ایران سابقهای طولانی در اجرای عملیات پنهانی و حملات هدفمند در خارج از مرزهای خود دارد؛ استراتژیای که از سال ۱۳۵۷ تاکنون، بهعنوان ابزاری کمهزینه برای مقابله غیرمستقیم با دشمنانش به کار گرفته شده است.
به نوشته جیسون برک، خبرنگار حوزه امنیت بینالملل روزنامه گاردین، این راهبرد، بهویژه در فقدان توان نظامی متعارف مؤثر، بهگونهای طراحی شده تا آسیبهای غیرمنتظرهای به «نقاط آسیبپذیر» دشمنان وارد کند، و همزمان از طریق ایجاد ترس، تردید یا بیثباتی، هزینههای مقابله با جمهوری اسلامی را افزایش دهد.
در تازهترین نمونه، مقامهای امنیتی استرالیا حکومت ایران را به دستداشتن در مجموعهای از حملات یهودیستیزانه در این کشور متهم کردهاند.
هرچند به نوشته گاردین جزئیات دقیق این اتهام علنی نشده، اما به گفته کارشناسان، این ادعا کاملاً محتمل است.
ادامه این گزارش را در اینجا بخوانید


ایران سابقهای طولانی در اجرای عملیات پنهانی و حملات هدفمند در خارج از مرزهای خود دارد؛ استراتژیای که از سال ۱۳۵۷ تاکنون، بهعنوان ابزاری کمهزینه برای مقابله غیرمستقیم با دشمنانش به کار گرفته شده است.
به نوشته جیسون برک، خبرنگار حوزه امنیت بینالملل روزنامه گاردین، این راهبرد، بهویژه در فقدان توان نظامی متعارف مؤثر، بهگونهای طراحی شده تا آسیبهای غیرمنتظرهای به «نقاط آسیبپذیر» دشمنان وارد کند، و همزمان از طریق ایجاد ترس، تردید یا بیثباتی، هزینههای مقابله با جمهوری اسلامی را افزایش دهد.
در تازهترین نمونه، مقامهای امنیتی استرالیا حکومت ایران را به دستداشتن در مجموعهای از حملات یهودیستیزانه در این کشور متهم کردهاند. هرچند به نوشته گاردین جزئیات دقیق این اتهام علنی نشده، اما به گفته کارشناسان، این ادعا کاملاً محتمل است. متیو ردهد، تحلیلگر تهدیدات اطلاعاتی در مؤسسه سلطنتی خدمات متحد بریتانیا (RUSI) در اینباره به گاردین میگوید: «استرالیاییها چنین اتهامی را علناً مطرح نمیکنند مگر آنکه از آن مطمئن باشند.»
این اقدامات، بخشی از راهبرد درازمدت تهران برای مقابله غیرمستقیم با دشمنان و جلب حمایت مخاطبان منطقهای بهویژه در خاورمیانه است. اما تحلیلگران میگویند تغییر جهت اخیر حکومت ایران به سمت اهدافی مانند استرالیا، و استفاده گسترده از گروههای جنایتکار بهعنوان واسطه، بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، نشانگر ضعف استراتژیک و بیپشتوانه بودن در عرصه عملیات خارجی است.
در جریان جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل در خرداد ماه، توان عملیاتی جمهوری اسلامی در مقابله مستقیم با ارتشهای متعارف بهشدت زیر سوال رفت و حتی برنامه هستهای کشور با خساراتی روبهرو شد. وعده مقامهای تهران برای «پیامدهای ابدی» علیه آمریکا، بیشتر در قالب طرحهای خرابکارانه و پنهانی در خاک کشورهای غربی دنبال شد.
به نوشته گاردین، ایران در سالهای اخیر به شکل فزایندهای مخالفان خود را در اروپا و آمریکای شمالی هدف قرار داده است. آمریکا، بریتانیا، کانادا و ۱۲ کشور اروپایی در بیانیهای در ماه ژوئیه گذشته، تلاشهای وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران برای «قتل، آدمربایی و ارعاب مخالفان در خاک کشورهای غربی» را بهشدت محکوم کردند. تهران این اتهامات را «ساختگی» و بخشی از «کمپین ایرانهراسی» خوانده است.
