نظرسنجی هاروارد-هریس: اکثر آمریکاییها از حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران حمایت میکنند
براساس نتایج یک نظرسنجی که از سوی دانشگاه هاروارد و موسسه نظرسنجی هریس انجام گرفته است، اکثریت قاطع کسانی که در این نظرسنجی شرکت کردهاند خواهان اجرای حملات پیشگیرانه علیه تاسیسات هستهای ایران، اخراج دائمی حماس از غزه و حمایت از عملیات نظامی اسرائیل علیه این گروه هستند.
وبسایت خبری تایمز اسرائیل به نقل از یک مقام امنیتی این کشور گزارش داد حماس پیکر چهار گروگان اسرائیلی را به مسئولان صلیب سرخ تحویل داده است. قرار است در مقابل اسرائیل صدها زندانی فلسطینی را آزاد کند
این مقام اسرائیلی افزود تابوتهای آنها در حال انتقال به گذرگاه کرم شالوم در مرز نوار غزه است تا به ارتش اسرائیل تحویل شود.
بر اساس گزارشها، اسرائیل روند شناسایی و احراز هویت اجساد را در منطقه مرزی با غزه انجام خواهد داد تا مشخص شود که آیا حماس گروگانها را مطابق تعهدات خود تحویل داده است یا خیر.
پیش از این، تحویل پیکر یک گروگان زن اسرائیلی با نام شیری بیباس از سوی حماس با حواشی فراوانی همراه شده بود.
اسرائیل سوم اسفند حماس را متهم کرد که جنازه دیگری را به جای پیکر بیباس تحویل داده است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در همین رابطه به حماس هشدار داد بهای این اقدام خود را پرداخت خواهد کرد.
در نهایت، پیکر بیباس پس از کش و قوسهای فراوان به اسرائیل تحویل داده شد.
پس از ماهها رایزنیهای بینالمللی و با میانجیگری مصر، قطر و آمریکا، اسرائیل و حماس ۲۶ دی برای برقراری یک آتشبس سهمرحلهای در غزه به توافق دست یافتند.
مرحله نخست این توافق که شش هفته به طول خواهد انجامید، از ۳۰ دی به اجرا درآمد.
تایمز اسرائیل در ادامه گزارش خود نوشت صدها زندانی فلسطینی در نیمه شب ۹ اسفند در چارچوب توافق آتشبس آزاد میشوند.
به گزارش این رسانه، از مجموع ۱۵۱ «زندانی امنیتی»، ۹۷ نفر راهی تبعید خواهند شد و ۱۲ تن به نوار غزه انتقال مییابند.
رسانههای عربی نیز گزارش دادند ۳۷ زندانی فلسطینی به کرانه باختری رود اردن بازگشتند و مورد استقبال ساکنان این منطقه واقع شدند.
۴۶۷ زندانی فلسطینی دیگر نیز به نوار غزه باز میگردند که در میان آنان یک زن و ۲۳ فرد زیر سن قانونی دیده میشوند.
استقبال از زندانیان فلسطینی در رامالله در کرانه باختری، ۹ اسفند
اعضای حماس ۱۵ مهر سال گذشته (هفتم اکتبر ۲۰۲۳) با حمله به جنوب اسرائیل حدود هزار و ۲۰۰ نفر را کُشتند و بیش از ۲۵۰ تن را به گروگان گرفتند.
اسرائیل در واکنش به این تهاجم، عملیات نظامی گستردهای را در نوار غزه آغاز کرد که بنا بر اعلام وزارت بهداشت حماس، بیش از ۴۸ هزار کشته و ۱۱۱ هزار زخمی بر جای گذاشت.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نسبت به پیشرفت فزاینده برنامه هستهای جمهوری اسلامی هشدار داد و گفت با این روند، «مشکل نهتنها کوچکتر نمیشود، بلکه بزرگتر خواهد شد».
گروسی، چهارشنبه هشتم اسفند، در مصاحبه با روزنامه والاستریت ژورنال اعلام کرد تاکنون هیچ تماس مستقیمی با دولت دونالد ترامپ درباره پرونده هستهای حکومت ایران نداشته، اما امیدوار است این روند بهزودی تغییر کند.
