اولین پیوند موفق رحم در بریتانیا؛ آیا مردان نیز میتوانند روزی باردار شوند؟
اولین پیوند موفقیتآمیز رحم در بریتانیا، فوریه سال جاری انجام و بهعنوان نقطه عطف باروری و طلوع عصری جدید قلمداد شد. محققان میگویند انجام این روش میتواند به دهها زن نابارور فرصت بچهدار شدن بدهد.
در این جراحی موفقیتآمیز، پیوند گیرنده زنی است که بدون رحم متولد شده بود. او رحم اهدایی را از خواهر بزرگترش دریافت کرد که در حال حاضر دو فرزند دارد.
قانون اهدای عضو در بریتانیا
قانون اهدای عضو بریتانیا در سال ۲۰۲۰ تغییر کرد به طوری که همه بزرگسالان بهطور خودکار اهداکنندگان عضو فرض میشوند، مگر اینکه انصراف دهند. اما تنها یک درصد از تمام افرادی که هر ساله در بریتانیا میمیرند واجد شرایط اهدای اعضای بدنشان برای نجات جان فردی دیگر هستند.
از سوی دیگر، افراد زنده، مانند خواهر این ماجرا، ۴۰ درصد از اهداکنندگان را در بریتانیا تشکیل میدهند. در واقع، افرادی وجود دارند که سلامت خود را به دلیل نوعدوستی به خطر میاندازند.
آدام بالن، استاد پزشکی باروری و جراحی در بیمارستانهای آموزشی لیدز که یک بیمار را در لیست انتظار برای پیوند رحم دارد، توضیح میدهد که چرا انجام این عمل بسیار پیچیده است.
او همچنین درباره موانع انجام این نوع از جراحی برای مردان و زنان تراجنسیتی توضیح میدهد.
جراحی رحم جایگزین برای زنانی است که مایل به حمل نوزاد خود هستند
این زن ۳۴ ساله که جراحی را با موفقیت پشت سر گذاشت، با سندرم روکیتانسکی متولد شده است. یک بیماری نادر که تقریبا یک نفر از هر پنج هزار زن را تحت تاثیر قرار میدهد.
جراحی پیوند او در ماه فوریه در مرکز پیوند آکسفورد انجام شد اما جراحان به تازگی و پس از انتشار جزییات داستان در یک مجله زنان و زایمان، این خبر را در اختیار عموم قرار دادند و اعلام کردند هر دو بیمار «در روند بهبودی» قرار دارند.
این جراحی ۹ ساعت و ۲۰ دقیقه طول کشیده اما مراحل تکمیلی پیوند پس از جراحی هم ادامه دارد و فرد دریافتکننده باید در طول بارداریهای آینده، از داروهای سرکوبکننده سیستم ایمنی استفاده کند تا بدنش ارگان اهدایی را پس نزند.
انتظار میرود رحم پیوندی حداکثر پنج سال قبل از برداشته شدن، در بدن این زن باقی بماند.
سابقه انجام پیوند رحم
طی ۱۰ سال گذشته عمل پیوند رحم در بیش از ۹۰ مورد در سطح بینالمللی انجام شده است که بیشتر آنها از طریق اهداکننده زنده صورت گرفتهاند و در نتیجه این پیوندها، حدود ۵۰ نوزاد به دنیا آمدهاند.
در بریتانیا هم تیم پزشکی در آکسفورد قبل از انجام این عمل روی انسان، ابتدا این روش را روی حیواناتی مانند خرگوش، خوک و گوسفند تمرین کردند.
پروفسور بالن یک کلینیک را برای درمان زنانی اداره میکند که با ناهنجاریهای مادرزادی مانند فقدان رحم متولد میشوند.
او این روش را بهعنوان «جایگزین» رحم اجارهای برای زنانی میبیند که تمایل دارند نوزاد خود را به دنیا بیاورند.
به گفته بالن، این روش برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ در سوئد انجام شد؛ جایی که استفاده از رحم اجارهای در آن «غیرقانونی» است.
اولین نوزاد متولد شده از اولین جراحی پیوند رحم در سوئد «وینسنت» نام گرفته است.
بعد از انجام پیوند رحم چه اتفاقی میافتد؟
مهمترین آزمایش این است که آیا گیرنده میتواند باردار شود و جنین را در رحم جدید خود تا پایان دوره بارداری حمل کند یا خیر؟
از آنجایی که این زن با وجود فقدان رحم در بدو تولد دارای تخمدان بوده، قبل از عمل پیوند، با استفاده از تخمکهای خود تحت آیویاف (IVF) قرار گرفته است.
او امیدوار است به زودی جنین حاصل از آیویاف در رحم اهدا شده به او کاشته شود.
این زن از زمان پیوند تاکنون سه دوره قاعدگی داشته است که پزشکان آن را نشانه مثبتی از عملکرد خوب سیستم تناسلیاش میدانند.
به گفته بالن، اگر او باردار شود، نوزاد باید با سزارین به دنیا بیاید: «رحم پیوندی معمولا پس از تکمیل خانواده برداشته میشود تا از مصرف طولانی مدت داروهای ضد پسزدگی عضو جلوگیری شود.»
