحده برای درمان سرطان پروستاتی که گسترش یافته بود تایید شد.
برای این کار سلولهای ایمنی خود بیمار در آزمایشگاه پردازش و از طریق تزریق وریدی به بیمار بازگردانده شدند.
اولجا فین، محقق واکسن در دانشکده پزشکی دانشگاه پیتسبورگ میگوید: «تحقیقات اولیه در مورد واکسن سرطان به دلیل اینکه سلولهای سرطانی توانستند از سیستم ایمنی ضعیف بیماران پیشی بگیرند، با شکست مواجه شد.»
فین در ادامه میگوید: «تجربیات آزمایشهایی که شکست خوردند به ما این امکان را دادند که چیزهای زیادی یاد بگیریم.»
او اکنون روی بیماران مبتلا به سرطان در مراحل اولیه متمرکز شده است زیرا واکسنها به درمان سرطانها در مراحل پیشرفته کمک نمیکنند.
گروه او در حال مطالعه نتایج درمان با واکسن روی زنان مبتلا به سرطان پستان کمخطر و غیرتهاجمی به نام «کارسینوم مجرای شیری» است.

دهها سال است واکسن هپاتیت بی از سرطان کبد و واکسن اچپیوی که در سال ۲۰۰۶ معرفی شد، از سرطان دهانه رحم جلوگیری میکنند و در آینده نزدیک واکسنهای بیشتری برای جلوگیری از سرطان تولید خواهند شد.
در فیلادلفیا، دکتر سوزان دمچک، مدیر مرکز بسر در شرکت پن مدیسین ، ۲۸ فرد سالم با جهش ژنتیکی بیآرسیای را بهعنوان داوطلب برای آزمایش واکسن گردآوری کرده است. این جهشهای ژنتیکی خطر ابتلا به سرطان سینه و تخمدان را افزایش میدهند.
آنها در تلاش هستند تا سلولهای غیرطبیعی را خیلی زود و قبل از ایجاد مشکل، از بین ببرند.
سوزان این روند را به هرس کردن دورهای یک باغ یا پاک کردن تخته سفید تشبیه میکند.
دانشمندان دیگری در حال ساخت واکسنهایی برای پیشگیری از بروز سرطان در افراد مبتلا به ندولهای پیش سرطانی ریه و سایر شرایط ارثی هستند که خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهند.
دکتر استیو لیپکین، متخصص ژنتیک پزشکی از ویل کورنل نیویورک، مسوول تیم تولید واکسنهای سرطان، میگوید: «واکسن سرطان تحولی بزرگ و نوین خواهد بود. تیم ما زندگی خود را وقف رسیدن به این دستاورد کرده است.»
افراد مبتلا به بیماری ارثی سندرم لینچ در طول زندگی ۶۰ تا ۸۰ درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان هستند.
دکتر ادواردو ویلار-سانچز از مرکز سرطان امدی اندرسون در هیوستون که مسوول دو مطالعه با بودجه دولتی در مورد واکسن سرطانهای مرتبط با سندرم لینچ است، میگوید: «جذب این افراد برای انجام آزمایش واکسن سرطان بسیار آسان بود چرا که بیماران از این موضوع استقبال میکنند.»
چشم به راه نتایج آزمایشهای آینده
شرکتهای داروسازی مدرنا و مرک بهطور مشترک بر اساس تحقیقات وسیعی که از ابتدای امسال شروع شده است در حال ساخت واکسن mRNA شخصی برای بیماران مبتلا به ملانوما (سرطان پوست) هستند. واکسنها به صورت اختصاصی برای هر بیمار و بر اساس تعداد جهشها در بافت سرطانی آنها ساخته میشوند. واکسنی که به این روش شخصیسازی شده، میتواند سیستم ایمنی بدن را برای جستوجوی اثر انگشت جهش سرطان و کشتن آن سلولها آموزش دهد اما چنین واکسنهایی گران خواهند بود.
دکتر پاتریک اوت از موسسه سرطان دانا-فاربر در بوستون میگوید: «شما اساسا باید هر واکسن را از ابتدا بسازید. اگر این شخصیسازی انجام نشود، احتمالا هزینه تولید واکسن میتواند بسیار کمتر باشد؛ درست مانند تولید واکسن کووید.»
شرکت یو وی مدیسین در حال مطالعه روی تولید واکسنهایی است که برای بسیاری از بیماران و نه فقط یک بیمار، نتیجهبخش باشد. آزمایشاتی هم در مورد درمان سرطان پستان اولیه و پیشرفته، سرطان ریه و سرطان تخمدان در حال انجام است که برخی از نتایج آنها امکان دارد به زودی و در سال آینده منتشر شوند.
