رقابت تاریخی واشینگتن و مسکو؛ از پایان جنگ جهانی دوم تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
رونالد ریگان و میخاییل گورباچف، رهبران وقت آمریکا و شوروی، نشست ریکاویک، ۱۱ اکتبر ۱۹۸۶
در آستانه دیدار دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، سابقه رویارویی تاریخی آمریکا و روسیه، از جمله در دوران «جنگ سرد» میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، مورد توجه قرار گرفته است.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، در آستانه نشست ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ در آلاسکا گفت: «زمان پایان جنگ فرا رسیده است و گامهای لازم باید از سوی روسیه برداشته شود.»
او در پیامی که در حساب ایکس او منتشر شده، ابراز امیدواری کرد که این نشست «واقعا حساس» بتواند مسیر دستیابی به «صلح عادلانه» و برگزاری گفتوگویی جدی در قالب سهجانبه میان رهبران اوکراین، آمریکا و روسیه را هموار کند.
زلنسکی با تاکید بر آمادگی کشورش برای همکاری افزود: «ما روی آمریکا حساب میکنیم و آمادهایم، همچون همیشه، تا بیشترین بهرهوری را در کار داشته باشیم.»
او همچنین گفت که منتظر دریافت گزارشی از دستگاه اطلاعاتی اوکراین درباره نیتهای فعلی روسیه و آمادهسازیهای آن برای نشست آلاسکا است.
رییسجمهوری اوکراین با اشاره به ادامه نبردها گفت: «ارتش روسیه همچنان در تلاش برای کسب موقعیتهای سیاسی مطلوبتر برای رهبری خود در نشست آلاسکا، متحمل تلفات قابل توجهی میشود. ما از این برنامه آگاهیم و شریکانمان را در جریان واقعیتهای میدانی قرار میدهیم.»
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، روز جمعه در مسیر سفر به آلاسکا برای دیدار با ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، گفت که تصمیمگیری درباره ورود به تبادل سرزمین با روسیه بر عهده اوکراین خواهد بود.
ترامپ که در هواپیمای «ایر فورس وان» با خبرنگاران گفتوگو میکرد، اظهار داشت: «باید اجازه دهیم اوکراین خودش آن تصمیم را بگیرد و فکر میکنم تصمیم درستی خواهند گرفت. اما من اینجا نیستم که به جای اوکراین مذاکره کنم. من اینجا هستم تا آنها را پشت میز مذاکره بیاورم و فکر میکنم شما با دو طرف سر و کار دارید.»
او با اشاره به اهداف جنگی مسکو افزود: «ببینید، ولادیمیر پوتین میخواست تمام اوکراین را تصرف کند. اگر من رییسجمهور نبودم، او همین حالا تمام اوکراین را گرفته بود. اما او این کار را نخواهد کرد.»
در پاسخ به پرسشی درباره امکان ارائه تضمینهای امنیتی از سوی ایالات متحده به اوکراین، ترامپ گفت: «چنین احتمالی وجود دارد؛ البته همراه با اروپا و کشورهای دیگر، نه به شکل ناتو، چون برخی چیزها قرار نیست اتفاق بیفتد. اما بله، همراه با اروپا، چنین امکانی هست.»
دونالد ترامپ ساعاتی پیش از پرواز به آلاسکا برای دیدار با ولادیمیر پوتین، این گفتوگوها را «جلسهای برای ارزیابی و سنجش واکنشها» توصیف کرد و گفت اولویت اصلی او، بررسی امکان برقراری آتشبس در اوکراین است. او پیشبینی کرد که میتواند این موضوع را «در دو دقیقه اول» جلسه مشخص کند.
ترامپ در گفتوگو با رادیوی فاکسنیوز تاکید کرد: «من قرار نیست توافقی انجام دهم. توافق به من مربوط نیست. فکر میکنم توافق باید برای هر دو طرف، یعنی پوتین و ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، انجام شود.»
