حسین آقایی، پژوهشگر روابط بینالملل و امور استراتژیک، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «اگر جمهوری اسلامی اراده کند، میتواند با سرعت بیشتری بهسوی ساخت بمب اتمی حرکت کند.»
آقایی افزود: «همین موضوع موجب نگرانی اسرائیل، دولتهای اروپایی و ایالات متحده شده است. در نتیجه، اروپا و آمریکا تلاش میکنند حلقه فشار بر جمهوری اسلامی را تنگتر کنند و موضوع برنامه هستهای ایران را از طریق دیپلماسی حلوفصل کنند.»
رضا گوهرزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با ایراناینترنشنال درباره حساسیتبرانگیز شدن حضور گارد ملی در لسآنجلس گفت: «دونالد ترامپ قانون را زیر پا گذاشته است. قانون «مبارزه با شورش» که در سال ۱۸۰۷ تصویب شد، به دولت فدرال اجازه مداخله مستقیم در مسائل داخلی ایالات را نمیدهد.»
او افزود: «گارد ملی تحت اختیار ایالتهاست و تصمیمگیری درباره استفاده از آن تنها در اختیار فرماندار ایالت است.»
گوهرزاده افزود: «تحلیل اغلب رسانههای آمریکا نشان میدهد که این اعتراضات بهگونهای سازمانیافته و برنامهریزیشدهاند تا منجر به تقابل میان ترامپ و فرماندار ایالت کالیفرنیا شود.»

امروز در شبکههای اجتماعی ویدیویی از یک تجمع اعتراضی دیدم که بهنظر من یکی از مهمترین و معنادارترین ویدیوهای سالهای اخیر ایران است؛ تجمعی که شاید از نظر تعداد افراد خیلی بزرگ نبود، اما مفهومی بسیار عمیق و تاملبرانگیز در خود داشت: تجمع اعتراضی اعضای یگان ویژه نیروی انتظامی.
باورش دشوار است، اما همان کسانی که مأمور سرکوب اعتراضات مردمی هستند، حالا خودشان در حال اعتراض به جمهوری اسلامیاند.
صدای اعتراض از درون مهمترین نهاد سرکوب جمهوری اسلامی نیز بلند شده است. اعضای یگان ویژه در مقابل ستاد کل فراجا تجمع کردند و گفتند: ما ۲۳ سال پیش برای خانهدار شدن پول پرداخت کردیم، اما هنوز هیچ خانهای به ما تحویل داده نشده و هیچکس پاسخگو نیست.
این ویدیو، اگرچه کوتاه و مربوط به تجمعی کوچک است، اما پیامهای مهم و قابلتوجهی در دل خود دارد؛ بهویژه در مورد نقش اینگونه اعتراضات در تضعیف و تهدید بقای جمهوری اسلامی.
این اعتراض چند نکته کلیدی را برجسته میکند:
۱. گسترش اعتراض تا قلب نیروهای سرکوب
اعتراض نهتنها در میان مردم، بلکه اکنون درون خود ساختار نیروی انتظامی و حتی در مهمترین یگان سرکوبگر نظام یعنی یگان ویژه نیز ریشه دوانده است. کارکنان نهادی که برای مقابله با اعتراضات مردمی شکل گرفته، حالا خود به صف معترضان پیوستهاند. این نشاندهنده آن است که دایره اعتراضات تا چه اندازه گسترده شده است.
۲. مشابهت مطالبات نیروهای یگان ویژه با اقشار دیگر مردم
اعتراض این افراد نیز، مانند اعتراضات پرستاران، بازنشستگان، یا کشاورزان، حول یک مطالبه مشخص است. آنها ۲۳ سال پیش برای خرید زمین پول پرداخت کردهاند اما هیچ زمینی دریافت نکردهاند. این بدان معناست که آنان نیز همچون سایر اقشار، مطالبهای دارند که برای آن دست به تجمع زدهاند. بنابراین، واضح است که تمام معترضان مردمی، مطالبهای دارند و نباید با سرکوب پاسخشان را داد.
این ویدیو باید برای اعضای فعلی یگان ویژه تلنگری باشد: همکاران آنها که امروز در حال اعتراض هستند، مثل بقیه مردمی هستند که اعتراض دارند و نباید سرکوب شوند.