تاد پیپر، ۵۶ ساله، اهل حومه سیاتل، در آزمایش واکسنی برای کوچک کردن تومورهای سرطان ریه داوطلب شده است. سرطان او به مغزش سرایت کرده اما او امیدوار است آنقدر عمر کند تا سال آینده فارغالتحصیل شدن دخترش را از دانشکده پرستاری ببیند.
پیپر درباره تصمیم خود برای داوطلب شدن میگوید: «من و سایر افرادی که در شرایط مشابه من هستند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند اما اگر این درمان نتیجهبخش باشد به معنای بهدست آوردن همهچیز است.»
یکی از اولین کسانی که ۱۱ سال پیش واکسن سرطان تخمدان را در یک مطالعه ایمنی درمانی دریافت کرد، جیمی کریس از جزیره مرسر بود.
کریس که در سن ۳۴ سالگی به سرطان پیشرفته تخمدان مبتلا شد، فکر میکرد که در جوانی خواهد مرد. او به همین دلیل وصیتنامهای تنظیم کرد و گردنبند مورد علاقهاش را برای بهترین دوستش به ارث گذاشت. او که اکنون ۵۰ ساله است، هیچ نشانهای از سرطان ندارد و همچنان از گردنبند خودش استفاده میکند.
او میگوید: «مطمئن نیستم که آیا واکسن کمک کرد خوب بشوم یا نه. به هر حال من هنوز اینجا هستم.»


آموزشِ «احساس شرمندگی در طول قاعدگی» تبعیض آشکاری است که طی قرنها به نیمی از جمعیت جهان تحمیل شده است. پس از اینکه اسپانیا بهعنوان اولین کشور اروپایی، قانون حق داشتن مرخصی با حقوق را در دوران قاعدگی تصویب کرد، برخی با آن مخالفت کردند. آیا این قانون نوعی زنستیزی است؟
کیسه آب گرم، انقباضات شدید، احساس ضعف، روزهای بیحوصلگی همراه با درد، روزهایی که هر ماه و برای سالها تکرار میشوند ... چرا زنان مجبور به مخفی کردن روند طبیعی بدن خودشان بهعنوان امری شرمآور هستند؟ چرا با وجود درد و فشار روحی که خارج از کنترل آنها هنگام قاعدگی پیش میآید، باید خجالت بکشند؟
همه ما بهعنوان انسانهای متمدن دوست داریم شخصیت مناسب و برازندهای در اجتماع داشته باشیم و از رفتارهای نابهجا تا حد امکان دوری کنیم. اما آموزشِ «احساس شرمندگی در طول قاعدگی» به زنان و دختران به عنوان یک رفتار پسندیده، تبعیض آشکاری است که به نیمی از جمعیت جهان طی قرنها تحمیل شده است.
پس از اینکه اسپانیا بهعنوان اولین کشور اروپایی، قانون حق داشتن مرخصی با حقوق را در دوران قاعدگی تصویب کرد، برخی مخالفت خود را با این طرح نشان دادند. اما نکته غافلگیرکننده این بود که برخی زنان و از جمله چهرههای مطرح هم، از این اتفاق استقبال نکردند.
آیا با دیدن این واکنشها به این نتیجه نمیرسید که این نوع برخورد نتیجه سالها نگاه نادرست به زنان، زنانگی و مسائل طبیعی حول آفرینش زن باشد؟ طرز فکری که باعث شده برخی از زنان حتی در کشورهای پیشرفته، قاعدگی را یک نقطه ضعف بدانند و راهی جز انکار آن تصور نکنند.
آیا حالا که بعد از سالها مبارزه، قدمهای کوچکی برای درهم شکستن این تابو در محل کار برداشته شده، زنان از ترس از دست دادن شغل خود یا بازماندن از پیشرفتهای شغلی باید با روند طبیعی بدن خود مبارزه کنند و به نوعی دیگر آن را مخفی کنند؟

یکی از زنان مطرح مخالف با این طرح، جنی موری روزنامهنگار، مجری و نویسنده ۷۳ ساله انگلیسی است. روزنامه دیلیمیل نظر او را راجع به تصویب قانونی مشابه برای زنان بریتانیایی جویا شده است.
جنی خطاب به زنان میگوید، این مرخصی ما را دههها به عقب خواهد برد. من از نسل فمینیستهایی هستم که برای از بین بردن باورهای غلط در مورد قاعدگی بسیار سخت تلاش کردند. شاید پاسخ من به این پیشنهاد که زنان بریتانیایی باید از همعصران خود در اسپانیا، اندونزی، کره جنوبی، زامبیا، تایوان و ژاپن پیروی کنند و به آنها حق مرخصی قاعدگی با حقوق بدهند، خوشایند نباشد.