او با تاکید بر اینکه اوکراین و روسیه، هر دو، باید قدم بردارند، افزود: «دوست دارم آتشبسی برقرار شود و بهترین توافق ممکن برای هر دو طرف به دست آید. همانطور که میدانید، تانگو را دو نفر میرقصند.»
با این حال، ترامپ هشدار داد اگر پوتین پس از نشست روز جمعه با پایان جنگ موافقت نکند، «پیامدهای بسیار شدیدی» در انتظار روسیه خواهد بود. وی همچنین گفت که در حالی که نگاهها به نشست او و پوتین دوخته شده، «نشست مهمتر» دیدار بعدی خواهد بود.
به گفته ترامپ، این نشست دوم قرار است با حضور او، پوتین، زلنسکی و احتمالاً برخی رهبران اروپایی برگزار شود. او این دیدار را «بسیار مهم» خواند و گفت: «ببینیم چه میشود، اما فکر میکنم رییسجمهوری پوتین صلح را برقرار خواهد کرد.»
ترامپ در ادامه به برایان کیلمید از فاکسنیوز گفت این نشست «زمینه را برای نشست دوم فراهم میکند» و اشاره کرد که در آن مذاکرات احتمالاً بحث تبادل سرزمینها مطرح شود؛ موضوعی که زلنسکی با آن مخالفت کرده است.
مقامهای هند و پاکستان اعلام کردند که سیلابهای ناگهانی ناشی از بارانهای شدید موسمی در این کشورها در ۲۴ ساعت گذشته، بیش از ۱۷۰ نفر را کشته و دهها نفر دیگر را مجروح یا ناپدید کرده است.
مقامهای مدیریت بحران پاکستان، جمعه ۲۴ مرداد اعلام کردند که در ۲۴ ساعت گذشته دستکم ۱۱۷ نفر بر اثر بارانهای موسمی در این کشور جان خود را از دست دادهاند و ۳۵ نفر دیگر ناپدید شدهاند.
به گفته اداره مدیریت بحران، بیشتر این تلفات، یعنی ۱۱۰ نفر، در ایالت کوهستانی «خیبر پختونخوا» ثبت شده است.
نیروهای امدادی در این مناطق هزار و ۳۰۰ گردشگر گرفتار را از یک منطقه کوهستانی که رانش زمین در آن رخ داده نیز تخلیه کردند.
بارشهای شدید در روزهای اخیر موجب جاری شدن سیل، رانش زمین و فروریختن سقف خانهها در مناطق شمالی و کوهستانی پاکستان شده است.
نیروهای امدادی گفتهاند بخشی از تلفات بهدلیل مدفون شدن خانوادهها زیر آوار خانههایشان رخ داده است.
بارانهای موسمی سال جاری در پاکستان و کشورهای همسایه از جمله هند و نپال، خسارات و تلفات گستردهای بر جا گذاشته و کارشناسان میگویند شدت و تکرار چنین حوادثی بهدلیل تغییرات اقلیمی رو به افزایش است.
در نپال بارانهای موسمی امسال دهها کشته و زخمی برجا گذاشته است. بر اساس آمار مقامهای مدیریت بحران نپال، از آغاز بارانهای موسمی امسال در ماه ژوئن، دستکم ۴۱ نفر در این کشور کشته، ۲۱ نفر مفقود و بیش از ۱۲۰ نفر در اثر سیلاب، رانش زمین و طوفان تگرگ زخمی شدهاند.
مقامهای محلی در کشمیر تحت کنترل هند نیز اعلام کردند در اثر سیلاب ناگهانی ناشی از بارشهای شدید، دستکم ۶۰ نفر جان باخته و حدود ۲۰۰ نفر دیگر مفقود شدهاند.
مقامها گفتند بسیاری از مفقودان احتمالاً در جریان سیلاب شسته شدهاند. دستکم ۵۰ نفر که بهشدت زخمی شده بودند، عمدتا از یک نهر پر از گل و آوار، به بیمارستانهای محلی منتقل شدند.
