هاآرتص: آیا ایران در آستانه تبدیل شدن به قدرتی هستهای بود؟
با آغاز جنگ، نشانههایی از تغییر معنادار در ادبیات مقامهای جمهوری اسلامی درباره برنامه هستهای ایران دیده شد؛ تغییری که به باور برخی کارشناسان، میتواند نشان دهد تهران به مرحلهای بسیار نزدیک به ساخت بمب اتم رسیده، حتی اگر هنوز تصمیم رسمی برای تولید آن نگرفته باشد.
هاآرتص در گزارشی تحلیلی نوشته است که بر اساس شواهد، گفتوگوها و مقایسههای تاریخی با برنامههای هستهای کشورهایی مانند اسرائیل و پاکستان، ایران در آستانه جنگ به نقطهای رسیده بود که تنها با یک «چرخش پیچ» سیاسی، میتوانست اجزای لازم برای ساخت بمب را به یکدیگر متصل کند.
هاآرتص با اشاره به مصاحبهای که در ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ از تلویزیون ایران با علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی پخش شد، مینویسد: صالحی که از چهرههای کلیدی برنامه هستهای ایران بهشمار میرود، به صراحت اعلام کرد: «ما از همه مرزهای علمی و فناوری هستهای عبور کردهایم... مثل این است که همه اجزای یک خودرو را تولید کرده باشیم: شاسی، موتور، فرمان، گیربکس...»
این سخنان، بهباور نویسنده هاآرتص، برخلاف ادبیات رسمی پیشین جمهوری اسلامی درباره «عدم تمایل به سلاح هستهای»، بسیار معنادار و متفاوت ارزیابی شد و یادآور اظهارات مشابهی بود که در سال ۱۹۶۸ لوی اشکول، نخستوزیر وقت اسرائیل، درباره قابلیت ساخت بمب اتمی بیان کرده بود.
به نوشته هاآرتص، اگرچه ایران هنوز تصمیم سیاسی برای تولید بمب اتخاذ نکرده، اما به نظر میرسد با هدف کاهش فاصله زمانی تا دستیابی به بمب، به سطحی از آمادگی پیشرفته رسیده که بتواند در صورت لزوم، تنها در عرض چند هفته یا حتی چند روز، اقدام به ساخت یک بمب اتمی کند.
نویسنده همچنین با اشاره به تجربه پاکستان در سال ۱۹۹۸، یادآوری میکند که این کشور تنها ۱۷ روز پس از آزمایش هستهای هند، دست به آزمایش مشابه زد. هاآرتص نتیجه میگیرد که ایران نیز احتمالا از مدتها پیش سناریوهایی برای چنین پاسخ سریع و قطعی آماده کرده است.
بر اساس پژوهشی که در این گزارش به آن استناد شده، از اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، در گفتمان هستهای جمهوری اسلامی سه الگوی جدید شناسایی شده است:
۱. تاکید بر عبور کامل از همه مرزهای فنی لازم برای ساخت سلاح هستهای؛ ۲. شرطی بودن تعهد سیاسی به نساختن بمب، که در شرایط تهدید وجودی میتواند لغو شود؛ ۳. استفاده گسترده از راهبرد «ابهام هستهای» مشابه با مدل اسرائیل.
هاآرتص میافزاید این تغییر لحن، بدون اینکه حتما نشانه تصمیمگیری قطعی باشد، نشان میدهد ایران در حال کاهش فاصله میان توانایی فنی و تصمیم سیاسی است و ممکن است پروژههایی برای به حداقل رساندن زمان مورد نیاز برای ساخت یک دستگاه انفجاری را در دست اجرا داشته باشد.
در ادامه، گزارش به موارد تاریخی مشابهی اشاره میکند: از جمله آمادهباش فوری ایالات متحده در بحران برلین ۱۹۴۸، واکنش فوری پاکستان در بحران کارگیل ۱۹۹۹، و اقدامات اضطراری اسرائیل پیش از جنگ ششروزه در ۱۹۶۷.
به نوشته هاآرتص، تجربه اسرائیل در بهار ۱۹۶۷ آموزندهتر از سایر موارد است: در آن زمان، بدون تصمیم رسمی، اسرائیل در چند روز یک دستگاه انفجاری اتمی اولیه تولید کرده بود تا در صورت ضرورت، به عنوان «گزینه آخر» در اختیار نخستوزیر قرار گیرد.