اهداف حملات پنهانی تهران
مراکز اجتماعی یهودیان، کنیسهها، فعالان سیاسی مخالف، و حتی رهبران سابق و کنونی کشورهای دشمن از جمله اهداف اصلی این حملات هستند. یک نمونه آن، صدور کیفرخواست از سوی دولت آمریکا در نوامبر گذشته علیه یک تبعه افغانستانی به اتهام تلاش برای ترور دونالد ترامپ به سفارش حکومت ایران بود. مقامهای بریتانیا نیز اعلام کردهاند که از سال ۲۰۲۲ تاکنون، بیش از ۲۰ طرح مرتبط با ایران امنیت شهروندان این کشور را تهدید کردهاند.
این عملیاتها اغلب توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در مواردی توسط وزارت اطلاعات طراحی و اجرا میشوند. سپاه نهادی قدرتمند و مستقیماً زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی است و با در اختیار داشتن منابع مالی هنگفت، نقش مرکزی در پیشبرد راهبردهای پنهان جمهوری اسلامی دارد.
روند جدید: استفاده از مجرمان بهعنوان نیروی نیابتی
در روندی نگرانکننده، تهران بهطور افزایندهای از باندهای جنایتکار سازمانیافته در اروپا و سایر نقاط جهان برای اجرای عملیاتهای خرابکارانه خود استفاده میکند. به نوشته متیو لویت، کارشناس عملیات خارجی ایران، در جریان جنگ اخیر با اسرائیل نیز تهران با این گروهها تماس گرفته بود تا حملاتی سریع علیه منافع اسرائیل و آمریکا در اروپا ترتیب دهند.
هدفگیری استرالیا: نشانهای از استیصال؟
بهگفته تحلیلگر امنیتی بریتانیا، متیو ردهد، هدف قرار دادن استرالیا که تاکنون در اولویتهای امنیتی جمهوری اسلامی نبوده، نشانگر استیصال است. او میگوید: «این حملات بیشتر با هدف نشان دادن زندهبودن ایران در صحنه عملیات خارجی انجام شدهاند تا یک تهدید جدی عملیاتی.»
گزارش گاردین بر این نکته تاکید دارد که فعالیتهای خرابکارانه جمهوری اسلامی نهتنها تهدیدی برای امنیت بینالمللی بهشمار میآید، بلکه خود نشانهای از شکست راهبردی در عرصه درگیریهای متعارف و نشانهای از ضعف فزاینده در مواجهه مستقیم با دشمنان قدرتمند است.
حسین علیزاده، تحلیلگر مسائل بینالملل، با اشاره به قطع روابط جمهوری اسلامی با کشورهایی چون آمریکا و کانادا و تنش در روابط با اتحادیه اروپا، به ایران اینترنشنال گفت که تصمیم استرالیا برای اخراج سفیر جمهوری اسلامی نشان میدهد که صبر استرالیا به سر آمده است.
او افزود که این تصمیم نشان میدهد که حجم روابط تجاری میان دو کشور نیز چندان زیاد نیست.

سخنرانی تازه علی خامنهای بار دیگر بر همان روایت قدیمی استوار بود. آمریکا دشمن اصلی است، مردم ایران یکپارچه پشت نظام ایستادهاند، اپوزیسیون وابسته و خائن است، و تنها راه ادامه، مقاومت و مقابله است.
آیا این سخنان با واقعیت زندگی مردم ایران همخوانی دارد، یا رهبر جمهوری اسلامی در جهانی از توهمات زندگی میکند و عملاً به «دشمن مردم» بدل شده است؟
«میخواهند ایران گوشبهفرمان آمریکا باشد»
خامنهای مدعی شد دشمنان میخواهند ایران «گوشبهفرمان آمریکا» باشد و کسانی که ریشه دشمنی را در شعارهای ضد آمریکایی میبینند، «ظاهربین» هستند.
