روسیه در پاسخ به اتهام جنایت جنگی در بوچا بار دیگر روش انکار و تخریب را پیشه کرد
هنگامیکه شواهد هولناک کشتار غیرنظامیان از شهر بوچا و مناطق دیگر در اوکراین منتشر شد، دولت روسیه روشی آشنا را در پیش گرفت: انکار. علاوه بر انکار، برخی از توضیحاتی که دولت روسیه در این زمینه ارائه کرد حتی متناقض بود.
با ادامه واکنشها به قتلعام غیرنظامیان در شهر بوچای اوکراین، آمریکا دختران ولادیمیر پوتین و دو بانک بزرگ روسیه را تحریم کرد. جو بایدن هم صراحتا اعلام کرد این تحریمهای جدید مرتبط با جنایتهای روسیه در شهر بوچاست. اما دختران پوتین چه کسانیاند و از آنها چه میدانیم؟
بهگزارش وال استریت ژورنال بهنقل از چند دیپلمات، اتحادیه اروپا نیز پیشنهاد اعمال تحریمهایی علیه دو دختر رییسجمهور روسیه را ارائه کرده است.
پوتین عموما درباره خانوادهاش حرف نمیزند. بنا بر اعلام کرملین، او دو دختر از همسر سابقش لیودمیلا پوتینا دارد و معلوم نیست که آیا فرزندان دیگری هم دارد یا نه.
در سال ۲۰۱۳ پوتین و همسرش از جداییشان خبر دادند و یک سال پس از آن کرملین اعلام کرد که رییسجمهور روسیه پس از ۳۰ سال ازدواج، قانونا از همسرش طلاق گرفته است.
طلاق پوتین او را به دومین رهبر مطلقه روسیه پس از پتر کبیر در قرن هفدهم میلادی تبدیل کرد.
زندگی خصوصی ولادیمیر پوتین در هالهای از رمز و راز نهفته است. جدایی او از همسر سابقش که زمانی مهماندار آئروفلوت، بزرگترین شرکت هواپیمایی روسیه بود با اعلام مختصر و بیمقدمهای همراه بود که همه را متعجب کرد. پوتین تصمیم این دو برای جدایی را «تصمیمی مشترک» خواند.
دختران پوتین هم تا حد زیادی از دید عموم دور نگه داشته شدهاند. در حدی که بسیاری روسها آنها را تنها از روی اسم میشناسند.
در سال ۲۰۲۰، دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین به خبرنگاران گفت که پوتین به گزارشها درباره زندگی خصوصی و وضعیت سلامتش بهایی نمیدهد. خبرگزاری تاس روسیه سال ۲۰۲۱ دلیل پوتین برای صحبت نکردن درباره خانوادهاش را حفظ امنیت آنها و ناشناس نگه داشتنشان برای اینکه آنها «بتوانند یک زندگی عادی داشته باشند» عنوان کرد.
دختران تحریمشده پوتین
بهگزارش گاردین، هویت دختران پوتین هرگز از سوی شخص او و یا کرملین تایید نشده است و هیچ عکسی از آنان در سنین بزرگسالی هم بهصورت رسمی منتشر نشده است. حتی حدسوگمان فراوانی پیرامون تعداد فرزندان پوتین وجود دارد.
پوتین که بهندرت درباره فرزندانش در عموم صحبت میکند در کنفرانس خبری سال ۲۰۱۵ و در پاسخ به گمانهزنیها درباره خروج دخترانش از روسیه گفت که دختران او از کشور «فرار نکردهاند».
او گفت که دخترانش در روسیه زندگی میکنند و در هیچ کشور دیگری جز روسیه، تحصیل نکردهاند. پوتین افزود آنها به تحصیلاتشان ادامه میدهند و کار میکنند و او به دخترانش مفتخر است. به گفته پوتین، دخترانش سه زبان اروپایی را روان صحبت میکنند. پوتین تاکید کرد که درباره خانوادهاش با کسی حرف نمیزند.
رییس جمهوری روسیه ادامه داد که فرزندان او هرگز «ستاره» نبودهاند و هیچوقت از در معرض توجه بودن لذت نمیبردهاند و زندگی عادیشان را میکنند.
او همچنین گفت که دخترانش نخستین گامها را در کار و حرفهشان برداشتهاند و کارشان مرتبط با سیاست نیست. هر دو دختر او اکنون وارد مشاغلی تجاری شدهاند.
کاترینا تیخونووا ۳۵ ساله، دختر کوچکتر پوتین، سال ۱۹۸۶ در درسدن آلمان متولد شد. در آن زمان پوتین بهعنوان جاسوس کاگب در آلمان مشغول بود. تیخونووا، که نام خانوادگی مادربزرگ مادریاش را برای خود انتخاب کرده، در دانشگاه دولتی سنت پترزبورگ و دانشگاه دولتی مسکو درس خوانده و در رشته ریاضی و فیزیک مدرک کارشناسی ارشد گرفت.
طبق جزئیات بسته تحریمی آمریکا، کاترینا از مدیران بخش فناوری است و کارش از دولت روسیه و صنعت دفاعی آن حمایت میکند.
تیخونووا به فرهنگ ژاپنی و رقص راکاندرول آکروباتیک علاقه دارد. در سال ۲۰۱۳ او و شریک رقصش در مسابقات قهرمانی جهان در سوییس، به مقام پنجم رسیدند.
همین ویدیوی رقص او در این مسابقات بود که با تصویر او در دانشگاه مسکو، که در آن مشغولبهکار است، مطابقت داده شد و در سال ۲۰۱۵ به شناخته شدن او بهعنوان یکی از دختران ولادیمیر پوتین انجامید.