نویسنده در پایان هشدار میدهد که تغییرات اخیر در مواضع مقامهای جمهوری اسلامی، همراه با تنشهای امنیتی منطقه، میتواند شرایطی مشابه بحرانهای گذشته در برخی کشورها را دوباره رقم بزند؛ جایی که تنها یک تصمیم سیاسی کافی است تا یک کشور آستانهای آگاهانه به جمع دارندگان بمب اتمی بپیوندد.
جمهوری اسلامی از جنگ برای دفاع از کشور استفاده نمیکند، بلکه از آن سوءاستفاده میکند تا از خود دفاع کند؛ تا جامعه را خفه کند، و بماند. برای این بقا، نیازمند تداوم یک «وضعیت اضطراری دائمی» است.
ایران این روزها نه درگیر جنگی واقعی، بلکه گرفتار وضعیتی متوهم و مصنوعی از جنگ است؛ وضعیتی که حکومت در آن نهتنها پاسخگو نیست، بلکه مدام در حال طرح پرسشهای جعلی و تهدیدهای موهوم است.
باز هم یک «برههٔ حساس کنونی» دیگر این روزها نه هوا آرام است، نه فضا مطمئن. هر حکومت نرمالی، پس از بحران، میکوشد ابتدا امنیت و سپس آرامش را به جامعه بازگرداند. جمهوری اسلامی اما مسیر معکوس را در پیش گرفته است. بعد از آتشبس، نهتنها شرایط عادی نشد، بلکه فشار در تمامی حوزهها افزایش یافت: اینترنت بهشدت کند و محدود شد، کیفیت هوا در بسیاری از شهرها بحرانی است، و قیمت اقلام ضروری با جهشی بیسابقه بالا رفته است. با این حال، مقامات هیچ برنامهای برای بهبود اوضاع ارائه ندادهاند. در عوض، حکومت با اتکا به «وضعیت جنگی»، فشارهای امنیتی را تشدید کرده و با گسترش ایستوبازرسیهای شهری، حریم خصوصی شهروندان را بهطور بیسابقهای نقض میکند. در جمهوری اسلامی، بحران مدیریت نمیشود؛ به فرصتی برای سرکوب، کنترل و انحصار تبدیل میشود.
سرکوب در سایهٔ وضعیت اضطراری دائمی بر اساس گزارشها، بیش از ۷۰۰ نفر فقط در پنج استان کشور بازداشت شدهاند. اتهام غالب چیست؟ «جاسوسی». در وضعیت کنونی، اتهام جاسوسی بهنوعی جایگزین تمامی جرائم شده است: از نقد ساده و مطالبهٔ حقوق اولیه گرفته تا حتی مهاجر بودن. اکنون مجلس جمهوری اسلامی پیشنویس قانونی را تصویب کرده که بر اساس آن، اتهام جاسوسی میتواند بدون دادگاه، بدون وکیل، و بدون حق دفاع، منجر به صدور حکم اعدام شود. حتی میان خود نیروهای حکومتی نیز اختلاف افتاده که کدام نهاد باید حکم اعدام را امضا کند—نشانهای روشن از فروریزی نظم حقوقی کشور و تسلیم نهادهای رسمی در برابر ماشین سرکوب.
فروپاشی اقتصادی، توجیه امنیتی اقتصاد کشور در وضعیت بحرانی است. قیمت کالاهای اساسی، از گوشت و لبنیات تا برنج ایرانی، افزایش بیسابقهای داشته است. فروشگاهها با کمبود شدید مواجهاند. پاسخ حکومت به این بحران فقط یک جمله است: «وضعیت جنگی است!» این جمله، همهچیز را توجیه میکند: از کاهش پهنای باند اینترنت، نبود نظارت بر بازار، کمبود دارو، و بینظمی اداری گرفته تا سرکوب سیاسی. وضعیت جنگی به پوششی برای پنهانکاری، ناکارآمدی، و بیکفایتی ساختاری بدل شده است.
شباهتها به مدل کره شمالی صداوسیمای جمهوری اسلامی بدل به صحنهای از مانورهای نظامی، اعترافهای اجباری و تبلیغ «وحدت ملی» شده است؛ وحدتی که تنها بر پایهٔ ترس و سکوت ممکن است. برخی رسانههای بینالمللی هشدار دادهاند که جمهوری اسلامی در حال حرکت بهسوی الگویی شبیه به مدل حکمرانی کره شمالی است: پاکسازیهای داخلی، حذف مخالفان، بیاعتمادی به درون و بیرون، و حکومتی که بر ویرانههای مشروعیت ایستاده، فقط با مشت آهنین.
