حسین قاضیان، جامعهشناس، با اشاره به ویژگیهای اعتصاب کامیونداران در ایران، گفت: «نزدیک به ۸۰ درصد از اعتصابکنندگان، خود مالکان کامیونهایشان هستند.»
او در گفتوگو با ایراناینترنشنال افزود: «این بخش خصوصی کوچک اما قدرتمند، توانایی فلج کردن کل کشور را دارد.»

هشت روز است که ایران صحنه یکی از وسیعترین اعتصابهای صنفی سالهای اخیر است؛ اعتصابی که به توقف بخش قابلتوجهی از ناوگان حملونقل جادهای منجر شده. با این حال، غیبت محسوس و سکوت نسبی نسل زد بهوضوح احساس میشود.
نه اینکه بحث احساسی شده باشد، ولی بهتر است احساسات را ــ حداقل در اینجا ــ کنترل کنیم. یا نکنیم؟ شاید احساسات کلاً اینجا بیربط باشد؛ ولی کلاً بیربط نیست!
آنچه به بحث مربوط است، این است: اگر در جنبش مهسا، نسل زد پیشقراول خیابان بود، امروز نشانی از آنان در صحنه دیده نمیشود. این سکوت، اگرچه برآمده از هیچ نظرسنجی رسمی نیست، اما در فضای رسانهای، شبکههای اجتماعی و گفتوگوی عمومی، به باور کسی که دارد الان این کلمات را مینویسد، بهروشنی «احساس میشود».
چالشی که فاصله عروج و افولش صفر است
شاید اعتراضات معیشتی، برای نسلی که خیزش زنمحور و عدالتطلبانهٔ ۱۴۰۱ را تجربه کرده، آنقدر «سیاسی» یا «متحولانه» بهنظر نمیرسد که بخواهد به آن بپیوندد.
اما واقعیت روی زمین چیز دیگری است: اعتصاب کامیونداران، با خواستههایی صنفی آغاز شد، و الان، فاصله عروج و افولش صفر است.
اگر حملونقل مختل شود، اتفاق کوچکی رخ نداده. مختل شدن حملونقل کالا ــ به هر دلیلی ــ فقط یک مطالبه صنفی نمیتواند باشد؛ این اعلام شکست نظم اقتصادی حاکم است. شاید عبارت «شکست نظم اقتصادی حاکم» برای برخی دور از ذهن باشد؛ میتوان جور دیگری هم گفت، ولی... اینجا خانواده نشسته!
روایتسازی حکومتی: کنترل، کنترل، کنترل
حکومت جمهوری اسلامی، پس از تجربه جنبش مهسا، زرنگتر شده. دیگر سرکوب کافی نیست؛ حالا کنترل روایت، ابزار اصلی قدرت است. آنها حالا فهمیدهاند: آنچه دیده نمیشود، گویی وجود ندارد.
جمهوری اسلامی به شکل سازمانیافته، اطلاعرسانی درباره اعتصابیون را محدود کرده و در صدر شبکههای اجتماعی، آنچه دیده میشود، سکوت نسل جوان ایران است؛ همان «جنزی» سابق که به فارسی شده «نسل زد».
نسل من، از نسل زد میترسد
این ترسی با کمال احترام است. ولی نسل من، از نسل زد میترسد. البته آدم داریم تا آدم! اما این سکوت و این ترس، تصادفی نیست. ما جنگیدیم و باختیم؛ آنها کشته دادند و گرفتند. البته تا حدودی، ولی گرفتند. ما شاید ترسیدیم، ما شاید بزدل بودیم که فکر میکردیم هر فیلمی که اعتراض را نشان دهد، میتواند برای منتشرکنندهاش حکم زندان بیاورد.
کارگر با غیرت؛ حمایت! حمایت!
سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، گروه اتحاد بازنشستگان، انجمنهای صنفی معلمان و کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، با صدور بیانیههایی از اعتصاب حمایت کردهاند. شاهزاده رضا پهلوی با انتشار پیامی در ایکس، از جامعه مهاجر خواسته که در قبال این اعتراض، مسئولیتپذیر باشند.
