معاون هماهنگکننده ارتش: همیشه برای ارتقای توان دفاعی برنامه داریم
حبیبالله سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی گفت: «ما برای ارتقای توانمندی نیروهای مسلح متناسب با تهدید، همیشه برنامه داریم.»
او افزود: «اکنون با درسآموختههایی که از تجربیات گذشته داریم، قطعا برنامههای بهتر و مناسبتری برای مقابله با هرگونه تهدید در دستور کار داریم.»
او اضافه کرد: «رزمایشها برابر با برنامه زمانبندی اجرا میشود و برگزاری رزمایشهای مرکب نیز در دستور کار قرار دارد.»
رفتار جمهوری اسلامی در حوزه دریایی طی دو دهه گذشته الگوی نسبتا ثابتی داشته است: توقیف هدفمند کشتیها در خلیج فارس و دریای عمان، معمولا ذیل یکی از دو عنوان مشخص؛ یا ادعای قاچاق سوخت یا ارتباط کشتی با اسرائیل.
در بسیاری موارد نیز تهران تلاش کرده است این اقدامات را در چارچوب «تامین امنیت و مبارزه با تخلفات دریایی» معرفی کند؛ روایتی که هم بهلحاظ حقوقی انعطاف دارد و هم به جمهوری اسلامی امکان میدهد در تعامل با کشورهای منطقه و نهادهای بینالمللی، اقدامش را موجه جلوه دهد.
به عنوان نمونه، توقیف نفتکشهای حامل سوخت قاچاق در تیرماه امسال و مرداد سال گذشته (پروندههای مربوط به نفتکش پرل-جی یا محمولههای ادعایی سوخت قاچاق در دریای عمان) همگی در طبقهای قرار میگیرند که جمهوری اسلامی آن را «مبارزه با قاچاق سازمانیافته» مینامد.
در مقابل، توقیف کشتی اِماِسسی آریس در فروردین سال گذشته با این ادعا که این کشتی «متعلق به اسرائیل» است، نمونه دیگرِ این الگوست که از ادبیات امنیتی و منطقهای بهره میبرد.
در هر دو دسته، اقدام جمهوری اسلامی همواره با این هدف انجام شده که پیام قدرت، کنترل و بازدارندگی در آبراههای حیاتی منطقه ارسال شود، بدون آن که این اقدامها الزاما به درگیری مستقیم بینجامد.
حادثه «تالارا»؛ ظهور الگوی سوم و پیام راهبردی تهران در تنگه هرمز
اما توقیف نفتکش «تالارا» در تنگه هرمز، از نظر ماهیت با این دو دسته تفاوت اساسی دارد؛ نه ادعای قاچاق درباره آن مطرح شده و نه -حداقل تاکنون- هیچ پیوندی با شبکههای دریایی اسرائیل به آن نسبت داده شده است.
همین نکته، اهمیت حادثه را دوچندان میکند. بر اساس روایت مقامهای آمریکایی، نفتکش تالارا با پرچم جزایر مارشال از بندر عجمان امارات متحده عربی به سمت سنگاپور در حرکت بود که ناگهان سه قایق تندروی سپاه پاسداران آن را محاصره و مجبور به تغییر مسیر کردند.
دادههای پروازی نشان میدهد یک پهپاد نیروی دریایی آمریکا که ساعتها بر فراز منطقه پرواز میکرد، روند توقیف را لحظهبهلحظه ثبت کرده است. شرکت مدیریت این نفتکش اعلام کرده که ارتباطش با کشتی بهطور کامل قطع شده است و نمیداند در چه وضعیتی قرار دارد.
مرکز عملیات تجارت دریایی بریتانیا نیز این حادثه را «فعالیت احتمالی دولتی» توصیف کرده است. این سطح از وضوح در رصد و ثبت حادثه و انجام آن در یکی از حساسترین نقاط ژئوپلیتیک جهان، بدون شک نشان میدهد توقیف تالارا اقدامی کاملا حسابشده است نه حادثهای تصادفی یا واکنشی.