این حادثه پنجشنبه در روستای «چاسوتی» رخ داد و موجی از گلولای و آب زائرانی را که برای صرف ناهار پیش از آغاز پیادهروی به سوی یک مکان مذهبی گرد آمده بودند، با خود برد.
روستای چاسوتی در منطقه کشتوار، آخرین نقطه قابل دسترسی با خودرو در مسیر زیارت سالانه «ماچیل یاترا» است که زائران هندو را به معبد مرتفع «ماچیل ماتا» در رشتهکوههای هیمالیا میرساند.
تصاویر و ویدیوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی، خسارات گسترده و پراکندهشدن وسایل منزل در کنار خودروها و خانههای آسیبدیده را نشان میدهد.
محمد ارشاد، مقام مدیریت بحران کشمیر هشدار داد که شمار مفقودان ممکن است افزایش یابد و پیشبینی هواشناسی نیز از بارشهای شدیدتر و وقوع سیلابهای بیشتر در این منطقه خبر داده است.
نارندرا مودی، نخستوزیر هند نیز در آغاز سخنرانی نزدیک به دو ساعته خود به مناسبت هفتاد و نهمین سالگرد استقلال این کشور گفت: «طبیعت ما را آزموده است. در روزهای اخیر با رانش زمین، شکست ابر و دیگر بلایای طبیعی روبهرو بودهایم.»
طبق تعریف اداره هواشناسی هند، «شکست ابر» بارشی ناگهانی و شدید به میزان بیش از ۱۰۰ میلیمتر در مدت فقط یک ساعت است که میتواند موجب سیلاب ناگهانی، رانش زمین و تخریب، بهویژه در مناطق کوهستانی در فصل موسمی، شود.
این دومین حادثه مشابه در رشتهکوههای هیمالیا طی کمی بیش از یک هفته گذشته است.
هفته گذشته، سیل و رانش زمین در ایالت اوتاراکند یک روستا را بهطور کامل در بر گرفت.
از نخستین دست دادن در هامبورگ آلمان در ژوئیه ۲۰۱۷ تا نشست اوت ۲۰۲۵ در آلاسکا، دیدارهای دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، ترکیبی از دیپلماسی رسمی و محرمانگی غیرعادی بوده و به برداشتهای مختلفی از روابط آمریکا و روسیه، شکل داده است.
این نوشته با اتکا به منابع معتبر، تمامی دیدارهای حضوری میان این دو را بهصورت مستند مرور میکند.
چرا رابطه پوتین و ترامپ اهمیت دارد؟
تعاملات ترامپ و پوتین نه تنها به شکل مستقیم بر روابط دوجانبه واشینگتن و مسکو اثر گذاشته، بلکه بارها با مهمترین بحرانها و تحولات ژئوپولیتیکی یک دهه اخیر گره خورده است.
از نخستین سال ریاستجمهوری ترامپ، پرونده حساس اتهام مداخله روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا بر تمام دیدارهای دو طرف سایه انداخت و باعث شد هرگونه ارتباط یا مذاکره میان آنها زیر ذرهبین رسانهها و نهادهای امنیتی قرار گیرد.
در عرصه بینالمللی، جنگ سوریه یکی از محورهای ثابت گفتوگو بود؛ جایی که مسکو بهعنوان حامی اصلی بشار اسد و آمریکا بهعنوان پشتیبان بخشی از مخالفان، منافع متضاد اما گاه همپوشان داشتند و مذاکرات میان ترامپ و پوتین بر تعیین «مناطق کاهش تنش» و آینده سیاسی دمشق متمرکز بود.
در نوامبر ۲۰۱۸، بحران تنگه کرچ که در پی توقیف سه کشتی نیروی دریایی اوکراین بهدست روسیه پدید آمد، روابط واشینگتن و مسکو را وارد مرحلهای پرتنش کرد و حتی موجب لغو یکی از دیدارهای برنامهریزیشده پوتین و ترامپ در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ شد.
