مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا: سقوط جمهوری اسلامی حتمی است
لن خودورکوفسکی، مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا، در گفتوگو با ایراناینترنشنال تاکید کرد تشکیل شورای دفاع در ایران اقدامی نمایشی از سوی حکومتی در حال فروپاشی است. او گفت سقوط جمهوری اسلامی «مسئله زمان» است نه احتمال.
معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد ماسیمو آپارو، معاون مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پس از گفتوگو با مقامهای حکومت ایران در زمینه «نحوه تعامل آژانس و جمهوری اسلامی در شرایط جدید»، تهران را ترک کرد.
کاظم غریبآبادی دوشنبه ۲۰ مرداد به رسانههای داخلی گفت: «مقرر گردید با در نظر گرفتن بحثهای صورتگرفته در جلسه، رایزنیها ادامه یابد.»
او افزود که آپارو با یک هیات ایرانی مرکب از مدیرکل صلح و امنیت بینالمللی وزارت امور خارجه و مشاور سازمان انرژی اتمی گفتوگو کرد.
حضور آپارو در تهران بسیار کوتاه بود.
به گفته غریبآبادی، هیات نمایندگی جمهوری اسلامی «مراتب انتقاد و اعتراض شدید خود نسبت به عدم ایفای مسئولیتهای آژانس» در جریان جنگ اخیر با اسرائیل را ابراز کرد.
او گفت: «این هیات مطالبات کشورمان برای اصلاح فرایندهای نادرست حاکم بر آژانس در قبال موضوع هستهای ایران را به اطلاع هیات اعزامی آژانس رساند.»
پیشتر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، خبر داده بود در جریان سفر معاون رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، با او مذاکراتی درباره چارچوب جدید همکاری بر مبنای قانون مجلس شورای اسلامی خواهد شد.
مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، ۱۱ تیر قانون «الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» را برای اجرا ابلاغ کرد.
این قانون پیشتر به تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان رسیده بود.
هفته گذشته، ابراهیم عزیزی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، اعلام کرد هیچ نهاد خارجیای (از جمله هیات آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قرار است به ایران سفر کند)، اجازه دسترسی فیزیکی به تاسیسات هستهای در ایران را نخواهد داشت.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، دوشنبه ۲۰ مرداد در نشستی خبری گفت که در جریان سفر معاون گروسی به ایران، قرار است در مورد نحوه تعامل و همکاریهای آینده با این نهاد گفتوگو شود.
او افزود وزارت امور خارجه بهعنوان «متولی» مذاکرات، برنامه هستهای و تصمیمات مرتبط با آن را همواره با «هماهنگی و بهنوعی زیر نظر» شورای عالی امنیت ملی پیش برده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از تشدید بحران مسکن در ایران خبر داد و در تازهترین گزارش خود نوشت تعداد خانوارهای مستاجر درگیر فقر در کشور در سال ۱۴۰۲ به رکورد تاریخی ۴۰ درصد رسید.
این آمار دو سال پیش است و کارشناسان ارزیابی میکنند که نرخ کنونی بالاتر از این میزان باشد.
انتشار این گزارش در شرایطی است که دوره سانسور آمار رسمی مسکن در جمهوری اسلامی به ۱۴ ماه رسیده و مرکز پژوهشهای مجلس نیز این گزارش خود در مورد تشدید فقر مستاجرین در ایران را ساعاتی پس از انتشار، از وبسایت خود حذف کرد.
بر اساس این گزارش، در سال ۱۴۰۲ حدود دو میلیون خانوار مستاجر، معادل هفت میلیون و ۶۰۰ هزار نفر، درگیر فقر بودهاند.
به نوشته این مرکز، بحران مسکن کشور و صعود بیسابقه اجارهبها باعث شده است خانوارهای بسیاری بر اثر هزینه مسکن، پایینتر از خط فقر قرار گیرند و درگیر فقر مسکن شوند.
محاسبه بر اساس «روش مکمل»
مرکز پژوهشهای مجلس تاکید کرده که طبق روش متداول برآورد، فقر خانوادههای مستاجر در حدود ۲۷ درصد بود اما این مرکز از «روش مکمل» در پژوهش خود استفاده کرده که این آمار را به ۴۰ درصد میرساند.