تیخونووا با یکی از پسران نیکولای شامالوف، از مشاوران نزدیک پوتین و شریک بانک روسیه، ازدواج کرد. دولت آمریکا این بانک را «بانک شخصی مقامهای بلندپایه کرملین» میخواند. پسر شامالوف، وقتی تنها ۲۰ سال داشت به سمت مشاور کل حقوقی اقتصاد خارجه شرکت گازپروم منصوب شد و تنها دو سال پس از عروسی با دختر پوتین، مجله فوربز، شامالوف را یکی از جوانترین میلیاردهای روسیه معرفی کرد.
این زوج در سال ۲۰۱۳ ازدواج کردند و در سال ۲۰۱۸ از هم جدا شدند. جزئیاتی از توافق مالی این زوج هنگام طلاق، منتشر نشده است.
معترضان ضدپوتین اسفند ۱۴۰۰ وارد آلتا میرا، ویلای هشت اتاقخوابه پسر شامالوف در مرکز تفریحی بیاریتز فرانسه شدند. ویدیویی بر روی رسانههای اجتماعی منتشر شد که معترضان در آن میگفتند که این خانه با پول دزدی پوتین و مافیای روسیه خریداری شده است.
معترضان گفتند که این خانه لوکس اولیگارشها را به مرکز اسکان قربانیان رژیم پوتین، بهویژه پناهندگان اوکراینی و روس که از جنگ، سرکوب، شکنجه و زندان میگریزند تبدیل میکنند و تاکید کردند که زمان اینکه دیکتاتورها پول ملتشان را بدزدند و در ویلاهایشان در اروپا با فراغت زندگی کنند به سر رسیده است.
تیخونووا مشاغل متفاوتی در دانشگاه دولتی مسکو داشته است و در سال ۲۰۲۰ بهعنوان رییس «اینوپرکتیکا» یک مرکز ۱/۷ میلیارد دلاری هوش مصنوعی در این دانشگاه منصوب شد. پوتین پیشتر این مرکز از مهمترین ابزار روسیه در راهبرد ملی توسعه فناوری هوش مصنوعی خوانده بود.
مشاوران مالی تیخونووا در دانشگاه مسکو، پنج عضو حلقه نزدیکان پوتیناند؛ دو تن از آنها از افسران سابق کاگباند که در زمان تولد کاترینا، در همان ساختمانی که او در درسدن آلمان در آن به دنیا آمد، زندگی میکردند.
دختر بزرگتر پوتین، ماریا ورونتسوا ۳۶ ساله، تخصص سیستم غدد درونریز دارد.
ورونتسوا که در یک پنتهاوس مقابل سفارت آمریکا در مسکو زندگی میکند در سال ۲۰۱۹ و در مصاحبه با تلویزیون دولتی روسیه از برنامههایش برای یک پروژه پزشکی نزدیک به ۶۵۰ میلیون دلاری برای کمک به درمان سرطان سخن گفت.
ورونتسوا در سال ۲۰۱۳ با یوریت فاسن، تاجر هلندی اصالتا روسی ازدواج کرد و این دو در پنتهاوسی در آمستردام زندگی میکردند. در سال ۲۰۱۴ و در پی سرنگونی هواپیمای اماچ۱۷ بهدست نیروهای حامی روسیه بر فراز اوکراین، چند همسایه ورونتسوا خواهان اخراج او از این شهر شدند.
بهتازگی گروهی از مردم آمستردام با گذاشتن نوشتهای در ملکی متعلق به ماریا و همسرش، از او خواستند از پدرش بخواهد که به جنگ اوکراین خاتمه دهد.
در پی تحریم دختران پوتین، سخنگوی کاخ سفید گفت الگویی را شاهد بودیم که در آن پوتین و الیگارشهای روس داراییها و منابع را در حساب بانکی اعضای خانواده خود ذخیره میکنند.
برخی حدسوگمانها درباره اینکه پوتین صاحب دختر دیگری از زنی به سوتلانا کریوونوگیخ است نیز وجود دارد. بنا بر گزارشها، سوتلانا در محلهای شلوغ در سنت پترزبورگ بزرگ شده و بهعنوان نظافتچی کار میکرده و پوتین یک سال با او رابطه مخفیانه داشت.
بر اساس افشای«اوراق پاندورا»، سوتلانای ۴۶ ساله، پس از به دنیا آوردن دخترش لوویزا و از طریق یک شرکت برونمرزی که تنها چندین هفته پس از تولد لوزیا راهاندازی شده بود، صاحب یک آپارتمان در موناکو شد.
کرملین اینکه پوتین پدر لوویزاست را رد کرده است. پوتین هم پیشتر گفته بود که به کسی اجازه دخالت در زندگی خصوصیاش را نمیدهد و باید به این خواسته او احترام گذاشته شود.
جنگ روسیه علیه اوکراین باعث شد بسیاری از بزرگترین شرکتهای جهان تجارت خود با روسیه را متوقف کنند. شرکتهای زنجیرهای مانند مکدونالدز، آیکیا و اپل تنها برخی از شرکتهای معروفی هستند که چنین تصمیمی گرفتند.
اما دلیل این تصمیم چه بوده است؟ مگر نه این است که بر اساس یک قانون معروف در علم اقتصاد مسئولیت اجتماعی هر تجارتی «افزایش سود آن» است؟ مطمئناً این شرکتها با توقف فعالیتهای تجاری خود در کشور بزرگی مانند روسیه ضربه مالی خواهند خورد.
به باور کارشناس وبسایت «کانورسیشن»، شاید دلیل آن این باشد که امروزه نقش اجتماعی شرکتهای تجاری تغییر کرده و وظیفه حرفهای برای به حداکثر رساندن سود کارکنان شرکت و حفظ رشد آن دیگر در اولویت نیست.
از این گذشته، مدیران این شرکتهای بزرگ نیز خود شهروندان جهان هستند. موجودات اخلاقی که به انجام کار درست و اخلاقی تمایل دارند؛ و کارمندانی که از دیدن تصاویر جنگ اوکراین احساس ناراحتی میکنند و از روسای خود نیز انتظار دارند که واکنش مناسبی نشان دهند.