اما نقطه عطف در این تعاملات، جنگ تمامعیار روسیه علیه اوکراین بود که در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد و بزرگترین بحران امنیتی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم را رقم زد.
این جنگ در سال ۲۰۲۵ بهعنوان اصلیترین دستور کار دیدارها و تماسهای ترامپ و پوتین مطرح شد و بر تمام مذاکرات آنها، از جمله نشست آلاسکا، سایه انداخته است.
ویژگی جالب این روابط آن است که دیدارهای ترامپ و پوتین گاه به سبک نشستهای رسمی سران کشورها با حضور تیمهای کامل دیپلماتیک برگزار شده و گاه بهشکل خصوصی و بدون همراهی یادداشتبرداران یا دیپلماتهای ارشد، که این موضوع باعث شده جزییات مذاکرات در هالهای از ابهام باقی بماند.
این ترکیب از دیپلماسی رسمی و ارتباطات غیررسمی که در سیاست خارجی بیسابقه نیست اما در مورد ترامپ و پوتین بهطور خاص حساسیتبرانگیز بوده، اکنون برای درک دیپلماسی جاری در آلاسکا و ارزیابی میزان شفافیت و اعتماد میان دو کشور اهمیتی دوچندان پیدا میکند.
دیدارهای حضوری ثبتشده
هامبورگ، آلمان - نشست سران گروه ۲۰، هفتم ژوئیه ۲۰۱۷
نشست رسمی دوجانبه بیش از دو ساعت طول کشید. نخستین ملاقات رو در رو قرار بود ۳۵ دقیقه به طول بینجامد اما طبق گزارشهای همزمان و جداول زمانی بعدی، بسیار طولانیتر شد.
یادداشت رسمی کرملین این دیدار در حاشیه نشست گروه ۲۰ را تایید کرد.
گفتوگوی دوم و اعلامنشده در همان شب انجام شد. در ضیافت شام رهبران، ترامپ و پوتین گفتوگویی خصوصی داشتند که کاخ سفید آن را تایید کرد.
در گزارشهای بعدی، مقامهای آمریکایی گفتند دسترسی به جزییات دیدارهای رو در روی ترامپ و پوتین بهطور غیرعادی دشوار بوده؛ از جمله مواردی که مطرح شد، این بود که او یادداشت مترجم را گرفته است.
وزارت خارجه آمریکا بعدا این ادعا را در روند حقوقی رد کرد اما اصل موضوع یعنی محدود بودن دسترسی به سوابق دقیق، بهطور گسترده گزارش شده است.
دانانگ، ویتنام - اوپک، ۱۰ و ۱۱ نوامبر ۲۰۱۷
گفتوگوهای کوتاهی میان پوتین و ترامپ انجام گرفت و بیانیه مشترکی درباره سوریه صادر شد.
این بیانیه بر ایجاد مناطق کاهش تنش و روند سیاسی در سوریه تاکید داشت.
متن بیانیه نخستین بار از سوی کرملین منتشر شد و سپس در کانالهای رسمی آمریکا هم انتشار یافت.
هلسینکی، فنلاند - نشست دوجانبه، ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۸
دو رهبر پیش از ناهار کاری، تنها با حضور مترجمان دیدار کردند.
ترامپ در نشست خبری مشترک، علنا به گفتههای پوتین درباره مداخله نداشتن روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ اعتبار بخشید که با واکنش شدید در واشینگتن مواجه شد.
در نشست خبری ترامپ و پوتین در هلسینکی، خبرنگار انبیسی از رییسجمهوری روسیه پرسید: «آیا شما میخواستید آقای ترامپ در انتخابات پیروز شود؟ و آیا شما به این منظور شخصا دستور دادید که اقدامی صورت گیرد؟»
پوتین پاسخ داد: «بله. بله. زیرا او کسی بود که از بهبود روابط با روسیه حمایت میکرد.»