پرسشی برای امروز ما در «برنامه با کامبیز حسینی» این پرسش را با شما در میان گذاشتیم: جمهوری اسلامی از تداوم وضعیت جنگی چگونه بهره میبرد؟ سیامک آرام، مهمان اصلی برنامه بود و مخاطبان از سراسر جهان به این پرسش پاسخ دادند.
«برنامه»، که میکوشد صدای مردم ایران را بیواسطه به گوش همدیگر برساند، دوشنبه تا جمعه، ساعت ۱۱ شب به وقت تهران، بهصورت زنده از تلویزیون ایران اینترنشنال پخش میشود.
بهدنبال جنگ ۱۲ روزهای که با حملات هوایی اسرائیل آغاز شد و با مشارکت محدود آمریکا همراه بود، جمهوری اسلامی در موقعیتی آسیبپذیرتر از هر زمان دیگری قرار گرفته است؛ وضعیتی که بهگفته تحلیلگران، پیامدهای عمیقی برای آینده لبنان، یکی از کانونهای سنتی نفوذ منطقهای تهران، خواهد داشت.
با تضعیف ساختارهای حمایتی حکومت ایران، توان این کشور برای هدایت و تامین مالی حزبالله کاهش یافته؛ حزبی که سالها بهعنوان بازوی نظامی و سیاسی تهران در لبنان عمل میکرد. در این میان، ایالات متحده نیز بهتازگی پیشنویس توافقی را روی میز گذاشته که در صورت پذیرش آن، نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان عقبنشینی کرده و در مقابل، حزبالله خلع سلاح کامل شود؛ طرحی که بهنظر میرسد حمایت تلویحی دولت لبنان را نیز با خود دارد.
فرصتی نادر برای لبنان در بازتعریف نقش سیاسی
بهباور پژوهشگران لبنانی، این تحول منطقهای میتواند فرصتی تاریخی برای دولت لبنان باشد تا سیاست بیطرفی را پیش گیرد و از درگیریهای نیابتی در منطقه، که طی دههها اقتصاد و امنیت این کشور را فلج کردهاند، فاصله بگیرد.
ریشههای وضعیت کنونی لبنان به دهههای گذشته بازمیگردد؛ زمانیکه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ با سرنگونی شاه و تاسیس جمهوری اسلامی، الهامبخش بخشهایی از جامعه شیعه لبنان شد. در شرایطی که سیستم سیاسی لبنان بر پایه تقسیم قدرت فرقهای طراحی شده بود و عملا قدرت در اختیار مارونیها و اهل سنت بود، مناطق شیعهنشین جنوب و دره بقاع از توسعه و سرمایهگذاری دولتی بینصیب ماندند.
از سوی دیگر، سیاستهای اسرائیل نیز بهویژه با اخراج بیش از ۷۵۰ هزار فلسطینی در جریان «نکبت» در سال ۱۹۴۸، بهطور مستقیم بر جنوب لبنان و بافت جمعیتی آن اثر گذاشت. بسیاری از این آوارگان در جنوب لبنان و دره بقاع اسکان یافتند و این مناطق به کانون مقاومت علیه اسرائیل تبدیل شدند. حملات و اشغالهای مکرر اسرائیل، از جمله در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲، منجر به کشتار هزاران غیرنظامی لبنانی و فلسطینی و ایجاد خلأ قدرت شد.
در چنین فضای خشمآلود و رادیکالشدهای، حزبالله در سال ۱۹۸۵ با حمایت معنوی و مالی حکومت ایران تشکیل شد و بهسرعت به نیرویی نظامی و سیاسی تبدیل شد که در دهههای بعد، نقش تعیینکنندهای در سیاست داخلی لبنان و تحولات منطقه ایفا کرد.