آیا این جراحی راه را برای مردان یا زنان ترنس بهمنظور حمل جنین باز میکند؟
تا به امروز تنها دریافتکنندگانی که از نظر بیولوژیکی «زن» هستند در آزمایشهای حیوانی و انسانی پیوند رحم مورد استفاده قرار گرفتهاند و بالن معتقد است این پیوند برای مردان یا زنان ترنس «به این زودی انجام نخواهد شد».
برخی از دانشمندان فکر میکنند در آینده ممکن است فردی که مذکر متولد شده است، قادر باشد جنین را در رحم اهدایی خود حمل کند اما برای نتیجهبخش بودن این کار، موانع بیولوژیکی زیادی وجود دارد که باید ابتدا بر آنها غلبه کرد.
به گفته بالن، مشکل اصلی لگن مرد است که برای حمل جنین طراحی نشده است.
مشکل دیگر پیوند رحم چیزی است که بالن آن را «لولهکشی» مینامد. افرادی که بدون رحم متولد میشوند، عروق لازم را برای خونرسانی به رحم ندارند.
بالن میگوید به همین دلیل است که زن بریتانیایی این ماجرا، مجبور شد رحم اهدایی خود را به رگهای خونی در پاهایش متصل کند.
موفقیت جراحی انجامشده برای فنآوری پیوند چه معنایی دارد؟
پیوند رحم احتمالا رایجتر خواهد شد اگرچه کارشناسان انتظار دارند به دلیل کمبود اهداکننده، این جراحی در بریتانیا به حداکثر ۳۰ عمل در سال محدود شود.
دلایل مختلفی برای انجام عمل هیسترکتومی وجود دارد اما برداشتن رحم یک جراحی سنگین است که میتواند باعث یائسگی زودرس شود.
یک نظرسنجی کوچک از مردان ترنس که تحت عمل هیسترکتومی به عنوان بخشی از روند تایید جنسیت قرار گرفته بودند نشان داد ۸۸ درصد مایل به اهدای رحم خود هستند.
جراحی پیوند در بریتانیا
فنآوری پیوند عضو در بریتانیا به سرعت در حال توسعه است و سال گذشته اولین پیوند جناغ را انجام دادند.
در این جراحی، دیواره قفسه سینه یک زن مُرده در بدن ناتالی برت ۳۴ ساله قرار گرفت که تشخیص داده شده بود به سرطان پستان متاستاتیک (مرحله چهارم) مبتلا شده است.
پیوند قرنیه هم با سه هزار و ۵۲۹ عمل در سال گذشته، متداولترین عمل پیوند در بریتانیا محسوب میشود.
این در حالی است که قرنیه، قسمتی از بدن است که اکثر مردم به طور خاص تصمیم گرفتهاند پس از مرگ اهدا نکنند؛ به طوری که از هر ۱۰ نفر در لیست ثبتنام اهداکنندگان عضو اناچاس (NHS) فقط یک نفر با این درخواست موافق است.
برای افراد بیمیل، اناچاس توضیح میدهد که در اهدای قرنیه، چشمها هرگز بهطور کامل برداشته نمیشوند بلکه فقط قرنیه چشم با یک روش جراحی ساده و سریع، بدون ایجاد تاخیر در مراسم خاکسپاری یا تغییر ظاهر اهداکننده، انجام میشود.
بالن در مورد آینده جراحی پیوند اعضا هیجانزده است و میگوید که داستان موفقیت آکسفورد، «درها» را برای زنان بیشتری باز میکند تا نوزادشان را در بدن خود حمل کنند.
هر چند صحبت کردن درباره آن عجیب به نظر میرسد اما «بوسیدن» واقعا یک رفتار حیاتی است. تجربهای لذتبخش که در آن، دفاع از خود را فراموش و خود را به دیگری تقدیم میکنیم و کاملا بیدفاع و در دسترس قرار میگیریم.
تمایل جنسی متقابل، معمولا با یک عمل بسیار عجیب و غریب نشان داده میشود: دو عضوی که معمولا برای غذا خوردن و صحبت کردن مورد استفاده قرار میگیرند، با نیروی فزایندهای به یکدیگر مالش داده میشوند که با ترشح بزاق نیز همراه است. زبانی که برای بیان اصوات، هل دادن پوره سیبزمینی یا کلم بروکلی به پشت کام مهارت دارد، اکنون به سمت جلو حرکت میکند تا همتای خود را ملاقات و شاید نوک آن را در حرکات مکرر لمس کند.
باید به دقت برای بازدیدکننده بیگانه توضیح داد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این دو عضو نمیخواهند گونههای یکدیگر را گاز بگیرند یا قصد ندارند فرد دیگر را باد کنند.
اما چرا بوسیدن مهم است و بالقوه، بسیار هیجانانگیز؟
وبسایت «مدرسه زندگی» در گزارشی به این سوال و پاسخهایش پرداخته است.