در نسخه اولیه متن پیادهشده از سوی کاخ سفید، بخش اول این پرسش ـ «آیا شما میخواستید ترامپ پیروز شود؟» ـ حذف شده بود.
این اقدام در پوشش خبری رسمی دولت آمریکا موجب شد چنین به نظر برسد که پوتین صرفا به بخش مربوط به اقدام یا عدم اقدام خود پاسخ داده و نه به پرسشی درباره انگیزه یا ترجیحش در این زمینه.
پس از افشا و واکنش رسانهها، کاخ سفید متن را اصلاح کرد و پرسش کامل به متن پیادهشده برگشت.
این اتفاق بهعنوان نمونهای از دستکاری عامدانه یا سانسور سیاسی در انتشار رسمی محتوای دیدارهای دیپلماتیک مورد انتقاد قرار گرفت و توجه رسانههای جهانی و تحلیلگران روابط آمریکا و روسیه را برانگیخت.
بوئنوس آیرس، آرژانتین - اجلاس گروه ۲۰، ۳۰ نوامبر- اول دسامبر ۲۰۱۸
ترامپ در مسیر سفر به اجلاس، دیدار برنامهریزیشده با پوتین را بهدلیل توقیف کشتیها و ملوانان اوکراینی در تنگه کرچ لغو کرد.
با این حال، دیدار کوتاهی انجام شد. با وجود لغو رسمی، دو طرف در ضیافت شام رهبران گفتوگویی غیررسمی داشتند که بعدا در گزارشهای خبری و سخنان ترامپ در سال ۲۰۱۹ به آن اشاره شد.
اوساکا، ژاپن - اجلاس گروه ۲۰، ۲۸-۲۹ ژوئن ۲۰۱۹
دیدار دوجانبهای میان ترامپ و پوتین صورت گرفت. موضوعات مورد بحث شامل اوکراین، ملوانان بازداشتشده در سال ۲۰۱۸ و کنترل تسلیحات بود.
خبرنگاران همچنین مکالمهای را ثبت کردند که در آن ترامپ خطاب به پوتین گفت: «در انتخابات دخالت نکن، لطفا!»؛ عبارتی که کاخ سفید تاکید کرد بهطور جدی بیان شده است.
۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴
گزارشی معتبر از دیدار حضوری ترامپ و پوتین در سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ وجود ندارد.
همهگیری کووید-۱۹ و سپس کنار رفتن ترامپ از قدرت، ارتباطات این دو را به تماسهای تلفنی یا اظهارنظرهای علنی محدود کرد.
۲۰۲۵؛ تماسهای تلفنی که زمینهساز نشست آلاسکا شد
پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، دو رهبر چندین بار بهصورت تلفنی با یکدیگر گفتوگو کردند.
۱۲ فوریه ۲۰۲۵، ترامپ گفت او و پوتین بر سر آغاز مذاکرات برای پایان جنگ اوکراین به توافق رسیدهاند. تغییری در سیاست واشینگتن که موجب نگرانی متحدان اروپایی شد.
چند رسانه معتبر این توافق و احتمال دیدار رو در رو را گزارش کردند.
این تماسها و رایزنیهای دیپلماتیک سرانجام به نهایی شدن نشست ۱۵ اوت ۲۰۲۵ در پایگاه مشترک المندورف–ریچاردسون در انکوریج، آلاسکا انجامید.
به گفته مقامهای آمریکایی و روسی، قرار است رهبران دو کشور ابتدا جلسهای خصوصی، سپس نشستی با هیاتهای همراه و در پایان یک نشست خبری مشترک برگزار کنند.
آنچه در دیدارهای ترامپ و پوتین تکرار شده است
مدت و قالب جلسات: جلسات اولیه اغلب طولانی بودند (مثل دیدار هامبورگ) و گاهی بدون حضور یادداشتبرداران آمریکایی برگزار میشدند که ثبت سوابق تاریخی و کار سیاستگذاری داخلی را دشوار میکرد.
