مهرزاد بروجردی، رییس دانشکده علوم انسانی دانشگاه علم و فناوری میزوری، در مصاحبه با ایراناینترنشنال، اظهارات دونالد ترامپ درباره جمهوری اسلامی در ضیافت شام با بنیامین نتانیاهو را نشانهای از اختلافنظر میان ایالات متحده و اسرائیل دانست.
بروجردی گفت: «نتانیاهو هیچنوع مذاکره با ایران را قبول نداشته و از همان ابتدا هم از نابودی برنامه اتمی ایران صحبت کرده است.»
او افزود سخنان نتانیاهو در تشبیه برنامه هستهای و موشکی جمهوری اسلامی به «غدههای سرطانی» نشان میدهد او بهدنبال «کنترل مادامالعمر» فعالیتهای حکومت ایران است.
این تحلیلگر ادامه داد: «نتانیاهو در پی جنگی بدون تاریخ انقضا [با تهران] است، اما این موضوع مورد پسند کاخ سفید نیست.»
به گفته بروجردی، ترامپ در مقطع کنونی «با دست پر» به مذاکره با جمهوری اسلامی وارد میشود.

با سفر اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به آمریکا و دیدارش با دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، گمانهزنیها درباره اهداف این دیدار به شدت افزایش یافته است.
بسیاری معتقدند این دیدار برای بررسی نتایج حملات اخیر اسرائیل به جمهوری اسلامی و تصمیمگیری درباره ادامه برخورد با آن انجام شده است؛ از جمله احتمال تصمیم گیری درباره کشتن یا نکشتن علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی.
یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، در واکنش به حمله موشکی جمهوری اسلامی به برجی مسکونی در اسرائیل، صراحتاً اعلام کرده بود که «خامنهای دیگر نباید زنده بماند».
برای درک بهتر شرایط فعلی، نگاهی به سوابق ایالات متحده و اسرائیل در تعقیب و حذف دشمنانشان در خاورمیانه معنادار است.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که بیش از سه هزار آمریکایی کشته شدند، آمریکا اعلام کرد که رهبران القاعده از جمله اسامه بن لادن را در هر جای دنیا که باشند پیدا خواهد کرد. همین تعهد منجر به کشته شدن بن لادن در سال ۲۰۱۱ در پاکستان شد. بعدها، ایمن الظواهری جانشین بن لادن نیز در سال ۲۰۲۲ در کابل با حمله پهپادی آمریکا کشته شد، در حالی که تصور میکرد در امنیت کامل به سر میبرد.
همچنین، ابو محمد المصری از چهرههای کلیدی القاعده بهدست نیروهای اسرائیلی و به سفارش سیا در خاک ایران ترور شد. موارد دیگری نظیر ملا اختر منصور، رهبر طالبان، که در مرز ایران و افغانستان کشته شد، همگی نمونههایی هستند از توان اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا و اسرائیل در حذف دشمنانشان.
در سالهای گذشته، بسیاری از چهرههای کلیدی گروههای نیابتی جمهوری اسلامی نظیر حزبالله و حماس نیز از سوی اسرائیل هدف قرار گرفتند. از عماد مغنیه و حسن نصرالله در حزبالله گرفته تا اسماعیل هنیه و یحیی سنوار و محمد ضیف در حماس. اغلب این افراد پس از سالها تعقیب، نهایتاً کشته شدند.
کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، بهدست آمریکا نیز نقطه عطفی در این روند بود. در حالی که بسیاری گمان میکردند آمریکا جرأت حذف چنین چهرهای را ندارد، کشتن او در بغداد نشان داد که این محاسبات اشتباه بوده است. همزمان، ابو مهدی المهندس، فرمانده حشد الشعبی عراق نیز در همان عملیات کشته شد؛ فردی که آمریکا از دهه ۱۹۸۰ به دنبال او بود.
بر خلاف جمهوری اسلامی که بارها وعده انتقام داده اما نتوانسته رهبران آمریکایی چون ترامپ، پومپئو یا بولتون را هدف قرار دهد، آمریکا و اسرائیل عملاً توانستهاند بسیاری از دشمنانشان را حتی در قلب تهران یا بیروت و دمشق و بغداد حذف کنند.
در جنگ اخیر ۱۲ روزه، اسرائیل توانست در ساعات اولیه چندین فرمانده ارشد سپاه را هدف قرار دهد. بسیاری بر این باورند که جنگ از لحظهای آغاز شد که اسرائیل آن فرماندهان را حذف کرد.
در نهایت، آنچه این تاریخچه به ما میگوید این است که حذف رهبرانی چون خامنهای، برای آمریکا و اسرائیل بیشتر به تصمیم و اراده سیاسی بستگی دارد تا توانمندی عملیاتی.