البته میتوان چنین «موضع اخلاقی» را نداشتن انگیزههای نوعدوستانه نیز تعبیر کرد. خروج از بازار روسیه ممکن است تنها یک تلاش برای به حداقل رساندن آسیب احتمالی به شهرت و نام تجاری جهانی یک شرکت باشد. به ویژه اگر رقبای آنها چنین تحریمهایی را اعمال کردهاند.
زیرا همانطور که آدام اسمیت اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی در سال۱۷۷۶ اعلام کرد: «این از خیرخواهی قصاب، آبجوگیر یا نانوا نیست، که ما هر شب انتظار داریم شام روی میز خود داشته باشیم بلکه از توجه و تمایل آنها به نفع شخصی خود است.»
بر اساس این دیدگاه، تامین نیازهای مشتری، چیزی جز یک بده و بستان نیست و هدفش تامین سود بیشتر است.
اما توضیح دیگری که برای اقدام مکدونالدز، استارباکس و بقیه وجود دارد این است که این شرکتها شعبههای خود را بر اساس سیاست «تامین روشنفکرانه منافع شخصی» در روسیه بستند. به این معنا که اقدام برای تامین منافع دیگران در نهایت به نفع منافع ما خواهد بود. به زبان ساده، این بدان معناست که یک تجارت با انجام کارهای خیرخواهانه رضایت مشتریان خود را جلب میکند.»
کارشناس کانورسیشن، عضو یک گروه تحقیقاتی است که این رویکرد را با هدف نشان دادن اینکه چگونه احساس مسئولیت و هدفمندی میتواند از نظر مالی سودآور باشد بررسی میکند.
این گروه همچنین سعی دارد چیزی را که اصطلاحا «سهام سودده» میگوییم ایجاد کند؛ یعنی توسعه یک نظریه جدید تجاری که سودآوری، بشر و کره زمین را با هم یکپارچه میکند.
این البته به این معنا نیست که ایده تامین منافع سهامداران کاملا مرده است. اما ما اکنون در شرایط بسیار متفاوتی قرار داریم. شرکتها در کنفرانسهای تغییرات آب و هوایی مانند کاپ ۲۶ شرکت میکنند. آنها به اهداف توسعه پایدار تعیین شده توسط سازمان ملل پاسخ میدهند و روی مسئولیتهای زیست محیطی و اجتماعی خود سرمایهگذاری میکنند و گزارش میدهند.
کارشناس کانورسیشن میگوید بر اساس تحقیقات، نوعی آگاهی اخلاقی در حال شکلگیری بین تصمیم گیرندگان شرکتهاست که شکل سنتی مدیریت «ما با آنها فرق داریم» را اصلاح و آن را با شعار «ما و آنها» جایگزین کرده است. کسبوکارها در هر اندازه و در همه بخشها مانند فروش قهوه، تولید فلز، خانهسازی، روابط عمومی و غیره سعی میکنند ارزش کسبوکار خود را بالا ببرند و در عین حال تأثیر اجتماعی مثبتی بر جای بگذارند.
سود و قدرت
تحریم تجارت شرکتها در روسیه کارکرد تحریمهای شرکتهای بزرگ را، که بسیاری از آنها به اندازه کشورها درآمد دارند، در سطح جهانی نشان میدهد. ثروتمندترین نهادهای جهانی ۲۰۰ نهاد هستند که ۱۵۰ نهاد آن را شرکتهای تجاری تشکیل میدهند.
غول تجاری وال مارت (فروشگاه زنجیرهای آمریکایی) از کشور استرالیا ثروتمندتر است. شرکتهای بزرگ تجاری نه دیگر میتوانند و نه میخواهند که از بدنه جامعه جدا باشند. اقتصادهایی مانند شرکت نفتی شل و شرکت تویوتا از کشورهای مکزیک، سوئد و روسیه ثروتمندترند.
کارشناس کانورسیشن در ادامه میگوید به همین دلیل است که تمایل دارد تحریم روسیه توسط شرکتهای تجاری بزرگ را چیزی فراتر از تلاش برای یک روابط عمومی خوب تلقی کند. رهبران شرکتهای بزرگ تجاری در مقابل دغدغههای جامعه مصونیت ندارند و بسیاری از آنها نیز نمیخواهند که چنین باشد.
بنابراین شاید دنیای تجارت برگ مهمی را ورق زده باشد و مواضعی که اخیرا اتخاذ کرده گواهی است بر این واقعیت که این شرکتها روشهای جدیدی برای درک هدف و نقش خود در جامعه پیش گرفتهاند.
گذشته از فجایعی که در اوکراین در حال وقوع است، هماکنون مشکلات بسیاری مانند تغییرات اقلیمی، فقر و سرکوب و ظلم در جهان وجود دارد که نیاز به توجه فوری تجارت جهانی دارد. شاید نسلهای آینده سالهای آغازین دهه ۲۰۲۰ میلادی را نقطه عطفی در تغییر بنیادین روابط جامعه و تجارت جهانی قلمداد کنند که «به خاطر بشریت هم شده امیدارم این اتفاق بیفتند.»
با کند شدن پیشروی نیروهای روسیه در اوکراین، بسیاری جوانان روس در سن سربازی، هر چه بیشتر و بیشتر از احتمال اعزام به جنگ مضطرب میشوند.
نگرانی این جوانان با فرارسیدن فصل بهار و موعد هر ساله فراخوان خدمت اجباری در روسیه، شدت گرفته است. حدود ۱۳۴ هزار و ۵۰۰ مرد برای خدمت اجباری یکساله احضار خواهند شد.
سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه هفته گذشته در یک نشست با نظامیان بلندپایه گفت که سربازان استخدامی جدید به خطوط مقدم و یا «مناطق ناآرام» اعزام نمیشوند.
اما گفته شویگو در روسیه با تردید روبهرو شده است؛ بسیاری روسها به یاد میآورند که حمله روسیه به چچن در دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰، چطور هزاران سرباز روس جنگنآآزموده را به کشتن داد.