حزبالله؛ دولت در دل دولت
با پشتیبانی مالی بیوقفه جمهوری اسلامی، حزبالله به بازیگری فراملی تبدیل شد که در جنگ داخلی سوریه به سود بشار اسد مداخله کرد، از گروههای شبهنظامی وابسته به ایران در عراق حمایت کرد و در داخل لبنان، بهویژه از سال ۲۰۰۵ به اینسو، متهم به مشارکت یا دستداشتن در رشتهای از ترورها شد که هدف آنها، روزنامهنگاران، دانشگاهیان و سیاستمدارانی بود که از این گروه انتقاد کرده بودند.
در عمل، حزبالله با بهرهگیری از قدرت نظامی و نفوذ سیاسی خود، بسیاری از تصمیمهای کلیدی پارلمان لبنان را وتو کرد و سه دوره خلأ طولانیمدت ریاستجمهوری در لبنان رقم خورد. این وضعیت تا سال ۲۰۲۴ ادامه یافت.
شکستهای نظامی و بحران مالی حزبالله
با این حال، جنگ اخیر با اسرائیل توازن را برهم زده است. حزبالله در جنگ اکتبر ۲۰۲۴ متحمل خسارتهای چشمگیری شد؛ صدها تن از فرماندهان و نیروهای آن کشته یا زخمی شدند، تجهیزات راهبردی از بین رفت، و محبوبیت اجتماعی آن در میان لبنانیها کاهش یافت.
انتخاب ژوزف عون، فرمانده پیشین ارتش لبنان، به ریاستجمهوری نیز در حالی صورت گرفت که حزبالله در ضعیفترین وضعیت سیاسی و نظامی خود در دو دهه گذشته قرار دارد.
همزمان، جریانهای سیاسی مخالف حزبالله که پیشتر بهدلیل فضای سرکوب محتاطانه عمل میکردند، اکنون با صراحت بیشتری خواستار «بیطرفی کامل لبنان» در معادلات منطقهای هستند. برخی از نمایندگان حتی خواهان «عادیسازی روابط با اسرائیل» شدهاند؛ مواضعی که تا چند سال پیش، با واکنش شدید حزبالله مواجه و معادل خیانت تلقی میشد.
بحران مالی و بنبست ایدئولوژیک
بهگفته منابع محلی، حزبالله اکنون توانایی پرداخت حقوق نیروهایش را ندارد و حتی در بازسازی منازل و زیرساختهای تخریبشده در جنوب لبنان ناتوان مانده است. تهران نیز، با بحرانهای داخلی و فشار تحریمها، توان سابق را برای پشتیبانی از متحد خود ندارد.
با این حال، درگیریهای پراکنده با اسرائیل، نظیر حملات روزانه به جنوب لبنان، به حزبالله امکان میدهد تا همچنان خود را «مدافع خاک لبنان» معرفی کرده و از خلع سلاح سر باز زند.
تغییر معادلات در سوریه
در کنار تحولات داخلی لبنان، وضعیت سوریه نیز نقش مهمی در تضعیف حزبالله ایفا کرده است. با سقوط حکومت بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، دسترسی زمینی حزبالله به عراق و ایران بهشدت محدود شده و دولت جدید سوریه نهتنها از حمایت ایدئولوژی شیعهمحور تهران سرباز میزند، بلکه بهدنبال تقویت جامعه سنی در سوریه است.
در رویکردی تازه، دمشق حتی با اسرائیل وارد گفتوگو شده است؛ تحولی بیسابقه که میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی جدی برای لبنان داشته باشد.
نقش کلیدی ایالات متحده در آینده لبنان
در این میان، ایالات متحده نقش فعالی در مهندسی توافق سیاسی جدید ایفا کرده است. آمریکا از دولت لبنان خواسته تا حزبالله را خلع سلاح کند. توماس باراک، فرستاده ویژه آمریکا برای سوریه، در اظهاراتی گفته است که «از پاسخ لبنان به این خواسته بسیار راضی» است، هرچند هنوز تحول عملی روشنی در این زمینه رخ نداده است.
آیندهای نامعلوم اما امیدوارکننده
لبنان اکنون در برههای تاریخی قرار گرفته است؛ جایی میان فشارهای خارجی برای خروج از مدار نفوذ ایران و خواست داخلی برای بیطرفی و صلح. با اینحال، تحقق این چشمانداز، به شرایط گستردهتری بستگی دارد: پایان جنگ در غزه، کاهش نفوذ ایران در منطقه، و مهار دائمی استفاده تهران از حزبالله بهعنوان نیروی نیابتی.