از لحاظ اطلاعاتی و عملیاتی آنها بارها نشان دادهاند که قادر به تعقیب و حذف هدفهای مورد نظرشان حتی پس از دهها سال هستند. در حالی که جمهوری اسلامی با وجود اراده سیاسی برای حذف شخصیتهایی نظیر ترامپ و نتانیاهو، هرگز توان تحقق این هدفها را نداشته است.
اکنون نیز اگر نتانیاهو و ترامپ تصمیم بگیرند خامنهای را هدف قرار دهند، حتی اگر خامنهای به مخفیگاه برود به نظر میرسد ابزار و امکانات لازم برای اجرای آن را در اختیار دارند چه از نظر اطلاعاتی، چه عملیاتی. تنها مسئلهای که باقی مانده، اراده نهایی برای صدور دستور چنین اقدامی است.
امید معماریان، تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، گفت: «با تخریب گسترده تاسیسات هستهای، جمهوری اسلامی در موقعیتی متفاوت قرار دارد. در چنین شرایطی، توجیه حمله دوم برای اسرائیل دشوار است و تنها از طریق مذاکره میتوان به چارچوبی برای برنامه هستهای رسید.»
شکریا برادوست، پژوهشگر امنیت بینالملل، گفت: «در پیامهای رسمی و غیررسمی دولت پزشکیان، طرفهای مقابل، از جمله دولت ترامپ، همچنان این سیگنال را دریافت میکنند که جمهوری اسلامی هنوز به دنبال ادامه برنامه هستهای است و همچنان سیاست نابودی اسرائیل را دنبال میکند.»
آرش آرامش، حقوقدان و کارشناس امنیت ملی، میگوید: «ترامپ همان راه مماشاتگرایانهای را با جمهوری اسلامی در پیش گرفته که پیشتر بایدن و دموکراتها رفته بودند، چون تصور میکند میتواند با آنها کنار بیاید. حتی حمله به تأسیسات هستهای، اقدامی بازدارنده برای اسرائیل بود.»
فرزین ندیمی، پژوهشگر امور دفاعی و امنیتی در موسسه واشینگتن، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، با بیان اینکه ایران همچنان بهعنوان تهدیدی بالقوه برای امنیت منطقه شناخته میشود، گفت: «با وجود حملات سنگین اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای، جمهوری اسلامی همچنان توانایی بازسازی زیرساختها و ادامه غنیسازی اورانیوم را دارد.»
او اضافه کرد: «بخشی از ذخایر اورانیوم در مکانهایی پنهان شدهاند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی به آنها دسترسی ندارد. این مسئله، بهویژه برای اسرائیل که بهشدت نسبت به هرگونه بازگشت فعالیتهای هستهای تهران حساس است، هشداری جدی بهحساب میآید.»
ندیمی با بیان اینکه اسرائیل با تکیه بر شبکه اطلاعاتی فعال در داخل ایران، کوچکترین تحرکات را زیر نظر دارد، گفت: «هر اقدام سادهای مانند جابهجایی مواد هستهای یا نصب قطعات سانتریفیوژ میتواند بهعنوان نشانهای از ازسرگیری فعالیتهای خطرناک تلقی شود و پاسخ فوری اسرائیل را در پی داشته باشد. این نظارت دائمی، بخشی از استراتژی پیشگیرانهای است که اسرائیل دنبال میکند تا مانع از بازسازی توان هستهای ایران شود.»
او با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی از منظر امنیت هوایی نیز در وضعیت بحرانی قرار دارد، افزود: «حریم هوایی کشور همچنان بسته است و پروازهای تجاری تنها در حد محدود و عموما برای مقامهای ارشد حکومت انجام میشود. شرکتهای هوایی اروپایی از پرواز در آسمان ایران خودداری میکنند. پروازهای شناسایی اسرائیل هم ادامه دارد و عملا شرایط امنیتی هوایی ایران تفاوتی با مناطق جنگزدهای مانند لبنان یا سوریه ندارد.»
این پژوهشگر امور دفاعی و امنیتی ادامه داد: «در صورت امضای توافق سیاسی، شاید بتوان پروازهای اسرائیلی را متوقف کرد، اما تا زمانی که اسرائیل احتمال تهدیدی را از طریق منابع اطلاعاتیاش احساس کند، خطر حمله مجدد باقی میماند.»
او در پایان گفت: «در سطح نظامی نیز، گرچه برخی پایگاههای موشکی آسیب دیدهاند، تونلهای زیرزمینی هنوز باقی ماندهاند. هرگونه بازسازی یا جابهجایی موشکها ممکن است موجب شود اسرائیل، با تکیه بر برتری هواییاش، بار دیگر بدون هشدار و در سکوت، حمله کند و البته جمهوری اسلامی هم آن را در سکوت نگه دارد.»