هر چند صحبت کردن راجع به آن عجیب به نظر میرسد اما بوسیدن واقعا یک رفتار حیاتی است. بوسیدن فقط از نقطه نظر فیزیکی تجربهای خوشایند محسوب نمیشود و فشار دادن لبهای خود بر لبهای شخص دیگر از نظر حس لامسه، تجربهای لذتبخشتر از ماساژ پوست سر یا خوردن صدف نیست. بلکه لیسیدن زبان شخص دیگر از نظر فیزیکی یک انفجار متوسط از تحریک حسی مثبت را ایجاد میکند.
بنابراین بوسیدن میتواند یکی از زیباترین کارهایی باشد که ما انسانها انجام میدهیم.
حریم خصوصی من
بوسیدن میتواند هیجان روانی زیادی ایجاد کند. لذتی که ما از بوسیدن تجربه میکنیم از این ایده منشأ میگیرد که ما اجازه انجام یک کار بسیار خصوصی را به شخص دیگری و در یک منطقه بسیار محافظت شده و خصوصی میدهیم؛ در حالیکه رفتن به سمت یک غریبه و لمس کردن گونهها و لبهای او بسیار توهینآمیز است.
بنابراین، اینکه به شما اجازه داده شود صورت خود را به چهره فرد دیگری بسیار نزدیک کنید و در واقع زبان خود را داخل دهان او بلغزانید، بسیار مهم است.
در حالی که این گونه بوسیدن میتواند چندشآور باشد، تجربهای لذتبخش است؛ همین تناقض هم هست که بوسیدن را بسیار هیجانانگیز میکند.
اجازه متقابل برای یک بوسه، مهیج است. ما به طور ضمنی از طریق بوسه خود به شخص دیگر میگوییم که او در یک دسته کوچک و به شدت ممتاز از افراد قرار گرفته است.
لذت خاصی که در لمس کردن دندانهای عقبی شخصی دیگر با زبان وجود دارد، ربطی به جذابیت لیسیدن مینای دندان ندارد. اجازه دادن به شخص دیگر برای انجام چنین کاری، نشاندهنده سطح عمیقی از پذیرش و نزدیکی است؛ همان علتی که این رفتار را هیجانانگیز میکند.
برانگیختگی
هیجانات جنسی جنبه روانی دارند. آنچه که بدنهای ما انجام میدهند علت اصلی برانگیختگی ما نیستند بلکه آنچه در مغز ما اتفاق میافتد مهم است.
اگرچه معمولا این تجربیات را بیان نمیکنیم اما پذیرفته شدن از طرف شخص دیگر در مرکز اینگونه تجربیات قرار دارد که در مجموع به آنها «برانگیختگی» میگوییم.
در بُعد فیزیکی، ما این احساس را از طریق سریعتر پمپاژ شدن خون، تغییر در متابولیسم و داغ شدن پوست تجربه میکنیم اما در پس همه این تجربهها، نوع بسیار متفاوتی از تغییر نهفته است که به درستی میتواند «متافیزیکی» توصیف شود زیرا این تغییر به ویژگی اصلی ما یعنی «انسان بودن» و «رابطه بین خود و دیگری» مربوط میشود.
تو را میپذیرم
بهطور معمول، «خود» جدا و تنهاست. ما عمیقا از فاصله بین وجود خود و وجود هر کس دیگری آگاه هستیم. همه ما از احساس عدم پذیرش و شرم رنج میبریم و اینجاست که بوسیدن شخص دیگر، شروعی برای غلبه بر این احساس عمیق انسانی است.
این خود عمیقتر و تنها، در یک بوسه جدی مشارکت دارد. احساسی که در این خودِ عمیقتر به آن دسترسی پیدا میکند.
در بوسه، دهان ما به مکانی ممتاز تبدیل میشود که در آن، دفاع از خود را فراموش و خود را به دیگری تقدیم میکنیم و کاملا بیدفاع و در دسترس قرار میگیریم.
بوسیدن تجربهای بسیار هیجانانگیزتر از ارگاسم را نوید میدهد: یک فرار کوتاه از احساس تنهایی.
با قرار گرفتن لبها روی یکدیگر، آمادگی متقابل را برای از بین رفتن مرزها به شخص دیگر نشان میدهیم. آنچه لبها و زبان ما انجام میدهند فقط نشانههای ظاهری یک تغییر درونی مهمتر است: «من تو را میپذیرم. آنقدر تو را میپذیرم که ریسک بزرگِ بیدفاع بودن با تو را قبول میکنم.»
در آخر، هیجان جنسی همان احساس تنهایی خود عمیقتر است که بهطور قدرتمند و موقتی میخواهد تسکین پیدا کند.
در حالی که با سقوط ثروت جهانی در سال گذشته میلادی، از تعداد میلیونرها در سراسر دنیا بیش از سهونیم میلیون نفر کاسته شده است، شمار میلیونرها در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی افزایشی دو برابری را نشان میدهد.
دادههای بانک یوبیاس (UBS) و گزارش روزنامه گاردین نشان میدهند بیش از ۳/۵ میلیون نفر در سال گذشته عنوان «میلیونر» را در اولین سقوط ثروت جهانی پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی از دست دادند.
با این حال شمار میلیونرهای ایرانی در سال گذشته میلادی تقریبا دو برابر شده است.