اگرچه مسیر پیش رو پیچیده و طولانی است، اما برای نخستینبار در سالهای اخیر، لبنان امکان آن را یافته است که نقشی مستقل در منطقه تعریف کند و از دههها جنگ نیابتی و فرقهگرایی فاصله بگیرد.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در گفتوگو با یک روزنامه لهستانی تاکید کرد هیچ نشانهای از در اختیار داشتن سلاح هستهای از سوی ایران وجود ندارد، اما کاهش سطح همکاری تهران با آژانس، تهدیدی فزاینده برای امنیت جهانی ایجاد کرده است.
رافائل گروسی چهارشنبه ۱۸ تیر در مصاحبه با روزنامه لهستانی «ژچپوسپولیتا» گفت: «هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ایران سلاح هستهای در اختیار دارد، اما خطرها در حال افزایش است.»
نیکولا لِرنر، رییس اداره کل امنیت خارجی فرانسه ۱۷ تیر در گفتوگو با شبکه تلویزیونی السیآی گفته بود: «همه مراحل برنامه هستهای ایران از جمله مواد، فرایند تبدیل، ساخت هسته، و سامانههای پرتاب، بهشدت آسیب دیده و دچار تاخیر شدهاند، اما هنوز هیچ قطعیتی درباره محل نگهداری اورانیوم غنیشده ایران وجود ندارد.»
گروسی با اشاره به کاهش دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات هستهای ایران، این وضعیت را تهدیدی برای امنیت بینالمللی توصیف کرد و هشدار داد: «هرچه دسترسی ما کمتر باشد، خطرها بیشتر میشود.»
روزنامه والاستریت ژورنال ۱۳ تیر به نقل از منابع آگاه گزارش داد شماری از بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در جریان درگیری اخیر میان اسرائیل و جمهوری اسلامی در تهران حضور داشتند، به دلایل امنیتی ایران را ترک کردند.
در پی اقدام جمهوری اسلامی برای لغو الزام همکاری با آژانس بیالمللی انرژی اتمی، آمریکا آن را غیر قابل قبول توصیف کرد. اسرائیل، از کشورهای امضاکننده برجام خواست تا مکانیسم ماشه برای بازگشت فوری تحریمها را فعال کنند و سخنگوی آلمان گفت ایران در حال مخابره پیامی فاجعهبار است.
مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، ۱۱ تیر قانون «الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» را برای اجرا ابلاغ کرد؛ قانونی که یک روز پس از توقف جنگ ۱۲ روزه، با اکثریت آرا نمایندگان مجلس همکاری با این نهاد مستقر در وین را به حالت تعلیق در میآورد.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ادامه این مصاحبه تاکید کرد راهحل مقابله با برنامه هستهای ایران، «حمله نظامی» نیست، چرا که «چنین حملههایی نمیتوانند دانش یا زیرساخت صنعتی ایران را از بین ببرند».
به گفته گروسی، تنها گزینه موثر، رسیدن به «توافقی شفاف و بلندمدت» با «سختگیرانهترین سیستم بازرسی» است.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه دوشنبه ۱۶ تیر از آمادگی مسکو برای کمک به حل و فصل پرونده هستهای جمهوری اسلامی خبر داد و گفت روسیه میتواند اورانیوم با غنای بالا را از ایران دریافت کند و پس از فرآوری، آن را به تهران بازگرداند.
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، در دیدار با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در پنتاگون، از عملیات مشترک علیه برنامه هستهای ایران تمجید کرد و اسرائیل را «متحدی نمونه» خواند. نخستوزیر اسرائیل نیز تاکید کرد ایران و خاورمیانه پیام قدرت اتحاد اسرائیل و آمریکا را دریافت کردهاند.
به گزارش روزنامه تایمز اسرائیل، هگست چهارشنبه ۱۸ تیر در آستانه دیدار با نتانیاهو در پنتاگون، گفت: «متحدان زیادی وجود دارند، اما برخی متحدان واقعا عمل میکنند.»
او با اشاره به مهلت ۶۰ روزهای که دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، برای مذاکره به تهران داده بود، گفت: «پس از ۶۰ روز مذاکره، ترامپ بسیار روشن بود. او به ایران هر فرصتی را داد و بعد از آن عملیات انجام شد.»