او از برخی اظهارات ترامپ در حمایت از دستیابی به توافقی با تهران استقبال کرد و افزود: «میدانم که ایرانیها نیز خواهان نوعی توافق هستند.»
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش تازه خود که هشتم اسفند منتشر شد، هشدار داد جمهوری اسلامی در سه ماه گذشته بهطور قابلتوجهی ذخایر اورانیوم با غنای بالای خود را افزایش داده است و در صورت ادامه این روند، ذخایر اورانیوم ایران میتواند بهطور نظری برای ساخت شش بمب هستهای کافی باشد.
گروسی گفتوگوهای پشتپرده میان تهران و واشینگتن را رد کرد و گفت «برداشت جدی» او این است که «هیچ کانال پشتپردهای» میان دو طرف فعال نیست.
مایک والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، ۲۸ بهمن اعلام کرد ترامپ تنها به شرطی مایل به مذاکره با جمهوری اسلامی است که تهران بهطور کامل برنامه هستهای خود را کنار بگذارد.
یک مقام ارشد اروپایی ۲۷ بهمن از گفتوگوهای محرمانه میان تهران و واشینگتن خبر داد و اعلام کرد جمهوری اسلامی هرگونه توافقی را که شامل رفع تحریمها باشد، خواهد پذیرفت.
مدیرکل آژانس بینالمللی در ادامه مصاحبه خود با وال استریت ژورنال، به موضوع کد ۳.۱ تعهدات پادمانی جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: «نمیتوان احتمال ساخت تاسیسات جدید در ایران را رد کرد.»
بر اساس این کد، حکومت ایران موظف است ساخت هرگونه تاسیسات هستهای جدید را به آژانس اعلام کند.
گروسی زمان دقیق انتشار گزارش جامع خود درباره پرونده هستهای جمهوری اسلامی را اعلام نکرد و تنها گفت «انتظار میرود» این گزارش پیش از ماه ژوئن (قبل از ۱۰ خرداد ۱۴۰۴) منتشر شود.
شورای حکام آژانس بینالمللی اول آذر به پیشنهاد بریتانیا، فرانسه و آلمان، قطعنامهای علیه برنامه هستهای حکومت ایران به تصویب رساند و بر لزوم همکاری فوری تهران با آژانس تاکید کرد.
در این قطعنامه همچنین از مدیر کل آژانس خواسته شد گزارشی جامع از روند برنامه هستهای حکومت ایران تهیه کند.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که در حمله هوایی خود به شمال لبنان، یکی از اعضای کلیدی واحد ۴۴۰۰ حزبالله را که مسئول انتقال و قاچاق تسلیحات ایرانی به لبنان بود، هدف قرار داده و کشته است.
این حمله در منطقه القصیر در شمال لبنان انجام شد. بهگفته ارتش اسرائیل، هدف این عملیات کسی بود که بارها توافق آتشبس را نقض کرده بود و «در قاچاق سلاح به گروه تروریستی حزبالله» نقش داشت.
ارتش اسرائیل در بیانیهای اعلام کرد که این عضو حزبالله هنگام برنامهریزی برای قاچاق بیشتر تسلیحات هدف قرار گرفت.
در هفتههای اخیر، ارتش اسرائیل چندین بار مواضع حزبالله را در مناطق مرزی سوریه و لبنان هدف حملات هوایی قرار داده است.
به گفته ارتش، واحد ۴۴۰۰ حزبالله همچنان به قاچاق تسلیحات به این گروه ادامه میدهد، اقدامی که از نظر اسرائیل، تهدیدی مستقیم برای امنیت این کشور محسوب میشود.
خبرگزاری ملی لبنان نیز، چهارشنبه هشت اسفند، گزارش داد که یک پهپاد اسرائیلی یک خودرو را در جاده «هرمل-القصیر» هدف قرار داد. براساس این گزارش، در این حمله یک نفر کشته و یک نفر زخمی شد.
این حمله یک روز پس از آن انجام شد که اسرائیل عملیاتی مشابه را در منطقه جنتا در شرق لبنان اجرا کرد. طبق گزارش رسانههای لبنانی، در آن حمله نیز دو نفر کشته شدند.