ولادیسلاو، جوان ۲۲ روس به آسوشیتدپرس گفت که به آنچه گفته شده اعتماد ندارد، چرا که آنها همیشه دروغ میگویند. درس ولادیسلاو رو به اتمام است و میترسد پس از فارغالتحصیلی سریعا به خدمت فراخوانده شود.
تمامی مردان ۱۸ تا ۲۷ ساله روس باید یک سال خدمت سربازی اجباری بگذرانند اما شمار بالایی از آنان از رفتن به سربازی به دلایل بیماری و یا معافیت موقت تحصیلی که به دانشجویان تعلق میگیرد، اجتناب میکنند. تعداد این مردان در مسکو، پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ بیشتر است.
ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه و دیگر مقامهای این کشور میگویند مردانی که به خدمت سربازی فراخوانده میشوند، به آنچه این کشور «عملیات نظامی ویژه در اوکراین» میخواند اعزام نمیشوند. اما به نظر میرسد بسیاری از این دست مردان در همان روزهای نخستین جنگ اوکراین اسیر شده باشند. ویدیوی برخی از این مردان جوان در حالی که با خانوادههایشان تماس میگرفتند بر روی رسانههای اجتماعی منتشر شده بود.
لیوبوف، مادر یکی از این مردان گفت که فرزندش را در حالی که او چشمبند به صورت داشته در یکی از این ویدیوها دیده است و پسرش را از روی لب و چانه او شناخته است و حتی اگر فقط انگشتانش را میدیده میدانسته جوان اسیر، پسر اوست. او گفت: «من به او شیر دادهام، بزرگش کردهام.»
در پی انتشار گزارشهایی مبنی بر فرستادن سربازان وظیفه به جنگ، وزارت دفاع روسیه اظهارات درباره اعزام نشدن مشمولان خدمت اجباری به جنگ اوکراین را پس گرفت و گفت برخی از این سربازان «بهاشتباه» به اوکراین اعزام و در آنجا به اسارت گرفته شدند.
پیشتر نیز گزارشهایی مبنی بر مجبور کردن مردان فراخواندهشده به خدمت سربازی، به امضا کردن قراردادهای نظامی، پیش از آغاز جنگ اوکراین، منتشر شده بود. این قراردادها اجازه اعزام آنها به جنگ را میداد. اما چنین قراردادهایی معمولا خاص افرادی است که داوطلبانه به ارتش میپیوندند.
برخی سربازانی که اسیر شده بودند گفتند که فرماندهان آنها به آنها گفته بودند که به تمرین نظامی میروند اما ناگهان خود را را در میدان جنگ در اوکراین دیدند.
لیودمیلا ناروسووا، از اعضای مجلس اعلای مجلس روسیه، حدود یک ماه پیش گفت که حدود ۱۰۰ مرد وادار به امضای چنین قراردادهایی شده و به میدان نبرد در اوکراین فرستاده شدند و از این تعداد تنها ۴ نفر زنده ماندند. مقامهای نظامی روسیه به اظهارات این عضو پارلمان واکنشی نشان ندادهاند.
یک کمیسر حقوقبشر روس در سنت پترزبوگ، دومین شهر بزرگ روسیه هم گفت که خانوادههای هفت سرباز به او نامه شکایت نوشتهاند و گفتهاند که این مردان بهزور مجبور به امضای قرارداد و بهرغم خواست خودشان به جنگ فرستاده شده بودند. این کمیسر گفت که دو تن از این سربازان به روسیه بازگردانده شدهاند.
طی سالهای اخیر، روسیه بر افزایش شمار سربازان داوطلب پیوستن به ارتش، برای مدرنسازی ارتش این کشور و بهبود آمادگی آن تاکید داشته است. ارتش یک میلیوننفری روسیه هم اکنون بیش از ۴۰۰ هزار سرباز قراردادی دارد که ۱۴۷ هزار نفر آنها سرباز پیادهنظاماند که اگر جنگ اوکراین به درازا بکشد، این شمار سرباز احتمالا برای ادامه نبرد در اوکراین کافی نخواهد بود.
چنین پیشامدی کرملین را در موقعیت انتخاب قرار خواهد داد؛ اینکه به نبرد با شمار محدودی سرباز اکتفا کند و جنگ با ایستایی مواجه شود و یا تلاش کند که نیروی جدید از مشمولان خدمت سربازی به ارتش اضافه کند که این مورد، ممکن است خشم عمومی را برانگیزد و وضعیت سیاسی را بیثبات کند. چنین اتفاقی برای دولت روسیه پیشتر و در طول جنگ چچن افتاد.
دمیتری، متخصص فناوری اطلاعات ۲۵ ساله، گرچه معافیت پزشکی دارد اما مانند بسیاری مردان دیگر مضطرب است و میترسد که مقامهای روسیه برخی معافیتها را برای تقویت ارتش لغو کنند.
دمیتری با اظهار انزجار از جنگ، آن را یک فاجعه خواند. او افزود که میترسد دولت قوانینش را عوض کند و او به خدمت فراخوانده شود؛ چرا که همین دولت ماهها میگفت که به اوکراین حمله نمیکند و کرد. او افزود دلیلی ندارد که او حرف چنین دولتی درباره نفرستادن مردان مشمول خدمت سربازی به جنگ را باور کند.
یک قانون پیشنهادی میتواند دست ارتش روسیه برای اعزام مردان مشمول سربازی به جنگ را بازتر بگذارد. اما این لایحه در حال حاضر متوقف شده است و بهرغم توقف، همچنان موجب اضطراب مردم در روسیه شده است.
الکسی تابالوف، وکیلی که به مردان مشمول خدمت سربازی مشاوره میدهد گفت که هیئت پزشکی دفاتر استخدام سربازان، معمولا مردانی را میپذیرند که بهدلیل بیماری که دارند باید قاعدتا از خدمت معاف شوند. تابالوف افزود که با وقایع پیشآمده، رویکرد این بخشها میتواند حتی سختگیرانهتر شود.