اما تاریخ روشن میگوید خصومت با ایالات متحده از اشغال سفارت آمریکا و شعار «مرگ بر آمریکا» آغاز شد، نه از مردم ایران. تجربه جهانی نیز خلاف ادعای اوست. کشورهایی مانند آلمان، ژاپن، ترکیه و کره جنوبی ضمن حفظ هویت و استقلال خود، روابط سیاسی و اقتصادی گسترده با آمریکا دارند. استقلال واقعی در توان انتخاب و تصمیمگیری آزادانه است، نه در دشمنی دائمی با جهان.
«پادشاه بعدی را در اروپا تعیین کردند»
خامنهای گفت دشمنان «یک روز پس از شروع حمله، در اروپا جلسه گذاشتند و پادشاه بعدی ایران را تعیین کردند».
این ادعا هیچ سندی ندارد و نمونهای آشکار از تئوری توطئه است. اپوزیسیون ایران متنوع است و هیچ قدرت خارجی نمیتواند نظام سیاسی آینده را برای مردم تعیین کند. ریشه بحران در ناکارآمدی و فساد ساختاری جمهوری اسلامی است، نه نشستهای خیالی در اروپا.
«خاک بر سر آن ایرانی که علیه کشور خود فعالیت کند»
او مخالفان را «خاک بر سر» خواند و آنان را علیه کشور معرفی کرد. حال آنکه منتقدان حکومت، علیه ملت فعالیت نمیکنند؛ اعتراض آنان متوجه نظامی است که آزادیها را سرکوب، اقتصاد را نابود و کشور را منزوی کرده است. وطندوستی با نقد حاکمان معنا مییابد، نه با سکوت در برابر آنان.
«ملت متحد در کنار نظام است»
خامنهای تاکید کرد ملت یکپارچه پشت نظام ایستاده است. اما واقعیت، چیز دیگری میگوید. اعتراضات ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و خیزش ۱۴۰۱، مشارکت کمتر از ۴۰ درصدی در انتخابات اخیر، موج مهاجرت و اعتصابات گسترده همگی نشاندهندهٔ نارضایتی عمیقاند. جامعه ایران متحد است، اما نه در حمایت از نظام؛ بلکه در مخالفت با وضع موجود.
«آزادی بیان عامل اختلاف است»
خامنهای نویسندگان و منتقدان را عامل اختلاف دانست. اما چندصدایی نشانه سلامت جامعه است و یکصدایی اجباری تنها در دیکتاتوریها دیده میشود. زندانی کردن روزنامهنگاران، نشانه ترس حکومت از حقیقت است، نه خیانت منتقدان.
«یمن الگوی ماست»
او گفت ایران باید همچون یمن راههای کمک به اسرائیل را ببندد. اما یمن فقیرترین کشور عربی است و جنگ داخلی آن یکی از بزرگترین فجایع انسانی قرن بیستویکم را رقم زده است. الگوبرداری از یمن یعنی پذیرش فقر و نابودی، نه راهی برای توسعه ایران.
«مشت محکم ملت بر دهان دشمن»
خامنهای مدعی شد ملت با ایستادگی «مشت محکمی» به دهان دشمن زده است. واقعیت اما نشان میدهد نتیجه این سیاستها تحریمهای بیشتر و فشار اقتصادی شدیدتر بر مردم ایران بوده است. این مشتها نه بر دهان دشمن، که بر زندگی روزمره شهروندان فرود آمدهاند.
«مسئله آمریکا حلنشدنی است»
او مذاکره مستقیم با آمریکا را «حلنشدنی» دانست. اما تجربه جمهوری اسلامی خلاف این ادعاست. از ماجرای ایران- کنترا تا توافق برجام، هرگاه بقای نظام در خطر بوده، تابوی مذاکره شکسته شده است.
امروز نیز حکومت بهطور غیرمستقیم با آمریکا درباره تبادل زندانیان یا آزادسازی داراییها مذاکره میکند.
بنابراین، خط قرمز واقعی نه اصل مذاکره، بلکه پیامد سیاسی و اجتماعی آن است. اگر رابطهای عادی با آمریکا شکل گیرد، توجیه سرکوب داخلی و دشمنسازی خارجی فرو میریزد. مخالفت او با مذاکره و تداوم دشمنی با آمریکا نه از منافع ملی، بلکه از منطق بقای نظام سرچشمه میگیرد.