ارتش اسرائیل تایید کرد نیروهای اطلاعاتی اسرائیل سهشنبه هفت اسفند، پس از آنکه متوجه فعالیت این افراد در یک تاسیسات تولید و ذخیرهسازی سلاح استراتژیک متعلق به حزبالله شدند، اعضای حزبالله را هدف قرار دادند.
نقض آتشبس از سوی حزبالله
بهگفته ارتش اسرائیل، فعالیت نیروهای حزبالله در آن تاسیسات، نقض آشکار توافق آتشبس میان اسرائیل و لبنان بوده است.
طبق گزارش رسانههای رسمی لبنان، حمله پهپادی اسرائیل در شرق این کشور دستکم دو کشته و دو زخمی برجای گذاشت.
خبرگزاری رسمی لبنان اعلام کرد:«یک پهپاد دشمن، حملهای هوایی به شهرک شعرا در نزدیکی رشتهکوههای شرقی لبنان انجام داد که به کشته شدن دو نفر و زخمی شدن دو نفر دیگر منجر شد.»
اسرائیل و حزبالله؛ از درگیری تا آتشبس
گروه حزبالله لبنان، که تحت حمایت جمهوری اسلامی است، از هشت اکتبر ۲۰۲۳، یعنی یک روز پس از حمله گسترده گروه حماس به جنوب اسرائیل، حملات خود را به مرزهای اسرائیل آغاز کرد. در حمله اولیه حماس به اسرائیل، حدود ۱۲۰۰ نفر کشته و ۲۵۱ نفر گروگان گرفته شدند.
حملات موشکی و پهپادی حزبالله منجر به تخلیه ۶۰ هزار نفر از ساکنان مناطق شمالی اسرائیل شد، دهها کشته برجای گذاشت و خسارات زیادی به زیرساختها وارد کرد. در پاسخ، اسرائیل حملات هوایی گستردهای علیه حزبالله انجام داد و تا سپتامبر، این درگیریها به جنگی تمامعیار تبدیل شد که در آن اسرائیل بسیاری از رهبران و ذخایر تسلیحاتی حزبالله را نابود کرد.
این جنگ سرانجام در اواخر نوامبر و با یک آتشبس پایان یافت، اما از آن هنگام دو طرف یکدیگر را به نقض این توافق متهم میکنند.
طبق توافق آتشبس که در ۲۷ نوامبر نهایی شد، قرار بود نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان خارج شوند و حزبالله نیز به آسوی رود لتانی عقبنشینی کند و هیچ حضور در نزدیکی مرز لبنان و اسرائیل نداشته باشد.
با این حال، اسرائیل هنوز نیروهای خود را در پنج نقطه استراتژیک که از نظر نظامی حیاتی هستند، حفظ کرده است و تنشها در این منطقه همچنان ادامه دارد.
این روزها بسیاری در ایران بر این باورند که جنگ دم در ایران ایستاده است. این باور اگرچه در میان برخی تحلیلگران سیاسی از ۷ اکتبر به وجود آمده بود اما زمانی جدیتر شد که دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا در مصاحبهای گفت جمهوریاسلامی با بمباران نظامی یا توافق مکتوب متوقف میشود.
ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز اعلام کرد: «راه برای متوقف کردن آنها [مقامات جمهوری اسلامی] وجود دارد: یا با بمباران نظامی یا از طریق یک توافق مکتوب. فکر میکنم ایران بهشدت نگران و وحشتزده است، زیرا توان دفاعی آنها تقریبا از بین رفته است.»
این اظهارات در حالی مطرح شد که مقامات جمهوری اسلامی بارها تاکید کردهاند که حاضر به مذاکره با آمریکا نیستند و با تاکید موکدی مسیر «مقاومت» را انتخاب کردهاند. از ۱۹ بهمن، یعنی از زمان مخالفت علنی سیدعلی خامنهای با مذاکره، مقامات جمهوری اسلامی بارها از احتمال جنگ و آمادگی خود برای چنین رویدادی سخن گفتهاند.
علاوه بر افزایش چشمگیر حضور نظامیان در رسانهها، واژگان امنیتی نیز در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی پررنگتر شده است. تاکید مداوم بر جنگ، نه صرفا بهعنوان یک خطر قریبالوقوع، بلکه بهعنوان ابزاری سیاسی و راهبردی به کار گرفته میشود. ابزاری که به حکومت امکان میدهد فضای امنیتی را تشدید کند و اعتراضات مردمی را در سایه تهدید خارجی سرکوب کند.