بر اساس گزارش سالانه ثروت از بانک یوبیاس سوئیس که سهشنبه گذشته منتشر شد، تعداد افراد بزرگسال با دارایی بیش از یک میلیون دلار، از ۶۲/۹ میلیون نفر در پایان سال ۲۰۲۱ به ۵۹/۴ میلیون نفر در پایان سال ۲۰۲۲ کاهش یافت.
این بانک سوئیسی اعلام کرد که ثروت جهانی به دلیل تورم بالا و سقوط ارزش بسیاری از ارزها در برابر دلار آمریکا کاهش یافته است.
داراییهای منقول بیشترین سهم را در کاهش ثروت در سال ۲۰۲۲ داشتهاند در حالی که داراییهای غیرمنقول که عمدتا شامل املاک و مستغلات است، با وجود افزایش سریع نرخهای بهره، انعطافپذیر باقی ماندند.
مناطقی که بیشترین کاهش ثروت را تجربه کردند
کاهش ثروت جهانی بیشتر در مناطق ثروتمندتر مانند آمریکای شمالی و اروپا متمرکز بوده که مجموعا ۱۰/۹ تریلیون دلار کاهش داشته است و آسیا و اقیانوسیه هم زیان ۲/۱ تریلیون دلاری را ثبت کردهاند.
در صدر فهرست زیانها بر حسب کشور در سال ۲۰۲۲، ایالات متحده و پس از آن ژاپن، چین، کانادا و استرالیا قرار دارند.
این در حالی است که آمریکای لاتین با افزایش ثروت ۲/۴ تریلیون دلاری و با افزایش میانگین شش درصدی ارزش واحد پولی خود در برابر دلار آمریکا، رتبه اول را در افزایش ثروت دارد.
بیشترین افزایش ثروت در روسیه، مکزیک، هند و برزیل ثبت شده است.
جایگاه ایران در این گزارش
در این میان بر اساس گزارش یوبیاس، ایران نیز در میان کشورهای با افزایش شمار تعداد میلیونرها قرار دارد که با توجه به شرایط اقتصادی عموم مردم، نشاندهنده افزایش میزان توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه و گسترش بیش از پیش نابرابری است.
بر اساس این دادهها شمار میلیونرها در ایران از تعداد ۱۴۲ هزار نفر در سال ۲۰۲۱ به ۲۴۶ هزار نفر در سال ۲۰۲۲ رسیده است که تقریبا افزایش دو برابری طی یک سال را نشان میدهد.
با وجود کاهش تعداد میلیونرها در جهان در یک سال گذشته، بر پایه این گزارش تعداد میلیونرهای دلاری چهار برابر تعداد آنها در آغاز قرن بیست و یکم شده است.
ایالات متحده با وجود کاهش ۱/۸ میلیون نفر از تعداد میلیونرهایش، هنوز با ۲۲/۷ میلیون میلیونر، رتبه اول بیشترین تعداد افراد دارای ثروت بیش از یک میلیون دلار را دارد.
چین هم با ۶/۲ میلیون میلیونر، در رتبه دوم قرار دارد.
در بریتانیا، تعداد میلیونرها با ۴۴۰ هزار کاهش به ۲/۶ میلیون نفر رسید که سومین اُفت بزرگ پس از ژاپن است.
استرالیا نیز چهارمین نزول بزرگ را داشت و ۳۶۰ هزار نفر در آن دیگر به عنوان میلیونر طبقهبندی نمیشوند.
بر اساس آمارهای جدید، در مجموع تعداد اشخاص میلیونر در استرالیا به ۱/۸ میلیون نفر کاهش یافته است.
افراد با ثروت بیش از ۵۰ میلیون دلار
در سطحی بسیار بالا، تعداد افراد با دارایی بیش از ۵۰ میلیون دلار، با ۲۲ هزار و ۵۰۰ نفر کاهش به ۲۴۳ هزار نفر رسید.
بر اساس تحقیقات جداگانه برای شاخص میلیاردرها در بلومبرگ، ۵۰۰ نفر از ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۲۲ مجموعا ۱/۴ تریلیون دلار از ثروت خود را دست دادند.
ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان، در ۲۰۲۲ یعنی همان سالی که خرید ۴۴ میلیارد دلاری توییتر را تکمیل کرد، ۱۳۸ میلیارد دلار از دست داد.
مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک هم که زمانی یکی از ۱۰ فرد ثروتمند جهان بود، نزدیک به ۸۱ میلیارد دلار از دارایی خالص خود را از دست داد و مجموع ثروتش در پایان سال ۲۰۲۲ به ۴۵ میلیارد دلار رسید.
به گفته اقتصاددانان یوبیاس که «اولین کاهش ثروت خالص خانوارهای جهان از زمان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ میلادی» را ثبت کردند، افراد «فوق ثروتمند، افراد نسبتا ثروتمند و فقیر» همگی در سال ۲۰۲۲ با کاهش کل ثروت روبهرو بودند.
ثروت بخش خصوصی جهان با ۱۱/۳ تریلیون دلار یا ۲/۴ درصد کاهش، به ۴۵۴ تریلیون دلار رسید.
