جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، به ایران اینترنشنال درباره توقف تحریمهای جدید ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی گفت که دادن امتیاز از سوی دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا، با هدف جلوگیری از تنشهای بیشتر و رسیدن به یک توافق جامع انجام شده است.

پذیرفتن پیشنهاد آمریکا و توافق در مذاکرات، معنایش این است که جمهوری اسلامی، باید شفاف و صادقانه بگوید دیگر در کدام «تورقوزآبادی» اورانیوم غنی شده دارد!
تا پیش از پاییز ۱۳۹۷، «تورقوزآباد» برای بسیاری از تهرانیها صرفاً یک شوخی بود؛ اصطلاحی برای اشاره به مکانهای دورافتاده، ناشناخته، و حتی خیالی. کمتر کسی میدانست که چنین جایی واقعاً وجود دارد؛ آن هم نه خیلی دور، بلکه همین حوالی کهریزک، جنوب تهران.
گفته میشود نام آن از ترکیب «توران» و «قز» - بهمعنای دختر در زبان آذری- گرفته شده. تورقوزآباد، شاید یک زمانی دور بود، ولی حالا دیگر زیاد دور نیست و دارد می چسبد به تهران! مسیر دسترسی به تورقوزآباد از اتوبان تهران - قم آغاز میشود؛ بعد از عوارضی، با ورود به یکی از خروجیهای کمربندی جنوبی تهران و ادامه مسیر از طریق جاده واوان، به تابلو معروف «به روستای شهیدپرور فاطمیه (تورقوزآباد) خوش آمدید» میرسید. بدینسان می شود به این نتیجه رسید که همین نزدیکی هاست. بغل گوش شما!

انفجار خبری تورقوزآباد!
بنیامین نتانیاهو بود که تورقوزآباد را جهانی کرد. او اول در وزارت دفاع از اسنادی که اسرائیلیها با کامیون از ایران دزیده بودند از تورقوزآباد نام برد و بعد در مهر ۱۳۹۷ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از همین محل سخن گفت و مدعی شد که جمهوری اسلامی در این روستا یک «انبار مخفی تجهیزات هستهای» دارد. او تصاویری ماهوارهای از ساختمانی در کوچهای به نام «ماهر» ارائه کرد وگفت که مواد رادیواکتیو در آنجا پنهان شده است.
این سخنان ابتدا با تمسخر در رسانههای سپاه مواجه شد، اما موضوع چندان هم مضحکه باقی نماند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی بازرسیهایی را در محل انجام داد و گزارش داد که در یکی از سایتهای اعلامنشده «ذراتی از اورانیوم با منشاء انسانی» کشف شده است.
اگرچه در گزارش های اولیه بهصراحت از تورقوزآباد نام برده نشد، اما منابع نزدیک به آژانس تایید کردند که اشاره اصلی به همین روستا بوده است.
انکار، ابهام، ابهام بیشتر و دوباره انکار!
رسانههای سپاه، از جمله خبرگزاری فارس، در همان ایام با انتشار گزارشهایی تصویری، محل معرفیشده را «قالیشویی» و یا «انباری مخروبه» خواندند و حتی عکسهایی از قالیهای آویزان منتشر کردند تا سخنان نتانیاهو را تمسخر کنند. مسئولان سپس حتی مدعی شدند که آلودگی رادیواکتیو ممکن است «نتیجه خرابکاری و آلودهسازی عمدی توسط عوامل خارجی» باشد.
با این حال، آژانس اعلام کرد که «جمهوری اسلامی هیچ توضیح فنی مستند و قابلقبولی درباره منشاء این ذرات اورانیوم ارائه نکرده». این انکار و سکوت بعد از آن، باعث شد تورقوزآباد به یکی از گرههای کلیدی در پرونده نظارتی آژانس بر برنامه هستهای ایران بدل شود.