جنگ ابزاری برای دفاع و تهدید
در سخنان مقامات جمهوری اسلامی، تاکید بر جنگ یا نمادهای آن، کارکرد خارجی دارد. یعنی آنها، شاید به دلیل ترس از وقوع جنگ میخواهند طرف مقابل خود را تهدید کنند. در کلام مقامات، اسرائیل و کشورهای منطقه، بهویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، بارها مورد تهدید قرار گرفتهاند. چنان که امیرعلی حاجیزاده، فرمانده هوا فضای سپاه میگوید اگر مراکز هستهای ما را بزنند، «آتشی در منطقه بهپا خواهد شد که ابعاد آن قابل محاسبه نیست.»
ابراهیم جباری، مشاور فرمانده سپاه، نیز با زبانی شدیدتر اعلام کرده است: «عملیات وعده صادق ۳ به جا و به موقع، به اندازه و به وسعت نابودی اسرائیل و شخم زدن تلآویو و حیفا انجام خواهد شد.»
این تهدیدات با رونماییهای تسلیحاتی و برگزاری رزمایشهای نظامی همراه است. بر اساس گزارش فایننشیال تایمز ، ایران در ماههای اخیر تعداد رزمایشهای نظامی خود را تقریبا دو برابر کرده است. این رزمایشها در مناطق غربی و جنوبی کشور، از جمله در نزدیکی تاسیسات هستهای نطنز و تنگه هرمز برگزار شدهاند.
جمهوری اسلامی، با این اقدامات میخواهد همزمان با نشان دادن قدرت موشکی و تهاجمی بر قدرت تدافعی خود نیز تاکید کند. رهبر جمهوری اسلامی اخیرا در سخنانی اعلام کرده است که ایران از نظر دفاعی در سطحی قرار دارد که «نگرانی از تهدید سختافزاری دشمن وجود ندارد.»
اینگونه سخنان را میتوان بخشی از راهبرد جنگ روانی جمهوری اسلامی دانست؛ هدف نهتنها ایجاد بازدارندگی در برابر اسرائیل و آمریکا، بلکه مدیریت افکار عمومی در داخل کشور است. در شرایطی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی افزایش یافته، ایجاد یک فضای تهدید خارجی، راهی برای انحراف توجه مردم از بحرانهای داخلی است.
جنگ، ابزاری برای کنترل
فارغ از اینکه مقامات جمهوری اسلامی جنگ را بهعنوان تهدید مطرح کنند یا دفاع، تکرار مداوم نمادها و ادبیات جنگی در یک ماه گذشته به امری روزمره تبدیل شده است. این حجم از تاکید بر فضای جنگی فراتر از یک واکنش ساده به تهدیدهای خارجی است و بیشتر ابزاری آگاهانه برای ایجاد انسجام اجباری و کنترل افکار عمومی است. جمهوری اسلامی با القای مداوم احتمال جنگ، در تلاش است جامعه را بهسوی یکدستسازی و همسویی اجباری سوق دهد.
اما به نظر میرسد آنچه جمهوری اسلامی از این یکدست سازی یا اتحاد دنبال میکند، ایجاد ترس و تلاش برای کنترل داخلی است. بهزاد نبوی، از چهرههای اصلاحطلب، در مصاحبهای اشاره کرد که فضای جنگی میتواند به ایجاد وفاق ملی کمک کند. این دیدگاه را میتوان نگاه بخشی از حاکمیت دانست که میخواهد برای ایجاد این «وفاق» به گسترش ترس دست بزند.
همزمان با این تلاش برای ایجاد اتحاد، مقامات مختلف یکی از خطرهای پیش روی خود را فضای گردش آزاد اطلاعات در اینترنت میدانند. آنها میگویند جنگ شناختی علیه آنها در جریان است و باید در مقابل آن سدی ایجاد کنند.