تابالوف گفت که بسیار محتمل است که زین پس این پزشکان چشمشان را بر روی بیماریهای مردان مشمول سربازی ببندند و آنها را برای خدمت، سالم تشخیص دهند.
علاوه بر نگرانیها از پایین آوردن استاندارد پزشکی برای احضار مردان به خدمت، نگرانیهایی هم وجود دارد که حکومت تلاش کند گونهای حکومت نظامی ایجاد کند و خروج مردان جوان از روسیه را ممنوع کند تا آنان را وادار به جنگ کند.
تابالوف به آسوشیتدپرس گفت که تماسهای زیادی از مردمی دریافت کرده است که از «بسیج» نگراناند. او گفت که مردم در چنین شرایطی از همهچیز هراساناند و نیاز تغییر قوانین مرتبط با بسیج عمومی هم پیشتر به فکر کسی خطور نکرده بود.
مقامهای نظامی روسیه تاکید میکنند که ارتش روسیه سرباز قراردادی کافی برای خدمت در اوکراین دارد. کرملین نیز هر برنامه درباره احضار سربازان وظیفه به جنگ و بسیج را انکار میکند. اما بسیاری روسها، با توجه به سابقه دولت روسیه، درباره اظهار مقامات در این باره تردید دارند.
تابالوف گفت چه اعتمادی میتواند پا بگیرد وقتی پوتین میگوید هیچ سربازی که به خدمت اجباری رفته به اوکراین اعزام نشده و از آن سو وزیر دفاع میگوید که فرستاده شده است؟
بنا بر یک قانون فعلی در روسیه، افرادی که خدمت نظامی را خلاف باورهایشان میدانند میتوانند بهمدت ۲۱ ماه در بیمارستان، آسایشگاه سالمندان و دیگر مراکز، خدمات اجتماعی ارائه دهند. اما دفاتری که مردان را برای خدمت احضار میکنند اغلب درخواست فرد برای ارائه خدمت غیرنظامی را لحاظ نمیکنند.
تابالوف میگوید که پس از آغاز جنگ اوکراین، او و تیم او، شاهد افزایش درخواست برای خدمت جایگزین غیرنظامی بوده است. تابالوف افزود که تعریف این نوع خدمت در روسیه روشن نیست و به مقامهای نظامی اجازه میدهد که چنین تقاضایی را بهسادگی رد کنند.
تابالوف با اظهار نگرانی از وضعیت فعلی «نظامیگرایی» در روسیه گفت که با توجه به شرایط حاضر، دفاتر احضار به خدمت اجباری میتوانند رویکردی سختگیرانهتر اتخاذ کنند و درخواستها برای ارائه خدمات غیرنظامی جایگزین را رد کنند.
جسد دو سرباز روس در جنگل رها شده است. نیروهای اوکراین بالای تانکی جمع شدهاند و علامت پیروزی نشان میدهند. مردم شهر بهتزده در میان ساختمانهای سوخته میچرخند و دنبال کمک میگردند. این تصویر تروستیانتس است. شهری در شمالشرق اوکراین که خود را از تصرف نیروهای روسیه رهانده است.
خبرنگار آسوشیتدپرس که کمی پس از آزادی تروستیانتس به این شهر رسیده در گزارشی به چهره و وضعیت این شهر پرداخته است.
تروستیانتس، هممرز با روسیه است و نیروهای اوکراینی از رهاسازی شهر، پس از هفتهها بودن در تصرف نیروهای روسیه خبر دادند.
بیمارستان شهر ویران و پنجرهها به شیشهشکستههایی با لبه تیز تبدیل شده بود. ایستگاه قطار بسته بود. مردم شهر با احتیاط گام برمیداشتند، مبادا پایشان روی مین برود. ساکنان دوچرخههایشان را در خیابانهایی که چالههایی در آنها دهانبازکرده میراندند و از جلوی آوار خانهها میگذشتند. اطلاعاتی از شمار جانباختگان در دست نبود.
تانکهای روسی، مثل جسد سربازان روس در جنگل، سوخته رها شده بودند. یکی از سربازان کش قرمزی به دور پایش بسته بود و بازوی دیگر چنان در بالای سر رها شده بود گویی که در روشنای بعدازظهری تابستانی روی چمن به خواب فرو رفته باشد. سربازی اوکراینی با پنجه کفش بهآرامی به او زد.
جعبهجعبه مهمات اینسو و آنسوی شهر بود. ساکنان شهر کنجکاوانه داخل یک جعبه باز سرک کشیدند.
معلوم نیست که سربازان روس کجا رفتند و یا تحت چه شرایطی فرار کردند و یا اینکه شهر از دستدرازی آنان در روزهای آینده در امان خواهد ماند یا نه. ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین، در پیام اخیرش تاکید کرد که وضعیت در شمال شرق و در محدوده خارکیف، نزدیکترین شهر بزرگ به تروستیانتس، همچنان بغرنج است.
اما بازگشت نیروهای اوکراین به تروستیانتس موجب آسودگی خاطر برای کشوری است که امید دارد برخی نیروهای روسیه، با مقاومت سرسختانه اوکراین، عقبنشینی کنند.
یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا که نخواست نام او افشا شود گفت نیروهای اوکراینی تروستیانتس را از تصرف نیروهای روسیه درآوردهاند. او افزود که بنا بر اطلاعات آمریکا، نیروهای روسیه در نزدیکی کییف، پایتخت، بیشتر در وضعیت دفاعی به سر میبرند و در باقی نقاط اوکراین هم پیشروی کمی داشتهاند.
روسیه چند روز پیش و با مشاهده بازایستادن نیروهایش از پیشروی در نقاط مختلف اوکراین، اهدافی که در جنگ با اوکراین به دنبال آن بود را بهگونهای تغییر داد و گفت که هدف اصلی این کشور در دست گرفتن کنترل منطقه شرقی دونباس، محل دو جمهوری خودخوانده لوهانسک و دونتسک است.