به نوشته این گزارش، روش مکمل توجه ویژهای به هزینه تامین مسکن و خانوارهایی دارد که درآمدی بالای خط فقر دارند اما بهدلیل افزایش اجارهبها، به زیر خط فقر سقوط میکنند.
این خانوارها پیش از هزینهکرد مسکن، درگیر فقر نبودهاند.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در سال ۱۴۰۲، بیشترین تعداد خانوارهای مستاجر درگیر فقر، در خانوارهای چهار نفره برآورد شده است.
همچنین سن سرپرست بیشترین خانوارهای مستاجر فقیر، بین ۳۵ تا ۴۴ سال بوده است.
در کل، در سال ۱۴۰۲، توزیع خانوارهای درگیر فقر نشان میدهد سه-چهارم خانوارهای مستاجر فقیر، خانوارهایی بودهاند که سن سرپرست خانوار زیر ۵۵ سال بوده است.
تهران دارای بیشترین آمار مستاجران فقیر
استان تهران بیشترین خانوارهای مستاجر فقیر را دارد و کمترین تعداد خانوارهای مستاجر فقیر مربوط به استان چهارمحال و بختیاری است.
همچنین بر اساس این گزارش، در سال ۱۴۰۲ بخش عظیمی از خانوارهای مستاجر درگیر فقر جزو پنج دهک هزینهای اول بودهاند.
مرکز پژوهشهای مجلس هشدار داد بسیاری از خانوارهای مستاجر از بازار خرید مسکن ملکی بیرون افتادهاند یا بهدلیل تورم مداوم، شکاف درآمدی و اجارهبهای بالا، توان مالی شرکت در طرحهای ملی تامین مسکن را ندارند.
هشدارهای مکرر مرکز پژوهشهای مجلس
این اولین بار نیست که مرکز پژوهشهای مجلس نسبت به بحران مسکن در کشور هشدار میدهد.
مرداد ۱۴۰۳، این مرکز درباره وضعیت مسکن در تهران نوشت که قیمت هر متر مسکن، بیش از هفت برابر حداقل دستمزد یک کارگر است و «بیش از نیمی از خانوارهای ایرانی در بدمسکنی به سر میبرند».
محسن باقری، فعال کارگری و از نمایندگان کارگران در مذاکرات دستمزد، معضل تامین مسکن برای کارگران را یک «بحران جدی» خواند و خبر داد حدود ۷۵ درصد کارگران در ایران، خانه ندارند.
باقری ۱۲ اردیبهشت امسال در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفت: «برای مسکن کارگری کاری نکردند. ما حتی بعد از گذشت سالها نفهمیدیم متولی مسکن کارگری کیست. سالهای سال وعده داده شد اما اتفاقی نیفتاد .... حتی یک خانه برای کارگران نساختهاند.»
مرداد ۱۴۰۲، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی سیاستهای دولت و شهرداری در حوزه مسکن را نادرست ارزیابی کرد.
در این گزارش تصریح شد طرحهایی همچون ساخت میلیونی مسکن در قالب مسکن مهر و نهضت ملی مسکن یا اجرای طرح قرارگاه جهادی مسکن تهران از سوی شهرداری، کاملا به زیان گروههای کمدرآمد و آسیبپذیر فاقد مسکن تمام شده است.
اردیبهشت ۱۴۰۲، بابک نگاهداری، رییس وقت مرکز پژوهشهای مجلس، گفت نبود مالیات کارآمد در بخش مسکن طی سالهای گذشته بر محبوبیت این بخش افزوده است و برآیند این جذابیتها باعث شده تا قیمت مسکن در طی ۱۷ سال گذشته در تهران ۵۲ برابر شود.
خرداد امسال، خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه جمهوری اسلامی، نوشت: «نگاهی به برخی سکوهای اینترنتی نشان میدهد بخشی از آگهیهای اجاره مسکن با واحد پول دلار یا یورو منتشر میشوند.»
این گزارش اضافه کرد: «در این آگهیها، خانههایی در مناطق شمالی تهران یا نقاط خاص شهر به اتباع خارجی و شهروندان اجاره داده میشود و مبلغ اجاره از ماهی دو هزار دلار تا حدود چهار هزار دلار یا یورو درج شده است.»
