وزارت نیرو، با نقش کلیدی و تقریبا انحصاری درمدیریت و تملک منابع آب و انرژی، یکی از وزارتخانههای بسیار مهم در تخصیص بودجه و مالکیت بر زیرسازهای عمرانی و صنعتی درآمدزاست.
وزارت نیرو همچنین به خاطر داشتن تضاد منافع با شماری دیگر از وازتخانهها و همزمان نقش مهم در پیشبرد اسناد بالادستی توسعه اهمیت بهسزایی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور دارد.
در فقدان برنامه برای همکاری مشترک و پایدار میان وزارت نیرو با سایر وزارتخانهها، مشکلات این حوزه به مراتب تشدید شده است. برای نمونه،در برنامههای دورهای وزارت نیرو در موضوع مدیریت و کنترل مصرف و زیرسازهای تولید انرژی و بازچرخانی آب، برای وزارت صمت و کشاورزی سهم و وظیفهای در نظر گرفته نشده است.
در همه این سالها، وزرای نیرو برای تحقق حقابههای مشترک با همسایگان مرزی در سیاست خارجی و مسائل محیط زیستی در داخل، درارتباط با وزارت امور خارجه و سازمان محیط زیست بسیارمنفعل و آسیبرسان عمل کردهاند.
هنوزهیچ پروتکل وهمکاری میان وزارت کار و وزارت نیرو برای سامان دادن این همه کشاورز و کارگر که کار خود را در بحرانهای ناشی از کمبود آب و انرژی از دست دادهاند وجود ندارد.
وزارت نیرو هیچ استراتژی روشنی برای سازگاری با کمآبی و تغییراقلیم ندارد و هنوز مشخص نیست ساعتها جلسه و گزارش مدیریتهای استانی برای برنامه سازگای با کمآبی چه کارکرد و نتایجی داشته است. ایستادن جمهوری اسلامی در میان ۵ کشور انتهای لیست جهان در مدیریت تغییر اقلیم نشان میدهد که ایران برای بحرانهای جدی پیش رو نقشه راه روشنی ندارد.
به گواهی گزارشهای نهادهای معتبر بینالمللی، آسیب تغییراقلیم و گرمایش جهانی ایران را چند برابر سایر نقاط دنیا و حتی خاورمیانه درگیرهزینههای سنگین انسانی و اقتصادی خواهد کرد.
ظرفیت تولید در برخی مجموعههای صنعتی در سالهای اخیر حتی تا بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته است. کشاورزان از قطع مدام آب و انرژی بسیار متضرر شدهاند و موج گستردهای از اعتراضات به این وضعیت شکل گرفته است. بنا به آمار داخلی، هر دو دقیقه یک فرد روستایی در ایران، کشاورزی را رها میکند.
در همین ۳ ماهی که در ایران دولتی به شکل عملی در بر سر کار نبود ایران درگیر بحرانهای جدی قطع آب و برق حتی در کلانشهرها، سیل و آبگرفتگی و خسارت ناشی از آن در استانهای مختلف، آتشسوزیهای گسترده در جنگلهای زاگرس و آغاز به کار پروژههای تازه سدسازی و انتقال آب علیرغم تخلفات قانونی آشکار بوده است.
فروش و قطعهبندی بیابانها برای تاسیس مزارع خورشیدی و حصول انرژی تجدیدپذیرو اصرار پرهزینه بر انرژی هستهای که ایران عملا به آن نیازی ندارد اما با ضررهای بسیار همچنان دنبال میشود در حالی است که حتی پالایشگاهها و صنایع مادر ظرفیت تامین ابتداییترین نیاز خود در تامین آب و انرژی با قیمت عادلانه را ندارند.