ائتلاف ناممکن
حکومت از تجمع پراکنده نمیترسد؛ آنچه وحشتبرانگیز است، پیوند میان طبقات مختف اجتماعی است. این میتواند معادله مرسوم را بر هم زند.
آیا هنوز فرصتی برای ساختن این پیوند وجود دارد؟ و اگر هست، چرا ساخته نمیشود؟ آیا نسل جوان از اعتراض جدا شده؟ یا صدای کامیونداران هنوز به او نرسیده است؟
پرسیدن، آغاز دانستن است.این جمله آخر، میتوانست شعار «برنامه» باشد!
«برنامه» این پایین است!
در تازهترین قسمت «برنامه با کامبیز حسینی»، به بررسی آخرین وضعیت ایران از نگاه خودمان میپردازیم!
در این برنامه، فروغ کنعانی مهمان است و مخاطبان از سراسر جهان به این پرسش پاسخ دادند که آیا حکومت موفق شده اعتراض را از نسل جوان جدا کند؟
این قسمت از برنامه را در کانال یوتیوب ایراناینترنشنال ببینید.
فروغ کنعانی، پژوهشگر جامعهشناسی به ایران اینترنشنال گفت: «نسل جوان منتظر نشانه است تا قوی وارد این اعترضات و اعتصابات شود.»
مهرداد قاسمفر، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران، میگوید: «حکومت نگران اعتصاب کامیونداران است، اما حتی اگر با تحقق خواستههای آنها بتواند بهطور موقت این بحران را مهار کند، این راهحل پایدار نخواهد بود. چون ریشه بحران فراتر از اعتصاب یک صنف است و در ساختار اقتصادی ایران نهفته است.»
او افزود: «اقتصاد ایران بهشدت فاسد، رانتی و مافیایی است. از سوی دیگر، نبود عدالت در توزیع ثروت و انباشت مطالبات مزمن در جامعه، بحران را عمیقتر کردهاند. بنابراین اعتصاب کامیونداران فقط یکی از جلوههای بحرانی بزرگتر است که نظام با آن روبهروست.»
احمد علوی، اقتصاددان و استاد دانشگاه، درباره اعتصاب سراسری کامیونداران میگوید: «این اعتصاب نتیجه فساد ساختاری، ناکارآمدی و چپاول نظاممند منابع اقتصادی از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی است. از نظر مدیریتی، حاکمیت به بنبست رسیده و قفل شده است.
هیچکس حاضر نیست با نمایندگان این اقشار وارد گفتوگو شود، که این خود نشانهای از نبود ابتکار و ضعف مدیریت در ساختار قدرت است. در مجموع، این وضعیت بیانگر ورشکستگی حکمرانی در ایران است.
با توجه به اینکه این حاکمیت نماینده واقعی مردم نیست و مشروعیت سیاسی ندارد، طبیعی است که در تمام حوزهها با ناکارآمدی مواجه باشد.»
به گزارش سیانان، آمریکا و جمهوری اسلامی به توافقی گسترده نزدیک شدهاند که احتمال دارد در دیدار بعدی نهایی شود. بر اساس این گزارش، سرمایهگذاری آمریکا در برنامه انرژی هستهای جمهوری اسلامی از سرفصلهای این توافق احتمالی است.
مرتضی کاظمیان، عضو تحریریه ایراناینترنشنال میگوید: «توافق احتمالی میان آمریکا و جمهوری اسلامی یک توافق صفر و صدی نیست و گرهای از بحرانهای فراگیر کشور باز نخواهد کرد. حداکثر این است که از حمله موقت نظامی جلوگیری میکند و بخشی از سرمایههای مسدود شده را وارد ایران میکند. اما مشکلات بنیادین اقتصاد ایران که با بحران مشروعیت مشروعیت سیاسی گره خورده است، ادامه خواهد داشت.»
او با بیان اینکه حل بحران اتمی یا توقف بحران به معنای حل بنیادین مشکل جمهوری اسلامی با ایالات متحده و بهویژه اسرائیل نیست، افزود: «مشکلات اقتصادی و بحرانهای سیاسی تا زمانی جمهوری اسلامی بر سر کار است، ادامه خواهد داشت.»