ناهماهنگی پیامها: پس از هلسینکی، مقامهای روسی بیانیههایی در خصوص توافقات منتشر کردند، در حالی که نهادهای آمریکایی توضیحاتی محدود یا اصلاحشده ارائه دادند (مثلا اصلاح متن پیادهشده). این عدم توازن بارها تکرار شده است.
چرخشهای ناشی از بحران: حادثه تنگه کرچ باعث لغو نشست بوئنوس آیرس شد و تماسهای ۲۰۲۵ در سایه جنگ اوکراین به شتابگیری برای برگزاری نشست جدید انجامید.
تصویر در برابر محتوا: لحظاتی مانند عبارت «در انتخابات دخالت نکن» در اوساکا و نشست خبری هلسینکی به اندازه هر بیانیه رسمیای، برداشت عمومی در خصوص روابط پوتین و ترامپ را شکل دادند.
از ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۱، آمریکا و شوروی درگیر رقابتی جهانی شدند که به «جنگ سرد» شهرت یافت؛ نبردی بدون رویارویی مستقیم که چهره سیاست جهان را دگرگون کرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم واشینگتن و مسکو وارد یک رقابت چهار و نیم دههای شدند که سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داد.
مورخان، مسیر این رویارویی را از زمان شکلگیری دو بلوک رقیب در اواخر دهه ۱۹۴۰، عبور از بحرانهای هستهای و جنگهای نیابتی، تا دوران تنشزدایی و در نهایت فروپاشی سیاسی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ترسیم میکنند.
آغاز رقابت و تشدید اولیه (۱۹۴۵ تا ۱۹۵۳)
با شکست آلمان نازی، بیاعتمادی عمیق ایدئولوژیک و اهداف امنیتی متعارض میان واشینگتن و مسکو، به سرعت به رقابت آشکار تبدیل شد. در سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸، ایالات متحده با اعلام دکترین ترومن، اجرای طرح مارشال و مشارکت در تأسیس ناتو (۱۹۴۹)، بلوک غرب را تثبیت کرد.
دکترین ترومن، سیاست اعلامشده رییسجمهوری هری ترومن در سال ۱۹۴۷ بود. هدف، حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی از کشورهایی بود که با فشار یا تهدید کمونیسم روبهرو بودند، بهویژه یونان و ترکیه.
طرح مارشال هم برنامه کمک اقتصادی آمریکا بود که از ۱۹۴۸ آغاز شد و با ارائه میلیاردها دلار وام و کمک بلاعوض به کشورهای اروپایی جنگزده، بازسازی اقتصاد اروپا را تسریع و نفوذ شوروی را مهار کرد.
در مقابل، شوروی با تحکیم کنترل بر اروپای شرقی، پایههای بلوک شرق را بنا نهاد. این اقدامات عملا اروپا را به دو اردوگاه متقابل تقسیم کرد.
در ژوئن ۱۹۴۸، شوروی تمام مسیرهای زمینی و ریلی به برلین غربی را مسدود کرد تا کنترل کامل بر شهر را به دست آورد. پاسخ آمریکا و متحدانش، پل هوایی برلین بود که به مدت ۱۱ ماه، نیازهای شهر را از طریق هوا تامین کرد. محاصره در مه ۱۹۴۹ بدون موفقیت شوروی پایان یافت و این رویداد، جدایی آلمان به دو کشور و شکاف اروپا را تثبیت کرد.
آزمایش بمب اتمی شوروی در ۱۹۴۹ به انحصار هستهای آمریکا پایان داد و مسابقه تسلیحاتی را آغاز کرد.
در آمریکا، سند NSC-68 که یک گزارش محرمانه راهبردی از شورای امنیت ملی آمریکا بود، در آوریل ۱۹۵۰ تهیه شد و مسیر سیاست خارجی آمریکا را در سالهای آغازین جنگ سرد تعیین کرد.