عموی ایلیا، کودک ۱۰ سالهای که در رشت بعد از آزار و اذیت جنسی به قتل رسید و پیکر بیجانش دو روز بعد در روستای گیلده شهرستان شفت پیدا شد، به رسانهها گفت که قاتل سابقه آزار و اذیت جنسی کودکان را دارد و یکی از قربانیان سابق او نیز به زندگیاش پایان داده است.
او در گفتوگو با رکنا گفت پلیس به او خبر داده که در گوشی متهم چندین عکس از کودکان دیگر هم پیدا شده و آنها منتظرند تا شاکیان دیگر هم برای شکایت مراجعه کنند.
عموی ایلیا افزود: خانواده یکی دیگر از کودکان درگیر با این پرونده تماس گرفتهاند و گفتهاند که قاتل، راننده سرویس آژانس فرزندشان بوده و به پدر و مادرش گفته که این شخص او را هم مورد اذیت و آزار قرار میداده است.
او ادامه داد: وقتی پیکر بیجان ایلیا را پیدا کردند سر، گوشها، بینی و دستش آسیب دیده بودند.
عموی ایلیا اضافه کرد: پزشک قانونی هنوز علت دقیق مرگ را اعلام نکرده است.
اظهارات اخیر غلامحسین محسنی اژهای و الیاس حضرتی درباره تعداد زندانیان سیاسی، بار دیگر بحث قدیمی «انکار وجود زندانی سیاسی» در جمهوری اسلامی را زنده کرد. موضوعی که در تضاد آشکار با تعاریف و معیارهای پذیرفتهشده بینالمللی از این مفهوم است.
در روزهای اخیر، سخنان محسنی اژهای، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی که گفت از افراد مختلف خواسته «لیست زندانیان سیاسی» را ارائه کنند اما «هیچ اسمی ندادند» و همچنین اظهارات حضرتی، فعال سیاسی اصلاحطلب و رییس شورای اطلاعرسانی دولت مسعود پزشکیان مبنی بر اینکه «در ایران فقط پنج زندانی سیاسی داریم»، بار دیگر بحث قدیمی و مهم «زندانی سیاسی» در جمهوری اسلامی را به صدر اخبار آورد.
این اظهارات، در ادامه موضع رسمی حکومت ایران است که سالهاست با اصرار تکرار میکند: «در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد.»
تعریف زندانی سیاسی در اسناد بینالمللی
در حالی که قوانین داخلی جمهوری اسلامی تعریفی از «زندانی سیاسی» ارائه نکرده و حتی عنوان اتهامی «جرم سیاسی» نیز بسیار محدود و پر ابهام در قانون جرم سیاسی (۱۳۹۵) آمده است (که تقریبا هیچکدام از آن موارد نیز نباید و نمیتواند جرمانگاری شود)، اسناد و معیارهای بینالمللی تعریفی روشنتر و عملی دارند.
بر مبنای میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و رویه نهادهای حقوق بشری، زندانی سیاسی کسی است که آزادیاش بهدلیل اعمال مسالمتآمیز حقوق بنیادین خود - مانند آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی تجمع مسالمتآمیز و آزادی تشکل - سلب شده باشد.
قطعنامه شماره ۱۹۰۰ (۲۰۱۲) شورای اروپا و معیارهای سازمانهایی مانند عفو بینالملل، زندانی سیاسی را فردی میدانند که:
۱. بازداشت یا محکومیت او عمدتا به دلایل سیاسی باشد. ۲. در نتیجه اعمال مسالمتآمیز حقوق تضمینشده بینالمللی تحت پیگرد قرار گرفته باشد. ۳. فرآیند قضاییاش ناعادلانه یا تبعیضآمیز باشد. ۴. مجازاتش نامتناسب و با انگیزه سیاسی تعیین شده باشد.
بر این اساس، صرف نبود عنوان «جرم سیاسی» در پرونده، باعث نمیشود که فرد زندانی سیاسی نباشد.