اگر توقیفهای پیشین جمهوری اسلامی را در دو دسته مشخصِ قاچاق سوخت و پروندههای مرتبط با اسرائیل قرار دهیم، حادثه تالارا نهتنها در هیچکدام از این دو چارچوب نمیگنجد، بلکه سومین الگوی رفتاری را برجسته میکند: استفاده از توقیف نفتکش بهعنوان ابزار فشار ژئوپلیتیک در بزنگاههای حساس منطقهای و بینالمللی.
این ابزار در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ بارها مورد استفاده قرار گرفت اما در ماههای اخیر کمتر دیده شده بود.
اکنون، پس از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل، به نظر میرسد تهران بار دیگر این اهرم را فعال کرده است. در این مقطع زمانی، حکومت ایران میخواهد نشان دهد اگرچه در جنگ مستقیم هزینههایی متحمل شده اما همچنان قادر است جریان انرژی جهانی را مختل و هزینه راهبردی به رقبایش تحمیل کند.
این اقدام را باید بخشی از پاسخ غیرمستقیم جمهوری اسلامی به حملات آمریکا علیه تاسیسات هستهایاش در تابستان گذشته نیز تلقی کرد. پاسخی که از برخورد مستقیم اجتناب میکند اما پیام آن کاملا روشن است.
پیام منطقهای، از بازدارندگی در هرمز تا همافزایی با حوثیها
در همین زمینه، احتمال ارتباط حادثه تالارا با پیامدهای پساجنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل جدی است. پس از پایان جنگ، تهران نیاز داشت نشان دهد که در موقعیت ضعف قرار نگرفته و میتواند قدرت عملیاتی خود را در آبهای منطقه به نمایش بگذارد.
توقیف نفتکشی که به قاچاق متهم نیست و با اسرائیل هم ارتباط آشکاری ندارد، بهترین نمونه «قدرتنمایی بدون عبور از خطوط قرمز جنگ» است.
این اقدام، نهتنها طرفهای درگیر در جنگ اخیر را مخاطب قرار میدهد، بلکه به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز یادآوری میکند امنیت تنگه هرمز -شریان اصلی تجارت انرژی جهان- بدون در نظر گرفتن محاسبات جمهوری اسلامی ممکن نیست.
تهران با این اقدام بهنوعی تلاش میکند نشان دهد دوران پساجنگ همچنان تحت تاثیر ظرفیتهای عملیاتی ایران در دریاست و هر نوع تغییر در موازنه منطقهای باید این توانایی را لحاظ کند
در سوی دیگر، نمیتوان این حادثه را مستقل از نقش فزاینده نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه ارزیابی کرد.
در ماههای گذشته، حملات حوثیها علیه کشتیها در دریای سرخ یکی از مهمترین عوامل بیثباتی تجارت انرژی و کالا بوده است. این حملات که بهطور مستقیم از جنگ غزه تغذیه میکردند، عملا بخشهای وسیعی از کشتیرانی جهانی را مجبور به تغيير مسیر کردند.
اکنون با بازگشت سپاه پاسداران به سیاست توقیف در هرمز، بهنظر میرسد جمهوری اسلامی در حال باز کردن جبههای جدید همتراز با جبهه دریای سرخ است.
اگر دریای سرخ میدان عملیات نیابتی حوثیها محسوب میشود، تنگه هرمز میدان عملیات مستقیم جمهوری اسلامی است. این همافزایی میتواند فشار فزایندهای بر مسیرهای انرژی جهان ایجاد کند و کشورهای بزرگ واردکننده انرژی از اروپا تا شرق آسیا را در برابر بازیگری یکپارچه محورِ ایران قرار دهد.
توقیف تالارا پیام مهم دیگری نیز دارد: جمهوری اسلامی در ماههای اخیر برخلاف گذشته، بیشتر به سمت اقدامات بدون پوشش حقوقی حرکت کرده است.
در توقیفهای مربوط به قاچاق، دستکم یک ادعای حقوقی-قضایی وجود داشت؛ در توقیفهای مرتبط با اسرائیل هم استدلال امنیتی وجود داشت. اما در ماجرای تالارا حتی این لایه ظاهری هم حاضر نیست. این یعنی تهران بهعمد از استراتژی «ابهام حقوقی» فاصله گرفته و به سمت «نمایش اراده عملیاتی بدون توجیه» رفته است؛ رفتاری که معمولا نشانه دورانهای گذار و تنشهای عمیقتر است.