در این سند، شوروی بهعنوان تهدید اصلی برای امنیت جهانی معرفی و توصیه شد که ایالات متحده برای مهار کمونیسم، بهطور چشمگیر بودجه نظامی خود را افزایش دهد، توان هستهایاش را گسترش دهد و از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی در سراسر جهان فعالانهتر عمل کند. این رویکرد بعدها مبنای سیاست «مهار» در مقیاس جهانی شد.
همزمان، جنگ کره (۱۹۵۰–۱۹۵۳) بهعنوان نخستین جنگ بزرگ نیابتی میان دو بلوک، ماهیت جهانی این رویارویی را آشکار ساخت.
بحرانها، دیوارها و موشکها (۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳)
پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳، امیدهایی برای کاهش تنش پدید آمد، اما قیامهای مردمی در اروپای شرقی بهشدت سرکوب شد. در سال ۱۹۵۶، شوروی با نیروی نظامی قیام مجارستان را خاموش کرد. برلین همچنان نقطهای بحرانی باقی ماند تا اینکه در ۱۹۶۱، دولت آلمان شرقی با حمایت شوروی دیوار برلین را بنا کرد؛ دیواری که نماد جدایی شرق و غرب شد.
در اکتبر ۱۹۶۲، تصاویر شناسایی هوایی آمریکا، استقرار موشکهای هستهای شوروی در کوبا را فاش کرد. ایالات متحده با اعلام «قرنطینه دریایی» و هشدار به شوروی، جهان را در یک رویارویی ۱۳ روزه به آستانه جنگ اتمی کشاند.
در نهایت، مسکو با خروج موشکها موافقت کرد و واشینگتن نیز تعهد داد به کوبا حمله نکند. توافق محرمانهای نیز برای جمعآوری موشکهای آمریکا از ترکیه صورت گرفت. این بحران به ایجاد خط تماس مستقیم واشینگتن-مسکو و آغاز گفتوگوهای جدی کنترل تسلیحات منجر شد.
از تقابل تا تنشزدایی (اواسط دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۷۰)
پس از سالها افزایش سریع زرادخانههای هستهای، دو قدرت به سوی کنترل رقابت گام برداشتند.
در مه ۱۹۷۲، پیمان محدودسازی سامانههای ضدبالستیک (ABM) و توافق موقت سالت یک امضا شد. سالت یک بخشی از مذاکرات «محدودسازی تسلیحات راهبردی» میان آمریکا و شوروی بود که در مه ۱۹۷۲ در مسکو به امضای ریچارد نیکسون و لئونید برژنف رسید.
این توافق موقت، برای یک دوره پنجساله، تعداد سامانههای پرتاب موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) و موشکهای بالستیک زیردریاییپرتاب (SLBM) دو کشور را در سطح موجود آن زمان «فریز» میکرد؛ یعنی اجازه افزایش تعداد این سکوهای پرتاب را نمیداد، هرچند توسعه کیفی و نوسازی سامانهها را محدود نمیکرد.
این توافق همراه با پیمان سامانههای ضدبالستیک (ABM Treaty)، نخستین گام جدی دو ابرقدرت برای مهار رقابت هستهای در دوران جنگ سرد بود.
در سال ۱۹۷۵، سند نهایی هلسینکی میان ۳۵ کشور اروپایی با تاکید بر مرزهای اروپا، امنیت، همکاری اقتصادی و حقوق بشر به تصویب رسید. این سند به مخالفان سیاسی در بلوک شرق زبان مشترکی برای بیان اعتراضاتشان داد. این سند، گرچه الزامآور نبود، اما نقطه عطفی در روند تنشزدایی جنگ سرد شد.
حتی در دوره تنشزدایی، رقابت ژئوپلیتیکی پایان نیافت. آمریکا و شوروی در جنگهای نیابتی در جنوبشرقی آسیا، خاورمیانه و آفریقا فعال بودند. در دسامبر ۱۹۷۹، تهاجم شوروی به افغانستان بهعنوان نقطه پایانی تنشزدایی، موجب اعمال تحریمهای غرب، تحریم المپیک مسکو و بازگشت به فضای تقابل شد.