در عمل، بسیاری از مدافعان حقوق بشر، روزنامهنگاران، فعالان صنفی، فعالان قومی و مذهبی و معترضان مسالمتآمیز در ایران بر اساس اتهامات امنیتی کلی و مبهم مانند «اقدام علیه امنیت ملی» یا «تبلیغ علیه نظام» زندانی میشوند که از نظر معیارهای بینالمللی، مصداق روشن زندانی سیاسی است.
تاکتیک انکار و بازی با تعاریف
حکومت ایران سالهاست از دو روش برای انکار وجود زندانی سیاسی استفاده میکند:
۱. حذف عنوان رسمی: ثبت اتهامات امنیتی یا کیفری عمومی در پروندهها بهجای عنوان سیاسی یا عقیدتی. ۲. تفسیر محدود و غیرواقعی از مفهوم زندانی سیاسی تا تنها شامل کسانی شود که بهطور مستقیم و آشکار علیه حکومت فعالیت سازمانیافته داشتهاند.
این رویکرد، علاوه بر نقض تعهدات بینالمللی ایران، باعث میشود آمار واقعی زندانیان سیاسی پنهان بماند و پیگیری وضعیت آنها دشوارتر شود.
اظهارات اخیر، تکرار یک استراتژی کهنه
وقتی رییس قوه قضاییه از فعالان سیاسی و رسانهای میخواهد «لیست بدهند» اما همزمان به رویههای سرکوبگرانهای ادامه میدهد که تعریف بینالمللی زندانی سیاسی را به روشنی محقق میکند، این درخواست بیشتر شبیه یک تاکتیک تبلیغاتی است تا یک اقدام شفافساز.
همچنین، تقلیل تعداد زندانیان سیاسی به «پنج نفر» - آنهم بدون معیار شفاف - بیتوجهی کامل به صدها پرونده فعال مدنی، روزنامهنگار، معلم، دانشجو و شهروندی است که صرفا بهدلیل استفاده مسالمتآمیز از حقوق قانونی خود زندانی شدهاند.
بر اساس معیارهای جهانی، ایران نه تنها زندانی سیاسی دارد، بلکه شمار آنها در مقاطع مختلف پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بهشدت افزایش یافته است.
انکار این واقعیت، تغییری در تعهدات بینالمللی حاکمان در ایران ایجاد نمیکند و صرفا بر شکاف بیاعتمادی میان حکومت و جامعه میافزاید.
تا زمانی که قوانین داخلی و رویه قضایی با معیارهای بینالمللی همسو نشود و اتهامات مبهم امنیتی جایگزین برخورد عادلانه و شفاف با فعالیت سیاسی مسالمتآمیز باشد، انکار وجود زندانی سیاسی چیزی جز بازی با واژهها نخواهد بود.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، روز دوشنبه خبر داد که جسد اسماعیل پاشایی، عضو سپاه، که در جریان جنگ ۱۲ روزه کشته شده بود، از طریق آزمایش دیانای شناسایی شده است.
فارس نوشت که اسماعیل پاشایی روز دوم تیرماه در بمباران ستاد سازمان بسیج در تهران کشته شده است.
در جریان حمله اسرائیل، برخی از فرماندههای سپاه در منازل خود هدف گرفته شدند و شماری از آنها در جریان حضور در یک جلسه در یک پناهگاه کشته شدند. جلسهای که گفته شده تشکیل فوری آن نتیجه یک پیام جعلی بود که نیروهای سایبری اسرائیل به این فرماندهان ارشد فرستادند.
خودورکوفسکی در پادکست وبسایت انگلیسی ایراناینترنشنال به نگار مجتهدی، روزنامهنگار، گفت که تغییرات در شورای عالی امنیت ملی ایران نشاندهنده یک نظام حاکم در حال افول و «یک نمایش محض» است که به «جابهجا کردن صندلیها روی عرشه تایتانیک» میماند.
او گفت: «ما شاهد رهبری هستیم که به شکل ناامیدانه و با دست و پا زدنهای مختلف میکوشد کنترل و قدرت خود را حفظ کند اما چه شورای دفاع تشکیل بدهد، چه نام پول ملی را تغییر دهد ... کشتی همچنان در حال غرق شدن است.»