دشمنسازی به حکومت هویت میدهد، سرکوب داخلی را توجیه میکند و هر صدای آلترناتیوی را تهدیدی وجودی جلوه میدهد. حساسیت او به نام بردن از مخالفان و اشاره به نشستهای خیالی در اروپا نیز ترس عمیق از آلترناتیو سیاسی را آشکار میکند.
«رهبر مردم» دشمن مردم است!
تا زمانی که این ساختار قدرت پابرجاست، چشمانداز بهبود شرایط زندگی مردم بسیار دور خواهد بود. خامنهای نه صدای ملت، که مانعی در برابر آینده آنان است. «رهبر مردم» قرار است واقعیت را ببیند و برای نجات مردم تصمیم بگیرد، اما خامنهای با انکار واقعیت و زیستن در دنیای توهمات، بیش از هر زمان دیگری به «دشمن مردم» شبیه است.
چطور علی خامنهای که عنوان «رهبر» را دارد، عملاً به دشمن مردم ایران تبدیل شده است؟ این امشب سوال «برنامه با کامبیز حسینی» بود. روح الله رحیم پور مهمان اصلی برنامه بود و مخاطبان از سراسر جهان به این سوال جواب دادند.
«برنامه با کامبیز حسینی» دوشنبه تا پنجشنبه ساعت ۱۱ شب به وقت تهران از شبکهٔ ایران اینترنشنال بهصورت زنده پخش میشود.

مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده، در یادداشتی با تاکید بر اینکه آمریکا به رهبری دونالد ترامپ میتواند با اتخاذ تصمیمهایی قاطع، بیروت را از کنترل حزبالله و نفوذ جمهوری اسلامی خارج کند، گفت که خلع سلاح کامل حزبالله باید پیشنیاز هرگونه اصلاحات در لبنان باشد.
پمپئو در این یادداشت که دوشنبه سوم شهریور در فاکسنیوز منتشر شد، تاکید کرد بدون خلع سلاح کامل حزبالله، هیچ تلاشی برای اصلاح حکمرانی یا بازسازی اقتصادی لبنان به نتیجه نخواهد رسید.
او نوشت که آمریکا باید همراه با متحدانش، خط انتقال سلاح جمهوری اسلامی به لبنان را از میان ببرد و هر موشک و هر قطعه تجهیزات نظامی که تهران به لبنان میفرستد را شناسایی و نابود کند.
همزمان با انتشار این یادداشت پمپئو، نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، بار دیگر اعلام کرد این گروه مسلح تحت حمایت جمهوری اسلامی به سیاست خلع سلاح دولت لبنان تن نخواهد داد.
قاسم دوشنبه سوم شهریور در ویدیویی که از او منتشر شد، افزود: «از سلاحی که ما را در برابر تجاوزات اسرائیل محافظت میکند، دست نخواهیم کشید.»
دفتر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دوشنبه در بیانیهای ضمن حمایت از تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله تا پایان سال ۲۰۲۵ اعلام کرد در صورت اجرای این طرح، آماده است در چارچوب سازوکاری امنیتی تحت نظارت آمریکا، نیروهای خود را بهصورت مرحلهای از جنوب لبنان خارج کند.
در این بیانیه آمده است: «این تصمیم فرصتی حیاتی برای لبنان فراهم میکند تا حاکمیت خود را بازپس گیرد و اقتدار نهادهای دولتی، ارتش و حکمرانی خود را فارغ از نفوذ بازیگران غیردولتی، احیا کند.»
پنجره در حال بسته شدن است
به گفته پمپئو، آمریکا توان اطلاعاتی دارد، اسرائیل شریکی آماده است و اکنون دولت ترامپ بر دولت جدید سوریه اهرم فشار دارد، چرا که بقای آن به حمایت واشینگتن وابسته است؛ پس باید روشن شود که عبور تسلیحات ایران از خاک سوریه پیامد خواهد داشت.