زندگی عادی از تروستیانتس، پس از هفتهها جنگ، رخت بربسته است.
یکی از ساکنان شهر گفت که «شخصا» آنقدرها از جنگ متاثر نشده و این در حالی است که سه موشک تنها به خانه خود او اصابت کرده بود. او گفت که خانههای پشت ایستگاه همه ویران شدهاند.
او و چند نفر دیگر در سرمای سوزان بیرون زده بودند تا در شهر بچرخند و ببینند از آن چه باقی مانده است.
مهمات منفجرنشده در میدان روبهروی ایستگاه قطار تلنبار شده بود. صف سنگرها و شیارها گواهی بر آن بود که نیروهای روسیه تلاش کرده بودند سنگرهایشان را حفظ کنند. در سنگری زیر ایستگاه، با دیوارها و درهای محکم، اتاقها پر از لباسهای متحدالشکل و جفتجفت چکمه نظامی بود.
روی دیوارها، پیامهای میهنپرستانه نوشته شده بود و نقاشیهایی از کودکان با پیامی به زبان روسی چسبانده شده بود: «بهخاطر صلح ممنونیم سرباز». اتاق دیگر بهشکل یک کلینیک درآمده بود. میزها تبدیل به تخت شده بود و سرمها حاضروآماده بود. هیچجا نشانی از خون دیده نمیشد.
بستههای جیره غذای سربازان روس در میان آوار دیده میشد. اما ساکنان شهر گفتند که نیروهای روسیه گرسنه مانده بودند.
یکی از شهرنشینان گفت که نیروهای روسیه عصرها به خانه مردم و زیرزمین خانهها میرفتند و موادغذایی مثل خیار، سیبزمینی و ترشی میدزدیدند.
او گفت که شبهنظامیان لوهانسک و دونتسک هم همراه نیروهای روسیه بودهاند و تمام شهر در دست آنها بود.
پس از ترک نیروهای روسیه، مردم شهر توانستند نفسی بکشند. آنها همانطور که برای کمک گرفتن صف بسته بودند برای تانکهای اوکراینی دست تکان میدادند.
یکی از اعضای خدمات اورژانس گفت که ماه گذشته تروستیانتس صحنه جنگ بوده است. پرتابهها از بالای سر مردم پرواز میکرد و آنها میگفتند که میترسند. او گفت که مردم بیآب و غذا مانده بودند و وضعیت انسانی هولناک بود. او افزود که وضعیت احتمالا کمکم بهتر میشود.
در حالیکه برخی کشورهای آفریقایی مانند غنا، نیجریه، کنیا نسبت به حملات به غیرنظامیان اوکراینی و شهروندان آفریقایی که از منطقه جنگی فرار کردند انتقاد کردند، برخی کشورهای کلیدی آفریقایی واکنش بسیار آرامتری از خود نشان دادند.
شبکه سیانان در مقالهای به دلایل مواضع نه چندان انتقادی برخی کشورهای آفریقایی علیه جنگ روسیه پرداخته است.
وقتی سالها پیش از نلسون ماندلا پرسیده شد چرا با رهبرانی مانند یاسر عرفات و فیدل کاسترو که از سوی غرب به عنوان تروریست شناخته میشدند هنوز رابطه دارد او در پاسخ گفت: «اشتباه است که فکر کنیم دشمن آنها باید دشمن ما نیز باشد.»
این موضع تا حد زیادی نمونهای است از واکنش برخی کشورهای آفریقایی به جنگ روسیه علیه اوکراین. به نظر میرسد کشورهای آفریقایی درباره حمایت از یکی از طرفهای درگیر در این جنگ به دلیل به خطر انداختن امنیت، سرمایهگذاری خارجی و تجارت خود مرددند.
یک خط مشی سیاسی قوی در دیپلماسی آفریقا وجود دارد که میگوید کشورهای آفریقایی باید اصل عدم مداخله را حفظ کنند و نباید مانند دوران جنگ سرد درگیر جنگهای نیابتی بین شرق و غرب شوند.
رمی آدکویا، استادیار دانشگاه یورک انگلستان میگوید کشورهای قاره آفریقا در موقعیت حساسی قرار دارند و نمیخواهند به جنگهای نیابتی کشیده شوند.
یکی از شخصیتهای تأثیرگذار که به وضوح نشان داده ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه را با خود دشمن نخواهد کرد، سیریل رامافوزا، رییس جمهور آفریقای جنوبی است.
او اخیرا هنگام سخنرانی در پارلمان کشورش گفت: «موضع ما کامل روشن است... کسانی هستند که اصرار دارند ما باید موضعی بسیار خصمانه در برابر روسیه اتخاذ کنیم. اما رویکردی که ما با صراحت انتخاب کردهایم این است که ما بر لزوم گفتوگو بین طرفین پافشاری میکنیم.»
آفریقای جنوبی در ابتدا با انتشار بیانیهای خواستار خروج فوری نیروهای روسیه از اوکراین شد اما از آن زمان مقصر اصلی بروز این جنگ را ناتو میداند که از نظر او قصد دارد اوکراین در همسایگی روسیه را به عضویت خود درآورد.
جیکوب زوما، رییسجمهوری سابق آفریقای جنوبی نیز پیشتر بیانیهای صادر کرد و گفت: «روسیه احساس کرد تحریک شده است.»
آفریقای جنوبی روابط قوی با روسیه دارد و رامافوزا با توجه به عضویتش در گروه بریکس، پیشنهاد داده نقش یک میانجی را در این مناقشه بازی کند. (بریکس گروهی از کشورهای نوظهور اقتصادی متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است.)
روابط بین دو کشور همچنین به دوران آپارتاید برمیگردد، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق از آفریقای جنوبی و حزب کنگره ملی آفریقا در مبارزات آزادیبخش آنها حمایت میکرد. آدکویا گفت: «این لطفها فراموش نشدهاند.»