اکنون میانگین ثروت هر فرد بالغ با سه هزار و ۲۰۰ دلار کاهش به ۸۴ هزار و ۷۱۸ دلار رسیده است.
بانک یوبیاس اعلام کرد: «این دادهها نشاندهنده وقفهای در گسترش تقریبا بیوقفه ثروت خانوارها در این قرن است.»
نسخه ۲۰۱۸ گزارش یوبیاس نشان میداد میلیاردرها در سال ۲۰۱۷ بیش از هر سال دیگری در تاریخ، درآمد کسب کردند و ثروت خود را با یکپنجم افزایش به ۹/۸ تریلیون دلار رساندند.
به گفته این سازمان، به دلیل افزایش تورم در سراسر جهان، اثر این کاهش ثروت جهانی در شرایط واقعی شدیدتر احساس خواهد شد چون منابع مالی خانوار، به دلیل افزایش شدید هزینهها از غذا گرفته تا انرژی، تحت فشار قرار گرفته است.
در همین حال «انقلاب صنعتی چهارم» توسعه سریع فنآوری و اتوماسیون، اقتصادها را متحول کرده و تغییر شکل میدهد.
پل دونوان، اقتصاددان ارشد یوبیاس گفت: «اقتصاد جهانی در حال تجربه دورهای از تغییرات شگفتانگیز است. تغییرات گسترده انقلاب صنعتی چهارم، چشمگیرترین تحول ساختاری در ۲۵۰ سال اخیر را نشان میدهد.»
او این تغییرات را «انقلابی» خواند که روابط اجتماعی و همچنین اقتصادی را با چالش روبهرو کرده است.
کاهش نابرابری توزیع ثروت
بخش عظیم ثروت در شرایطی در اختیار یک درصد از جمعیت جهان قرار دارد که با اندکی کاهش، به ۴۴/۵ درصد رسید و بخشی از افزایش نابرابری توزیع ثروت در طول همهگیری کرونا را معکوس کرد.
امروز برای اینکه بتوانید بخشی از یک درصد برتر ثروتمندترین افراد جهان باشید، به حداقل دارایی یک میلیون و ۸۱ هزار و ۳۴۲ دلاری نیاز دارید.
چشمانداز روشنتر بر اساس پیشبینیها
انتظار میرود ثروت جهانی در پنج سال آینده ۳۸ درصد افزایش یابد و تا سال ۲۰۲۷ به ۶۲۹ تریلیون دلار برسد.
رشد کشورهای با درآمد متوسط، محرک اصلی روندهای اقتصادی جهان خواهد بود.
محققان تخمین میزنند ثروت هر فرد بالغ در سال ۲۰۲۷ به ۱۱۰ هزار و ۲۷۰ دلار و تعداد میلیونرها به ۸۶ میلیون نفر برسد.
کشفی جدید از یک نیروی تازه که میتواند جهان علم را دگرگون و انقلابی در دنیای فیزیک ایجاد کند. دانشمندان نام آن را «نیروی پنجم طبیعت» گذاشتهاند اما این نیرو واقعا چیست؟
دانشمندان در آزمایشگاه فرمیلَب (Fermilab) واقع در نزدیکی شیکاگو ادعا کردهاند یک نیروی جدید یا نیروی پنجم طبیعت را کشف کردهاند. «اکونومیک تایمز» در گزارشی نوشت که اگر صحت این ادعا ثابت شود، ممکن است آغاز یک انقلاب جدید در علم فیزیک باشد و حتی میتواند پس از نظریه نسبیت آلبرت اینشتین، مهمترین کشف علم نامیده شود.
نیروی پنجم طبیعت چیست؟
کل جهان به وسیله چهار نیرو اداره میشود: گرانش، الکترومغناطیس، نیروی هستهای ضعیف و نیروی هستهای قوی.
اکنون اما دانشمندان ادعا میکنند نیروی جدیدی را بهعنوان مورد پنجم یافتهاند.
نیروی پنجم طبیعت چگونه کشف شد؟
در آزمایشی به نام «۲-g» در فرمیلب، محققان ذرات زیر اتمی به نام «میون» را از طریق حلقهای به قطر ۵۰ متر شتاب دادند و این ذرات را هزار بار با سرعت نزدیک به نور به گردش درآوردند.
محققان دریافتند که این ذرات آنطور که باید مطابق با نظریه فعلی به نام مدل استاندارد رفتار نکردند و چگونگی رفتار آنها را نمیتوان توضیح داد زیرا این ذرات تحت تاثیر یک نیروی جدید بودند.
تحتتاثیر نیروی پنجم طبیعت
میونها ذرات زیر اتمی الکترون مانندی هستند که به دور اتمها میچرخند اما ۲۰۰ برابر بزرگتر هستند.
در این آزمایش، محققان با استفاده از آهنرباهای ابر رسانا این ذرات را به لرزش درآوردند اما آنها سریعتر از سرعت پیشبینی شده از سوی مدل استاندارد مرتعش شدند.
به گفته پژوهشگران، این اتفاق ممکن است از سوی یک نیروی جدید یا همان نیروی پنجم ایجاد شده باشد.