او هشدار داد که اگر آمریکا اکنون اقدامی نکند، با توجه به تلاشهای تهران برای بازسازی توان حزبالله و صفآرایی قدرتهای منطقهای برای آینده لبنان، این احتمال وجود دارد که لبنان بهزودی به حوزه نفوذ ایران وارد شود.
روزنامه «ندای وطن» در لبنان، اول شهریور در مطلبی ضمن اشاره به دخالتهای جمهوری اسلامی در این کشور نوشت: «لبنان امروز زیر چنگال نفوذ منطقهای قرار گرفته است؛ جایی که حزبالله به ابزاری برای فشار ایران بدل شده، به دور از منافع دولت و مردم.»
این روزنامه تاکید کرد: «لبنان شاهد وضعیت خطرناکی است که حزبالله با همه بازوهایش آن را پیش میبرد؛ با سوءاستفاده از بحرانهای فزاینده برای تضعیف دولت و کاشتن ترس در دل شهروندان.»

ارتش لبنان، تنها نیروی مشروع
پمپئو در یادداشت خود تاکید کرد: «تا زمانی که حزبالله ارتش خصوصی خود را حفظ کند دیگر چالشهای واقعی لبنان همچون فساد حکومتی، سقوط بانک مرکزی و ناکارآمدی نهادهایی مانند قوه قضاییه و پلیس حل نخواهد شد.»
به گفته وزیر خارجه پیشین آمریکا، تنها یک نیروی مشروع میتواند مدافع لبنان باشد که آن هم ارتش این کشور است و لبنان باید از شر حزبالله به عنوان «یک گروه تروریستی» رها شود.
ارتش اسرائیل پیشتر (در ماه ژوئیه) هشدار داد حملات علیه حزبالله را تا زمان خلع سلاح کامل این گروه ادامه خواهد داد، حتی اگر چنین اقدامی به آغاز جنگی دیگر منجر شود.
ماموریت یونیفل باید پایان یابد
پمپئو همچنین بر پایان ماموریت نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفل-UNIFIL) تاکید کرد.
او یونیفل را پوششی برای تقویت نظامی حزبالله توصیف کرد و آن را همانند «آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی» (اونروا)، نه تنها بیفایده بلکه بخشی از مشکل دانست و تاکید کرد: «هزینه مالیاتی آمریکا برای این ماموریت نه تنها هدر رفته بلکه ورشکستگی اخلاقی بوده است.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار است دوشنبه درباره تمدید ماموریت نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان رایگیری کند.
این رایگیری در حالی انجام میشود که آمریکا و اسرائیل مخالفتهایی با ادامه حضور این نیروها مطرح کردهاند.
پیشنویس قطعنامهای که از سوی فرانسه تهیه شده، پیشنهاد میکند ماموریت نیروهای یونیفل که از سال ۱۹۷۸ برای جداسازی نیروهای اسرائیلی و لبنانی در جنوب این کشور مستقر شدهاند، برای یک سال دیگر تمدید شود.
در این قطعنامه همچنین بر آمادگی شورای امنیت برای آغاز روند خروج تدریجی یونیفل و واگذاری کامل مسئولیت امنیتی به دولت لبنان تاکید شده است.

روزنامه جروزالم پست گزارش داد استفاده حوثیهای یمن از مهمات خوشهای در حمله موشکی بالستیک به اسرائیل، نشانگر «تحولی مهم و بهشدت نگرانکننده» در درگیریهای منطقهای و توانمندیهای عملیاتی این گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی است.
جروزالم پست دوشنبه سوم شهریور نوشت این رویداد بیانگر «عزم راسخ دکترین جنگ نیابتی» حکومت ایران است، زیرا تهران دریافته که برای رویارویی با اسرائیل، باید بر سامانههای پدافند هوایی این کشور غلبه کند و مجهز کردن حوثیها به کلاهک خوشهای یکی از شیوههایی است که میتواند در این مسیر موثر باشد.
به گزارش این رسانه اسرائیلی، جمهوری اسلامی مدتهاست از یمن بهعنوان میدان آزمایش سامانههای پیشرفته تسلیحاتی، از جمله موشکهای کروز، مهمات سرگردان و اکنون موشکهای بالستیک مجهز به کلاهک خوشهای استفاده میکند.