بازگشت رقابت و مسیر به سوی کاهش تنش (دهه ۱۹۸۰)
در اوایل دهه ۱۹۸۰، آمریکا هزینههای دفاعی را بهشدت افزایش داد و موشکهای جدیدی در اروپا مستقر کرد، در حالی که شوروی با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد.
در سال ۱۹۸۵، میخائیل گورباچف با دو سیاست گلاسنوست (فضای باز سیاسی) و پروسترویکا (بازسازی اقتصادی) به قدرت رسید. این اصلاحات زمینهساز آغاز مذاکرات گستردهتر شد.
نشست ریکیاویک در اکتبر ۱۹۸۶ هرچند به توافق نهایی منجر نشد، اما راه را برای امضای پیمان موشکهای میانبرد (INF) در ۸ دسامبر ۱۹۸۷ هموار کرد؛ پیمانی که برای نخستین بار، یک طبقه کامل از موشکهای دو کشور را حذف کرد.
پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱)
انقلابها در اروپای شرقی: سال ۱۹۸۹ با موج انقلابهای ضدکمونیستی آغاز شد. سقوط دولتهای وابسته به شوروی، از لهستان تا چکسلواکی و سقوط دیوار برلین در نوامبر همان سال، نشانه پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی بود.
در نشست مالتا (۲ تا ۳ دسامبر ۱۹۸۹)، جورج بوش و گورباچف عملا پایان جنگ سرد را اعلام کردند، هرچند مورخان بر سر تاریخ دقیق «پایان» اختلاف نظر دارند.
کودتای نافرجام اوت ۱۹۹۱ علیه گورباچف، اقتدار مرکزی را تضعیف کرد. جمهوریهای اصلی، از جمله روسیه، اوکراین و بلاروس، استقلال خود و در ۸ دسامبر تشکیل جامعه کشورهای مستقل همسود (CIS) را اعلام کردند.
در ۲۵ دسامبر، گورباچف استعفا کرد و پرچم شوروی در کرملین پایین کشیده شد. روز بعد، مجلس اعلای شوروی، نهاد قانونگذاری عالی اتحاد جماهیر شوروی که از دو مجلس هماختیار یعنی شورای اتحاد و شورای ملیتها تشکیل میشد، انحلال رسمی این کشور را اعلام کرد و جنگ سرد پایان یافت.
چرا این رویارویی «سرد» باقی ماند؟
سه عامل کلیدی مانع از آغاز جنگ مستقیم میان دو ابرقدرت شد. نخست، بازدارندگی هستهای که با تجربه بحران موشکی کوبا به روشنی نشان داد تشدید تنش میتواند به فاجعه منجر شود و همین آگاهی رهبران دو طرف را به ایجاد کانالهای ارتباطی و امضای پیمانهای کنترل تسلیحات سوق داد.
دوم، سیاست ائتلافی و موازنه قوا که با وجود تشدید رقابت از طریق ناتو و پیمان ورشو، «خطوط قرمز» روشنی ایجاد کرد و امکان مذاکره و معامله را فراهم ساخت.
سوم، محدودیتهای داخلی که در قالب فشارهای اقتصادی، نارضایتی عمومی، بهویژه در آمریکا پس از جنگ ویتنام و در اروپای شرقی بهدلیل کمبودها و ضرورت اصلاحات سیاسی در شوروی، هر دو طرف را به سمت کاهش تنش کشاند.
جنگ سرد، با وجود بحرانهای شدید و رقابتهای جهانی، هرگز به یک جنگ مستقیم بین آمریکا و شوروی تبدیل نشد، اما ساختار سیاسی و امنیتی جهان را برای نیم قرن شکل داد. پایان این دوران در ۱۹۹۱، آغازی برای نظم جدید جهانی بود؛ نظمی که میراث و پیامدهای آن هنوز هم بر سیاست بینالملل سایه انداخته است.