اثبات تجربی نیروی پنجم طبیعت
اینها تنها آزمایشهایی نیستند که فرضیه وجود نیروی پنجم را مطرح میکنند.
دانشمندان در برخورد دهنده هیدرونی بزرگ اروپا (Large Hadron Collider) نیز در تلاش هستند تا نقصهایی را در مدل استاندارد بیابند.
دکتر میچ پاتل از امپریال کالج لندن یکی از هزاران دانشمندی است که در LHC کار میکند و در تلاش برای یافتن نتایجی تجربی است که نقصهای مدل استاندارد را نشان میدهد.
آرزوی دستنیافتنی فیزیک ذرات
دکتر پاتل به بیبیسی نیوز میگوید: «ما در مورد نیروی پنجم صحبت میکنیم زیرا لزوما نمیتوانیم این رفتار را بر اساس چهار نیروی موجود توضیح دهیم.»
به گفته او، اندازهگیری رفتاری که با مدل استاندارد مطابقت ندارد شاهکلید فیزیک ذرات است و میتواند انقلابی را در این علم رقم بزند.
این دانشمند همچنین میگوید که تمام آزمایشهای۵۰ سال گذشته با مدلهای استاندارد ثابت شدهاند اما اگر آزمایش جدیدی یک رفتار متفاوت داشته باشد، میتواند درک ما را از فیزیک تغییر دهد.
از بچههایی که در پارک بازی میکنند تا لیگهای حرفهای، فوتبال از جذابترین بازیهای جهان است اما چشمها کمتر به دیدن بازی زنان عادت کرده و انگار عموما آن را فعالیتی مردانه میبینند. این موضوع بر نحوه سازماندهی و تجهیز فوتبال زنان تاثیر گذاشته و موفقیت آن را محدود کرده است.
جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۲۳ احتمالا پرمخاطبترین رقابت فوتبال زنان تاکنون است که دور نیمهنهایی آن روز سهشنبه ۲۴ مرداد بین تیمهای اسپانیا و سوئد در یکطرف و تیمهای انگلیس و استرالیا در طرف دیگر انجام میشود.
بازی ردهبندی هم روز شنبه ۲۸ مرداد و فینال رقابتها یک روز بعد از آن برگزار خواهد شد تا تکلیف قهرمان رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۳ فوتبال زنان مشخص شود.
بخشی از شور و هیجان این دوره ممکن است به این دلیل باشد که فوتبال زنان بالاخره به جایگاه خود رسیده است و برای رسیدن به سطح بازی مردان فقط نیاز به زمان دارد. اما مسایلی هم وجود دارد که همچنان رقابتهای زنان را با چالش روبهرو میکند.
با شروع مسابقات جام جهانی، انتظار میرود مردم آن را از منظری آگاهانه تماشا و در موردش صحبت کنند. وبسایت «کانورسیشن» با نگاهی دقیقتر به علل عدم موفقیت این رویداد ورزشی مهم در جذب مخاطب بیشتر به پنج مشکلی پرداخته که فوتبال زنان همچنان در تلاش است بر آنها غلبه کند.
۱- بازیکنان و تیمها باید برای رسیدن به عدالت مبارزه کنند
قبل از شروع مسابقات، بازیکنان کلیدی تیمهای برتر مانند فرانسه، اسپانیا، کانادا و جاماییکا در مورد حمایت ضعیف، منابع و مربیگری اعتراض کردند.
آنها با امتناع از بازی یا انتقاد آشکار از فدراسیونهای خود و درخواست مشاوره از اتحادیه بینالمللی فوتبالیستهای حرفهای (Fifpro) این اعتراض را نشان دادند.
این اعتراضها نشان میدهند همانطور که در چند روز اول جام جهانی دیدیم، بسیاری از داستانهای کلیدی و جذاب مسابقات به جای رقم خوردن در داخل مستطیل سبز، خارج از زمین اتفاق بیفتند و درامها حول محور آنها شکل بگیرند.
۲- صدمات جدی فرصتها را نابود میکنند
بسیاری از بازیکنان در طول جام جهانی به دلیل تعداد بالای مصدومیتهای جدی خود غایباند؛ صدماتی که احتمالا با اولویت قرار دادن تحقیق در زمینه پیشگیری از آسیب ورزشکاران زن، میشد به سادگی از آنها جلوگیری کرد.
دانش فعلی پزشکی ورزشی عمدتا بر پایه فیزیک مردان است و تجهیزات مخصوص هم برای زنان در دسترس نیست.
مروری گذرا بر این تجهیزات نشان میدهند پارگی بدنام رباط صلیبی قدامی و سایر جراحات جدی که باعث فرصتسوزی میشوند، تا حدی مربوط به استوکهای بسیار بلند کفشهایی هستند که در اصل برای مردان طراحی شدهاند.