در واقع گسترده کردن جنگ توسط مقامات در ابعاد مختلف، نشان از تلاش برای گسترده کردن ابعاد کنترل و ترس آفرینی دارد. موضوعی که میتوان آن را در زبان احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی کل کشور، پیگیری کرد که ۵ اسفند در مقایسه روزهای جنگ ایران و عراق و وضعیت امروز، گفت: «آن روزها در کانال کمیل محاصره میشدیم امروز در کانالهای فضای مجازی دشمن محاصره میشویم و اگر رزمنده نباشیم یقینا عقبنشینی خواهیم کرد و وطن را در اختیارشان میگذاریم.»
جنگ، ابزاری برای بقا؟
جمهوری اسلامی با مجموعهای از بحرانهای داخلی مانند اقتصاد فروپاشیده، محیط زیست نابود شده، کسری بودجه و فساد سیستماتیک روبروست که جایگاه نظام سیاسی موجود را در اذهان بسیاری از مردم زیر سوال برده است. در نتیجه این وضعیت و با پیشبینی اعتراضات بیشتر، مقامات جمهوری اسلامی هشدار میدهند «فتنهای دیگر» میتواند شکل بگیرد، تعبیری که بارها برای سرکوب اعتراضات به کار رفته است.
اما این بار، خطر واقعیتر از همیشه است. در چنین شرایطی، حکومت دیگر به ابزارهای سنتی سرکوب اکتفا نکرده و برای حفظ قدرت، طی یک پیشدستی به یک بحران بزرگتر متوسل شده است: کوبیدن بر طبل جنگ.
ایجاد تب و تاب جنگ در فضای موجود، کنترل اوضاع را برای جمهوری اسلامی آسانتر میکند. جنگ، یا حتی تهدید مداوم وقوع آن، مهمترین ابزار برای انحراف افکار عمومی و سرکوب نارضایتیهاست.
با تشدید فضای جنگ، حکومت میتواند فضای امنیتی را گسترش دهد، رسانهها را تحت کنترل بیشتری درآورد، اینترنت را محدود کند و سرکوب مخالفان را با توجیه «شرایط فوقالعاده» شدت بخشد. در چنین فضایی، هر اعتراضی میتواند به نام مخالفت با «نظام»، «ایجاد تشویش اذهان عمومی» و «همکاری با دشمن» سرکوب شود.
میتوان گفت جنگ، یا حتی سایه آن، همان سلاحی است که جمهوری اسلامی برای نجات خود از سقوط به آن نیاز دارد. نظام حاکم برای حفظ خود بیش از پیش به «دشمن مهاجم» نیاز دارد؛ تا بتواند به واسطه آن جامعه را یکدست کند، نیروهای خود را در حالت آمادهباش نگه دارد و هرگونه اعتراض داخلی را نابود کند. دیگر این نظام سیاسی برای بقا، یا به جنگ نیاز دارد، یا به تهدید دائمی جنگ. در هر دو حالت، مردم ایران، اقتصاد کشور و ثبات منطقه، بهای این «بقا» را خواهند پرداخت.
مسعود پزشکیان در جمع نمایندگان منتخب اصناف گفت: «مردم باید باور داشته باشند که برای عزت و سربلندی کشورشان قادر هستند بایستند و بسازند تا مشکلات حل شود.» او افزود: «مردم باید از خدمات دولت و تولیدکنندگان راضی باشند. کاری کنید که مردم در عزت زندگی کنند.»
این نظرسنجی، در تاریخ اول و دوم اسفند ۱۴۰۳ در آمریکا انجام شده و موضوعات گستردهای را در حوزه سیاست داخلی و خارجی آمریکا مورد توجه قرار داده است. بخشی از این نظرسنجی و پرسشهای مطرحشده در آن به حمله احتمالی به تاسیسات اتمی ایران، جنگ غزه و مسئله اسرائیل و حماس اختصاص دارد.
نظرسنجی هاروارد-هریس یک نظرسنجی ماهانه مشترک است که از سوی مرکز مطالعات سیاسی آمریکا در دانشگاه هاروارد(CAPS)، موسسه نظرسنجی هریس و شرکت هریس ایکس انجام میشود. هدف این نظرسنجی بررسی دیدگاههای عمومی درباره مسائل سیاسی و اجتماعی مختلف از طریق نظرسنجی از بیش از دو هزاررایدهنده ثبتشده در سراسر ایالات متحده است. نتایج این نظرسنجی با در نظر گرفتن ویژگیهای جمعیتی، بهگونهای تنظیم میشود که منعکسکننده ترکیب واقعی جمعیت آمریکا باشد.