لن خودورکوفسکی
۱۲ مرداد و کمتر از شش هفته پس از برقراری آتشبس بهدنبال جنگ ۱۲ روزه، مقامهای جمهوری اسلامی رسما از تاسیس نهاد جدیدی به نام «شورای دفاع» خبر دادند.
این شورا در چارچوب اصل ۱۷۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی تاسیس شد.
بنا بر اعلام دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، «شورای دفاع، طرحهای دفاعی و ارتقای توانمندیهای نیروهای مسلح را بهصورت متمرکز بررسی میکند».
دو روز بعد، علی لاریجانی، مشاور ارشد علی خامنهای، با حکم مسعود پزشکیان، بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی منصوب شد.
لاریجانی بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ نیز همین سمت را بر عهده داشت.
خودورکوفسکی در نخستین دولت دونالد ترامپ بهعنوان معاون دستیار وزیر خارجه خدمت میکرد و در همکاری نزدیک با نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، بر «کارزار فشار حداکثری» دولت وقت آمریکا تمرکز داشت.
او که در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمده، پس از تجربه زندگی تحت نظام کمونیستی در کودکی به ایالات متحده مهاجرت کرد.
این سیاستمدار، از خارج، نظارهگر فروپاشی حکومت کشور زادگاهش بود. فروپاشیای که به گفته او برای ایران امروز درسهایی دارد.
جمهوری اسلامی قادر به تغییر شرایط نیست
ارزیابی خودورکوفسکی بر تلاقی عواملی استوار است که به باورش، رهبری جمهوری اسلامی قادر به بازگرداندن روند آنها نیست: اقتصادی در سقوط آزاد، مردمی که ایمان خود را به نظام حاکم از دست دادهاند و رهبرانی که برای پوشاندن پوسیدگی عمیق ساختاری، به اقدامات ظاهری روی آوردهاند.
او در گفتوگو با پادکست انگلیسی ایراناینترنشنال، با بهرهگیری از درسهای فروپاشی شوروی، استدلال کرد که وقتی ترکهایی در یک نظام اقتدارگرا ظاهر میشود، سقوط آن میتواند سریعتر از آنچه انتظار میرود، رخ دهد.
خودورکوفسکی گفت که انتصاب لاریجانی به سمت رییس شورای عالی امنیت ملی، مسیر نظام را تغییر نخواهد داد: «آنها تلاش میکنند در بیرون قدرتمند به نظر برسند اما در داخل، نظام در حال پوسیدن است. این تغییرات در افراد، ظاهری است و اصول و مبانی همان است.»
پایان جمهوری اسلامی، تنها مسئلهای مربوط به زمان
بحران اقتصادی در ایران به حدی رسیده که حکومت میخواهد دست به حذف چهار صفر از پول ملی بزند اما حتی برخی مقامهای جمهوری اسلامی اذعان کردهاند که چنین کاری، هرگز کمکی به بهبود بحران اقتصادی نمیکند.
از زمان جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل، ایران شاهد خیزشهای بزرگ نبوده و تنها اعتصابها و اعتراضهای پراکندهای رخ داده که با حضور گسترده نیروهای امنیتی همراه بوده است.
مقامات جمهوری اسلامی، سرکوب و بازداشت فعالان را تشدید کرده، نظارتها را گسترش داده و نیروهای امنیتی را برای جلوگیری از تجمعها، در استانهای ناآرام مستقر کردهاند.
در چنین شرایطی، اعتصاب کامیونداران، مشهودترین شکل ناآرامی بوده که نشاندهنده نارضایتیهای عمیق و گسترده در میان مردم است.
خودورکوفسکی گفت اینها همان نیروهای واقعی هستند که بنیانهای حکومت را فرسوده میکنند و این روند با تشکیل شوراها یا تغییرات در پستها، قابل بازگشت نیست.
او گفت: «شما میتوانید چهرهها را عوض کنید، میتوانید نامها را تغییر دهید، میتوانید نهادهای جدید ایجاد کنید، اما وقتی مردم رویگردان شدهاند و اقتصاد فروپاشیده، پایان جمهوری اسلامی تنها مسئلهای مربوط به گذر زمان خواهد بود.»