تحقیقات اخیر همچنین نشان دادهاند ۸۲ درصد از بازیکنان زن، درد و عملکرد ضعیف ناشی از کفشهای موجود را گزارش کردهاند. البته کفشهای فوتبال «زنانه» جدید در دسترس هستند اما مشخص نیست آیا این کفشها فقط مارک زنانه دارند یا تغییرات علمی و اساسی در طراحیشان داده شده است؟
۳- قرارداد پخش تلویزیونی اروپا خیلی دیر انجام شد
حق پخش رسانهای برای پنج کشور اروپایی از جمله انگلیس، تنها کمتر از شش هفته قبل از شروع مسابقات مورد توافق قرار گرفت.
این تاخیر از اشتباه فیفا مبنی بر جدا کردن حق پخش مسابقات مردان و زنان برای نشان دادن اینکه مسابقات زنان نیز «اهمیت یکسان دارد» ناشی شد اما پیشنهادهای کم برای پخش مسابقات ثابت کرد این تصمیم زودهنگام است.
هر چند فیفا آن را «غیرقابل قبول» دانسته اما رسانههای تصویری تحت سلطه مردان متقاعد نشدهاند که فوتبال زنان به خودی خود ارزش کافی دارد.
از طرفی تاخیرها به این معنی بود که رسانهها زمان بسیار کمتری برای تبلیغ و جلب تقاضا و توجه مخاطب نسبت به این رویداد بزرگ ورزشی داشتند.
همچنین در مورد کیفیت پخش مسابقات نیز سوالاتی مطرح است؛ موضوعی که بر درک مخاطبان تاثیر میگذارد.
نحوه پوشش بازیها به ویژه در مقایسه با کیفیت پخش مسابقات مردان، میتواند فوتبال زنان را «عالی» یا «غیراستاندارد» جلوه دهد.
۴- بسیاری از تیمها آمادهسازی و پشیبانی ضعیفی داشتند
بسیاری از فدراسیونهای ملی نتوانستند حمایت، امکانات و سرمایهگذاری کافی را برای آمادهسازی تیمها فراهم کنند و بارها روشهای مربیگری و مدیریت برخی از تیمهای زنان در کنار لغو اردوها و پرداخت نشدن هزینه حضور بازیکنان، مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
تیم ملی انگلیس ناامیدی خود را از اتحادیه فوتبال علنی کرد زیرا بر خلاف آمریکا و استرالیا، این تیم جدای از جایزه فیفا، پاداشهای مورد انتظار را دریافت نخواهد کرد.
فدراسیون بینالمللی فوتبال همچنین اقدامات جدیدی را برای محدود کردن مشارکت بازیکنان در فرصتهای پرسود روابط عمومی و تبلیغات در طول مسابقات ایجاد کرد تا اطمینان حاصل شود آنها به اندازه کافی زمان برای استراحت دارند. نظر فدراسیون اما زمانی تغییر کرد که برای استفاده بازیکنان از این موقعیت خیلی دیر شده بود.
با توجه به اینکه تورنمنتهای بینالمللی بخش بزرگی از درآمد بازیکنان را تشکیل میدهند، آنها باید خیلی زودتر از این بدانند چه شرایطی برای انجام فعالیتهای درآمدزا دارند.
۵- همان استراتژی قدیمی برای بازاریابی
بازاریابی این مسابقات بسیار ضعیف و بیش از حد متکی به مضامین «الهامبخش» مرسوم با هدف قرار دادن دختران جوان بود. استراتژیهایی که دیگر ثابت شده تاثیر کمی بر مشارکت دارند.
برندسازی و تبلیغ جهانی بازی زنان معمولا بر دو ایده متمرکز است: اول اینکه فقط دختران جوان طرفدار این رقابتها هستند و دوم اینکه زنان فوتبالیست باید بهعنوان الگو برای دختران جوان معرفی شوند. در حالی که این استراتژی دقیق نیست زیرا مخاطب بزرگسال، فوتبال زنان را نادیده میگیرد.
از سوی دیگر، این وضعیت مطلوب یا پایدار هم نیست زیرا جذب طیف گستردهتر مخاطبان مانند مردان، پسران و زنان بدون فرزند را در نظر نمیگیرد.
این پنج مشکل اساسی نشان میدهند که چرا نباید پیشرفت در فوتبال زنان را «بدیهی» تلقی کرد.
آگاهی از این مسایل میتواند به ما کمک کند تا از پسِ هیجانات به این رویداد ورزشی نگاه کنیم و توجه داشته باشیم ورزش زنان هنوز در موقعیتی «نامطمئن» است.
دقت به این نکته مهم است که در حین تماشای جام جهانی زنان در مورد آن با دوستان خود صحبت کنیم و در رسانههای اجتماعی درباره آن پست بگذاریم تا به شرکتهای بزرگ رسانهای نشان دهیم بازار برای فوتبال زنان وجود دارد.
در واقع با پیوستن به کمپین «فشار اجتماعی» میتوانیم حمایتی مناسب از ورزش زنان بهدست بیاوریم.
فرصت به دست آمده از رقابت تابستان امسال تنها در صورتی حفظ خواهد شد که بتوان فیفا، نهادهای حاکمیتی و رسانهها را برای حمایت از استانداردهای بالایی که زنان در زمین بازی تولید میکنند، پاسخگو کرد.