بنیامین نتانیاهو در این دیدار گفت: «خلبانان اسرائیلی و خلبانان بمبافکنهای بی-۲ پیامی به جهان فرستادند. فکر میکنم ایران متوجه شد، فکر میکنم خاورمیانه متوجه شد.»
او از ایالات متحده بابت نقش آن در حمله به جمهوری اسلامی قدردانی کرد و گفت: «ما صمیمانهترین تشکر و قدردانی را از سنتکام، ارتش آمریکا، وزیر دفاع و رییسجمهور ایالات متحده داریم. فوقالعاده بود.»
نتانیاهو چهارشنبه در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که او و ترامپ درباره «پیروزی بزرگی که علیه حکومت ایران به دست آوردهاند» گفتوگو کردند.
نتانیاهو: تمرکز همچنان بر غزه است
نخستوزیر اسرائیل تاکید کرد که در دیدار با ترامپ بر مسئله آزادی گروگانها در نوار غزه تمرکز داشته است.
نتانیاهو که برای سومین بار از زمان آغاز ریاستجمهوری ترامپ به آمریکا سفر کرده، پیشتر به خبرنگاران گفت که اگرچه کارزار نظامی اسرائیل در غزه هنوز تمام نشده، اما مذاکرات برای رسیدن به آتشبس در حال انجام است.
ترامپ سهشنبه برای دومین بار طی دو روز با نتانیاهو دیدار کرد.
استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، با اشاره به پیشرفت در مذاکرات گفت تعداد اختلافها میان اسرائیل و حماس از چهار به یک مورد کاهش یافته و ابراز امیدواری کرد که توافق آتشبس موقت تا پایان هفته نهایی شود.
او افزود که طرح پیشنهادی شامل آتشبس ۶۰ روزه و آزادی ۱۰ گروگان زنده و ۹ گروگان کشتهشده خواهد بود.
طاهر النونو، از مقامهای حماس، به رویترز گفت: «درگیر دوری دشوار از مذاکرات هستیم» و تاکید کرد که ورود بدون مانع کمکهای بشردوستانه به غزه، محل عقبنشینی نیروهای اسرائیلی و تضمینهایی برای رسیدن به آتشبس دائمی از محورهای اصلی مذاکره برای حماس است.
منابع آگاه به پایگاه خبری اکسیوس گفتهاند هیاتی از قطر، که میزبان مذاکرات غیرمستقیم میان اسرائیل و حماس است، پیش از ورود نتانیاهو به واشینگتن با مقامهای کاخ سفید دیدار کرده است. کاخ سفید تاکنون درباره این گزارش اظهارنظری نکرده است.
نتانیاهو پیش از رفتن به کنگره آمریکا، با جِیدی ونس، معاون رییسجمهور، دیدار کرد و قرار است روز چهارشنبه با رهبران مجلس سنا نیز گفتوگو کند.
عبدالله شهبازی، مدیر سابق موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (منسوب به وزارت اطلاعات) درباره وضعیت حکومت ایران پس از جنگ ۱۲ روزه نوشت فضای کشور در دست «قدرت متخاصم» است و مقامهای جمهوری اسلامی شبیه اعضای گروههای چریکی مخفی باید هر شب خانه امن عوض کنند.
شهبازی که یک دهه همکاری نزدیکی با وزارت اطلاعات داشت، در حساب شبکه ایکس خود نوشت مقامهای جمهوری اسلامی باید وسایل ارتباطی مثل موبایل را از «بیم ترور» از خود دور کنند.
این عضو سابق حزب توده، که پس از بازداشت در سال ۱۳۶۱ و پس از تشکیل وزارت اطلاعات، نقش پررنگی در پژوهشهای وزارت اطلاعات داشته، اضافه کرد «اکنون روشن شده که علاوه بر نیروی هوایی و موشکی و ریزپرنده، نیروی فعالی از شبکه ایرانی موساد بر روی زمین فعال است. نمیدانم این وضعیت دوگانه تا کی دوام میآورد؟»
با این حال، پس از آنکه نوشته شهبازی در رسانهها بازتاب یافت، او در متن دیگری نوشت که عضو وزارت اطلاعات نبوده اما در ساختمان این وزارتخانه کار میکرده است.
عبدالله شهبازی در شبکه ایکس با انتقاد از معرفی خود به عنوان محقق سابق وزارت اطلاعات نوشت که «هیچگاه عضو وزارت اطلاعات نبودم» اما به دلیل پرفروش بودن کتابهایم مقامهای حکومت ساختمانی را سال ۱۳۶۷ برای موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در اختیارم قرار دادند.