بله بلند بلند فریاد میزنم: «به خاطر خدا، دخترا، مرد باشید!» من میدانم که این اظهارنظر از سوی یک فمینیست تاحدودی نامناسب است، اما همه زنان بیولوژیک از آنچه بهعنوان «نفرین» یاد میشود رنج میبرند.
مردهای بیولوژیک مجبور نیستند هر ماه خونریزی کنند تا توانایی تولید مثل خود را تضمین کنند. آنها از دردهای قاعدگی مکرری که اکثر ما تجربه کردهایم رنج نمیبرند و هرگز ترس پخش شدن لکه ناخوشایند در پشت شلوارشان را تجربه نکردهاند.
از طرف دیگر، نسل من تجربههای زیادی در این مسیر دارد. ما مجبور شدیم با همه مزخرفاتی که ما را فقط برای خانه مناسب میدانست مبارزه کنیم. جایی که بتوانیم با یک کیسه آب گرم روی شکممان و داروهای مسکن خودمان را آرام کنیم و برای همکاران مردی که ممکن است با دیدن خون از هوش بروند، هیچ خطر شرمآوری ایجاد نکنیم.
جنی میگوید با خواندن کتاب «خواجه زن» نوشته ژرمن گریر، یاد گرفتم شجاع باشم و فرضیاتی را به چالش بکشم که جاهطلبیهای هر زن شاغلی را محدود میکند.

توصیه ژرمن این بود که به عملکرد بدنی بسیار مسخره خود افتخار کنیم. دیگر از آنچه مردان بهعنوان سلاحی برای تضعیف زنان استفاده میکنند، شرمنده نباشیم و هر چند روز در ماه را که قاعده میشویم پنهان نکنیم.
همانطور که او گفت، این یک عملکرد طبیعی بدون شرم بدن است. ما هرگز نباید پد بهداشتی را زیر آستین یا کیف دستی پنهان کنیم. ژرمن عقیده داشت، آنها را به نمایش بگذار، اجازه بده در راه دستشویی دیده شوند.
جنی میگوید، هرچه در این مورد بازتر عمل کردم، از طرف همکاران مرد کمتر بیادبی و بداخلاقی دیدم. آنها متوجه شدند زمانی که پریود میشوم نیز بهخوبی توانایی انجام کارهایم را دارم.
نسلهای جوان با غر زدن در مورد دورههای قاعدگی و گُر گرفتگی زنان، آسیبهای وحشتناکی به زندگی کاری زنان وارد میکنند.
نسل من، فمینیستهای موج دوم بسیار سخت تلاش کردند تا افسانههای مربوط به قاعدگی را از بین ببرند. برخی از ما سندرم پیشقاعدگی داشتیم، اما همچنان کارهایمان را با توانایی بالا انجام دادیم.
تعدادی از ما درد عذابآوری را تجربه میکردیم که در آن زمان علت اصلی آن معلوم نبود اما سالها بعد به عنوان «آندومتریوز» تشخیص داده شد. ما برای انجام تحقیقات پزشکی بهتر و کمک به تشخیص مشکلات جدی رحمی جنگیدیم، همه ما تلاش کردیم تا شرایط را برای نسل بعد بهتر کنیم.
احساس میکنم نا امید شدهام. شاید کسانی که در اسپانیا فکر میکنند کارفرمایان باید مرخصی با حقوق برای روزهای قاعدگی ارائه دهند، سعی دارند مهربان و باملاحظه باشند. اما آنها در اشتباه هستند. آنها در حال بازی با همان کلیشههای قدیمی هستند. درحالیکه به نظر میرسد زنان جوان فکر میکنند باید سپاسگزار باشند.
من را بدبین صدا کنید؛ اما به نظر من این، نوعی زنستیزی است.

چه شرکتی فکر میکند این ایده خوبی است که قول بدهد برای یک دوره کوتاه مرخصی ماهانه، حقوق پرداخت کند؟ تعیین دستمزد برای کارهایی که بهطور منظم انجام نشده است، چه نفع اقتصادی دارد؟ وقتی که نتیجه هزینه این سیاست «مهربانانه و متفکرانه» به خانهنشینی برسد.
به نظر شما چه گفتوگوهایی در اتاقهای هیات مدیره در جریان است؟ چیزهایی شبیه به این: «خدایا، این زنان، برای ما خیلی هزینه دارند. مرخصی قاعدگی میخواهند. مرخصی زایمان هم که دارند. اکنون آنها در مورد توجه ویژه برای دوران یائسگی صحبت میکنند. شاید برنامه مالی عاقلانه این باشد که بگذاریم همه آنها به خانه بروند و مردان را استخدام کنیم. آنها این مشکلات را ندارند.»