آفریقای جنوبی یکی از ۱۷ کشور آفریقایی بود که به قطعنامه سازمان ملل مبنی بر خروج فوری روسیه از اوکراین در ۲ مارس رای ممتنع داد. این کشور در زمان الحاق کریمه توسط پوتین در سال ۲۰۱۴ نیز موضع مشابهی اتخاذ کرد.
نیجریه و مصر جزو ۲۸ کشور آفریقایی بودند که به محکومیت روسیه رای دادند، در حالی که هشت کشور دیگر رای ندادند. اریتره تنها کشور آفریقایی بود که صراحتا به این قطعنامه رای منفی داد.
وزارت خارجه زیمبابوه در بیانیهای اعلام کرد که مطمئن نیست قطعنامه سازمان ملل راه را برای گفتوگو هموار کند بلکه «هیزم بیشتری به آتش ریخته و در نتیجه وضعیت را پیچیدهتر میکند».
رهبری یک مرد مستبد
یک تحلیلگر سیاسی و استاد کالج ایالتی فارمینگ دیل نیویورک در گفتو گو با سیانان گفت: «بسیاری از کشورهایی که به قطعنامه سازمان ملل رای ممتنع دادند ، رژیمهای خودکامه هستند. آنها تصمیم یکجانبه پوتین برای حمله به اوکراین را نمایشی از قدرت میدانند که آنها به آن ارج می نهند و میتوانند با آن همسو و همدل باشند.»
یکی از کسانی که به طور برجسته در حمایت از پوتین رهبر روسیه صحبت کرده است، سپهبد موهوزی کاینروگابا، پسر بانفوذ رییس جمهور اوگاندا، یووری موسوینی است.
پدر او ۳۶ سال بر اوگاندا حکومت کرده و بسیاری بر این باورند که وقتی پدر ۷۸ ساله او از قدرت کنارهگیری کند او جانشینش خواهد شد. کاینروگابا در توییتی نوشت: «اکثر انسانهایی (که سفید نیستند) از موضع روسیه در اوکراین حمایت میکنند. پوتین کاملا درست می گوید!»
آدکویا در ادامه گفت: برخی از کشورهای آفریقایی نیز به این دلیل در مخالفت با روسیه تردید دارند که میخواهند «گزینههای خود را در صورت مواجهه با اعتراضات داخلی یا نوعی انقلاب در کشور خود در آینده باز نگه دارند.»
او افزود: « این کشورها دیدند که پوتین اسد را در سوریه در قدرت نگه داشت و اگر مداخله روسیه نبود، رژیم اسد مدتها پیش سقوط میکرد».
آدکویا همچنین خاطرنشان کرد که مواضع خاموش برخی از این کشورها از طرز تلقی آنها نسبت به آنچه ریاکاری غربی میدانند، ناشی میشود.
مارتین کیمانی، نماینده کنیا در شورای امنیت سازمان ملل، سخنرانی قدرتمندی در آستانه حمله روسیه به اوکراین ایراد کرد.
کیمانی ظهور اوکراین به عنوان یک کشور مستقل پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تجربه کشورهای پسااستعماری در آفریقا را با هم تشبیه کرد و از تلاش روسیه برای باز رسم مرزهای اوکراین با به رسمیت شناختن مناطق دونتسک و لوهانسک انتقاد کرد.
اما او در این سخنرانی به کشورهای دیگر عضو شورای امنیت نیز اشاره کرد که قوانین بینالمللی را زیر پا گذاشته و با هیچ تحریمی مواجه نشدهاند. آدکویا گفت: «او نام آنها را ذکر نکرد، اما درباره آمریکا و بریتانیا صحبت میکرد که در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند... و هرگز واقعا مورد بازخواست قرار نگرفتند.»
تحکیم بیشتر روابط بین طرفین
روسیه در سالهای اخیر روابط تجاری بسیار قوی با کشورهای آفریقایی برقرار کرده است.
روسیه با تبدیل شدن به یک تامینکننده اصلی سختافزار نظامی برای اتحادهای کلیدی در نیجریه، لیبی، اتیوپی و مالی در سالهای اخیرخود را بهعنوان یکی از با ارزشترین شرکای تجاری آفریقا تثبیت کرده است.
بر اساس گزارش اندیشکده تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI) بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، آفریقا ۱۸ درصد از صادرات تسلیحات روسیه را به خود اختصاص داده است.
برخی تحلیلگران میگویند حمایت و یا عدم انتقاد برخی کشورهای آفریقایی از روسیه بیانگر این احساس گسترده در بخشهایی از آفریقاست که سیاستهای غرب همیشه به نفع آنها عمل نمیکند.
یک تحلیلگر مسائل روسیه-آفریقا در گفتوگو با سیانان گفت: «پیامی که مسکو میدهد این است که اگر از رویکرد پدرانه غرب نسبت به خود خسته شدهاید، ما شرکای امنیتی شما خواهیم بود و این یک رابطه برابر خواهد بود.»
بر خلاف بسیاری از همتایان اروپایی خود، روسیه یک قدرت استعماری سابق در آفریقا نیست و از این رو فرصتهای بیشتری برای استفاده از قدرت نرم با هدف به چالش کشیدن سلطه غرب در این قاره دارد.
اتحاد جماهیر شوروی همچنین در طول جنگ سرد با بسیاری از کشورهای آفریقایی روابط تجاری داشت و مسکو به دنبال احیای برخی از این روابط بوده است.
پیش از تهاجم روسیه به اوکراین، رسانه دولتی روسی آرتی به دنبال راهاندازی یک مرکز در کنیا بود.
آفریقا اغلب در قلب رقابتهای سیاسی بین قدرتهای بزرگ و بازیگران کلیدی آن مانند آمریکا، چین و روسیه برای نفوذ در این منطقه بوده است.