به گفته او، بعدا سند این ساختمان و عنوان موسسه پژوهشی به نام وزارت اطلاعات انتقال یافت.
این محقق کتابهایی درباره تاریخ حکومت پهلوی، حزب توده ایران و همچنین تاریخ جمهوری اسلامی دارد.
یکی از کتابهای او شامل اعترافات اخذشده از حسین فردوست، رییس دفتر ویژه اطلاعات دربار حکومت پهلوی و کتاب دیگرش درباره نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده است که با همکاری امنیتی با جمهوری اسلامی منتشر کرد.
او در دورهای با دستور خامنهای به امکانات و ساختمان بنیاد مستضعفان نیز دسترسی داشته است.
کارزار گسترده اطلاعاتی اسرائیل
بنا بر گزارشها، اسرائیل همزمان با حملات هدفمند به فرماندهان نظامی و امنیتی یک کارزار گسترده اطلاعاتی نیز فعال کرد که گوشههایی از این کارزار افشا شده است.
یک مراسم مذهبی در حسینیه مخصوص علی خامنهای که آذرماه ۱۴۰۳ برگزار شد. دو نفر از پنج نفر حاضر در این عکس، حسین سلامی و محمد باقری اکنون کشته شدند.
از جمله دوم تیرماه، روزنامه واشینگتنپست یک فایل صوتی منتشر کرد که در آن یکی از ماموران اطلاعاتی اسرائیل با یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تماس گرفته و به زبان فارسی به او هشدار میدهد: «همین حالا میگویم: ۱۲ ساعت فرصت داری با زن و فرزندت فرار کنی. وگرنه در فهرست ما هستی ... از رگ گردنت به تو نزدیکتریم. اینو در سرت فرو کن. خدا حفظت کنه.»
اسنادی هم پس از حمله به ساختمان اداری زندان اوین منتشر شد که نشان میداد ماموران امنیتی اسرائیل پیش از حمله با فرزند هدایتالله فرزادی، رییس زندان اوین تماس گرفته و پس از آن تماس، فرزادی سریعا محل خدمت خود در زندان اوین را ترک کرده است.
نوشته جدید شهبازی نیز تاکید کرده مقامات جمهوری اسلامی تلفن همراه را از خود دور میکنند و شاید به همین علت، ماموران امنیتی با پسر فرزادی تماس گرفته بودند.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در مراسم تشییع جنازه فرماندهان سپاه پاسداران/ تهران، پایتخت کشور، ۷ تیر ۱۴۰۴
به هم خوردن امنیت روانی مقامات جمهوری اسلامی
پس از حمله اسرائیل، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی برای مدت طولانی حتی پس از آتشبس، در مراسم عمومی حضور پیدا نمیکرد و حتی عکس یا ویدیویی از او در محلهای معمول گذشته منتشر نمیشد.
سطح حفاظت از او تا حدی بالا رفت که حتی برای فرماندهان نظامی بلندپایه سپاه پاسداران که در حملات اسرائیل هدف قرار گرفتند، بر خلاف معمول، نماز میت اقامه نکرد.
تا هشتم تیرماه، چندین بار تشییع اجساد فرماندهان کشته شده در شب ۲۳ خرداد به تاخیر افتاد و در هشتم تیرماه نیز، با وجود اعلام رسمی آتشبس، بازهم تصاویر مراسم نشان میداد مقامات فعلی و گذشته جمهوری اسلامی، نظیر محمدباقر قالیباف و محمدجواد ظریف، با وجود محافظان پرشمار در اطرافشان، بازهم چهره خود را با کلاه و ماسک در تهران پوشانده بودند.
پزشکیان اختیارات خود را واگذار کرد
۱۶ تیر، مسعود پزشکیان، نیز در گفتوگویی که با تاکر کارلسون، مجری آمریکایی ترتیب داده بود، گفت که اسرائیل برای کشتن او تلاش و اقدام کرد، اما ناکام ماند. پزشکیان اضافه کرد که معتقد است «مرگ هر کسی در دستان خداست.»