۳. پارادوکس سرکوب: چهکسی یگان ویژه را سرکوب خواهد کرد؟
نکته مهم دیگر آن است که اگر بخواهند تجمع اعتراضی کارکنان یگان ویژه را سرکوب کنند، چه کسی قرار است این وظیفه را انجام دهد؟ در شرایط عادی، یگان ویژه برای سرکوب اعتراضات فراخوانده میشود، اما حالا که کارکنان خود یگان ویژه معترض هستند، چگونه باید با آنها برخورد شود؟ آیا قرار است اعضای فعلی یگان ویژه علیه همکاران معترض خود وارد عمل شوند؟ این یک پارادوکس جدی برای نظام ایجاد کرده است.
افرادی که در تصویر دیده میشوند، احتمالاً بازنشستگان یگان ویژهاند، یا ممکن است برخی از آنها همچنان مشغول بهکار باشند. در هر صورت، واقعیت مهم این است که اعضای نهادی که همیشه مامور سرکوب بوده، اکنون خود به بخشی از صفوف معترضان پیوستهاند.
۴. فساد ساختاری و ناامیدی فراگیر
این اعتراض بازتابدهنده فساد ساختاری و نهادینهشده در حکومت جمهوری اسلامی است. سرقت و سوءاستفاده از منابع عمومی بهحدی رسیده که حتی کارکنان یگان ویژه پس از ۲۳ سال پیگیری موفق به دریافت حق خود نشدهاند. حال آنان نیز مانند مردم عادی مجبور به تجمع در برابر دفتر فرمانده کل فراجا (دفتر رادان) شدهاند تا شاید صدایشان شنیده شود.
وقتی حتی صدای نیروهای سرکوب که در خط مقدم حکومت ایستادهاند شنیده نمیشود، مردم عادی چه امیدی به شنیده شدن دارند؟
۵. آیندهای تاریک برای نیروهای سرکوبگر
کسی که امروز در یگان ویژه وظیفه سرکوب معترضان را بر عهده دارد، باید با دیدن این ویدیو از خود بپرسد: آیا فردای من هم چنین نخواهد بود؟ آیا نظام پس از استفاده از من، مرا نیز به حال خود رها نخواهد کرد؟ آیا صدای من هم، همانند این همکاران معترضم، به جایی نخواهد رسید؟
حقیقت این است که جمهوری اسلامی از نیروهای خود در مواقع نیاز بهره میگیرد و پس از پایان مصرف، نسبت به سرنوشت آنها بیتفاوت است. این تجربهای است که بارها تکرار شده و اکنون به وضوح در این تجمع نیز دیده میشود.
۶. ایجاد شک و تردید در دل نیروهای سرکوب
این ویدیو میتواند ساختار ذهنی نیروهای سرکوب را دچار تردید کند. ممکن است آنان با خود بیندیشند: «من که مامور سرکوب هستم، شاید روزی به سرنوشتی مشابه دچار شوم.» همچنین ممکن است این سوال در ذهنشان شکل بگیرد که: آیا معترضان واقعاً خواستهای برحق ندارند؟ آیا همانطور که همکار من حقی دارد که برایش میجنگد، سایر مردم هم حق دارند که اعتراض کنند؟
ایجاد چنین تردیدی، در بلندمدت میتواند انسجام و اعتقاد نیروهای سرکوب را سست و آنها را از درون تهی کند.
۷. سانسور، حتی برای نیروهای معترض یگان ویژه
نکته مهم دیگر این است که این اعتراض جایی در اخبار صداوسیما ندارد. اعتراض اعضای یگان ویژه، که ستون فقرات سرکوب نظام به حساب میآیند، حتی در رسانه رسمی نظام بازتاب پیدا نمیکند. این نیروها، مانند سایر معترضان، مجبورند صدای خود را در شبکههای اجتماعی یا رسانههایی مانند ایراناینترنشنال پیدا کنند.
۸. شکاف در ستونهای قدرت
در نهایت، آنچه این ویدیو را بسیار معنادار میکند این است که دیکتاتوریها تنها زمانی میتوانند پابرجا بمانند که هم نیروی سرکوب وفادار باشد، هم شکافی در بدنه حاکمیت ایجاد نشود. اما جمهوری اسلامی اکنون در هر دو جبهه دچار بحران شده است.