مهمات خوشهای با هدف ایجاد بیشترین سطح تخریب طراحی شدهاند و میتوانند به طیفی از اهداف پراکنده، از جمله زیرساختهای غیرنظامی و افراد، آسیب وارد کنند. استفاده از این نوع کلاهک در سامانه بالستیک، شعاع تهدید را بهطور چشمگیری افزایش میدهد، رهگیری را دشوارتر میسازد و عملیات پاکسازی و مدیریت پیامدهای پس از اصابت را پیچیدهتر میکند.
برخلاف کلاهکهای متعارف، مهمات خوشهای در میانه پرواز متلاشی میشوند و دهها تا صدها بمب کوچک را آزاد میکنند.
راهبرد تهران برای درگیر ساختن سامانههای دفاعی اسرائیل
جروزالم پست در ادامه مطلب خود نوشت اقدام اخیر حوثیها تنها یک تغییر تاکتیکی نیست، بلکه «نشانهای راهبردی» است که میتواند بر موازنه «بازدارندگی منطقهای، ساختار دفاع هوایی و مناسبات نیابتی میان ایران و دشمنانش» تاثیرگذار باشد.
بر اساس این گزارش، بهکارگیری کلاهک خوشهای در قالب موشک بالستیک، تغییری آشکار نسبت به اتکای پیشین حوثیها به کلاهکهای واحد و حملات پهپادی محسوب میشود.
یکی از این بمبهای کوچک شامگاه جمعه ۳۱ مرداد در حمله موشکی حوثیها در منطقه گیناتون در مرکز اسرائیل فرود آمد، رویدادی که به گفته جروزالم پست، از «دشواری رهگیری کامل» چنین تسلیحاتی و همچنین امکان بروز «تلفات گسترده در محیطهای شهری» حکایت دارد.
این روزنامه افزود این سطح از تنش را میتوان در چارچوب راهبرد کلان جمهوری اسلامی برای درگیر ساختن سامانههای دفاعی اسرائیل از چندین جبهه، شامل غزه، لبنان، سوریه، عراق و یمن، تحلیل کرد و پیوستن عملیاتی حوثیها به این راهبرد، بیانگر مرحلهای تازه در فعالیت «محور مقاومت» است.
محور مقاومت عنوانی است که مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی برای گروههای مسلح مورد حمایت تهران در منطقه، نظیر حماس، جهاد اسلامی، حزبالله، حشد شعبی و حوثیها، استفاده میکنند.
کاهش کارایی سامانههای پدافندی اسرائیل در برابر کلاهک خوشهای
جروزالم پست در ادامه گزارش خود به احتمال آسیبپذیری دفاع هوایی اسرائیل در برابر کلاهکهای خوشهای پرداخت و نوشت انفجار این مهمات در ارتفاعی صورت میگیرد که میتواند کارایی سامانههای پدافندی متعارف مانند «پیکان» یا «فلاخن داوود» اسرائیل را کاهش دهد، زیرا این سامانهها برای رهگیری پرتابههای یکپارچه در هوا طراحی شدهاند، نه برای مقابله با بمبهای کوچک پراکندهشده.
جمهوری اسلامی که از حوثیها حمایت مالی و تسلیحاتی میکند، چندین نوع موشک بالستیک مجهز به کلاهکهای خوشهای از جمله «قدر» و «خرمشهر» در اختیار دارد.
به گزارش جروزالم پست، بهکارگیری مهمات خوشهای نشاندهنده «همگرایی سه عامل اساسی است: گسترش فناوریهای نظامی، تقویت بازیگران نیابتی و استمرار جاهطلبی راهبردی ایران».
این روزنامه افزود: «در این چارچوب، یمن نه یک صحنه حاشیهای، بلکه سکوی راهبردی برای تداوم تشدید منازعات منطقهای از سوی تهران محسوب میشود. برای اسرائیل، مساله صرفا رهگیری موشک بعدی نیست؛ بلکه ضرورت دارد تحولات آینده را در خصوص ظرفیتهای دشمنان خود پیشبینی کند.»