احمد علوی، اقتصاددان و استاد دانشگاه، درباره اعتصاب سراسری کامیونداران میگوید: «این اعتصاب نتیجه فساد ساختاری، ناکارآمدی و چپاول نظاممند منابع اقتصادی از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی است. از نظر مدیریتی، حاکمیت به بنبست رسیده و قفل شده است.
هیچکس حاضر نیست با نمایندگان این اقشار وارد گفتوگو شود، که این خود نشانهای از نبود ابتکار و ضعف مدیریت در ساختار قدرت است. در مجموع، این وضعیت بیانگر ورشکستگی حکمرانی در ایران است.
با توجه به اینکه این حاکمیت نماینده واقعی مردم نیست و مشروعیت سیاسی ندارد، طبیعی است که در تمام حوزهها با ناکارآمدی مواجه باشد.»
به گزارش سیانان، آمریکا و جمهوری اسلامی به توافقی گسترده نزدیک شدهاند که احتمال دارد در دیدار بعدی نهایی شود. بر اساس این گزارش، سرمایهگذاری آمریکا در برنامه انرژی هستهای جمهوری اسلامی از سرفصلهای این توافق احتمالی است.
مرتضی کاظمیان، عضو تحریریه ایراناینترنشنال میگوید: «توافق احتمالی میان آمریکا و جمهوری اسلامی یک توافق صفر و صدی نیست و گرهای از بحرانهای فراگیر کشور باز نخواهد کرد. حداکثر این است که از حمله موقت نظامی جلوگیری میکند و بخشی از سرمایههای مسدود شده را وارد ایران میکند. اما مشکلات بنیادین اقتصاد ایران که با بحران مشروعیت مشروعیت سیاسی گره خورده است، ادامه خواهد داشت.»
او با بیان اینکه حل بحران اتمی یا توقف بحران به معنای حل بنیادین مشکل جمهوری اسلامی با ایالات متحده و بهویژه اسرائیل نیست، افزود: «مشکلات اقتصادی و بحرانهای سیاسی تا زمانی جمهوری اسلامی بر سر کار است، ادامه خواهد داشت.»
رضا حاجیحسینی، روزنامهنگار، درباره موج حمایتها از اعتصاب کامیونداران گفت: «حمایت چهرههای شاخص مدنی، فرهنگی و هنری از اعتصاب کامیونداران، روحیه آنها را تقویت کرده و باعث میشود با تکیه بر پشتیبانی افکار عمومی، این حرکت اعتراضی را با قدرت بیشتری ادامه دهند.»
دفتر فدرال حفاظت از قانون اساسی اتریش هشدار داد برنامه توسعه سلاح هستهای جمهوری اسلامی وارد مراحل پیشرفته شده و «تهران زرادخانه رو به رشدی از موشکهای بالستیک دوربرد دارد که توانایی حمل کلاهکهای هستهای را دارند.»
شاهین مدرس، کارشناس روابط بینالملل در ارزیابی خود از این موضوع به ایراناینترنشنال گفت: «همزمانی انتشار گزارش دفتر فدرال حفاظت از قانون اساسی اتریش درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی با مذاکرات جاری بین ایران آمریکا نشان میدهد که اروپاییها بهشدت درباره این مذاکرات با تهران بدبین هستند. آنها معتقد هستند که جمهوری اسلامی قصد دارد سرشان کلاه بگذارد.»
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا اعلام کرد خواهان توافقی با جمهوری اسلامی است که امکان بازرسی، دسترسی کامل و در صورت لزوم، انهدام تاسیسات هستهای را بدون آسیب به افراد فراهم کند.
علیرضا نامورحقیقی، تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «آمریکا و جمهوری اسلامی هر دو به یکدیگر بیاعتماد هستند. در این شرایط پروسه اعتمادسازی گامبهگام و طولانیمدت خواهد بود.»
او اضافه کرد: «با توجه به شرایط دشواری که وجود دارد و فشارهای بسیاری بر ترامپ است، اگر جمهوری اسلامی انعطاف کامل نشان ندهد و دستیابی به توافق صورت نگیرد، ممکن است این مسیر به رویارویی اقتصادی، حقوقی، مکانیزم ماشه و در نهایت به درگیری نظامی منجر شود.»
علی خامنهای در دیدار وزیر کشور و استانداران، با تاکید بر اینکه در فضای عمومی کشور «فرصت» زیاد است، گفت «مشکلی در کشور نیست»! این نهتنها یک دروغ بزرگ از زبان فرد اول مملکت است، بلکه او در حالی از «فرصت» و «نبود مشکل» میگوید که گروهی از مردم در ۱۳۵ شهر کشور اعتصاب کردهاند.
توهم مدیریت بحران؛ جای درک عمق بحران
گفتار نابخردانه امروز خامنهای—اگر از روی جهل نباشد—بهروشنی نشان میدهد که او در حبابی از قدرت، فاصلهای بعید با واقعیت حال حاضر جامعه ایران دارد. چنین ادعایی یا از روی غفلت، یا عامدانه برای تحریف واقعیت بیان شده است. ادعای نبود مشکل، مصداقی است از انکار آگاهانه بحران.
این روایت خوشخیالانه، بیش از آنکه نشانه بصیرت باشد، نشانگر خودفریبی است. توهم مدیریت بحران، جای درک واقعی از عمق بحران را گرفته است. اگر واقعاً خامنهای باور دارد کشوری ساخته که در آن فرصت زیاد است و مشکلی نیست، دچار توهمی بسیار شدید شده است!
توهم دیکتاتور؛ نابینایی سیاسی
رهبران مستبد، اغلب پیش از سقوط، به مرحلهای میرسند که حقیقت را نه میفهمند و نه میخواهند بفهمند. آنها در حبابی از تعریف و تایید، باور دارند کشور گلوبلبل است و هر که شکایتی دارد، یا نادان است یا مغرض. این همان چیزی است که میتوان نامش را گذاشت: توهم دیکتاتور.
علی خامنهای، در اوج اعتصاب سراسری کامیونداران، بهصراحت گفته «مشکل خاصی وجود ندارد» و «مردم به چیزی اعتراض میکنند که در آن وارد نیستند». او نهفقط بحران را انکار میکند، بلکه اعتبار درد مردم را نیز زیر سوال میبرد و بدینسان، توهم دیکتاتور شکل میگیرد؛ جایی که رهبر، تنها از طریق رسانههای سانسورشده، گزارشهای امنیتی پالایششده، و مشاوران بیجرئت، از وضعیت جامعه باخبر میشود.