ترکیبی از گرمای شدید با رطوبت بسیار بالا .... این توصیف آب و هوای این روزهای خلیج فارس است. منطقهای که به نظر میرسد گرمای تحمل ناشدنی آن در آینده افزایش یافته و «غیر قابل سکونت» شود.
واشینگتنپست در گزارشی به دمای بالای ۳۰ درجه سانتیگراد آبهای منطقه خلیج فارس پرداخت که ترکیبی از گرما و رطوبت غیرقابل تحمل را ایجاد کرده است.
سهشنبه گذشته (۱۷ مرداد) در سواحل ایران، شاخص گرما به ۷۰ درجه سانتیگراد جهش کرد؛ سطحی که میتواند توانایی انسان را برای زنده ماندن خارج از خانه برای بیشتر از چند ساعت به چالش بکشد.
در این منطقه، شاخص گرما در هفتههای اخیر بهطور مرتب از ۶۰ درجه سانتیگراد فراتر رفته. البته شبها اندکی کاهش دما تجربه شده است.
در شهرهای پرجمعیتی مانند ابوظبی در امارات متحده عربی و شهر کویت، پس از تاریکی هوا شاخص گرما فقط تا میزان ۳۷/۸ تا ۴۸/۹ درجه سانتیگراد کاهش یافته است.
گرمای بیش از حد در این منطقه بسیار معمول بوده اما در حال حاضر گرما بسیار شدید است زیرا سیاره زمین به بالاترین دمای خود در تاریخ رسیده.
در روزهای اخیر دمای سطح دریای خلیج فارس تا ۳۶/۴ درجه سانتیگراد افزایش یافته که بر اساس دادههای ماهوارهای، بالاترین میزان در ۲۰ سال گذشته در این زمان از سال است.
تابستان امسال با دورههای طولانی هوای سوزان در خاورمیانه همراه شده است زیرا مناطق پرفشار معروف به گنبدهای گرما، از شمال آفریقا تا جنوب اروپا و جنوب آسیا پخش شدهاند.
ماه اوت با یک تعطیلی دو روزه سراسری در ایران آغاز شد زیرا دمای هوا در استان خوزستان به حداقل ۵۲ درجه سانتیگراد افزایش یافت.
شهر بصره در جنوب عراق نیز به همین میزان گرم بود.
دما همچنین در اهواز که رکورددار بالاترین دمای هوا در آسیا یعنی ۵۴ درجه سانتیگراد در سال ۲۰۱۷ است، از ۵۱ درجه سانتیگراد گذشت.
خلیج فارس جوشان در روزهای اخیر شاخص حرارتی بالایی را نشان داده است.
روز سهشنبه، نقطهای در جزیره قشم در تقاطع خلیج فارس و دریای عمان به شاخص گرمای ۷۰ درجه سانتیگراد رسید.
در ماه ژوییه، همین منطقه تا دمای ۷۳/۹ سانتیگراد را تجربه کرد.
در شمال خلیج فارس، عسلویه، قطب نفت و انرژی ایران، شاخص گرما روز سهشنبه به ۶۳/۳ درجه سانتیگراد و چهارشنبه به ۶۴/۴ درجه سانتیگراد رسید.
اوج گرمای این منطقه ۶۷/۲ درجه سانتیگراد در روز پنجم اوت و پایینترین میانگین شاخص روزانه گرما در مدت مشابه ۴۷/۷ درجه سانتیگراد بود.
تا نهم اوت، میانگین شاخص گرمای ۲۴ ساعته در عسلویه به ۵۲/۲ درجه سانتیگراد رسید.
شهر بندری بوشهر که تقریبا در فاصله ۲۴۱ کیلومتری از ساحل عسلویه است و سایت هستهای بحثبرانگیز ایران در آن قرار دارد، امسال دورههای غیر معمول گستردهای از شاخص گرمای شدید را تجربه کرده است.
دادههای پردازش شده از سوی مزونت زیست محیطی آیووا نشان میدهد شاخص گرمای ۴۷ تا ۵۳ درجه سانتیگراد دو تا سه مرتبه بیشتر از معمول رخ داده است.
در کنار اینها، حرارت آبهای خلیج فارس میزان رطوبت خفهکننده را افزایش دادند.
نقاط شبنم که معیاری برای اندازهگیری میزان رطوبت است، بهطور مداوم در مناطق مجاور به ۳۲/۲ تا ۳۵ درجه سانتیگراد رسید.
این در حالی است که در ایالات متحده، هر نقطهای با دمای بیش از ۲۱/۱ درجه سانتیگراد، دارای هوای ناخوشایند مرطوب در نظر گرفته میشود.
اوج دمای سطح دریا در این منطقه در سالهای اخیر روند صعودی داشته است؛ ترکیبی از گرمای شدیدی که از بیابانهای مجاور منشا میگیرد و رطوبت فوقالعاده از خلیج فارس منجر به ایجاد گرمایی سوزان میشود که در هیچ جای دیگر زمین دیده نمیشود.
با گرم شدن کره زمین، انتظار میرود مناطقی در داخل و اطراف منطقه خلیج فارس به طور فزایندهای غیرقابل سکونت شوند و گرمای غیرقابل تحمل آنها افزایش یابد.