در مجموع، توقیف نفتکش تالارا را -اگر رسما از سوی جمهوری اسلامی تایید شودـ باید بخشی از بازگشت جمهوری اسلامی به استراتژی فشار دریایی دانست؛ استراتژیای که هم برای بازدارندگی، هم برای مانور سیاسی و هم برای ارسال پیام به رقبا استفاده میشود.
این حادثه نشان میدهد تهران پس از جنگ ۱۲ روزه نهتنها تمایل ندارد وارد فاز انفعال شود، بلکه میخواهد معادله امنیتی خلیج فارس را به شکلی فعالانه بازتعریف کند.
اگر این روند ادامه یابد، خلیج فارس و دریای عمان ممکن است وارد دورهای تازه از بیثباتی شوند. دورهای که در آن سپاه پاسداران در هرمز و حوثیها در دریای سرخ مکمل یکدیگر خواهند بود و مسیرهای دریایی از مدیترانه تا اقیانوس هند تحت فشار محوری قرار میگیرد که هدف آن بازگرداندن سهم و نقش جمهوری اسلامی در موازنههای منطقهای و جهانی است.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، با اشاره به دستاوردهای حمله آمریکا به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی گفت که حکومت ایران به دنبال توافق با ایالات متحده است.
ترامپ جمعه ۲۳ آبان، پیش از عزیمت به فلوریدا در هواپیمای ویژه ریاستجمهوری به خبرنگاران گفت: «ایران هم مثل خیلیهای دیگر که میخواهند با ما مذاکره کنند، میخواهد درباره یک توافق با آمریکا مذاکره کند.»
او با اشاره به قدرت موشکها و جنگندههای آمریکا و نابودسازی توانایی هستهای جمهوری اسلامی، گفت: «دولتهای قبلی در آمریکا ۲۲ سال بود که میخواستند توانایی هستهای تهران را از بین ببرند اما هیچ رییسجمهوری شجاعتش را نداشت. ما انجامش دادیم و جمهوری اسلامی اکنون در وضعیتی کاملا متفاوت است.»
ترامپ گفت از زمانی که آمریکا جمهوری اسلامی را از میدان خارج کرده است، توجه فوقالعادهای به پیمان ابراهیم ایجاد شده است.
پیش از این و در دیدار پنجشنبه ۱۵ آبان با رهبران کشورهای آسیای مرکزی نیز ترامپ گفته بود جمهوری اسلامی از کاخ سفید پرسیده است که آیا ممکن است تحریمها برداشته شود یا نه.
او گفته بود مایل است به این تقاضاها گوش دهد و امکان رفع این تحریمها وجود دارد.
ترامپ اضافه کرد تهران تحت تحریمهای بسیار سنگین آمریکا قرار دارد و این امر باعث شده است انجام کارهایی که میخواهد، برایش بسیار دشوار شود.
همزمان، مقامهای جمهوری اسلامی احتمال هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کردهاند.
ماه گذشته، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، مذاکره با آمریکا را «بیفایده و زیانبار» دانست و هرگونه گفتوگو با واشینگتن را ممنوع اعلام کرد.
او گفت مذاکرات اتمی به «بنبست کامل» رسیده و تاکید کرد مذاکره با آمریکا به نفع ایران نخواهد بود.
همچنین، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، یکشنبه ۱۸ آبان در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی دولت اعلام کرد از نظر مقامات حکومت ایران فعلا «هیچ امکانی» برای مذاکره با آمریکا وجود ندارد.
او دلیل این موضع جمهوری اسلامی را نبود «رویکرد مثبت یا سازندهای» از سوی آمریکا دانست.
عراقچی افزود: «هر زمان که آنها برای مذاکرهای بر پایه برابر بهمنظور یک توافق سودمند برای هر دو طرف آماده باشند، مذاکره میتواند ممکن باشد و ایران میتواند آن را مورد بررسی قرار دهد.»
او تاکید کرد: «اما رویکردی که ما از آمریکاییها میبینیم چنین چیزی را نشان نمیدهد.»
تا پیش از وقوع جنگ اخیر جمهوری اسلامی با اسرائیل، دولت مسعود پزشکیان مذاکراتی را با دولت کنونی ترامپ در مورد پرونده هستهای جمهوری اسلامی انجام دادند اما تهران خواسته آمریکا مبنی بر توقف کامل غنیسازی اورانیوم را رد کرد.