البته باید بگویم مرخصی زایمان هرگز یک تقاضای غیرمنطقی نبوده و درخواست برای مراقبت از کودک در محل کار نیز چنین نیست. اما در مورد قاعدگی یا یائسگی اینطور نیست.
زن بودن با مرد بودن فرق دارد. مراحل زندگی باروری ما میتواند و اغلب باعث درد میشود، که یک کار فرمای خوب آن را تشخیص میدهد.
در ضمن همه شما خانمهای جوان و میانسال لطفا دست از ناله کردن بردارید. یائسگی و قاعدگی، معلولیت نیستند؛ بله، بدون شرم میگویم: «مرد باش و به کارت ادامه بده!»
با دیدن نظر جنی موری و همفکرانش میتوان گفت راه رسیدن به حقوق برابر و برخورداری از احترام اجتماعی مناسب، همواره مسیر ناهمواری بوده است.
شاید کسانی مثل جنی فراموش کردهاند وقتی خودشان به عنوان زنان جوان در حال مبارزه برای از بین بردن تبعیضهای اجتماعی زاده تفکر نسلهای قبل از خود بودند و یقین داشتند هر زنی شایسته برخورداری از آن حقوق برابر است، با مخالفت قاطعانه برخی از زنان همعصرشان دست و پنجه نرم کردهاند. کسانی که به هزاران دلیل و باور غلط، شرایط موجود را برای خود و سایر زنان کافی میدانستند.
گویی برخی از زنان بدون این که متوجه طرز فکر واپسگرایانه خود باشند، به نوعی و در درجات متفاوت، خود را «سربار مردان» میدانند.
اما نکته امیدوارکننده این است که تعداد بیشماری از زنان و دختران نسل جدید در سراسر دنیا به حقوق خود آگاه بوده و برای به دست آوردن آن در حال مبارزه هستند. حتی اگر این مبارزه به اندازه قدمهای کوچک در محیط خانواده باشد. زیرا عدالتخواهی یک حرکت پیوسته و رو به جلوست.

وبسایت کانورسیشن در مقالهای به تحقیقی جدید پرداخته که در آن پژوهشگران با الهام از تار تنیدن عنکبوت، به درمان بیماریهای زوال عصبی در انسان، از جمله آلزایمر امید پیدا کردهاند.
واقعا باید به حال عنکبوت غبطه خورد! فکر کنید بتوانید با تنیدن تار از اینسو به آنسو تاب بخورید و هر وقت نیاز به استراحت داشتید، روی تارهایی با آن جنس مرغوب که مثل یک ننوی محکم و بادوام است دراز بکشید!
اما خصوصیات شگفتیآور تار عنکبوت فقط به این تصورات زیبا خلاصه نمیشود بلکه باعث شده دانشمندان دههها روی اسرار آن متمرکز باشند.
اگر محققان بتوانند اسرار این چنین تار تنیدن ماهرانه عنکبوت را پیدا کنند، میتوانند تارهایی مصنوعی تولید کنند که به کار طیفی از تحقیقات پرشکی بیاید. مثلا، تار مصنوعی میتواند اعصابی که مغزمان را به عملکرد دست و پایمان مرتبط میکند، بازسازی کرده یا مولکولهای دارو را مستقیما به سلولها برسانند.

تار عنکبوت از پروتئینی به نام «اسپیدروئین» درست میشود که عنکبوت آن را در غدهای در شکمش ذخیره میکند. برای تنیدن رشتههای مختلف، انواع مختلف اسپیدروئین وجود دارد که عنکبوت همه آنها را مثل مایعی با جنسی مثل قطره روغن، در شکمش انباشته میکند.
اما یکی از سوالاتی که همچنان ذهن دانشمندان را درگیر کرده این است که عنکبوت چطور این مایع روغنمانند را به تار تبدیل میکند؟
تار تنیدن عنکبوت
ترفندی که عنکبوت به کار میبندد تا با آن فرز و چابک تار بتند، میتواند به محققان در ساخت یک تار مصنوعی کمک کند یا حتی سرآغاز پیدا کردن راهی نو برای فرآیند تار تنیدن باشد.
یک سرنخ اصلی از اینکه عنکبوت چطور قطرات را به تار و پود تبدیل میکند، در یک تحقیق درباره بیماری آلزایمر و پارکینسون در انسان پیدا شد.