پس از آتشبس، روشن شد هیئت وزیران در جلسهای به تاریخ ۲۸ خرداد، طیف گستردهتری از اختیارات را به استانداران واگذار کرده است. این موضوع از زمان آغاز به کار دولت پزشکیان در دستورکار دولت او قرار گرفته بود، اما پس از جنگ، با شتاب بیشتری دنبال شد.
با اینکه این موضوع در گذشته بارها مطرح شده بود، اما پزشکیان در جلسه ۱۷ تیرماه، یک روز پس از گفتوگو با کارلسون، در یک جلسه رسمی، تاکید کرد بخش بزرگی از اختیارات ریاست جمهوری به استانداران واگذار شده است.
مسعود پزشکیان اعلام کرد بسیاری از اختیارات رئیس جمهور را به استانداران واگذار کرده است.
مطرح شدن دوباره مرگ مرموز رئیسی
تکاپوی پزشکیان، بار دیگر حاشیههای مرگ ابراهیم رئیسی و همراهانش در واقعه سقوط هلیکوپتر را در کانون توجه قرار است. سال ۱۴۰۳ در زمان وقوع نیز بسیاری بر این باور بودند که سقوط هلیکوپتر رئیسی تنها یک حادثه نبوده و احتمال دست داشتن اسرائیل در آن را مطرح کردند.
حال با سخنان و اقدامات پزشکیان، بار دیگر این موضوع در کانون توجه قرار گرفته است. در همین حال، رضا عاشری، عضو شورای شهر رشت، در یک استوری اینستاگرام، با اشاره به مرگ رئیسی به طعنه نوشت : «اسرائیل؛ یک رییسجمهور ما را که شهید کردی. مرحوم شهید رئیسی. [...] این جدیده خیلی از اون قبلی انقلابیتره…»
علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی چهار سال پیش گفت نفوذ در دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی به حدی است که «جا دارد همه مقامات نگران جان خود باشند. »
وحشت از اسرائیل، انتقام از مردم
چهار سال پیش، تیرماه ۱۴۰۰، علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی ضمن ابراز نگرانی از نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ساختار امنیتی جمهوریاسلامی، گفت: «جا دارد همه مسئولین نگران جانشان باشند.»
پیش از جنگ ۱۲ روزه، اسرائیل در عملیات محدود، بسیاری از اشخاص تاثیرگذار در جمهوری اسلامی را به طور دقیق هدف قرار داده بود. در موارد متعدد از محسن فخریزاده تا اسماعیل هنیه، اسرائیل از محل دقیق رفتوآمد مقامات جمهوری اسلامی اطلاع داشت.
حتی با وجود عدم استفاده از تلفن همراه و وسایل ارتباطی و جابهجایی مکرر، بازهم اسرائیل مقامات و فرماندهان جمهوری اسلامی را هدف قرار میداد.
مهدیه شادمانی، فرزند علی شادمانی، فرمانده کشته شده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا فاش کرد پدرش نه از وسایل ارتباطی استفاده میکرده و نه در جای ثابتی نظیر خانه سکونت داشته است. او پس از مرگ پدرش نوشت «ردیابی های دقیق اسرائیل فراتر از واتساپ و یا جاسوسی سنتی و فردی است.»
برای نمونه، مهدیه شادمانی، فرزند پس از کشته شدن علی شادمانی، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء که اندکی پس از انتصاب به جای غلامعلی رشید هدف قرار گرفت، فاش کرد پدرش برای مدت طولانی در خانه نبوده و با وجود اقدامات حفاظتی و تغییر محل، باز هم کشته شده است. او نوشت «ردیابیهای دقیق اسرائیل فراتر از واتساپ و یا جاسوسی سنتی و فردی است.»
در چنین شرایطی، جمهوریاسلامی که تجربه اخیر نشان داده است از هرزمانی در حفظ جان و امنیت فرماندهان و مدیران خود ناتوان است، انگشت اتهام را به سمت شهروندان نشانه رفته است.
بازداشتهای فلهای شهروندان که اندکی پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه به اتهامات سنگین جاسوسی آغاز شد، پس از آتشبس شدت گرفته است.
این در حالی است که کارشناسان و اشخاص آگاه از رویه حفاظت از شخصیتها و نزدیکان اشخاص کشته شده، صراحتا اعلام کردند اطلاعات دقیق و بهروز اسرائیل از محل اختفای مقامات جمهوری اسلامی، با تکیه به اطلاعات شهروندان عادی ممکن نیست.