فیاض زاهد، عضو شورای اطلاعرسانی دولت جمهوری اسلامی، استعفا کرد و الیاس حضرتی، رییس این شورا، تقاضای کنارهگیری او را مورد موافقت قرار داد.
زاهد در متن استعفای خود با اشاره به نارضایتیها از اظهار نظرها و نوشتههایش گفت تلقی او این بود که به عنوان عضو حقیقی شورا و مسئولیت حقیقی ناشی از آن، اختیار و استقلال لازم را در بیان نظراتش داشته باشد.
ساعاتی قبل، زاهد در پستی در ایکس به انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی به عنوان معاون جدید پزشکیان و رییس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی اعتراض کرده بود.
او در این پست نوشت: «خیلی با خودم کلنجار رفتم که چیزی نگویم. اما شرافتم در گرو بیان حقیقت است. دردناک است در روزی که فواد شمس از فشار روزگار خودکشی کرد، مدیر برکشیده رئیسی معاون رئیس جمهورمان شد. اسم این هرچه باشد وفاق نیست. کج تابی است. به سهم خودم شرمندهام.»
نماینده اسرائیل در سازمان ملل متحد بر روابط و اتحاد دیرینه میان کشورش و آمریکا تاکید کرد. او ضمن اشاره به منافع امنیتی همکاری آمریکا و اسرائیل برای هر دو کشور نوشت که تشکیک در این اتحاد و منافع امنیتی آن چیزی است که دشمنان از جمله جمهوری اسلامی متوجه آن میشوند.
دنی دانون، نماینده اسرائیل در سازمان ملل متحد، در تحلیلی در اورشلیمپست با اشاره به روابط استراتژیک و همکاری اطلاعاتی آمریکا و کشورش نوشت: «در راستای منافع مستقیم آمریکا است که گروههایی مانند حزبالله، حماس و جهاد اسلامی با پیامدهایی روبهرو شوند که تنها اسرائیل اراده اعمال آن را دارد.»
دیپلمات اسرائیلی هشدار داد که زیر سوال بردن این مسئله از سوی طیفهای چپ و راست افراطی آمریکا موجب میشود که جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان متوجه آن شوند.
او افزود کنار اسرائیل ایستادن یک امر خیریه و ایثارگری نیست، بلکه یک استراتژی است.
دانون با اشاره به تحت فشار قرار گرفتن روابط واشینگتن و تلآویو از سوی دو جناح افراطی در جبهههای راست و چپ آمریکا افزود: «اتحاد آمریکا و اسرائیل منافع ملموس برای امنیت آمریکا فراهم میکند.»
دنون اشاره کرد که دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بارها هشدارهای زودهنگامی داده که موجب نجات جان شهروندان آمریکایی شده است.
فیاض زاهد، عضو شورای اطلاعرسانی دولت جمهوری اسلامی، در نامهای به رییس شورا از سمت خود استعفا کرد. او دلیل کنارهگیری را «نارضایتیها از مواضع و نوشتههایش» و همچنین «محدود شدن استقلالش در بیان دیدگاهها» اعلام کرده است.
او در نامه کوتاه استعفا به تفاوت میان تجربهاش در دولت با انتظاراتش پیش از پذیرش مسئولیت اشاره کرده و نوشته است: «تلقی من آن بود که به عنوان عضو حقیقی شورا اختیار و اراده آن را دارم که در بیان نظراتم هویت و استقلال داشته باشم اما به نظر ویژگی فردی و اظهارات و نوشتههای گاه و بیگاه موجب نارضایتیهایی شده است.»
زاهد در بخشی از نامه «تحمل و مدارای رییسجمهور» در یک سال گذشته را «سرمایه خود» خوانده است.
در پی اعلام این استعفا، الیاس حضرتی، رییس شورای اطلاعرسانی دولت نیز در نامهای با کنارهگیری زاهد موافقت کرد.