تنها یک گام تا بمب؟
در جدیدترین گزارش آژانس اعلام شده که «جمهوری اسلامی اکنون بیش از ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد؛ رقمی که تنها یک گام فنی تا غنای مورد نیاز برای تولید بمب اتم فاصله دارد». آژانس هشدار داده که «ایران تنها کشوری بدون بمب اتم است که چنین سطحی از غنیسازی را دنبال میکند».
آژانس تصریح کرده که «تا زمانی که تهران درباره منشاء ذرات یافتشده در تورقوزآباد، ورامین و مریوان توضیح ندهد، راستیآزمایی صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران ممکن نخواهد بود».
پایان یک شوخی، آغاز یک بحران
داستان تورقوزآباد شاید با شوخی آغاز شد، اما حالا در قلب یکی از جدیترین نگرانیهای امنیتی جهان جای گرفته است. آنچه در ابتدا ادعایی سیاسی و جنجالی بهنظر میرسید، امروز در گزارشهای رسمی آژانس انرژی اتمی تکرار میشود.
اما فقط این نیست؛ کرولاین لیویت، سخنگوی کاخ سفید، در جدیدترین اظهار نظرش گفته که استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، پیشنهادی «دقیق و قابل قبول» برای توافق هستهای به جمهوری اسلامی ارائه کرده است. پذیرفتن پیشنهاد آمریکا و توافق در مذاکرات هسته ای، معنایش این است که جمهوری اسلامی، باید شفاف و صادقانه بگوید دیگر در کدام «تورقوزآبادی» اورانیوم غنی شده دارد! صداقت و شفافیت واژه هایی هستند که علی خامنه ای و جمهوری اسلامی هیچگونه قرابتی با آن ندارند و این معادله سازش و توافق را پیچیدهتر خواهد کرد.
فرج سرکوهی، روزنامهنگار، در برنامه «چشمانداز» گفت: «جمهوری اسلامی همواره با سرکوب تشکلهای مستقل، مانع از شکلگیری جامعه مدنی شده، اما اعتصاب کامیونداران نشان میدهد زیر پوست جامعه تحولات بزرگی در جریان است، آمادگی جامعه برای همبستگی در مقاومت و مبارزه افزایش یافته است.»
اعتصاب سراسری کامیونداران و رانندگان خودروهای سنگین با وجود فشارهای حکومتی وارد یازدهمین روز شده است.
این اعتصاب تاکنون در ۱۵۵ شهر در سراسر ایران گسترش یافته است.
فروغ کنعانی، پژوهشگر جامعهشناسی، به ایراناینترنشنال گفت: «در تحلیل این اعتصابات، به نظرم باید موضوع را در دو بُعد کلی بررسی کنیم. اول اینکه آیا حاکمیت اصلا نگاهی نرمال و دموکراتیک به اینگونه اعتراضها دارد یا نه؟ در یک ساختار نرمال، وقتی کارگران دست از کار میکشند، حکومت آن را بهعنوان یکی از حقوق مشروع شهروندان به رسمیت میشناسد. اما در ایران، نگاه رسمی به اعتصاب بهگونهای است که گویی با یک حرکت امنیتی یا تهدیدآمیز روبهرو هستند، نه یک کنش مدنی.»
کنعانی در ادامه افزود: «باید بپذیریم که جمهوری اسلامی این اعتراضها را نوعی بحران هژمونیک میداند. یعنی نظامی که برای خود اقتداری مطلق قائل است، حالا میبیند که آن اقتدار در حال فروریختن است.»
او با اشاره به این که کارگران، که در ادبیات رسمی از مظلومترین و زحمتکشترین اقشار به شمار میروند، تاکید کرد حالا این کارگران مطالبهگر شدهاند؛ حتی اگر این مطالبهگری سرد و پراکنده باشد، باز هم برای ساختار قدرت نگرانکننده است.
روزنامه فایننشال تایمز گزارش داد جمهوری اسلامی برای مقابله با حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل، سامانههای پدافند هوایی خود را تقویت کرده و یک دفاع چندلایه ایجاد کرده است.
با این حال، تحلیلگران میگویند ساختار فرماندهی این پدافندها پراکنده و نامنسجم است.
فرزین ندیمی، تحلیلگر امور دفاعی و امنیتی، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «حملات پیشین اسرائیل به ایران جنبه آزمایشی داشت و اگر حملهای با هدف نابودی همه تأسیسات هستهای ایران انجام شود، نیاز به برنامهریزی دقیق و توجه به توان دفاعی ایران خواهد بود؛ موضوعی که جمهوری اسلامی سالهاست برای آن آماده میشود.»
او افزود یک شبکه پدافند یکپارچه تحت پوشش قرارگاه خاتمالانبیا شکل گرفته که امکانات سپاه پاسداران و ارتش را دربر میگیرد.
به گفته ندیمی، جمهوری اسلامی از اواخر دهه ۱۳۹۰ تلاش کرده سیستمهای پدافندی خود را در قالب پروژهای با عنوان «سیستم پیامبر اعظم» یکپارچه کند.
مسعود منیری، کارشناس انرژی هستهای، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «اگر کنسرسیومی از سوی غربیها پیشنهاد میشود، هدف آن حل مسئله غنیسازی در داخل ایران است، اما طبیعتا طرف غربی میخواهد این کنسرسیوم خارج از خاک ایران مستقر باشد.»
منیری گفت پیشنهاد تعلیق موقت غنیسازی در برابر به رسمیت شناختن حق غنیسازی از سوی آمریکا شاید در کوتاهمدت راهحلی برای بحران هستهای ایران باشد، اما با پایان یافتن دوره تعلیق، این مسئله دوباره به یک چالش سیاسی تبدیل میشود.