بخش های مهمی از مردم خواهان سرنگونی حکومتاند، و بخشهایی از نیروهای سرکوب نیز اعتراض دارند. این وضعیت میتواند به نقطهای منتهی شود که بدنه نظام سرکوب از درون دچار فروپاشی ذهنی شود. اگر نیروهای سرکوبگر باور خود را نسبت به نظام از دست بدهند، دیگر در بزنگاهها حاضر به سرکوب نخواهند شد و این همان لحظهای است که ممکن است حکومت، با همه ظاهر مستحکم خود، ناگهان سقوط کند.
بههمین دلیل است که باور دارم این ویدیو کوتاه از تجمع اعتراضی کارکنان یگان ویژه، حامل پیامها و نشانههای بسیار مهمی است؛ نشانههایی از فرسایش و تزلزل در ستونهای سرکوب نظام که برای ماندگاری فقط به آن تکیه داشته است.
علیرضا نامورحقیقی، تحلیلگر سیاسی، درباره روند مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا گفت: «در یک سناریوی برد-برد، ایران میتواند وارد تعلیق غنیسازی شود.»
او افزود که در این صورت، آمریکاییها میتوانند «جدول زمانی مشخصی ارائه دهند و گامبهگام، در ازای اقداماتی که ایران انجام میدهد، بخشی از تحریمها را بردارند.»
محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی، در برنامه چشمانداز گفت: «خامنهای تصور میکند ترامپ اهل جنگ نیست و با اتکا به همین محاسبه، ریسک بزرگی کرده است.»
او افزود: «اما آمریکا و اسرائیل آمادهاند در صورت شکست مذاکرات، دست به اقدام نظامی و هدف قرار دادن زیرساختهای اقتصادی ایران بزنند.»
امیر حمیدی، کارشناس امنیت ملی، به ایراناینترنشنال گفت بنبست هستهای، دو مسیر ناهمسو و تنشی فزاینده فضای مذاکرات میان تهران و واشینگتن را در بر گرفته است.
او گفت در شرایطی که هنوز زمان برگزاری دور ششم مذاکرات هستهای رسما اعلام نشده، شکاف بین خواستههای دو طرف عمیق و عمیقتر میشود.
به گفته حمیدی، فرانسه و آمریکا از یکسو با زبانی هماهنگ تاکید دارند اجازه نخواهند داد جمهوری اسلامی به سلاح هستهای دست یابد و از سوی دیگر تهران صراحتا گفته غنیسازی را حق خود میداند.
او افزود: «این تقابل و مواضع نشان میدهند فضای مذاکرات وارد فاز اصطکاک شده است. جایی که دیپلماسی تنها در صورتی موفق خواهد شد که یکی از دو طرف از خطوط قرمز خود صرفنظر کند، اما هم تهران و هم واشینگتن در موقعیتی قرار دارند که عدول از مواضعشان، هزینه حیثیتی و استراتژیکی برایشان در پی خواهد داشت.»
این کارشناس امنیت ملی تاکید کرد آمریکا نمیخواهد تصویر ضعف یا مماشات از خود در برابر تهران را به رقیبانش نشان بدهد.
حمیدی پیشبینی کرد اگر در هفتههای آینده توافقی حاصل نشود، دو سناریوی «تشدید فشارها و تحریمهای بیشتر» یا «فعالسازی گزینه نظامی از سوی اسرائیل با حمایت ضمنی واشینگتن» محتمل خواهد بود.
او همچنین با اشاره به احتمال خروج تهران از انپیتی، آن را «یک قمار خطرناک برای آینده ایران» خواند و گفت این تصمیم به معنای عبور کامل جمهوری سالامی از نظم حقوق بینالمللی و ورود به فاز تقابل با جهان خواهد بود.
این کارشناس امنیت ملی با اشاره به سه فاز سیاسی، نظامی و اقتصادی پیامدهای چنین تصمیمی گفت خروج از انپیتی منجر به انزوای کامل دیپلماتیک تهران شده و مشروعیت بینالمللی آن را به شدت تضعیف خواهد کرد.
به گفته حمیدی، این اقدام بهانهای به اسرائیل و آمریکا میدهد تا اقدام نظامی را ضرورتی دفاعی جلوه دهند و در فضای فعلی منطقه، این تصمیم میتواند آغازگر زنجیره واکنش نظامی و بیثباتی بزرگتری شود.
او تاکید کرد از نظر اقتصادی نیز چنین تصمیمی منجر به بازگشت فوری و کامل تحریمهای سازمان ملل علیه ایران میشود و تجارت و فروش نفت جهانی را به خطر خواهد انداخت.