در این پژوهش مشخص شد پروتئینهایی مانند «آلفا-سینوکلئین» و «تاو» که در به وجود آمدن بیماری آلزایمر دخالت دارند، در داخل سلولهای بدن انسان، شبیه قطرات کوچک روغنمانند هستند.
تاو، پروتئینی است که وظیفه پایداری و تثبیت ساختار سلولهای عصبی (نورونها) را در مغز دارد.
این ساختار داخلی، شکلی مانند لوله، موسوم به ریزلوله دارد که مواد مغذی و دیگر مواد حیاتی با عبور از آن، به قسمتهای مختلف نورون میرسند.
اما در بیماری آلزایمر، نوعی غیرطبیعی از پروتئین تاو در سلول انباشته میشود که خود را به نمونههای عادی آویزان میکند و باعث میشود رشتهها تبدیل به کلاف شوند.
آلفا-سینوکلئین هم در سلولهای عصبی تولیدکننده دوپامین به تعداد زیادی وجود دارد و جالب اینکه اشکال غیرطبیعی آن نیز با بیماری پارکینسون مرتبط است.

اگر این رشتههای پروتئینی در بدن انسان، مانند رشتههای ماکارونی در یک بشقاب درهم بپیچند، به قطرات پروتئینی روغنمانندی تبدیل میشوند.
در ابتدا، این پروتئینهای درهمتنیده مانند اسپیدروئین، منعطف هستند و کش میآیند اما اگر پروتئینها در هم گره خورده باقی بمانند، به هم میچسبند و در نتیجه شکلشان تغییر کرده و مانند یک کلاف، با تار و پودی سخت و غیرقابل انعطاف میشوند.
این نوع از درهمتنیدگی برای سلول انسان سمی است و مشابه آن در بیماریهای زوال عصبی مانند آلزایمر اتفاق میافتد.
با این حال اسپیدروئین هم میتواند قطراتی تشکیل دهد؛ آگاهی از چنین موردی بود که پژوهشگران را بر آن داشت تا ببینند آیا همان سازوکاری که سبب ایجاد بیماریهای زوال عصبی در انسان میشود، میتواند کاری کند که عنکبوت، اسپیدروئین مایع را به تار و پود سخت تبدیل کند یا نه؟
عنکبوتها پنبه را رشته میکنند
با تمام این مشاهدات، محققان همچنان به پژوهش بیشتری برای فهم اینکه این قطرات پروتئین چطور به کار تار تنیدن عنکبوت میآید نیاز داشتند.
تحقیقات پیشین نشان داده بود که ساختار اسپیدروئین متشکل از بخشهای مختلفی است که کارکردهای متفاوتی دارند.
پژوهشگران دریافتند که دُم پروتئین اسپیدروئین، موسوم به پایانه سی، میتواند در تلاقی با اسید، به تار و پود تبدیل شود. پس پروتئین اسپیدروئینی تولید کردند که فقط پایانه سی داشت تا ببینند آیا میتوان با آن تار و پود به وجود آورد؟
محققان برای تبدیل پروتئینها به قطره از فسفات استفاده کردند اما پروتئینها فورا به رشتههای سخت تبدیل شدند. گرچه وقتی بدون تبدیل آن به قطره، اسید را به رشتههای پروتئینی اضافه کردند، شکل گرفتن تار بسیار بیشتر طول کشید. اتفاقی که درست هم به نظر میرسید.
چون مولکولهای اسپیدروئین باید بتوانند هنگام شکل گرفتن تار یکدیگر را پیدا کنند، درهم تنیدن اسپیدروئین مانند رشتههای اسپاگتی، باعث میشود کلاف خیلی سریع به رشته تبدیل شود.
چنین یافتهای نشان میدهد راز تار تنیدن تند و سریع عنکبوت و بستن تار بادوام و محکم او چیست. همچنین ثابت میکند که طبیعت هم دقیقا همان سازوکار را به کار میگیرد تا پروتئینهای موجود در مغز را سمی ساخته یا یکی از شگفتیآورترین ساختارهای آنها را بنا کند.
پژوهشگران امیدوارند شباهت غریب بین تار تنیدن عنکبوت و به وجود آمدن رشتههای سمی در سلول بدن انسان، روزی راهگشای کشف راه درمان بیماریهای زوال عصبی از جمله آلزایمر شود. در این صورت آنها میتوانند از تحقیقات خود برای جلوگیری از در هم گره خوردن پروتئینها در بدن انسان و تبدیل شدنشان به رشتههایی سمی برای سلولها استفاده کنند.
اگر عنکبوتها خوب بلدند چطور پروتئین چسبناک خود را مهار کنند، ما انسانها هم قاعدتا باید بتوانیم!