پشت صحنه استعفا
زاهد ساعاتی پیش از نامه استعفا، در شبکه اجتماعی ایکس، انتصاب یکی از معاونان ابراهیم رئیسی، رییس دولت پیشین جمهوری اسلامی، به عنوان معاون پزشکیان را «کجتابی» خواند و ابراز «شرمساری» کرد.
او نوشت: «خیلی با خودم کلنجار رفتم که چیزی نگویم. اما شرافتم در گرو بیان حقیقت است. دردناک است در روزی که فواد شمس از فشار روزگار خودکشی کرد، مدیر برکشیده رئیسی، معاون رییسجمهورمان شد. اسم این هرچه باشد وفاق نیست. کجتابی است. به سهم خود شرمندهام.»
زاهد در این توییت به انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی، با حکم پزشکیان به عنوان معاون او و رییس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی اشاره دارد. سقاب اصفهانی در دولت سیزدهم ریاست ستاد تحول را بر عهده داشت و از همراهان نزدیک رئیسی در آستان قدس بود.
علیاصغر شفیعیان، فعال سیاسی نزدیک به مسعود پزشکیان و مدیرمسئول رسانه انصافنیوز، که بهعنوان مشاور معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر پزشکیان نیز فعالیت میکند، در واکنش به این پست، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «شورای اطلاعرسانی دولت نیاز به اصلاح جدی دارد.»
او اظهار شرمساری یکی از اعضای دولت «از یک انتصاب رییسجمهور» را «تاسفبار» خواند و نوشت که شورای اطلاعرسانی دولت باید با تصمیمهای دولت «همراه و همدل» باشد.
انتقاد به دولت و سیاستهای کلان حکومت
زاهد که بهعنوان یکی از چهرههای جریان اصلاحطلب شناخته میشود و سابقه نمایندگی در نخستین دوره شورای اسلامی رشت را دارد، در ماههای اخیر، بهویژه پس از جنگ ۱۲روزه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی، با صراحت بیشتری رویکردهای کلان نظام و مواضع دولت را به چالش میکشید.
او سوم آبان، در واکنش به اظهارات پزشکیان درباره راحت بودن گفتوگو میان طیفهای مخالف درون حکومت، همراه با عباس عبدی و محمد مهاجری، دو روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی تاکید کرد که گفتوگو در وضعیت کنونی «نهتنها راحت نیست، اگر ناممکن نباشد، پرهزینه» است.
استدلال آنها در این مقاله این است که حکومت و نهادهای اصلی آن نه شرایط گفتوگوی برابر ایجاد کردهاند، نه به پیششرطهای اولیه مثل «به رسمیت شناختن دیگری، امنیت در بیان نظرات، وجود رسانه آزاد، استقلال قضایی، قواعد منصفانه گفتوگو و برابری نسبی قدرت» باور دارند.
زاهد و دیگر نویسندگان در بخشی از این مقاله «روحانیت و ائمه جمعه» را به «خروج از میدان گفتوگو» متهم کردند.
نقد امنیتی-نظامی و هشدار درباره گرایشهای جنگطلبانه
زاهد که به دلیل عضویت در حزب اعتماد ملی و فعالیت در کارزار انتخاباتی مهدی کروبی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸، مورد انتقاد طیف محافظهکار جمهوری اسلامی است، سوم مهر در گفتوگو با رسانه خبرآنلاین گروههایی درون حاکمیت را به عمل «جاهلانه یا خائنانه» در خصوص موضوعاتی چون «بستن تنگه هرمز، خروج از انپیتی و تقابل نظامی با اسرائیل» متهم کرد.
۲۴ تیر، اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در واکنش به مواضع فرانسه، آلمان و بریتانیا درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی، گفت که کارهای نظامی برای بستن تنگه هرمز انجام شده است.
زاهد همچنین بر خلاف روایت غالب جمهوری اسلامی درباره موفقیتهای به دست آمده در جریان جنگ ۱۲روزه، در یک گفتوگوی تصویری گفت: «در این جنگ من هر روز گریه کردم، از تحقیر کشور در این جنگ ناراحت بودم.»
او در گفتوگوی دیگری خطاب به حاکمیت، پیشگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه را «انتخاب و تصمیم درست» خواند و هشدار دارد که بازگشت تحریمها «بهانهای برای مشروعیتبخشی به حمله نظامی علیه ایران» خواهد بود.