در حالیکه برخی کشورهای آفریقایی مجبورند شوک اقتصادی ناشی از جنگ روسیه علیه اوکراین را تحمل کنند برخی دیگر از کشورهای آفریقایی مانند تانزانیا آن را فرصتی برای سودآفرینی در صنعت گاز خود میبینند.
تلویزیون دولتی روسیه در پاسخ به اتهام جنایت جنگی در بوچا همزمان هم ادعا میکرد که تصاویر غیرنظامیان کشته شده در بوچا صحنهسازی شده و هم اینکه خود اوکراینیها غیرنظامیان را کشتهاند. روزنامه بریتانیایی گاردین در مقالهای به روشهای همیشگی که دولت روسیه در انکار و تحریف اخبار به کار میگیرد، پرداخته است.
در سالهای اخیر، دولت روسیه در پاسخ به اتهامهای مطرح شده علیه خود در بمباران سوریه، سرنگونی هواپیمای مسافربری در شرق اوکراین، مسمومیتهای مکرر منتقدان خود و یا رفتارهای خشونتآمیز علیه غیرنظامیان چچنی در جنگ با این کشور، همواره یک شیوه همیشگی و آشنا در پیش گرفته است.
تانیا لوکشینا از دیدهبان حقوق بشر میگوید: «من فکر میکنم این (اتفاقات اوکراین) شبیه به گزارشهای تکاندهنده از حلب یا ادلب است به این معنی که رسانههای دولتی همیشه آماده هستند تا اتهامات جنایات جنگی را بهعنوان اخبار جعلی انکار کنند. تا همین اواخر، چند رسانه مستقل در کشور باقی مانده بود اما اکنون عملا هیچ رسانهای وجود ندارد.»
شیوه تهاجمی روسیه با «جعلی» خواندن اخبار مربوط به ارتکاب جنایت جنگی به یکی از اجزای اصلی جنگ تبلیغاتی روسیه در اوکراین تبدیل شده است.
یک روز پس از انتشار اخبار کشتار غیر نظامیان در بوچا، دولت روسیه اعلام کرد تحقیقاتی را درباره وقایع بوچا آغاز خواهد کرد؛ البته نه برای اتهامهای وارده شده بر روسیه در مورد جنایات جنگی و کشته شدن بیش از ۲۸۰ غیرنظامی، بلکه در مورد انتشار اخبار «جعلی» برای بدنام کردن ارتش روسیه.
سازمانهای وابسته به دولت و مجریان تلویزیون باید با انگشت اتهام را به سوی همه نشانه بگیرند به جز کرملین. انکار و تکذیب فوری و ارائه نظریههای جایگزین شبیه به روابط عمومی در شرایط بحران است و سرعت عمل و بیشرمی در این کار بیش از هر چیز ارزش دارد.
ایلیا شپلین، روزنامهنگار یک شبکه تلویزیونی ممنوعه که به طور گسترده از خبرگزاریهای روسیه و اطلاعات نادرست گزارش کرده، گفت: «رفتار دولت... در طول سالها تغییر کرده است. ده سال پیش راحتتر میشد درباره رویدادی مانند بوچا ساکت ماند و وانمود کرد که هیچ اتفاقی نیفتاده است و سپس به آرامی شروع به صحبت در مورد آن کرد.»
اما با وجود اینترنت و در دسترس بودن اخبار در کانالهای تلگرامی، تظاهر به اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده سختتر شده است. در چنین شرایطی دولت روسیه فورا دست به کار شده و به سرعت آب را گل آلود میکند، حتی اگر نتیجه آن نامنسجم باشد.
ایلیا میگوید روش معمول دولت روسیه اینگونه است: «اکنون باید فورا دست به کار شوید و به همه بگویید همه چیز صحنهسازی شده و ساختگی است. و اگر هم اینها صحنهسازی نشده و ساختگی نیست ما در آن دست نداشتهایم.»
ایلیا در ادامه می گوید: «این دو ایده یکدیگر را نقض میکنند ... اما مهمترین چیز از نظر دولت روسیه این است که در همه تلاش خود را در همه جبههها بکنند به این امید که یکی از آنها مورد توجه مخاطب قرار بگیرد.»
این آن چیزی است که در تلویزیون روسیه میبینید
عصر یکشنبه، ولادیمیر سولوویف، مجری برجسته تلویزیون روسیه به میلیونها مخاطب گفت: «جنگ علیه ما وارد مرحله جدیدی شده است. آنها ما را با آنچه در یوگسلاوی اتفاق افتاد مقایسه میکنند و سناریویی مانند کشتار سربرنیتسا در بوسنی و هرزگوین برای ما میسازند. ما به زودی متهم به نسلکشی خواهیم شد.»
یکی دیگر از بحثهای داغ که مورد توجه یکی از کارکنان بیبیسی مانیتورینگ قرار گرفت این بود که ادعا میشود انتخاب شهر بوچا برای چنین داستانپردازیهایی به دلیل شباهت نام بوچا به واژه «بوچر» است که در انگلیسی به معنای قصاب است. چند روز پیش، یک مجری اشاره کرده بود، بایدن پوتین را «قصاب» خطاب کرده است.
در همین حال که این روایتها برای میلیونها نفر از مردم روسیه در تلویزیون پخش میشد، بازرسان دولتی هشدار میدادند که هر کس اطلاعات مستقلی درباره بوچا منتشر کند، ممکن است با ۱۵ سال زندان روبرو شود.
دادستان کل روسیه گفت: «دروغ پراکنی طرف اوکراینی یک اقدام تحریک آمیز دیگر، یک دروغ بدبینانه و با هدف بیاعتبار کردن ارتش روسیه در یک جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی از سوی غرب است. ایجاد و نشر اخبار نادرست تحت عنوان گزارشهای موثق شناسایی و مشخص میشوند و قطعا مورد ارزیابی کیفری مناسب قرار خواهند گرفت.»