حمایت از حملات پیشگیرانه علیه تاسیسات هستهای ایران
براساس نتایج نظرسنجی هاروارد-هریس، ۷۶ درصد از کسانی که در نظرسنجی اول و دوم اسفند شرکت کردند، معتقد بودند که تاسیسات هستهای ایران باید نابود شوند، زیرا مقامات آمریکا و اسرائیل این تاسیسات را بخشی از برنامه جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هستهای میدانند.
در مقابل، ۲۴ درصد از شرکتکنندگان بر این باور بودند که این تاسیسات، که حکومت ایران میگوید اهدافی صلحآمیز دارند، باید حفظ شوند.
همچنین، ۵۷ درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی موافق بودند که ایالات متحده باید از حملات هوایی اسرائیل برای نابودی تاسیسات هستهای ایران حمایت کند، در حالی که ۴۳ درصد با این رویکرد مخالف بودند.
۵۴ درصد از پاسخدهندگان به این نظرسنجی نیز سیاست دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، در قبال ایران و نحوه مواجهه دولت او با ایران را تایید کردند.
حمایت گسترده از حذف حماس از غزه
براساس این نظرسنجی، ۷۸ درصد از آمریکاییها بر این باورند که حماس باید بهطور دائمی از نوار غزه حذف شود و دیگر اجازه حکومت بر این منطقه را نداشته باشد. در مقابل، ۲۲ درصد از شرکتکنندگان معتقدند که حماس باید همچنان کنترل غزه را حفظ کند.
این دیدگاه در میان طرفداران هر دو حزب سیاسی آمریکا مشاهده شد. براساس نتایج نظرسنجی، ۸۱ درصد از جمهوریخواهان و ۷۴ درصد از دموکراتها تاکید کردند که حماس نباید بر غزه حکومت کند.
۱۹ درصد از جمهوریخواهان و ۲۶ درصد از دموکراتها نیز معتقد بودند که حماس میتواند همچنان به حکومت خود در غزه ادامه دهد.
اسرائیل، حماس و تشکیلات خودگردان فلسطینی
۴۳ درصد از آمریکاییهایی که در نظرسنجی هاروارد-هریس شرکت کردند اسرائیل را بهطور کلی «مثبت» ارزیابی کردند، در حالی که ۳۰ درصد دیدگاهی «منفی» نسبت به این کشور داشتند.
براساس این نظرسنجی، حماس با تنها ۸ درصد محبوبیت، بهشدت در میان شرکتکنندگان در نظرسنجی نامحبوب بود، در حالی که ۶۳ درصد از پاسخدهندگان دیدگاهی «منفی» نسبت به این گروه داشنند.
تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) نیز محبوبیت پایینی در میان شرکتکنندگان در نظرسنجی داشت. در حالی که تنها ۱۳ درصد از پاسخدهندگان دیدگاهی «مثبت» نسبت به آن داشتند، ۴۶ درصد نظری «منفی» نسبت به آن ابراز کردند.
حمایت از اسرائیل در جنگ غزه و آزادی گروگانها
براساس نتایج این نظرسنجی، بیش از سهچهارم پاسخدهندگان از اسرائیل در جنگ غزه حمایت کردند و معتقد بودند که حماس باید فورا گروگانهایی را که در حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ربوده است، آزاد کند.
۷۷ درصد از پاسخدهندگان آمریکایی از اسرائیل حمایت کردند، در حالی که تنها ۲۳ درصد حامی حماس بودند.
در این میان حزب جمهوریخواه حمایت قویتری از اسرائیل نشان داده است: ۸۵ درصد از جمهوریخواهان از اسرائیل حمایت کردند، در حالی که تنها ۱۵ درصد حامی حماس بودند.
در مقابل، ۶۹ درصد از دموکراتها از اسرائیل حمایت و ۳۱ درصد از حماس حمایت کردند.
۷۹ درصد از پاسخدهندگان نیز بر این باور بودند که حماس باید فورا و بدون هیچ قید و شرطی تمامی گروگانهای باقیمانده را آزاد کند، و در غیر اینصورت باید با عواقبی جدی روبهرو شود.